میزان تحمل شما چقدر است؟

توضیحات استاد عباس منش را در این فایل ببینید و بشنوید. سپس با توجه به توضیحات ایشان، در بخش نظرات سایت در مورد این موضوعات، تجربیات خود را بنویسید: 
  • چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
  • چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
  • چه باورهایی را اگر تغییر می‌دادید، باعث می‌شد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
  • همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
  • و در نهایت به چه شکل مسئله‌ای که سال‌ها آن را تحمل می‌کردید، حل شد؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات تاثیرگذار و پند آموزتان هستیم

منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

812 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Hadis nemati» در این صفحه: 1
  1. -
    Hadis nemati گفته:
    مدت عضویت: 1920 روز

    سلام

    سلام به همه، همه ی عباسمنشی های عزیز

    میزان تحمل شما چقدر است؟؟؟؟

    من همیشه تو رابطه از آدم ها بت می ساختم

    و کلی بهم توهین میشد

    حتی از زندگی قبلیم فرار کردم چون میگفتم همینی که هست هیچی درست نمیشه این رابطه درست نمیشه باید برم بیرون از این رابطه

    حالا اومدم تو رابطه جدید همون کاسه همون آش فقط شکل آدم ها و اسمشون تغییر کرده بود

    اونجا فهمیدم یه جای کار می لنگه!!!!

    یه چیزی درست نیست تا چند سال پیش که بواسطه یه همسایه خوب با استاد آشنا شدم

    تا چند ماه پیش تو در و دیوار بودم همش فکر میکردم باید محصولات بخرم تا نتیجه بگیرم چند ماه پیش فهمیدم باید تکاملم طی بشه بعدش تو مدارش قرار میگیرم

    حالا برگردیم سر بت کردن همسر

    که دیگه اون شرایط بد برام طاقت فرسا شده بود

    همش ذهنم میگفت این زندگی ترک کن بروووووو خلاصه اینکه گوش ندادم اون نجواهارو همش میگفتم یا درست میشه راه حلش میفهمم یا باید بمیرم

    تمام تلاشم کردم که باورهای مخرب پیدا کنم بجاش باورهای توحیدی بذارم هر چقدر که بیشتر تلاش می‌کنم بیشتر نتیجه میگیرم شکرخدا.

    یه مثال بزنم

    چند وقت پیش قرار شد روفرشی بگیرم چون دوتا بچه کوچیک دارم

    همسایه خوبم بهم زنگید گفت من مبل جدید سفارش دادم تو هم سفارش بده(همیشه از پیشرفت هاش برام میگه تا منم بیشتر به قوانین ایمان بیارم)

    من پیش خودم گفتم با وضعیت بد مالی چطور همسرم راضی ب خرید مبل میشه(خودم خانه دار هستم)

    اونجا گفتم خدایا من ببخش تو رزاق و روزی دهنده ایی همسرم اونم مثل من بنده ی تو،اونم یه قدمیشو

    می بینه باید بخدا وصل باشم.

    مدام با خودم زمزمه میکردم که میخوام موحد باشم در عمل،حالا وقتشه نشون بدم

    خداشاهده اصلا یه جوری خدا چید که حیرت زده شدم

    خود همسرم پیشنهاد خرید مبل داد که مبل از روفرشی بهتره،اونم مبل سفارشی ن مبل بازاری الله اکبر الله اکبر.

    آدمی که چند سال حاضر نیست مبل بخره میگه پول حروم کردنه.

    من فقط ذهنم از غیر خدا خالی کردم و بس

    ( ن با خودم سر جنگ داشتم ن با همسرم

    دیگه غم باد نبودم،آرووم آررررررروم)

    وقتی ذهن خالی میشه از غیررررررررر

    صبر کردن خودش نشون میده

    دیگه تحمل و زجر کشیدن باروبندیلش می بنده میره

    امیدوارم جوابم چراغی در مسیر راهتون باشه

    همنجور که جواب شما چراغ راه منه.

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: