می خواهی جزو کدام گروه باشی؟ - صفحه 42
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-20.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2015-08-14 09:38:012024-06-08 20:59:00می خواهی جزو کدام گروه باشی؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
درود برشما استاد عزیزم دوستان توی این دوسه ماه که باشما اشناشدم واز فایل ها روگوش میکنم کلا آدم دیگه ای شدم این خودم نمیگم اطرافیانم هم حس کردن وانرژی وشادمانی که دارم گاهی اوقات حس میکنم میتونم پرواز کنم ازخداوند هزاران هزار بار سپاس گزارم که استاد عباس منش رو سرراهم قرار داد واین روهم بگم در طول روز من فایل های رایگان رو یکسره گوش میکنم مگه تومواقع بخوام با تلفن صحبت کنم موقع خواب هم گوشیم وبغل گوشم با صدای استاد میخابم واکثر اوقات صبح هنوز صداش بازه ولی خستم نمیشم از تکراری گوش دادن فایلها .استاد دوستت دارم واز خدامیخام به اندازه ثروت حضرت سلیمان بهت بده که لایقش هستی عزیزی
سلام به استاد عزیزم، مریم جان ودوستان هم فرکانسی ام. خدا رو هزاران مرتبه شکربابت این هدایت ناب. استاد من با توجه به صحبت های شما جزو گروه 4 هستم. البته تو یه دوره ای از زندگیم با تضادی مواجه شدم که حسابی بیدار شدم وتو مسیر آگاهی قرار گرفتم. ولی الان که دارم روی خودم کار می کنم، تصمیم دارم بر ترس های وجودم غلبه کنم وبا اینکه از لحاظ ثروت وموفقیت در سطح خوبی هستم، از شهرم هجرت کنم. البته این مهاجرت احتیاج به تکامل داره چون من تو این زمینه ترمز دارم. ولی در کل فکر می کنم تا حدودی پیام های جهان را خوب دریافت کردم به خاطر همین با توجه به آگاهیهایی که تو این مسیر دریافت کردم خوب پیش رفتم وخدا رو شکر زندگیم در تمام جنبه ها رو به بهبود وبهتر شدنه. خیلی فایل ارزشمندی بود وآگاهی های اون از هزاران کتاب بالاتر بود. استاد عزیزم عاشقانه دوستتون دارم. 😍
سلام
من تو سن ۲۳سالگی تصمیم گرفتم یه زندگی خوبو شروع کنم چون خیلی اوضاع مالی خوبی نداشتم رفتم تو یه شغلی و یه مدت اونجا کارگر بودم۸ماه بعد گفتم اینجا منو ب رویاهام نمیرسونه رفتم یه کامیونت قسطی خریدم و بعداز ۱/۵سال یکی دیگه خریدم بعد درامدم خوب بود تا سال ۹۲ماهی۱۱/۱۲تومن در ماه ولی کفتم اینجام منو ب رویاهام نمیرسونه وارد یه شغل دیگه ایی شدم و ۵تا شعبه زدم همه چی خیلی خوب بو تا ۲سال پیش ولی کم کم احساس کردم خیلی درگیر این شغل شدم و اصلا وقت نمیکنم ب درامد دیگه ایی و کار دیگه ایی فکر کنم ۵تا شعبه رو کردم۲تا شعبه و جالب اینجاست ک من با۵تا شعبه ماهی۵۰سود خالص داشتم ولی الانم با همون ۲تا شعبه بیشتر از ماهی۵۰درامد دارم ولی الان چند ماهی هست ک ب این نتیجه رسیدم اینجام منو ب رویاهام نمیرسونه و همه چیزو سپردم ب دستای قدرتمند خدا یه قراری با خدا گذاشتیم که من قرار حاله خودمو خوب نگه دارم و از زندگیملذت ببرم خدام قرار شده منو هدایت کنه به اون شغلی منو ب رویاهام برسونه
سلام استاد من ۳۹ سالمه وحدود ۱۰ سال هست که در حال تغییر رشد خودم هستم البته از زمانی که شرایط سخت باهمسرم بهم فشار اورد از خیانت بی پولی نداشتن استقلال شروع کردم خیلی نسبت به قبل تغییر مثبت کردم ولی هر موقع شرایط کمی بهتر میشه دوباره کمی شل میشم ولی دوباره اون شرایط سخت خودشو نشون میده زیاد دیگه دارم تجربه های اشتبام رو تکرار میکنم وتازه وارد گروه شما شدم نگاهم داره عوض میشه
سلام و ادب و احترام
کارمند یه اداره ای بودم که حقوقش خیلی کم بود
بعدازظهرها مجبور بودم تا ده یازده شب آژانس کار کنم
تازه ازدواج کرده بودم و هزینه اجاره خونه و خرج خونه و قسط بابت جشن عروسی خیلی فشار روم بود
ولی دلم خوش بود
می اومدم خونه تازه مینشستیم تا دیر وقت سریال lost نگاه میکردیم
صبح زود هم باید میرفتم سر کار
یه روز با خودم گفتم اینطوری نمیشه باید یه کاری برا خودم بزنم
ماشین پراید رو فروختم ۶ تومن
یه مغازه الکتریکی زدم با همین پول کم گفتم اگه گشنگی بمیرم دیگه برنمیگردم اداره کار کنم
برا خودم گفتم یه عمر کار کنم نمیتونم با کار کردن تو اداره یه خونه برا خودم بخرم
تو عرض پنج شش سال گردش مالی ام رسیده بود به سالی بالای یه میلیارد
تا اینکه تصمیم گرفتم از ایران مهاجرت کنم
هر آنچه که اونجا داشتم به یکی از اقوامم سپردم و از ایران مهاجرت کردم
الان حدود پنج سال هست که خارج از ایران زندگی میکنم و تو این پنج سال تو اینجا جا افتادم
بزرگترین دستاورد من تو اینجا این بوده که من به سمت شناخت قوانین هدایت شدم
اگرچه شاید الان زندگی ای دارم که باب میلم نیست ولی من حتم دارم به لطف خدای مهربان به هر آنچه که آرزو دارم میتونم برسم.
ممنون از خانواده بزرگ عباس منش 🙏💐❤
سلام سلام سلام
به همگی من اومدم صفای سایت را بیشتر و بیشتر کردم😀😀😀😀
استاد عاشق اون تعهد اول فایل م که میگی هر جوری شده باید این کار رو انجام میدادم این از نکته اول ♥️😍
۴ مدل شخصیت در موضوع تغییر کردن وجود داره
😵 اولی به شدت مقاوم در مقابل تغییر اصلاً دنبال ایجاد تحول نیست و از جهان حذف میشه!
مهر خاموشی بر چشم ها و قلبش زده شده و اصلاً پیغام های جهان را نمی گیره
😢دومی یک کوچولو بهتره ولی تا بدبختی و بیچارگی نکشه تغییر نمیکنه
در حالت طبیعی و با فشار کم خودشو تکون نمیده!
تحمل پذیریش خیلی بالاست
🤨سومی با اولین فشار ملایم تغییر می کنه با یه تلنگر (تضاد کوچیک)سریع به خودش میاد !
😏 چهارمین قبل از اینکه مجبور بشه و با تضادی مواجه بشه خودش رو تغییر میده در واقع از تحول و پیشرفت استقبال میکنه از حل کردن چالش لذت میبره این افراد بسیار بسیار موفق هستند و جز یکدرصدی های جهانن کسایی که تغییرات وسیع ایجاد میکنن!
جهان با ما حرف میزنه و نشانههای برای تغییر کردن را به ما نشون میده از از اینکه می بینیم شرایط رو به قطع شدن میره درآمدمون کمتر میشه سلامتیمون کمتر میشه روابطمون ناملایم شده
کم کم باید به خودمون بیایم و ما باید جزء این دسته چهارم باشیم
وقتی همه چیز خوبه این یک تله برای پیشرفت نکردن چون جهان رو به پیشرفته و اساسش با رشد و گسترشه حتی ثابتماندن ما یعنی جاماندن از این روند !
دچار تله همین خوبه! تا همینجا اومدم! همینارو به دست آوردم! دیگه بیشتر بسمه !نیفتیم!
استاد ایمانتون به پول درآوردن و پیشرفت مداوم تحسین میکنم
چندین بار در زندگی تون به صفر رسید ولی باز دوباره هر دفعه بهتر و عالی تر همه چیو ساختین! دلیلشم فقط نپذیرفتن شرایط موجود بود
⚡یکی از مهمترین پاشنه آشیل های من پذیرش شرایط موجود که حتی در بعضی از کتاب های روانشناسی خیلی اشتباه توصیه می کنن این پذیرش برای من نتیجه انفعال و عدم هدف گذاری بلند مدت بود به ویژه در محیطی که پرورش پیدا کردم تحمل و سوختن و ساختن با شرایط ارزشمنده. باید در ذهنم اهرم رنج و لذت قوی نسبت به این موضوع ایجاد کنم . ⚡
ما به به دنیا اومدیم پیشرفت کنیم رشد کنیم و فقط به یک خونه و ماشین داشتن اکتفا نکنیم
وقتی خودمون آگاهانه شروع به تغییر کنیم واقعا از زندگی لذت میبریم چیزهای خیلی زیادی یاد میگیریم و پیشرفت میکنیم موقع مرگ حسرت نمیخوریم
واقعا اینو درک میکنم .با دوستانم چالش رفتن تنهایی به قبرستان گذاشته بودیم .
وقتی مزارها را با تاریخ های وفات مختلف با سن و سالهای مختلف دیدم به خودم قول دادم که تا قبل از مرگم به خواسته هایم رسیده باشم البته هرچند همین الان هم چون قانون را فهمیدم می دانم با رضایت این جهان را ترک می کنم چه آرامشی و لذتی میبرم با دانستن های قانون!
استاد عزیزم وقتی گفتید از تجربیات خودتون بگید من میگم
تجربه های من :
⭐از ۹ سالگی شروع به آشپزی کردم چون مادرم به خاطر مشغله کاری غذا درست نمی کرد یا خوشمزه نبودند
من به جای اینکه گرسنگی را تحمل کنم و بگویم خب همین هست دیگه نپذیرفتم و شروع آشپزی کردم و همین باعث شد که من در آشپزی ماهر و بسیار کدبانو بشم
اما خواهر های دیگه ام با پذیرش وضعیت و یا استفاده از غذای آماده شده توسط من از لحاظ مهارت در آشپزی از من خیلی پایین ترن !
⭐در بچگیم نسبت به هم سن و سال هام کوتاه تر بودم و به من توصیه شد که ورزش کنم من وقتی یاد اون روزها می افتم که با چه ارادهای ورزش می کردم خیلی به خودم افتخار می کنم چون من نپذیرفتم که وضع به همین منوال خواهد ماند !
⭐در بحث رشد و توسعه شخصی چون من آگاهی از باورها نداشتم تا ۲۶ سالگی همین وضعیت خودم را پذیرفته بودم اما وقتی فهمیدم که اشکالی وجود داره که چرخ زندگیم نمیچرخه شروع کردم به پرسش فهمیدم که دیگه نمیتونم شرایط موجود را با تضادهایی که در آن زمان داشتم بپذیرم و همونجور که در پروفایلم گفتم تکاملی به استاد و این سایت ارزشمند هدایت شدم و نتیجه آن نپذیرفتن این اتفاق و رویداد بزرگ در زندگیم بود! ♥️♥️♥️
⭐در محل کار قبلیم تنش در روابط بود زیرآب زنی و بدگویی !
اولش بر ضد من این رفتارا صورت گرفت ولی بعد از یه مدت که آشنا شدم با سایت گفتم اینجوری نمیشه که باشه باید اوضاع بهتر بشه تونستم باهاشون به صلح برسم و روابط عالی برای خودم ایجاد کنم در صورتی که بقیه همکارام همچنان درگیر تحمل و پذیرش شرایط فعلی بودن !
با جون و دل به این درک رسیدم :
هر وقت خودم تغییر کردم شرایط عوض شد
سوال طلایی 📀
کی باید تغییر کنیم ؟؟؟
جواب وقتی همه چیز خوبه!
آینده رو پیشبینی کنیم!
اینجوری هیچوقت تضاد بزرگی برامون پیش نمیاد که مجبور به تغییر بشیم!
جمله طلایی شما استاد :
همیشه بهترم هست همیشه بیشترم هست ازین پول ساز ترم هست ازین زیباتر هم هست دنبال بهبود باشید قانع نباشید به وضع فعلی میشه داشت باور کنید اقدام کنید به دست بیارید😍😍😍
⚡⚡⚡من دوست داشتم تو اقیانوس شنا کنم نه برکه ⚡⚡⚡
⚡⚡⚡باید حرکت میکردم در حوزه های مختلف خودمو قوی میکردم ظرفمو بزرگتر میکردم ⚡⚡⚡
عجب فایلی بود خدایاشکرت بهش هدایت شدم ممنونم مریم جان ♥️💖
سلام به عزیز ِ دلِ خداجونم سلام قشنگم سلام مهربان جان سلامممم جذاب جان سلاممم فرشته ی زیبا و لایق خدای من .. سلام سلام سلام هزاروسیصدتا سلاممم
اگر بدونی چه هدایت هایی داشتم که امروز به این پیام رسیدم و 100% نشانه هایی برای روزهای بعد تو خواهد بود ..
خداروشکر میکنم که دارم دوباره مینویسم و این بار برای تو برای تشکر از تو برای این نوشته فوق العاده ات برای این اعتماد به نفس و عزت نفس خارق العاده ات عزیزممم مهربون جانن عاشقتمممممم منننن
اوووووی خدااااا شکرت برای خلقت بینظیر این هم پاره ی جیگرم فرنوش جان ..
عزیزممم بذار یکم در مورد داستان هدایتم به این قسمت و این کامنت حالا بگم .. حسم میگوید و من میخوام بنویسم و همینجور البته دارم لذت میبرم .. داستان اینه که
امروز چندمین روزِ متوالی هست که من و نگین جان داریم روی الگوهای ثروت آفرین الگوهایی که با یک ایده ی ساده میلیون هاا دلار و یا میلیاردهاا تومن پول خلق کردند کار میکنیم .. اینجوریه که هر روز 3،4 تا الگو را بررسی میکنیم هر کدام برای خودمون و بعد با هم تماس میگیرم و *ریزترر میشیم در جزییات موفقیت این افراد و اون باورهاایی که مشترک هست را دوباره مرور میکنیم در موردشون حرف میزنیم … و توی این حرف زدن اگر بدونی تا همین الان بازمم چه آگاهایی نابی چه درکِ والا و بالاتری بهمون داده شده خداروشکر ..
همین امرووززز دقیقااا ما یک جایی بود از تفاوت دو الگو که نیروی محرکه اشون چی بوده .. یکی از روی تضادد بوده و یکی مثل فریزر دوهرتی Fraser نــه بدون اینکه براش تضادی پیش بیاددد در حالیی که همه چی خوب بود شروع به تغییر کرد حالا چه آگاهانه چه ناآگاهانه .. و چقدررر بازم رشد کرد ایشون در حالی که همه چی خوب بوده اومده تغییر کرده اومده مسیر عشق و علاقه اش را در پیش گرفته توی همون سن 14 سالگی و .. دقیقااا توی همین صحبت کردن امروزمون بود که یهووو یاد این فایللل افتادمممم و من به نگین جان گفتمم .. که ما آدما چند دسته هستیم ..
اومدم خونه و بعد گفتم بذار نشانه ی امروزممم را بزنممم ..
اره درست حدس زدی .. این فایل نشانه بود الله اکبر .. ببین کانون توجه چه میکنه .. ببین ..
هیـــــــــچ چیزی اتفافی نیست، بلکه همه را خودمون داریم خلق میکنیم
و گفتم بذار کامنت ها را بخوانم اولینننن کامنت کامنت کسی نبود جز این فرشته خوشگل ِ خدایم .. شما
خواندم و حسم گفت داستان امروزت را بنویس، این پیام، میتونه پیامی برای روزهای آتی تمرکز و زمان تو باشه ..
عاشقتمممممممم
میبینمت ))
فرنوش عزیزم جسارتت در نقض هر اونچه از نظرت اشتباه میاد رو خیلی تحسین میکنم و کامنتت فوق العاده بود لذب بودم بعضی جاهاش رو در نت گوشی سیو کردم خیلی ارزشمند بود ممنون ک نظرت رو ب اشتراک گذاشتی کامنتارو گشتم تا بتونم کامنتت رو پیدا کنم. و برات بنویسم که چقدر روی من نقطه نگاهت تاثیر داشت و به قلبم نشست امیدوارم هرجا هستی شاد باشی سالم و ثروتمند در پناه خدا♥️
سلام خدمت استادجانم استادی ک ب معنای واقعی حرفهاش از جنس الهامات خداوند است .و یه سلام به خانم مریم شایسته عزیز،وتمام بچهای هم فرکانسی،
من ی تجربه دارم از اینکه تغییر نکردم تا جهان بل شدت و حدت بدی به فهموند ک باید تغییر کنی فکر میکنم از دسته سوم یا شایدم دوم باشم
خلاصه من حدود ۴ سالی میشه ک با استاد و این خانواده اشنا شدم ،و این اشنا یم سبب تضادهایی بود ک توی زندگی بهش بر خوردم ،بی پولی ،روابط نامطلوب باورهای منفی ک باعث شده بود تو سن ۲۲ سالگی یکبار کل ب خاطر طمع ک میخواستم یک شبه پولدار بشم از دست دادم ،خیلی نا امید و زندگیم رو از دست رفته میدیدم چون اون سرمایه حاصل پس انداز تمام دوره نوجوانی و جوانی و وامی ک گرفته بودم بود خلاصه باشرایط پیش اومده هیچ راهی جز سوختن و ساختن نمیدیدم ک بعد از تقریبا ۲ سال با استاد و سایتش اشنا شدم ،🙂اون زمان بود ک امیدی در دل من روشن شد ک میشه ی باره دیگه شروع کنی میشه
از اون ب بعد من شروع کردم ب گوش کردن فایل های استاد ک چگونه در امد خود را ۳ برابر کنید ،تا قبل از اون هیچ کسب و کاری نداشتم فقط کارگری کرده بودم ،و دیگه ب خودم تعهد داده بودم ک علی باید یکاری واسه خودت بکنی ن ازدواجی ،ن پولی داری،ن دست اوردی،دست ب کار شدم و ب خودم گفتم این راهم امتحان میکنیم ی اخرین تیرم بود اگه اینم جواب نداد باید برای پول در اوردن برم سراغ کار خلاف ،اینم بگم درسته من سنم تقریبا ۱۰ سال از استاد کمتره ولی این چیزایی ک استاد از کودکیش میگه از منم دسته کمی از این زندگیشون نداشته این انگیزه واسه موفقیت و ثروتمند شدنم هم ب این خاطره ک توی گذشته فقر شدید بزرگ شدم ،
بله میگفتم ی ایده ب ذهنم رسید ک ی مغازه بزنم ولی بازم میترسیدم ک شاید اینم نشه و من شکست بخورم ولی با حرفهای ک از استاد شنیده بودم میگفت اگه ایده ای ب ذهنتون رسید انجامش بدین چون خداوند توانایی ب حقیقت پیوستن اون ایده رو بهتون داده ،این جمله شده بود ملکه ذهنم و همش باخودم تکرار میکردم ک اره شروع کن دیگه بسه هر چی فکر کردی از فکر کردن تردید ب جایی نمیرسی
خوب من اقدام کردم رفتم ی مغازه اجاره کردم و سرمایه ام فقط پول ی وانت بود ک فروختم ،بعد از اون رفتم واسه وسایل مغازه و با پول اندک توی تهران بعید میدونستم ک کسی بهم چکی جنس بده چون من از شهرستان میومدم و حتی هیچ اشناییم نداشتم ولی شرایط جوری شد ک ب لطف خدا ک قصش و معجزاتش خیلی زیاد بود همه کارها بالاخره انجام شد ،معازم تاسیس کردم توی این مدت هم کلا شب و روز فایل های استاد رو گوش میکردم و زمزمه میکردم حرفهای استاد رو و بالاخره بعد از گذشت سال دوم من وضعیت مالی خوبی پیدا کردم .
ولی دیگه توی دام شیطان افتادم و دیگه داخل سایت نرفتم دیگه زیاد فایل گوش نمیکردم چون گول خورده بودم و فکر میکردم ک تمام این نتایج عادی بوده و اصلا فراموشم شد ک از کجا و چی باعث شد ک ب اینجا برسم ،کم کم شرایط بد شد وضعیت کسب و کارم ک اوضاع خوبی رو داشت اروم اروم بد شد ،ومن توی این مدت دل خوش بودن ب شرایط ایده عالی ک داشتم اونقدر شرایط بد شد مجبور شدم وام بگیرم و بد هیم رو پرداخت کنم منی ک تا یکسال قبلش هیچ احتیاجی ب وام نداشتم،اونجا بود ک متوجه شدم شرایط مثل قبل شده و من خواب بودم و نفهیدم ،😐😐😐😐😐😔😔😔.
الان ک دارم این کامنت مینویسم روی تخت بیمارستانم و منتظرم ک دوره نقاهت عمل زانوم تموم بشه ک اینم یکی از عوامل فراموش کردن قانون و کارنکردن روی خودم بود.
ولی تصمیم گرفتم ی تصمیم جدی برای تغییر ،بله درسته ک من توی موقعی ک شرایط خوب بود دست ب کار نشدم ولی از استادم یاد گرفتم ک هیچ وقت نا امید نشم و دوباره دست ب کار بشم و خودم و باورهام رو عوض کنم چون دیگه فهمیدم ک هیچ راهی ب غیر از این راه برای عوض شدن سرنوشتم نیست اون اوایل فکر میکردم هست ولی ن این ی دروغ محض بود ک من قبولش داشتم امروز میخوام مغازم رو بفروشم و مهاجرت کنم با کلی ترسی ک دادم ولی انجامش میدم بچها شاید داخل این نظهرها هیچ کسی نباشه ک مثل من جزو دسته سوم بوده باشه و با خوردن این همه سیلی هنوزم تغییر نکرده باشه ،ولی میخوام ک دوباره با استا شروع کنم از اول مثل ۴ سال قبل پر قدرت و منتظر کمکهای خدا هستم .خدا جون من دیگه همه پلهای پشت سرم خرابه فقط روی کمک تو حساب باز میکنم ،میخوام ی مدت دیگه بیامو از نتیجه هایی ک گرفتم براتون بگم .
و در اخر از استاد سپاس گذارم ک واقعا همه چیزرو اینقدر واضح بهم گش زد کرد خدا بهت عزت بده مرد ،خدا یارو نگهدارتون یا علی👋👋👋👋👋👋
سلام به دوستان عزیز و استاد نازنین
من وقتی که دانشگاه رو تموم کردم و به دنبال کار میگشتم با اینکه هیچ اموزشی ندیده بود تو رشته خودم و هیچ تجربه ای نداشتم ، چون رشته امم طوری بود که همه به دنبال کارمند باتجربه بودن با پیشنهاد یکی از اشنایان که دارای کسب و کار بود استخدام شدم و کلی ذوق داشتم اما بعد 8 ماه که همه ی فوت و فن کار رو یاد گرفته بودم از اونجا اومدم بیرون
چون به خودم گفتم :این تهش نیست و من باید بهتر از اینجا کار کنم و ترسی نداشتم از اینکه تغییر بدم محل کارم رو ، بااینکه خانواده ام هر روز میگفتن چرا خودت رو بیکار کردی اگر اونجا بودی اینقدر پول میگرفتی و فلان
اما جای اولی که کار کردم واقعا تا ته پیشرفتش رو رفته بودم دیگه پله ای نداشت تا بتونم بخاطرش اونجا بمونم برای همین کلا هرکاری اینجوری باشه من حالت دل زدگی نسبت بهش پیدا میکنم وقتی ی جا کار کنم بعدبه خودم بگم خب تهش اینجاست و دیگه بهتر از این نمیشه میام بیرون.
کلا اخلاقمه ،همیشه کمال گرام و دنبال تغییر
ایمانی داشتم و دارم هنوز که: من لایق جایگاه خیلی بهتری هستم خلاصه اومدم بیرون از اولین جایی که کار میکردم و خیلی ام برام بهتر شد چون با محیط جدید ادم های جدید اشنا شدم و با اینکه جای اولی کلا 8 ماه کار کرده بودم موقع استخدام جای دومی که رفتم پیشنهاد حقوق 2 برابر نسبت به حقوق جای اول دادم و قبول ام کردن و کلی چیز یاد گرفتم و پولش خیلی پر برکت بود برام و باعث شد که با شراکت مادرم تو سن 25 سالگی خونه خریدم و کلی از همسن های دور و برم جلوتر بودم خداروشکر چون نترسیدم از تغییر
جای اولی که کار میکردم بهترین شرایط رو نسبت به بقیه هم سن و سال هام داشتم و مدیر اشنا بود و خیلی بهم می رسید اما به این اشنا بودن با مدیر و شرایط اش تکیه نکردم
همیشه دوست دارم به خودم و خدای درونم تکیه کنم یک جا نمونم
مسئله دوم که اشتباه کردم در تصمیم گیری راجع به روابط ام با دوستانم بود که همیشه خیلی زیاد بها میدادم به دیگران و خودم رو کامل فراموش کرده بودم در روابط با دیگران و بیش از حد معمول مهربانی و گذشت داشتم و ضربه های زیادی خوردم و سعی میکردم همه رو کنارم نگه دارم با اینکه خیلی بهم بد کرده بودن و سو استفاده از پول و موقعیت ام میکردن و از نظر روحی خیلی حس خوبی نداشتم تو حوزه روابط! با اینکه دوستان خیلی خیلی زیادی داشتم ولی کم پیدا میشد بینشون ادم مهربان و شریف و درستکاری باشه اما نمیدونم چه اصراری بود که علاقه داشتم همه کنارم باشن!اینقدر که خودشون میگفتن به خودتم فکر کن خودتم دوست داشته باش!
خلاصه بعد از ضربه های مختلفی که از دوستان خوردم به خودم اومدم دوستانم رو گلچین کردم و فرکانس ام رو تغییر دادم با خودم بیشتر اشنا شدم و خودم رو بیشتر دوست دارم نسبت به قبل و ارامشی که دارم واقعا بی نظیره:)
به نام خدای مهربان،، سلام خدمت شمااستادگرامی که دست خداهستیدبرای ماومن دست خدارومیبوسم… این فایل نشانه امروزم بود.. خداوندسرنوشت هیچ قومی راتغییرنمیدهدتاآنکه خودسرنوشت خودراتغییردهند.. به نظرمن پایه واصل تمام پیشرفت ها وموفقیتهاازتغییرشروع میشه یک میل درونی که تورومیبره به سمت تغییر، من بعدازدواجم باهمه تحقیرهاوتوسری خوردنهاادامه دادم وفکرمیکردم کارم درسته و۶سال تقریبااین روندطول کشیدولی ازروزی که تصمیم گرفتم که دیگه بسه وبه خداتوکل کردم همه چیزیکهوتغییرکرد… انگارجهان منتظربوداون آدم بره اززندگیم یامن رهاش کنم چون مث کنه بهش چسبیده بودم… خداروشکروچه قدرکارناپسندیه کسی روبه زورنگه داری ایشون خیلی سریع بعد۴ماه ازدواج کرد،ومن هم تواین مسیرقرارگرفتم و آگاهی هابمب بمب واردزندگیم میشدپشت سرهم.. توخواب شبم هم نمیدیدم تواین مسیرقراربگیرم.. خدایاسپاسگزارم 🙏❤️ازوقتی شروع کردم به پالایش درون ورهاکردم همه چیزراباتوجه به اینکه هرکسی سرجای خودشه تغییرات زیادی ایجادشد، آرامش درون، شادی درون، روابطم خیلی بهترشده،وخیلی چیزهایه دیگه… میدونم زندگیم خودم خلقش میکنم، الان خداروشکردرآرامش هستم ونعمت فراوانی که خدابه سویم سرازیرمیکند، ازازدواج میترسیدم اماازوقتی روباورهام کارمیکنم وبه این نتیجه رسیدم که «همه آدمهاروی کره زمین خوبند» ترسم ازبین رفته وحتی به یک ازدواج ورابطه عاشقانه فکرمیکنم به لطف خداوهی خداوندهم نشونه هاروسرراهم قرارمیده همش کلیپ ویاعکسایه زوجهایه عاشق سرراهم قرارمیگیره،ولی الان که همه چیزخوبه بازهم به فکرتغییرم سرکارنمیرم امامشغول بهترین کاری هستم که من بهش نیازدارم واون کسب آگاهیه.. خیلی سعی کردم سرکاربرم توشهرمون امانشد… ومیفهمم خوب بودنشده چون نیازداشتم به یک گوشه دنج وواردسایت abasmanesh. comشدن وروی توحیدم کارکردن… خداجونم دیگه میشناسم.. آرزوهامونوشتم وبهش سپردم ومیدونم راهش بامن نیست باخودشه.. ومیدونم به هرشکلی من بخوام اون انرژی مثبت خالص درمیادوالان فقط دارم روی ذهنم کارمیکنم وباورهام.. این باشدردپایی تاان شاءالله این کارکردنهاروی خودم واین تغییرات نتایج بزرگتری رابرایم به لطف خدارقم بزند.. 🙏❤️🕊️راستی هنوزوارددوره نشدم ولی خیلی دوست دارم امامیدونم وقتش برسه خداخودش پول دوره رومیفرسته،اینم بگم وقتی قبلادعامیکردم باشک وحال بدبودولی الان دعامیکنم واستجابت شده میبینم واین یک تغییربزرگه واسم.. الهی شکرت 💖
سلام خیلی خیلی خیلی هدایتی رسیدم به اینجا اول داشتم فایل46سفرنامه رو گوش میکردم بعد هدایت شدم به جواب سوال هام تو لایو 13اومدم اونجا کامنت بذارم چشمم خورد به این فایل که قبلا هم هی میخواستم ببینمش این دفعه که دیگه چشمم خورد گفتم بریم ببینمیش هیییی.و اما چون خودمو متعهد کردم تصمیم گرفتم اینجا هم کامنت بذارم درحالی که میخواستم لایو 13 و سفرنامه رو کامنت بذارم شاید الان اینجا کامنتم کامل نباشه که البته ما کامل مطلق نداریم و نباید کمال گرا بود اما مهم گذاشتن کامنته که میذارم:
درمورد تغییرات صحیح:من در نزدیک 20سالگی به یک شک خیییییللللللیییییی عمیق و شوک آور درمورد دیدگاهم به خدا رسیدم و از همون لحظه اوووول از همون ساعت چناااااااااان شروع کردم به مطالعه چنان شروع کردم به تحقیق به فکر کردن که از فرط سوال داشتن و درگیر بودن ذهن تا صبح خوابم نمیبرد از صبح تحقیق میکردم تا 6صبح فرداش مادرم برای نماز صبح پامیشد از شدت تحیر میگفت بابا برو بخوااااب😳😳😳😶و این سؤالاتم و تلاش برای رسیدن به هدف اصلی زندگیم ینی فوتبال منو هداااااایتتتت کررررددد به سمت این سایت محششششرررررررر😵😵😨😳😳😶😯😯😯بصووووررررت معجزه آساااااا. واااااااااایییییی خدای من الللللله اکبببررررر ببین که تازه دارم میفهمم چرا استاد تو تمرین این فایل گفته کی به این روش عمل کردید و نتیجش چیشد؟😳😳😮😮😶😯گفتتته تاما موهبببتتت و گنججج پنهان پشت این رفتار رو ببینیم خدااای من همین ی فایل رو بفهمیم نه تنها زندگی خودمون بلکه بابا دنیارم دگرگون میکنیم😮😶😯حالا اینجا با اولین نشانه واضح تغییر به این مدارررر بالا و به این خیر عظیم رسیدم اگه جزو گروه یک بودم و قبل ایجاد نشانه ها هی و هی و هی شروع میکردم همه جنبه های زندگیم رو بهتر کردن و تغییر و تغییر و تغییر دیگه مثل بمممممبببب میترکوندم زندگی مو دیگه پادشاه پادشاهان میشدم حالا حکمت این سوال استاد و درکش براساس اتفاقات زندگی مون رو میفهمم یاخددداا😶😯چقدددر این سیستم جهان خوبببببه و کمکگر و حامممی شدیددد پیشرفت ما چه قوانینی خفن تر و لذت بخش تر و سعادت دهنده تر از جهان ما؟هی ی حسی میگفت بهم ببین آقا ببین این فایل رو ببین حالااااا میفهمم.
2.زمانی که تمرین خارج از تیمم و تمرین خودم کم بود اما به فکر تمرین انفرادی افتادم وقتی دیدم از جانب مربیمم حمایتی نیست دفعه اول دیدم چنان پاهام ضعیفه چنان پاهام درد گرفت حین دویدن چنان حین طناب زدن تو پارکینگ پاهام درد گرفت که اصلا بزور اومدم بالا حین دویدن تو پارک بزور خودمو رسوندم خونه آهان داره بهتر یادم میاد وقتی سرییییع فکر تغییر افتادم که گلر بزرگسالان ما حین تمرین گفت تو حین دایو بستن اصلا بدنت از زمین کنده نشد افتضاح بود آره این منو سریع واداشت به تمرین انفرادی و اینکه پاهایم درد میگرفت که شروع کردم کلللی چون مربی های خودمون حامی من نبودن و خیلی هم متخصص نبودن و اصلا اهمیت نمیدادن بمن آنلاین تو تلگرام شروع کردم از مربی های برتر و حرفه ای کشور کسی که ارشد تربیت بدنی و فیزیولوژی داشت و سایت های مختلف فیزیوتراپی پرس و جو کردم بعد هدایت شدم که بعد پادرد و کوفتگی تمرین B COMPLEX(یخ)بذارم رو پام دیگه اینکه چه رفتاری رو برای سلامتی بدن انجام بدم چیو ندم چه مدل خواب و تغذیه ای داشته باشم بعد هدایت شدم به اینکه کفش رانینگ(کفش اختصاصی دو)بخرم اون موقع اوایل دانشجوییم منبع درآمدی نداشتم با این حال 180دادم کفش رانینگ که اون موقع برام پول زیادی بود و من اون پولو از طریق کارکردن از شب عید(20اسفند تا 2فروردین) از ساعت میانگین 8،9صبح تا 12،1 کارکردن بدست آورده بودم و نصف پول بدست اومده رو دادم براحتی فقط برای کفش ببینننن انقدرررر مثل استاد متعهد بودم و خلاصه خودمو بهبود بخشیدم و اون موقع یک ربع می دویدم پادرد اما الان تا 2هم میتونم بدوم. بعد دیدم از تیمم آبی گرم نمیشه با کلی صحبت و رایزنی با یکی از بچهای تیم راضیش کردم هرروز بعد از ظهر بیاد فقط شوت بزنه بمن فقط و فقط گرم کردن و شوت بین دو درخت چون بهم یاد نداده بودن تمرین گلری و بلد نبودم بگم فلان تمرین رو بده اون بنده خدا هم که دستش درد نکنه خیلی هم زحمت کشید هافبک بود خب بلد نبود و اون خیلی با اعتمادبه نفس تر بود باسابقه تر از من و قویتر و بهتر از من من عملا اون موقع ها خیلی ضعیف بودم و بالغ بر60،70% شوت های تو چارچوبش گل میشد ولی من هیچوقت هیچوقت یادم نمیره با تعهد تمام چناااااااان بعد گل شدن هر توپ با پشتکار می رفتم میآورم توپو با سرعت و میگفتم حبیب ادامه ادامه😠😡🔥💪تسلیم نمیشم باز بزن که الان که بهش فکر میکنم مو به تنم سیخ میشد آرررره تو اینترنت آموزش گلری یاد میگرفتم درحالی که اساسا اون آموزش ها تا عملی انجام نشن بی فایده بودن اما درنهایت دریک شب معجزه وار در لعنت ماه تو چله زمستون تو هوای منفی صفر تو دل شب و در شرایطی که هیچ منطقی براش نبود تو اون سرما من و دوستم تو پارک بودیم و آشنا دوستم رو دیدیم نگو طرف مربی گلللری از آب دراومد😳و تو اون دوران که من آرزوی ی مربی متوسط رو داشتم و بدون پول که مربی ها اون موقع همون موقشم چند تومن ماهی میخواستن ایشون با نهایت سخاوتمندی با تمااااام وجود تو مخابرات هم که کار میکرد اونجا سر کار تمرین مینوشت و با اینکه مادرش دیابتی بود هرشششببب بهتررررررررین خداشاهدههههههه بهترین و حرفه ای ترین تمرینات گلری رو داد که بهترین بهترین بهترین تیمهای اروپا نمی دادن بخدااا ی فنی بهم گفت تو مهار تک به تک که همون شب اومدم خونه دیدم گلر حریف جلوی چلسی به همون شیوه عمل کرد حتتتیییی😳😳😳😳😳😳😕😳😳😳شیوه ای که علی بیرانوند از کریس توپ گرفت رو بخداااااا😳من بلد بودم سال قبلشششش مربیم اون مدل سیو پنالتی رو بهم یاد داد تغیییررر تا این حدددددد😳😳😳😳😳😳😳😳ببین چه معجزاتی شد ازون تغییرات من
و اما در جهت منفی: 1. 17سالگی تصمیم گرفتم برم سمت علاقم و دیدم عههه؟؟همه از بچگی اول نوجوانی شروع کردن؟ی عده میگن باید زودتر میومدی؟اعتماد به نفس رفتن سر تست نداری؟میگن نمیشه؟؟؟؟!!!! آقا انقدر این باورهای محدودکننده رو به خورد خودم دادم انقدر به خودم ظلم کردم انقدر شرک ورزیدم که پول پارتی میخواد انقدررر خودمو نابووود کردم و احساس گناه و سرزنش و تحقیر که چرا اشتباه کردی چرا دیر شروع کردی و احساس گناه که از بمب اتمم ویران گر تره بقول استاد عزت و اعتماد و اون استعداد و توانایی های محشررررمو تو گلری نابود کردم که مقاومت کردم دربرابر تغییر اما انقدرررر تو گوشی انقدررر تو گوشی خوردم و حالم بد شد تاکه تصمیم به تغییر گرفتم و خدا هی و هی الهام کرد و نشونه داد تا از طریق دوستم خیلی هدایتی خیییلی هدایتی که قبلا بهش خوبی کرده بودم تو کودکی خیلی زیاد که بقول شاعر هرچه کنی به خود کنی گرهمه نیک و بد کنی یادش بخیر کمکش میکردم پیک های مدرسشو حل کنه من خیلی زرنگ تر بودم و آره اون تیمی معرفی کرد و رفتم اونجا بعد کلللی افسردگی.
2.دوباره وقتی تو تیم بودم و بعدش که کلللی تو گوشی خوردم بعد ها با استاد آشنا شدم اما باز مسیر رسیدن به خواسته هامو(قوانین جهان)عوض نکردم باز هی تو گوشی هی از جهان تو گوشی هی باز از من مقاومت و تقلا و بی ایمانی و بی اعتماد به نفسی و ترس دربرابر خواسته و وابستگی به خواسته تا اینکه اومدم همیشه به قانون عمل کنم.
3.ی ویژگی رفتاری بد داشتم و خیییلی خسته شدم ازش خیلی ولی باز ادامه و مقاومت دربرابر تغییر تا اینکه به دعوای خیلی بدی با مادرم کشید اما درعین ناباوری😳باز هم ادامه اما بعدا فهمیدم چه بلایی سرم آورده ترک کردم رفتار مو.
4.نداشتن عزت نفس و ضربه خوردن ازش هی و هی و هی ایجاد اذیت های شدید در سرکار و نتیجه نگرفتن تو فوتبال ازین عدم عزت نفس که بالاخره با جدی گرفتن آموزه ها هدایت شدم از طریق یک دست توحیدی و جواب دادن به ایمیل هام توسط این فرشته ینی مریم شایسته به محصول عزت نفس.
5.یادمه روابط عمومیم خیلی پایین بود و یکبار در ارتباط با ی غریبه چنان تحت تاثیر قرار گرفتم و احساسم بد شد و شوک زده شدم که نمیدونستم چی دارم میگم که منجر شد تو فامیل ی حرف بد بزنم که بابام خیلی عصبی شد و ازون روز و تضاد هام در ارتباط در دانشگاه باعث شد من تو این مورد هم به فکر تغییر بیفتم و بهتر کنم خودمو.
6.دربحث وابستگی عاطفی هم کم لطمه نخوردم اما به نسبت اون قبلی ها زودتر این دندون متعفن و بوگندو رو کندم اه اه!!!
7.درباب توحید و غول کردن آدمها هم تضادهای شدیدا شدید آمدم کرد!!!!
8.یادمه ی معلم داشتیم که سال دوم به ما جغرافی درس میداد اما چون درس اختصاصی نبود درس نمیداد وبرعکس معلمهای خشک خیلی حال میکردیم با این یکی اما سال بعد درس تخصصی زمین شناسی درس میداد که ما باز هم حال میکردیم با این رویش هرچی بقیه معلم هت ها گفتن نابود میشید لههههههه میشید اگه درس نده و اعتراض نکنید امسال کشوریه ما که مگه زیر بار می رفتیم؟؟؟ازونا اصرار از ما انکار و نهایتا سر اون درس چون تکاملی طی نکردیم دم امتحان آنچنااااان دهنمون سرویس شد تا حفظ کردیم که کلی روزانه 15ساعت خوندیم تا آماده امتحان بشیم و پوستموووون کندهههه شد و درنهایت با نمرات ضعیف تو اون درس معدلمون اومد پایین و زحمت شدید مون رو تو درسهای علی الخصوص تخصصی ضعیف کرد و معدل مون تا حدی اومد پایین چون ی پکیج بود باید همه درس هارو عالی میخوندیم .
9.تلاش برای تغییر دیگران و بحث های بی فایده برای روشن کردن افراد نامناسب که انقدر از طریق ایجاد بحث و اعصاب خوردی جهان بمن هینت داد پیغام داد هدایت داد تضاد داد برای تغییر که من همین چندوقت پیش ترکش کردم اینم.
خب تو هردو وجه مورد زیاده اما فعلا همین ها کافیه.😊💟
واااااااااییییییییی😵😵😵😳😳😮😮😶😯علیرضاااا پسسسسر چقدر مورد دوم هات بیشتر و چاق و چله تر و پرپیمونه تره از مورد اووووول😳😮😮😮😶😯😵😳😳بیشتر تغییر کن و بیشتر به خودت بیا که ی لحظه میای و میبینی که زیر چرخ دنده های کیهان له شدیاااااااا😯😶😮👌زود باش تغییر کن جزو گروه سوم یا خدای نکرده چهارم نباش زود بپیوند به جرگه استاد عباسمنش ها و خانوم شایسته ها و ایلان ماسک ها و جف بیزوس ها.
🙇🤔انسان آگاه میداند زندگی پیوسته درحال تغییر است تنها یچیز تغییر نمیکند و آن خود تغییر است.🤔🙇
تغییر(تبدیل حالت ِِ ماده و انرژی به هم)خود خود خداست تغییر خود خداست خود انرژی منبعه.🤔🙇💡
فعلا.😘💟💡🙇🤔