این فایل که در ادامه قسمت اول است، حاوی آگاهی هایی است در این فایل استاد عباس منش کلید هایی اساسی را درباره مهاجرت کردن توضیح می دهد. آگاهی از این کلیدها، فرد را به خودشناسی می رساند که:
- آیا شخصیت کنونی من، برای مهاجرت کردن مناسب است؛
- آیا “مهاجرت کردن”، رشد و احساس خوشبختی بیشتر را برایم به ارمغان میآورد یا برعکس، مرا به سمت ناامیدی و ناخوشنودی پیش می برد؛
- آیا انگیزههای من برای مهاجرت درونی و عمیق است یا سطحی و ناپایدار؛
- انگیزه های پایدار و ضروری برای مهاجرت، چه ویژگی هایی دارند؛
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم…
یک خبر خوب درباره آزمون:
پس از گوش دادن به آگاهی های این فایل و قسمت قبل، برای خودشناسی عمیق تر در این باره، آزمون “تشخیص شخصیت مناسب مهاجرت” را با دقت انجام دهید.
این آزمون ارزیابی نسبتاً شفافی به شما می دهد تا بدانید شخصیت کنونی شما چقدر برای مهاجرت کردن مناسب است. این خودشناسی به شما کمک میکند تا برای رشد و پیشرفت، تصمیمات مناسبتری بگیرید که مطابق با درون شماست و گامی تعیینکننده برای تجربهی رشد و احساس خوشبختی بیشتر است.
در پایان آزمون، از طریق تجزیه و تحلیل پاسخهایی که به سوالات آزمون می دهید، یک نتیجه گیری کلی به شما ارائه میشود تا بدانید:
- چه تغییراتی در باورها و شخصیت کنونی شما، “بیشترین تأثیر سازنده” را بر شرایط زندگی شما میگذارد؛
- اولین قدم برای ایجاد این تغییرات، از چه نقطهای باید برداشته شود؛
- و چه مسیری شما را به رضایت درونی بیشتر می رساند؛
برای شروع آزمون “تشخیص شخصیت مناسب مهاجرت” کلیک کنید.
چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 1
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 2385MB54 دقیقه
- فایل صوتی چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 252MB54 دقیقه
با درود و وقت بخیر خدمت شما بزرگواران عزیزم استاد عباسمنش و خانم شایسته ی عزیزم
امروز بعد از دیدن فایل دومی از سری فایل های مهاجرت
چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 2
خیلی به این موضوع فکر کردم یعنی شاید بیست سال پیش و یا شاید بیشتر همیشه شوق و ذوق رفتن و مهاجرت از ایران رو خیلی خیلی داشتم .. یعنی نه تنها شوق و ذوق و اشتیاق داشتم بلکه توانایی کسب مهارت در هر زمینه ای رو داشتم و حتی اقدام عملی هم کردم .. دقیقا زمانی که مربی رانندگی بودم و شاغل بودم و( حدودا نزدیک به بیست سال در این شغل بودم ) و از صبح زود ساعت 6 صبح تا 6 بعد ظهر یکسره مشغول کار بودم ولی از آنجایی که دوست داشتم از این شغل بیام بیرون و همیشه بدنبال تغییرات بودم و به خیال اینکه من حتما یک روزی از ایران مهاجرت می کنم تغییرات رو میپذیرفتم.. ( البته کشور و یا جای خاصی در نظر نداشتم) کلاس های هتلداری رو در جنبه های مختلف ثبت نام کردم و هر روز ازساعت 11 ظهر الی 13 بعد ظهر در کنار شغلم مشغول کسب مهارت جدید و درس خواندن و تمرین های عملی و در نهایت امتحان و با نمرات خوب با موفقیت مدرک اشو گرفتم .. از آشپزی درجه دو هتل .. کافی شاپ . دکوراسیون هتل .مدیریت رستوران بین الملل . . اتاق داری هتل.. کارآفرینی KAB . شیرینی پزی ..
و حتی قبلترش مدرک آرایشگری و تا حدودی خیاطی و بافتنی و. غیره.. خلاصه همیشه مشغول کسب مهارت بودم. و به هر هنری علاقهمند بودم و یادش گرفتم و حتی ازشون پول درآوردم و کسب و کاری داشتم ..
در کل من همیشه دوست داشتم که مهاجرت کنم .. همسر خدابیامرزم قبل از اینکه با من ازدواج کنه حدود پانزده و یا شاید هم بیشتر کشورهای مختلف رو سفر کرده بود و از آنجایی که کوهنورد بود و علاقه به طبیعت داشت بیشتر کشورها رو بهمراه گروهی از دوستانش بصورت زمینی سفر کرده بود و همیشه از خاطرات خوب و عکس هایی که از سفرش داشت صحبت می کرد و با یک عشقی خاصی از آنجاها تعریف میکرد… بعد از اینکه بچه ی اولم دخترم یکساله شده بود منو همسرم یک مسافرت کوتاهی به ترکیه داشتیم ( سال 63) .. البته چون دخترم مو نبرده بودیم و پیش مادر خدابیامرزم بود همش دلتنگی می کردم و اصلا هیچ تمایلی به مهاجرت در من بوجود نیومده بود .. بعد ها فرزند دوم در سال 65 بدنیا آمد که تقریبا زمزمه های جنگ ایران و عراق بود و بعدش کلا جنگ شروع شد .. من همان موقع ها اصرار داشتم که از ایران مهاجرت کنیم همزمان تعدادی از دوستان و آشنایان ما هم مهاجرت کرده بودند ولی همسرم خیلی وابسته به مادر خدابیارمش و شغل و کار و خانه و خانواده و اطرافیانش داشت و اصلا رغبتی به مهاجرت نداشت ..
خلاصه بارها و بارها من این تقاضا رو داشتم تا اینکه دیگه این خواسته در من فروکش کرد چون مشغله های زندگیمون بیشتر و بیشتر شده بود و ما ذهنمون محدود به همین مسایل روزمره میگذشت …
خب اینها داستان های خیلی دور بود که گفتم .. دیگه بچه ها کم کم بزرگ شده بودند و مسایل زندگی ما هم بخاطر همون باورهای محدود کننده ای که داشتیم محدود تر شده بود..
خب ادامه ی داستان بعد از کسب مهارت در رشته ی هتلداریمو توضیح میدم … دقیقا همان زمانها پسرم در لاتاری آمریکا ثبت نام کرده بود و اتفاقا برنده ی لاتاری آمریکا شده بود و چون در آن زمان رشته ی تحصیلیش کامپیوتر بود خیلی خیلی امیدوار بود که موفق میشه و قرار شد برای کارهای مربوط به اداری این مهاجرت با همسرم به ترکیه سفر کنند تا کارهای مربوط به سفارتشو اونجا انجام بده .. ولی یکدفعه یک تضادی پیش اومد که چند روز قبل از سفرشون همه ی کارها بهم ریخت ..
تضادی که تغییر و تحول زندگی مون از همانجا رغم خورد … همسرم با یک تصادف به کما فرو رفت و بعد از دو ماه به رحمت خدا رفت .. خلاصه پسرم خیلی نامید شده بود و از طرفی هم دوست نداشت منو و خواهرشو تنها بذاره .. خب این برنامه هم بنوعی کنسل شد …
یکسال بعد از فوت همسرم در سال 90 و یا 2012 توسط یکی از دوستان دعوتنامه ای برام ارسال شد و با ویزای شینگن رفتم هامبورگ .. البته اینو بگم آنقدر ویزای شینگن م براحتی و به آسون جور شده بود که آنها خودشون هم باورشون نمیشد اینقدر راحت کارام جور شده بود یعنی مثل آب خوردن تمام کارام چفت و جور شده بود .. آنها خیلی بهم اصرار کردند که همانجا بمونم و بهم کمک میکنند تا اقامتو بگیرم ولی از آنجایی که بچه هام ایران بودند و کارهام نیمه کاره بود و منم در همان لحظات قصد موندن دایم نداشتم زمان و فرصت می خواستم و بهشون گفتم میرم ایران و کارهامو انجام میدم و دوباره با خیال راحتری بر میگردم آلمان… از آنجایی که زبان بلد نبودم احساس کردم خیلی برام سخته و از طرفی وابستگی که بعد از فوت همسرم به فرزندانم ایجاد شده بود نمی توانستم بچه هامو تنها بذارم و راحت برم ..
خلاصه بعد از برگشتنم . تصمیم گرفتم کارهامو انجام بدم و با شرایط مساعدتری مهاجرت کنم .. اولین کاری که کردم خودآموز زبان آلمانی نصرت رو خریدم و حدود هشت ماه یکسره و ناناستاپ شروع کردم به یادگیری زبان آلمانی در حدی که بتونم جملات رو بخونم و بنویسم و تا حدودی صحبت کنم .. یعنی آنقدر شوق و اشتیاق در من وجود داشت که این توانایی رو در خودم دیدم که من می تونم یک زبان جدید و البته سختی رو بدون اینکه کلاسی برم یاد بگیرم .. و خدا رو شکر با تکرار و تکرار و تمرین های مداوم این زبان رو تا حدودی که بتونم بفهمم و تا حدودی صحبت کنم یاد گرفتم ( قانون تکامل) .. ولی باز دوباره به تضادهایی برخوردم که دیگه بطور کلی فکر رفتن رو از ذهنم بیرون کردم .. همان تضادهای ورشکستگی های مالی و پولی و غیره که در پروفایلم نوشتم ..( دوستان عزیزم اگر تمایل داشتن که بدانند تضادهایم چی بودند به پروفایلم داستان هدایتم مراجعه کنند )
البته چند سال پیش هم اتفاقا دو تا خواستگار خوب از آلمان و کالیفرنیا داشتم.. دکتر جراح قلب از آلمان و دکتر گیاه شناسی از کالیفرنیا.. چون افکارشون با باورهای جدیدم در تضاد بود و همچنین بخاطر باورهای جدیدم و طرز تفکر و آگاهی های جدیدم جواب رد دادم . و البته که می توانستم خیلی خیلی راحت مهاجرت کنم و به خواسته ای که سالیان آرزوشو داشتم برسم ..ولی با این آگاهی هایی که الان کسب کردم احساس می کنم فعلا باید بیشتر از اینها روی باورهام کار کنم چون برای من دیگه مهاجرت معنایی ندارد و اولویت من نیست .. چون میخوام هر کجایی که هستم فقط شاد و خوشحال باشم . می خوام از بقیه ی عمر باقیمانده ام لذت ببرم .. می خوام ذهنمو از محدودیت ها خارج کنم و میخوام روی افکارم کارکنم در روابط در سلامتی . در در یافت اهداف و خواسته های مالی و پولی و دیدن زیبایی ها و تمرکز بر نکات مثبت . آزادی در تمام جنبه های زندگیم .. باورهای توحیدی ام عزت نفسم وغیره … البته الان دیگه بعد از آون همه سالهایی که شور و شوق و اشتیاق برای رشد و پیشرفت خودم و بچه هام داشتم دیگه وجود ندارد و اینکه هر کدام مان به مسیری هدایت شدیم که جدا از هم فکر می کنیم و تمام شرایط هامون تغییر کرده .. دیدن و تفریح و لذت بردن از این جهان مادی برام اولویت پیدا کرده البته الان با این آگاهی هایی که از استاد عزیزم دریافت کردم آنقدر آزاد و رها شدم که برای رسیدن به هیچ خواسته ای زور نمیزنم و هیچ چیزی رو بخاطر خواسته ام فدا نمی کنم .. یعنی باید آن چیزهایی رو که دوست دارم رو بتونم با عشق داشته باشم تا از همین لحظاتم لذت ببرم… از اینکه در چنین سایت الهی حضور دارم روز و شب از خداوند تشکر و قدردانی می کنم .. برای این آگاهی های روز افزونم از خداوند و استادان عزیزم تشکر و قدردانی می کنم . از اینکه بسمت خداشناسی. و خودشناسی و خودسازی وجودم هدایت شدم از خداوندم تشکر و قدردانی می کنم از این تنهایی هام لذت میبرم چون در این سایت جهانی حضور دارم و روی خودم و افکارم و تغییر شخصیتم کار می کنم و لذت میبرم و با خودم به صلح رسیدم و از خداوند خواستم خودش منو بمسیرهای بهتر و لذت بخش تر و زیباتر هدایتم کنه و منم از هر چیزی که پیش بیاد استقبال می کنم چون فهمیدم که الخیر و فی ماوقع یعنی چی .. هیچ مسیر سختی رو نمی پذیرم چون طبق قانون هر مسیر سختی یعنی مسیر اشتباه فقط سعی می کنم ذهنمو کنترل کنم تا در مدار احساس خوب پایدارتری باقی بمونم تا بهترین اتفاقات و نتایج خوب رو جذب کنم چون اصلا دوست ندارم بسختی و زور به خواسته ای برسم یعنی اصلا تحمل هیچ سختی رو ندارم چون باور دارم همه چی باید به سادگی و راحتی و بصورت خیلی طبیعی وارد زندگیم بشه خدایااا شکرت
اتفاقا در تست و آزمون این قسمت هم شرکت کردم و با توجه به داستان زندگیم سعی کردم مناسب ترین گزینه رو انتخاب کنم هر چند بعضی از گزینه های پاسخگویی برام شک و شبهه ایجاد کرده بود ولی باز هم سعی کردم آن گزینه ای که به باورهایم نزدیک تره رو انتخاب کنم . و از استاد عزیزم هم تشکر و قدردانی می کنم که وقت ارزشمندشون رو بمدت دو ساعت و یا شاید هم بیشتر برای ثبت و ضبط این فایل پر محتوا اختصاص دادند از خانم شایسته ی عزیزم هم برای همه ی تلاش ها و زحمت هاشون تشکر و قدردانی می کنم و برای همه ی دوستانی که به خواسته شون در زمینه ی مهاجرت رسیدن خیر و برکت و رشد و پیشرفت در همه ی جنبه های زندگی شون رو آرزومندم و برای تمام کسانی که هدفشون مهاجرت هست آرزو می کنم با باورهای درست و مناسب و نامحدود و با بهترین و راحترین و آسانترین و کوتاهترین مسیر به خواسته شون هدایت شوند ..
از استاد عزیزم تشکر قدردانی می کنم برای پاسخ به تست و آزمونم که الحق و والانصاف دقیقا درست و مناسب با پاسخ هایم بود و با جرآت تمام پاسخ آزمونم رو اینجا برای دوستان عزیزم و برای ردپای خودم میگذارم ممنون و سپاس
آزمون تشخیص شخصیت مناسب مهاجرت
بر اساس پاسخهایی که به سوالات آزمون دادهاید، شما فرد نسبتاً مناسبی برای مهاجرت هستید. شخصیت شما به گونهای است که شاید در برخورد اول، مواجهه با چالشها شما را ناامید کند. اما تمایل درونی شما این است که: به جای ناامیدی، تمام تلاش خود را صرف مدیریت آن چالش میکنید. زیرا میدانید این تجربه در نهایت شما را رشد میدهد و توانایی شما در حل مسائل را بیشتر میکند.
با اینکه متمایل به حفظ ثبات و ماندن در ناحیه امن هستید، اما وقتی پای رشد به میان میآید، اولویت شما تغییر میکند، از منطقه امن خود خارج میشوید و پا به دل ناشناختههایی میگذارید که لازمهی تحقق اهدافتان است.
با اینکه در مواجهه با شرایط استرسزا و غیرمطمئن، عصبی میشوید یا حتی کنترل ذهن خود را از دست میدهید اما در نهایت به خاطر روحیهی خوشبینی، راهی برای تسلط دوباره بر ذهن پیدا میکنید.
این ویژگیها نشاندهنده قدرت انعطافپذیری و توانایی شما در کنترل ذهن است و نشان میدهد که شما جسارت خوبی برای حرکت کردن دارید حتی با وجود ترسیدن و ناامید شدن.
با اینکه ترجیح شما تجربه شرایط با ثبات است اما به خاطر ویژگیهایی مثل “کنجکاوی” و “تمایل به رشد و یادگیری”، در نهایت تغییرات لازم را ایجاد میکنید و وارد این نوع چالشها میشوید.
درست است که تغییر یک سری عادتها و عقاید یا ترک یک سری تمایلات برایتان سخت است، اما وقتی در موقعیتی قرار میگیرید که رشد شما وابسته به رهایی از آنها میشود، با قدرت از ” تغییر” استقبال میکنید و تمایلات جدیدی را در شرایط جدید پیدا میکنید که جایگزین دلبستگیهای قبلی میشود.
جمع همه این ویژگیهای شخصیتی نشان میدهد که “مهاجرت”، در نهایت موجب پیشرفت بیشتر شما میشود. اما تجزیه و تحلیل پاسخهای شما، این کلید مهمتر را نیز در بر دارد که:
درست است شما ویژگیهای شخصیتی قویای برای رشد دارید، اما ترمزهای ذهنی مخفیای نیز دارید که در مقابل آن ویژگیهای مثبت قرار گرفته و مسیر پیشرفت را برای شما ناهموار کرده است. به احتمال زیاد، شما از این ترمزها آگاه نیستید. اما مهم است که بدانید این ترمزهای ذهنی، بر علیه شما کار می کنند و مرتباً یک سری الگوهای نادلخواه را برای شما تکرار میکنند. وگرنه با این همه نقاط قوت، مسیر پیشرفت شما باید بسیار هموارتر از اینها باشد. به عنوان مثال:
با اینکه روی خود کار میکنید و به دنبال رشد هستید، هرچند وقت یکبار در جایی از مسیر متوقف میشوید؛
هر چند وقت یکبار از مسیر خارج میشوید، کنترل خود را بر اوضاع از دست میدهید و ناامید میشوید. اما به خاطر نقاط قوت شخصیتی که دارید، دوباره به خود میآیید و به حرکت رو به جلو ادامه میدهید
خبر خوب این است که:
کمی کار کردن روی بهبود این شخصیت، مسیر تغییر و رشد را برای شما بارها هموارتر می کند. به گونه ای که:
خیلی از قدمها را به راحتی بر میدارید قبل از آنکه مجبور شوید؛
خیلی از مسائل و چالشها اصولاً برایتان پیش نمیآید چون دربارهی آن، ترمزی در ذهن خود ندارید؛
به صورت مستمر در مسیر رشد حرکت میکنید بدون اینکه توقف یا سکونی در کار باشد؛
و مهمتر از همه، با تلاش فیزیکی کمتر و لذت بخشتر، نتایج قویتری به بار میآورید؛
چون هرچه این ترمزهای ذهنی را بشناسید و از ریشه حذف کنید، ظرف وجود شما رشد می کند و بارها از مسائل پیش رو بزرگتر می شوید. به همین نسبت، نگرانی شما درباره مسائل آینده کمتر میشود. سپس طبق قانون، این ذهن آرام، بطور مداوم شما را به سمت ایدههای کارسازتر و مسیر هموارتر هدایت میکند.
بر این اساس، اگر خواستهی شما مهاجرت به یک کشور جدید و تجربه شرایط دلخواهتر است، به عنوان قدم اول، تمرکز خود را بر شناسایی و حذف این ترمزهای ذهنی بگذارید تا مسیر مهاجرت از شرایط کنونی به شرایط دلخواه، برای شما هموار شود.
در این خصوص، پیشنهاد ما کار کردن با آگاهی های دوره کشف قوانین زندگی است.
آگاهیها و تمرینات دوره کشف قوانین زندگی، منطق هایی قوی در دست شما قرار میدهد تا این ترمزهای ذهنی مخفی را بشناسید و حذف کنید. به اندازهای که این ترمزها حذف میشوند، میزان هماهنگی باورهای شما با خواستههایتان بیشتر میشود. این هماهنگی میان خواستهها و باورها، شما را به ایدهها، راهکارها، فرصتها و معجزاتی هدایت میکند که مسیر پیشرفت را هموار و لذتبخش میکند.
زیرا مهمترین اصلی که نهتنها خواستهها را محقق میکند، بلکه میزان همواری مسیر را نیز مشخص میکند، ” میزان هماهنگی باورهای شما با خواستههایتان” است.
ممنون و سپاسگذارم که فهمیدم چالش ها و درگیری های ذهنی در چه چیزهایی بوده و باید بیشتر از همیشه روی باورهایم کار کنم.. هر چند مهاجرت فقط سفر فیزیکی نیست بلکه باید از افکار گذشته ام عبور کنم تا شرایط زندگیم به بهترین شکل تغییر کند ..
بازم ممنون و سپاسگذارم برای این فایل فوق العاده عالی و تاثیر گذار خدایااا شکرت که هر روز در مدار آگاهی بیشتری هدایت می شوم
خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادانم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا خودت هدایتم کن
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
درود و وقت بخیر به شما آقا مجید عزیزی پیردوستی
من همیشه کامنت های شما رو می خونم و لذت میبرم و از این حجم از باورهای توحیدی و ایمان و یقین داشتن شما به مسیر الهی تون چقدر خوشحال شدم .. بخدا فقط و فقط تحسین تون کردم .. فقط سر تایید تکون میدادم و میگفتم چقدر این پسر خوبه . چقدر این پسر کار درسته .. چقدر قلب پاکی داره .. چقدر در تمام مراحل زندگیش از خداوند دست نکشید و یقه ی و گریبان خداوند رو خوب و قشنگ با ایمان چسبید و ولش نکرد بخدا هر چی فکر می کنم میبینم تنها چیزی که باعث شد شما در مسیر درست و مناسب هدایت بشید فقط و فقط اون نور ایمانی بود که توسط این سایت بیشتر از همیشه در قلب تون ایجاد کرده بود و کار کردن روی افکارتون بود اینکه شخصیت تون رو واقعا تغییر دادید و واقعا عملگرا بود و واقعا آموزه ها ی استاد عزیزمون رو آویزه ی گوش تون کردید و روی خودتون بدرستی کار کردید … آفرین آقا مجید عزیز .. آفرین گُل پسر . بخدا بهتون افتخار می کنم که عقب نکشید و جا نزدید و ادامه دادید و از مسیرتون خارج نشدید …
وقتی از جاهای خوش آب و هوا نوشته بودید اینکه در فصل گرما آمدید در لواسان و پردیس. یهویی کلی خوشحال شدم .. چون من الان شهر پردیس زندگی می کنم قبلنا هم چهار سال در آن میدان گلندوک لواسان زندگی می کردم .. چقدر این قسمت از کامنت شما برام نشونه ها و خاطرات قشنگ لواسان دلپذیر رو تداعی کرد و الان یک لبخند قشنگی روی چهره ام نشسته که با یادآوری خاطرات زیبای گذشته آن انگیزه ای شد که ذهنمو بیشتر از همیشه کنترل کنم برای به یاد آوری خاطرات خوب گذشته ام که من چطوری آن همه نعمت ها و شادی ها رو جذب کرده بودم .. اتفاقا سال پیش بخاطر یک سری از کارهای بانکی که داشتم برای بانک شهر اومدم لواسان خیلی خیلی تغییر کرده خیلی زیباتر شده . خیلی خیلی شهری با انرژی مثبت هستش . درست مثل جزیره ی کیش مردمان مثبت اندیش و فوق ثروتمند رو داره . شهری با آرامش و با آب و هوای مطبوع خنک کوهستانی ..
بعدش رفتم سمت دریاچه کمی پیاده روی کردم .. چقدر منطقه ی ثروتمند نشینی تری شده .. چقدر خاطرات خوب و قشنگی از آنجا برام زنده شد .. پیشنهاد می کنم تمام مناطق آنجاها رو دیدن کنید افجه و لواسان بزرگ تا فشم و غیره مناطق فوق العاده زیبایی داره که هر وجبش بینظیره
با خواندن کامنت شما اشک شوق و ذوق ریختم و براتون خیلی خوشحال شدم ..
آقا مجید عزیز بازم برامون بنویسید .. خیلی خیلی براتون آرزوی خوشبختی و موفقیت پایدار میکنم .. از اینکه پینک پنگ یاد گرفتید و گواهی نامه موتور و ماشین رو گرفتید و موبایل جدیدتون مبارک باشه . از اینکه در شرایط خوبی بسر میبرید و دغه داغه های اولیه رو ندارید تحسین تون می کنم از اینکه مدام شرایط مسافرت رو دارید و لذت میبرید تحسین تون می کنم . و از اینکه هدف والاتری دارید تا از کشور خارج شوید و به موفقیت های بالاتری برسید تحسین تون میکنم و مطمعن هستم با همین فرمان شما مناسب ترین فرد برای مهاجرت به بهترین جاهای این کره ی خاکی عزیزمون هستید و شما لایق بهترین ها هستید . و از اینکه در مدار. دریافت تمام محصولات استاد بودید و تمام آنها رو تهیه کردید چقدر ذوق کردم و احساسم چقدر عالی تر شد خدا رو شکر که به قلبتون الهام شد که بیاید و برامون بنویسید تا شاید نشونه هایی برای من و دیگران عزیزان این سایت باشد و انگیزه ی بیشتری در هر یک از ما شاگردان نوپا ایجاد بشه
آقا مجید عزیزی پیردوستی عزیز
برای شما و برای همه مون بهترینع بهترین ها رو در تمام جنبه های زندگی رو آرزومندم الهی آمین
ممنون و سپاسگذارم و بقول دعای خیر استاد عزیزمون هرکجا که هستید شاد باشید و موفق و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت رو براتون آرزومندم
با درود و وقت بخیر خدمت مریم مهدوی فر عزیزم
انّ الله یحبّ المتوکلین(آلعمران159)
خدا توکل کنندگان را دوست دارد.
عزیزم داشتم کامنت زیبا تو شروع میکردم که بخونم یهویی این متن زیباتو دیدم پغی اشکم در اومد اینکه گفتی:
نقشه ای که خدا برامون داره
از نقشه ای که خودمون برای خودمون داریم خیلی قشنگ تره
پس بهش ایمان داشته باش
هر چیزی به وقتش اتفاق میوفته
با اینکه شدیداً به این گفته ها ایمان دارم ولی نمیدونم چرا چند روزیه که کم تحمل شدم و همش منتظر یک تغییر و تحول اساسی هستم هر چند بطور مداوم دارم روی خودم کار می کنم و دهنمو کنترل می کنم و روی سری فایل های دانلودی توانایی کنترل ذهن بطور روزشمار و رندم دارم کار می کنم ولی نمیدونم چرا امروز نمی تونم روی ذهنم کنترلی داشته باشم انکار چشمانم به دستان خداوند خیره مونده….
بعدش دوباره آمدم کامنت زیباتو خواندم و بازم اشکم در اومد ولی خدا رو در کنار آقا مصطفی عزیز به احساس خوشبختی رسیدی و تحسینت می کنم و خدا رو شکر که دستی از بی نهایت دستان خداوند بسمتت هدایت شد و الان شکر خدا به همه ی خواسته هایت رسیدی و انشالله هر روز بیشتر و بهتر و قشنگترشو خواهی یافت
مریم جان مرسی مرسی عزیزم که اومدی و برامون نوشتی و همون اول کامنتت نشونه ی الهی رو دریافت کردم و همچنان ادامه میدم و چشممو از هدایت های خداوند بر نمیدارم و منتظر الطاف الهی هستم الهی آمین
موفق و پایدار و سلامت و ثروتمندی برای تو دوست عزیزم و برای همه مون آرزومندم
شاد و سلامت باشید