نکته مهم:
آگاهی های این فایل، در ادامه ی فایل چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 است. برای درک و استفاده از آگاهی های این فایل، لازم است که قسمت 1 را دیده باشید.
از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
همانطور که می دانید، دوره کشف قوانین زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است. یک شیوه اساسی برای افزایش مهارت در شناسایی و حذف ترمزهای مخفی در برابر خواسته ها، دوره کشف قوانین زندگی است.
در بروزرسانی جدید، تمریناتی تخصصی به دوره اضافه شده است. این تمرینات در یک فرایند تکاملی، به دانشجو یاد می دهد تا درباره هر خواسته ای که با وجود تلاش به آن نرسیده است:
- اولاً: ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود بشناسد؛
- ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کند و به این شکل، طبق قانون، خواسته اش را دریافت کند؛
نتیجه عمل به آگاهی ها و انجام تمرینات این دوره، این است که:
فرد از همان نقطه اول، در مسیر هم جهت با خواسته اش قرار می گیرد و با ایده ها، راهکارها و فرصت هایی برخورد می کند که با آن خواسته هم فرکانس است و اجرای آنها نتیجه بخش است.
در نتیجه آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی اش می شود. ضمن اینکه از مسیر خلق خواسته، لذت می برد.
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید
چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 1
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 2510MB68 دقیقه
- فایل صوتی چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 230MB68 دقیقه
به نام خداوند غفور رحیم
سلااااام سلااااااااااامی پر از انرژی مثبت پر از خبر های خوب خیلی دلم تنگ شده بود برای کامنت گذاشتن و به اشتراک گذاشتن خبر های خوب نتایج خوبم و توجه کردن به نعمت ها و بهبود ها
اقا اومدم دسته پرم اومدم استاد جون خیلی ارادت دارم خانم شایسته خیلی مخلصیم
دوستان خیلی ممنونم بابت حضورتون با پاسخ های قشنگتون این حس خوبمو به خودم برگردونید خوشحال میشم نظرتون رو راجب کامنتم بدونم
خدارو شکر خدارو شکر
خب من چهار ماه پیش اینجا کامنت گذاشتم زیر این فایل در مورد تصمیمی که گرفته بودم یا بهتره بگم خواسته ای که در من ایجاد شده بود خب من از تقریبا 17 سالگی خیلی مذهبی شده بودم و چون ورزش قهرمانی هم میکردم خیلی درگیرش بودم اصلا دوست نداشتم وارد رابطه عاطفی بشم ترمز هایی مثل وقتمو میگیره مثل مسائل مالی که باید پول خرج کنی از کار کاسبی میفتی از ورزش میفتی یعنی از هفت سال پیش تا الان که بیستو چهار سالمه تو رابطه نبودم تو این یکسالو نیمی که پای درس های استاد نشستم ذره ذره تغیراتی در من ایجاد شد که خیلی از ترمز هام برداشته شد اصلا نگاهم نسبت به رابطه و چیزی که ازش میخوام تغییر کرد ترمز مثلا من فکر میکردم باید وضع مالیم خوب و پرفکت بشه بعد وارد رابطه بشم که تو دوره عزت نفس اصلا استاد گفت الان وضع مالیت خوب نیست مگه قراره اینجوری بمونه سرو بگیر بالا برو با عزت نفس دست بزار رو بهترین دختر
یا خیلی از ترمز هایی که داشتم مربوط به باور های مذهبیم بود که برطرف شد و مندچهار ماه پیش خواستم با تمام وجودم از خدا خواستم یه روز یه دختررو دیدم خوشم اومد رفتم باهاش صحبت کردم گفت تو رابطس منم ارزوی خوشبختی براش کردم و خدافظ بعد از ظهرش اومدم تو سایت دیدم استاد این فایلو گذاشته خیلی هدایتی یعنی شما فرض کنید بعد سال ها یه تصمیمی میگیری یه اقدامی میکنی بعد دو سه ساعت بعد میای تو سایت میبیتی استاد راجب همون موضوع فایل گذاشته این برام نشونه بود که خدا گفت من کمکت میکنم
خب من یه چند روزی چسبیدم به این موضوع این خواستم همش فکرم شده بود وارد رابطه بشم دیگه غافل شده بودم از قانون چند باری به چند نفر پیشنهاد دادم از همشون یه جمله شنیدم یا متاهل بودن یا تو رابطه بعد یه زنگی تو سرم صدا کرد گفتم محمد داری چیکار میکنی پس خدا چیکارست تو میخوای همه کارارو خودت انجام بدی مگه فیزیکیه این سازو کار این دنیا مگه استاد نگفته فیزیکی نیست مگه نگفته ذهنیه تو روی خودت کار کن عزت نفست چیه به هرکی میرسی درخواست میدی
بعد یه نکته رو هم بگم من دوست داشتم یه حسی داشته باشم به اون شخص میفهمید منظورمو یعنی دوست داشتم عاشق بشم بعد وارد رابطه بشم و دوست داشتم اون ویژگی های اخلاقی و درونی که میخوام رو ببینم توی طرف مقابلم بعد خیلی هدایتی هدایت بشم به سمت اون شخص خب من رها کردم این موضوع رو یعنی من دیگه هر روز تو تمرین ستاره قطبیم این درخواستو ننوشتم رهاش کردم ولی خب گوشه ذهنمم بود
توجهمم گذاشتم روی کسانی که به راحتی توی یه راببطه درجه یک هستند توجهمو گذاشتم روی دختر های خوبو درجه یکی که تو رابطه هم نیستند خیلی هم ادم حسابی هستند و مثلا میگفتم ببین هست و این جمله که در این جهان فراوانی هست و خدا هم شخص مناسب منو به سمتم هدایت میکنه رو به خودم میگفتم
و توجهم رو گذاشتم روی ارزش های خودم که چقدر ادم قابل اعتمادی هستم خدارو شکر چقدر ادم صادق خاکی خوش اخلاق همراه و خوش قلبی هستم به لطف خدا چقدر ادم فعال تلاشگر و ادمی که همیشه دوست داره رو به جلو باشه پیشرفت کنه و توسعه بده چقدر روی خودم کار میکنم و متعهد هستم در این مسیر زیبا چقدر مثبتم و فقط دوست دارم شادی هامو با دیگران و عزیزانم به اشتراک بزارم و مسائلم رو تنهایی با یاری الله حل میکنم چقدر قابل اطمینان و امانت دار مردم هستم و چقدر سعی میکنم پولی که میسازم حلال باشه الهی شکرت و چقدر زیبا سالم خوش تیپ خوش استایل و خوش سلیقه ام و البته ورزشکار الهی شکرت این ها همه لطف خداست و من هم با دونستن ارزش های خودم باید سپاسگذاری رو بجا بیارم و خودم رو لایق یه شخص فوق العاده بدونم
ببینید من یه سری ویژگی ها تو سرم بود مد نظرم بود برای اون شخص
دوست داشتم اونجوری باشه قبلا از خدا خواسته بودم ولی دیگه یادم رفته بود که اونارو خواستم
کاری نداریم دو سه ماه گذشت تا سه هفته پیش که رفتم دارو خونه نزدیک فروشگاهمون یه شامپو بخرم رفتم تو یه دختر خانم اونجا بود به عنوان فروشنده و من اصلا حواسم بهش نبود و توجه نکردم بهش خریدمو کردم اومدم بیرون تا اینکه فردا صبحش از جلوی فروشگاهم رد شد و من خیلی اتفاقی باهاش چشم تو چشم شدم هم من خیلی نگاش کردم هم ایشون خیلی منو نگاه کرد به رسم ادب چون ازش خرید کرده بودم یه سلام هم دادم ولی جواب نداد خخخ رفت من خوشم اومد از جذبش
اقا گذشت تا فردا صبح دوباره راس ساعت پنج دیقه به یازده دوباره از جلوی مغازه رد شد همونجوری همو نگاه کردیمو رفت ولی من هوری دلم ریخت ضربانمم رفت بالا یه حسی توم ایجاد شد خیلی باهاش حال کردم با سادگی پوشش با چهرش با جذبه بودنو سنگین بودنش دلبر بودنش با نمک بودنش وزه یزره هم شیطونه خخخخ
از لحاظ ظاهر اول ازش خوشم اومد بعد اصلا فهمیدم من این چهره رو شبیهشو تو یه فیلم دیده بودم خیلی هم ساده هستا اصلا مثل این دخترای امروزی که هزارتا برنامه رو فیسشون پیاده میکنن نیست یه فیس دست نخورده
موها فر و بور پوست سفید بانمک
کاری نداریم فهمیدم من اینو قبلا خواسته بودم و گفتم مثلا چقدر خوب میشه چهرش اینجوری باشه
دیدم خودشه خب حالا به اندازه ای که چهره برام مهم هست سلیقم باشه بیشتر از اون شخصیت و اخلاق و باوراش برام مهمه و کنجاو بودم ببینم چجوریه
خب روز سوم چهارم بود دامادمونم همیشه با من در مغازس اونو رد کردم بره نون وایی چون دوست نداشتم جلوی اون با این خانم صحبت کنم الکی بهش گفتم برو نون بخر راس همون ساعت اومد من صداش کردم گفتم خانم محترم وایساد گفتم یه لحظه تشریف میارید یهو برگشت رفت نیومد بعد همسایه هامونم کنج کاو شدن ممد اقا عاشق شدی منم خیلی بداهه گفتم ن مشتریمونه جنس مرجوع کرده منم باهاش بحثم شده اونم پولشو نگرفته جنسو گذاشته رفته الان صداش کردم پولشو بدم نیومد خب خلاصه خدا بخیر گذروند من دوست نداشته جلو کاسبا اونجا یکم صورت خوشی نداره جلو دختر مردمو بگیری بعد تو ذهنم گفتم کار خدا باید راحت انجام بشه من دیگه صداش نمیکنم نگاهشم نمیکنم جلو مغازه دارو خونه هم نمیشه بری اکر خدا بخواد و صلاح من ایشون باشه هدایتی یجوری یه جایی میبینمش و رها کردم اقا گذشت دو سه روز بعد رفتم سرویس دم میدونمون دم سرویس یهو باهم رو به رو شدیم ایشون داشت جلوی مسجد با موبایلش حرف میزد منم صبر کردم تلفنش تموم بشه و بعد رفتم جلو گفت جانم اول من یه عذر خواهی کردم بابت اون روز گفتم شاید جای مناسبی نبود من صداتون کردم ولی شما چرا نیومدی مگه میدونستی من باهاتون چیکار دارم گفت ن نمیدونستم ولی دوست نداشتم اونجا بین اون همه ادم وایسم منم تشکر کردم که واینستاد و خوشمم اومد از این حرکتش و تحسینش کردم یعد موضوع رو باهاش مطرح کردم گفتم واقعیت من ازتون خیلی خوشم اومده گفت ن من نمیخوام وارد رابطه بشم گفت ادمیم که دوست دارن گاهی تنها باشم و از تنهاییم لذت ببرم گفتم عه این اصلا خواسته منه که طرف مقابل اینجوری باشه و درک کنه که منم دوست دارن این جوری باشم و رابطمون بدون وابستگی باشه و لحظاتی در کنار همیم لذت ببریم ولی من فهمیدم داره ناز میکنه و اصلا این نازشو دوست داشتم دوست نداشتم راحت قبول کنه به مثلا یه نفری که تو خیابون بهش درخواست داده و شناختی هم روش نداره بازم بهش گفتم من دوست ندارم مزاحمتون بشم اگر نظرت برگشت خودتون یجوری بهم بگید
گذشت دو سه روز گذشت من داشتم میومدم مغازه صبح ساعت نزدیک یازده بود گفتم بزار برم تومترو ببینم میبینمش حدس زدم از مترو بیاد حسم بهم گفت ممکن بود از بی ارتی هم بیاد چون جفتش ایستکاهش نزدیک مغازه ماست ولی هدایت شدم مترو رفتم تو مترو پنج دیقه تو محوطه ایستادم یهو دیدم اومد رفتم جلوش جا خورد لبخند زدم اونم لبخند زد گفتم میشه خواهش کنم سه چهار دیقه وقتتونو به من بدید گفت اینجا چیکار میکنی اتفاقی منو دیدی گفتم ن اومدم منتظرت وایسادم از اونیکی در مترو بردمش بیرون و تو یه کوچه خلوت وایسادیم صحبت کردم باهاش و حسمو بهش گفتم گفتم شمارمو بگیر و فکراتو بکن هر موقع دوست داشتی پیام بده
خلاصه شماررو دادم دو سه روزی روزی گذشت و من هر روز میرفتم مترو اونم میومد پیشم صحبت میکردیم و یه سری خصلت هاش خیلی خوشم اومد اینکه به کارش متعهد بود هر روز انتایم حاضر میشد و یه سری جزئیات اخلاقی دیگش توجهمو جلب کردکه من قبلا خواسته بودمشون و و دوازدهم ابان یه شاخه گل بهش دادم خیلی خوشحال شد و خیلی تشکر کرد توجهش کلا روی زیبایی هاست با اینکه من اصلا راجب این موضوعات صحبتی نکردم باهاش و خیلی سپاس گذار بود بهش گفتم چرا پیام نمیدی همچنان گفت نمیخوام وارد رابطه بشم و من ب6ش گفتم فردا یک ساعت زود تر بیا این نزدیک یه کافه دنج هستش بریم اونجا یکم صحبت کنیم اولش گفت ن و من بهش گفتم فردا ده صبح پای این درخت منتظرتم فردا صبح من رفتم اونجا راس ساعت ده شمارشم نداشتم دیدم ایشون هم راس ساعت ده حاضر شد دیدمش خیلی خوشحال شدم یه شاخه گل رز ساده دیگه بهش دادم و گفتم گل برای گل خیلی خوشحال شد ذوق کرد کلا ادم خوش ذوقیه من اینجور ادمارو خیلی دوست دارم رفتیم کافه نشستیم حال احوالی کردیمو بهش گفتم ببین من ازت خوشم اومده اون ویژگی هایی که میخوامو داری حسم بهت خیلی خوبه گفتم تا الانم به نظرم خدا کمکم کرده که با تو اشنا بشم مثل اونروز دم مسجد دیدمت میتونست یک دیقه اینور اونور بشه و تو خیابون نبینمت تا صحبت کنیم باهم یا مثلا تو مترو دیدنت یه سوال ازت میکنم
دلیل این که شماررو گرفتی و پیام نمیدی رو نمیدونم اما اگر از من خوشت نمیاد تو سلیقت نیستم به هر دلیلی فیسم اخلاقم یا هر چیز دیگه ای چون من محتاج رابطه نیستم تنهایی هم حالم خوبه دوست دارم وارد رابطه بشم ولی نه به هر شکلو بزور التماس و … من ناراحت نمیشم و پا میشم میرم دیگه هم جلوتو نمیگیرم و براتم ارزوی خوشبختی میکنم و تو این یه مورد بحثی نمیمونه چون من همینیم که داری میبینی و عاشق خودمم هستم الانم تلاشمو کردم که باهات اشنا بشم و سعی کردم درست رفتار کنم که اعتماد کنی ولی در مورد وابستگی بدون من هر کسی که بخواد از زندگیم بره بیرون و نخواد در کنارم باشه در رو براش باز میکنم و میگم بفرما به سلامت چون لذت برام اولویته و تا زمانی که از وجود هم عاشقانه لذت میبریم در کنار هم میمونیم هیچ اجبار و تحمل کردنی در کار نیست
و جوابی که داد گفت خوشم میاد ازت و منم دوستت دارم از همه چیزت فقط اصلا دوست ندارم تو محل کارم کسی مطلع بشه فعلا من هم گفتم موافقم چون این منطقه هم محل کسب و کار منه و خیلی ساله جزو کاسب های قدیمی اینجا هستم و شما هم محل کارتونه فعلا کسی متوجه نشه به صلاحه فکر میکنم و بابت این دقت و حواس جمع بودنش تحسینش کردم و و گفتم مشخصه که دختر خانواده داری هستی که که این چیزا برات مهمه بعد متوجه یه ویژگیش شدم که قبلا از خدا خواسته بودم اینجوری باشه خیلی هم صحبت خوش ذوق و خوش مشربیه وقتی پیش همیم خیلی باذوق با هم حرف میزنیم و متوجه نمیشیم زمان چجوری میگزره و قالب صحبتامونم در مورد زیبایی هاس تحسین گر هستش و هر زیبایی میبینه چه تو من چه تو هر چیز دیکه ای در موردش صحبت میکنه و به زبون میاره بدون اینکه من در مورد اینکه تو قانون باشم باهاش صحبتی کرده باشم احساس میکنم خدا شخص هم فرکانسمو هدایت کرده به سمتم
البته ن اینکه من فقط دنبال شباهت باشم ن من به تفاوت های سلیقه هر کسی سعی میکنم احترام بزارم و با تفاوت ها ادم هارو بپذیرم قطعا من بی نقص نیستم ایشون هم بی نقص نیست هیچ ادمی کامل نیست و من فقط سعی میکنم زیبایی هارو ببینم نمیگم اینکارو خوب انجام میدم ولی به اندازه ای که انجام میدم دارم لذت میبرم از زندگیم
لذت بخشه باهاش هم صحبت شدن
اون روز صبح از حضور هم لذت بردیم بعد من رفتم پی زندگیم تا شب هیچ پیامی به هم ندادیم لحظهرو لذت بردیم و طول روز هم به زندگیمون کارمون رسیدگی کردیم بدون وابستگی و همین روند هم ادامه داره و از این ازادی تو رابطمون لذت میبریم پیام بده هر وقت بتونم جواب میدم و برعکس من هم پیام بدم ایشون هر وقت راحت باشه جواب میده و جفتمون این هارو تو رابطه میخواستیم و الان که با هم اشنا شدیم اینجوری هستیم ن اینکه بخوایم تغیر بدیم هم دیگرو
اون شب تا صبح با هم چت کردیم خیلی هم لذت بخش بود خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم بابت این اجابت قشنگش
بعد متوجه یه موضوع شدم من قبلا دوست داشتم پارتنرم یا همسرم هم صنف من باشه تو حوضه ی کاریم من کارم پوشاکه بعد فکر میکردم ایشون دانشجوی پزکیه که تو دارو خونه کار میکنه گفتم دانشگاه چی میخونی گفت طراحی لباس اقا من کپ کردم انقدر خداوند جزئیات خواسته منو اجابت کرده دیگه از این به بعد خواسته هامو از خدا با جزئیات خیلی بیشتری درخواست میکنم به خودشم گفتم گفتم ببییییییین من اینارو از خدا خواسته بودم باورت میشه ؟؟؟؟
اونم با تعجب و ذوق میگفت چه جالب اونم گفت من چند وقت پیش یه جا خوندم رابطه اذر ماهی ها با خردادی ها خیلی خوب میشه الان تو خردادی چه باحال
خلاصه خیلی داره خوش میگذره
و یه چیز دیگ من یه خانومی رو تو فضای مجازی دیده بودم شاعر بود خانم نیکراه خیلی هم صداش قشنگ بود خیلی وقت پیش بعد همونجا تو دلم گفته بودم چی میشه مثلا همسر یا پارتنر منم اینجوری شاعر باشه صداشم قشنگ باشه همینقدرم مهربون اقااااا باورتون میشه یجوری شعر شعر میخونه یه صدایی دااارهه که صداش با روحو روان بازی میکنه خخخخ گفتم عععععععع خدااااااااییااااااااا مگهههه میشه شککککککرتتتتتتتت که انقدر به جزئیات خواسته من توجه داشتی شکرت میدونید این نتیجه این اجابت خداوند باعث شده صبحا که خواسته هامو مینویسم دیگه با یه حس خیلی بهتری مینویسم میدونم که چند وقت دیگه یهو میبینم توی داشتن اون نعمتم حالا اون نعمت میتونه هر چیزی باشه چجوریشو کاری ندارم من چجوری میتونستم یه شاعر پیدا کنم یه نفرو پیدا کنم که تا این حد ازادی تو رابطرو بخواد تا این حد شعور داشته باشه راستی گفتم شعور الان مد شده پسرا دخترا رو که میبرن بیرون خیلی هزینه میکنن یا خیلی دخترا خیلی مثلا براشون مهمه که پسره ماشین موتور داشته باشه اهل برنامه باشه و …… خب من زیاد با این اخلاقا حال نمیکنم و
ولی من تو پرو فایل ایشون یه متنی گذاشته بود خوندم خیلی زیبا بود نوشته بود من همیشه سادگی رو ترجیح میدم به تجملات و و زیابیی که سادگی برایم داشته تجملات ندارد و کتاب ها و سادگی تنهایی و بودن با کسی که من را بفهمد را دوست دارم خب من عشق کردم اینو خوندم بعد توجه کردم ببینم رفتارشم همینجوری هست دیدم اصلا نه میپرسه ماشینت چیه ن موتورت چیه ن راجب مسائل مالی حرف میزنه بعد دفعه دوم که رفتیم کافه من صبحونه خوردم اون چیزی نخورد فقط یه شات قهوه خورد بعد بلند شد بزور میخواست حساب کنه منم نزاشتم و خیلی خیلی خیلی حال کردم از این رفتارش هر جا هم میریم پیاده میریم من وسیله ندارم
خیلی هم خوش میگذره
و البته ظاهر ایشون هم خیلی سادست بدون ارایش و ساده ساده لباس ها ساده و من خیلی میپسندم این سادگی رو
ببینید خیلی وقت نیست تو رایطه ایم ولی انصافا تا اینجاش تا همین الان من به جز زندگی استاد با خانم شایسته رابطه ای با این کیفیت ندیده بودم همش به نکات مثبت همدیگه اشاره میکنیم ذوق میکنیم و لذت بخشه برام یجورایی تجربه اولمم هست که تو رابطه عاطفی ان البته تو قبل هفده سالگی تو نوجونی با دخترای همسایه شیطونی میکردیم خخخخ ولی ن حسی بود ن درکی بود ن چیزی و این لذتی که الان دارم میبرم از رابطه رو اول از خدا ممنونم بعد از استاد عزیز استاد جان دست بوستم خانم شایسته دستبوسم ممنونتونم که زیبایی های زندکیتونو با من به اشتراک گذاشتید تا خواسته ها شکل بگیره در من و اینطور زیبا خواسته ها خلق بشه الهی شکرت برای همتون چنین رابطه رویایی رو ارزو میکنم اگر نکته ای هست که احساس میکنید من باید رعایت کنم یا اشتباهی انجام دادم بهم بگید برام کامنت بزارید کانتاتون انرژیمو بیشتر میکنه تا باز زیبایی های زندگیمو اینجا به اشتراک بزارم ممنونم ازتون الهی شکرت منتظر خبر های خولم باشید استاد نگفتم مخ یه دختر خوشگلو درجه یکو میزنم الوعده وفا خخخخخخخ عااااااشتم استاد جون
به نام خداوند بخشنده پاکننده و مهربان
سلااام
سلامی پر از انرژی و ذوق خدمت عزیزان جان
استاد بزرگوار سلام عرض میکنم خیلی ارادت دارم عرض ادب خانم شایسته نازنین
دوستان گل هم که دیگه خود عشقین
ساعت سه صبحه 14 ساعت پای کار بودم خدلرو شکر خیلی خوش گذشت کلی بهبود دادم دوساعت هم هست دارم فایل گوش میدم دوبار الان گوش دادم این فایلی الهی رو یک بار هم ظهر
حالا چرا الهی
خداوند داره با من حرف میزنه
خدارو شکر من لایق دریافت معجزه همزمانی هستم و خدا در زمان مناسب داره من رو در مکان مناسب قرار میده
دوستانی که کامنت های من رو میخونن باید در جریان باشن که من چه تعهداتی در فایل نتایج دوستان اقای رضا عطار روشن دادم که نتایج فوق العاده ای هم گرفتم از اون فایل ها یاد گرفتم دسته چک نداشته باشم و پول قرض نکنم و کلی اصول دیگه رو وارد زندگیم کردم درست در زمانی که من داشتم اشتباهاتم رو تکرار میکردم اون فایل مانع من شد
این روز ها بعد از چندین سال که من خودم رو از داشتن رابطه عاطفی محروم کهرده بودم تقریبا از هفده سالگی من رابطه نداشتم تا الان که بیستو چهار سالمه به دلیل داشتن ترمز های بسیار مثل باور های مذهبی شدید و مثل این که زمان منو میگیره مثل این که از کار کاسبی منو میندازه و غیره خیلی از ترمز هام هم در طول این یکسال اشنایی با استا رفع شده مثل این که در دوره عژت نفس گفتن الان شرایط مالی خوبی نداری قرار نیست همیشه اینطور بمونه و …
اقا کار نداریم من بدون دیدن هیچ فایلی در رابطه با این موضوع موضوع داشتن پارتنر
چند روز پیش تصمیم گرفتم که از خدا بخوام که یک عشق واقعی و یک شخص عزیز با یه عالمه ویژگی خوب وارد زندگیم کنه دیروز تو خیابون یه دختر خانمی رو دیدم خیلی خوشم اومد ازش رفتم صداش کردم گفتم عذر میخوام من از شما خوشم اومده ایشون هم با لبخند و روی خوش گفتند که تو رابطه هستند و نمیتونن که شماره منو قبول کنند من هم ارزوی خوشبختی کردم براش و عذر خواهی کردم و رفتم به خودم گفتم محمد این خیلی خوبه که تو بعد از سال ها که با هیچ دختری راجب مسائل عاطفی صحبتی نکرده بودی تونستی این اقدام رو بکنی و درخواست کنی و صحبت کنی اما اجازه بده به خدا لابد شخص بهتری رو قراره وارد زندگیت کنه به شکل بهتری هدایتی تر و باید یه مقدار رو خودت کار کنی خب این اتفاق دیروز افتاد من امروز این فایلو دیدم استاد بین این همه موضوع که میتونست راجب گاز ترمز در اون موضوع ها مثال بزنه ولی راجب موضوع رابطه عتطفی صحبت کرد درست یک روز بعد از این که من تصمیم گرفتم یه نفر وارد زندگیم بشه خدا از دهن استاد با من حرف زد و حسابی اگاهی و استاندارد های من رو بالا برد خدایا شکرت
شکرت اوس کریم
دمت گرم که انقدر حواست به من هست
خدایا شکرت خیلی این فایل روی عزت نفسم تاثیر گذاشت خیلی نگاهم رو نسبت به خودم و وضعیتم تغیر داد حتما چند بار دیگه گوشش میکنم و تا چند روز دیگ خبر عشقی که خداوند داره برام اماده اش میکنه تا وارد زندگیم بشه براتون کامنت میزارم و خبر ورودش به زندگی زیبای خودم رو بهتون میدم
خخخخخ اصلا استاد میخوام باهات شرط بندی کنم قربون شکلت میخوام زیبا ترین دختر رو باهاش ارطبات بر قرار کنم زیبایی شامل همه چیز میشه هم درون هم بیرون انشالله خخخ استاد شیطون بودیا خودمونیم خخخ عاشقتم که انقدر صادق و خاکی و مشتی هستی الهی شکرت
معجزه هم زمانی
خدا حواسش بهم هست
من موجودی رها شده نیستم
وضحی …
استاد جونم مرسی خدارو شکر برای حضورت در زندگیم
مرسی که در همه ی ابعاد زندگی با شاگردانت کار میکنی دمت گرم
خدارو شکر
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سید جان سلام عرص ادب
واقعیتش درخواست برام راحت ترم شد یه ده دوازده تا درخواست دیگه هم دادم دیگه خندم گرفته بود الانم دارم میخندم هر روز کارم شده بود قبل اینکه برسم در فروشگاهم یا تو راه باشگاه دو سه تا درخواست میدادم منی که اخرین بار هفت سال پیش تو سن هفده سالگی شماره دادم اره خلاصه خیلی راحت تا چند روز این کار رو کردم از لحاظ راحتی تو ذهنم راحتش کردم اول ارزش های خودمو مرور کردم تو ذهنم و دیدم خب یه دختر خوب باید از خداشم باشه با من وارد رابطه بشه خب یه چیز طبیعی هم هست معمولا من به عنوان یه اقا باید اقدام کنم و پیشنهاد بدم ولی دیدم من از هرکی خوشم میاد و میرم میگم یه جواب رو میشنوم ببخشید من تو رابطه ام خلاصه یه دختررو دیدم خیلی خوب بود از نظر من خیلی به دلم نشست اصلا همونی بود که میخواستم رفتم دنبالش صداش کردم و گفتم که من ازش خوشم اومده اونم با روی خیلی خوش شمارمو قبول کرد سید من انقدر محو این دختره شدم بعد نیم ساعت فهمیدم شماررو اشتباه دادن اقا از خنده مرده بودم
یه زنگی تو کلم به صدا در اومد
یاد حرف استاد افتادم استاد گفت اگر یچیزی داره تکرار میشه بدن یه چیزی داره تو کلت کار میکنه یه باور اشتباه سید من اعتقاد دارم کار های من چون توکلم به خداعه باید راحت بره جلو وقتی من ده دوازده بار درخواست دادم هیچ نتیجه ای نداد به خودم گفتم نباید انقدر سخت انجام بشه کاری که قرار توسط خدا انجام بشه این هم این موضوع که مهم ترین انتخاب زندگیمه چون رو راست من دنبال دختر بازی که نیستم من دنبال شریک زندگیمم شریک عاطفیم و یه شخص فوق العاده با ویژگی های مد نظرمو از خدا میخوام و دیگه درخواست نکردم و به خدا گفتم باید بهم نشونه بدی یعنی اگر کسی رو دیدم و خوشم اومد یه نشونه ای بهم بدی د که بهمم این خود خودشه بعد برم جلو حالا هم منتظر نشونه ام و چند از پا فشاری روی این درخواستم دست برداشتم که در عین شایستگی این نعمت توسط خدا بهم داده بشه و هرلحظه که نشونه رو ببینم اماده پیشنهاد یا اقدام هستم و ولی با این تفاوت که این سری دیگه جواب میده خخخخ سید جون اقای فاطمی ممنون بابت تحسبنت دمت گرم که ورزشکار هستی از عکس پروفایلت فهمیدم ماشالله پک مک کارو ساختی منم عاشق ورزشم عاشق تمرین و عاشق هرچی ورزشکاره دمت گرم انشالله خدا کسیرو به سمتت هدایت کنه که لیاقتتو داشته باشه و در کنارش از لحظه لحظه زندگی بیشار لذت ببری
یا حق
به نام خدا
سلام اقا مجید ارادت دارم عزیز ممنونم بابت تبریک و تحسینت ممنونم بابت حس خوبی که بهم دادی تشکر دم شما گرم که انقدر خون گرمو مشتی هستی و انقدر تمرکزت به نکات مثبته و خدارو شکر میکنم که خبر من از این نعمت در زندگی پیامی بوده دلگرم کننده برای خواسته های شما الهی شکر حتما خبر خوب نعمت هایی که خدا بهم میده رو در سایت قرار میدم انشالله که زندگی شما هم سراسر نعمت باشه و به شخصی که هم مدار شماست و لایق شما هست هدایت بشید توسط خدای مهربون شاد باشی رفیق
یا حق
تشکر
به نام خداوند غفور رحیم
زیبا خانم سلام خواهر هم فرکانسی گلم خیلی خیلی ممنونم بابت تبریکتون خدارو شکر برای حضور ادم های پر انرژی خیر خواهی مثل شما من راجب خنده هام تو کافه و لحظه دیدنش چیزی ننوشتم ولی چه خوب شما حدس زدید و احساس کردید مشخصه که خودتون خیلی روی خودتون کار کردید و در مدار فوق العاده خوبی قرار دارید انشالله زندگیتون هر لحظه پر از نعمت شادی و حس خوب باشه اره من اصرار نکردم کلا از چیزی که به اصرار الوده باشه خوشم نمیاد و کار خدا باید اسان و در رهایی انجام بشه و خدارو شکر میکنم که انجام شد الانم که در رابطه ایم جدا از لذتی که میبرم چیز هایی کا میخوام توی اون شخص ببینم رو از اون نمیخوام بلکه از خدا میخوام و فقط دارم روی خودم احساس لیاقتم تجسماتم و ورودی هام کار میکنم سعی میکنم ناظر باشم روی افکارم تشکر تشکر زیبا خانم زندگیت پر از زییایی مثل خودت ممنون بابت تحسینتون البته که شما هم برای این شخصیتتون قابل تحسین هستید
یا حق