می خواهی جزو کدام گروه باشی؟

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

 

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار فرنوش عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

استاد عاشق اون تعهد اول فایل م که میگی هر جوری شده باید این کار رو انجام میدادم این از نکته اول ⁦♥️⁩

۴ مدل شخصیت در موضوع تغییر کردن وجود داره

اولی به شدت مقاوم در مقابل تغییر اصلاً دنبال ایجاد تحول نیست و از جهان حذف میشه!

مهر خاموشی بر چشم ها و قلبش زده شده و اصلاً پیغام های جهان را نمی گیره

دومی یک کوچولو بهتره ولی تا بدبختی و بیچارگی نکشه تغییر نمیکنه

در حالت طبیعی و با فشار کم خودشو تکون نمیده!

تحمل پذیریش خیلی بالاست

سومی با اولین فشار ملایم تغییر می کنه با یه تلنگر (تضاد کوچیک)سریع به خودش میاد !

چهارمین قبل از اینکه مجبور بشه و با تضادی مواجه بشه خودش رو تغییر میده در واقع از تحول و پیشرفت استقبال میکنه از حل کردن چالش لذت میبره این افراد بسیار بسیار موفق هستند و جز یک‌درصدی های جهانن کسایی که تغییرات وسیع ایجاد میکنن!

جهان با ما حرف میزنه و نشانه‌های برای تغییر کردن را به ما نشون میده از از اینکه می بینیم شرایط رو به قطع شدن میره درآمدمون کمتر میشه سلامتیمون کمتر میشه روابطمون ناملایم شده

کم کم باید به خودمون بیایم و ما باید جزء این دسته چهارم باشیم

وقتی همه چیز خوبه این یک تله برای پیشرفت نکردن چون جهان رو به پیشرفته و اساسش با رشد و گسترشه حتی ثابت‌ماندن ما یعنی جاماندن از این روند !

دچار تله همین خوبه! تا همینجا اومدم! همینارو به دست آوردم! دیگه بیشتر بسمه !نیفتیم!

استاد ایمانتون به پول درآوردن و پیشرفت مداوم تحسین می‌کنم

چندین بار در زندگی تون به صفر رسید ولی باز دوباره هر دفعه بهتر و عالی تر همه چیو ساختین! دلیلشم فقط نپذیرفتن شرایط موجود بود

⚡یکی از مهمترین پاشنه آشیل های من پذیرش شرایط موجود که حتی در بعضی از کتاب های روانشناسی خیلی اشتباه توصیه می کنن این پذیرش برای من نتیجه انفعال و عدم هدف گذاری بلند مدت بود به ویژه در محیطی که پرورش پیدا کردم تحمل و سوختن و ساختن با شرایط ارزشمنده. باید در ذهنم اهرم رنج و لذت قوی نسبت به این موضوع ایجاد کنم . ⚡

ما به دنیا اومدیم پیشرفت کنیم رشد کنیم و فقط به یک خونه و ماشین داشتن اکتفا نکنیم

وقتی خودمون آگاهانه شروع به تغییر کنیم واقعا از زندگی لذت میبریم چیزهای خیلی زیادی یاد می‌گیریم و پیشرفت می‌کنیم موقع مرگ حسرت نمیخوریم

واقعا اینو درک میکنم .با دوستانم چالش رفتن تنهایی به قبرستان گذاشته بودیم .

وقتی مزارها را با تاریخ های وفات مختلف با سن و سالهای مختلف دیدم به خودم قول دادم که تا قبل از مرگم به خواسته هایم رسیده باشم البته هرچند همین الان هم چون قانون را فهمیدم می دانم با رضایت این جهان را ترک می کنم چه آرامشی و لذتی میبرم با دانستن های قانون!

استاد عزیزم وقتی گفتید از تجربیات خودتون بگید من میگم

تجربه های من :

⭐از ۹ سالگی شروع به آشپزی کردم چون مادرم به خاطر مشغله کاری غذا درست نمی کرد یا خوشمزه نبودند

من به جای اینکه گرسنگی را تحمل کنم و بگویم خب همین هست دیگه نپذیرفتم و شروع آشپزی کردم و همین باعث شد که من در آشپزی ماهر و بسیار کدبانو بشم

اما خواهر های دیگه ام با پذیرش وضعیت و یا استفاده از غذای آماده شده توسط من از لحاظ مهارت در آشپزی از من خیلی پایین ترن !

⭐در بچگیم نسبت به هم سن و سال هام کوتاه تر بودم و به من توصیه شد که ورزش کنم من وقتی یاد اون روزها می افتم که با چه اراده‌ای ورزش می کردم خیلی به خودم افتخار می کنم چون من نپذیرفتم که وضع به همین منوال خواهد ماند !

⭐در بحث رشد و توسعه شخصی چون من آگاهی از باورها نداشتم تا ۲۶ سالگی همین وضعیت خودم را پذیرفته بودم اما وقتی فهمیدم که اشکالی وجود داره که چرخ زندگیم نمیچرخه شروع کردم به پرسش فهمیدم که دیگه نمی‌تونم شرایط موجود را با تضادهایی که در آن زمان داشتم بپذیرم و همونجور که در پروفایلم گفتم تکاملی به استاد و این سایت ارزشمند هدایت شدم و نتیجه آن نپذیرفتن این اتفاق و رویداد بزرگ در زندگیم بود! ⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️

⭐در محل کار قبلیم تنش در روابط بود زیرآب زنی و بدگویی !

اولش بر ضد من این رفتارا صورت گرفت ولی بعد از یه مدت که آشنا شدم با سایت گفتم اینجوری نمیشه که باشه باید اوضاع بهتر بشه تونستم باهاشون به صلح برسم و روابط عالی برای خودم ایجاد کنم در صورتی که بقیه همکارام همچنان درگیر تحمل و پذیرش شرایط فعلی بودن !

با جون و دل به این درک رسیدم :

هر وقت خودم تغییر کردم شرایط عوض شد

سوال طلایی

کی باید تغییر کنیم ؟؟؟

جواب وقتی همه چیز خوبه!

آینده رو پیش‌بینی کنیم!

اینجوری هیچوقت تضاد بزرگی برامون پیش نمیاد که مجبور به تغییر بشیم!

جمله طلایی شما استاد :

همیشه بهترم هست همیشه بیشترم هست ازین پول ساز ترم هست ازین زیباتر هم هست دنبال بهبود باشید قانع نباشید به وضع فعلی میشه داشت باور کنید اقدام کنید به دست بیارید

⚡⚡⚡من دوست داشتم تو اقیانوس شنا کنم نه برکه ⚡⚡⚡

⚡⚡⚡باید حرکت میکردم در حوزه های مختلف خودمو قوی میکردم ظرفمو بزرگتر میکردم ⚡⚡⚡

عجب فایلی بود خدایاشکرت بهش هدایت شدم ممنونم مریم جان ⁦♥️⁩

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    221MB
    18 دقیقه
  • فایل صوتی می خواهی جزو کدام گروه باشی؟
    17MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

780 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 516 روز

    به نام خدای وهاب

    تعهد206

    من خودم باید تصمیم به تغییر بگیرم خودم باید تصمیم قاطع بگیرم که میخوام تغییر کنم و وقتی تصمیم گرفتم باید تعهد داشته باشم به مسیرم و ادامه بدم و عملگرا باشم فقط فایلارو گوش ندم فقط کامنت نذارم مطالبی که گفته میشه رو‌ببینم چطور میتونم تو زندگیم اجراش کنم

    من خودم جزو گروهی هستم که تا مجبور به تغییر نشم تغییر نمیکنم

    ولی الان دارم روی عزت نفسم کار میکنم و حسم بهم میگه کار کردن مداوم روی عزت نفس خیلی نتایج بزرگ به همراه داره و ی جورایی توی قلبم مطمعنم که نتایج فوق العاده به همراه داره

    فقط باید برم توی دل ترساهام و از ترسهای کوچیک شروع کنم کم کم تا برم تو دل ترسای بزرگترم اگه تکاملی پیش برم خیلی فشار روم نمیاد و اذیت نمیشم مثل مثال غورباقه ای که استاد زدن اونقدر اروم و رون تغییر میکنیم که متوجه نمیشیم فقط باید ادامه داد

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    میترا محسنی گفته:
    مدت عضویت: 287 روز

    به نام الله که رب العالمین= فرمانروای کل عالم وجود است

    سلام بر استاد عزیزم ومریم خانم دوست داشتنی و دوستانم در سایت

    روز 112= میخواهی جزو کدام گروه باشی؟

    اول از همه تحسین میکنم جسارت و شهامت شما استاد عزیزم رو در ضبط کردن این فایل تو همچین خیابون شلوغ و پر رفت وآمدی

    دوم من که محو تماشای تنوع لباسهای خانما شدم اونقدر که گل گلی و رنگی ورنگی و زیبا بودن

    خدایا شکرت برای این همه تنوع لباس و پوشش متفاوت

    چه فایل قشنگی میخوای جزو کدوم دسته باشی ؟؟

    دارم به پروسه ی زندگیم فکر میکنم استاد عزیزم ببینم صادقانه من کدوم هستم

    زندگیم کارمندی بود با حقوقی که به سختی کفاف زندگیم میداد

    بیمه داشتیم

    خونه ای کوچولو داشتم از خودمون

    یه ماشین پراید

    بابت همه اینها سپاس گزار خدا بودم

    زندگیم از نظر همه اطرافیانم و خانواده ام شاهانه بودولی خودمو راضی نمیکرد یعنی این زندگی اون چیزی که میخاستم نبود نمیخاستم دغدغه پول داشته باشم

    نمیخاستم همیشه دو دوتا چهارتای زندگی کارمندی داشته باشم

    میدونستم میشه بهتر باشه راحت تر باشه

    میشه چشمت دنبال این نباشه که پیامک واریز حقوق کی میاد

    میشه به اون آب باریکه زندگی کارمندی قانع نبود و دنبال نشونه های مدل دیگه ی زندگی گشتم و دیدم ثروتمندایی هستن که از وسط ماه نگرانی نداشتن برای گذران زندگی حواسشون به آخر واول ماه نیست

    و فهمیدم باید تغییر کنم

    چطوریش نمیدونستم

    فقط میدونستم باید قدمی بردارم

    خیلی بهم حرف گفتن ناشکری ،قدرنشناسی ،مردم آرزوشون زندگی کارمندیه ولی برای من این حرفها قانع کننده نبودوقتی میدیدم کسانی هستند که از فراوانی و نعمت های جهان بی اندازه استفاده میکنند

    باورهای محدود زیادی داشتم ،شانس و بد بودن ثروت و….

    و از خدا کمک خاستم

    و تو مسیر هدایت شدم با قدم های کوچیک

    اون موقع تلگرام خیلی پرکاربرد بود و من با تکنیک های موفقیت و قانون جذب و اینا برای اولین بار آشنا شدم

    وااااای اصلا یه دنیای دیگه باز شده بود به روی زندگیم

    اونقدر دنیای قانون جذب برام شگفت انگیز بود اونقدر قدرت تجسم و فیلم راز برام عجیب بود که بازم بیشتر از خدا هدایت وکمک خاستم تا بفهمم قضیه چیه؟!

    و بازم دستان خدا بود که میومدن کمکم تا پیدا کنم مسیر درست

    یکی از دستان خدا کتابدار محلمون بود یه خانم جوانی که فوت کردن خدا رحمتشون کنه من و همسایمون همیشه کتاب رمان میخوندیم نوبتی میرفتیم یه خروار کتاب میاوردیم میخوندیم

    یه روز که نوبت همسایمون بود بره کتاب بگیره این خانم کتابدار گفته بود بهش که از رمان چیزی بهتون نمیرسه بیا دوتا کتاب بهتون میدم زندگیتون عوض میکنه و کتاب چهار اثر فلورانس اسکاول شین و شفای زندگی لوییز هی رو داده بود همسایمون

    وقتی برگشت همسایمون از کتابخونه سر کوچه گفت نمیدونم دوتا کتاب داد من لای اینا رو باز کردم اصلا خوشم نیومد کاش همون رمان میداد گفت بیا یکیش دست تو یکیش هم من میخونم به درد نخورد میبرم فردا عوضشون میکنم چهاراثر داد به من و کتاب شفای زندگی خودش برداشت من چون چند ماهی بود با قانون جذب آشنا شده بودم از خوندن این کتاب واقعا لذت بردم تو دفترم نکات مهم نوشتم یادمه تا صبح بیدار بودم اونقدر که ذوق خوندش رو داشتم صبح شد همسایمون اومد گفت بابا این کتابه مزخرف بود بده ببرم عوض کنم گفتم بزار من اینم بخونم خودم میبرم و واقعا این دوتا کتاب هم کلی بهم کمک کردن مسیر درست پیدا کنم

    کم کم با اساتیدآگاهی آشنا شدم

    استاد عرشیانفر که من حدود چهارسال افتخار شاگردی ایشون داشتم و از لایو مشترک با استاد عباسمنش افتخار پیوستن به جمع دوستان در سایت نصیبم شد ،خیلی تو این مسیر درس بهم یاد دادن

    از سال 97تا الان که یه انقلابی تو وجودم شکل گرفت که باید اوضاع زندگیم بهتر کنم تا الان که سال 1404 من از راهی که اومدم راضی ام

    خدا رو شکر میکنم که کمکم کرد که زمانی که اوضاع زندگیم خوب بود فریب نخورم و به این شرایط راضی نشم

    کلی اتفاقات مثبت بزرگ افتاده برام

    کلی اتفاقات مثبت بزرگتر درراه به زودی

    چقدر نگاهم به دنیا عوض شده

    چقدر حال من خوبه

    چقدر از وقتی که قوانین ثابت و بدون تغییر خداوند رو شناختم احساس آرامش میکنم

    حالا که فهمیدم من خالق هستم پس تلاش میکنم اون زندگی رویایی که به خاطرش پشت پا زدم به زندگی ساده ی کارمندی و تغییر رو شروع کردم از سال 97رو میتونم بسازم

    و 70 درصد سرعت پیشرفتم از زمانیه که عضو سایت شدم یعنی تمام اون سالها که من با آزمون و خطا تلاش میکردم راه رسیدن به خواسته هامو پیدا کنم یک طرف ، این 254 روز که عضو سایت هستم چقدر کمک کرده اصل پیدا کنم و فرعیات بزارم کنار

    حتما میام دوباره کامنت مینویسم از اون موفقیت بزرگا که تو راهه

    وهمه ی اینا رو مدیون نشونه های ریز و درشت جهان هستم که بهم میفموند میشه بهتر بود

    میشه عالی تر بود

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    ساناز نوری زاده گفته:
    مدت عضویت: 1192 روز

    به نام خدای وهاب و رزاق و هدایت کننده ام

    روز شمار تحول زندگی من روز صد و دوازدهم از فصل چهارم

    سلام خدمت استاد عباسمنش جان و استاد شایسته ی عزیزم و دوستان همیشه همراه و هم فرکانسم

    بریم سراغ نشانه های الهی امروزم

    خدایا شکرت بابت اینکه امروز یه فرصت و عمر دوباره بهم دادی

    خدایا شکرت بابت حال خوبم

    خدایا شکرت بابت سلامتیم

    خدایا شکرت بابت تک تک ضربان قلبم

    خدایا شکرت بابت هر نفسی که میکشم

    خدایا شکرت بابت هر قدمی که بر روی زمین می‌گذارم

    خدایا شکرت بابت ناهار و شام خوشمزه و رایگانی که خوردم و لذت بردم

    خدایا شکرت بابت مشتری هایی که پیام دادند و زنگ زدند

    خدایا شکرت بابت اینکه برای تولد پدرم که کادوش مونده بود نخریده بودیم پدرم شلوار کردی خواست اولش گفتیم پارچه بخریم مامان براش شلوار کردی بدوزه بعدش گفتیم حاضری بخریم و حالا از کجا بخریم که هم داشته باشه هم نزدیک باشه هم سایز بزرگ باشه که اندازش باشه که یهو خواهرم گفت خرازی احمد شاید داشته باشه و منم به ایده خواهرم عمل کردم و رفتیم و اونجا بود و آوردیم دیدیم خیلی عالی اندازشه و رفتیم پولشو پرداخت کردیم خدایا شکرت واقعا . من این اتفاق رو چند باری به خودم یادآوری کردم که چقدر آسون و راحت و نزدیک و سریع به خواسته خرید شلوار کردی رسیدیم

    خدایا شکرت بابت اینکه طبق درخواست ستاره قطبیم که از خدا درخواست کرده بودم دستگیره ماشینم که شکسته بود ماشینو دادم به دوستم و دوستم دستگیره فلزی مشکی خرید و نصب کرد حتی از قبل بهتر یعنی هر تضادی باعث ایجاد خواسته بهتر میشه دستگیره قبلی پلاستیکی بود حالا یه ایده بهبود یافته و دستگیره فلزی که اصلا نمیشکنه خدایا شکرت بابت دوست خوبم که اینکارو برام انجام داد حتی پولشم نگرفت اینا نعمته برام

    چند روز پیش دستگیره ماشینم رو خواهرم ندونسته شکسته بود اولش ذهن واکنش گرم گفت چرا باید این اتفاق بیفته و بعد چند دقیقه ذهنم رو کنترل کردم و گفتم این یه اشتباهه ممکن بود منم این اشتباه رو بکنم حتی به خواهرمم گفتم این اشتباه رو ممکن بود خودمم انجام بدم خدایا شکرت که دارم کم کم یاد میگیرم که چجوری ذهنم رو کنترل کنم و قلق کنترل ذهنم داره دستم میاد و افسارشو میگیرم دستم خدایا شکرت

    دیروز دو تا مشتری زنگ زده بودند به مادرم و مادرم نتونسته بود بهشون جواب بده امروز زنگ زدیم یکیش گفت دیگه گوشیو برنداشتی رفتم از یکی دیگه گرفتم و یکی دیگشم گفت دیگه نمیخوام همونجا گفتم ای بابا فرصت رو از دست دادم و اون پولی که قرار بود مال من شه از دستم رفت که از باور کمبودم میاد بعد چن دیقه گفتم اون مشتری نباشه خب مشتری دیگه اونقدر مشتری هست که و یه منطق دیگه که آوردم به ذهنم این بود که گفتم حتما تو مدارش نبودم خدایا شکرت بابت کنترل ذهنم و اصلا ناراحت نشدم حسمم بد نکردم که خدا یه مشتری دیگه فرستاد خدایا شکرت

    خدایا شکرت بابت اینکه امروز یه خواب خیلی خوبی دیدم خیلی حالم رو خوب کرد خوابم قشنگ احساس کردم مدارم رفته بالا که یه همچین خواب رویایی رو دیدم

    من خواب بی نهااااااااایت ستاره هاااااااای بسیار درشت و نزدیک به خودم و بسیار درخشان و نورانی و فراوان دیدم چه صحنه رویایی بود همش میگفتم ببین فراوانیه ستاره ها به سمت من از آسمون میومدند من این خواب رو نشانه فراوانی تو زندگیم و تغییر مدارم به سمت ثروت و نعمت و سلامتی و روابط خوب و خوشبختی میبینم

    استاد جان هم همین امروز گوش دادم تو گفتگو با دوستان گفتند که وقتی روی خودت کار میکنی خواب های بهتری میبینی که گفتم ببین من خواب بهتری رو دیشب دیدم چون دارم روی باورام کار میکنم و این نشانه اینه که در مسیر درستم خدایا شکرت

    خدایا شکرت بابت اینکه برای خودم اینترنت خریدم اونم 10 گیگ ماهانه 55 تومن شارژ خریدم که اینترنت 38 تومنی خریدم که قبلا دلم نمیومد این مبلغ رو برای اینترنت پرداخت کنم

    خدایا شکرت بابت اینکه برای خودم بستنی دوقلو خریدم و با مادرم خوردم و لذت بردم

    خدایا شکرت طبق خواسته ستاره قطبیم یه مشتری زنگ زد و 28 بسته سفارش داد و با دوستم بردیم و 410 تومن دریافت کردم

    خدایا شکرت طبق خواسته ستاره قطبیم که گفته بودم خدایا مشتری بفرست از جایی که فکرشم نمیکنم که دیدم مشتری زنگ زد 15 بسته سفارش داد گفت فردا بیار حتی مسیرشم نزدیکه بهمون تو علی آباده گفت قبل از اینکه بیایی واریز میکنم و این مشتری قبلا هم ازم خرید کرده

    خدایا شکرت بابت اینکه یکی از فامیلامون گفت شمارتو دادم به یکی از فامیلامون قراره باهات تماس بگیره و ازت خرید کنه (طبق درخواست ستاره قطبیم)

    خدایا شکرت طبق درخواست ستاره قطبیم که گفته بودم نعمت غیر منتظره دریافت کنم اونم این بود که عموی بسیار مهربونم اومد خونمون و دو تا دسته شیر آب و وسایل دوش آب برامون خریده بود گفتم جنس دلتو میشه ببینم عمو جان خدای من شکرت بابت آدمای خوب زندگیمون من به عموم تو نصب دسته شیر کمک کردم با پیچ گوشتی بستم

    خدایا شکرت که هرروز نعمت‌های زندگیم بیشتر و بیشتر میشن

    خدایا شکرت بابت اینکه ایده اومد یه پارک دیگه برو و من رفتم با خواهر و خواهر زادم و مادرم به پارک نزدیک خونه عمم قدم اول رو که برداشتم رفتیم دیدیم وسایل بازی نداره که خواهر زادم بازی کنه چون قدم اول رو برداشتم قدم بعدی بهم گفته شد که برو باغ بوشلو که تو بچگی رفته بودم مسیرشم یادم رفته بود به صورت کاملا هدایتی رفتم دیدم باغ بوشلو جلوی چشامه رفتم دیدم پارکینگ داره که ماشینتو ببری پارک کنی منم پارک کردم تو پارکینگ قشنگش و پیاده شدم و از تماشای اون همه زیبایی و فراوانی امکانات پارک لذت بردم واقعا زیبایی همه جا هست کافیه شروع کنی به دیدنش

    خدایا شکرت بابت بازی های قشنگ بچه ها که میتونستی بشینی و بچه ها رو ببینی و ما به راحتی نشستیم و بازی خواهرزادم رو دیدیم دیگه نیازی نبود سر پا وایسی و مواظب بچه باشی

    خدایا شکرت بابت اینکه من و خواهرم رفتیم کلی قدم زدیم و لذت بردیم

    خدایا شکرت بابت زیر انداز بارانی که آورده بودند و این خواسته در من شکل گرفت که بخرم

    خدایا شکرت بابت آسمون و ابرهای قشنگ

    خدایا شکرت بابت بینهایت پرنده های زیبا که داشتند پرواز می‌کردند و میخوندند صداشون منو دیوانه کرد

    خدایا شکرت بابت فراوانی چمن های زیبا در پارک

    خدای من چقدر درخت های متنوعی اونجا وجود داشت از درخت های میوه آلبالو گرفته تا درخت های سرو و …. انواع گل بسیار زیبا و فراوانی هم اونجا بودند

    خدایا شکرت بابت فراوانی گل‌هایی که دیدم

    خدایا شکرت بابت درختانی که بی نهایت گل داده بودند

    خدایا شکرت بابت اینکه یه درختی دیدم برگهای ابلق داشت کرمی و سبز ترکیبی بسیار زیبا بودند من لمس میکردم برگها و گل ها رو و میبوییدم

    خدایا شکرت بابت سرویس بهداشتی که پارک داشت و ما رفتیم و ازش استفاده کردیم

    خدایا شکرت بابت درخت های سرو زیبا و خوشگل

    خدایا شکرت بابت اینکه میز پینک پنک هم داشت حتی و 4 نفر مرد مسن اومده بودن و پینک پنک بازی میکردن من واقعا تحسینشون میکنم

    خدایا شکرت بابت اینکه جلوی پارک کلی نیسان و وانت داشتند انواع میوه ها و سبزیجات رو میفروختن و خانمهایی رو دیدم که باقلا اینا خرید کرده بودن هم از فضای پارک لذت می‌بردند هم داشتند اون سبزیجات رو پاک می‌کردند گفتم چقدر قشنگ بجای اینکه تو خونه اینکارو کنند اومدن تو پارک این کارو انجام میدن

    خدایا شکرت بابت تمام امکانات و زیبایی این پارک بسیار زیبا که هدایتم کردی

    خدایا شکرت بابت اینکه موقع برگشتن از پارک یه غروبی رو خلق کردی یعنی دیواااانه کننده بود این غروب چقدر زیبا بود یه غروب آجری رنگ یه غروب نارنجی پررنگ خدای من دیوانه شدم شکرررررت خدای من

    خدایا شکرت بابت اینکه امروز سنگ تموم گذاشتی بعد غروب هم اون همه بارون و رنگ زیبای شهر رو هدیه دادی بهمون خدایا شکرت بابت فراوانی باران

    خدایا شکرت بابت اینکه دوستم ماشینش رو بهم داد تا برگردم خونه و چنان باران قشنگی گرفت و من با 206 اولین تجربم بود که تو شب رانندگی کردم خیلی لذت بردم

    و اما بریم سراغ آگاهی های این فایل قشنگ

    می خواهی جزو کدام گروه باشی؟

    استاد میگه بنظرم آدما 4 دسته هستند

    یه دسته آدمایی هستند که هیچوقت تغییر نمیکنند هر چقدر خداوند به اونا نشونه میده ولی تغییر نمیکنند و اونا زیر چرخ های جهان از بین میرن

    قانون جهان اینه که یا حرکت میکنی و تغییر می‌کنی یا از بین میری

    مثل افرادی که دچار اعتیاد  میشن زندگیشونو زن و بچشونو آبروشونو ثروتشونو سلامتیشونو از دست میدن اما باز هم تغییر نمیکنند و اونا یک روز جنازشون توی جوب پیدا میشه

    گروه دوم آدمایی هستند که تنها زمانی تغییر می‌کنند که خیلی خیلی فشار زیادی بهشون وارد میشه یعنی در حالت طبیعی تغییر نمیکنند و باید پدرشون دربیاد و باید پوستشون کنده بشه تا تغییر کنند

    مثل افرادی هستن که معتاد میشن آبرو و زندگیشون رو از دست میدن اما تو لحظات آخر که دیگه دارن همه چیزشونو از دست میدن سعی می‌کنند ترک کنند تا به زندگیشون برگردند

    دسته سوم افرادی هستن که با کوچکترین نشانه هایی که باید تغییر کنند تغییر می‌کنند مثل یه فرد معتادی که برای اولین بار از کارش اخراجش میکنن سعی میکنه مواد رو ترک کنه و به زندگی برگرده

    دسته چهارم که امیدوارم هممون جرء اون دسته باشیم افرادی هستند که قبل از اینکه فشار بهشون وارد باشه قبل از اینکه مجبور بشن ، به سمت تغییر و حرکت میرن اونا افراد بسیار بسیار موفقی هستند

    استاد درمورد تغییر خودشون میگن که جزء دسته چهارم بودند و سعی کردند تو تله شرایط خوب گیر نکنند و خودشون رو تغییر بدند و حرکت کنند و همواره به دنبال پیشرفت باشند یعنی با دریافت اولین نشونه حرکت کردند و قبل از اینکه جهان بهشون فشار بیاره تغییر کردند

    استاد جان تو تمام موفقیت هایی که کسب می‌کردید و توی شرایطی که همه چی خوب بود و درآمد عالی داشتید  توی تله شرایط خوب گیر نکردید و بازم پیشرفت کردید بازم حرکت کردید یعنی نخواستید توی اون شرایطی که همه چی خوب بود بمونید یعنی توی بهترین شرایط هم دنبال یادگیری و تغییر بودید حتی توی شراطی که همه چی خوب بود تو ایران تصمیم گرفتید مهاجرت کنید نه اینکه از شرایط منفی فرار کنید برید جای دیگه

    موقعی که همه چی خوبه باید تغییر کنیم یا موقعی که شرایط بده باید تغییر کنیم؟

    استاد میگه موقعی که همه چی خوبه باید تغییر کنیم نذار اوضاع انقدر بد بشه که مجبور بشی از صفر شروع کنی

    اوضاع خیلی عالی یه تله هست برا اینکه تغییر نکنیم

    هر وقت اوضاع خوب بود بگو چطور میشه از این بهتر از این زیباتر از این ساده تر و قشنگ تر و پولساز تر باشه (هرروز این سوال رو از خودت بپرس)

    هرروز به فکر تغییر و پیشرفت باش

    مثال قورباغه رو همیشه یادت باشه

    _چه زمانهایی بود که شما تغییر کردید و پیشرفت کردید و چه زمانهایی بوده که تغییر نکردید و این عدم تغییر باعث شده که خیلی چیزا رو از دست بدید؟

    وقتی دانشگاه میرفتم و چن ماه فقط کلیه درد و معده درد و احساس بسیار بدی داشتم اصلا راضی نبودم از رشتم و این نشانه ها از وقتی که وارد دانشگاه شده بودم میومد از لحاظ مالی هم داشت بهم فشار میومد که این نشونه ها مجبورم کرد که تغییر کنم دانشگاه رو ترک کنم و شروع کردم کار کردن و فروشندگی تو مغازه زنداییم و کسب درآمد و بعدش تضادی که پیش اومد و از ته دلم میخواستم یه ماشین داشته باشم و این خواسته خیلی در من شدید بود و چون سوال داشتم از خداوند که چجوری ثروتمند میشن به این مسیر البته به صورت تکاملی هدایت شدم

    خداروشکر که از دانشگاه اومدم بیرون چون هیچ علاقه ای به ادامه تحصیل نداشتم و یه حس درونی بهم میگفت بیا بیرون

    وقتی همه چی خوب بود و توی دورهمی ها میرقصیدم ایده اومد که برو رقص آموزش ببین تو که انقدر علاقه و پشن داری و من توی برف و زمستون با عشق رفتم کلاس رقص تا الانشم میرم خداروشکر از مسیرم راضیم

    توی رابطه گذشته ام که 15_16سالم بود وارد یه رابطه شده بودم که خیلیییی وابسته بودم گفتم بدون اون میمیرم و من این اخلاقم رو تغییر ندادم تا رسیدم به جایی که طرف خودش ولم کرد ولی حالا تو رابطه ام وابستگیم کم شده نمیگم اصلا ندارم ولی خیلی فرق کردم و این تغییر باید همیشگی باشه

    چند سال پیش به پدرم و خواهرم میگفتم بهم پول بده با اولین نشونه ها تصمیم گرفتم خودم واسه خودم یه درآمدی داشته باشم حتی شارژم هم خواهرم قبلا میخرید و تو رابطه قبلیم که بچه بودم طرفم میخرید ولی تو رابطه الانم شارژم رو خودم میخرم

    تو رفتارم حالت حواس پرتی و گیجی بود تو یادگیری که همه بهم میگفتن مخصوصا تو گروه رقصی که به عروسی ها می‌رفتیم باهاشون بهم میگفتن ولی من تغییر نکردم و نمیخواستم یاد بگیرم شل گرفتم تا اینکه به جایی رسید من از اونجا اومدم بیرون و چک و لگد رو جهان بهم زد و ازاونموقع تصمیم گرفتم زود یاد بگیرم و حواس پرت نباشم خیلی عوض شدم حالا تو کلاس رقص با تمرکز بالا دارم یادمیگیرم

    قبلا خیلی غلیظ آرایش میکردم و خیلیا بهم میگفتن غلیظ آرایش نکن و نمیخواستم تغییر بدم این رفتارم رو بعد اینکه به این مسیر اومدم خیلی کمتر آرایش میکنم و آدمای زندگیم میگن توروخدا اصلا آرایش نکن بدون آرایش خیلی زیبایی

    در مورد تمیزکاری خونه و لباسها بسیار شلخته هستم و غذا درست نمیکنم کارای خودم رو تو خونه انجام نمیدم و مسئولیت پذیر نیستم و واقعا هر چه نشونه میبینم در این مورد تغییر نمیکنم و تا الانم تغییر محسوسی نکردم انگار منتظر اینم که اوضاع خیلی بهم فشار بیاره تا تغییر کنم

    درمورد بعضی موردها زود تغییر میکنم در مورد بعضی مورد ها تغییر نمیکنم و منتظر چک و لگد از جهانم

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    در پناه الله یکتا شاد وسالم وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    رحمت الله غزنی گفته:
    مدت عضویت: 1878 روز

    بنام خداوند آرامش بخش قلب ها

    روزشمار تحول روز 112

    خدایا شکر ات بخاطر همه چه که هر روز بهتر و بهتر میشود سلامتی ارامش احساس خوب اعتمادبنفس خودباوری به لطف الله همه چه بهتر میشود الاهی بینهایت شکر ات

    خدایا کمک ام کن توفیق بده در کنترول ورودی های ذهن در کنترول ذهن در عمل کردن به آگاهی ها که واقعا زندگی ساز است

    جز کدام دسته هستی؟

    آدم ها چهار دسته هستند

    دسته اول افرادی هستند که هیچ وقت تغیر نمیکنند قانون جهان این است که یا حرکت میکنی یا نابود میشی میمیری چون جهان برپایه حرکت ساخته شده اگر تغیر نکنی پیشرفت نکنی حتما نابود میشی.

    دسته دوم افرادی هستند که خیلی سخت تغیر میکنند زمانی تغیر میکنند که اوضاع خیلی سخت میشه حسابی چک و لگد های جهان را می خورند و بعد تغیر میکنند

    دسته سوم افرادی هستند که با کوچکترین نشانه ، فشار تغیر میکند مثل معتاد که با اولین توبیخ شدن در خانواده یا سرکار خودش را تغیر میهد

    دسته چهارم افرادی هستند که قبل اینکه فشاری از طرف جهان وارد شود تغیر میکند این دسته افراد خیلی خیلی افراد موفقی هستند که امیدواریم همه ما جز این دسته افراد باشیم

    استاد عزیز همین که در این محیط فایل ضبط کردید واقعا از نظر من کار خیلی بزرگی انجام دادید بدون توجه به حرف مردم دیگران چه فکری در مورد شما میکنند فایل ضبط کردید واقعا شجاعت بزرگی است چون برای خودم یکی از سخت ترین کار همین است چون خیلی نگران حرف مردم هستم

    چه وقت تغیر کنیم؟ موقعی که اوضاع عالی است باید تغیر کنیم این باعث میشه هیچ وقت به تضاد بزرگی مواجه نشیم شرایط عالی و ایده آل یک تله است ما باید همیشه هدف های بزرگ داشته باشیم به دنبال تغیر و بهبود باشیم به دنبال کسب مهارت باشیم

    اگر در مورد زندگی خودم بگویم واقعا من در این دو سه سال به دنبال پیشرفت و موفقیت نبودم تغیر نکردم و جهان هر روز به اشکال مختلف فشار های سنگینی سرم آورد اولین نتیجه یی تغیر نکردم این بود که از شغل قبلی ام خلاص شدم و به یک شغل پایینتر و با درآمد کمتر هدایت شدم سلامتی ام هر روز بد و بدتر شد درآمد هر روز کمتر هر روز ترس ها و نگرانی هایم بیشتر و بیشتر شد تا اینکه فهمیدم به مرز نابودی و جهنم رسیده ام به جای رسیده ام که فشار های سنگینی رویم هست مسئولیت های سنگینی روی دوشم قرار گرفته که همه اش بخاطر این است که تغیر نکردم به سوی موفقیت و پیشرفت حرکت نکردم و جهان هر روز فشار های سنگینی روی دوشم قرار داد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 976 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    شکرر خداجونی برای نشونه امروزم

    دیگه صدای خداجونیو بهتر میفهمم

    دیشب عجیب احساس کمبود عزت نفس کردم صبح که پاشدم سعی کردم به خوبی روی باورهام کار کنم بعد پروژه ام خوب پیش رفت ومن راضی بودم خیلی همه چی خوب بود بعد طبق نشونه ای عجیب دیدم وبعد گفتم این یه نشونس خداجونی کمکم کن درستو بفهمم انجام بدم وخیلی عجیب انجامش دادم وباز بسیار سود ساختم با اینکه دیگه اصلا فکرشو نکردم

    وخلاصه اینکه انقد خدا واضح باهام حرف بزنه ومنم نسبتا اولش یکم دستو پاکشته ولی بعد درسشو بفهمم انجام بدم کلی سود کنم خیلی خوب بود

    نکته

    هرچیم خوب باشه واوکیه کارها بازهم میشه ایده طلایی نشونه خدا بیان وکلی برات براکتی جادویی بسازن

    مثلا توی سلامتی دستو پا شکسته عمل میکردم تا یه یه نشونه نسبتا ترسناک دیدم تعهدم قوی شد برای قانون سلامتی واون تضاد برام خیر شد وبا اگگاهی معرفیو سفرنامه چهار یا شش کیلو توی یه ماه کم کردم به اسونی خداروشکر

    توی درامدم نسبتا اوضا خوبه ولی خوب نشونه ها خیلی واضح که باید مهارت ارتقا بدی ومنم در حال اموزش تمرین هستم نسبتا با باورسازی

    توی اشپزی کوچیک بودم نشونه هایی دیدم تا لحظه اخر با کمی ترسو لرز اموزش دیدم

    توی روابط واقعا میخام عزت نفسم ببرم بالا نشونه ها کوچیک متوسطن ولی میدونم باید روش کار بشه واقعا ازش هدایت میخام مثل توی خیلی کارهام حمایتم کرد بازم بکنه

    امروز خیلی نسبتا واضح ایده ربمو شنیدم وعمل کردم وکلی بهبود اجرا کردم خیلی حسش خوبه دقتتو بالا کنی برا شنیدن دستورات ربت وعملشون کنی به اسونی من اولش نفهمیدم یکم بعد درسشو فهمیدم

    من خیلی هدفو برنامه دارم باید همه چیمو ارتقا بدم به خصوص مالی

    خیلی خوشحالم قبل مردنم درس هدایت ربو درس های قانون های خدارو فهمیدم وامید وارم درک خیلی خیلی بهتر و اجرایی بهتررر ترر داشته باشم

    وبا رضایت از این دنیا برم

    احساس میکنم برام این نشونه تغییر کن سوار جریان خوشبختی شو تا میتونی لدت ببر تا موقعه مرگ اسوده رها راضی بری

    نه اینکه بگم نه یه لحظه یه روز صبکن دوس دارم از نعمتام نهایته لدتو ببرم

    میخام زیباترین روابطو داشته باشم

    توی درامدم بله نشونه ها واضح هستند باید درامد بسازم ومیخام تغییر کنم خب باید با تکامل اروم اروم مهارتم بیشتر کنم ثروت بسازم

    مثلا برای ساختن احساس خوب سپاسگزاری خیلی مهمه توی روحیه شادیم چند وقته دلم میخاد دوره عزت نفسو بگیرم به اسونی واینکه دوره ای باشه کلی لیاقت حاله درونیم شادتر کنه

    وچیزی ایده ای که فعلا دارم

    @ خوندن قران یه انرژی حاله خوبی برام میاره

    @ دیدن سفرنامه کلی شادیمو بیشتر بیشتر میکنه

    @باور به اینکه خدا صاحبه ایده طلایی وهرچیم خوب بود باز میشه ایده اسون بهت بده کلی سود برکت شادی بسازی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    آتنا شکیب گفته:
    مدت عضویت: 236 روز

    به نام خداوند مهربون وهاب که بی نهایت بخشنده ست خدایی قادر مطلق که همه عالم از آن اوست و من هر چی دارم از آن اوست خدای عزیزم من هیچی نیستم تو هستی همه کاره تو هستی مالک من و این جهان ما همه از آن تو هستیم ‌و به سوی تو بازمیگردیم ،

    سلام نور خدا بر استاد عشق و خانم شایسته عزیز خدا رو سپاسگزارم بابت روز شمار تحول زندگیم که پای تعهدم هستم و این مسیر ادامه میدم و میخوام تغییر کنم تغییر بدم شخصیتمو ، و هر روز بهتر از روز قبلم بشم

    این فایل پر از نکته بود روزی من اکنون بود این فایل گوش کنم در این زمان ، بازم خدا رو شاکرم آگاه شدم هنوز زنده ام فرصت هست وقتی من پذیرفتم خودم اشتباه کردم و به خودم ظلم کردم و خسته شدم هدایت شدم به سایت و فایل های سفرنامه و ادامه دادن و بتونم دوره جدید استاد هم جهت با جریان خداوند شروع کنم همه اینها از زمانی شروع شد که تضادها در زندگیم نمایان شد به قول استاد که گفتید تا شرایط سخت نشده حرکت کنید ، اما من میشه گفت همیشه تو زندگیم عادت کردم به یک روند بعد تکونم داده جهان ولی تجربه هایی شد برام در مسیر زندگیم همیشه زندگی ثابت نیست به همین شکل نمیمونه تو هم باید با جهان حرکت کنی ، مثلا من 5 سال پیش روابطم درست نبود و جالبه همه تکرار می‌شد و فقط ظاهرها فرق می‌کرد یه جایی رسید گفتم من ایراد دارم از درون از لحاظ روحی بهم میرختم و گفتم میخوام تنها باشم روی خودم کار کنم وارد رابطه با کسی هم نشدم بعد اونجا وارد خودشناسی شدم دوره های مختلف ولی باز حال درونم خوب نبود هر دوره ای که بود من شرکت میکردم احساس میکردم یه گمشده ای دارم در درونم مقاومت های درونی م شدید بود پیش روانشناس میرفتم از حال درونیم میگفتم مقاومت درونی و تنش هام متوجه نمیشدن ، تا زمانی که در دوره ها شرکت میکردم خوب بودم کتاب میخوندم فقط مینوشتم نکات و بعد میدیدم نتیجه نمیده باز حال درونیم اون مقاومت هام برمیگشت من فهمیده بودم درونم باید تغییر کنه و 5 سال فقط میخواستم خودم باشم و با خدای درونم ارتباط برقرار کنم مشتاق بودم ولی تغییر نمیکردم طوری شد از مادیات اومدم بیرون اما بماند خدای مهربونم منو تنها نذاشت چون میدونست من خسته شدم میخوام تغییر کنم و خدا رو شکر باورهای مالی م بهتر از روابط بود و خداوند پشت صحنه کار می‌کرد اما یه جایی شد بدهکار شدم و من که همیشه در دنیای خودم بودم حالا بدهکار شدم و اونجا بود گفتم خدایا کمکم کن خسته شده بودم و هدایتم کرد به سایت استاد عزیز و شروع کردم تعهد دادم اونجا قوانین فهمیدم و درک کردم و متوجه شدم همه چیز باورهای منه و من تصمیم گرفتم فقط روی خودم کار کنم باورهام و حرکت من برای تغییر ، غیر فیزیکی بود چون اگه کاری میکردم فیزیکی داستان مثل قبل می‌شد نتایج دوستان دیدم عقل کل میرفتم دنبال الگو بودم باورم شه که جواب میده ذهنم میگفت تو الان نشستی تو خونه رو خودت کار میکنی عقب افتادی سنت بالا میره بیرون نمیری من گوش نکردم ، خواهرم میگفت چرا نمیری کاری کنی میشنی خونه و من نمیتونستم توضیح بدم دارم روی باورهام و خودم کار میکنم یک وقت طرز فکر اون روی من اثر نذاره ، البته اونم به فکر من بود ، چون اگه باز بیرون ، سرکار ، کلاس هر جا میرفتم با همون شرطی شدگی های قبل میرفتم و شرایط طوری شد تنها هم بشم وقت آزاد رو خودم کار کنم و از نتایج کوچک شروع شد از همین خونه درآمدم بالاتر رفت و نصف بدهیم دادم و نصف دیگه مونده همون خدا که دست‌هاشو فرستاد همون خدا باز کمکم میکنه تا خدا هست نگران هیچ چیزی نیستم ، الان که دارم این رد پا در این کامنت میزارم یک ماهه دیگه اول خرداد من باید بدهی م پرداخت کنم و نمی‌دونم چطور اما یاد گرفتم خودمو در مومنتوم مثبت قرار بدم ذهنمو کنترل کنم آروم باشم مثل سری قبل خدا به دادم رسید اینبار هم کمکم میکنه تمام این وضعیت و بدهی ها برای فرکانس های قبل من بوده خدا بزرگ تره از همه مسایل منه و خدا که آگاهه و جبران کننده ست وقتی من حسم خوبه و طبق قوانین عمل میکنم خدای وهاب که فضلش بی انتهاست بهم ایده میده راه برام باز میکنه و منو از این شرایط نجات میده

    درسی شد مدام بگم همیشه بهتر هم هست ، همیشه بیشترم هست ، همیشه از این پول ساز تر هم هست ، از این زیبا تر هم هست ، دنبال بهبود باشم قانع نباشم به وضعیت فعلی ام ، میشه بیشترداشت بهتر زندگی کرد روی خودم کار کنم به دست میارم و ظرفمو مدام ‌بزرگتر کنم ، الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    محمد نمازی گفته:
    مدت عضویت: 823 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم،خانم شایسته گُل

    ودوستان گرامی

    چه قدر پس زمینه زیبایی بود

    در مورد تغییر صحبت کردید استاد،

    من وقتی قبلا از این جور فایلها که در مورد تغییر و حرکت کردن صحبت میکردید، به شدت استرس میگرفتم

    چرا؟

    چون من خودم آگاهانه یا ناخودآگاه در روند تغییر بودم و هستم و اینکه میگفتید باید حرکت کنید،تغییر کنید ناخودآگاه بهم احساس اضطراب میداد

    چون من داشتم کم و بیش تغییراتی و حرکت هایی میکردم و وقتی با اون فایلها برخورد میکردم فکر میکردم که تغییر یه چیز بزرگیه ،خیلی سخته ،باید زجر بکشی،

    پس به همین علت خیلی این فایلها رو گوش نمیدادم چون میترسیدم

    اما الان میبینم نه

    دارم تغییر میکنم،اصلا چیز غیر قابل هضم نیست

    سخت نیست،حرکت حتما نباید فیزیکی باشه

    اگر خودت قبل تضاد ها حرکت کنی،همه چیز راحته

    مثل اینکه من خب قبلا درامدی نداشتم،اما الان به امید و با هدایت های خدا مکان زندگیمون عوض شده (از روستا اومدیم شهر)

    کارم تغییر کرده

    درآمد دارم

    کارم رو دوست دارم

    اینا همشون تغییراتی بوده که یا من آگاهانه انجامشون دادم

    یا جهان خود به خود واسم شرایطشو فراهم کرد

    من همیشه از بچگی رویای زندگی عالی رو داشتم

    ماشین خوب ،سفر های خوب،خونه های خوب،کشور خوب

    درسته هنوز هم اون اهداف رودارم

    اما هرچقدر که بیشتر پیش میرم خیلی اروم اروم خواسته هام محقق میشن

    و من در مسیر تغییر هستم ،

    اونقدر تغییر تو ذهنم بزرگ بود که تو 16 سالگی تنهایی پاشدم رفتم تهران برای کار کردن ،بدون اینکه حتی یکبار تهرانو دیده باشم یا حتی یک اشنایی داشته باشم که شب رو پیشش بمونم

    چون من اماده نبودم ،فکر میکردم اگر من جایی جدید و بزرگ برم زودتر رشد میکنم و تغییییر یعنی این،

    اما نه،

    تغییر میتونه از حالت راه رفتنت شروع بشه

    تا برسه به جاهای بزرگتر مثل مهاجرت

    من عامل حرکت رو در خودم دارم

    اما با باور های نادرست

    که انشالله از پس این اروم اروم برمیام

    سپاسگزارم از تمام دوستان و همراهان گرامی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    Mmir- گفته:
    مدت عضویت: 452 روز

    باسلام خدمت دوستان عزیز وگرامی

    دوستان این فایل یعنی تلنگر هایی که باید تومسیر پیداکنیم

    به نظرمن توحید همه چیزایی که میخای بهت میده

    ولی باید تواین مسیر باشی و ذهنت رو کنترل کنی

    وهدایت خداوند رو دنبال کنی

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    خدایا تو همه چیزو میدونی

    تویی که همه راه میدونی

    تویی که میتونی هرکاری انجام بدی

    خدایاشکرت برای اینکه هستی هرلحظه و درحال هدایت مایی

    خدایاتنها تورامیپرستم وتنها ازتویاری میجویم

    روزشمار تحول زندگی من روز 112

    من به خودم تعهد میدم که ورودی های ذهنمو کنترل کنم وتواین مسیر ثابت قدم باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1239 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    افراد به چهار دسته تقسیم می شوند:

    -افرادی که با دیدن نشانه ها مبتنی بر تغییر به هیچ وجه تغییر نکرده تا در نهایت زیر چرخ دنده های جهان له می شوند

    -افرادی که با دیدن نشانه ها مبتنی بر تغییر در آخرین لحظه تغییر کرده که مسلما با سختی ها و آسیب های زیادی مواجه می شوند

    -افرادی که با دیدن کوچکترین نشانه سریعا تغییر کرده و رشد و پیشرفت می کنند

    -افرادی که بدون دیدن کوچکترین نشانه همواره در حال تغییر رشد و بهبود شخصیتشان هستند

    -طبق قانون جهان: یا حرکت کرده یا نابود می شویم

    -اگر تغییر نکرده و حرکت نکنیم مسلما زیر چرخ دنده های جهان له می شویم

    -همواره سعی کنیم جزء دسته ی چهارم باشیم

    -مراقب باشیم هیچ گاه در تله ی شرایط به ظاهر خوب قرار نگیریم

    -حرکت های رو به جلو در نهایت به پیشرفت و موفقیت بیشتر ما منجر می شود

    -هدف ما در جهان مادی تنها خوردن و خوابیدن نیست بلکه رشد و پیشرفتمان در تمام جنبه های زندگی است

    -پیش از سخت شدن شرایط اقدام به تغییر کنیم

    -به شکلی زندگی کنیم که موقع مرگ حسرت نخوریم

    -زمانی که موقعیت و شرایط ما مناسب است باید تغییر کنیم

    -اگر همواره در حال تغییر باشیم هیچ گاه شرایط به قدری سخت نمی شود که مجبور به تغییر شویم

    -اجازه ندهیم شرایط به قدری سخت و نامناسب شود که مجبور به تغییر شویم

    -جزء یک درصد از افرادی باشیم که تغییرات مثبتی در جهان ایجاد می کنند

    -به محض مساعد بودن اوضاع به فکر تغییر و بهبود آن باشیم

    -اوضاع مناسب و خوب تله ای برای عدم تغییر است

    -هنگام مساعد بودن اوضاع از خود سوال کنیم:

    چگونه از این بهتر؟ ساده تر؟ زیباتر؟ پولسازتر؟

    -نگاه رو به جلو داشته و همواره در حال رشد و پیشرفت باشیم

    -به شرایط کنونی خود راضی نباشیم

    -اجازه ندهیم شرایط خوب ما را از رشد و پیشرفت بیشتر باز دارد

    -تغییرات روند آرام داشته و ما متوجه ی تغییر روند آن نخواهیم شد

    -اجازه ندهیم جهان با ضربه و آسیب ما را وادار به تغییر کند

    -همواره به دنبال رشد پیشرفت و بهبود خود باشیم

    چه زمان هایی تغییر کرده و رشد و پیشرفت کرده ایم چه زمانی تغییر نکرده و مجبور به تغییر شده ایم؟

    -دوران ابتدایی و راهنمایی همیشه شاگرد درس نخوان و ضعیف از لحاظ درسی بودم اما زمانی تصمیم گرفتم شاگرد اول کلاس باشم و وضعیت خود را تغییر دهم

    -زمانی بسیار چاق بودم و تصمیم گرفتم لاغر شوم که با ورزش و رژیم غذایی لاغر شدم و با هدایت شدن به قانون ارزشمند سلامتی علاوه بر تناسب اندام خدا را شکر به سلامتی رسیدم

    -زمانی تصمیم گرفتم مهارت های لازم را در شغل مورد نظر یاد گرفته و کتاب های بسیار زیادی در زمینه ی آن مطالعه کرده تا به مهارت نسبی در آن دست یافتم

    -بسیاری از مهارت هایی که دوست داشتم را با تکرار و تمرین فراوان یاد گرفته و وضعیت خود را در حوزه های مختلف تغییر داده ام

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: