چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 35
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/06/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-06-10 07:50:062024-06-10 07:54:09چه موضوعی را باور کرده ای؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
از وقتی در روند تغییر قرار گرفتم همیشه یک چیزی مانع پیشرفت من میشه. یک قدم میرم جلو و بعد 2 قدم برمیگردم عقب
مدتی هست دارم فکر میکنم مشکل کجاست و به این نتیجه رسیدم که باوری هست که هم میتونه من رو به جلو ببره و هم میتونه من رو به عقب ببره . این باور میتونه برای بعضی آدمها مفید باشه و باعث پیشرفت اونها باشه و برای بعضی آدمها عامل پسرفت
و اونهم اینه که ” احساس خوب باعث بوجود اومدن اتفاقات خوب میشه”
من هر چقدر هم ورودیها را کنترل کنم باز مجبورم هر روز با احساسات بد روبرو بشم
شاید برای یک عده ای که سربالایی زندگیشون رو رد کردن و الان به یک آرامش نسبی رسیده باشن این باور بسیار مفید باشه ولی برای بقیه که در شرایطی زندگی میکنند که حجم احساسات بد زیاد هست این باور مناسب نباشه
چرا که کلا مغز دو دو تا چهارتا میکنه و میگه بیخیال
سر سال باید اجاره ات دوبرابر بشه
بچه نوجوونت که از مدرسه برگرده شروع میکنه به راه رفتن رو اعصابت
پدرت قراره این حرفو بزنه
جرات داری برو خرید تا کلا از زندگی ناامید شی و……..
به دور و برم نگاه میکنم
طرف حالش بده داره پیشرفت میکنه
اونیکی حالش خوبه داره پیشرفت میکنه
یکی دیگه حالش خوبه داره پسرفت میکنه
یکی هم حالش بده داره پسرفت میکنه
واقعا نمیتونم به هیچکدوم وزن بیشتری بدم و بگم که این درسته
البته که داشتن احساسات خوب آرزوی هر کسی هست و همه دنبالشن
اما به این نتیجه رسیدم که این باور کمکم نمیکنه و بهتره باور جدیدی بسازم
” چه احساسم خوب باشه یا بد پیشرفت میکنم”
“چه اخبار ببینم یا نه پیشرفت میکنم”
مگه مغز موقعیکه میخواد عملیات تنفس را انجام بده میگه تو احساس خوب نداری پس نفس نمیکشم یا اینکه احساس خوبی نداری پس خون رو تو رگها به جریان در نمیارم
اگر مغز به این مرحله برسه یعنی بیماری یا مرگ (و در اثر باور شاید برسه)
فکر کنم این برام مفیدتر باشه
“من پیشرفت میکنم و این به چیزی وابسته نیست و حالا که حسم خوبه پس دوبرابر پیشرفت میکنم”
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به دوستان عزیزم و استاد عباسمنش عزیز و مریم شایسته نازنین
مدت زیادی از آخرین کامنتی که نوشتم گذشته
هدایت خدا دوباره باعث شد به جمع صمیمی عباسمنش برگردم
امیدوارم که همواره این توفیق رو داشته باشم که در این جمع حضور داشته باشم
تجارب زیادی بهم فهموند که نتایج خودشون بهوجود نمیان و ما هستیم که داریم خلقش میکنیم
اما انگار واجب بود تا بهتر بفهممش
این فایل منو دوباره برد به روزای اولی که وارد سایت شدم
خیلی حالمو عوض کرد و به فکر فرو برد
بعد از دیدن این فایل یاد فیلم کینگ ریچارد افتادم و انگار همه فایل هماهنگ شده بود با این فیلم
باعث شد دوباره برم ببینمش
و بزرگی این قضیه برام واضح تر شد
باوری که ریچارد ویلیامز از کودکی در ذهن بچه هاش ایجاد کرد و آنقدر تکرارش کرد و گفت تا اونا باور کردن که آره اتفاق میوفته
کاری که این آدم کرد باعث شد ونوس و سرنا ویلیامز به جایگاهی که دارن برسن میتونم بگم کاری که باور میکنه هیچ استعداد و زن و… نمیکنه
کاری که مادر ادیسون انجام داد باعث شد ادیسون به اون جایگاه برسه باوری که در ذهن اون ایجاد کرد سرنوشتش رو تغییر داد
میتونست واقعیت رو بهش بگه و بگه که تو یه کودنی ولی باوری رو بهش داد که اونو تبدیل به یه دانشمند بزرگ کرد
این افراد کسایی هستند که میتونن فکر کنن و باور کنن که هر چی رو که بسازی اتفاق میوفته
من از بچگی آنقدر که بهم گفتن خجالتی و بی عرضه و… باور کرده بودم که واقعا هیچ توانایی ندارم و تو بزرگسالی جنگیدم تا تونستم خیلی چیزایی که خیلیا به راحتی قبول دارنش رو به ذهنم به قبولونم
من اومدم تا تغییر بدم چیزی رو که خودم میتونم تغییرش بدم من نمیتونم پدر و مادر و شرایط اطرافم گذشتم رو کودکیم رو تغییر بدم من فقط و فقط میتونم تو این لحظه حرکت کنم .و برم جلو و دیوار های سیمانی که برام کشیده شده رو خراب کنم
حسرت اینو نمیخورم که کاشکی منم یه پدر داشتم مثه سرنا ویلیامز یا یه مادر مثه مادر ادیسون که بهم باور قوی بودن میداد
توقعی ازشون ندارم و دیگه فکر نمیکنم که چرا این یا اون تو ذهنم ساخته شده
به نظرم تو هر شرایطی میشه شروع کرد و اون چیزی رو که میخوای رو ساخت
از زندگی استاد این رو به خوبی میشه فهمید اگه استاد تو اون شرایط تونسته و هر چی که خواسته رو ساخته منم میتونم
خیلی هم سادس راهش فقط باید باور کنم شرایطی رو که میخوام
فقط نمیدونم الان از کجا شروع کنم و از چه اهرمی استفاده کنم که قوی تر باشه و تا آخر بتونم ادامش بدم
من هر بار استارت زدم و با یه سری نتایج هم رسیدم اما انگار مثل سرنا ویلیامز نیاز دارم به خواسته بزرگ که باورش کنم تا همیشه تلاش کنم و دستاورد های کوچیک باعث نشه متوقف بشم
بنظرم در اول راه خوبه که اهداف کوچیک داشته باشیم اما برای اینکه همیشه حرکت کنیم باید یه هدف بزرگ داشته باشیم تا همواره حرکت کنیم
این رو به تجربه میگم
با آرزوی بهترینها
سید مرتضی مشکانی
سلام دوست عزیز
بازگشت شما رو به سایت تبریک میگم.
خوشحالم که در نهایت فهمیدیم اینجا آرامش و هدایت ماست.
خدا را شکر که استاد یهو فایلی میزاره که واقعا نیاز داشتیم و هدایتی برای ماست.
اره باور ،سازنده رفتار و افکار و در نهایت زندگی و سرنوشت ماست.
برای اینکه از تمرین و کار روی خودمون دیت برنداریم بهتره جایی گذشته مون که تهی از خدا شده بودیم و اتفاقای ناراحت کننده مشت سرهم برامون می افتاد رو بنویسیم و وقتی ببینیم چی بودیم و با این فایل ها و دوره ها چی شدیم باعث میشه از حرکت نایستیم و بیشتر و بیشتر در سایت حاضر باشیم و با دوره و کامنت ها خودسازی کنیم.
البته توجه به تلخی های گذشته نباید خیلی با حساسیت باشه چون باز میشه توجه به نکات منفی و باز اتفاق می افته.
ولی در کل وقتی هدایت شده باشیم حتی اگه یکم از مسیر دور بیوفتیم باز برمیگردیم به مسیر.
شکرگذاری هم خیلی میتونه اثر بخش هست.
تمرین ستاره قطبی هم که معجزه اسا هست و برای قوت قدم گرفتن هر روز حتی به کوچکترین اقدام باید قدم در مسیر هدف مون برداریم.
در پناه حق خوشحال و ثروتمند باشین.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام استاد قشنگم و دوستای گلم
خدا رو صدها بار شکر میکنم که من امروز به تماشای این فایل هدایت شدم و کلی درس ازش یاد گرفتم
واقعیتش تقریبا 3 روز پیش که شما این فایل رو آپلود کردید قبل از اون من بیصبرانه هر روز سایت رو چک میکردم و از هدایتی هام استفاده میکردم و بی نظیر بودند و منتظر بودم که شما فایل آپلود کنید؛ و وقتی 3 روز پیش دیدم شما فایل آپلود کردید با حس شادی بیش از حد و با خوشحالی تمام به آبجیم گفتم که استاد فایل گذاشته و اون خوشحالی و شور و شوق من طوری بود که برای یک لحظه شکوفه ترسید
بگذریم…
میخوام درباره این بگم که هر چیزی که لازم باشه برای پیشرفت و توسعه ما خدا خودش در تایم درست اون چیزی که باعث پیشرفت ما میشود رو قرار میده
استاد، من همون روزی که شما فایل رو آپلود کردید قصد داشتم فایل و ببینم اما احساس کردم خدا بهم گفت:(الان وقتش نیست بهاره ) و خدا این جمله رو در طی 3 روز به مدت هر روز به من این رو گفت تا اینکه صبح امروز من برای آزمون جامع دوازدهم که برای کنکور شهریور ماه دارم میخونم بیدار شدم تا امتحان بدم ( دوستان کنکور رشته های فنی مثل کامپیوتر، حسابداری، برق و تربیت بدنی زمان کنکورشون با بچه های نظری و هنر تفاوت داره و ما کنکور رو در اول شهریور ماه میدیم)
چیزی که توی تمام آزمون های من یکسان بود و الگو تکرار شونده داشتم این بود که همیشه ریاضی و فیزیک و شیمی رو سفید میزدم و همیشه مشاورم ازم میخواست که خوب بابت دروس پایه تلاش کنم تا رتبه ی خوبی بیارم و من هم هرسری قول میدادم و عمل نمیکردم و جالب اینجا بود که میدونستم این یک الگو تکرار شونده هستش اما روی ریاضیم کار نمیکردم و بیشتر اوقات تمرکزم بر روی دروس تخصصی بود( انگار ازش میترسدیم و فرار میکردم و به قول استاد آشغالا رو زیر مبل میذاشتم)
و امروز خدا به من گفت بهاره امروز وقتشه که این فایل رو ببینی
خلاصه من با دیدن فایل امروز متوجه شدم که من باور کرده بودم که من نمیتونم دروس پایه ( ریاضی، فیزیک و شیمی) رو به خوبی یاد بگیرم و تو کنکور بزنمشون
و من امروز متوجه شدم من باوری رودر ذهنم پروراندم که به ضرر من هستش و ممکنه باعث بشه که اون رتبه مدنظر خودم رو بدست نیارم و مدام از اطرافیان و مدیر مدرسم مدام میشنیدم که “وای تو که رفتی رشته کامپیوتر باید خیلی ریاضیت قوی باشه و اگه بد باشی هیچی نمیشی و کم میاری و اینجور چیزها” و تمام این حرفها باعث شد که من این باوری که نه تنها به پیشرفتم کمک نمیکنه بلکه به ضرر من هستش رو باور کنم. در حالیکه چون زبانم قوی بود همیشه باور داشتم تو زبان تخصصی کامپیوتر عالی عمل خواهم کرد و همین طور هم بود و من بدون اینکه برای آزمون هایی که برای کنکورم میدادم زبان رو مطالعه کنم از 10 تا تست همیشه 9 تاش رو درست میزدم؛ چون باور کرده بودم که من زبانم خوبه پس توی رشتم برای زبان عالی عمل خواهم کرد
در حالی که باور من نسبت به ریاضی اینطوری نبود!
این فایل امروز باعث شد که من باور محدود کننده ای که به ضرر من داشت کار میکرد و پیدا کنم و رو خودم کار کنم و این باور رو به خودم بدم وقتی تو انقدر زبان تخصصی کامپیوترت خوبه و تو دروس رشتت هم خوب هستی؛ پس ریاضی تو هم به همین دلایل خوب خواهد بود و البته بابتش تلاش کنم و در کنارش این باور رو هم پرورش بدم
و چند تا باور جالب و دوست داشتنی رو بگم که باعث پیشرفت من شد:
خب مادرم وقتی ما رو بدنیا آورد ما سه تا بودیم (سه قلو) و من از بچگی این باور رو داشتم که چون ما از موقعی که به دنیا اومدیم خاص بودیم ( چون معمولا ما دوقلوهای زیادی رو میبینم اما سه قلو دیدن یکم کمه) پس من آینده ای خوب و خاص و عالی خواهم داشت
و خدارو صدهزار بار شکر این باور کاری کرده که من با این سن کم خودم نسبت با گذشته 2 الی 3 سال پیشم کلی پیشرفت کنم حالا از لحاظ درسی باشه، مهارت های مختلف باشه، اندام زیبا باشه و …
و جالب اینجاست که من و خواهرم حتی بخاطر فرم ناخونمون، رنگ موهامون، انداممون، چهره ی زیبامون و حتی بابت اینکه با استاد آشنا شدیم همیشه از خدا سپاسگزار بودیم و همیشه به خدا گفتیم تو عاشق ما بودی و ما رو محکم بوس کردی و این همه زیبایی رو به ما بخشیدی و هدیه دادی
و چون ما این باور رو داشتم همه همیشه میگن وای چقدر ناخوناتون خوشگله، چه چهره ی زیبایی دارید، چه موی خوشرنگی دارید، چه هیکل زیبایی دارید و …
این فایل به من کمک کرد که به خودم یادآوری کنم که تو کلی باور های سازنده داری که باعث پیشرفت تو شده پس میتونی باور های محدود کننده رو دور بریزی و باور هایی رو بسازی که باعث پیشرفت تو بشند
اتفاقا چند روز پیش به فایل مصاحبه با عرشیا عزیز هدایت شدم که در سن 17 سالگی کلی موفقیت کسب کرد و استاد و عرشیا عزیز این باور رو در من ساختند که سن فقط و فقط یک عدده و این من هستم که با باور ها و افکارم و اقداماتی که بابت خواسته هام انجام میدم میتونم مسیر موفقیت رو برای خودم هموار کنم یا دشوار
با شکوفه چند شب پیش بحث میکردیم که آخه مگه میشه آدم تلاش کنه و نتیجه ی کارش و نبینه؟
معلومه که نه
اما این باور های ما هستند که ممکنه رسیدن به نتیجه ی مدنظر رو برامون غیر ممکن یا ممکن بکنه
اما اگر با خدا باشی و ایمان داشته باشی و افکار محدود کننده رو بشناسی و آشغال ها رو زیر مبل نذاری قطعا تو زمان درست خدا نتیجه عمل و حرکت تو رو بهت هدیه میده
مثل فایل الگو برداری از افراد موفق که مسی تو مصاحبه بعد از برد جام جهانی میگه خدا زمان درست قهرمان شدن من رو میدونست!
و من امروز به این نتیجه و حرف مسی رسیدم که آقا،
خدا میدونست من باید تو چه زمانی و کی این فایل رو ببینم اونم درست بعد از اینکه آزمون دادم و دوباره ریاضی سفید زدم!
من این نتایج رو مینویسم تا بتونم اول به خودم و بعد به دوستانم کمک کنم و بدونند که باور هایی که به ضرر ما هستند میتونن نتیجه بدی داشته باشند
مثل آخر همون مقاله که استاد خوند ( یک باور میتونه باعث برد یک نفر و همون باور میتونه باعث باخت یک نفر بشه!)
پس چقدر زیباست که باورهایی رو بسازیم که به پیشرفت ما کمک میکنند
خدا رو صد ها هزار بار شاکرم که باز من رو تو مسیر هدایت هاش قرار داد تا پیشرفت کنم
مگه ما آدما تو این دنیا باید کاری به غیر از پیشرفت خودمون تو این دنیای پر از نعمت انجام بدیم؟
پس من خودم رو پرورش میدم تا هم تو این دنیا و هم در آخرت سعادتمند باشم
ومن همیت آرزو رو برای شما دوستای گلم و استاد عزیزدلم و خانم شایسته مهربونم هم میکنم
خدارو صد ها هزار بار شکر و از خدا میخوام که به من هر روز یادآوری کنه تا از مسیر پیشرفتم تو هر زمینه ای دور نشم
آمین
سلام ب استاد توحیدی عزیزم
و مریم بانوی دوسداشتنی
چقدرررررر این همزمانی هارو دوسدارم
دوره16 لیاقت
جلسه 1و2و4 قدم 6 دوره دوازده قدم
عااالیه باهم
چه باورهایی بهت کمک گرده؟؟؟
از بچگی همیشه بمن گفتن تو استعداد خوبی تو نقاشی و یادگیری داری
واقعا هم همینه
هرچی رو اراده کنم یاد میگیرم
مثلا الان از1 موتورسواری1 ساعته میام
عاااااااالی بود
و چقدرررررر بخودم افتخار کردم ک بدون ترس و نگرانی از جلو یگان و کلانتری رد میشم
تو شهر میچرخم و لدت میبرم
انقدرررر این باور در من ریشه داره ک موتورسواری فقط داداشم زبونی توصیح داد و من یادگرفتم
و هربار دارم بهترش میکنم و کلی میچرخم از هرچی مترسه میدم انجامش میدم
بیشتر از جلو کلانتری و یگان
ک دقیقا همین کار رو انجام میدم
و دهنم این مرور میشه
مامور کیه
همه کاره خداست
اونم مواطبمه
یک باوردیگه ک هم خیلی دارم
هربار بخدامیگم مواطبم باش بلند میشنوم ک مواطبمه
بارها گفتم و همیشه میگم من رانندگی نمیکنم
مارمیت اذ رمیت….
1بار ماشین بابا برا1 هفته اینا بود برمیداشتم و همه جا میرفتم
و هربار میشینم پشت فرمون میگم خدایا خودت مواطبم باش
تو این هفته ما خیلی گشتیم
از بردن بردازه ام ب مهد
یا تپه رفتن با دوستم
تو راه تپه سربالایی اخر ماشین خاموش کرد و دنده عقب برگشت ماشین
دستی کشیدم و … اما واینستاد و بله تقریبا یک سرپایینی تقریبا تند ماشین ایستاد
از روبرو 1ماشین میومد شب بود
دست بلند کردم و چندتا پسربودن درخواست کردم کمکم کنند
اونا هم سریع و مهربون سنگ گداشتن پشت ماشین و منم پیاده شدم
بنده خدا نشست پشت ماشین و برام برد تا بالا….
من به بابام میگم این ترمز ماشین1 جوریه هااا
بابام میگفت نه
خلاصه بعد1 هفته بابا رفت تعمیرگاه ماشین نشون بده
تا رسید تعمیرگاه بمن زنگ زد
پشت تلفن با صدااای بلند
این ماشین اصلااااااا ترمز نداره
ترمز بریده
توچطور بچه رو میبردی مهد…
بابام نمیدونست تپه رفتم
تو اتوبان با 110-120 تاسرعت اومدم
خدا منو نگه داشته بود
تعمیرکارماشین ب بابا گفته خدا روتون رو بوسیده ک اتفاقی نیافتاده براتون
و گرنه ماشینتون اصلااااااا ترمز نداشته
این باور خدا مواطبمه
1باور دیگه درباره مشتری
مشتری میاد
نگران نیومدن مشتری نیستم(الیته اینم بگم باورهای خرابمم دارم پیدا میکنم و درست میکنم و اوصاع داره هربار خداروشکرررررر بهتر میشه
مهمترینش اینه من اصلاااااا تبلیعات و تابلو ندارم
و اصلااااا نگران مشتری بیادهم نیستم)
براهمینم مشتریها منو ب هم معرفی میکنند
و هربار من درخواست میدم چطور مشتری میخام و نفر بعدی همون مدل مشتریه
اینم بگم همزمان رو لیاقت و ارزشمندی خودم و کارم.توحید ک همه کار خداست.روزی رسان خداست .و ارزشمند دونستن کارهام
راحت قیمت دادن ب مشتری و ایرادهای دیگه پیدا کردم دارم کار میکنم و البته نتایج هم داره عادی جلو میره خداروشکررررر))
میخام اینو بسازم پول ساختن اسونه و من میخام مولد ثروت باشم
ازقبل فکرمیکردم دختر عروس میشه و همسر خرج میده و…
اما الان میخام یک همسر ثروتمند داشته باشم
اما خودممم مولد ثروت باشم
خیلی جالبه موصوع باورها
و احساس لیاقت
واقعا برا من ترمز بیشتر موارد لیاقت بود
پام رو ترمز لیاقت بود از اونطرف گازمیدادم
الان اوصاع داره هر روز یکم بهتر میشه
و خودمم دارم رو لیاقت خودم
دیدن خودم
توانمدیهام
و باخودم رفیق شدن کار میکنم
باور دیگه ک همیشه پسرخوب زیاده و خودشون میان
همیشه هم همینطور شده
همیشه ادمهای فوق العاده سرراهم بدون تلاش من قرار گرفتن
((( که هرکی میشنوه میگه واااای ازکجا
من نمیدونم خدا جون میاره
البته الان دارم بیشتر تقویتش میکنم
و اینبار میخام ازدواجمو خلق کنم
با همسری با تمام ویژگیهای ک من میخام
چون تاحالا خلق کردم
اینبار برای ازدواج میخام
چون تواین مورد صعف داشتم و همه رو پرررر دادم رفتن
ک ب لطف خداجون و دوره لیاقت استاد دارم درستش مبکنم اینجا رو)))
باور بعدی ک یکم تو دهنمه من کم روزی ام
اینو خاهرم بهم گفت بچه تر بودم
و منم میگفتم اره من کم روری ام
الان میخام بسازم من انسان پرروزی و مرخیر و برکتم
مثل سلیمان
کلاااا میخام سلیمان رو لیاقتشو پر روزی بودتشو بزارم حلوم و از اون الگو بگیرم
همه مون انسانیم
به یک اندازه ب منبع دسترسی داریم
لیاقتمون یکیه
پس منم باید ثروت فراوان و پرخیرو برکت داشته باشم
قبلا فکرمیکردم ثروت بر اساس ایمان ادمهاست
خیلی ادمهارو میدیدم خدارو قبول ندارن و مسایل مدهبی ندارن
اما ثروتمندن…
الان فهمیدم موصوع لایق دونستن خودشونه
تو قران دیدم
فرعون ک نیگفت من خدا هستم اما چی همه ثروت داشته
نمرود
یاهمه کسانی ک تو قران حاکم بودن و… ثروتمند بودن
نه بخاطر ایمانشون
بخاطر لایق دونستن خودشون بعنوان انسان
این دارم درستش میکنم
1باور خراب دیگه درمورد ازدواج دختر خوب دختریه ک….
فکرمیکردم هرکی ازدواج میکنه1 دختر کاملا عااالی و بی عیب و نقصه و کم کاستی نداره و 100 کامله از همه لحاظ
وخودم دنبال 100 شدن
هیچوقت هم بهش نمیرسم
پس نتیجه هم درکار نیس
الان میبنم نه بابا
خیییلی ها درکنار من 1به 1000 هستن
من خودمو ندیدم
دست کم گرفتم
براهمین الان دارم ب همینی ک هستم افتخارمیکنم و تمرین16لیاقت رو انجام میدم
….
جالبه این ماجرای خودت رو دیدن و تحسین کردن
والبته رشد دادن
من محاسن بینطیری ک خیییلی ها دارن تلاش میکنند بسازن رو سااالها در خودم ساختم
اما بی ارزش دیدم و دونستم و ندیدم اصلاااااااا
اینم دارم ردش کار میکنم
واقعا همه چی باوره
ایمان
لیاقته
و فراوانی
تا از نگرانی بیای بیرون.
توحال خوب بمونی
از زندگی لدت ببری
و سپاسگدارتر باشی
و1باور دیگه این مهمه
ک من انسان سپاسگداری هستم
و هرروز خدا توفیق بیشتر سپاسگداری عمیق تر بهم میده
(((چون همه اش فکرمیکردم من ناسپاسم و یادندارم سپاسگداری کنم براهمین نگاه میکردم بقیه چطور سپاسگداری میکنند اما بازم خودمو دست کم میگرفتم))
من انسان بینهااایت سپاسگداری هستم
و هرروز بیشتر و بیشتر سپاسگدارمیشم و نعمتهامو بیشتر و بیشتر میبینم و توحال خوب بیشتری میرم
باورهای زیادی استاد گفتن
و مهمترینش اینه باورکنی همه چی باورهای خودمونه و تمااااام
دنبال بیرون نیستی
میری درون خودت
ب بقیه هم کاری نداری
دارم تمام تلاشمو میکنم
من سمت خودمو انجام بدم
خداجون سمت خودشو عااالی انجام میده
البته ک خداجون خودش کمکم میکنه باورهامو عالیتر کنم و خودمو بیشتر رشد بدم
منم سعی میکنم توکار خدا دخالت نکنم ک از کجا و چطور و چه زمانی و….
بزارم خداجون کارشو بکنه
من ک بهش ایمان دارم
منو ب مقصد میرسونه از کدوم نسیرو چطورش بمن مربوط نمیشه
یک باور دیگه یادم اومد
چند هفته قبل پشت گوشم 1 برجستگی دمل یاهرچیز خیلی بدی زده بود و درد داشت
و به مامانم نشون دادم گفت شاید چیزی نیش زده
گوشت عفونت کرده و…
اما من سعی کردم توجه نکنم
چند روز بعدش با دوستایم رفتیم بیرون
ب دوستام نشون دادم اونام حرفهای نامناسب ک من سریع قطع کردم
همونجا از خداپرسیدم و گفت خودش خوب میشه
و واقعا خودش خوب شد
باوراینکه بدن خودش میدونه و خودش خوب میشه هم خیلی داره تو دهنم شکل میگیره
خیلی دوسدارم موهام مشکی بشه
دیدم ادمهایی ک رو ک هم سن منن و موسفید ندارن
گفتم ببین پس ربطی ب سن نداره
همون باورهای خراب گدشته اس
امروز ب ذهنم رسید اینم مثل همون جوش پشت گوش خودش خوب میشه
درست میشه
تو کاریش نداشته باش
و چون اون اتفتق گوش و بقیه مسایل مربوط بسلامتی ام باهمین باور درست شده
اینم میخام بسازم
موهام خودشون مشکی میشن
مگه از اول مشکی نبودن
بقیه هم هم سن من هستن
موهاشون مشکیه
پس میشه
موهای من ازاول خودش مشکی بوده
باورهای من خرابش کرده
الان باورهارو برمیدارم
خودشون دوباره درست میشن….
بینهااااایت سپاسگدار استاد بینطیرم هستم ک فایلهای بینطیری میزاری
اندامتون هم فوووق العاده شده استاد مخصوصا بازوهاتون
خییییلی خوش تیپ و جداب شدین
روزهاتون پرازشادی و خنده و حال خوب
بنام خدایی که بشدت کافیست
یکی از باورهای ارزشمندی که از وقتی وارد این مسیر شدم در خودم ایجاد کردم که قبلا اصلا وجود نداشت در من، باور راحت انجام شدن کارها و لذت بردن هست مخصوصا در بحث شغلی، قبل این باورم در این خصوص چون اطرافیانم رو دیده بودم این بود که باید پدرمون دربیاد در زمینه شغلی و اصلا شغلی شغل هست و اصلا از شغلی میشه پول دراورد که سختی بکشیم و خب همین هم باعث شد به جاهایی برای کار هدایت بشم مه همینطور باشه ولی وقتی باور جدید و ارزشمند آسانی رودر وجودم کاشتم به همون اندازه ای که روی خودم کار کردم به همون اندازه ورق برگشت و به مجموعه ای هدایت شدم برای کار که میتونستم بین ساعت های کاری خیلی راحت برای کارهای شخصی ام برم بیرون واصلا خود مدیر مجموعه هم همین رو بهم میگفت، یا مثلا توانمندی های جدیدی رودر خودم کشف کردم و بصورت الهی و جادویی هدایت شدم که قبل اون حتی جرئت فکرکردن بهشون رو نداشتم مثل عکاسی
به نام خدای مهربان ها
سلام عرض می کنم خدمت شما خواهر عزیز ، خون گرم و جنوبی ام زینب خانم ، امیدوارم که عالی باشی
زینب خانم اگه خاطرتون باشه قبلا ها هم تو سایت من برای شما پیام گذاشته بودم و گفته بودم که خیلی دیدگاه های شما رو دوست دارم چون بهم کمک می کنه … چون برایم آگاهی بخشه و یه سری چراغ ها رو در ذهنم روشن می کنه.
این بار هم همین اتفاق افتاد ، از روزی که این فایل روی سایت منتشر شد ، من آگاهانه اومدم یه سری از پروفایل هایی که ذخیره داشتم (مثل پروفایل شما) رو باز کردم و به خودم گفتم هر وقت این افراد روی سایت دیدگاهی نوشتن من میرم می خوانم و استفاده می برم
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
می خواهم از شما خواهش کنم ، برای من ، بیشتر در مورد باور ارزشمند و قدرتمند کنندهی آسانی صحبت کنید.
اینکه چطور الگوهای مناسب رو پیدا کردید چطور به خودتون این الگو ها رو نشون دادید و باور کردید که می شود همه چیز را به آسانی و با لذت به دست آورد
من به عکاسی خیلی علاقه دارم ، خیلی خیلی زیاد در این حوزه مطالعه کردم و چیزهای زیادی بلدم ، خیلی هم در این زمینه استعداد دارم و فوق العاده عکس های قشنگی حتی با یک موبایل ساده ثبت می کنم.
اگر برای شما مقدور بود و امکان داشت که در این فضای عمومی مسیر موفقیت شغلی خودتون رو شرح بدهید ، خیلی ممنون و سپاسگزار میشم که برای من بنویسید ، تا بتوانم الگو برداری کنم
سپاسگزارم
دوست ارزشمندم سلام
درمورد عکاسی، وقتی تصمیمگرفتم لذت ببرم و فضای دریافت چیزی که خواستم رو خالی کردم باعثشد مسیرهایی واسم باز بشه که در زمینه عکاسی مثلا سازمان جدیدی که مشغول شدم با اینکه بصورت مستقیم بهشون گفتم من عکاس نیستم ولی دوربین جدید خریدند و در اختیار خودم گذاشتن و حتی بهم گفتن میتونی با خودت هر وقت خواستی ببری اش خونه این درحالی بود که به قول دیگران این سازمان شما یکخودکار میخوای ازش ببری بیرون باید امضا بدی ولی برای من راحت بود اصلا تعجب میکردم اون حرفا رومیزدن
بعد از این داستان، شرایط طوری رقم خورد که من خواسته خرید دوربین خودم در من شما گرفت (چیزی که قبلش اصلا نمیتونستم تصورش رو هم بکنم) ولی همه این ها بصورت تکاملی اتفاق افتاد
سلام بشما دوست عزیز.
آقای تجلی درمورد باور سریع. و راحت انجام شدن کارها من خیلی تجربه های عالی و زیادی دارم. و این باور بسیار قوی هست توی وجودم.
من بخاطر نقص عجول بودنی که از اول در وجودم بود همیشه برای هرکاری بخدا میگفتم خدایا دلم میخواد خیلی سریع، راحت، عالی فلان بشه بهمان بشه و اون خواستم را مطرح میکردم حالا از یه خرید ساده گرفته، تا یکار اداری تا کسبوکارم.
اونموقع ها اصلا من درکی از باورها و قدرتشون نداشتم اصلا هنوز بااستاد آشنا نشده بودم ولی همیشه این جمله(خدایا دلم میخواد خیلی سریع، راحت عالی) برای تمام خواسته هام مطرح میکردم و واقعا هم تا مثلا یکار اداری داشتم و راحتو سریع برام انجام میشد کلی ذوق میکردم و خداراشکر میکردم بابتش که البته ریشه این موضوع همونطور که گفتم بخاطر عجول بودنم بود و وقتی یکاری سریع وراحت انجام میشد انگار خدا دنیا را بمن میداد.
و حالا در بطن ماجرا باور توحیدی و سپردن بخدا بوده که بازم اونموقع ها درکی ازش نداشتم اینکه چقدر راحت خواستم را مطرح میکردم و رها بودم و چقدرم بعدش کارام سریعو راحتو عالی انجام میشد. و دیگه کم کم بعد ازاینکه به این شکل مطرح میکردم یه باور قوی دیگه خودبخود درونم ایجاد شد که خدا خیلی منو درکم میکنه و هوای دلمو داره!
وقتی میدیدم خدا کارهامو راحت انجام میده ذوق میکردم باخودم میگفتم ببین شهلا خدا چقدر هوای دلتو داره که میدونه دلت میخواد به چه شکل کارات برات انجام بشه اون انجامش میده. و بعد باز به دنبالش باور خیلی قوی توحیدی تو وجودم شکل گرفت که وقتی من کارهامو فقط بخدا میگم چقدر همه کارام راحتو سریعو عالی انجام میشه و دیگه این شد نقطه آخر و ایجاد باور قویه که همه کارای من تو تمام زمینه ها سریعو راحتو عالی انجام میشه چون خدا داره کارهامو برام انجام میده، کسبوکار من همیشه پررونقه چون خدا داره کارهامو برام انجام میده، و…
و این چندتا باور خیلی قوی و حتی باورهای خیلی خیلی بیشتر بینظیری که به دنباله این پروسه برام شکل گرفت و خیلی برام پذیرشش راحته
اینکه انگار حضور خدا را درون تمام اتفاقات و باورهام میبینم و درک همین دیدن حضور خداوند در همه اموراتم حتی اگر ظاهرش ناخوشایند باشه بمن قوت قلب و امید بیشتر میده
که نگران نباش خدا داره کارهاتو انجام میده منتها اینبار به این شکل…
و مثلا یکی از بینهایت باور بینظیری که بدنبال این جریانات برام شکل گرفت این بود که خدا بینهایت عاشق اینه که من فقط کارهامو بخودش بگم و اون برام انجام بده( که درین باور حس لیاقت و شایستگی هم خیلی خودشو پررنگ نشونم داد که چون من لایق اینم که تو همه اموراتم فقط نگاهم بخدا باشه و فقط خواسته هامو بخدا بگم و اونقدر ارزشمند که فقط خود خدا باید کارهامو برام انجام بده)
و درنهایت وقتی دقیق میشم به تمام باورهام در هر زمینه ای میبینم باور قدرتمند کننده اصلی همون باور توحیدی هستش که اگر اون باورهای توحیدی خیلی خیلی قوی بشه خیلی باورهای دیگه اتوماتیک وار شکل میگیره توی وجود آدم.
امیدوارم تجربه من بتونه هدایتی باشه از جانب خداوند برای شما دوست عزیز
موفق باشین
به نام خدای مهربان
سلام به شما دوست عزیزم شهلا خانم
پاسخ پر مهری که برای من ثبت کردید به دستم رسید
دو مرتبه ، یک بار همون دیشب و یک بار با تمرکز بالاتر امروز صبح ، دل نوشته های شما رو مطالعه کردم و خیلی لذت بردم
برای زمان ارزشمندی که اختصاص دادین ، برایم نوشتید سپاسگزارم
شاید برای شما جالب باشه دانستن این هدایت که … من چند روزه تمرکزی دارم توحید عملی قسمت 11 و 10 را گوش می دهم ، در اونجا هم استاد در مورد این صحبت می کنه که اگر من کارهامو به خدا بسپرم و تسلیم باشم ، چقدر زیبا خداوند برای من همهی کارهارو انجام میده و من فقط از زندگیم لذت می برم …
دیشب هم وقتی که توحید عملی 11 آخرهاش بود و داشت فایل تموم میشد ، بی دلیل (من می خواستم موبایل رو بگذارم کنار و برم سراغ کار دیگری …) خدا بهم گفت برو تو سایت کارت دارم :) ، اومدم نقطهی آبی از سمت شما دریافت کردم و اشک توی چشمام جمع شد که چقدررررر این حرف ها و این پیام شما هماهنگ بود با این فایل صوتی یعنی توحید عملی 11
سپاسگزارم که با وجود نازنین خودتون دستی از جانب خداوند شدید و این پیغام الهی و مقدس رو به چشمان من هدیه دادید که … ببین آقای تجلی خدا چقدرررر هواتو داره و خدا چقدر دقیق داره همهی کارها رو انجام میده
بیین همون خدایی که بهت میگه بیا تمرکزی توحید عملی 11 رو گوش بده ، بدون اینکه شما بخواهی بری دیدگاه های فایل رو بخوانی ، خودش یه دیدگاه نااااب و عالی برایت هدیه میاره تا ایمانت رو قوی تر کنه … تا بهت بگه مسیرت درسته ، با قدرت ادامه بده … فقط ادامه بده و قدم هایی که بهت گفته میشه …
به قول استاد عباس منش گرانقدر: خدایی که این همزمانی زیبا (که مشابه به معجزه است) برای من رقم میزنه … هررررر کاری که من ازش بخواهم ؟ اگر تسلیم باشم (به قول سعیده خانم شهریاری ، یاد بگیرم … چَشم گفتن های چِشم بسته رو …) و بگم چشم و علمی که خودم از قبل دارم رو وسط نیارم … بگم خدایا تو میدونی تو آگاهی تو علیمی … من نمی دونم و پذیرش داشته باشم … و به خودم بگم خداوند من رو بخشیده و قلبم الان مثل آب زلال چشمهی زمزم پاکه پاکه … اون وقت روی دوش خودش من رو می نشونه … زندگیم برایم خیلییییی شیرین میشه ، شیرین. تر از عسل …
من گاهی وقت ها که یه همزمانی خیلی باحال برایم رخ میده و قشنک لبخند خدا رو حس می کنم … از این عبارت برای خودم استفاده می کنم و میگم :
خداااااااایااااااا شکککککککرت زندگی با طعم هدایت خیلی می چسبه
خداوند یار و نگهدار و هدایتگر همهی ما ها باشه به سمت زیبایی های بیشتر
امیدوارم باز هم از شما نقطهی آبی پر برکت دریافت کنم
سلام بشما دوست عزیز. امیدوارم حالتون عالی باشه.
خداراشکر میکنم بخاطر هدایت شدنتون، قوی تر شدن ایمانتون و درکتون در دریافت نشانه ها و هدایتها.
راستش از دیشب که کامنتتون بدستم رسید خواستم جواب بدم انرژیم خیلی پایین بود و بخودم گفتم صبرکنم وقتی بامید خدا حالم بهترشد باانرژی براتون بنویسم. تااینکه امروز پیش ازظهر باهمون حال روحی بد و گیرافتاده در نجواها داشتم میگفتم کاش یکی بود میتونستم الان زنگش بزنم و بگم جریان چیه و درک میکرد و واضح راهنماییم میکرد ولی متاسفانه کسی اطرافم نیست که اون حال درونی منو و چیزهایی که برام میگذره از هدایتها، نجواها وکلا ازین مسیر درکی داشته باشه و بتونه راهنماییم کنه.
یه لحظه انگار اومد تو وجودم که در جواب کامنت شما حرفها و تضادم را مطرح کنم. و درواقع هدایتی بود از جانب خداوند که اینجا بنویسم.
دوست عزیز جناب آقای تجلی دیدین استاد بارها گفتن که وقتی روی باورها و خودتون کار میکنید هدایتها میاد، ایده ها میاد و میگه چه قدمی بردارین؟!!!
حالا من در راستای هدف چندین سالم که واقعا هیچوقت ازش دست نکشیدم و باوجود اینکه چالش های عمیقی راهم درزندگیم داشتم بازم کم نیاوردم و همچنان درجهت تحقق هدفم قدم برداشتم. رسیدم به یه دوره ای که تمام اون ایده ها که خداوند بهم الهام میکرد همه درونی بود.
منظورم اینه که یه تایمی هدایتها بصورت قدم فیزیکی و عملی بود که بهم میگفت بردارم و منم درلحظه انجام میدادم. همیشه سریع میزدم تو دل ترسهام و جلو میرفتم. تااینکه الان حدود یکسال نیمه که خیلی تمرکزی زوم کردم روی کارکردن برروی باورها، ترمزها را پیدا کردن، باور درست جایگزین کردن و خلاصه یه شخم زدن حسابی درون مغزم و آشغالها را ازش کشیدن بیرون که چه غوغا و بلبشویی هم بود داخل مغزم.(که البته این اقدامم هم هدایت بود ازجانب خداوند که باید اینکارو انجام بدم. انگار خدا بهم گفت بیا بشین کارت دارم الان دیگه بدو بدو کردن کافیه. بیا میخوام یچیزایی بهت یاد بدم که دیگه نیاز نباشه اینقدر بدو بدو داشته باشی و راحتتر به چیزیکه میخوای برسی)
و خلاصه درین مدت هر ایده و هدایتی که برام اومده درونی بوده یعنی مثلا یبار هدایتم میکنه به سمت یه ترمز جدید و پشت سرش باور جدید و کارکردنم برروی اون باور و دقیقا حس میکنم تا به یه ثباتی درون باور جدید میرسم باز ایده و هدایت میاد که حالا این قسمتو درستش کن.. خلاصه ترمزهایی نشونم میداد که همش ریشه در باور فراوانی(کمبود) باور توحیدی(شرک) و لیاقتو شایستگی( عدم شایستگی) بود.
چیزاییکه تا بحال اصلا سرسوزن متوجهش نبودم و بارها خودم تعجب میکردم اینا کجا بوده.
و بقدری روشون دارم کارمیکنم که دقیقا خودم متوجه میشم چقدر ازنظر ایمان، روشن بینی و درک از مسائل فرق کردم با گذشته خودم.
حالا درین یکسال نیم که (این دوره فقط ایده های درونی اومدن برام شروع شده) 3تا کار فیزیکی بهم الهام شد که انجام بدم که اونم آنچنان کارفیزیکی سختی نبود اولیش این بود که خیلی واضح اون ندای درونم بهم گفت زنگ بزن به فلان شخص و چنین حرفیو بزن که شاید بظاهر هم اصلا هیچ ربطی به هدف من نداشت ولی دقیقا میشنیدم و میفهمیدم که این ایده در جهت تحقق هدفم هست حتی اگر ربطی نداشته باشه و درلحظه هم انجامش دادم که طرف مقابلم کلی هم بهم توهین و بی احترامی کرد درمورد اون موضوع تماس ولی بخدا شاید باورتون نشه من اینقدر خوشحال بودم اینقدر از ته دلم و باتمام وجودم خداراشکر میکردم که بهم گفته بود یه قدم فیزیکی بردارم و حس میکردم و انگار خدا بهم میگفت این تماس درجهت افزایش ظرف وجودیته و اینقدر خوشحال بودم که اون توهینها حکم تشویق و هلهله کائنات و خوشحالی کائنات از تحقق آرزوی من بود.
بار دوم خدا بهم گفت قیمت ملکی که برای فروش گذاشتم ببرم بالا. و اون را هم انجام دادم ولی باورتون نمیشه 2ماه نجوا به شکلهای مختلف میومد سراغم ودرباره افزایش قیمت ملک در گوشم میخوند که اشتباه کردی الان بازار ملک راکده تازه تو اومدی افزایش قیمت میدی و یا کلی نجواهای دیگه که هربار از خدا هدایت خواستم و یه ترمز و پشت سرش باور درست را خدا نشونم میداد تا به ثبات رسیدم درش.
یعنی اینبارم اون قدم فیزیکی فقط در حد ثبت قیمت جدید ملکم بود کار سنگینی از لحاظ فیزیکی و جسمی نبود ولی سنگین بود از لحاظ اون باورهای محدود کننده که درونم بود و ازش بیخبر بودم و خداوند باز به این شکل ظرف وجودمو گسترش داد
و دقیقا حس میکردم
و آلان هم ایده اومده که فلان تغییرات را در ملک مورد نظر انجام بده که خب نیاز بپول داره و منم الان هیچ پولی ندارم
ولی اینقدر مطمعنم و درواقع حس میکنم که باز خداوند از طریق این ایده باز میخواد بهم کمک کنه که باز یکسری ترمز پیدا کنم و باور درست جایگزین کنم و ظرف وجودمو گسترش بده حالا به چه شکل؟! به شکل اینکه من مدام دارم ازش هدایت میخوام که به چه شکل اون ایده را انجام بدم و ایمان داشتن به اینکه من قدمم بردارم تا قدم بعدی را خداوند هدایتم کته
و درجهت انجام این ایده شروع کردم به انجام چندتا طراحی زیبا برای دیزاین و کامل کردن اون ملک(باغ ویلایی) اینکه چندین متریال انتخاب کردم و دارم تحقیق میکنم کدومش بکار ببرم ازهرنظر بهتره و… و درین جریان خیلی باورهای قوی ای خدا نشونم داد مثلا اینکه خدای من خداییکه ازهیچ بینهایت خلق میکنه(وقتی نجوا از نبودن پول برای انجام اون ایده درگوشم میخوند و من از خدا هدایت میخواستم) و خیلی باورهای عالی دیگه درکنار شناختن ترمزهای درونی.
و اما اون تضاد و اون نجوایی که باعث حال بد من میشه:
مدام نجوا درگوشم میگه داری راهو اشتباه میری
همه چیزاییکه بهت گفته شده درونیه نتیجش کو؟!!!
اگر راهت درست بود که باید الان نتیجه گرفته بودی. حالا مثلا قیمت ملک بردی بالا چی شد مثلا آیا فروخته شد پولی اومد دستت؟!!!
و حتی وقتی کامنت دوستان را میخونم که مثلا نوشتن تا شروع کردیم روی خودمون کارکردن آنی یه معامله انجام دادیم یا فلان مقدار پول اومد دستمون ویا…
سریع سروکله اون نجوا پیدا میشه و میگه ببین به این میگن نتیجه تو راهت اشتباهه
ولی من اعتماد دارم به اون خدای درونم اون مسیری که طی کردم اون سفر درونیم. البته سعی میکنم اعتماد داشته باشم ولی این یکماه اخیر نجوا خیلی ازین طریق وارد میشه و انگار کم میارم جلوش
یموقع هایی انگار حس میکنم بین ایمان به غیب ایمان به اون چیزیکه نمیبینم و فقط درونم داره حسش میکنه بدون اینکه نشونه فیزیکی ای ازش ببینم و اون نجوا و حرفاش گیر کردم.
میخواستم ببینم آیا برای شما هم پیش اومده که در یه تایمی فقط ایده هایی که بهتون گفته میشه درونی باشه نه اینکه حتما برین کاری را انجام بدین؟
اون نجوا فقط نتیجه را به وارد شدن پول بحسابم یا انجام معامله فروش اون ملک میدونه و فقط از همین طریق وارد میشه.
نمیدونم آیا تونستم منظور حرفمو برسونم.
وقتی داشتم کامنت شما را میخوندم اون قسمت آخر کامنتتون اونجاییکه درمورد درست بودن راه و باز اون قسمت تسلیم بودن
را میخوندم مدام باخوندنش یه هدایتها و آگاهی هایی میاد از تو وجودم رد میشه که انگار نمیتونم درک کنم.
مثل اینکه آنی رد میشه یه کوچولو صبرنمیکنه تابفعمم چی میگه خخخ
که اونم دقیقا میدونم بخاطر اون سطح انرژی پایینم هست و همزمان اومدن هدایت خداوند و نجوای ذهن. بارها تجربش کردم
و دلخوش کلام خداوندم که میگه ما کلام خودمون را بالا میبریم.
ببخشین کامنتم طولانی شد.
هم از استاد عزیزم هم شما و هم هرکدوم از دوستان که کامنت منو میخونن میخوام اگر تجربه ای به این شکل دارن منو راهنمایی کنن
ممنون میشم.
استاد جانم لطفا در مورد جریان هدایتها بازم برامون بگین. میدونم خیلی جاها از جریان هدایت گفتین ولی لطفا بازم بگین که وجود تشنه ما خیلی خیلی بهش نیاز داره. بخصوص درمورد این قسمت که برای من پیش اومده یا شایدم برای خیلی از دوستان که فقط ممکنه ایده های درونی گفته بشه یمدت.
چون هربار شک میکنم که آیا درست دارم پیش میرم.
خیلی دوستتون دارم. درپناه خداوند باشین.
به نام خدای مهربان
سپاس مخصوص الله فرمانروای جهانیان است
خدایا شکرت بابت این این همه آگاهی ناب که در این فایل هست
سلام استاد گرامی و مریم بانو.
تمام زندگی انسان، همان باورهاییه که داره، انسان با باورهاش امید و انگیزه پیدا میکنه.
متاسفانه باورهایی که ما داریم ناخواسته بوده، چون باورهای ما از کودکی توسط خانواده و محیط ساخته شده،
خدا رو صد هزار مرتبه شکر که با آموزه های استاد عباسمنش عزیز، باورهای مخرب (محدودکننده ) رو شناسایی کردم و باورهای درست جایگزینش کردم اگرچه باور درست ساختن، خیلی زمان میخواد، بهترین و منطقی ترین راه باور ساختن برای هر چیزی، پیدا کردن الگوهای مناسب هست
به لطف الله یکتا، با شرکت در دوره فوقالعاده و بی نظیر احساس لیاقت، کشف قوانین زندگی، عشق و مودت، قانون سلامتی، توحید عملی و…. باورهای محدود زیادی شناسایی کردم و الان باورهای خوبی دارم
در پناه الله یکتا شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
سلام و درود خدا به یکی از بهترین دستان خدا ،استاد عباسمنش عزیز و مریم جان شایسته
استاد اول باید ازتون تشکر کنم از فایل زیبایی که گذاشتید و مثل همیشه با جون و دل صحبت کردید و صادقانه و بی منت اگاهیهای ناب رو در اختیارمون گذاشتیم
از مریم جانم تشکر کنم که زحمت کشیدن و حدود 50 دقیقه دوربین به دست بودند تا این اگاهیها همراه با تصاویر بکر و ناب پرادایس برای ما ضبط بشه
از باورهای محدود کننده که نگم براتون به قول شما سیمانهای سفتی هستند که طی سالهلی عمرم به مغزم چسبیده اند
مادامی که روشون کار میکنم اوضاع رو به بهبود میره ولی به محض رها کردنشون باز هم به قول شما مثل علف هرز رشد میکنن و دوباره همه چی به حالت قبل درمیاد
از باورهای محدود کننده ای که تو خانواده ما رواج داره زن نباید کار کنه باید خونه دار
در روابط اگر دوستان زیادی داشته باشی خیلی از زندگیت غافل میشی
به هر کسی اعتماد نکن همه فقط میخوان کار خودشون راه بیوفته و …..
خدا را شکر من با هر کدوم از این باورها که مخالفت کردم البته در درون خودم نه با بحث و جدل با اطرافیانم
روز به روز وضعیت زندگیم از هر لحاظ بهتر و بهتر شده
مثلا در مورد رانندگی،خیلی میگفتن رانندگی کار سختیه مخصوصا تو تهران سخته و تو که فعلا ماشین نداری چرا رفتی رانندگی یاد گرفتی؟ولی من با ایمان و باور قوی حدود 20 سال پیش گواهینامه گرفتم و الان خیلی راحت و روان تو تهران پر ترافیک حدود 13 ساله رانندگی میکنم
در حالی که خیلی از نزدیکانم هنوز جرات نکردن پشت فرمون بشینن
و حالا با این فایل عالی وقتی میشینم و خوبه خوب تفکر عمیق میکنم میفهمم و به یاد میارم که هر جا من چیزی رو باور نکردم یا به قول شما باور کردم اثراتش رو دیدم، و باز هم دنبال پیدا کردن باورهای مخربم هستم و دارم رو خودم کار میکنم و این داستان تا اخر عمر ادامه داره به لطف الله یکتا و سایت عالی شما
خدا جونم بازم ازت ممنونم به خاطر وجود استاد و مریم جانم
انشالله در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و عاقبت به خیر باشید در دنیا و اخرت
دوستتون دارم
به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانیش همیشگیست
سلام خدمت استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم
این دومین کامنت من در این فایل زیبا و آموزنده هست که، اصول، قوانین و راهکارهای صحیح جهان هستی رو به بهترین شکل به ما نشون میده.
باور دارم که، مسیر موفقیت پلکانیه و فقط این مسیر جوابه. نتیجه این باور این هست که، به قانون تکامل توجه دارم و کاملا بهش احترام می گذارم و از لحظه اول کارهام رو با اصول و قواعد درست پیش می برم و صبورم.
باور دارم که، مسیر درستی و صداقت بهترین، کوتاه ترین و مستقیم ترین راهه. نتیجه این باور این هست که، فقط مسیر زندگیم از راه درستی و صداقته و تمرکزم روی اصل هست و از بقیه راهها دوری می کنم.
باور دارم شاهنامه آخرش خوشه. نتیجه این باور این هست که، کار درست صد در صد خروجی درست داره.
باور دارم که، بار کج به منزل نمی رسه. نتیجه این باور این هست که، انتهای مسیر راستی و درستی، نتیجه اش درست هست و فقط اون مسیره که من رو به هدفم می رسونه.
باور دارم که، دروغگو دشمن خداست. نتیجه این باور این هست که، در همه شرایط فقط راست حرف می زنم.
باور دارم که، خواستن توانستن هست. نتیجه این باور این هست که، شروع می کنم، نهایت تلاش رو می کنم و از همون اول به خدا توکل می کنم.
باور داشته و دارم که، با یه دست نمیشه دو تا هندونه برداشت. نتیجه این باور این هست که، همیشه اولین تمرکزم روی کار اصلیمه و بعدش کارهای دیگه ام رو انجام می دم.
باور داشته و دارم که، باید کار رو به کاردان سپرد. نتیجه این باور این هست که، فقط کارهای مهم و حیاتی زندگیم رو به آدم های حرفه ای می سپورم.
باور دارم که کار را که کرد آنکه تمام کرد. نتیجه این باور این هست که، هر کاری که رو شروع می کنم تا آخرش می رم.
باور داشته و دارم که تمیزی نشانه ایمان هست. نتیجه این باور این هست که، نظافت خودم، خونه و محل کارم رمز اتصال به خدا می دونم.
باور داشته و دارم که، مومن باید سیاستمدار باشه. نتیجه این باور این هست که، کارها رو اول از زوایای مختلف بررسی می کنم و وارد مدار انسانهای درست میشم.
باور داشته و دارم که، معرفت، فهم و شعور به سن و سال و تحصیلات نیست. نتیجه این باور این هست که، آدمها رو فقط به خاطر معرفت، ارتباط با خدا و کمالاتشون احترام می کنم.
باور داشته و دارم که، هیچ ماهی پشت هیچ ابری نمی مونه. نتیجه این باور این هست که، همه کارم شفافه و البته موضوعاتی که به من مربوط میشه و دیگران مخفی می کنند خیلی سریع برام آشکار میشه.
باور داشته و دارم که، زوج (آقا) باید مسئولیت مالی بیشتری داشته باشند. نتیجه این باور این هست که، همسر و پسر به عنوان یک مرد مسئولیت پذیر این نقش رو به خوبی پذیرفته و اجرا می کنند.
باور داشته و دارم که، جریان زندگی شبیه حرکت دوچرخه هست، اگر رکاب نزنی، دوچرخه از حرکت می ایسته، یا می افته و تو رو هم می ندازه. نتیجه این باور این هست که، برای موفقیت هر لحظه در حرکتم و تلاش بر می کنم.
باور دارم هیچ کس به قطار ایستاده سنگ نمیزنه. نتیجه این باور این هست که، در صورت حرکت و تلاش هست که دیده می شم و دیگران بهم توجه می کنند.
باور دارم که، حرف و عمل باید یکی باشه و حرفی که توش عمل نباشه حرف مفته. نتیجه این باور این هست که حرفی که می زنم متعهدانه پاش وایمیستم و بهش عمل می کنم.
باور دارم که، اگر هر کاری رو تو وقتش انجام بدی، در زمان و انرژی به میزان زیادی صرف جویی می کنی. نتیجه این باور این هست که، همیشه کارهام سر وقت انجام می شه.
باور دارم که، آدمهای اطرافم هر کدومشون تو یه طبقه از ارتباط طبقه بندی می شن و به طبع زمانی که براشون صرف می شده متفاوته. نتیجه این باور این هست که همیشه در مدار آدمهای بالاترین طبقات هستم.
باور دارم که، زندگی حیوانات با سبک زندگی ما انسانها خیلی متفاوته. نتیجه این باور این هست که، دیدن حیوانات رو در حیات وحش بیشتر دوست دارم.
باور دارم که، تعهد 21 روزه در انجام هر کاری خیلی راحت اون رو تبدیل به یک عادت رفتاری می کنه. نتیجه این باور این هست که، هر کاری که می خوام جز عادتهای رفتارم بشه، 21روز انجام میدم بعد خودش اتوماتیک عمل می کنه.
باور دارم که، زمان خرید وسیله فقط باید وسایل ضروری و مورد استفاده بخرم. نتیجه این باور این هست که، از همه وسایلم استفاده می کنم و بعدش می بخشمش یا میفروشمشون و انرژی خوبی در خونه ام جاری هست.
باور دارم که، ماشین خیلی مزایا داره و دقیقا مثل دوتا پای اضافه برای ماست. نتیجه این باور این هست که، از ماشینمون برای صرفه جویی در هزینه، زمان و انرژی خیلی بهره میبریم.
باور دارم که، بخشش از بزرگان است. نتیجه این باور این هست که، به راحتی می بخشم و مهربانم.
باور دارم که، خدا زمین رو مسخره انسان کرده. نتیجه این باور این هست که، برای به دست آوردن هر چیز امیدوارم و خیلی صبورم چون میدونم وقتش که برسه بهم داده میشه.
باور دارم که، اگه حرف حق می زنی از هیچی نترس، دست خدا بالاترین دستهاست و همیشه حق به حقدار می رسه. نتیجه این باور این هست که، همیشه توکلم به خداست و شجاعت بینظیر در وجودم دارم.
و خیلی باورهای دیگه در مورد ارتعاش و فرستادن فرکانس دارم که اگه بخوام بنویسم کلی طول می کشه.
باز هم از استاد و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم سپاسگزارم.
همگی در پناه ایزد لایتناهی شاد، سلامت و ثروتمند باشید.
درود خدمت شما استادعباس منش عزیزم
خداقوت و ممنونم از این جلسه ی فوقالعاده
استاد عزیزم چقدر لذت میبرم از دیدگاهها و نظرات شما که همیشه خیلی عالی نگاه ویژهای و متفاوتی به مصاحبهها ودیدگاههای بقیه دارید
خیلی خیلی لذت بردم از باور آقای امباپه و اینکه در کودکی هدفی رو انتخاب کرد و در نهایت بهش رسید و با شنیدن این مثالتون مو به تنم سیخ شد و خیلی خیلی آقای امباپه رو تحسین کردم
استاد عزیزم باورهای خیلی زیادی رو از گذشته دارم و تا جایی که یادم بیاد براتون مثال میزنم
باورهایی مثل
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
باید همه رو راضی نگه دارم
هیچکس نباید از من ناراحت باشه
هر که بامش بیش برفش بیشتر
همین که انسان خوبی باشم کافیه پول زیاد مهم نیست
پولدارها آدمهای بدی هستند
وقتی پولدار بشی باید به همه کمک کنی
هر طوری شده بقیه را از خودم راضی نگه دارم
به بقیه کمک کن حتی اگر خودت لازم داری
علم بهتر است یا ثروت
خیلی خیلی روی دوره روانشناسی ثروت 1 فوکوس کردم تا بتونم این باورهای مخرب رو کمرنگ و کمرنگ و کمرنگتر در زندگیم کنم تا بتونم باورهایی مثل پول درآوردن احتترین کار دنیاست رو باور کنم
جایگزین اون باورها
باورهایی مثل پول درآوردن معنویترین کار دنیاست
من هرچه پولدارتر بشم نعمت و ثروت بیشتری رو در جهان پخش میکنم
خوب بودن یا بد بودن آدمها به پولشون ربطی نداره انسانها میتونن انسان های خوب یا انسانهای بدی باشند
من با کمک کردن نمیتونم کسی رو پولدار یا فقیر یا خوشحال یا ناراحت کنم انسانها اگر در مسیر خداوند باشند
همینجوری که من هدایت شدم اونها هم هدایت میشن و فقط به افرادی دلم میخواد کمک کنم که دلی باشه و توقعی از اون فرد نداشته باشم
استاد عزیزم دورهای مثل دوره روانشناسی ثروت یک رو هر کسی بهاشو داده و خریدتش به نظرم باید شبانه روز روی این دوره کار کنه و تا وقتی که بتونه در یک شرایط ایدهآل و مورد علاقهاش و در مکان و شهر مورد علاقهاش برسه و خیلی راحت وعالی به این موفقیتها رسیدم
خیلی خیلی خیلی خیلی باید روی خودمون کارکنیم و به موفقیتهای خیلی خیلی زیادی برسیم تا خودم وخانوادم در آزادی زمانی ،مکانی و آزادی مالی برسیم و مثل شما به شهر و کشور مورد علاقه و مکان زندگی مورد علاقه و کار مورد علاقه برسیمو دیگ اونوقت خیلی راحتتر میشه باورهای بهتر رو بهتر و بهتر کرد
استاد الان سالهاست که دارم با فایلهای شما زندگی میکنم و تقریباً هر روز حدود بیشتر از 4 ساعت با فایلهای شما زندگی میکنم و از دورهها استفاده میکنم استاد هر چقدر که بیشتر از دورهها استفاده میکنم تاثیر و حرف بقیه و عوامل بیرونی بر باورهام و زندگیم و حال خوبم کمتر و کمتر میشه و هر وقت که کمتر روی فایلها تمرکز دارم عوامل بیرونی به مقدار خیلی خیلی کم تاثیرگذار میشن
یه باور خیلی فوق العادهای که از بچگی پدر مرحومم به من داد این بود که همیشه
برای بقیه تعریفی کرد که من در انجام کارها خیلی خیلی بهتر هستم تا درس خواندن و الان پس از گذشت 25 سال دارم میبینم که در انجام کارهای فیزیکی و مدیریت کارها خیلی خیلی قوی هستم تا در حفظ کردن یک کتاب
خواسته من اینه که
به موفقیتهای خیلی خیلی زیادی برسم تا خودم و خانوادم در رفاه کامل باشیم و از تمام زندگی لذت ببریم وتا وقتی که زندهام سالم و سلامت و پر انرژی باشم
به لطف خدا دارم توی این مسیر حرکت میکنم و به موفقیتهای خیلی خیلی زیادی در کارم و زندگیم رسیدم
موفقیتهایی مثل
در کنار همسرم فوق العادهام و دختر عزیزم و پسرگلم هستم و بودن با خانوادم ثانیه به ثانیه من رو شکرگزارتر و انرژی مثبت تر میکنه
مستقل شدن در کارم و اتمام شراکت 13 سالم که خیلی خیلی انرژی من رو زیاد و زیادتر کرده
ساخت آپارتمان فوق العادهای عالی 4طبقه که رو به اتمام است و بدون بدهی و به صورت نقدی دارم میسازمش
سالم و سلامت بودن خودم و خانوادم و در وزن ایده آلم به لطف خداوند و کمک دوره قانون سلامتی هستم
و بینهایت لطف خداوند که در زندگی من ثانیه به ثانیه وارد میشه و کارهام خیلی زود و عالی انجام میشه
25 خرداد 1403
انشاالله همیشه در پناه فرمانروای کیهان دراوج سالم سلامت ثروتمند قدرتمند لیاقتمند و خوشحال باشیم
بدرود
سلام استادبزرگواروخانم شایسته گروه فنی سایت ودوستان ورفقای سایت…
استادعاشقتم وعاشقانه دوستتون دارم وکاملا اخلاق شمارومی شناسم شما عاشق نتیجه هستین وبانتیجه کارخیلی موافق هستین من مهدی ملکی متولد59 هستم ازنظرمالی درسال 90منفی 500میلیون شدم درکسب کارم تاریخ عضویتم درسایت کم هستش ولی فایلهای رایگان شماروکه اصلارایگان نیست سالها گوش میکنم وآشنائی من باسایت شما به صورت کاملا هدایتی بوده وطبق فرمایش شما تابدهی تموم نشه هرگزدوره نمیخرم.باموتوردرتهران مسافرکشی میکنم درآمدباکمک فایلهای به ظاهررایگان ماهی 30میلیون رسیده وتعهد دادم یک سال آینده 60میلیون برسه ودرحال پرداخت بدهی هام هستم تاصفربشه استادازخدا می خوام که شما کامنت منوبخونین ویه پیامی برای من بنویسین چون من گوش زیادپیشرفته نیست وزیاد ازگوشی سردرنمیارم دربحث باورها کلی تغییر کردم دربحث کاهش وزن تقریبا 30کیلووزن کم کردم ولی چون با ماهی 30تومان درتهران زن بچه ومستاجر هستم نتونستم گوشت بخرم خدامنو هدایت کرد به شاگردشما رضا عطارروشن عضو سایت ایشون شدم باکمک لاغری باذهن همه چی میخورم متناسب هستم وباورم دراین باره درسته وکلا ذهنمو طوری پرورش دادم عملکردهام تجربه هام عالی شده به لطف خداوند دیگه ازخواب بیدارمیشم گشنم نیست نهارنمی خورم اگه بخورم انگاریه هوسه دیگه چاق نمیشم باورام اینه فرمولهای ذهنمو تغییردادم برای لاغری البته این باورمن هستش من جثارت به دوره لاغری شماندارم اگه من به این نتیجه رسیدم قطعا به کمک شما استادعزیزبزرگواربوده دستان بی نهایت خداوند استاداگه من باشما آشنانشده بودم الان معلوم نبودچه بلای سرمیومدبه امید خداوند نتیجه مالی خوبی میگیرم وبامدرک وفایل تصویری خدمت شما ارسال میکنم دربحث اندام بدن رویه موضوعی کارمیکنم دربحث باورهستش که مطمعن هستم جواب میده بامدرک به شرط حیات خدمت شما ارسال میکنم خدایاکمک کن هر خیری که ازجانبت برسدمن فقیرم من درمقابل توکوچکم وبزرگ هرکه مقابل توست استادبزرگوارمن روی موتورمسافرکشی میکنم لذت می برم ازدرون آرامش دارم ساکتم با کسی کاری ندارم یه گوشیه بازارمیشنم خداخودش می فرسته عاشقتم سپاسگزارم استادغیرازاینه که حرفهای شما ماروبه این نقطه رسونده به قول بچهای سایت شما گلوی خداوند هستید باورباور باورررررررر….چه میکنه استاد بچه که بودم توی تلوزیون فیلم نگاه میکردم توی فیلمهای خارجی به خیابونها،ماشینها،نگاه میکردم اصلا به فیلم نگاه نمیکردم فقط می خواستم ببینم اون کشورچطوریه درعالم بچگیم میگفتم خدایا چی میشه یه فیلمی مستندی درست کنن همه چیزومویرگی نشون داده بشه الان میگم خدایا شکرت سریال سفردرآمریکا الان خدامیگه ببین مردمو،پارک هارو،سنتهارو…. خدایا سپاسگزارم استادمن خدمت شما درس پس میدم به قول بچه ها تصادفی ترین اتفاقهای زندگی ما دقیق ترین برنامه ریزی خداوند برای ماست استاد عاشقتم باباورررررهایمان چه کردی عاشقتم من باورم اینه هروقت مایادخدامیکنی ما یادخدا نمیکنیم درواقعا خداوندیادما کرده او همیشه هست مانبودیم . استاد همه چی باوره ما ازچی آفریده شده ایم ازیک نطفه آب خدایا من درمقابل تو هیچی نیستم کمکم کن یاریم کن من به جزتو هیچ کس ندارم خدایا به استاد عباسمنش بگو پاسخ منوتو متن پائین بنویسه استاد دوستتون دارم روموتور ازهرمسیری تهران ردمیشم میگم استاد اینجا بوده الان کجاست همون بازارمولوی بادوستتون ازقم اومده بودین حیونات می فروشن بعدسرسگ دعواتون میشه دوستتون فرارمیکنه شما میمونین بااون آقاهه… استاداینارونوشتم که ببین مهدی خدای استاد باوراستادکجابرداستادرو وچه کردباهزاران انسان … استادعاشقتم وازشما سپاسگزارم درپناه خداوند یکتا من به معجزات خداوند ایمان دارم…
سلام خدمت آقا مهدی با ایمان و متعهد
چقدر از کامنت دلی شما لذت بردم
چقدر حرفهاتون پر از عشق و صداقته
لذت بردم از ایمان و توحید و تعهد و شخصیت بسیار قوی که دارید
کلی درس گرفتم از نگاه شما به زندگی
تعهد شما برای کسب درآمد و روزی حلال ستودنی و الهام بخشِ
با تمام وجودم تحسین تون می کنم
کلی چیز یاد گرفتم از شما
به زودی اتفاقات بزرگی رو رقم خواهید زد
به زودی درهای نعمت و ثروت و خوشبختی به روی شما باز میشه
حال شما و احساس شما اینها رو میگه
احساس خوب و احساس خوشبختی که به داشته هاتون دارید این رو میگه
امید و انگیزه وباورهای عالی تون این رو میگه
چقدر تحسین برانگیز زندگی می کنم دوست توحیدی و قدرتمندم
آفرین بر شما
خدا رو شکر کامنت سرشار از نور شما رو خوندم
براتون آرزوی بهترین ها رو دارم
منتظر خبر های عالی شما هستم
موفق و ثروتمند و خوشبخت باشید
سلام به آقاجوادازشما سپاسگزارم که وقت گذاشتین کامنت مارباعشق خوندین وباعشق برای ما آرزوی سربلندی ودعای خیرکردین من واقعا ازشما سپاسگزارم به امید خدا درجاهایه فرکانس بالاتر همدیگرروملاقات کنیم این پاسخ شما باعث شدمن دوباره فایل دوباره گوش کنم وکامنت بچه هارو ادامه بدم وآگاهی هایه بیشتری کسب کنم رفیق من ازخداخواستم استادپاسخی درکامنت ما بنویسن شما دستی ازخداشدید ومن پاسخم راگرفتم وبرگشتم پاسخ شما روبخونم کلا نمیدونم چی شد سایت یه لحضه ازدسترس خارج شدودباره اومد وازمن رمز خواست ومن رمزوزدم دیدم هدایت شدم به خوش آمد گوئی سایت این حتما در برنامه سایت برای شما موجود هست میتونین نگاه کنین استاد با اسم خودتون باشما صحبت میکنه وهمین اتفاق برای من افتاد این معجزه نیست خدایا سپاسگزارم استادجواب مارودادودستان بی نهایت خداوند رفیق عزیزمون آقاجواددستی ازخداشدبرای پاسخ شما آقاجوادواقعا سپاسگزارم خدایاشکرت