چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2 - صفحه 3

939 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ارمغان رضوی گفته:
    مدت عضویت: 1288 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلامی از جنس عشق به استاد عشق استاد عباسمنش بزرگ و استاد مریم جون زیبا و بینظیر

    ممنونم ازتون استاد با این فایل بینظیر و زیباتون واااای نمیدونین من امروز تو تمرین ستاره قطبی که هر روز انجام میدم و عادتم شده دیگه خداروشکر از خدا هم خواستم استاد فایل جدید باز بزارن رو سایت هم سورپرایزم کنن و چه سورپرایزی از این قشنگتر که راجع به مسئله ی روابط عاطفی صحبت کردین واقعا عشق کردم و لذت بردم این فایل رو دانلود کردم و باید مثل تموم فایل های دوره هاتون بارها و بارها گوش بدم تا به عمق قضیه پی ببرم خدارو بی نهایت شکرت

    دوره کشف قوانین زندگی به من استقلال مادی داده به من آزادی زمانی و مکانی واقعی داده حال خوب داده و و خالق بودن رو یاد داده و فهمونده و هر ثانیه دارم با این دوره زندگیمو اونجوری که خودم میخوام خلق میکنم و چی از این قشنگتر و خوشگل‌تر خدارو بی نهایت بار شکر

    و همچنین با تمرین ستاره قطبی که اینقد محشره مگه دیگه واقعا آرزویی واسم میمونه که رخ نده استاد خیلی خوبه این تمرین فوق العاده س و مریم جون خوشگل و بینظیرم که بروزرسانی دوره کشف قوانین رو حسابی ترکوندن و من کلی کیف میکنم احساس میکنم مثل مریم جون شدم و با خودم در صلح و هماهنگی قرار گرفتم بیشتر از همیشه استاد من چون تو روابط مشکل داشتم و البته هنوزم رابطه م شکل نگرفته ولی ایمان دارم که شکل میگیره خیلی زود با تموم وجودم ایمان دارم به این موضوع و

    خودمو شبانه روز بستم به جلسات دوره ی عشق و مودت و خداروشکر نشونه های عالییییییییییییی دارم میبینم برای همین با قدرت میگم استاد هفته دیگه همون پسره میان خواستگاری و همه چی درست میشه :))))))))))))

    ولی شوخی میکنم من چون رها شدم و با خودم در صلح و هماهنگی هستم این پسره جذب من شده و همش میاد سمتم چون حال خوبم رو بسته به این پسر نکردم چون اون آدم اصلا نمیتونه حال خوب به من بده من فقط خودم حال خودمو خوب میکنم با تغییر زاویه دیدم به تموم موضوعات جوری نگاه میکنم که به احساس بهتر وعالی برسم و حال خودمو فقط خودم عالی میکنم و اینکه منتظر باشم کسی از بیرون بیاد و حال خوب رو به من بده این یه توهمه و هیچ وقت اتفاق نمیفته دوزاریم افتاده استاد عزیزم و نمیتونم از حال بی نهایت عالی م بهتون بگم هر لحظه و از این حد در صلح بودن با خودم البته که میگم شبانه روز دارم فایلای عشق و مودت رو گوش میدم و 100٪تاثیر این باورای جدید در من هست این هماهنگی و در صلح بودن با خودم بی نهایت خوشحالم از این بابت و مدیون شما و آگاهی های بینظیرتون هستم بهترین و عاشق ترین و بینظیرترین اساتید دنیا استاد عباسمنش بزرگ و عزیزم و مریم جون خوشگل و زیبا و واقعا شایسته در تمام زمینه ها و شما الگوی من هستید تا ابد سایتون مستدام باشه برام

    عاشقتونمممممممم روی ماه جفتتون رو میبوسم

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند ‌در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
  2. -
    محمد آسوده گفته:
    مدت عضویت: 758 روز

    سلام به استاد عزیز

    من خیلی لذت بردم و صادقانه بگم خیلی از این ترمز ها و افکار نامناسب را من داشتم

    من وقتی که یکی از این ترمز هایم را ازبین بردم همان لحظه من نتیجه را دیدم و چند بار دوباره به خودم آفرین گفتم که توانستم یکی از این فرکانس ها را از بین ببرم

    یکی از این ها ( من نمی توانم بدون داشتن شغل پول بسازم ) من روی خودم آن قدر کار کردم و در طور روز به خودم گفتم من می توانم پول بسازم بدون اینکه کار خاصی انجام دهم

    چند روز قبلش من یک ماشین حساب را به کسی قرض داده بودم و آن را چند روز ندیده بودم . یک روز به من زنگ زد که قرار گذاشتیم در یک پارک کوچک که ماشین حساب را به من برگرداند ، وقتی آورد گفت اتفاقی یک خراش کوچکی روی آن افتاده بود ، برای همون خراش کوچک چند برابر پول آن ماشین حساب را به من داد با اینکه من اسرار بسیار داشتم که لازم نیست ، این چیزی نشده و…

    خدارو شکر می کنم کهمن را هدایت کرد و خیلی ممنون از استاد خوبم که به این راحتی راه را به من آموخت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    فرنگیس محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2650 روز

    سلام استاد عزیزم

    می‌خوام در مورد احساس لیاقت و ارزشمندی از دید خودم صحبت کنم

    چند وقته که به لطف خدا احساس میکنم بنده لایق تری شدم ،دیگه اون احساس گناه ی که نسبت به گذشته ام داشتم رو ندارم ،به لطف جلسه سوم عزت نفس ،خیلی رو احساس گناه و اینکه من باعث عوض شدن سرنوشت کس دیگه ای شدم رو از خودم دور کردم

    و این چند وقت بین خودم و خدای خودم احساس نزدیکی عجیبی دارم ، کنار خودم احساس ش میکنم

    همین چند وقت پیش کاملا اتفاقی تو یه کوچه ای قدم کذاشتم که در گذشته 14سال پیش اونجا کلی خاطره تلخ و شیرین داشتم

    یه آن انکار یه صدای بلندی گفت اون فایل رو استپ کن ،یه چند لحظه به من گوش کن ، صدای استاد رو بستم ،قدم میزدم ولی اونجا نبودم

    رفتم تو گذشته 14 سال پیشم که سن و سالی نداشتم اما به شدت وابسته شده بودم ،بماند که خانواده هامون هیچ وقت با ازدواجمون موافقت نکردن ،خدا رو شکر

    از اون مرحله با کلی سختی و در به دری گذر کردم ،..که 5سال طول کشید.

    اما چیزی که متوجه شدم اینه که خوب من که همون آدم م ، حافظه که همون حافظه است

    قلب همون قلبه

    اگه انقدر من عاشق یک نفر بودم چرا الان حتی تو خواب شبم هم ،یادم نمیاد

    اصلا انگار که هیچ وقت این آدم روی زمین نزیسته ،بماند که خیلی زود از مهمانی این دنیا رفت و عمر کوتاهی داشت

    اصلاً به خاطر ندارم چطور اون همه وابستگی فقط و فقط با گوش دادن به فایل های شما همون دفعه اول ،برطرف شد ,انگار جای عشق به الله و اون شخص جابه جا شد ،خیلی راحت ،خودم هنوز باورم نمیشه،اون خلع واقعا به یکباره پر شد سال 97این اتفاقی که یکباره در ذهنم افتاد رو براتون ایمیل کردم

    اصلا از اون شب احساس می کنم دری از درهای آگاهی به روم باز شد، با دلیل و مدرک و با الگو ی ،که خودم هستم و گذشته خودم، به خودم ثابت شد که که ما موجودات لایتناهی و تنهایی هستیم که اومدیم که در لحظه زندگی کنیم و خودمون رو گسترش بدیم و لذت ببریم،وابستگی به غیر از خدا اصلا وجود نداشته و نداره ،یه توهم ذهنی که باورش کرده بودم

    به سبب ناآگاهی ام و جای خالی خدا در زندگی ام به دیگری وابسته شده بودم و دقیقا عشق راستین بین بنده و خدا ست وبس.

    چقدر این چند روز فایل های آرامش و در پرتو آگاهی رو گوش دادم و العان باز بهتر درک می کنم سکوت و ناظر بودن را بیشتر تمرین می کنم ،لذت میبرم از عشق ورزیدن به همه بدون قید و شرط و بدون وابستگی رو تمرین میکنم تا بهتر درک ش کنم

    اتفاق فوق‌العاده ای که امروز تجریش کردم رو هم دوست دارم با شما و دوستان خوبم به اشتراک بزارم

    بین خودم و خدای خودم نشانه گذاشته بودم که خدایا ،یه قرآن خیلی خوب برای من بفرست ،خودت برام جورش کن ،خودت برام بخر ش،چوندمیخوام از نو تمرکزی روی درک آیات زمان بزارم

    قران خودم دست مامانم هست و چون میخونه ،نخواستم ازش بگیرم ،

    کلا یه قرآن جدید میخواستم برا شخصیت جدیدم، به خودم هدیه بدم

    امروز یه آگهی دیدم و پیام دادم و اون خانوم لابلای عکس هایی که فرستاد ،یه کتاب فرستاد ،اینقد بزرگ بود فک میکردم کتاب شاهنامه است ،گفتن قرآن،هست ، قرآن نفیس ی هست اگر میخونید این رو هم بردارید، چون چند تا دارم لازم ندارم ، دقیقا دیدم این یک نشونه ست ،قلبم به من گفت

    و با یه آژانس خودش اومد تو خونمون

    اما از باز کردن بسته متحیر شدم یک قرآن خیلی نفیس که شاید من با کمتر از یک دهم قیمت اصلی خریده باشم در واقع رایگان به من داد،رو چه حسابی ،نمیدونم ،چطور خدا قلبش رو نرم کرد و اصلا پیشنهاد ش رو داد

    قران سال1337 خورشیدی ،مصباح زاده

    طول 45 در عرض 25

    انتهای کتاب ش اومده چندین صفحه، کلمات و تکرار اونها درایه های مختلف نوشته ،

    اصلا بعیده از این کتاب تو کل شهرمون چند تا بیشتر باشه

    خدایا من دنبال چی بودم و تو چی برای من فرستادی ،چقدر سخاوتمند ،از چه راه بعیدی،که به ذهنم هم خطور نمیکرد

    خدایا من چقدر لایقم،وقدر پیش تو ارزشمندم و خودم رو کم دست کم گرفتم

    و تو چقدر سخاوتمندی ،که یه قدم سوی تو بردارم،ده قدم سمت من میایی

    چقدر خطش درشت و خوانا خدایا ممنونم ازت

    چقدر استاد تاکید دارن تکرار کلمات رو تو قرآن پیدا کنید و یکی سالها پیش این کار رو انجام داده،جدول کشی کرده با آدرس آیه و صفحه مربوطه اش

    می خوام بگم که وقتی احساس گناه و از خودم دور کردم خودم رو لایق و ارزشمند دونستم و نسبت به خواستم رها بودم ،چنین پاداشی گرفتم و این الگو و باید برای بقیه خواسته هام انجام بدم

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای:
    • -
      محمد احمدی گفته:
      مدت عضویت: 614 روز

      سلام دوست عزیز

      چقدر زیبا و عالی نوشتید

      خدا خیرت بده

      خصوصا اونجایی که گفتید عشق راستین باید فقط بین خدا باشه و بنده و بس.

      به یاد حرف یکی از عرفای معاصر افتادم که می گفت:

      اگه عشق بین دو تا انسان بود باید خیلی دوام نداشته باشه و بعد از 40 روز ( شاید عدد روزش بیشتر باشه دقیقا یادم نیست ) به عشق بنده و خدا تبدیل بشه.

      حس می کنم دوستان این سایت مثل شما خودشون یه پا عارف با لله هستن

      خدا را شکر بابت وجود شما

      و خدا را شکر بابت وجود استاد عباس منش و همکاران خوبش در این سایت پر محتوا

      در باره اینکه چطور قرآن ترجمه مصباح زاده به دستتون رسید

      خیلی خوشحال شدم و اشک شوق ریختم.

      چند وقت پیش تو یه مسجد این قرآن را که چاپ 1345 بود دیدم

      خیلی قطور و زیبا و ترجمه عالی بود.

      خدا را شکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    رضا گفته:
    مدت عضویت: 1611 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان به نام خداوندی که نور آسمانها و زمین است به نام خداوندی که بینهایت بخشنده و مهربان است به نام خداوندی که همیشه در حال هدایت من است و همیشه همراه و پشتیبان من است خدایا شکرت از بابت اینکه من رو به این مسیر زیبا و توحیدی و مقدس سید حسین عباس منش هدایت کردی خدایا شکرت از بابت تمام آگاهی‌های که بهم عطا کرده ای خدایا شکرت از بابت تمام لحظاتی که در احساس خوب بوده‌ام یارب صد هزار مرتبه شکرت از بابت تمام زمان هایی که در احساس سپاسگزاری بوده‌ام سلام به استادان عزیزم سید حسین عباس منش و خانم شایسته سلام به تمام بچه های گروه تحقیقاتی عباس منش من از سال 90 با استادم با گروه تحقیقاتی آشنا شدم و از فایلهای رایگان استاد استفاده کردم و سال 91 دوره فوق العاده عالی 12 قدم رو به لطف الله مهربان خریدم و هدفم را سلامتی کامل تعیین کردم یکی داشتن پوستی سالم و زیبا و دومین هدفم داشتن چشمانی قوی سالم تیزبین و من که به مدت 12 سال درگیر بیماری شدید پوستی بودم و دکتر ها زیادی نیز رفته بودم بسیار خسته و درمانده شده بودم و به لطف الله مهربان این بیماری پوستی را که همه می گفتن لا علاج و مادرزادی می باشد به راحتی خوب شد البته به وسیله توجه به نکات مثبت بدنم و داشتن احساس خوب و کنترل کانون توجه و آموزش های استادم در دوره فوق العاده عالیه دوازده قدم و البته بعد من از دوره های راهنمای عملی دستیابی به رویاها و دوره با صلح رسیدن با خود استفاده کرده ام و بحمدالله پوستی نرم و سفید و سالم زیبا دارم و بیماری شب کوری نیز هنوز درمان نشده است و فقط 10 درصد بر قدرت بینایی هم و میدان دیدم اضافه شده است و چشمان من به حمد لله رب العالمین بهتر شده و خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم از بابت نعمت سلامتی که هم اکنون دارم و خدا را هزاران مرتبه سپاسگزارم از بابت اینکه 10% توانستم بیماری شب کوری ام را درمان کنم به خداوند را هزاران مرتبه شکرت که هم اکنون نیز پوستی سالم و زیبا و فوق العاده عالی دارم و به اندازه ای

    که روی خودم کار کردم و ذهنم را کنترل کردم و به مدت زمان هایی که در احساس خوب بودم نیز پیشرفت کرده ام و باید صبر کنم تا تکامل طی بشود توکل بر الله مهربان و به اندازه ای که ایمان داشتم که من خالق صد در صد شرایط زندگی هستم نیز نتایج خودش را نشان داده است من به اندازه ای که ایمان داشته ام که تمام اتفاقات زندگی من بدون استثنا حاصل افکار باورها و فرکانس های من هست نتایج وارد زندگیم شده است و من به اندازه ای که ظرف وجودی ام برای دریافت نعمت ها و الهامات و ایده ها بزرگ و بزرگتر شده است نتایج نیز وارد زندگیم شده است ولی هنوز خیلی جای کار دارم و نتایج دلخواهم هنوز به اندازه ای که دوست دارم با وجود تلاش فراوان وارد زندگی من شده است توکل به الله مهربان و با اینکه تلاش های فراوانی می کنم از لحاظ ذهنی کار کردن روی باورهای قدرتمند کننده و ترمز هایی که من نیز قبل از آشنایی با دوره های استاد داشته ام من فرد بسیار مذهبی بودم و بسیار اهل مسجد بودم و به قول بچه های مسجد امام زمانی بوده‌ام باور های بسیار بسیار محدود کننده داشته‌ام یک اینکه هرچه من بلای بیشتری به سرم بیاید به خداوند نزدیک تر می شوم مفربتر میشوم هرچه من مریض تر باشم و بیشتر رنج و درد بکشم به خداوند نزدیک می شوم همیشه اهل صیام

    و قیام بودم همیشه در حال روزه بودم و به خودم سختی می دادم از نعمت های خداوند استفاده نمی کردم و بیشتر موقع ها غمگین و ناراحت بودم و احساس گناه شدیدی میکردم به خاطر اینکه نماز هایم اول وقت نمی خواندم نمی‌توانستم خداوند را عبادت کنم آنطور که دلم میخواهد و یک ترمز دیگری که داشتم این بود که باید از دنیا و مادیات بگذریم تا به خداوند برسیم و بعد به حمد لله رب العالمین همین طور که از دوره‌های استاد استفاده می‌کردم و تمرینات عملی را انجام می‌دادم و مخصوصاً استفاده از جلسات قرآنی و تمرین ستاره قطبی و کتاب های زیادی نیز در این مورد نیز مطالعه می کردم یک کتاب شفای زندگی از خانم لوییز ال هی که سرطان خودش را در عرض 6 ماه کاملاً درمان کرد از بچه‌های گروه تحقیقاتی عباس منش که خیلی از بیماری های شان را به راحتی نیز درمان کردند و من نیز از این الگوها نیز استفاده می کردم و من از هجدهم خرداد نیز تصمیم گرفتم که دوره کشف قوانین زندگی رو به لطف الله مهربان خریداری کنم و از 18 خرداد نیز روزی مبلغ 150 هزار تومان نیز در کارت دیگری ذخیره می کنم تا چهاردهم تیرماه که بشود مبلغ 3 میلیون و 700 هزار تومان و 100 هزار تومان هم در کیف اتاق شخصی نیز ذخیره داشته‌ام انشالله که بتوانم دوره کشف قوانین زندگی را به راحتی خریداری کنم همیشه در پناه الله یکتا سالم شاد ثروتمند باشید ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    پارسا پریان گفته:
    مدت عضویت: 758 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و سایر دوستان مهربانم .

    میخوام از دوتا مانع بزرگ صحبت کنم که رفع اونها کمک بزرگی به خودم کرد.

    اول:

    تفکر کردن به گذشته و حسرت خوردن بابت گذشته است. اینکه ما تمرکز و توجه مون رو روی آینده بگذاریم و فرکانس خوب ارسال کنیم به جهان هستی اما مدام به خودمون بگیم کاش چند سال پیش کار مشخصی رو انجام نمی دادم یا کاش ارتباط مو با شخصی خاصی قطع نمی کردم و خیلی از کاش های دیگه که درواقع داره این باور ناخودآگاه و عمیق رو در ما ایجاد می کنه که تو به تغییر صد درصدی آینده ات ایمان نداری و هنوز باورت نشده که میتوانی شرایطی خیلی بهتر از گذشته برای خودت بسازی. می تونی با افراد خیلی خیلی بهتری آشنا بشی و درآمد خیلی بیشتری کسب کنی، می تونی خوشبخت تر باشی و به هرچه که در گذشته از دست دادی برسی. شکست دادن این باور امیدو و انرژی فوق العاده ای به انسان میده و باعث میشه مسیر راهت تر و دستیابی به خواسته های سریع تر اتفاق بیفته.

    دوم:

    دومی رو میخوام با یه خاطره براتون بنویسم، من چند وقت پیش برای تعطیلات رفتم تو یکی از بکر ترین مناطق جنگلی شمال ایران در استان گیلان ، همه چی زیبا و جذاب بود اما بازم حس می کردم نمی تونم اونجوری که باید لذت ببرم. رفتم کنار رودخونه و پامو گذاشتم تو آب ، احساس کردم بهتر شد شرایط و یه لحظه انگار بهم الهام شد که بپر تو آب! ، اولش به خاطر سرمای آب مقاومت کردم اما به خودم گفتم باید برم تو آب. رفتم وسط آب و جایی که نسبتا یک متری عمق داشت نشستم و تمام بدنم رو در آب فرو کردم. وقتی سرم ر از آب بیرون آوردم حس کردم که دیگه آب سرد نیست. یه لذت فوق العاده ای رو تجربه می کردم ، انگار غرق شده بودم در طبیعت و دیگه داشتم ازش لذت می بردم. انگار هماهنگ شده بودم با درختا و هوا و حتی سنگ های کف رودخونه. انگار خود طبیعت بودم…

    می دونید میخوام چی بگم؟میخوام بگم ما همه مون درخواست هایی داریم از خودمون اما هنوز خودمون رو به عنوان فردی که با خداوند یکی شده و خالق زندگی خودشه درک نکردیم. ما هنوز باور نداریم که جزوی از خداییم و می تونیم زندگی مون رو همونطور که میخوایم شکل بدیم. شک داریم در رسیدن به خواسته هامون چون آرامش و اطمینان یکی شدن با خدا رو حس نکردیم.

    خداوند در آیه 80 سوره اسراء خطاب به پیامبر می فرمایند: بگو: پروردگارا، مرا (در هر کار،) با ورودی صادقانه وارد کن، و با خروجی صادقانه خارج ساز؛ و از نزدت برای من تسلّطی یاری بخش، قرار ده.

    چقدر زیبا خدا بهمون میخواد بگه که قبل از هر کاری این باور رو در ذهنت داشته باش که به لطف و یاری خدا تو بخشی از خدا هستی و تسلط داری به امور زندگیت.

    هنگامی که در فرکانس خالق هستی قرار بگیرید، با انرژی خدا هماهنگ بشید و از او بخواهید که در این هماهنگی یاری بخش شما باشد و عمیقا و فارغ از تمامی تضاد های ذهنی و تردید هایتان در مسیر رسیدن به خواسته گام بردارید. یقیقا آن خواسته با اختیار کامل خودتان و همانطور که شما تجسم و تصور می کنید به شما اعطا خواهد شد. چرا که شما دیگر یک خالق واقعی هستید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
  6. -
    رسول عباسی گفته:
    مدت عضویت: 3980 روز

    سلام و درود خدمت استاد و هم خانواده ای های عزیز

    دوستان ببخشید من نمیدونم چرا با خوندن کامنت ها احساس بدی بهم دست میده

    (البته به جز تعداد محدودی از کامنت ها ، مثل کامنت های آقای عطار روشن عزیز و … که کامنت های این عزیزان رو با جون و دل میخونم و واقعا احساس عشق میکنم)

    اما با خوندن اکثریت کامنتها، همونهایی هم که امتیاز بالایی گرفتن ، احساس بدی بهم دست میده

    احساس میکنم با خوندن اینها مسیر برام سخت تر میشه

    کسی هست که تجربه ای مشابه من داشته باشه ؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1860 روز

      سلام دوست عزیزم

      چرا خودت کامنت نمینویسی؟!

      یه مدت به جای اینکه کامنت دیگران رو بخونی، شروع کن از تجربیات قدیمی خودت در مورد مسایل. گوناگون، بنویس.

      شما ماشاالله پیشکسوت ما هستی! و قطعاً توی این مسیر چیزهایی رو خیلی بهتر از ماها فهمیده ای و میتوانی در مورد درست یا غلط بودن خیلی از حرفهای ما حکم بدهی!

      فکرش رو بکن، وقتی شما عضو این سایت بودی، من اصلا نمی‌دانستم قانون جذب یعنی چی؟!

      با اجازه، فضولی کردم و کامنت های قبلی شما را در سالهای گذشته پیدا کردم و خواندم. شما بسیار شیوا و متین می‌نویسید و این قلم شیرین حیف است که استفاده نشود

      اطمینان دارم وقتی منظم و پشت سرهم بنویسید،مشکل شما مرتفع خواهد شد.

      منتظر کامنتهای زیادو خوب شما هستم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    شیرین حمزه ای گفته:
    مدت عضویت: 2689 روز

    بنام خالق هدایتگرم وهمیشه حامی من..

    خدایاشکرت برای هدایتی که دربهترین زمان برای من میرسونی بادستان بینظیرت..

    سلام به استادای عششقق، الهی من قربونتون برم که چ تصمیمات زیباوچه خواسته های قشنگی اون روزتواون صحرای شن های روان شمابرای خودتون مشخص کردین وخدامهرتاییدزد که نتیجه اش چنین نعمت های فوق العاده ای داره میشه برای میلیون هانفرکه گوش شنواداشته باشن برای این نعمت هدایت ها، میدونین داشتم فکرمیکردم اینکه ادم غنی بشه چقدخوبه ازلحاظ مادی وپرشدن ازخواسته هاش که دیگ خواسته ات میشه ایجادرشدوگسترش جهان، استادای عشقمم اینکه شماالان به حدی ازکمال رسیدین درمادیات ورهاشدین که خواسته تون گسترش جهانه رودارم درکش میکنم قبلا نمیدونستم پرشدن وگذشتن یعنی چی.. خدایاشکرت..

    هردفعه که یه فایل هدیه میزارین من باشنیدنش ناخودآگاه اشکم سرازیرمیشه ویاداون صحنه ای که توشن های روان نشسته بودین ودراون فضای ملکوتی وروحانی داشتین برنامه ریزی برای سال جدیدتون میکردین، حرفای شماهمیشه جنسشون خدایی بودوبه دل مینشست ولی انگاراخیرا یه جوردیگ نفوذپذیرشده درقلب هاحرفاتون، کامنتایی که روی فایلای هدیه میادوفراوانیش وکیفیتش نشون دهنده اینه که چطور این الهامات داره مسیرخودشوبازمیکنه وگسترش میده، خدایاشکرت که منم جزوراه یافتگان هستم..

    وسلام به تمامی هم خانواده های ارزشمندم..

    وامادرموردرابطه: تجربه اخیرخودم روبگم که درموردعدم لیاقت هست، میخواستم توجلسه 2کشف قوانین بنویسم ولی اینجاحسم میگه بنویسم.. من چندروزه که دارم به سوالات جلسه 2کشف قوانین پاسخ میدم وبرای خودم مثال والگوپیدامیکنم واینکه چطوراین باورادرمن شکل گرفتن درموردروابط مخصوصا..

    یه ترمزقوی که من دارم اینه که مردای تحصیلکرده برای رابطه یه زن تحصیلکرده روانتخاب میکنن،. ازاونورمن باوردارم که زیباهستم، جذاب هستم، اندام فوق العاده ای دارم،به همین دلیل همه جذب من میشن ومن نیازی نیست که کاری کنم، اینکه بهترین ادماروخداسمت من هدایت میکنه، وهمینطورم شده همیشه، اماتحصیلات روچون ندارم وچون زیادهم شنیدم، ترمزبزرگ من شده میخوام بگم که چطورنتیجه اون باوراروازبین میبره این احساس عدم لیاقت، که خانم شایسته عزیزم هم یه مقاله بینظیردرمورداین موصوع نوشته توسایت.. خیلی زیادبرام تکرارشده چه تومالی چه روابط.. ،.

    توروابط به محض اینکه طرف گفته من فلان مدرک تحصیلی رودارم دیگ من مثل همون فامیل شماکه مثالشوزدین تودوره هاکه توکشتی فوق العاده بودولی ترمزش مازندرانیابودن توکشتی وشکست میخورد، منم دیگ پنچرمیشه اعتمادبنفسم واحساس لیاقتم ومیگم باخودم نه این مناسب تونیست… همین اخیرا که نشسته بودم کنارساحل وداشتم شکرگزاری مینوشتم واسه خودم اززیبایی هاونعمت هالذت میبردم…، یه اقایی اومدسلام کردوگفت میتونم بشینم اینجا گفتم بفرماییدجالبه که دقیقااین جمله روگفت که یه انرژی خیلی خوبی گرفتم ازتون ازپشت سرکه دیدمتون ومنوکشوندسمتتون، (توپرانتزبگم که این یعنی به قیافه نیست جذاب بودن ودلنشین بودن به انرژی ادمه که دیگرانوجذب میکنه به ادم حالا چه ادمای منفی چه مثبت) واینکه شروع کردبه صحبت کردن درموردزیبایی های دریا ومنم خیلی بااعتمادبنفس باهاش صحبت کردم اونم کلی تحسین کردکه شماچقدخانم فهمیده ای هستی چقددرکتون بالاست چقدلذت بردم من ازهم صحبتی باشما خلاصه اینکه زنایی مثل شماانگشت شماره تعدادشون خیلی به خودت افتخارکن وازاینحرفا، منم کل حرفاشوقبول داشتم وباخودم میگفتم درسته چیزی که میگه من هستم.. حدود1ساعت ازصحبتمون که گذشت خودشومعرفی کردوگفت که خلبان هستم ویه کسب وکارودیگه ای هم داشت که خیلی ام موفق بودتوش.. همین که گفت خلبانم و لابه لای صحبتاش داشت میگفت چندتامدرک فلان وفلان دارم دیگ من احساس میکردم کوتوله های سرزمینی ام که گالیوردربرابرشون غول بود ودیگ اون هرچقدکه داشت منوتحسین میکردبرای ویژگی های خوبم من به خودم میگفتم بازم تودربرابراین ادم کافی نیستی، بابااین خلبانه، هرچی توانایی های خودموبه خودم یاداوری میکردم که باباتوام این توانایی روداری، این مهارت روداری، بازم ذهنم میگفت تودربرابرمدرک وتوانایی این صفری، بروبابا چی میگی اصلا تواناییتوداری باتوانایی ومهارت این ادم مقایسه میکنی!!؟ کلی فیلم وعکس که توگوشیش که بهم نشون دادازتجربه های پروازش دیگ من بدترپنچرشدم، خلاصه بعداز2ساعت که گذشت این آقاگفت من خیلی افتخارمیکنم که باخانم فوق العاده ای مثل شمااشناشدم وخیلی خوشحالم اگرشماموافق باشیددوست دارم بیشترباهاتون اشنابشم ومیخوام شمارتون روداشته باشم وبیشترببینم شمارو.. ازاینجادیگ یه صدای قوی داشت توذهنم میگفت اخه این تورومیخوادچیکارهاا، طرف خلبانه بهترینابراش هست چون گفت که ازهمسرش جداشده ومجرده، دیگ لیست کردذهن من گزینه های بهتر ازمن روکه براش هست واصلا توکه به هیچ عنوان براش مناسب نیستی، میخوام بگم که عدم لیاقت چطورتوروتوجیه میکنه که گمراه بشی، نبینی ونپذیری عدم لیاقتت رو، ذهن من میگفت این تنهادلیلی که میشه داشته باشه اینه که دنبال سوء استفادست، همه ی حرفاش زبون چربیه، اون لحظه اصلا کل قانون که تاچندلحظه قبلش داشتم به خودم یادآوری میکردم ازیادم رفت واون باورای قبلی یکی یکی داشت میومدبالا، البته خوب بودچون من تونستم بفهمم آبشخوراین ترمزاازکجاست.. ازتجربه های گذشته وتعریفایی که نسبت به خودم ازهمسرسابقم شنیده بودم زمانی که اومده بودن خواستگاری وبعدتوی بحثاودعواهاکل حرفاشوپس گرفته بودوحرفای بدی بین ماردوبدل شده بود، شده بودن سندی برای اینکه باورمن تقویت بشه که مرداسوءاستفاده گرن وتجربه های بعدی وقویترشدن این باور.. درسته که میدونستم که این باورامربوط به گذشته ی منه امامن نتونستم بپذیرم که من لیاقت اون فرددارم ومن به این بهانه که نه من فعلا نمیخوام رابطه ای داشته باشم بعدازچندباردیدن وبیرون رفتن ردش کردم، ولی ازدرون خودم میدونستم که دلیلش احساس عدم لیاقته وترس ازطردشدن واینکه من برای این ادم کافی نیستم بهترازمن هست ودیریازوداوناروبه من ترجیح میده..

    این فایل وفایل هدیه قبلی رومن گذاشتم تودسته ی فایلای کشف قوانین چون مکمل فوق العاده عالی هست وچقدراین صحبتاومثالای شماذهنم روبازکردکه ریشه ای متوجه ترمزام بشم ودیگ انگاربرام کمرنگترشدن والبته که خیلی بایدکارکنم والگوپیداکنم برای برطرف کردنشون.. وچقدباورم قویترشدکه من هدایت میشم وجای نگرانی نیست چون یه ترمزدیگه ام هم این بودکه اگه به مسعله بخوری توزندگی مشترک چطورمیخوای حلش کنی دوباره دعواودرگیری پیش میاد.. الان میدونم که خداونددرهرلحظه هدایتم میکنه وقتی من درمسیردرستم برای بهبود، همانطوری که برای رفتن بیشتربه قعرخشم وناراحتی قبلا هدایتم میکرد.. درهردوحالت هدایت میشم مهم اینه که من بخوام بسمت خوبی وخیرهدایت بشم.. خدایاشکرت برای دریافت این هدایت ها..

    3ساعت طول کشیدتامن این فایل روکامل گوش بدم چندین صفحه ترمزبرای خودم دراوردم ونوشتم این بولدترینشون بود..

    یکی دیگ ازخواسته هام این نشان علامت خوشرنگ زردخریداربودکناراسمم که وقتی دیدمش مردم برااشش ازذوووق، (کلی استیکرباچشای قلب وغشش وخنده)

    خدایاشکرت شکرت شکرت برای اینکه اینجام وخوشبخت ترینم..

    به امیدبهبودهمیشگی برای هممون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
    • -
      مریم شمسا گفته:
      مدت عضویت: 2000 روز

      سلام شیرین عزیزم

      از خوندن کامنتت خیلی لذت بردم چقدر عالی و حرفه ای ترمزهای ذهنت پیدا کردی ….

      ترمز عدم احساس لیاقت واقعا منم متوجه شدم بزرگترین ترمز من در رابطه ام همین هست با وجود تحصیلات و زیبایی و سلامتی همش به خودم میگم نه وضعیت مالی و اجتماعی خودت و خانواده ات خوب نیست و سنت دیگه بالا رفته و باور کمبود آدم خوب و….

      و چه عالی که داری روی باورهات کار میکنی منم یادگرفتم از شما که نشستن و نگاه کردن به این ترمز ها برام سودی نداره و باید دنبال مثال عینی برای ذهنم باشم تا بتونم باورهای جدیدی جایگزین کنم …..

      شیرین خوشگلم امیدوارم همیشه سالم و سربلند و شاد باشی و عشقی پر از آگاهی و خالص را تجربه کنی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        شیرین حمزه ای گفته:
        مدت عضویت: 2689 روز

        درودبرمریم عزیزم

        سپاسگزارم ازاظهارلطفت دوست ارزشمندم.. درسته اینکه ذهن کمالگرا اگرهم خانواده پولدارداشته باشی تحصیلکرده هم باشی زیباهم باشی، توی یه کلانشهرهم بدنیااومده باشی.. بازهم چیزهایی روپیداخواهدکردبعنوان کمبودکه بگه به اندازه کافی خوب نیستی، ذهن کمالگراانچنان دیگران ودستاوردهای کوچیکشون روتوچشم توبزرگ جلوه میده که 100به اون طرف مقابل میدی و0 به خودت.. اماوقتی ازاین دید که ماانسانیم وهممون روح ارزشمندخداونددروجودمون جریان داره هممون بابرخوردباتضادها خواسته هامون رومیشناسیم وروح خداییمون این تضادهاروانتخاب کرده برای اینکه خواسته اش روبشناسه اینکه توانایی هوش، قدرت، تووجودمن واون دیگری به یک اندازست، همین که به همه یه یک اندازه قدرت داده شذه برای خلق خواسته هابرابری ازنظر ارزشمندی روثابت میکنه اتفاقا افتخاراون کسی که ازهیچ تونسته رشدکنه خیلی بیشتره تاکسی که همه چیزبراش محیابوده ازقبل چون یه سندداره که بااستفاده ازتواناییش تونسته به اون خواسته برسه.. مریم جانم من اومدم اینکاروکردم که نگاه پرفکتم روازروی آدم های موفق برداشتم وواقعیت زندگیشون وشخصیتشون رودیدم، بعدش دیدم که اوناهم ضعف هایی دارن، ترس هایی دارن ومهمترازهمه مدرک وخونه وماشین ادم همدمش نمیشه، همه ی ادمادنبال ادمی هستن که ویژگی های خوبی داشته باشه تاهمدم خوبی براشون باشه، من وقتی یه کمی دیدگاهم روتونستم تغییربدم رو بعدش دوباره پیامی ازهمون شخص دریافت کردم که بیشتربه پیشنهادش فکرکنم وهرچی بیشتراین ادم رودارم میشناسم میفهمم که اصلا مدرک وحساب بانکی تورابطه اولویتی نداره چیزی که مهمه ویژگی های شخصیتی واستقلال یه زن اونوجذاب نشون میده…

        ودرموردباوربه فراوانی واینکه خداونداین نیروی هوشمندخودش هدایت میکنه به اسانی بسمت ما من خیلی برام تکرارشده ودیگ ترمزی دراین موردندارم من اگه توغارهم باشم ایمان دارم که خداوندخواسته ام روبسمتم هدایت میکنه چون اون جای منوبلده میدونه کجام به همین سادگی.. وباوردارم که من هرچقدرکیفیت درونی خودم روبهترکنم قطعاتومدارادم های باکیفیت قرارمیگیرم چون هم ادم باکیفیت زیاده وهم بی کیفیت، مهم اینه که من توچ مداری قرارداشته باشم،..

        دخترزیباومهربون برات ازرب العالمین بهترین وزیباترین رابطه دنیاروطلب میکنم، الهی سرنوشتت زیبانوشته بشه بادست خودت…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محمد جواد اسدی گفته:
      مدت عضویت: 864 روز

      به نام الله یکتا

      این ریز شدن بین خودت و درونت دقیقا منو متوجه خودم کرد…

      ریشه های عدم احساس لیاقت ببین تا کجاها رفتن،فکر میکنیم که تغییر کردیم ولی به محضی که مواجه میشیم با همون شرایطی که خودمون رو توش مثلا قوی کردیم همون آدم قبلی میشیم حالا یه پله بهتر

      چقدر این احساس لیاقت مهمه و همه چیه به نظرم،کسی که خودش رو باور داره چقدر لذت میبره از تک تک لحظات زندگیش مثل بچه ها که بی ریا بازی می‌کنند و درخواست می‌کنند و با هر لباسی هر جایی که بخوام میرن و براشون راحتی لباس مهمه و نه ظاهر،الله اکبر

      لذت بردم از مکالمه ای که بین خودت با خودت بود و درکش کردم و فهمیدم که باید بیشتر و بیشتر روی خودم کار کنم و با ادا درآوردن و ماسک زدن هیچی تغییر نمیکنه بلکه بدتر هم میشه

      سپاس ازت…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فردین زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1412 روز

    سلام استاد عزیز مریم عزیز و دوستان گلم

    من دوره کشف قوانین رو گرفتم و چقدر سنگین و قوی آگاهی هاش و من رو کلا درگیر کرده و من جلسه دو رو یک بار تمرین شو انجام دادم چقدر تغییر و تحول در لحظه توی زندگیم رقم خورد من رو واقعا استاد از حال هوای اما اگر و بی توکلی در زمینه روابط که کلا تمرکزی حدود یک سال دارم روش کار میکنم و چقدر توی این یک سال اصلا من یک آدم دیگه شدم ،چون عشق و مودت رو دارم کار میکنم و می‌فهمیدم که مشکل از سمت خودم ولی دقیق نمی‌تونستم پیداش کنم مثلاً نیو مدم میگفتم تمرکزی تر باید عشق و مودت رو کار کنم ولی خب ترمزها بودن والعان که دارم روشن کار میکنم چقدر حالم خوب شده،یه روند هم بخوام بگم از پارسال تا العانم من به نیت برگشت به رابطه ای که وابستگی شدید داشتم عشق و مودت رو شروع کردم و معجزه ها شروع شد اون شخص رفت سمت زندگی خودش و تکلیف من روشن شد بعد آمدم به درست کردن احساس لیاقت اون هم در عمل حالا چطور یکی یکی پیداشون کردم با دوره حل مسائل و چقدر جهان برخوردش با من در تمام جنبه های روابط عالی شد و در مورد تمام ترمزهای که استاد گفتن تقریبا برای خیلی هاشون جواب های خوبی داشتم و حالم خوب بود و یه درصد از رشد بخوان بگم روی 80درصد هستش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    رضا زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1349 روز

    با سلام خدمت استاد عباس منش نازنین و خانوم شایسته عزیز

    سلام به تمامی دوستان عزیز

    استادجان در زمان گوش دادن این فایل بارها و بارها برای بخشی که گفتید وقتی خودمون رو دوست نداریم یه مثال عینی که برای یکی از دوستان دانشگاهیم اتفاق افتاد رو میخوام مثال بزنم :

    شما دو حالت کاملا واقعی رو در نظر بگیرید و ببینید باور چجوری کار خودش رو میکنه:

    دو تا خواهر، دو قولو ، جفتشون از همسرشان جدا شده بودند.

    خواهر شماره یک : فوق العاده زیبا ، خوش تیپ ، هر روز هزار مدل به خودش رسیدگی کنه ، خونه مال خودش، ماشین مال خودش ، بدون فرزند

    خواهر شماره دو: ظاهر کاملا معمولی، دارای یک فرزند 12 ساله، همیشه از خودش راضی بود و میگفت همینی که هستم و حالش همیشه خوب بود حتی در سخت ترین شرایط ، بدون هیچ دارایی و اموالی و حتی یک دوچرخه هم نداشت ولی فقط و فقط یه موضوع در این خواهر متفاوت بود و این بود که خواهر شماره دو با توجه به چالش های زیادی که داشت ولی بر خلاف خواهر شماره یک همیشه حالش خوب بود و توجه به نکات مثبت داشت و همیشه میگفت خدا حواسش به من هست و دستم رو محکم گرفته و رهام نمیکنه ولی خواهر شماره یک با توجه به اینکه شرایطش خیلی بهتر از خواهرش بود ولی سر حرفش همیشه نفرین همسرش بود و از خانواده فردی صحبت میکرد که اون فرد از زندگی این آدم رفته بود و همیشه شاکی بود از همه.

    این شرایط کاملا متضاد هم رو در نظر داشته باشید، برای این خواهر شماره دو خواستگاری پیدا شد که پسر مجرد، از خانواده ای فوق العاده ثروتمند و سطح اجتماعی بالا و پسره چنان مجلس مجللی گرفت که همه تعجب کرده بودند حتی خواهر شماره یک در مجلس عروسی خواهرش به من میگفت واقعا این خواهرم همیشه خوش شانس بوده و هیچ موقع نگران هیچی نبوده و حالا هم با همچین پسری ازدواج کرده و نه تنها خواهر شماره یک این حرف رو میزد بلکه تمامی مهمانان مجلس با تعجب میگفتن چطور همچین پسر خوشتیپ و خوشگل و ثروتمندی با کسی ازدواج کرده که پسر خانومه هم قد خودشه و حتی اون موقع که من هم در این فرکانس نبودم تعجب کرده بودم که این آقا که از یه شهر دیگه س چطور میشه که مسافرتی به شهر ما بیاد و اتفاقی این خانوم رو ببینه و عاشقش بشه و در عقل من و تمام افراد اون مجلس این یه موضوع تعجب برانگیز بود و اینم بگم که بعد از 4 سال زندگی مشترک، هر روز زندگی این زوج زیباتر و عاشقانه تر میشه.

    در مورد الگو ازدواج در سن بالا یکی از اقوام خیلی نزدیک به من بعد از یه زندگی 55 ساله به همراه 5 تا فرزند ، سه سال پیش همسرش رو از دست میده و سال بعد فردی در مسیر این فامیل ما قرار میگیره و با هم آشنا میشند و الان در سن 58 سالگی هر روز به مسافرت و تفریح هستند و یک زندگی عاشقانه فوق العاده دارند و این هم یک نمونه بارز از فردی که مرگ همسرش رو بن بست زندگی در سن بالا ندید و همیشه به ما میگفت من تا آخرین لحظه عمرم از زندگیم لذت خواهم برد و الان رابطه ای رو داره که حتی من در جوان های تازه ازدواج کرده هم ندیدم.

    استاد جان این فایل به اندازه یه دوره نکات ارزشمند و طلایی داشت و هزاران بار از شما سپاسگذارم بابت به روز رسانی وب سایت و دوره های الهی و ارزشمند

    و همچنین تشکر میکنم از دوستان عزیزی که وقت میزارن و کامنت میخونن و نظراتشون در این وب سایت الهی و پاک به اشتراک میزارن.

    در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
  10. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 940 روز

    به نام خداوند بخشاینده بسیار مهربان و هدایتگر

    پروردگارا تو را سپاس با تمام وجودم به خاطر بودنم در این کره خاکی بسیار بزرگ وپهناور وتو را سپاس به خاطر قوانین پایدار وعادل وثابت که به هر کس به میزان باورش بخشیده می‌شود ومرغ خالق زندگی خودم قرار دادی

    قلبم رااز مهربانی ات ولطفت بزرگ وظرف وجودم را بزرگ کن ورشدم بده که تو بی نهایت وهابی

    ای خالق جهان

    ای نقاش پر پروانه ها

    ای که بی نهایت زیبایی

    تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم

    ما را به راه راست هدایت فرما

    خداوندا خدایان کن که برزبانم جاری باشی هر لحظه وانچه تو میخواهی بنویسی

    درود و سلام فراوان به استاد توحیدی واستاد مریم بانوکه الگوی من هستند

    استاد اولین قسمت این چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ قسمت 1من را دیوانه کرد بارها شنیدم وشنیدم در این چند روز اینقدر تاثیر گذاشت در درونم که همش به ترمز هام فکر میکنم ودارم جایگزین میکنم الگوها را

    چیزی که بیشتر فهمیدم این بود که همه چیز باور ما هست چه خوب چه بد

    از خانواده رسانه ها جامعه مدرسه و….

    پس ورودی نامناسب خروجی نامناسب داره

    استاد. جان از صمیم قلبم از شما سپاسگزارم که قانون هارا اینقدر راحت وقابل درک کردید برای ما دانشجویان

    باورتون میشه دوره قانون آفرینش که مرا 180درجه تغییر داد

    با این قسمت دوم که الان شنیدم چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟

    انگار قانون آفرینش کلا برام مرور شد مخصوصا قسمت روابط بخش 9و10

    یکی از بهترین بهش های قانون آفرینش این دو بخش هست که همیشه گوش میدم

    آخ چقدر ترمز در روابط پیدا کردم

    چقدر در زمینه ثروت وفراوانی ترمز پیدا کردم و هنوز دارم

    استاد من تو زمینه سلامتی اومدم باورهاوترمز هام را پیدا کردم وسلامتی اومد اندام عالی اومد

    در زمینه روابط همیشه باید موهایم را رنگ میزدم تا سفیدی موهام مشخص نباشه تا از دید بقیه خوب جلوه کنم وتایید بشم با شنیدن بهش های 9و10قانون آفرینش اومدم دیگه رنگ نزدم وگفتم من این موهای سفیدم را دوست دارم و4سال میشه دیگه رنگ نزدم با اینکه اطرافیان خیلی حرف ها میزنند ولی به خدا من عاشق موهام شدم

    استاد. تا زمانی که ما خودمون را همین جوری که هستیم نپذیریم هیچ کس نمیپذیره

    می‌خوایم ظاهرمون را درست کنیم تا درونمون زیباتر بشه ولی تا درون درست نشه تو زیبانمیشی البته وقتی خودمون بشیم ظاهرمون هم انگار زیباتر میشه

    عاشق خودم شدم با حرف های شما عزت نفسم بالا رفت افراد مناسب تر به سمتم اومدند

    من همیشه فکر میکردم من هیچ توانایی ندارم چون برای خودم ارزش قائل نبودم وهوش واستعداد خودم را کمتر از بقیه وخای همسرم می‌دیدم ونتیجه اش تحقیر و کم شدن اعتماد بنفسم بود هنوز هم جای کار دارم وباید خیلی روی عزت نفسم کار کنم

    وقتی خودم را باور کردم که مغز همه به یک اندازه است این که دونفر در یک کار شبیه به هم دوتا نتیجه متفاوت میگیرند فقط در ترمزها وباورهاسون هست که چقدر خودشون وتوانایی هاشون را باور دارند

    ترمز بعدی دیگه باور کمبود که خیلی ترمز دارم همش فکر میکردم که زمین وخونه وثروت تموم میشه وکم میشه ولی دارم روی این باور کار میکنم که فراوانی هست چون من باید باور کنم تا ببینم وتو موقعیتش قرار بگیرم

    هرروز مواد غذایی بیشتر میشه آب فراوان هست ثروت بی نهایت هست وجهان هستی با هر پلک زدن ما بزرگتر میشه همه چیز داره بهتر وبیشتر میشه

    ترمز بعدی لایق ندانستن خودم در روابط در زمینه ثروت هست

    این باور را دارم که روابط خوبم دائمی نیست وثروت برام پایدار نیست ولیاقت ثروت زیادو بی نهایت را ندارم و وقتی پول سمتم اومد من خودم را لایقش نتونستم وبرگشتم به قبل

    زمانی در بچگی تحقیر شدم و باعث شد عزت نفسم پایین بیاد ونتونم تو جمع صحبت کنم الان با صحبت های شما بیشتر متوجه ترمز هام شدم که از کجا ای باورها آب میخوره

    ترمز بعدی کمالگرا بودنم هست که می‌خوام کارم باید عالی باشه اصلا از شکست میترسم ومیگم اگر نتیجه نده دیگه بقیه حساب نمی‌کنند رو حرف هام و یه کار را تا آخر انجام نمیدم

    در صورتی که باید حرکت کنم تا خدا هم هزاران قدم برام برداره ودرس یاد میگیرم وتحربه کسب میکنم

    باید بازوی ایمانم را قوی کنم وحرف های استاد را گوش کنم اگر نتایج عالی تر می‌خوام

    ترمز بعدی باورم این بود که من بچه هستم در بیزنس شروع کردن وهیچ الگویی نمی‌دیدم چون در فرکانسش نبودم که از سن کم شروع کردن وموفق شدند همیشه دنبال یه حامی بودم وکسی نبود با اینکه خیلی توانایی داشتم ولی جرات شروع کردن نداشتم

    استاد یه حرفی در ثروت دو وقانون آفرینش گفتید که من خیلی دوستش دارم اینکه نقطه قوت خودمون را قوی تر کنیم نقاط ضعفمون کم رنگ میشه

    ترمز بعدی دید بدی که نسبت به بقیه داشتم ودیدن رسانه وتلویزیونودوستان نامناسب بود که همش ورودی های محدودی بهم میداد وگذاشتم کنار ونتایجم عالی شد وباوره بهتری جایگزین شد با شنیدن صحبت های شما

    ترمز بعدی من باور نداشتن اینکه همسرم می‌تونه ثروت بسازه من نمیتونم

    ولی وقتی پذیرفتم که هرکس خودش زندگیش را خلق می‌کنه ثروت هم خلق کردم

    ترمز بعدی پذیرفتن شرایط موجود ومیگفتم خدا برای بعضی ها خواسته برای من نخواسته یا فقر را ارزش میدونستم و هنوز این باگ را دارم وهرچیزی که میخرم یه احساس بدی دارم که بقیه ندارن من دارم واحساس عدم لیاقت را در وجودم پیدا کردم حتی النگو دو روز پیش خریدم در اتوبوس که بودم بعد از خرید مخفی میکردم که کسی نبینه وهمون جا مچ خودم را گرفتم که چرا باید مخفی کنم هرمس هر جا هست جای درستش همون جاست

    یا خونه ای که 15سال بودم وامکانان هیچ نداشت ومن میگفتم خب خیلی ها امکانات ندارن تا اینکه با دوره شیوه حل مسائل خداوند. هدایتم کرد به منزل استیجاری بهتر ومنطقه عالی تر چون دیگه نپذیرفتم شرایطم را وگفتم باید خلق کنم ومن لایق بهترین منزل وخونه وثروت هستم

    ترمز بعدیم میگفتم هیچی بلد نیستم چون همیشه مادرم را مقصر میکردم که هیچی از روابط یا باور درست یادم نداده که با دوره قانون آفرینش یاد گرفتم مادر و پدرم هم هیچی بیشتر از من نمی‌دونند ومن میتونم جدا از اینکه در چه خانواده ای باشم پیشرفت کنم وثروتمند بشم

    ترمز بعدی اینکه باور داشتم اگر ازدواج کنم باید هرچی همسرم میگه انجام بدم یا هرجا گفت برم جایی میاد من هم نرم باید تو خونه بشینم خونه داری کنم جلو شوهر بهترین ها را بزارم تا راضی باشه وخدا هم راضی باشه از من نتیجه اش ندیدن علایق خودم بود وفراوموش کردن خودم که با دوره قانون آفرینش قوی شدم وهرحا دوست دارم میرم بدون ترس واعلام میکنم به همسرم که من می‌خوام فلان جا برم وراحت با ماشین میرم

    استاد فکر میکردم باگ در مورد روابطم کم هست وبیشتر در مورد ثروت ترمز دارم ولی فهمیدم باید در روابط ترمز هام را شناسایی کنم تا عزت نفسم بالا بیاد واحساس لیاقت باعث بشه ثروت به راحتی بیاد به امید خدا کار میکنم رو ترمز هام وقول میدم که هرروز کار کنم روی خودم

    من لیاقت بهترین ها را دارم

    استاد. بی نهایت سپاس از این قسمت که یه دوره بی نظیر بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای: