- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
با سلام
من در دوران نوجوانی به وسواس نجسی پاکی و اضطراب شدید گرفتار شدم طوریکه در شهر دانشکاهم به سختی زندگی میکردم و در را با پا وامیکردم که دستم نجس نشه و جاهای دیگر رو نجس نکنم مدت دوسال هم وسواس داشتم هم اضطراب بی مورد هم تکرر ادرار یعنی هرکه جای من بود یه بلایی سر خودش میاورد. من حتی به سیگار هم روی نیاوردم.البته دکتر میرفتم و آزمایش میدادم ولی نرمال بود تا جاییکه آخرین دکتر گفت بهش فکر نکن.منم از اون روز به بعد تکررم خوب شد.بعدش نوبت وسواس بود خیلی زجرآور بود با همه رو میزدم مثلا به یک آخوند گفتم گفت توجه نکن ولی نمیتوانستم من دوسداشتم یکی با قدرت بگوید که اگرم نجس هست اهمیت ندارد و گناهی نمیکنی و نمازهایت قبول است.بعد از دوسال تحمل بالاخره نتونستم تحمل کنم و رفتم داخل اتاق و سر خدا داد و فریاد زدم و هق هق گریه میکردم و میگفتم این چه وضعیست خسته شده ام.گریه میکردماااابعد 3 دقیقه یک آرامش عمیقی وجودم را فرا گرفت. وقتی در را باز کردم یک آدم دیگری بودم.دیگر وسواس نداشتم.به هیچ عنوان.
حالا نوبت اظطراب مزمن بود که همش دلپیچه داشتم ضربان تند قلب ترس و تشویش.اونم چند سالی دکتر روانپزشک رفتم ولی فقط قرص میدادند آخر هدایت شدم به دکتر گیاهی و با تشخیص دکتر شروع به پاکسازی خونم کردم و طی 8 ماه اضطراب به کلی برطرف شد و رفت پی کارش.
اینم تجربیات من