چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2

نکته مهم:

آگاهی های این فایل، در ادامه ی فایل چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 است. برای درک و استفاده از آگاهی های این فایل، لازم است که قسمت 1 را دیده باشید.

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

همانطور که می دانید، دوره کشف قوانین زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است. یک شیوه اساسی برای افزایش مهارت در شناسایی و حذف ترمزهای مخفی در برابر خواسته ها، دوره کشف قوانین زندگی است.

در بروزرسانی جدید، تمریناتی تخصصی به دوره اضافه شده است. این تمرینات در یک فرایند تکاملی، به دانشجو یاد می دهد تا درباره هر خواسته ای که با وجود تلاش به آن نرسیده است:

  • اولاً: ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود بشناسد؛
  • ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کند و به این شکل، طبق قانون، خواسته اش را دریافت کند؛

نتیجه عمل به آگاهی ها و انجام  تمرینات این دوره، این است که:

فرد از همان نقطه اول، در مسیر هم جهت با خواسته اش قرار می گیرد  و با ایده ها، راهکارها و فرصت هایی برخورد می کند که با آن خواسته هم فرکانس است و اجرای آنها نتیجه بخش است.

در نتیجه آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی اش می شود. ضمن اینکه از مسیر خلق خواسته، لذت می برد.

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید


چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

939 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «علی» در این صفحه: 1
  1. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1692 روز

    بنام فرمانروای کُل

    سلام به استاد خوبم و همه خانواده عباس منشی

    میخوام یه اتفاق جالب راجب به قانون و ارتباط اون با روابط براتون تعریف کنم که معلوم میکنه چقددددر قوانین دقیق عمل میکنن.

    داستان از اینجا شروع میشه که:

    من یمدت پیش به یه دختر خانم با شخصیت و زیبا علاقه مند شدم، ب قول خودمون روش کراش داشتم

    ولی خودم رو لایق اون نمیدونستم، به قدری توی ذهنم بزرگش کرده بودم که حتی وقتی بهش فکر میکردم ضربان قلبم بالا میرفت.

    البته ناگفته نماند، باور کمبود هم داشتم، میگفتم فقط این دختر باید باشه، بجز این دیگ دختر خوب گیرم نمیاد و…

    خلاصه گذشت تا من یروز به هر طریقی که شده رفتم و باهاش صحبت کردم، بهش پیشنهاد دادم، و شمارم رو بهشون دادم. با اعتماد بنفس بسیار پایین.

    نتیجش همینطور ک میدونید نتیجه خوبی نبود، اون شماره من رو گرفت ولی بهم پیام نداد تااا دیگ بیخیالش شدم.

    بعد از اون رفتم با یه خانم‌ دیگ تو رابطه که متاسفانه یه رابطه کاملا سمی بود، هروز دعوا، هروز بحث های عجیب غریب، بجای اینکه به هم‌ ارامش بدیم شده بودیم باعث بانی تخریب آرامش هم‌دیگه، خلاصه نگم براتون ک از هر زاویه ای نگاه کنی بد بود رابطه ما…

    من بخاطر باور به کمبود، بخاطر باور به عدم لیاقت خودم، بخاطر کمبود اعتماد بنفس، بخاطر اینکه همش فکر میکردم باید یکی باشه که حالم خوب باشه، و با تنهایی خودم کنار نمیومدم، همش این شرایط رو تحمل میکردم…

    خب من داشتم توی دوره عزت نفس روی خودم کار میکردم، خیلی از جاها اعتماد بنفسم و لیاقت واقعی خودم رو پیدا کرده بودم و…

    تاااا همین چند روز پیش که بازم بین من و اون خانم بحثی ایجاد شد، به خودم گفتم علی جان تو لیاقتت خیلی بیشتر از ایناس، چقدر باید زجر بکشی، عصبی شی، ناراحت شی تا بفهمی این رابطه مال تو نیست، اگه داری روی عزت نفست کار میکنی، اگه حرفای استاد رو باور کردی که در هرچیزی فراوانی هست، اگه فکر میکنی لیاقت تو رابطه های خیلی زیباتره پس چرا جدا نمیشی؟؟ پس فقط حرفی؟ فقط لبو دهنی؟ پس چرا عمل نمیکنی؟؟؟

    همونجا بود که تصمیم گرفتم برای همیشه جدا بشم و عملیش کردم، و بابت جدا شدنمم خیلی خوشحال شدم و سپاس گذار خداوند بودم ک کمکم کرد تصمیم رو عملی کنم و خودم رو پیدا کنم…

    این اتفاق شبی افتاد که صبحش من پا شدم دیدم استاد این فایل رو گذاشته و من زود رفتم بازش کردم دیدم راجب به روابطه، بعد از گوش دادن مورد هایی ک توی این فایل گفته شد، چقدد از انجام عمل خودم راضی تر شدم، چقدر خوشحال تر شدم، چقدددر روی اعتماد بنفسم اضافه شد، چقددر احساس لیاقت کردم، چقدررر احساس کردم بزرگ شدم و…. ایا این چیزی غیر از هدایته خداونده؟

    معجزه اینجا اتفاق افتاد…

    بعد از اینکه خودم رو باور کردم، لیاقت خودم رو پیدا کردم، عزت نفسم رو ساختم، فراوانی رو باور کردم و… که نتیجش شد حال خوب و جدا شدن از زندان باورهای پوسیده…

    حتا فکرش رو هم نمیکنید..

    امروز اون خانومی که بهش علاقه داشتم و مدت ها پیش بهش شمارم رو داده بودم بهم پیام داد و…سوپپپپرااااایزززز…

    آیا این چیزی غیر از هدایته خداونده؟

    آیا اگ روی خودم و باور هام کار نمیکردم، عمل نمیکردم این اتفاق میوفتاد؟ هرگز

    خدای من چقدررر این قوانین دقیق هستن، چقدددر این قوانین دقیق و خوبن…

    به قول الله کاربلد که توی قرآن فرمورد: خداوند دل هارو برای تو نرم میکند…..

    واقعا همینطوره، تو فقط عزت نفس داشته باش، تو فقط به فراوانی باور داشته باش، تو فقط باور کن که لیاقت داری، تو باور کن خداوند و قوانینش رو و عمل کن عمل کن عمل کن…

    بعد نتایج دلخواه از جایی و از راهی که فکرش رو هم نمیکنی برات اتفاق میوفتن…

    انشالله که باورهاتون، سوپرایزتون کنن…

    در پناه فرمانروای جهانیان…

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای: