چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2

نکته مهم:

آگاهی های این فایل، در ادامه ی فایل چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 است. برای درک و استفاده از آگاهی های این فایل، لازم است که قسمت 1 را دیده باشید.

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

همانطور که می دانید، دوره کشف قوانین زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است. یک شیوه اساسی برای افزایش مهارت در شناسایی و حذف ترمزهای مخفی در برابر خواسته ها، دوره کشف قوانین زندگی است.

در بروزرسانی جدید، تمریناتی تخصصی به دوره اضافه شده است. این تمرینات در یک فرایند تکاملی، به دانشجو یاد می دهد تا درباره هر خواسته ای که با وجود تلاش به آن نرسیده است:

  • اولاً: ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود بشناسد؛
  • ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کند و به این شکل، طبق قانون، خواسته اش را دریافت کند؛

نتیجه عمل به آگاهی ها و انجام  تمرینات این دوره، این است که:

فرد از همان نقطه اول، در مسیر هم جهت با خواسته اش قرار می گیرد  و با ایده ها، راهکارها و فرصت هایی برخورد می کند که با آن خواسته هم فرکانس است و اجرای آنها نتیجه بخش است.

در نتیجه آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی اش می شود. ضمن اینکه از مسیر خلق خواسته، لذت می برد.

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید


چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

939 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نگین» در این صفحه: 4
  1. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 1242 روز

    سلام

    استاد

    من تازه فهمیدم چرا به خواسته هام نمیرسیدم

    چون همیشه خودم رو قدر یک ذره در مقابل خدایی میدیدم که باید دنیال راه بدست آوردن دلش باشم

    که اون خدا تو ذهن من خدا نبود

    یکی بود مثل بقیه بنده هاش

    فقط بزرگتر و قوی تر

    اشرف مخلوقات بودنم رو درک نمیکردم که یعنی چی

    خدا از روح خودش در ما دمیده که چی؟

    خب روح خود خدا که خیییلی بزرگه و خیییلی قدرتمنده

    حالا یه کوچولوشم تو روح ما دمیده

    چیکار باهاش میشه کرد ؟؟

    تا اینکه به لطف آگاهی های ناب این مسیر طلایی فهمیدم

    یافتم ، یافتم….

    روح ما که ظرفیت تمام روح خدا رو نداشت ولی همون یک شمه از روح خدایی چنان خاصیت خلق کنندگی در وجود ما نهاده که هر کدوممون توانایی خلق دنیا رو داریم

    خدا از روح خودش در ما دمیده و

    گفته برو من تو رو مثل خودم خالق آفریدم

    خالق هرچی که دلت بخواد

    برو روی زمین کن فیکون کن

    دیگه با من کاری نداشته باش

    من سمت خودم رو تمام و کمال انجام دادم

    احسنت به خودم ( فَتَبارَکَ اللهُ اَحسَنَ الخالِقین)

    من نشستم اینجا فقط مهر تایید بزنم بر خواسته های تو

    پس به ناخواسته ها توجه نکن که همونها رو دریافت می‌کنی

    کسیکه تا کمر تو سطل زباله خم میشه چیزی جز زباله نصیبش نمیشه

    سرت و بالا بگیر و بزرگ بخواه

    از کی؟

    از الله ی که اکبره

    که بزرگتر از همه چیز و همه کسه کم نخواه

    به بزرگی من بر میخوره

    به جلال و جبروت من بر میخوره وقتی تو به جیفه ای راضی میشی

    مثل اینه که مثلا رئیس جمهور مملکت بهت وقت دیدارخصوصی بده

    بگن هرکس تو این دیدار خصوصی هرررر چی از رئیس جمهور بخواد بهش میده

    بعد تو بری بگی یه 10 هزار تومن به من میدید؟

    به شان و شخصیت اون رئیس‌جمهور بر میخوره

    میگه خجالت نمیکشی وقت باارزش من و گرفتی؟؟؟

    به احسن الخالقین بودن خودمون ببالیم و ازش بهترین بهره ها رو ببریم

    استاد من میدونم این کامنتم 5 ستاره از خود شما امتیاز میگیره (باور لیاقت)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 96 رای:
  2. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 1242 روز

    سلام

    استاد عزیز اینکه میگفتید گاهی به من گفته میشه برو جلوی دوربین و در مورد فلان موضوع حرف بزن و من اطاعت میکنم و انجام میدم

    رو تازه دارم مفهمم

    تازه دارم یه بُعد این قضیه رو درک مبکنم که ما شاگردان شما و کسانیکه تشنه آگاهی های ناب هستیم، گاهی اوقات به تضادهای بظاهر بزرگی بر میخوریم و با تمااام وجودمون از الله یکتا تقاضای هدایت میکنیم ، و تنها از او یاری میخوایم ، و او هم خداییش رو میکنه و به قلب شما الهام میکنه که عزیزم برو و این آگاهی رو به فلان بندگان من برسون

    شما می‌آید یه فایل هدایتی میزارید که اگه بخوایم عاقلانه نگاه کنیم تماااااام فایلهای رایگان و محصولات شما روی یک پایه میچرخن ولی بسط و گسترشش میدید و تعمیم میدید به مسائل روزمره ای که همه انسانها درگیرش هستن و نتیجه این میشه که هر فایل تازه تر و جدیدتر و متفاوت تر از قبلی بنظر میرسه و گره گشای تعداد بسیاری از انسانها در حال. و آینده میشه

    درست مثل پرادایس زیبا که حتی شاید گاهی کلوز آپ و بک گراند تصویر شما لوکیشن تکراری هم داشته باشه ولی هر بار تازه و جذاب و جدید و متفاوت به چشم ما میاد

    درمورد این سوال که مثلا در مورد روابط فرمودید آیا مثال‌های عینی دارید از کسانیکه خیلی راحت به خواسته های بزرگتر از شما رسیدن ولی شما با تلاش بسیار به یک دهم اون خواسته هم نرسیدید باید بگم بله

    وقتی یکی از دختران اقوام نزدیک رو نگاه مبکنم و مقایسه میکنم شرایط ایشون و مزیت‌های ظاهری و حتی اخلاقی که ایشون دارن ولی تونستن روابط عالی رو برای خودشون جذب کنم تازه میفهمم که علتش پدر پولدار و حامی و یا شانس و اقبال نبوده

    دختری که از من یکسال بزرگتر بود. یک نقص مادر زادی بسیار مهم داشت که تا الان هم بعد از بارها و بارها عمل جراحی هنوز مثل من و خیلی افراد سالم دیگه نشده و حتی برای پوشیدن جوراب و کفش باید از یکی کمک بگیره، کاری که من و امثال من خیییلی راحت انجام میدیم ولی ایشون بعلت ضایعه مادرزادی دررفتگی لگن نمیتونن ، که بارها هم عمل جراحی بسیار سنگین کردن ، ولی نتیجه نگرفتن. البته این رو تاکید کنم که ایرادی به خلقت خالق نمیگیرم و خودم رو برتر نمیدونم ، اون شخص هم مثل من روح خدا در وجودش دمیده شده و قابل احترامه

    ولی جهت مقایسه باورها خدمتتون یه سری نکات واقعی رو عرض میکنم که با وجود ملاک‌های سطح پایین تر ظاهری که خیلی ها فکر میکنن باعث خوشبختی میشه ولی ایشون بخاطر باور لیاقت شدیدی که توسط خانواده ی مغرور و پر ادعا شون از بچگی بهش تلقین شده بود ایده آل ترین روابط رویایی رو جذب کرد

    از لحاظ ظاهر چند درجه از من پایین تر

    از لحاظ مدرک ایشون دیپلم شون رو هم با معدل پایین و به زور گرفتن و دانشگاه همزمان با من کنکور دادن و من با رتبه عالی دانشگاه دولتی خوب قبول شدم و ایشون هیچ رشته ای قبول نشدن

    ازلحاظ شغلی ایشون خانه دار شدن ( که با تمام وجود احترام قائلم برای بانوان خانه دار، ولی بلحاظ باورهای غلط جامعه عرض میکنم و امیدوارم سوء تفاهم نشه )

    و من با گذروندن مصاحبه ها و آزمونهای فراوان علمی و …. در یک ارگان بسیار عالی استخدام رسمی شدم و تو 21 سالی که کار کردم جزو بهترین پرسنل ارگان خودم از همه لحاظ درخشیدم

    از لحاظ هنری باز هم ایشون هیچ هنر خاصی ندارن به لحاظ اینکه پدر پولداری داشتن کلا هر سه تا خواهر به پشتوانه ثروت پدر خودشون رو نیازمند تلاش و درس خوندن و لااقل کسب یک هنر نمیدیدن

    ولی من بطور ذاتی خط بسیار بسیار زیبایی دارم که زبانزد همه ست و کلا خانوادگی استعداد هنری فوق العاده ای داریم و نسل اندر نسل بسیار باسوادو خوش خط بودیم

    ولی ایشون از یک خانواده روستایی بیسواد بودن تنها فرقشان این بود که فوق العاده مغرور و خودخواه و خودبرتر بین بودن که البته من الان فهمیدم درستش همینه که همه انسانها خودشون رو انقدرررر قبول داشته باشن ولی به همون اندازه دیگران رو هم بعنوان مخلوقات همون خدا قبول داشته باشن و دوست بدارند

    منتها اونها کلاً اینطور وانمود میکردن که همه باید برده های خانواده ما و در خدمت ما باشن چون آسمون خدا سوراخ شده و فقط ما بعنوان برترین مخلوقات خدا افتادیم روی زمین که خب این باور درستی نیست

    اما به اونها برای کسب موفقیت و جذب روابط عاشقانه کمک بزرگی کرد باوجود تمام کمبودهایی که نسبت به دیگران داشتن

    بقیه آیتم ها رو فاکتور میگیرم ولی خودتون حدس بزنید هرچیزی که فکرش رو بکنید و شرایط ایشون رو مقایسه کنید با بنده. و امثال بنده ، حتی از لحاظ طرز تفکر و اخلاق و… ایشون چند پله پایین تر از من بودن

    ولی نتیجه چی شد ؟؟؟

    من یک روابط داغون با خانواده ی داغون همبن خانم رو به خودم جذب کردم

    و

    ایشون با همون خانواده ، یک رابطه رویایی عاشقانه با مردی که آرزوی صدها دختر بود با خانواده ای عالی که حتی بعد از 20 سال زندگی مشترک یکبار لنگیدن ایشون رو به روشون نیاوردن. مثل دختر خودشون دوستش دارن و بهش خدمت میکنن، حتی مادرشوهر. و خواهر شوهرها ش تا چند ماه بعد از عمل جراحی آخر ایشون شخصی ترین کارهای ایشون رو که مادر و خواهر خودش ابا داشتن انجام بدن ، با جون و دل براش انجام میدادن که قابل بیان نیست فقط شما تصور کنید کسی که بفاصله 4 ماه هر دوتا مفصل لگنش رو عوض کرده باشه و نتونه تا ماه‌ها قدم از قدم برداره چه خدماتی نیاز داره

    که ایشون از شوهر و مادرشوهر و خواهرشوهر به راحتی دریافت کردن و مثل ملکه ها زندگی کردن

    چرا ؟؟؟

    واقعا چرا ؟؟؟

    چون من تمام آیتم های ظاهری و اخلاقی عالی رو داشتم ولی پدرم در سن کودکی من از یک بازاری پولدار بخاطر ورشکستگی و … تبدیل شد به فقیرترین فرد

    و پدر ایشون از یک خانواده فقیر از بچگی کار کردن و به ثروت رسیدن

    این دختر هم به پشتوانه ثروت پدری و خواستگارهای زیادی که بخاطر اعتبار و ثروت پدرشون علیرغم مشکل جسمی که داشتن ، خودشون رو شدیدا لایق بهترین همسر دنیا می‌دونستن

    شرایط بنحوی پیش رفت که 4 پنج سال قبل پدر ایشون به شکل بدی ورشکست شدن و کل دارایی و اعتبارشون رو از دست دادن

    ولی این دختر اون باورها رو از دست ندادن و همچنان خودشون رو لایق همون همسر عالی می‌دونستن و هنوز دارن

    چرا ؟

    چون باور لیاقت ایشون دقیقا مثل باور عدم لیاقت ما مثل سیمان از بچگی به ذهنشون چسبیده و هنوز هم خودشون رو لایق میدونن

    ولی من و خانواده من چون در کودکی شرایط برعکس اونها یعنی از ثروتمندی به فقر رو تجربه کرده بودیم ، باور عدم لیاقت و باورهای مخرب دیگه که پایه اونها حرف مردم بود ، باعث این شد که من و خواهرم که اوج زیبایی و هنرمندی و اخلاق خوش زبانزد کل دوست و آشنا و فامیل بودیم روابط داغونی رو جذب کنیم

    خواهرم با وجود 16 خواستگار در سن 17 سالگی با یک فرد معتاد بیکار و… ازدواح کرد. بعد از 8 سال مشقت جدت شد ، دوباره ازدواج کرد باز بخاطر مسائل دیگه که همسر دومش داشت جدا شد و من هم در سن 18 سالگی ازدواج ناموفقی با همین خانواده که یه سری خصوصیاتش رو گفتم و خودشون رو شدیدا لایق بهترین همسرها می‌دونستن داشتم

    جالبه خانواده همسر من 5 تا عروس دارن که همه عروسها از پسرهای این خانواده یه سر و گردن بلکا خیلی بیشتر از یه سر و گردن بالاترین

    چرا؟

    بخاطر همون باور لیاقت که خودشون رو لایق برترین‌ها می‌دونستن

    یه جمله مادرشوهر خدابیامرز م داشت همیشه میگفت که مثل بچه های من رو یک بار دیگه باید مادر بزاید ، درصورتیکه خب ظاهر امر دقیقا از لحاظ ظاهری و اخلاقی چیز دیگه ای بود ، حتی همین مادرشوهر من باوجود 5 تا عروس زیبا و خانواده دار و هنرمند خودش صد پله از اونها پایین تر بود اما مدام این باورهای مثبت رو فریاد می‌زد که همه بدونن اونها تافته ی جدا بافته آن

    شاید از لحاظ اخلاقی خود برتر بینی و تحقیر دیگران درست نباشه و قطعا هم درست نیست

    ولی این باورها گرچه در واقعیت حقیقت نداشتن ، ولی به اونها برای جذب همسرانی خیلی بهتر از خودشون کمک شایانی کرد.

    قطعا دوستان دیگه هم چنین نمونه هایی رو در اطراف خودشون دارن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 1242 روز

    سلام عاطفه عزیزم

    منم مثل شما هنوز این فایل و ندیدم

    ولی یه حسی بهم گفت اود بیام کامنتها شو بخونم بعد گوش بدم

    چقدر جملاتت دقیق و کاربردی بود، احسنت

    مخصوصا این پاراگرافت که گفتی:

    نمیشه خواستتو با عجله و حسرت و حس بی ارزشی خودت بگیر ی و بعد احساس آرامش و ارزشمندی کنی نه اول باید در درونت تجربه ش کنی باهاش زندگی کنی تا از دنیای بیرونی دریافتش کنی حالا هرچقدر دست و پا بزنی و به درگاه خدا گریه زاری کنی ذره ای این سیستم کمکت نمیکنه برات دلسوزی نمیکنه

    عاااالی بودها عااالی

    وقتی فرکانس درونی خودت سرشار از وابستگی ه که ناشی از حس ارزشمندی نبودن خودته که حتما یه شخص ثالثی باید بیاد تو زندگی من که من ارزشمند بشم‌، چطور توقع داری هدیه ارزشمندی دریافت کنی؟

    چه نکته نابی بود

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 1242 روز

    سلام فاطمه خوش قلب و مهربان

    لطف های این یار بنده نواز ما کی تموم میشه که لحظه ای درنگ باشه که ما بتونیم یه الهی شکر از ته دل بگیم؟؟

    دائم در حال فضل و رحمته این یار بنده نواز

    حتی پاسخ به کامنت خودت که شاید با اینکه زمان زیادی ازش نگذشته انگار فراموشش کردی

    انگار اون لحظه واقعا خود خدا تجلی کرده در دستان تو که مصداق این آیه نون والقلم و ما یسطرون بشی

    اون نوشته ها واقعا فی البداهه اومدن

    روح خدا در ما دمیده شده رو من همون زمان درک کردم

    سوال سال‌های سال من بود که خب حالا این روح خدا به چه درد ما میخوره؟

    چه کارایی ای داره؟

    .حکمتش چی بوده در وجود ما؟

    اگه همه ما انسانها روح خدایی داریم پس اینهمه ظلم و گناه علتش چیه؟

    مگه روح خدا گناه میکنه؟ خطا میکنه؟؟

    و جرقه ای تو ذهن من زده شد و پاسخ سوال به راحتی و به زیبایی داده شد

    و ای دل غافل

    از من که اینهمه سال نفهمیدم وقتی روح خدا در من هست من تکه ای از خود خدام

    من هم به سهم خودم خالق

    حالا نه باندازه خدا

    که نعوذ بالله اگر چنین بود من هم باید همونقدر قدرت می‌داشتم به اندازه خود خدا

    نخ

    من باندازه تمام نیازهای کوچک و بزرگم باندازه خلق یک دنیا باندازه خلق کل کره زمین خصلت خالق بودن رو دارم

    حالا خودم کم ازش استفاده میکنم تقصیر خدا چیه؟؟؟

    مثلا یک گوشی آیفون آخرین مدل، قطعا دهها و صدها کاربرد و قابلیت داره

    ولی وقتی به دست من مصرف کننده عادی میدن که نهایتا ازش برای تماس گرفتن و فیلمبرداری و 4 تا شبکه اجتماعی استفاده مبکنم مشکل از شرکت سازنده ی گوشیه؟؟؟

    نه

    مشکل منم

    که باید به شناخت کامل از قابلیت ها. و توانایی های این گوشی پی ببرم تا بتونم بیشترین بهره رو ازش ببرم

    خداروشکر. هزاران مرتبه شکر بابت این آگاهی های ناب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: