می خواهی جزو کدام گروه باشی؟ - صفحه 63 (به ترتیب امتیاز)

780 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پرهام بهرامی گفته:
    مدت عضویت: 3856 روز

    عرض سلام و ادب فراوان.

    بنده هم با اقای یزدابادی موافقم در کتاب4 اثر هم می خوانیم که کسی که به شهود معتقد است فقط به حال معتقد است حیف وقت شما نیست صرف این مسایل شود استاد عزیزم درس پس بدهم که با توجه به باور به فراوانی همیشه هس بهترین متخصصین که ارزوی همکاری با شما را داشته باشند اصلا انگار جهان پیوسته بسمت تقسیم کار می رود و خود که مدرس بنده هستید بهتر از من میدانید و…

    جسارت مرا عفو کنید

    پایدار باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      گروه تحقیقاتی عباس‌منش گفته:
      مدت عضویت: 4014 روز

      سلام دوست گرامی

      برنده شدن تان در مسابقه را به شما تبریک می گوییم.

      از طرف گروه تحقیقاتی عباس منش با شما تماس گرفته شد اما موبایل تان خاموش بود.

      کیف پولتان در سایت به رسم هدیه به مبلغ 500000تومن شارژ گردید. شما می توانید با استفاده از کیف پولتان هر محصولی را از سایت خریداری نمایید.

      موفق و سلامت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    عباس محمودی گفته:
    مدت عضویت: 3606 روز

    ضمن عرض سلام خدمت دوستان عزیزم

    من دو تا از فایلهای تصویری شما را دانلود و مطالعه نمودم مطالب جدید و جالبی بودند که از زاویه متفاوت به موضوع نگاه کرده بودید که تا بحال علی رغم اینکه سایت های مختلفی را من مورد مطالعه قرارداده ام مطالب انها اینقدر عالی و تاثیر گذار نبودند در ادامه راه بیشتر می خواهم با نظرات تون و راهکارهاتون اشنا شم و به آنها جامه عمل بپوشانم باز هم از مطالب عالیتون متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    رضا خلیلی پور گفته:
    مدت عضویت: 3882 روز

    با عرض سلام

    من دوره آنلاینه هدف گذاری رو خریده بودم و الان میخواهم دوباره فایلاشو دانلود کنم ولی نمیتونم به صفحه دانلود دسترسی پیدا کنم لطفا راهنمایی کنین ممنون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    ابوذر خادم گفته:
    مدت عضویت: 1667 روز

    استاد سلام

    راستش خیلی وقته من پیام تغییر رو گرفتم

    راستش من از تهران اومدم یه شهر کوچک توی شمال که اصالتا هم همینجایی هستم ازدواج کردم

    اینقدر ترس از تغییر مکان داشتم و میجنگیدم با همسرم توی این زمینه که باعث شد سالهای قبل خیلی زجر کشیدم مجبور شدم کارگری کنم

    بالاخره بعد از سالها تحمل فقر و بیماری روحی و …. اومدم تهران سر کار ایندفعه دور از همسرم توی شمال به مدت ۲ سال فقط آخر ماهها میرفتم پیشش

    دوباره ازصفر و کارگری و کارمندی و درآمد کم

    امسال یه خونه پدری داشتیم شمال فروختیمش و من بعد از دست دادن چند ماه و خرج شدن بخش زیادی از پول بالاخره

    تصمیم گرفتم یه کاری راه بندازم اونهم خرید و فروش گوشی دست دوم که بعد از حدود ۳ ماه تراز از خودم گرفتم دیدم منفی هستم

    خلاصه میفهمم باید تغییر کنم میفهمم اگه یه تغییری به خودم ندم دوباره همون وضع رو چه بسا سخت ترش رو تجربه کنم نمیدونم مکانم رو تغییر بدم بهتره یا نه ،چطوری میترسم میشه راهنماییم کنید میترسم و دارم قایم میشم پشت یه راحتی خیلی جزئی

    چیزی به زندگیم اضافه نمیتونم بکنم و فقط با اون پول دارم مایحتاج ضروری زندگیم رو میگذرونم خورد و خوراک و فقط همین

    ریسک پذیری م رو از دست دادم و میترسم موقعیت های جدید رو تجربه کنم .

    میترسم سختیهام تکرار بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    خانواده کریمی گفته:
    مدت عضویت: 3874 روز

    سلام استاد عزیز

    میخوام اولین نظرم بعد از مدت ها یک نظر کوتاه و مختصر باشه و فقط جواب سوال که در اخر فایل پرسیدید رو جواب بدم.

    اسفند ماه – 98 بود که من یک روز تصمیم گرفتم (بدون هیچ فشار خاصی) که از نظر جسمانی خودم رو به سطح ایده آل برسونم شروع کردم و چندین ماه ورزش مکرر انجام دادم. اما یک روز متوجه این شدم که این ورزش ها دیگه جواب گو نیست و باید از ورزش های خونگی دست بکشم و به باشگاه برم… اما خب برای خودم بهانه های مختلف تراشیدم و متاسفانه به باشگاه نرفتم و الان که حدود یک سال از اون زمان می‌گذره من همون ورزش های روزانه خودم رو هم ندارم.

    البته به جز اینکه به باشگاه نرفتم یک دلیل دیگه ای هم برای این اتفاق می‌بینم، اون هم این هست که روند تکاملی رو در این زمینه طی نکردم.

    با سپاس و تشکر از آموزه های خوب استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    اردلان سرفراز گفته:
    مدت عضویت: 1792 روز

    درود بر همگی

    امروز به سخت ترین ناخواسته ی زندگی م که زیاده خواهی و فشار صاحب خونه م هست دوباره برخورد کردم. معمولا هر گونه مذاکره ای با صاحب خونه م شدیدترین واکنشهای عصبی رو برای بدنم ایجاد میکنه، دستم درد میگیره و نفسم تنگ میشه…

    اول از خودم بگم: ما تهران زندگی میکردیم، بابا به اجبار ما رو برد شهرستان، هیچ وقت روحم قبول نکرد اینو،،، بابام میخواست کسب و کار کارخونه ای راه بندازه…بعد چند سال ورشکسته شد…شکست بابا رو دیدن خیلی روح بزرگ میخواد که فراموشش کنی….من شروع کردم به جدا شدن از خانواده م در ۲۲ سالگی،، مجموعه ی کتاب های خودشناسی بسیار خوبی خوندم،، عمیق و اثر گذار…

    کارمندم در دانشگاهی توی شهرستان، با لیسانس وارد دانشگاه شدم سال ۸۱، سال ۸۲ شروع کردم کسب و کاری راه انداختم که ماهیانه ۴ برابر حقوق خودم از دانشگاه رو درمیاوردم ازش…دوسال نگه ش داشتم،، بالاخره بعد از دو سال دانشگاه مجبورم کرد کسب و کار رو تعطیل کنم،، من بی تجربه بودم….کسب و کار رو ول کردم،،، معادل ۳۳ برابر حقوقم گیرم اومد، باهاش یک پراید خریدم…ولی سر مرغم کنده شد….

    احساس کردم توی دانشگاه باید حداقل ارشد داشته باشی و هیات علمی (ه ع) باشی سال ۸۶ ارشد قبول شدم، هم کار و هم درس، همزمان بچه اولمون بدنیا اومد، ارشد گرفتم سال ۸۸، ه ع نشدم!!! گفتن باید دکتری تخصصی داشته باشی، تا ۹۱ با عشق تدریس، توی چندتا دانشگاه درس دادم، خیلی هم بهم نچسبید، سال ۹۱ رفتم خارج ایران بهمراه خانواده م، دکتری گرفتم،، باز هم ه ع نشدم، فهمیدم خود ه ع ها اوضاعشون توی این دانشگاه خرابه، فقط دعا میکنن بازنشست بشن…

    فکر کردم…فکر کردم…روزها و روزها….

    از محصولات شما که خانواده م خریده بودن بهم رسید تقریبا همش رو دوبار گوش کردم..خیلی راهنمای خوبی بود، همون چیزایی که توی کتابهای چندین سال قبل خونده بودم رو کامل روشن کرد برام

    امروز فشار زیادی روی منه…میخوام خونه بخرم

    من توی کار پژوهشی یکی از خوب ها هستم توی زمینه ی خودم،، پارسال دامنه وبسایت خریدم، ایده ای دارم که مثلش رو توی دنیا ندیدم، چند ماهه میخوام راه بندازم،،، دفتر اجاره کردم برای آماده کردنش و راه اندازی این کسب و کار ولی…میترسم کارم نگیره…میترسم هزینه هایی که میکنم رو در نیارم، هر چند تا حالا مثل این پروژه ۲۰ تا انجام دادم پول خوبی داره ولی نمیدونم چرا میترسم…انگار اعتماد بنفس ندارم که ممکنه افرادی از من بهتر باشن

    ممنون میشم کسی پاسخ درخوری داره بده و اگر خود استاد عباسمنش فکر میکنه من با برداشتن یک ترمز با سرعت جلو میرم بهم کمک بکنه.

    سلامت، برقرار و رو به رشد باشید الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    زهره رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1621 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان❤️❤️

    سلام بر استادم استاد مهربانیها😢💔💓😞

    یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور

    کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

    ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن

    وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور

    گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن

    چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور

    دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت

    دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

    هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب

    باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور

    ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند

    چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور

    در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم

    سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور

    گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید

    هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور

    حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب

    جمله می‌داند خدای حال گردان غم مخور

    حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار

    تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور❤️😞

    من حالم خدا رو شکر خوبه من میتوانم از همه چیز بگذرم اما هرگز نمیخواستم و نمیخواهم سرم را به عقب بر گردانم و کسانی که از عشقم به راحتی دل کنده بودند نگاه کنم.

    ویا حتی دیگر باورشان داشته باشم. عشق از دید من مقام بلندی دارد که هر کس لایق آن نیست. من با شما برای روز و روزگاری بهتر و خوشایندتر ادامه میدهم و اجازه میدهم عشق خودش پیدا شود. ❤️😍

    از اینکه دلسوزانه حرفهای مرا میشنوید ممنونم

    در پناه حق، پایدار باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت