چه کسی مالک توست؟! - صفحه 17

1261 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    طیبه مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3004 روز

    به نام خدا قادر مطلق

    امروز 22دی 1397

    برگ دیگه از یادداشت های سفری پر برکت که با خانم شایسته گرامی و عزیز دراین ساعات زیبا و مقدس شروع کردم را می نگارم الهی به امید ت ..

    چه کسی مالک تو است ؟

    همیشه از خدا میخواستم بهم بگه همه کاره زندگیم خودمم .آزادی دارم .

    دنبال حقیقت زندگی خودم بودم و بفهمم روشن بشم .

    به خودم اومدم باز امروز که داری قدرت و دست کی میدم .چرا اینقدر آدمها رو بزرگ کردم تو ذهنم که بتونن به راحتی منو ناراحت کنن .بیشترین مسئله که هنوز ذهنم پی اونه مادرمه .خدایا چی میگذره تو ذهن م چرا هر کاری دارم میکنم حرفهای مادر بنده خدام داره میاد و میخوام راهی و برم ایشون میاد تو ذهنم سریع ….این شر ک ذهنیمه باید رفع کنم باید برای همیشه این باور شرک را به توحید تبدیل کنم باید وجودم توحیدی تر کنم .طیبه امروز چی شدی یهو ترس از نگاه دیگران داشتی ???

    خدا فقط بزرگ کسی که خداوند و تنها حامی قدرتمندش میدونه نه ترسی داره نه غمی سر تو بالا بگیر دختر خوب .

    مالک همه چیز جهان اونه فقط وفقط خودشو ببین بعد زندگیت گلستان میشه لحظه به لحظه شو بابتش شکر گذار میشی مثل بنده ی با ایمان خدا استاد ???

    نگران نباش منافعت دست خداوند مهربانته .یادمه یه جایی خوندم نوشته بود زندگی مثل چک هست اگه تموم دنیا اومدن به ضررت بنویسن و بد بگن و فلان …یادشون باشه پشت چکم باید خدا امضا کنه ….پس تا خدا نخواهد هیچ امضای در کار نیست چون اونم باید بخواد که بهت آسیب برسه و اون هرگز به کسی نه آسیب میرسوونه ونه ظلمی میکنه…

    آره استادم من این فایل و تازه شنیدم و کلی گریه کردم …چقدر محکم ترم شدم وقتی مادرم امروز یه حرفی زد که تورو ول کنم به امان خدا دلم سوخت یهو گفتم مادرم همه عالم در پناه امن خدان کسی که خداروشکر نداره امنیت نداره پناه نداره یاری نداره بخدا اشک تو چشام جمع شد ….یه لحظه گفتم مادر این شرکه…وبعد تو خودم رفتم و گفتم خدایا این مردم تو رو خیلی فراموش کردند و عامل هر چی بدبختیشونم کاملا مشخصه ….خدایا هر لحظه هدایت کن به راه درست و راه نعمت داده هات نه غضب شدگان وگمراهان.

    دست وپا میزنن آدمها از بی ایمانی و شرک خدایا قدم تو را ه ایمان و توحید یکتاپرستی گذاشتم همون جور که برم گردوندی و فرصت زندگی پر از خوشبختی و سعادت دنیا واخرت وبهم دادی باید م تو این مسیر منو نگهداری و بمیرانی….جنگ میزنم به ریسمان الهی تو که هر چیز جز تو دروغ بزرگه گمراهی و تباهی و نابودی…

    خدایا شکرت که تو رو دارم ای همه دارو ندارم من فقط تو رو دارم دوستت دارم عاشقانه خالصانه عابدانه والبته مخلصانه …??????????????

    در پناه معبود عالمیان پروردگار عظیم شان همیشه شاااد و سالم و خوشبخت ثروتمند در دنیا و آخرت الهی باشید .?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 2965 روز

    سلام و درود براستادعباسمنش وخانم شایسته وهمچنین دوستان وخانواده بزرگم

    هر روز این سفر معنای تازه ای به زندگی ما میبخشد ومارو غرق درتفکرمیکنه اینبار باتمام وجودم کلمه ی تعهد وجهاد اکبر رو درک کردم و با خلوص نیت متعهد هستم برای تغییر باورهام خداروشکرمیکنم ۲۶ روز تمام هر روز دراین سفر بی نظیر وپربرکت بوده ام

    خداروشکرمیکنم باهر بار که اتفاقات تازه ای درزندگی ام می افتد من خودم روباقبلم مقایسه میکنم و هزاران بار خداروشکر میکنم

    خواهر من به تازگی خونه ای شیک و زیبا خریده ومن دیروز ب اتفاق همسرم رفتیم خونشون .وقتی رسیدیم از دیدن خانه ای لوکس و زیبا با طراحی عالی و جادار بودنش واقعا خداروشکر کردم تفاوتم باقبلم دراین مورد این بود که اینبار به جای انتقاد حسادت غبطه وترس از اینده و عقب افتادن ازغافله واقعا از صمیم قلبم خوشحال شدم و بهش تبریک گفتم و گفتم خدایاشکرت هرچقدر اطرافیانم ثروتمند ترشوند ب ثروتمند شدن دنیا و پیشرفت جهان کمک میکنند و باعث افتخارمنه .

    خلاصه خیلی شب ومهمانی خوبی بود خداروشکر

    درراه بازگشت وقتی اون شهر بزرگ رو میدیدم که باوجودی که ساعت نزدیک نیمه شبه باز هم خیابانها وبزرگراه ها شلوغ بود وپر از ماشین های گرانقیمت اولش نجوا اومد وای ببین خواهرت توی این شهر بزرگ چجوری زندگی میکنه تنهایی رو چجوری سر میکنه هیچ کس رو نمیشناسه تا خواست ترسهام رو بشه گفتم من همین الانشم توی شهر خودم درانفرادی ام تا مراقب ورودی هام باشم درسته این شهر بزرگه در عوض پر از زیبایی ادمهای رنگارنگ کاروموقعیت شغلی زیاد ماشین های خوشگل و گرونه این شهر که هیچ عباسمنش خارج از کشور داره ب خوبی زندگی میکنه بدون اینکه به هیچ کس احتیاجی داشته باشه چون خدارو داره چون استقلال مالی داره چون خودش مالک خودشه پس اگه امثال خواهرم و یا استاد تونسته منوهمسرم میتونیم توی شهر های بزرگ زندگی کنیم و موفق تر باشیم

    باز نجوا اومد سراغم تو که تازه خونتو فروختی چجوری میخای خونه دار بشی باز شوهر خواهرت مهندسه حقوق بالا داره توچی توهم باید بری ملیونی وام بگیری وگرنه با این اوضاع …

    و من باز گفتم امید من به خداست از هزاران راه به من برکت و نعمت میرسه ومن لایق بهترینهام من ارزشمندم باید کمی صبور باشم و توکلم به خداباشه من تازه خونم رو فروختم چون تغییر فرکانس دادم وباشهامت وباتغییر باورهام از اونجایی که بودم تغییر مدار دادم به جای خیییلی بهتر .من مالک خودمم من خالق زندگیمم من لیاقت بهترین خانه ها بهترین ماشین ها و موفقیت ها هستم واگر روی باورهام درست کار کنم خداوند خود ب خود و طبیعی با پول نقد و بدون ریالی قسط یا وام بهترینها رو ب من میده نیازی نیست مهندس یا کارمند باشی با همین شرایط وهمین توانایی ها میتونیم از هزاران راه هزاران برابرش رو بدست بیاریم

    وخداروشکر کردم همه چیز رو تحسین کردم سپاسگذاری کردم و نور امید در دلم روشن شد وبه جای ترس ونگرانی فقط وفقط تکیه کردم ب خدا خدایی که الان شناختمش هر چی بخام بهم میده به شرط باور و پاکی دل به شرط ایمان و خدا همه چیز میشود همه کس را با خداباش و پادشاهی کن …

    هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر * آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم

    هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر * رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر

    همینطور که اینها رو مرور میکردم و قانون رو مرور میکردم اومدم خونه و صبح قبل از طلوع افتاب خواب عجیبی دیدم

    استاد انگار خواب نبود واقعیت بود همه چیز واقعی بود خیلی کم خوابهای هدایت کننده میبینم چون ورودی هام رو کنترل نمیکردم اما اینبار توی این ۲۶ روز هر روز نکات مثبت روزم رو مینویسم وسپاسگذاری میکنم وازخداوندهرلحظه منتظر نتیجه ومعجزه هستم چون یادم دادید روی خداحساب بازکنم وخدا همواره ازمن حمایت میکنه چون یادم دادیدبنویسم وگفتید خداوند به قلم قسم خورده یادم دادید روی داشته هام و لذت از زندگیم متمرکز بشم من با حس خوب واحساس سپاسگذاری واقعی ب خواب رفتم قبل از صبح

    من توی خواب جماعتی رو دیدم که درصف نماز بودند ومن هم اونجا بودم وقتی نماز تمام شد مردی شبیه شما اونجا بود گفت یکی رو صدا میکنم بیاد ازش سوال بپرسم اگه تونست جواب بده بهش جایزه تعلق میگیره وشما اسم منو گفتید

    وقتی اومدم بهم گفت سوره ی حمد رو بخون

    بعضی ازادمهایی که اونجا بودند گفتند نمیتونی غلط میخونی والبته یک نفر غریبه بود که مانع تمرکز وخوندن من میشد ….

    اما من بلند وباصدای واضح گفتم

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

    الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

    مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ

    إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ

    اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ

    صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّین

    َ

    وقتی تمام شد همه تشویقم کردند واون مردی که شبیه شما بود هم بهم افرین گفت وبعد بهم گفت حالا معنیش

    و بگو

    خیلی سخت بود میون این همه جمعیت برام معنی کردن و تمرکز داشتن روی کلمات ولی بازتوی خواب بهم الهام شد بنویس ما کمکت میکنیم روی کاغذی که دستم بود نوشتم .

    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

    ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است

    بخشنده و بخشایشگراست

    خداوندى که صاحب روز جزا است.

     پروردگاراتنها تو را مى پرستیم و تنها از تو یارى میجوییم

    ما را به راه راست هدایت فرما

     راه کسانى که آنان را مشمول نعمت خود ساختى، نه راه کسانى که بر آنان غضب کردى و نه گمراهان

    وقتی این جمله ها بهم وحی شد از خواب پریدم

    جالب اینجاس که یه کسی اونجا بود مدام حواسم رو پرت میکرد و نمیگذاشت تمرکز کنم

    استاد ودوستان خوبم باور کنید عین حقیقت بود عین واقعیت

    تا نیم ساعت هنگ بودم این چه خوابی بود من دیدم چقدر طبیعی وآیا چه معنایی داشت برام همون‌موقع رفتم سراغ گوشی موبایلم ودیدم خانم شایسته کامنت یکی از دوستات روگذاشته بودند که اول توپ

    جمع کن سالن تنیس بوده و بعد از دوسال تونستند مربی تنیس بشن

    وقتی خوب فکر کردم دیدم خدای عزیزم به من پیامی رو فرستاده توی خواب باهام حرف زده الان که دارم اینها رو مینویسم اشکهام سرازیره وموبه تنم سیخ شده

    نماز و سوره ی حمد… اون جمعیت …واون مردی که شبیه استاد عباسمنش بود ….

    همه و همه باور توحیدی وسپاسگذاری رو ب من یاد اوری کرد خداوند بهم گفت باید هر لحظه و هر ساعت باتمام وجودت تک تک سلولهای بدنت سپاسگذار باشی و نجواها همان فردی بودند که نمیزاشت من تمرکز کنم اما من با توجه و تمرکزبه الهاماتم باایمان به خدا شکستش دادم ایمان به برنده شدن و دریافت جایزه م وجایزه ی من معنویته بیشتر از ارزش مادی برای من ارزش معنوی داره چون سلامتی حس خوب داشتن ووقتی درمدار مناسب ودرمکان و زمان وباورهای درست باشیم ثروت نعمت فراوانی به طور طبیعی به زندگیمون میاد همسروفرزندان هم مدار وخوشحال بودن برای من جایزه س .عشق به خدا وراه درست خوب بودن غذاهای خوب دوستان خوب انسانهایی که دستان خداوندند و…برای من جایزه س من هر روز وهمواره سعی میکنم بهتر از دیروزم باشم .

    من معنی سوره ی حمد رو نوشتم و درکش کردم خدای ارحم الراحمین که بخشنده است این خواب نماد ارامش ارزش لیاقت باور فراوانی و اینکه فقط روی الله حساب باز کنم و تنها از خدابخاهیم و تنها از خدا یاری بجوییم خدایی که صاحب همه چیز منه

    خدایاشکرت بابت خواب هدایتگرم هرموقع ازین خواب ها میبینم باشما دوستان در میون میزارم وبه قول استاد دوست دارم درمورد توحید صحبت کنم‌

    استاد خوشحالم که توی این جمع و این خانواده ی بزرگ هستم وتمام اونهایی که توی صف نماز بودند شما دوستان خوبم هستید .دوستای هم فرکانس وخانواده ی خوب عباسمنش

    امیدوارم همیشه و درپناه خداباشیم و با تعهد وجهادی اکبر برای شکست باورهای اشتباه و کهنه مون که مثل زنجیرآهنی با وزنه ای سنگی به دست و پای ما بسته شدند بریم

    خدایا تنها از تویاری میخاهیم کمکمون کن تا به راه راست هدایت شویم راه کسانی که برآنها نعمت داده ای .

    حق یاورتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    ثریا مینایی گفته:
    مدت عضویت: 2483 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستهای خوبم

    خدار رو شکر میکنم واقعا با تمام وجودم خدا رو شکر میکنم ک با استاد اشنا شدم اشنا شدن با استاد برام معجزه بود استادی ک تمام حرفاشون بهم ارامش میده الان دیگه استرس ندارم ب جای دارو هر وقت استرس داشته باشم میکس فایل فقط رو خدا حساب کن رو گوش میدم چقققققدر برام ارامبخشه توگوشیم اصلن اهنگ ندارم فقط فایلهای استاده .کل زندگیم شده برام .خدایا شکرت .شکرت بابت این همه مهربانیت شکرت ک اجازه خالق بودن بهمون دادید استاد وقتی میگید خدا اسمان و زمین رو مسخر ما قرار داده حالم عوض میشه اشکهام سرازیر میشه چقدر از خدا دور بودم چقدرررررر .خدایا بازم شکرت ک الان شناختمت اون خدایی ک قبلا تصور میکردم ک شش دانگ حواسش ب ماست تا کوچکترین خطایی کنیم و اون دنیا تلافی کنه دیگه ازش خبری نیست الان با این خدایی ک ب لطف استاد عزیز شناختمش خیلی دارم حال میکنم کل وجودم ارامشه .احساسم خوبه خیلی خوب .بازم شکرت خدایا. ممنون استاد ک هستی. و از خانم شایسته عزیز هم تشکر میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    سیده ملیحه موسوی گفته:
    مدت عضویت: 2624 روز

    سلام به همه عاشقان خداوند

    به دلیل داشتن مهمان در دو روز گذشته نتونستم دیدگاه بذارم.اما با توجه به وقت کمی که داشتم.سفرنامه ها را خواندم و سعی کردم در فرکانس شادی و حال خوب باقی بمونم.آخر هفته خیلی خوبی داشتم از روزی که خواندن سفرنامه ها و تغییر باورهایم را شروع کردم هر روز من خوب و عالی می گذرد.خودم را به اهداف و آرزوهایم نزدیک میبینم.نشانه های رسیدن به اهدافم را هر روز حس میکنم هر چند کوچک.به قول استاد که گفتند:نشانه های کوچک را هم ببینید و روی آنها تمرکز کنید و من این کار را انجام میدهم.باورهای ثروت و فراوانی من داره تغییر میکنه.ترمز هایی دارم که دارم کم کم بهشون پی می برم و باورهای تقویت کننده ثروت را جایگزین آنها میکنم.باور اینکه با ثروتمند شدن از خدا دور میشویم در من کمی هست.با خواندن ۲۵امین سفرنامه تلنگری شد که آره من این باور را دارم و باید تغییرش بدهم.حرف استاد یادم اومد که گفتند.امامان ما خیلی ثروتمند بودند .در صورتی که به ما چیز دیگه ای گفتند.از خانم شایسته عزیزم تشکر میکنم به خاطر یادآوری این مطالب .الان دارم به تاثیر تکرار مطالب پی میبرم.من به شخصه روی باورهای ثروت و فراوانی باید خیلی کار کنم.احساس میکنم ترمز های ذهنی من در این مورد زیادند و سعی میکنم اول از همه ترمز ها را پیدا کرده که مطمئن هستم بعد از آن درهای ثروت و نعمت و فراوانی به سوی من باز میشود.خدا را هزاران مرتبه سپاسگذارم که مسیر رسیدن به سعادت و خوشبختی را به من نشان داد.خداوند مر بس است.هیچ کس و هیچ چیز غیر خودم و خدای خودم در زندگیم تاثیر ندارد.با تغییر باورهایم و هر لحظه در فرکانس خدا بودن،الهامات و هدایت های اورا دریافت میکنم و حس میکنم که همین برای رسیدن من به همه آنچه که یک انسان را خوشبخت و عاقبت بخیر میکند، بس است.۲۶امین سفرنامه باور من را در مورد خداوند تقویت کرد .با خواندن این سفرنامه واقعا شوکه شدم که چقدر همه چیز در مسیر هدایت من است.چون قبل از خواندن سفرنامه امروز دقیقا داشتم در مورد باور ایمان و توکل به خداوند با خودم صحبت میکردم.بذر توحید و یکتاپرستی در من کاشته شده و دارد جوانه میزند.اگر تا الان کمی عوامل بیرونی را در رسیدن به اهدافم مهم میدانستم اما الان دیگر فقط روی خداوند حساب باز میکنم و تنها عامل من در رسیدن به آرزوهایم و خوشبخت شدنم باورهای خودم است و عمل به هدایت ها و راهنماییهایی که هر روز از طرف خداوند و ندای درونم میشوم.تنها از او درخواست میکنم و در مقابل او خم میشوم.هر روز از او سپاسگذاری میکنم و شکرگذار او هستم.من ایمان واقعی را درک کرده و من که همیشه نگران از دست دادن همسرم بودم الان دیگر نگران هیچ چیز نیستم.عزت نفسم افزایش یافته و احساس بی نیازی از دیگران دارم.اشک میریزم و مینویسم و هر وقت یاد اون روز آشنایی میافتم که مستاصل و ناامید از همه کس و همه چیز به خداوند پناه بردم و فقط از او خواستم که یا من را به مسیر درست هدایت کنه یا مرگ من را برساند در عرض چند ثانیه نفهمیدم که چه کلماتی را سرچ کردم که سایت عباسمنش را دیدم و دیگر ادامه آن را خودتان میدانید….

    احساس الانم فقط خوشحالی و حال خوب است.خوشحالم از اینکه خداوند به من توفیق پاگذاشتن در این دنیا را به من داده و الان عاشق زندگی کردن هستم.هر روز از اینکه زنده هستم و زندگی میکنم خداوند را سپاسگذارم .خداوند را با تمام وجودم حس میکنم و معنی تسلیم شدن و یکتاپرستی را فهمیده ام.

    خیلی خیلی حالم خوب است.خدایا شکرت …عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    ایمان گلستانی گفته:
    مدت عضویت: 3608 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم

    سلام خدمت خواهر برادرای گلم

    سلام و خسته نباشید خدمت لیدر سفرمون شایسته جان عزیز

    و سلام خدمت خانم فرهادی گل

    وقتی به زندگیم در آینده نگاه میکنم میبینم که چقدر همه چیز عالی و لذت بخشه که میدونم قطعا و بدون هیچ تردیدی خالقش خودمم و این قدرت را تا زمانی دارم که اصل زندگیمو بر پایه ی توحید و یکتا پرستی بنا نهادم

    چقدر خوبه که من ذاتاً از هر مسئله ای بزرگترم و آگاهانه تصمیم گرفتم پا به این جهان خاکی بگذارم تا با حل کردن مسائل ظرف وجودی خودمو بزرگتر کنم و به گسترش این جهان نیز کمک کنم .آره ما مالک داریم و فقط وفقط مالکمون رب العالمینه،چقدر احساس قدرت میکنم.

    من قبلا خیلی کم دیدگاه مینوشتم و بیشتر فایل ها رو گوش میدادم ولی فقط همین چند روزی که شروع کردم به نوشتن دیدگاه احساس و حالم با یک هفته قبل قابل مقایسه نیست و هر روز این کارم شده که اول نظر خانم شایسته که برای فایل جدید نوشته رو میخونم و بعد میرم توی سایت و متن مقدمه فایل رو میخونم و بعد فایل رو میبینم گاهاً بعضی مواقع چند بار فایل رو میبینم و بعد میام نظر خودمو در سایت ثبت میکنم و بعد خواندن نظرات گهر بار دوستان عزیزم که بعضی شبها تا دیر وقت دارم نظرها رو میخونم و انگار سیر نمیشم و دلم میخواد هی برم صفحه بعد و نظر بعدی رو بخونم و همین کارهای به ظاهر ساده چنان احساسی به من داده طی این چند روز که خودمو غنی و ثروتمند میدونم و اصلا هیچ نشدی برام وجود نداره.ممنون از خانم شایسته که یکی از نظر هامو در کانال خانواده صمیمی عباسمنش که در بخش عقل کل بود را امروز به اشتراک گذاشت فقط اسمم?به جای ایمان احسان نوشته شده بود و هی امروز داشتم نظر رو میخوندم و میگفتم چقدر نظرش شکل نظر منه و آخر فایل اسم خودمو که نوشته بودم دیدم و کلی خندیدم و این در حالی بود که در صف پرداخت بودم و حدود۳۰ نفری جلوی من بودند و من به جای تمرکز روی صف طولانی نظرات کانال رو خوندم و کلی خندیدم و احساس خوب داشتم و خدا شاهده در عرض چند دقیقه نوبتم شد و این در حالی بود که خودم تعجب کردم که چطور گوینده که شماره ها رو اعلام میکرد با سرعت بالایی پشت سر هم شماره ها رو اعلام کرد تا نوبت من شد و قطعا میدونم با تغییر نگاه خودم بود و واقعا وقتی این چیزهای به ظاهر کوچک و ساده را به خودمون یادآور بشیم میفهمیم که خودمون هستیم که تمام شرایط و اتفاقات را خلق میکنیم.

    ای نسخه نامه الهی که تویی

    ای آینه ی جمال شاهی که تویی

    بیرون ز تو نیست هر آنچه در عالم هست

    از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

    و میخواستم در آخر بگم : فدای اون خنده عالیت استاد که در آخر این فایل داشتی،عاشقتم عزیزم

    مرسی از همه همسفران عزیزم

    تقدیم با عشق ایمان گلستانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3004 روز

      به نام خدا

      دوست عزیز برادر مهربانم مامانت را خوندم خیلی لذت بردم احساس نابت از پشت این صفحه های مجازی خوب خوب درک.میشود برای همسفران راه عشق و توحید .زنده باشید و سلامت پدرانه خداوند همیشه عزتمندانه و پیروزمندانه زندگی کنید…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    دریا هدایت شده گفته:
    مدت عضویت: 2580 روز

    به نام خدای یکتا

    سلام به شما استاد عزیز

    هیچ کسی توی این جهان قدرتی در زندگی ما نداره و فقط وفقط خدای یکتا است که قدرت مطلق در این جهان است ما انسان ها چه طوری یادمون میره که خدا ی که این اسمان و زمین را افریده است تنها فرمانروا و تنها قدرت جهان است و اون ما را ازاد افریده که هر راهی را که میخواهیم ادامه دهیم حتی خدای به اون بزرگی ما را ازاد افرید تا خودمون راه خودمان را پیدا کنیم ولی معنای ازاد قرار دادن خدا این نیست که خدا ما را رها کرده او برای ما کتابی قرار داد که تمام راز های که برای تجربه کردن زندگی عالی هم در این دنیا وهم در اخرت را گفته شده خدای به این بزرگی ما را ازاد افریده اون انسانهای که ما بهشون قدرت میدیم در مقابل اون خدا کی هستن که بخوان زندگی ما را کنترل کنن واقعا که ما با دادن قدرت به ادم ها و مانند کردن انها به یک غول داریم تمام زندگی را به کام خودمون تلخ میکنیم در صورتی که با دادن قدرت به خدای خودت خدای که تو را افریده پادشاهی میکنی و به بهترین شکل زندگی خواهی کرد و این را میدانی که سعادتت هم در این دنیا و اخرت با توکل به خدا و گرفتن قدرت از تمام عوامل بیرونی و دادن به خدا و ایمان به او تضمین خواهد بود و من میدونم که با گوش دادن بار ها به این فایل ها میتونم به اون توحید واقعی که درک خدای واقعی خودم است برسم و از شما استاد عزیزم ممنونم که هر روز دارین به من این اگاهی ها را میدهید و از شما خانم شایسته ممنونم که من را با این فایل ها اشنا کردید و از خدای مهربونم سپاس گزارم که من را هدایت میکند ??? ??

    ?در پناه الله یکتا ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    پريسا كريمي گفته:
    مدت عضویت: 2639 روز

    ب نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام ب استاد عزیزم و همه ی همسفران و خانوم شایسته عزیز

    در این روز از سفر من یاد گرفتم ک تمام نتیجه هایی ک در هر زمینه ای میگیرم از باور های ما نشات گرفته میشه

    تنها خداست ک مالک و فرمانروای جهان است، و خدا این قدرت رو ب ما داده تا خودمون شرایط رو برای خودمون رقم بزنیم ..و هیچ عامل بیرونی ای در زندگی ما دخالتی ندارد

    حال اگر ما باورهای قوی و درستی داشته باشیم میتوانیم شرایط را ب دلخواه خودمون خلق کنیم

    همه ی کائنات گوش ب فرمان ما هستند تا هر چیزی رو ک میخوایم در اختیار ما بزارن…

    پس همه ی اتفاقات و شرایط بسته ب نوع باور های ماست همواره باید سعی کنیم ک باورهامون رو تقویت کنیم و احساسمون رو عالی کنیم تا خدا نیز ما رو هدایت کنه،تا بتوانیم همه ی خواسته هامون رو ب اجسام تبدیل کنیم …زندگی ما از باورهای ما شکل میگیره!

    و ما چون میدونیم ک این خوده ما هستیم ک شرایط رو خلق میکنیم باید همواره تلاش کنیم باورهای عالی ای در هر زمینه ای را در خودمون تقویت کنیم …^^ و خدایی ک به شدت کافیست

    ممنون از استاد عزیزم بابت این اگاهی هایی ک در اختیار ما میزارن تا ما هم بتونیم زندگی دلخواه خودمون رو خلق کنیم

    خدایا شکرت ک من رو در این مسیر هدایت کردی در راه کسانی ک ب انها نعمت دادی?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    مرضيه محمديان گفته:
    مدت عضویت: 3184 روز

    سلام به استاد کار درستم

    وسلام به همه دوستان عزیزم

    بازم خدا تا راه و گم کردم مچم رو گرفت ،دوستان من مدتی خودم رو درگیر تغییر دکور خونه و تعمیرات خونه کرده بودم و تمام فکر و ذکرم شده بود خونه ،با اینکه هر روز شکر گزاری ،نوشتن آرزوها و خواندن قرآن رو فراموش نکردم ولی کاملا حس میکردم از مدار درست خارج شدم دوباره کارها و حرف هایی که مدت ها تلاش کردم تا ترک شون کنم رو انجام میدادم به چیزهایی که اذیتم میکرد توجه میکردم راجع بهشون حرف میزدم اعتراض میکردم و همش به خودم میگفتم چرا دوباره شدی مرضیه قبل ،کاملا حس میکردم مقابل آدم ها گارد گرفتم ،تا میدیدم همسرم داره با شریکش حرف میزنه بهش غر میزدم که چرا اینکارو میکنه جلوی من نباید حرف بزنه ،چون من خاطرات و تجربیات خوبی با اون آدم ها نداشتم و با اینکه با شوهرم همکار بودم ولی به خاطر اون آدم ها اومدم بیرون ،البته این درست ترین تصمیم زندگی ام بود و از این بابت هر ثانیه خدا رو شکر میکنم که بهم کمک کرد راهم رو پیدا کنم ،یک سال تمام رو خودم کار کردم تا این ادم ها رو ببخشم و فراموششون کنم و موفق هم شده بودم و آرام بودم و مشغول تلاش برای بهتر کردن شخصیتم و رسیدن به خواسته هایم بودم نمی دونید چقدر آرامش در زندگی ام جاری شد رابطه ام با همسرم علاقه ای که بهم داشتین هزاران برابر بهتر و بیشتر شد و من با خدای خودم ارتباط خوبی داشتم ،ولی فقط همین یک ماه که درگیر چیز های بی اهمییت شدم و حواسم به مراقبه نبودم انگار همه چیز صد پله رفت پایین تر ،بچه ها تو یک ماه دوتا تصادف داشتم که یکیش رو من اصلا مقصر نبودم و بعدی هم به طرز عجیبی اصلا نفهمیدم کی خوردم به در و شیشه خورد شد ریخت روم ،خیلی ناراحت شدم که چی شده چه فرکانسی میدم که اینطوری میشه از خدا خواستم بهم بگه چیکار دارم میکنم ،میدونید چی فهمیدم ؟من هر دوبار که تصادف کردم تو مسیر رفتن به کلاس هایی بودم که همیشه آروزم بود و هر بار با کلی ذوق میرفتم ،ولی تو این یک ماه چون ذهنم جای دیگه بود هر بار با اکراه میرفتم یا کنسل میکردم و به خودم میگفتم کارای خونه که تموم بشه دوباره با انرژی ادامه میدم،ولی به نظرم کاءنات وقتی میدیدن من میلی به انجام اون کارها ندارم به قول استاد من رو با چیزهای دیگه مشغول میکردن( مثلا همین تصادف هایی که داشتم)تا درگیر اونا باشم چون دیگه هدفام برام بی اهمییت شده بود.دوستان تازه فهمیدم استاد میگه مراقبه

    ،یعنی چی ؟

    مراقبه مثل یه زنجیره کافی یه روز یه تیکه از اون زنجیر رو شل ببندی اونوقت کل زنجیر پاره میشه و تمام تلاشت به باد میره

    امروز در حالی این فایل که مربوط به سفرمون با خانم شایسته است رو دیدم که دیشب به چیزی گیر دادم و گریه کردم که خودم متعجب موندم که چی شد چرا دوباره داری میترسی از آدم ها و شریک واسه خدا قائل میشی(جالبه شب تا صبح بی اختیار تو خواب میگفتم بخواهید تا به شما داده شود)همسرم میگفت به حرف های عباسمنش فکر کن ببین دیشب کارت درست بود؟من میدونم که کارم اصلا با قوانینی که یاد گرفتم هماهنگ نبود ،صبح تا موضوع امروز سفر رو دیدم بی اختیار اشکم راه افتاد به خودم گفتم وای خدایا عاشقتم چقدر با من خوبی چقدر هوامو داری درست زمانی که به این فکر کردم که اگه یک سری آدم ها برگردن زندگی ام دوباره با سختی مواجه میشه و شرک کردم خیلی ساده باهام حرف زدی و بهم گفتی حواست باشه داری مسیر و اشتباه میری

    بچه ها تمام خطا های من به خاطر مراقبه و تمرکز نکردن بود و بد جوری ام چوبش رو خوردم ،

    استاد عزیزم وخانم شایسته ممنونم که دست خدا شدین تا من دوباره به خودم بیام و هر روز زنجیر رسیدن به سعادت و شادی و آرامش رو محکم و محکم تر ببندم .

    خدایا شکرت واسه همه چیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    الييييي گفته:
    مدت عضویت: 2507 روز

    سلام استاد عزیزم وحانواده خوبم

    استاد جدیدا هروقت حزفاتونو گوش میدم اشک میریزم وارامش دارم…ب خدامیگم چقد توبزرگی….چقد همه چیزمنظمه وچقد من نمیدونستم ونمیدونم….

    ازتون خیلی ممنونم استاد..ارزوی سلامتی واستون دارم.ایشالله اسفندماه میخام دوره قوانین افرینش روتهیه کنم…خیلی دوستون دارم…خدانگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: