- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
«بسم الله الرحمن الرحیم»
سلام به استاد قشنگم
سلام به همسفران مسیر توحید
از خدا ممنونم که هر روز و هر لحظه به آگاهیهایم افزوده میشه و هر لحظه منو هدایت میکنه
استادم من این مبحثِ پذیرفتن و تحمل کردن رو خیلی تجربه کردم .لحظاتی که وجود ارزشمندم رو مجبور به تحمل سختی ها توهین ها و بی احترامی ها میکردم .
لحظاتی که حتی راضی به مرگم بودم ولی حاضر نبودم آن شرایط را تغییر دهم.
چرا ؟چون فک میکردم این شرایط برای زندگی طبیعی است و باید تحمل کنم بسوزم و بسازم چون ترس ها برام پر رنگ بودند چون ترس از آینده منو مجبور به تحمل زندگی وشرایطی کرده بود که در اون صدای شکستن تمام وجودمو میشنیدم .چون فکر میکردم اگر زجر بکشم یعنی آدم صبور و مورد تایید هستم.چون نقش دیگران در زندگی من بیش از حد پررنگ و مهم بود. تا حدی که تمام زندگی من دیگران بود . این شرایط و دلسوزی های بیجا و خدایی کردن های من برای فرزندانم باعث شد تا من یک زندگی زجر آور را چهارده سال تحمل کنم.
ولی از یک جایی به بعد احساس کردم پاهایم توان ایستادن در برابر این همه تحقیر توهین و سختی را نداره و عاجزانه از خداوند طلب کمک کردم .
و وقتی من طلب کمک از خداوند کردم خداوند دستانش را برای من فرستاد
و من با آموزه های شما آگاه شدم .و تسلیم شدم و
زندگی و فرزندانم رو سپردم به خدا و توانستم با کمک خدا آن زندگی و شرایط زجر آور رو رها کنم .استاد قشنگم .عزیز دل همه ما ،ممنونم بابت این فایل پر از آگاهی ممنونم که منو آگاهتر و مطمعنتر کردید ممنونم که به من ثابت کردید مسیرم درست بوده .استاد دلم خیلی قرص شد. استاد قشنگم این لحظه ها خوشحالترین و خوشبخترین انسان رو زمینم .استاد، عاشق این حسو حالم و اشکهایی که از شوق میریزه هستم .
استاد تصمیم داشتم برای مهاجرت از شهرم ولی باز هم ترسها مانع من میشدن .ولی الان مطمعن شدم این هم درسترین مسیری هست که انتخاب کردم…درست میگید شما ما خودمون محدودیت رو در ذهنمون درست کردیم ما خودمون برای خودمون زندان درست کردیم این کلمات رو با تک تک سلولهای بدنم درک میکنم .
من شکستن این میله ها زندان رو هم تجربه کردم با تغییر افکارم با برداشتن ترمزهای ذهنم با توحیدم با ایمانم با شجاعتم .
دقیقاً ما هستیم که برای خودمون بهشت یا جهنم رو میسازیم.انتخاب با خودمونه .اینکه شجاع باشیم و بهشت رو تجربه کنیم . یا یه فرد ضعیفو ترسو و جهنم رو.
وقتی شجاعت رو انتخاب کردم همراهی و اشتیاق خدا رو دیدم آزادی و رهایی رو تجربه کردم .رسیدن به خواسته ها و آرزوهامو تجربه کردم .حس و حال خوب رو تجربه کنم .
خدارو بینهایت بار سپاسگزارم به من قدرت اختیار رو عطا کرد و من رو خالق زندگیم قرار داد
استاد قشنگم عاشقونم مرسی که هستین.
دوستان قشنگ و توحیدی من ،عاشقتونم خیلی زیاد :)
«من اکرم خالق زندگی خودم هستم»