چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2 - صفحه 25

939 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1323 روز

    سلام به همه کسایی که دارن این کامنتو می‌خونن (;

    دوست داشتم باور درست یک سری باور اشتباه رو دوباره روابط بنویسم که به خودم و دیگران یاد آوری بشه که حقیقت چیه.

    فلانی آدمیه که من مجبورم تو زندگیم تحملش کنم چون…

    نه. قانون اشتباه نمیکنه و اگه کسی تو زندگیمه خودم جذبش کردم. و اون برخورد های نازیبا رو هم خودم جذب کردم. تا قبول نکنیم که خودمون هستیم که همه چیز رو به وجود آوردیم و جذب کردیم نمی‌تونیم هم درستش کنیم. من از وقتی که قبول کردم و باور کردم که دلیل اینکه روابطم با خانواده خوب نیست این نیست که….. کلی دلیل* دلیلش منم که همش تمرکز کردم روی نکات منفیشون و الکی گنده کردم اون نکات منفی کوچیک رو. منم. من از همون موقع که قبول کردم کمتر احساس بدی بهشون داشتم چون تقصیر اونا نبود. من بودم که برخورد های منفیشون رو جذب کرده بودم همه چیز خیلی بهتر شد و خیلی هم آرامشم بیشتر شده و هم اینکه روابطم باهاشون خیلی بهتر از قبل شده. خوشحالم از این تغییر (:

    من از لحاظ ظاهری جذاب نیستم.

    خب اول از همه اینکه زیبایی توی ذهن همه آدما مثل همدیگه نیست. شاید یکی که توی ذهن شما خیلی فرد زیبایی باشه تو ذهن یک فرد دیگه ی آدم معمولی-زشت باشه. و اما اگه شما باور داشته باشید که زیبا هستید فقط افرادی رو جذب میکنید که اون ها هم شمارو زیبا میدونن. و البته که زیبایی ظاهری نیست و باید از درونمون باشه. و این باور هم از کمبود عزت نفس میاد و اگه روی عزت نفستون کار کنید این هم بهتر میشه

    من توانایی خاصی ندارم

    تو اگه خودتو دوست داشته باشی روی عزت نفست کار کنی و باور های خوبی بسازی. همه عاشقت میشن اصلا نگاه نمیکنن به توانایی هات که بخوان دوستت داشته باشن دوستت داشته باشن بخاطر اینکه فلان توانایی رو داری. مطمئنم مطمئنم مطمئنممم که هممون آدمهایی رو دیدیم که نه دکتر مهندسن نه چیزی اما همه عاشقشونن. همه دوست دارن با اون فرد حتی اگه شده یک دقیقه باشن. چرا؟ چون اون شخص با خودش در صلحه و خودشو دوست داره برای خودش ارزش قائله… همین فقط همیننن. بخدااا دنبال الگو های اینجوری بگردید.

    همه خوبا تموم شدن

    جهان کلی آدم توش هست ، تو اگه باور کنی که نه هنوز کلی آدم خوب هست توی جهان. جهان هم بهت اون آدم های خوب رو نشونت میده

    من لیاقت ندارم

    مگه چی کم داری از بقیه؟ بقیه چی دارن مگه که تو نداری؟؟ تو لایق بهترین ها هستی (: لایق بهترین روابط.

    من آدم های نامناسب رو جذب میکنم.

    خب آره جذب کردی. اما شانسی که نبوده. شانسی که جذبش نکردی. قانون داره. تو اگه تغییر کنی و باور هاتو عوض کنی آدم مناسب هم جذب میکنی. این هم برمیگرده به همون قضیه که همیشه یادت باشه که جهان بدونه خطا و بدونه ارور کار می‌کنه و قانون همیشه داره درست کار می‌کنه هیچوقتتتتتتتت نبوده که قانون اشتباه کار کنه یا ارور بده. پس اگه کسی رو جذب کردی لابد تو مدارش بودی. اما بدون هر وقت تصمیم بگیری میتونی اینو عوض کنی و تغییرش بدی..

    تمام روابط پایان غمگین دارند.

    شما الگو هایی رو دیدید که روابط غمگین داشتند و باور کردید که همه روابط پایانشون غمگینه. و راهکاری هم سادست اینکه الگو های مثبت رو پیدا کنید و هرروز مرور کنید. که آدم های هم بودن که روابط خوب داشتن روابط سرشار از عشق که تا ابد هم باهم بودن.

    توی سایت هم مثالش پره تو عقل کل سوالِ زوج های عباسمنشی کجا بودیم و کجا هستیم کلی آدم اومدن راجب روابط فوق‌العاده ای که داشتن نوشتن. و آدمهایی که روابط خوب رو دارن بینهایت زیادن بگردید دنبال این الگو ها و همش اینارو تو ذهنتون مرور کنید که ببین فلانی و فلانی چقدر باهم خوبن و عاشق هم هستنن؟؟

    من سنم کمه/زیاده

    این هم دوباره باید براش الگو پیدا کنید و البته یادتون باشه خیلی ها هم هستند که توی سن شما وارد رابطه شدن و رابطشون کاملا عاشقانه و زیبا بوده و در آخر هم موفقیت آمیز بوده و کلی سال عاشقانه در کنار همدیگه زندگی کردند. و کلی آدم هم هستند که همسن شما هستند و مثل خود شما دنبال رابطه عاطفی هستند.

    افراد همیشه خیانت میکنند

    افراد هیچوقت خیانت نمی‌کنن مگه بخاطر باور های ما. باز هم همون قضیه که هیچ اتفاقی شانسی نیست و همیشه قانون هست و همواره داره کار می‌کنه. یعنی هیچوقت ممکن نیست که شما همواره تو مدار خیانت نباشی اما توی روابط همواره بهت خیانت بشه. افراد خیانت کار خیلی خیلی کم هستن و اگه سمت باور های خوبی رو داشته باشی در این مورد هیچوقت هم بهت خیانت نخواهد شد و نمیشه.

    من بلد نیستم.

    بلد بودن نمی‌خواد که. مگه همه کسایی که الان روابط خوبی رو دارن بلد بودن از اولش؟ بقیه هم بلد نبودن دیگه رفتن یاد گرفتن. تو هم میتونی یاد بگیری.

    وارد رابطه بشی اسیر میشی.

    من خودم هم خیلیارو دیدم که مثلا میگن آزادیمو چرا بدم برای رابطه؟ خودمو محدود کنم یا همینجوری چشه؟ دارم زندگیمو میکنم دیگه یکیو بیارم هِی بخواد کرم بریزه و بگه کجایی چرا پیشم نیستی چرا اینجوری و اونجوری و…..

    خب اگه یک نفر اینجوری بوده که تو رابطه اسیرتون کرده قرار نیست که همه آدما مثل همون باشن و بخوان تو رابطه اسیرتون کنن اینم میتونید الگوشو پیدا کنید که رابطه هایی که هر دو نفر آزادن هر وقت خواستن تنها باشن، ی موقع نشد جواب تلفن همدیگه رو ندن. هر وقت خواستن هر جا می‌خوان برن و با جنس مخالفشون هم ارتباط داشته باشن و….

    کلا تو همه این موارد الگوش رو میتونید پیدا کنید.

    ممنونممم از همتون برای کامنت های تأثیرگذارتون.

    موفق باشید (;

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    میلاد صفائی نکو گفته:
    مدت عضویت: 1286 روز

    سلام و عرض ادب استاد عزیزم

    نمیدونم با چه زبانی ازتون تشکر کنم

    این دومین کامنتی که مینویسم

    اتفاق عجیبی که برای من رخ داد رو میخواستم به اشتراک بگذارم

    من فایل رو تا به الان حدود 10 بار گوش دادم

    طبق گفته شما داشتم با خودم صحبت می‌کردم که چیشد که این باورها برای تو ایجاد شد خودتو محدود کردی

    (حالا ببنید باور چطور من رو محدود کرده بود)

    من از بچگی مورد توجه دخترها و خانم ها چه داخل فامیل چه افراد بیرون از خانواده بودم

    خیلی دوست داشتن با من ارتباط برقرار کنن حتی زمانی که سنم خیلی کم بود

    و این موضوع ادامه داشت…. و من همچنان باکسی ارتباط نمیگرفتم که اینا مهم نبود

    از زمانی که وارد دانشگاه شدم، چون دوتا لیسانس گرفتم داخل دوتا دانشگاه متفاوت بودم داخل هر دودانشگاه خیلی ها قصد دوستی داشتن و دوست داشتن که آخرش منتج به ازدواج بشه و من چون دوست نداشتم کسی رو سر کار بگذارم یا اینکه اون رو بازیچه ی خودم کنم از همون اول پیشنهاد دوستی رو در میکردم

    اما نکته اینجاس : من قصد داشتم با یک دختری که داخل دانشگاه دیدمش و همکلاسی من بود، بیشتر باهاش آشنا بشم چه بسا اگر موافقت هم می‌کرد قصد ازدواج هم باهاشون داشتم

    اما خوب اونموقع میگفتم من شرایطش روندارم که ازدواج کنم و اون خانم شرایط مالی بسیار خوبی داشتن، مدتی خیلی کمی برای جزوه گرفتن ازهمدیگه، باهم و یکی ازدوستانشون در ارتباط بودم، اگر کاری داشتن که از عهدش برنمی مدن من کمکشون میکردم، استاد من دقیقا روابط خارق العاده ای دارم و تمام اساتید باهم دوست بودن و به راحتی میتونستم برای هرکسی نمره بگیرم…. (و بعد بهشون گفتم که بهشون علاقه دارم و خیلی برای من مهم هستن و منم پیشنهاد خیلی هارو رد کردم، (من اصلا قصد ازدواج نداشتم برای من کیس خاص بودن که حتی حاضر به ازدواج هم بودم) بعد در جواب میگفتن نه من علاقه به ادامه دادن ندارم ولی در رفتارشون نشون میدادن که علاقه دارن، یکی از کلاس هایی که باهم داشتیم ایشون با تاخیر میومدن و استاد بسیار سختگیری داشتیم که حتی اگر یک دقیقه تاخیر داشتم غیبت میزد، برای ایشون هم غیبت زد من برای اینکه غیبتشون رو پاک کنم با دوستانم صحبت کردن و به استاد گفتم که غیبتشون پاک کنه، و ترم که تمام شد استاد سر امتحان بهشون گفته بود که من خوشم نمیاد کسی تو کار من دخالت کنه، استاد همیشه به خانم 20 میداد و به آقایون 10 بخاطر این اتفاق نمره 10 داده بود بهشون به من هم 10 داد

    این اتفاق کلا باعث شد که ارتباطمون قطع بشه و رابطه تمام شد…

    وبعد به دوستشون گفته بود که ایشون شرایط مالی خوبی ندارن بخاطر همین باهاش بهم زدم

    این اتفاق باعث شد که من به زمین زمان بد بین بشم و فکر کنم از این به بعد هم بقیه بخاطر شرایط مالیم نمیان سمت من

    و حدود 5 سالی هست که باهیچکس ارتباط نگرفتم

    طبق گفته شما باخودم صحبت کردم

    وبه یاد آوردم که آقا تو از بچگی مورد توجه جنس مخالفت بودی مگه اونها کاری به شرایط مالی تو داشتن اونا تو رو برای خودت میخواستن برای ارزش وجود خودت بودکه میومدن سمتت و حالا به هر دلیلی تو قبول نمیکردی، این یک مورد بوده که به شرایط مالی توجه کرده

    (اتفاقا خداروشکر هزارن بار شکر که رفت چون تو رو برای پول میخواست نه برای خودت)

    یک لیست 30 تای نوشتم که هر کدوم که بهم پیشنهاد دادن و قصد دوستی یا ازدواج داشتن کاری به شرایط مالی من نداشتن

    بخاطر اینکه یک نفر به شرایط توجه کرد تو خودت رو آنقدر محدود کردی

    همینطور که شما گفتین خداوند به افکار ما پاسخ میده، پاسخ داد داخل یکی میهمانی یک خانم بسیار باشخصیت بسیار اصیل وقتی من رو دیده بود قصد داشت باهام دوست بشه

    و برای من یک نشانه بزرگ و مطمئنم بازهم ادامه پیدا میکنه

    خدایا شکرت

    استاد یک دنیا ازت ممنونم که کمک کردی بتونم این مسئله رو حل کنم و این باور محدود کننده رو پیدا کنم و حذفش کنم

    خیلی دوستون دارم

    با احترام…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      علیرضا روستایی گفته:
      مدت عضویت: 3552 روز

      سلام داداش

      منم مثل شما این باور محدود کننده را دارم شاید مهم ترین باوری که محدودم میکنه اینه و دارم روی خودم کار میکنم

      من چند نفر را خودم میشناسم که پسره برای ازدواج هیچ پولی نداشته و خود خانواده دختره که پولدار هم بودن گفتن نگران نباش و هم خونه بهش دادن هم شغل و درامد

      پس واسه منو و توهم امکان پذیره

      روی این باورم دارم کار میکنم که من بالاخره ثروت مند میشم حالا یا قبل ازدواج یا بلافاصله بعد ازدواج

      چون خدا بهم قولش را داده و هیچ وقت زیر قولش نمیزنه

      همونطوری که دخترهایی هستن که برای شروع رابطه ملاکشون پوله دخترهایی هم هستن که ملاکشون برای شروع رابطه چیزهای دیگست به جز پول که قطعا من و تو اون چیزهارو داریم

      یک دختر میتونه با یک شاخه گل اینقدری خوشحال بشه که با یک باغ گل نشه

      از خدا میخوام که جفتمون به چنین دخترهای فوق العاده و خانواده داری هدایت بشیم ولی اول باید قبول کنیم که وجود دارند تا هدایت بشیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سیدحبیب حافظان گفته:
    مدت عضویت: 2065 روز

    سلام بر استادان عزیزم

    و همکلاسی های گلم

    سی ساله ازدواج کردم و زندگیم سراسر عشق و زیباییه

    چون مربوط به این فایل بود این مطلبو تکرار کردم و قبلا تو کامنت های دیگم گفتم

    اما یک معشوق نامه به دیوار اطاقم زدم که همه خواست هارو در بر میگیره

    احتمالا به درد همه دوستان همراهم بخوره و در هر زمینه میتونه به عنوان نیایش با خدا به کار گرفته بشه

    ان شاءالله دوستان مجرد هم بتونند به خواستشون برسن و خداوند راه گشای اونا باشه

    «بارالها ! من کاملاً قادر هستم در هر کاری موفق شوم و در هر تلاشی که تو بر سر راهم قرار می دهی سربلند و مفتخر گردم و در هر تصویری که با نهایت صمیمیت و صداقت از وجودم ساطع میکنم موفق بیرون خواهم آمد.»

    « بارالها ! من همان دانش و اطلاعات و معرفتی هستم که با نهایت دقت مرا برای رسیدن به موفقیت نهایی همراهی میکند.»

    « بارالها ! من همان عشق بی پایانی هستم که همه چیز و همه انسانهای خوب و نیکو را به سویم جذب می کند. من همه موارد لازم برای دست یافتن به موفقیت را در وجود خویش انباشته کرده ام و این ابزارها مرا به سوی پیروزی هدایت خواهد کرد .»

    «بارالها ! من همان شعوری هستم که بر تمام موفقیتها و پیروزی هایم نظارت دارم و به هدایت آنها مشغولم تا در راه های صحیح و درست و سودمندانه و مثبت گام بردارم.»

    «بارالها ! من همان دانش و معرفت و حکمت و خردی هستم که از تو سرچشمه گرفته است و تمامی کلمات و زیبایی ها را برای تمام موفقیتها و پیروزیهایم به ارمغان می آورد.»

    « بار الها ! من فردی پیروزمند و موفقم. من فردی هستم که در راستای خواست خدایی که تو هستی گام بر می دارد.

    من یگانه نقطه توجه به تو در سراسر آفرینش هستم، پس همانا به یاری ام بیا.»

    « بارالها ! من همان اصل معرفت پژوهی هستم که در جهت شناخت هر چیزی در این عالم هستی همت گمارده ام.»

    « بارالها ! من به ریسمان اندیشه تو وصل شده ام و اکنون به اندیشه الهی تو مبدل شده ام.»

    به امید اجابت دعاهای شما عزیزان

    و شنیدن خبرهای خوب تون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1860 روز

      سلام دوست عزیزم

      سی سااااال! خیلیه، دم شما گرم!

      چه عالی و معرکه، تر و تازه و زنده نگاه داشتید عشقتون رو! شما یک با تقوای واقعی هستید…به همان معنی که استاد به کار میبرند. استمرار توی مسیر و اعراض از روزهای بد و حال بد در طول سالهاست که در گرانبهایی مثل شما را میسازد. از آشنایی با شما بسیار مفتخرم.

      ممنون از هدیه ارزشمند تان. این دعای گرانبها،همان چیزی بود که قراربود امروز حال مرا خوب تر کند! لبخندم الان واقعی و اصیل است. این یعنی خوش شانسی!به همین خاطر از شما سپاسگزارم!

      لطفاً بیشتر و بیشتر کامنت بگذارید، بخصوص در عقل کل. سعادت است که پندهای اصیل و واقعی را از شما دریافت کنیم. هدف استاد عباسمنش هم بیشتر کردن زندگیهایی مثل زندگی شماست.

      خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سیدحبیب حافظان گفته:
        مدت عضویت: 2065 روز

        سلام علی جان

        در سفرم و پاسخ دادن به پاسخ شما سخت بود اما بخاطر لطف شما خودمو موظف کردم که لا اقل راز این خوشبختی رو برات بگم

        ما هم مثل تمام زوج‌های خوشبخت ، چالش های زیادی داشتیم اما از اونجایی که از همون اول زندگی ما با اعتماد و توکل به خداوند شکل گرفت و هر دو ما از خدا خواسته بودیم که به ما همسری عطا کنه که از هر جهت بی نظیر باشه

        و بعد هم بهش اعتماد کردیم و سر راه خدا کنار رفتیم

        و خدا به زیباترین شکل ممکن خواسته مارو اجابت کرد

        اما در مسیر زندگی و در راه پله تعالی دچار لعزش های زیادی شدیم

        اما هر بار باز از خداوند خواستیم که این عشق پایدار بمونه و راه برون رفت از مشکلات رو به ما نشون بده و هر بار نشان میداد و کمکمون می کرد

        در واقع راز خوشبختی در هر زمینه ای ، توکل و اعتماد به خداونده

        ما دریافتیم که

        وقتی به کمک خدا بهترین انتخاب و مهمترین تصمیم زندگی مونو گرفتیم و نتیجه شده خوشبختی و نهایت یک زندگی عاشقانه

        پس

        در همه زمینه های دیگه هم باید بهش اعتماد کنیم و از اون بخوایم که فرمون زندگی مارو در دست بگیره

        مهمترین مشکلات ما مسایل مالی بود که اونم به لطف خدا اوکی شده و درآمد ما در مدت کوتاهی سه برابر و بیشتر شد

        دقیقا همون طور که خواسته بودیم و دوباره اعتماد کردیم و دوباره خداوند به اعتماد ما پاسخ داد

        براتون آرزوی موفقیت و خوشبختی رو آز خداوند عشق خواهانم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
  4. -
    ندا گفته:
    مدت عضویت: 1683 روز

    به نام تنها قدرت جهان تنها فرمانروای جهان رب و صاحب اختیار من و کل جهان خدای فراوانی ها خدای آسانی خدای زیبایی ها عشق و قلب و همه چیز و همه کس من خدای قشنگم اربابم سرورم خدایا من نوکرتم من بنده توام من مال توام خدایا منو پیش خودت نگهدار همیشه در نزدیکترین جایگاه به خودت خدایا منو درست کن منو صالح و شایسته کن منو مومن کن منو موحد کن خدایا در این عالم فقط به یه نفر نیاز دارم فقط تو هستی تو برام کافی هستی و به تمام معنا تو این یک سالی که کامل تنها هستم بهم ثابت کردی خدایا من راضی ام از همه چیز از قیافه قشنگ و زیبایی که بهم دادی از قد بلندم از موهای پرپشت و بلند و خوش حالتم از قلب سالمم از مغز سالمم از چشم هایی که برام ٣ سال پرده ها را برداشتی پرده هایی که من با جهالتم روی چشمانم گذاشته بودم و مهارت پیدا کرده بودم در سخت ترین کار دنیا در پیدا کردن منفی ها خدایا منو ببخش منو بیامرز من جاهل بودم من کور بودم تو منو بینا کردی و هر روز بینا ترم میکنی هر روز عاقل ترم میکنی داری تربیتم میکنی هر روز شخصیتم رشد میدی بهم قدرت درک قوانین میدی هر روز بینا ترم میکنی من دنبال الگوی زیبایی بودم خودم تو اینه نمیدیدم من دنبال الگوی آسانی بود زندگی فوق العاده و اسانی که به عنوان الگوی جهانی اسانی خودم هستم نمیدیدم من دنبال الگوی فراوانی بودم فراوانی که صبح تا شب تو زندگی خودم نمیدیدم خدا یا شکرت که بینام کردی خدایاشکرت که در زندگیم حضور داری خدایا شکرت که من تو را دارم من خیلی خیلی خیلی خوشبختم که تو را دارم

    سلام استاد عزیز دلم عشق من استادی که من را با خدا آشنا کردی قران به دستم دادی منی که تو زندگیم نمیدونستم قران چیه الان جاش وسط قلب منه و یکسال دارم هر شب میخونم و مست میشم مست خدا ارام میشم یعنی قران ارامشی به من میده که اگه همه ادما میخواستم منو ارام کنند نمیتوانستن اما قران تو دل سخت ترین شرایط وقتی بازش میکنم و هدایت میخوام یک لبخند بزرگ و یک قلب ارام بهم هدیه میده خدایا شکرت که لیاقت خواندن قران و درک قران به من دادی عشق من

    امروز یک معجزه جالب برام افتاد امدم بگم من کلی سفارش لباس داشتم برای خودم خوب لباس هامو همشو از خارج سفارش میدم بعد دیشب یهو رفتم سایت خارجی که ببینم کفش چی داره یهو تو نیو کاکشن یه کفشی دادم وای انقدر قشنگ بود که دقیقا اونی بود که من میخواستم بعد رفتم سایزا رو ببینم با اینکه کالکشن جدید بود کلا همش و فروخته بودند و انقدر رنگش با لباس هایی که من سفارش داده بودم عالی میشد که حد نداشت بد گفتم کاش زودتر میدیدم حیف شد این همونی بود که من دوست داشتم کاش زودتر میدیم بد با خودم گفتم بزار فردا یه با دیگه چک میکنم و از خدا میخوام از طرفی هم عقل منطقی من میگفت چی میگی نوشته تمام شده کامل دیگه نمیتوانی منطق جهان عوض کنی اگه قرار بود دوباره بیارن میزد کامینگ سون چون شده جنس هایی که تمام میشه و اگه قرار باشه دوباره شارژ کنن میزنند کامینگ سون اما جنس هایی که دیگهه شارژ نمیشه میزنند سمیلر پروداکت مشابه اون سایت بهت پیشنهاد میده بعد ولی خیلی تو ذهنم گیر کرده بود تو اون کفشه خیلی قشنگ خوش مدل بود بد امروز صبح شد رفتم چک کردم وای باورتون میشه شارژ شده بود چندتا سایز و به صورت خیلی محدود نوشته بود که چند تا دونه مونده سریع به کسی که برام میاره سفارش دادم بعد یهو تو ذهنم امد سایزش بزرگتر باید سفارش میدادی سریع رفتم باز چک کنم وایییی یه کمدی دارم که تمام کفش های پاشنه بلند مجلسی من اون تو هست و از این برند یادم امد کفش پاشنه بلند داشتم که ٣ سال درشم باز نکردم و کاری نداشتم یهو دیدم یه اتیکت افتاده کف جا کفشی باورتون میشه دقیقا سایزی که من سفارش دادم هم مبلغ اون اتیکت ٣٩ یورو بود هم سایز کفش تو اتیکت ٣٩ بود هم پایینش دوباره ٣٩ بود و جالبیش این بود که اتیکت برای همان مارک بود و جالبش این بود که من همه اتیکت ها رو میندازم بیرون چطوری دقیقا جلوی چشم من بود یعنی عاشق هدایت های خدام هستم واقعا هنگ کرده بودم که همه چی درسته و خیالت راحت خدایا شکرت که تو را دارم عشق من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    مسعود نوریان گفته:
    مدت عضویت: 2154 روز

    به نام قدرت ابر که مقدسه چون من امروز شناختمش

    درآسسمون تنها داشت پرسه میزد

    رفته بود توی فکر که چطوریه

    کجاست

    چیه

    من کجام

    کارم چیه

    صدای اومد وگفت آماده باش که میخوای حرکت کنی

    ابر کفت حرکت چیه؟

    تو اصلا کی هستی

    از من چی‌میخوای

    گفت من از تو چیزی نمیخوام

    گفت پس چرا میگی حرکت

    گفت چون حرکت دلیل توست

    ابر گفت اصلا نمیفهمم چی داری میگی

    گفت یکم آروم باشی همه چی رو میفهمی

    ابر که دیگه ترسیده بود ساکت شد

    گفت من امروز میخوام جواب سوالاتت و بگم

    ابر خوشحال شد و حس لذت بیشتری کرد

    گرمای خاصی داشت

    آروم شده بود

    دیگه ترسی نداشت

    ابر اعتماد کرد اینبار نه از روی اجبار بلکه از روی خواستن

    چه خوبه که یکی اومد و داره جواب میده

    میشه بیشتر بمونی؟

    من نمیرم ، هستم تا وقتی تو بگی

    ابر به اندازه ای که خوشحال شد و ناگهان حس خنکی از وجودش زد به بیرون

    تا اومد به خودش بیاد دید یه چیزه دیگه شده و بارون شده

    گفت چرا من این شکلی شدم؟

    من ابر بودم الان آب شدم

    مگه میشه؟

    گفت چیزی نشده اصلا

    تو فقط وصل شدی

    وصل شدی

    وصل شدی

    وصل شدی

    وصل شدی

    من که کاری نکردم.

    چجوری وصل شدم؟

    گفت تموم کارت همین بود

    چی بود؟

    وصل بشی

    به چی وصل شدم الان؟

    گفت به منبع

    یعنی من به منبع وصل بشم میشم این؟

    گفت آره

    گفت

    تا ابر رفت بگه گفت هیسسسسسسس

    گفت ببین تو ابری یکی باده یکی زمین یکی آسمون

    هر کی یه چیزه و همه کاری که هر کدوم باید انجام بدن توی هر کدوم تعریف شده. یعنی توی ابر نیاز نیست چیزی بسازی یا ایجاد کنی

    همه چیز هست در درون تو

    فقط باید وصل بشی تا شکوفا بشی و به نمایش بزاری اون الماس درونت رو

    بزار از منبع بیشتر برات بگم.

    در نظر بگیر یک ماشینی رو که ساخته شده و قابلیتهای فراوانی داره و بی نهایت آپشن

    و چشم هر بیننده ای رو خیره میکنه

    حالا این ماشین باید وصل بشه به منبع

    منبع اون ماشین چیه؟

    سوخت

    تا وقتی سوخت نداشته باشه هیچ‌چیزی در این ماشین قابلیت اجرایی نداره

    ولی وقتی سوخت بریزی توش میتونی بی نهایت ازش لذت ببری

    من اگه وصل بشم دیگه همه چی هست

    ماشین هست

    سوخت هم هست

    مسیر هم مشخص شده

    فقط کافیه ما این ماشین، مسیر و سوخت رو درک کنیم اونوقت بعدش فقط لذته؟

    لذت در مسیری که به ما کفته شده

    که میشه اون خواسته های ما

    حالا سوخت من انسان چیه؟

    توحید و توحید

    وقتی من وصل بشم و سوخت بریزم تو ماشینم و نقشه راه رو هم داشته باشم دیگه همه چی اکیه

    ولی انسان به جای اینکه بیاد این ترکیب رو پیدا کنه میره به بیراهه و دنبال عوامل بیرونیه

    چیدمان میشه اینجوری؛

    -همه ما خواسته هایی داریم

    جوابش میشه چی؟

    تعیین مسیر خواسته ها از سمت منبع

    همه ما دنبال بهترین هاییم.

    میشه احساس لیاقت.

    جوابش میشه چی؟

    انتخاب بهترین‌ماشین از بین میلیاردها ماشین

    همه ما میخوایم برسیم به خواسته ها؛

    جوابش میشه؟

    وصل شو و سوخت رو بریز و حرکت کن

    سوخت ما چیه؟

    اعتماد، ایمان و توحید

    خدایا خودت هدایتم کن به سمتی که درک کنم و فقط کاری نکنم و وصل بشم به منبع که همه چیز در این منبع هست‌.

    منبعی که بهم گفتی تو درون منم هست

    منبعی که بهم کفتی تو هم یکی از اونهایی

    منبعی که قدرت بلامنازع جهانه

    من دیگه بیشتر نمیفهمم

    و من دیگه توانایی نوشتن بیشتر رو هم ندارم

    ابر اگه میشه بارون

    پس مسعود ببین تو چی میشی وقتی همه برای توست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    میثم سام گفته:
    مدت عضویت: 1862 روز

    با سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته عزیز بابت زمان گذاری که میکنید تا این آگاهی ها انتشار پیدا کنه بین تمام کسایی که دنبالش هستند سپاس گذارم ازتون عزیزانم.

    میخوام تجربه ای رو از خودم بگم چون میدونم بین خیلی از افراد این موضوع صدق میکنه. که خودمون به صورت نا خودآگاه یکسری نعمت ها رو داریم از خودمون دور میکنیم

    من حدود 5 سال در شرکت بازاریابی شبکه ای کار میکردم و در این 5 سال آب از آب تکون نخورد از لحاظ درامدی با وجود اینکه هر روز جلسه .هر روز انگیزه دادن بهمون و کلی سمینار رفتن به هیچ جایی نرسیدم.

    و ی چیزی رو توی این مدت توی مغزم کرده بودند که مسیر موفقیت پر است از سنگلاخ و موانع و شما باید دوام بیارید

    اینقدر کلیپ ها و فیلم هایی رو برامون میذاشتن که نقش اول اون داستان بارها و بارها شکست خورده. خانوادشو از دست داده. عشقشو از دست داده. تحقیر شده . همه تردش کردند. ولی اون کم نیاورده و ادامه داده و در اخر نشون داده که ببین شما در مورد من اشتباه کردید(در جستجوی خوشبختی)

    و این رفته بود توی وجود من که منم دوست دارم این مسیرو تجربه کنم . که منم دوست دارم تحقیر بشم. منم دوست دارم پدرم در بیاد. منم در موردم قضاوت کنند. و به سختی جون بکنم موفق بشم تا موفقیتمو پرت کنم توی صورتشون بگم ببین تویی که ی روز تحقیرم کردی اینم نتایج خوبم سوزوندمت بدبخت حالا

    کلا این تصویر سازی بود برام که ی روزی توی جشن شرکت از افراد برتر تقدیر میکنن من برم بالا روی استیج و ی اهنگ ملایم پخش بشه و با ی حالت غم آلود بگم

    که من روزها میشد توی خونه ای که اجاره کرده بودم به زور از نداشتن پول فقط با پنیر خالی خشک شده شکمم رو سیر میکردم

    که من در اوج سرمای زمستان با موتور بدون کلاه و دستکش میرفتم برای فروش محصولات و توی سرما میرفتم پشت این کامیون های بزرگ تا باد نخوره بهم

    که من دستام مثل چوب میشد و اینقدر که سرما بود دیگه دستم بی حس میشد و میرفتم پشت چراغ قرمز کنار کامیون ها

    کنار لوله اگزوزشون دستمو گرم میکردم

    و دوست داشتم اشک حضار رو در بیارم که من این مسیرو رفتم ولللییی کم نیاوردم

    حالا که بهش فکر میکنم میبینم رفتار های بد خانواده رو من خودم ندونسته به سمت خودم کشوندم

    دوست داشتم تحقیر بشم اینقدر بهم بگن بدبخت بی پول هیچی ندار ووو

    و در اخر که موفق شدم تف کنم توی صورتشون و برم

    .

    و ی حس دیگه که با من الان هست که دارم حلش میکنم اینه که احساس گناه میکنم از اینکه راحت پول در بیارم وقتی میبینم همه دارن زجر میکشن

    اومدم این حس رو اینجوری در خودم درست کردم .

    چون من وقتی با این قانون آشنا شدم دوست داشتم بگم به خواهر و برادر زاده هایم که بچه ها با افکارتون دارید خلق میکنید

    و این کارم نتیجه نداشت که هیچ بلکه میگفتند خودت چرا با افکاری که میگی تغییری ایجاد نمیکنی توی زندگیت

    و اومدم این حس گناه رو که راحت پول در بیارم اینجوری دارم میکشم چون من الان دارم معامله میکنم در بازار و دلاری درامد دارم ولی این حس مانع پشرفتم میشد

    اینجوری دارم این حس رو حل میکنم که من اگر میخوام تاثیر گذار باشم اگر دلم به حال دیگران میسوزه اگر میخوام بگم به راحتی هم میتونید پول در بیارید باید اول خودم به راحتی پول در بیارم تا بتونم افراد زیادی یا حداقل خانواده خودمو نجات بدم

    عاشقتونم .(هدایت خدا)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    سکینه کاظمی فرد گفته:
    مدت عضویت: 2109 روز

    سلام ب همه هدایت شدگان ک خواستند و هدایت شدند بنام خدای هدایتگر ک مارو ک خواستیم هدایت کرد ب استادجانان همچون سید حسین عزیزوبانو مریم مهربان..خدایاشکرت ک اجابت میکنی آنکه تو را اجابت کند..

    مثل همیشه عالی و بدون حرف کلی درس رایگان و تجربه ک میشه از این سخنان گوهربار آموخت دیشب بلاخره این قسمتو دیدم و چقدر احساس خوبی داشتم نسبت ب اینکه واقعا طی چندسالی ک با این قانون ب وسیله استاد آشنا شدم چقدر اعتماد بنفسم و پذیرش خودم و احترام و ارزش برای خودم تغییر کردم و واقعا چقدر همه برخورد و رفتارها با من تغییر کرده من حتی وقتی چشمم تو آینه ب خودم میفته فوری میگم محبوب خدا عروسک زیبا قشنگم ولبخند میزنم ب خودم واحساس ذوق و لذت میکنم و همین عشق دادن ب خود دنیای اطرافمو تغییر داده همین درصلح بودن با خود کلی تنها بودنمو لذت بخش کرده و این فایلم ک دیگه کلی آموزش بیشتر وقدرت بیشتر بهم بخشید ک یاد بگیرم دیده ها و شنیده هامو بیشتر کنترل کنم روابط عالی وعاشقانه ای ک میبینم بیشتر تحسین کنم و چقدر هم اکنون ک مینویسم احساس راحتی و رهایی دارم خدایا صدهزارمرتبه شکرت برای این احساس زیبا ک تویی وچقدر این راحتی ورهایی فوق العادست امید ب رسیدن همه دوستان ب این حس ک قطعا آنهایی ک آموختن و عمل کردن قطعا بهش رسیدن توی همین صحبتها کلی گوهر والماس برای دگرگونی شخصیت ودر صلح بودن باخود هست کلی آموزش برای شناخت ترمز و گاز و ساختن باور برای رسیدن ب خواسته و کلی درس دیگه ک با هر بار دیدن بدست میاریم..

    سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    درپناه رب العالمین همواره شاد سالم ثروتمند سعادتمند در دنیا و آخرت باشید..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    امین زندی گفته:
    مدت عضویت: 1046 روز

    به نام حضرت رب

    خداوند جان و جهان

    خدایی که از دل تاریکی تابید و من را زنده کرد

    هوشیار کرد

    که الهی دورش بگردم

    خدای مهربان را

    سلام به استاد مهربانم پیامبر زمانه ام

    و سلام خدمت حضرت مریم زمانه

    واقعا استاد چقدر خوب شد در مورد این مسائل و این باورها صبحت کردین

    من ی آدم بی عزت نفس

    اصلا ی آدم دیگه ای بودم که ربطی به گذشته ام ندارم

    الا خداروشکر میکنم که وارد این سایت شدم و چقد زندگیم عوض شد

    آدمی بودم که همش خودم رو تحقیر میکردم

    اما اومدم رو ارزشمندی خودم کار کردم

    چقد تغییر کردم چقد فهمیدم ارزشمندم

    چقد توانایی دارم

    اومدم از بعد عید امسال دیگه کارمو عوض کردم

    ورودی هامو کنترل کردم

    فقط تمرکز گذاشتم روی خودم دیگه کسی رو نخواستم عوض کنم

    اومدم ی شغل دیگه

    تازه دو روز بعد دوره‌اش کارم رو شروع کردم

    خیلی جاها هم رفتم کار کنم که ورودی داشته باشم اما نشد هربار به دلیلی اصلا جهان نخواست من این مدت ندونستم چی شد که هربار از ی دری برام پول رسید واقعا من آدم تنبلی نیستم و اومد پول خودش

    استاد شما میگی پول خودش میاد واقعا من این مدت کاری برای پول نکردم فقط ی حسی بهم گفت بشین و احساس راحتی کن بسه دیگه امین چقد میخوای جون بکنی چقد میخوای از پل‌های ساختمونا فرش جابه جا کنی

    بابا بشین ما اسونت میکنیم برای آسانی ها

    تو کارت نباشه

    بخداوندی رب نفهمیدم یخچال خونم کی پر شد به آسانی با من آسان شدم براس آسانی ها

    چقد کار آخه

    چقد تلاش فیزیکی بابا بیا رو ذهنت کار کن امین به اینا پاداش نمیدن خودت رو فرسوده نکن

    چقد آروم آروم از مرداد 1401 تکاملی من هدایت شدم پله پله

    خیلی با ی شب ملایم

    چقد باورهای مخرب داشتم

    همش با خودم میگفتم همسر من به من خیانت میکنه بلخره و هزارتا شک دیگه

    اصلا این دوطرفه بود من اونو چک میکردم اون منو

    هیچی هم در کار نبود ما تازه در شرف ساختن بودیم که خدا منو هدایت کرد و چقد از اون روز آرومم

    از همون ثانیه اول که دوره ثروت رو خریدم تمام برنامه‌ای اجتماعی رو پاک کردم اصلا از اون رو من شروع کردم به فیلتر کردن ورودی هام دوره سلامتی هم شروع کردم و چون میدونم دوس ندارم برای کسی پیش بیاد و از ی …… چیزی رها شدم و خوب شدم حالا چرا خوب شدم برای اینکه باور داشتم خدا منو خوب میکنه من بلخره سلامت میشم منی که تو زندان افکار خودم زندانی شده بود

    و با رها شدن از اون سلامتیم دوباره برگشتم

    خدایا چقد عزت نفس پایینی داشتم

    خودمو میزدم خودم دوس نداشتم از هر چیز خودم گله میکردم

    خدایا منو ببخش واقعا برای هر چیز کوچیکی داد بیداد میکردم

    آدم عصبی بودم

    اصلا باخودم در صلح نبودم

    خدایا ممنونم ازت که به من همه چیز آروم آروم دادی منو ی آدم دیگه کردی

    چند شب پیش خواب دیدم تو ی باغ رو صندلی نشستم چشامم بستم و لبخند رو لبامه آخ که چقدر کیف کردم خودمو دیدم

    چقدر لذت داشت

    در مورد آرامش همیشه باور داشتم که بلخره آروم میشم

    و شدم اونم چه آرامشی از جنس خدای مهربان

    واقعا الا دارم فقط روی باورام کار میکنم

    و تمرمزهامو یکی یکی پیدا میکنم

    و چقد احساس امیدواری میکنم چقد

    دیگه عجله ندارم

    و این دوره

    کشف قوانین زندگی

    استاد محشره

    استاد این دیگه محشری بود

    هربار ی دوره که میخرم مطمئنم که ی مداری تغییر کرده و من باید بیشتر رو خودم کار کنم اصلا کار ما آدما اینه روی خودمون کار کنیم اینکه ثروت نعمت سلامتی پول خونه ماشین میاره تو زندگی ما اصلا بزرگترین ثروت ما ذهن ماست که خدا بهمون داده و باید روش کار کنیم قدرت خلق کردن داده بهمون

    و ما هرچی بیشتر کار کنیم آگاهانه تر میتونم خلق کنیم استاد ممنونم برای همه چی برای تک تک این فایلها

    چند وقت پیش خواب دیدم دارم از شما سپاس گذاری میکنم یکی بهم تو خواب گفت هز خدای عباس منش سپاس گذار باش الهی شکرت رب من رب وجود من خدای مهربانم من عاشقتم

    دوستای مهربانم در پناه حق باشید

    هروز براتون سلامتی و ثروت روز افزون آرزومندم

    درپناه خدای بزرگ و توانا باشید

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    شهرام قرقانی گفته:
    مدت عضویت: 2319 روز

    بنام خدایی که هرلحظه همراه منه ،مواظب منه،هدایتگر و حامیه منه.

    سلام به استاد توحیدی عزیزم عباسمنش و خانم شایسته و تک تک دوستان عزیز.

    یه تشکر ویژه هم از کامنت زیبای دوست عزیزم آقای خوشدل که باعث شد بعد دو روز تو شوک بودن این کامنت رو بنویسم.

    ↔خدایا ازت بی نهایت سپاسگزارم که این سایت و دوستان توحیدی رو برای هدایت من در مسیرم قرار دادی.

    ↔خدایا ازت بابت فرصت دوباره زندگی که هر لحظه اش با وجود تو رقم میخوره،بی نهایت سپاسگزارم.

    ↔خدایا بابت حضورت در زندگیم بی نهایت سپاسگزارم.

    ↔خدایا بابت این شب زیبا که باعث شد دوباره حضورت رو در تک تک رگهای بدنم حس کنم سپاسگزارم.

    ↔خدایا بابت اینکه بهم قدرت نوشتن این کامنت رو دادی،سپاسگزارم.

    خدایا تو هدایتم کن تا در این مسیر الهی که پر از نور امیده ثابت قدم شم و بتونم هر روز، خودم رو با کیفیتر ارائه بدم، رها و تسلیم امر تو باشم.

    ↔خدایا تو به من راه و روش درست زندگی کردن رو یاد بده.

    ↔خدایا از استاد و تک تک دوستان عزیزم سپاسگزارم که باعث ایجاد” انگیزه ، ایمان ،توکل،شجاعت،صداقت” در زندگی خودشان و دیگران میشن.

    ↔خدایا بابت اینکه: هیچ برگی بدون اذن تو نمیفته بی نهایت سپاسگزارم.

    چند روز پیش کامنت یکی از دوستان رو خوندم که تو ستاره قطبیش از خدا خواسته بود که تو رانندگی هدایتش کنه و از قضا میزنه به یه موتوری و خداروشکر به خیر میگذره و نجواها شروع میشن،و الهاماتی که به دوست عزیزمون با صدای بلند گفته میشه: که اگه من مواظب فرمون نبودم اتفاقات بدتری میفتاد ،دوستان ببخشید که این رو نوشتم ولی میخوام یه ” معجزه ای “*” که اتفاق افتاد در ساعت ” 6 ” بعدازظهر مورخه 1402/3/30 تا ایمانم به این مسیری که هستم قویتر شه و استاد الان دو روزه بعد از چند سال کارکردن روی باورام به درک عظیمی از حرفای شما رسیدم و به فکر فرو رفته ام،دوستان متاسفانه با ماشین تصادف کردم در تاریخ فوق که گفتم ولی اینکه حتی یه خراش کوچیکی روت نیفته در صورتی که ماشینم بدجور اسیب دید و همش دارم سپاسگزاری میکنم و اجازه نمیدم که نجواها بخوان شرایط رو بدتر کنن و اینکه بقول استاد : خدایا شکرت ،میتونست بدتر شه ولی:” الخیرو فی ماوقع ”

    دوستان عزیز بابت وقتی که میزارین و کامنتای فوق العاده میزارین سپاسگزارم.

    ای خدای مهربان از اینکه به من فرصت دوباره زندگی دادی بی نهایت سپاسگزارم.

    خدایا میدونم تو این تضاد رو برای گسترش من فراهم کردی پس خودت این بنده حقیرت رو هدایت و آگاه کن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
    • -
      زینب مرادی گفته:
      مدت عضویت: 996 روز

      سلام شهرام عزیز چقد این نگاهت رروتحسین میکنم دقیقا همینه که تضاد ها فقط برای رشد بیشتر ما به وجود میان اصلا اگه تضادی نباشه رشدی هم وجود نداره من خودم بینهایت تجربه دارم ازاینکه یه تضادی توزندگیم به وجود اومده وفقط کمک کرده من قوی تر بشم ایمانم بیشتر بشه.مم عاشق این ایه از قرانم که میگه همانا باهر سختی اسانیست.دوست عزیزم امیدوارم هر لحظه هدایت خداوند درزندگیتون باشه.وخداوند این مسیر روهر لحظه برامون اسون تر بکنه باهدایت هاش بانشونه هاش

      به خداوند مهربان میسپارمتون هم فرکانسی عزیز.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 813 روز

    به نام خدا

    ردپای 54

    سلام استاد خوبم و دوستای همفرکانس

    امروز روز نشانه ها بود

    یکمی کار خوب پیش نرفت و نجوا ها میخواستن بیان سراغم

    (علت اینکه نجوا ها تو انجام این کار زیاده به خاطر تجارب گذشته و باورهای بسیار ریشه ای تو انجام این کاره

    وگرنه تو خیلی از چیزا نجواهام بسیار بسیار کم شده)

    واس همین بهشون فرصت ندادم گفتم خودم باید فرکانس تنظیم کنم

    از محیطی که بودم آمدم بیرون و شروع کردم پیاده روی

    داشتم میرفتم که یه آقایی با یه کارتن بستنی دستش از مغازه آمد بیرون و اولین بستنی نذریش داد به من

    نمیدونم ولی وقتی این اتفاقات میفته من اون هدیه از سمت خدا میدونم

    به این معنی که خب از پس این یکی چالش هم برامدی

    همین که رسیدم خونه وقت اذان بود

    و باید اعتراف کنم این اولین باری بود که بعد این همه سال من گوش دادم این متن چی میگه

    عاشقان هرچه بخواهید بخواهید خجالت نکشید

    یارما بنده نوازاست اذان می گویند

    بارها این صدا به گوشم خورده بود اما اولین بار بود که شنیدم ،شاید خدا میخواست بگه دختر خواسته ات کوچیک نکن ،من اینجام دل نگران چی؟

    نشونه بعدی امروز برای من هدایت فایل استاد بود

    تو فایل از این میگفتید که همه چیز باید راحت به دست بیاد اگه نمیاد ترمز های خودمونه

    اگه سخته یعنی ما راه سخت انتخاب کردیم ما بودیم که باور کردیم از راه سخت به خواستمون میرسیم ماییم که داریم گره که با دست باز میشه با دندون باز میکنیم

    ما باور نکردیم که راحت تر هم میشه

    ما باور نکردیم که شدنیه

    با دید،هر مسئله ای جوابش تو خودش هست از خودم پرسیدم

    چی باعث شد حال من بد بشه؟

    فکر و نجوایی که میخواد بهت ثابت کنه این بار هم نمیشه

    حالا چرا صداش انقد بلند شده؟فهمیده که اوضاع مثل قبل نیس و داره اهمیتش از دست میده پس هر کاری میکنه تا باورپذیر بشه ،باور درست همینه

    استادم میگه که همه به تضاد و چالش برمیخورن اما تفاوت آدما تو اینکه اون لحظه چطور میتونن عمل کنن و کانون توجه اشون کنترول کنن

    راه حلش چیه؟

    باید یادم میومد که همین 20 روز پیش 1/3کاری که الان میخوام انجام بدم تو 3،4 روز انجام دادم

    سخت بودا ولی من فوق العاده خوب بودم ،بهترین حالت خودم

    یعنی کار خیلی بزرگ تو زمان کم انجام دادم

    حتی همین حالا با شوق و قدرت کار هارو دو برابر سریع تر انجام میدم

    حالا با اون موقع چه فرقی داره؟هیچی فقط برای من ظاهر سختی داره اونم به خاطر تجربه قبلی و شنیده ها

    چی حال من خوب میکنه؟

    بنویسم دارم چیکارا میکنم

    چقدر مسیر پیش آمدم

    چه کار کنم که این مسیر راحت تر برم؟

    قبلا چطور پیش امدم؟

    چی میخوام؟

    اهرم رنج و لذت بنویسم

    مسیر مشخص کنم هدف مشخص کنم

    از خدا کمک بخوام

    قوانین به یاد بیارم و ازشون استفاده کنم

    من مبتدی بودن می‌پذیرم و میدونم که راه طولانی در پیش

    اما مبتدی موندن نمی‌پذیرم

    حالا چیکار کنم تکامل بهتر طی کنم؟

    لازم به ذکر که این کاری که میگم ددلاین داره و من باید خودم با شرایطش تطبیق بدم

    در باقی زمینه ها عجله ای ندارم و بیشتر برام حکم یه چالش خیلی مهم داره

    و میدونم اتفاقات الان حاصل باورهای قبله

    باید جوری برنامه تنظیم کنم که مواجهه من با اون موضوع بالا بره

    و من بارها در معرض تجربه و آزمون خطا اون کار باشم

    بالن سبک کنم و روی داشته ها و اصل تمرکز کنم

    مبتدی بودن با تکرار چند باره به تسلط تبدیل کنم

    تکه تکه کنم و قدم قدم جلو برم

    به تصویر آخر که ناتموم نگاه نکنم که بزرگی کار منو بترسونه

    و به جاش به قدم بعدی فکر کنم

    تصویر سازی درست از همین الان انجام بدم و انجام این کار ،مهم بدونم همون طور که کار فیزیکی مهمه

    اینا چیزایی که به ذهنم میرسه برای حل آشیل اشیلان زندگیم

    دلم میخواد چند وقت دیگه که از این چالش حرف میزنم بهش لقب های آسون تری بدم

    و من بر اون چیره شده باشم و ن برعکس

    ممنون که منو با حل مسائلم همراهی کردید

    استاد عزیز از شمام ممنونم که بهم جسارت مقابله با غول مرحله آخر دادید

    (بازم میدونم تکاملی نیس مواجهه با غول آخر، اما محدودیت زمانی اون اولویت من قرار داده و بعد از اون پله پله پیش میرم ،حتی همین محدودیت زمانی هم باور اشتباه

    اما الان حکم بیماری دارم که هر جور شده باید تا یه تایمی عضو پیوندی برسونه وگرنه ممکنه بد بشه ! واس همین هر راهی امتحان میکنه)

    ازتون ممنونم استاد کمک میکنید به اعماق باور هام سر بزنم و از دلشون کهنه ترین و بی مصرف ترین پیدا کنم و با باور جدید جایگزین کنم

    اجرتون با خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
    • -
      علیرضا رستاخیز گفته:
      مدت عضویت: 1788 روز

      سلام فاطمه عزیزم

      خدایاشکرت که الان سلامت هستی و این کامنت زیبا رو برامون گذاشتی .

      چقدر کامنت پر محتوا و ارزشمندی گذاشتی و این کامنت شما چه تاثیر ها که بر روح و افکار آدم ها میزاره .

      امروز با خودم قدم‌ میزدم و همینطور با خودم صحبت میکردم ، میگفتم علیرضا هیچ کاری حتی به اندازه اینکه یه فیلتر سیگار از رو زمین بردارم و بندازم تو سطل زباله در جهان هستی ضایع نمیشه و تو یه تاثیری هر چند اندک در جهان گذاشتی که به خودت بر میگرده .

      مثله اینکه یه خطی رو بر روی صفحه سفیدی بکشی و اثری به جا بزاری .

      شما اینطور تصور کن که هر روز خدا یه صفحه سفید به شما میده که شما با افکار ، کلام و رفتارت اون صفحه رو پر میکنی ، بستگی داره که تو اون صفحه چه چیز هایی پر کنی ، نکات مثبت ، شکرگذاری ، تجسم خواسته ، یا نجواهای شیطان ، گلایه ، ترس و بهانه هااا

      هیچ تضمینی وجود نداره که من تا یک ساعت دیگه زنده باشم ، پس تلاش میکنم از این لحظه ی حالم لذت ببرم و عشق بورزم .

      خداروشکر که میفهمم ، درک میکنم و مینویسم .

      به جمع این خانواده ی خدایی و ارزشمند خوش اومدی .

      خدایاشکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        Fatima گفته:
        مدت عضویت: 813 روز

        سلام خیلی ممنونم از لطفت

        حق با تو اگه بتونیم اینطور فکر کنیم که فارغ از هر چیزی ،امروز یه‌روز جدیدِ و اونو همونطور که میخوایم خلق کنیم واقعا زندگی خود بهشته

        البته که نیاز به تکامل داره ولی دونستن این دیدگاه میتونه گیم چنجر باشه

        چقدر نکته خوبی گفتی!ساده اس و شاید هر آدمی بدونه ولی برای من تلنگر خوبی بود که راست میگه چرا اینطوری زندگی نکنیم؟

        حتما از ایده صفحه سفید استفاده میکنم مخصوصا تو شرایط سخت

        اگه ما خالق زندگی خودمونیم شاید باور پذیرتر باشه که اینطور بهش نگاه کنیم و دقیقا اونچه که میخوایم خلق کنیم و نوشتنش میتونه برای ذهن منطقی کارآمدتر باشه

        حتی میتونم پارو فراتر بذارم و علاوه بر چیزایی که امروز میخوام رخ بده ،باورهایی که همسو با خلق اون اتفاقات هست هم یادداشت کنم

        مثل وقتی که میخوای ساختمان بسازی علاوه بر نقشه و زمین مناسب ،مصالح هم میخوای

        باورهای هم جهت همون مصالح که قبل از شروع ساختن ،تهیه کردی

        دیدن و نوشتن باور هایی که میخوای باعث میشه ساخت اون خواسته آسونتر و سریع تر رخ بده

        ممنونم از کامنتت خوش‌حالم که عضوی از این خانواده هستم

        در پناه خدا باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1905 روز

      به نام خداوند عزیزِ دلم

      سلام فاطمه جانم.

      بهترین ها نصیبِ راه و مسیرت باشه.

      تا مرورگرم رو باز کردم کامنتِ شما روی صفحه بود، با خودم گقتم هدایت شدی به این کامنت، بخونش سمانه، برای تو نکته ای داره که روزی ات شده بخونیش…

      چقدر این کلمه ی روزی، یا نعمت، یا ثروت یا برکت قشنگه.

      همه شون از سمتِ خدا میان برای ما تا استفاده کنیم و لذت ببریم.

      فقط به صورت پول و مادیات هم نیستن، همه چیز هستن، همه چیز…

      میتونه روزیِ من نگاه زیبا و محبت انگیز یه سگ خوشگل با چشمهای قهوه ای زیباش باشه.

      میتونه روزیِ من ابرهای کپلی توی آسمون باشه که عاشقشونم.

      میتونه لبخندی که موقع پیاده روی تو پارک بهم میزنیم (ورزشکارانِ عزیز و خوش انرژی) در حین ورزش، و خسته نباشید که بهم میگیم باشه.

      میتونه اگاهی یا درسی که در لحظه دریافت میکنیم و باعث آرامشمون میشه باشه و ….

      بخوام بنویسم موارد زیادی وجود داره.

      خدا رو شکر برای تمام روزی و نعمت و ثروت و برکتی که هر ثانیه واردِ زندگی همه مون میکنه.

      بی نهایت لذت بردم از خوندنِ کامنتت فاطمه جان.

      جالبه برام، این دومین باری هست که کامنتت اومده جلوی چشمم و خوندم، اینبار خیلی بهتر کامنتت رو درک کردم و متوجهش شدم.

      چقدر قشنگ خودت، خودتو راهنمایی کردی و نوشتی.

      البته که خدا هدایتت کرد و میکنه و بهت میگه چیکار کن، چطوری فکر کن و چطوری عمل کن.

      دونه به دونه باورهای امیدبخشی که نوشتی رو با لذت و عشق خوندم و کیف کردم.

      امیدوارم با حمایت عظیمی که خدا ازت میکنه جلو بری برای رسیدن به خواسته ها و اهدافت.

      دقیقا بستنی اومد سر راهت به عنوان نشانه، که هم جایزه کنترل ذهنت باشه هم بگه مسیر درسته، ادامه بده…

      این باورهایی که نوشتی شگفت انگیز هستن، صاف رفتن نشستن روی قلبم:

      بالن سبک کنم و روی داشته ها و اصل تمرکز کنم

      مبتدی بودن با تکرار چند باره به تسلط تبدیل کنم

      تکه تکه کنم و قدم قدم جلو برم

      من عاشقِ اینم که اصل رو بفهمم، درک کنم و بر اساسِ اصل زندگیمو جلو ببرم.

      عاشق اینم که ترمزهامو شناسایی کنم که بتونم روشون کار کنم و جایگزینشون کنم با باورهای سالم و امید بخش

      که به لطف استاد و فایل اخیر، همچنین سایر فایلهای استاد تا بدینجا و طی کردن روند تکاملیم، تونستم دیروز یه عالمه ترمز ریز و درشت شناسایی کنم و بنویسم در همه ی جنبه های زندگیم.

      استاد جانم، الان یادم افتاد…

      دیشب خواب شما و مریم جانم رو دیدم، چقدر هم ذوق داشتم که صحبت میکردیم.

      تو خواب داشتم مریم جون رو تحسین میکردم و میگفتم چقدر الگوی خوبیه برای من و باعث شده برم توی دلِ یه سری از ترس هام و خروج از نقطه ی امنم…

      خوشحالم و سپاس گزار برای تمام آگاهی هایی که بهم یاد دادین، یاد میدین و یاد خواهید داد.

      بی نهایت سپاس گزارتونم.

      خدایا دوستت دارم

      خدا رو شکر برای همه چیز

      خدا رو شکر برای همیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Fatima گفته:
        مدت عضویت: 813 روز

        سمانه عزیزم سلام

        این دومین بار که افتخار هم صحبتی با شمارو دارم

        قشنگی ماجرا اینجاست که به موقع ترین لحظه ممکن قدم میزاری تو لحظه هام

        با وجود اینکه پاسخ شما به کامنتم زیر دو کامنت دیگه بود که قبلا جواب دادم،اما پیامتون ندیده بودم!!!!

        تا الانی که درست مثل دفعه قبل که بهترین موقع پیامت خودم ،از راه رسیدی

        تا دوباره بهم یادآوری کنی بابا فاطمه چرا اینقدر سخت میگیری؟

        چرا یادت میره چه نیرویی همراه خودت داری ؟اخه بنده خوب چرا اصلا اجازه میدی دنیا روی سخت نشونت بده وقتی پشتت به خدا گرمه

        سمانه عزیز ،امروز برای من روزی بود که از صبح با درد گذروندم

        و یادم رفته بود که چیا بلدم ،عضو چه سایتی ام ،چه کسی همراه خودم دارم

        اجازه داده بودم درد و بیماری ،پاش از گلیمش درازتر کنه

        پیامت قشنگترین تلنگری بود که نیاز به شنیدن داشتم ،ازت بسیار سپاسگزارم

        تو نعمت و روزی و فراوانی امروز من بودی

        بهم یادآوری کردی وقتی به پاشنه آشیل برخورد میکنم ،قوانین یادم نره ،بلکه درست همون لحظه، لحظه استفاده از قوانین

        از خدا برات بهترین هارو میخوام

        درپناه خدا باشی دوست عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1905 روز

          سلام فاطمه ی عزیزم.

          دقیقا حس میکنم و باور دارم که خدا هدایتمون میکنه به بهترین ها در بهترین لحظه، اگه اجازه بدیم که هدایتمون کنه.

          بعدش نعمت و آرامش و ثروته که سرریز میشه تو زندگیمون.

          خیلی خوشحالم که برام کامنت نوشتی.

          خوشحالم که الان حس و حالت خوبه.

          تحسینت میکنم که روی خودت کار میکنی، خدا هم برات نعمت هاشو میفرسته، نعمت هایی از جنس آگاهی، برکت، ثروت و …

          ممنونم از پیام قشنگت، از محبتت، از دعای خیرت.

          بهترین ها رو برات میخوام از خدا. سلامتی میخوام، حس خوب میخوام، آرامش میخوام، ثروت می خوام.

          خدایا خیلی دوستت دارم و سپاس گزارتم برای همه چیز برای همیشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1905 روز

          سلام فاطمه جانم

          هدایت شدم به سمتت که برات بنویسم

          خودمم نمیدونم چی قراره بنویسم، اما بهم گفته میشه…

          استاد جانم عاشقتم وقتی این جمله رو میگی با اون درجه از اطمینان و اعتماد به خدا:

          گفته میشه…

          عاشقتم استاد توحیدیِ عزیز دلم، که انقدر وصلی به منبع و با این خلوص میگی گفته میشه و حقیقتا که گفته میشه، هر وقت اعتماد خالص کردم، بهم گفته شده، هدایت شدم…

          فاطمه جان، دیروز پروفایلت رو میدیدم، تحسینت کردم و سپاس گزار خدا شدم برای رویِ ماهت، صورتِ قشنگت، آرامش و لطافتی که صورتِ قشنگت داره و حس خوبی که دیدن عکست بهم داد، اینکه چقدر قشنگی و خوشحالم از آشنایی باهات.

          شگفت زده میشم هر بار از جنسِ ارتباطاتِ خالص و ناب و صمیمی و متمرکز روی اصل، با بچه های سایت…

          نمونه اش خود تو…

          من تو رو ندیدم و نمیشناسم از نزدیک، اما فرکانس خیلی خوبی از سمتت دریافت کردم.

          مثل سعیده جان شهریاری، زهرا جان نظام الدینی، سید علی خوشدل، فاطمه خانم سلیمی، مثل حمیدِ حنیف (سعیده جان حنیف دیگه موند روی حمید آقا :)، جالبه که با کلام میتونیم سبب شادی و حس خوب بشیم برای هم یا برعکسش، انتخاب ما چیه؟ از ابزارِ کلام چطوری استفاده می‌کنیم؟ جهت خلق حس خوب یا بد؟)

          و خیلی دیگه از بچه ها…

          ننوشتن اسمشون فقط برمیگرده به حضور ذهن الان و این لحظه ام، وگرنه قدر دان تک تکشون هستم، چه اونایی که با هم کامنت تبادل می‌کنیم چه اونایی که فقط خواننده ی کامنتهاشون هستم.

          و اینکه این سایت و محتواش و آدم هاش روزی و نعمت من و همه مون هست.

          خدایا شکرت برای این نعمت و ثروت نامحدود و بی نظیر.

          فاطمه جانم:

          چرخه ی هدایت خودش کارِ خودشو انجام میده، بهتره ما دخالتی نکنیم و فقط آروم باشیم و ببینیم و لذت ببریم از ثانیه هامون.

          تکلیفِ امروزم: لذت ببر از ثانیه ثانیه هات امروز…

          سمانه میدونی هدایت یعنی چی؟

          یعنی اگه قراره میوه ای بخوری و داخلش کرم باشه، تو کاملا غیر ارادی اون میوه رو باز میکنی و میبینی کرم داره و نمیخوریش…

          یعنی در بهترین زمان بهت میگه چیکار کنی.

          یعنی زمان درست پیاده روی روزانه و محل پیاده روی رو بهت میگه…

          هدایت میگه خودت باش، راحت باش با خودت، خودتو دوست داشته باش، حتی اگه اشتباه کردی یا حتی همین الان هم داری اشتباه میکنی…

          خودتو طرد نکن، خودتو محکم بغل کن، مراقبِ خودت باش، به خودت محبت کن، ببین چی میخوای، نازِ خودتو بکش، خودتو ببر تفریح، خرید و …، خودتو دعوت کن به یه مهمونی تکی خودت و خودت …

          سمانه جان شما قسمتِ خودتو انجام بده.

          یادت باشه سکوت کنی

          تسلیم خدا باش

          آروم باش

          گوش کن

          ببین

          چشم بگو

          انجام بده

          محصولِ نهایی که حسِ خوب هست رو تحویل بگیر

          این میشه همکاری سمانه و خدا با هم.

          خدایا ممنونتم برای حسِ خوبم همین الان و همیشه، وقتی تو رو دارم همه چیز دارم و جهانم بزرگه، وقتی تو نباشی جهانم کوچکه، همیشه باش تو تک تک لحظاتم فدات بشه سمانه.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            Fatima گفته:
            مدت عضویت: 813 روز

            سلام دوست عزیزم

            دیگه چی بهت بگم؟تو کجا بودی تا حالا ؟داری با من چه میکنی ؟

            چطوری آنقدر به موقع میای سراغم؟تو ردپای امروزم دربارت نوشتم

            که هدایت تو باعث هدایتم شد

            راست میگی ،نمیدونی چی میخوای بنویسی ،بهت گفته میشه

            چی هم گفتی دختر دیوانه ام کردی

            اول ازت سپاسگزارم که آنقدر زیبایی درون داری که انعکاس زیبایی خودت رو در صورت من میبینی

            زیبایی هم اگه هست ،تو دل آدم های مهربون و فوق العاده مثل شماست

            تو آنقدر خوب هدایت درک کردی ،که خودت عامل هدایت من شدی

            دست خدا شدی برام

            ماجرا تو ردپا نوشتم که چه به موقع آمدی سراغم

            چه به موقع تک تک کلمات و جملاتی که باید می‌شنیدم، در قالب پیام برام نوشتی

            ماموریت رو خوب انجام دادی خسته نباشی دختررر

            برای تک تک لحظه هایی که با خوندن پیامت لبخند داشتم ازت سپاسگزارم،برای اشک های شوقی که با پیامت ریختم ازت ممنونم ، تو اوج ها پیامت میاد که بهم یادآوری کنه

            بازم که داری سخت میگیری

            بازم که یادت رفت تو دیگه الان منو داری نگران چی؟

            مرسی پیام رسان خدا

            هرچی آرزو خوبه مال تو

            در پناه خدا

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1905 روز

          ادامه ی پیام قبلی:

          هدایت یعنی بهت بگه پاشو الان برو پیاده روی، آهنگ یا رب حمید هیراد رو پلی کن، خودش یهو الهام کنه بهت که:

          سمانه داخلِ آزمونِ عزت نفس هستی…

          برو جلو ببینم چه میکنی…

          کار کردی روی خودت، بیا ببینم چیکار کردی و چیکار میکنی از این لحظه…

          ببینم الان، دقیقا در شرایط فعلی جَنَمِش رو داری خودتو دوست داشته باشی یا نه؟خودتو در آغوش میگیری یا پَس میزنی؟

          سخته ولی خدا خودش کمکم میکنه واسه حرکت در این مسیر زیبا و چالشی

          خودش هدایتم میکنه واو به واو حرکت در این مسیر رو…

          خدا هم جواب رو میده هم راه حلِ رسیدن به جواب رو

          نشونه اش هم اومد: پروانه سفید کوچولوها…

          هدایت یعنی خودش میگه آروم باش من هدایتت میکنم سمانه

          وقتی منو داری از چیزی نترس

          من هستم و کمکت میکنم با همه ی جهانم…

          هدایت یعنی خودم بهت میگم چه کنی، تو صبور باش، آروم جلو برو، آروم حرکت کن…

          فقط چیزهایی که یاد گرفتی رو لیزری تمرکز کن و انجام بده…

          نشونه اش اومد: کلاغ جان ها که به قول زهرا جانم (نظام الدینی) نویدبخش خبرهای خوبن، پیام آور رشد و تغییر هستن…

          فاطمه جان بهترین ها بیاد سمتت.

          هدایت شی به بهترین ها.

          خدایا میدونی که عاشقتم، میدونم که عاشقمی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: