https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-17 05:54:082023-07-07 09:15:54چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 2
939نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
الان میفهمم وقتی استاد در مورد اگاهی صحبت میکردند که در الهامات یهو باز میشه و میگه و میگه و تو با خودت میگی اینا کجا بودن ولی دقیقا وقتیه که تو اماده باشی!
ترمزهایی که نمیزاره به خواستت برسی
بماند که چطور پریشب این فایلو گوش دادم و بعد چیشد و… ولی ترمزهایی که اومده تو سرم راجب کارمه
من مینیاتور میکشم تقریبا ده سال پیش دوم دبیرستان که بودم رفتم کلاس نگارگری و انقدرر دوس داشتم که تو همون چندماه اول یکی از تابلوهای استاد فرشچیان رو کشیدم و بعد ادامه دادم و حالام ازش درامد دارم با نقاشی روی تخته نرد
ولی خواسته ی نمایشگاههای زیاد و فروش تابلو و هرانچه که دلم بخواد رو بکشم و بفروشم:
با احساس لیاقت درامدم بهتر شد کلا با قدم یک که تونستم امسال برای اولین بار به درامد ثابت ازش برسم ولی خواسته:رویای من اینه که هرچقدر بخوام بکشم و بفروشم. هرشهر و گالری ای با قیمت های خودم ولی یه ترمزی رو در خودم این چندساعت کششف کردم من که نه. به خودش قسم من نبودم خودش گفت داشتم تو اینستاگرام صفحه ی یکی از اساتید هنر را میدیدم که خیلی خیلی موفق و هنرمندو فوق العاده و دیدم یه پستی گذاشتند از اقای حسن مرادی که ایشون بی سواد هستند و از 79 سالگی نقاشی را شروع کرده و الان 88 یا نمیدونم 85 ساله هستند و نقاشی خوداموز با خودکار انجام میداده و نمایشگاه و فروش و ارسال به 33 نمایشگاه خارجی و تا قبلش هم نقاشی نکرده و نانوا بودن ایشون”
میدونی چی زنگ زد تو گوشم؟؟؟ من این ترمز رو همیشه داشتم که برای برگزاری نمایشگاه و فروش باید اولا استاد بشم ,یعنی قشنگ تو ذهن من میگه مینیاتوریست شدن یعنی استاد شدن و البته سن داشتن ! انگار من 24 ساله یه گوشه منتظر هستم تا سنم بیشتر بشه و اون موقع استاد بهم بگنند و تازه بتونم نقاشیمو عرضه کنم, ولی این اقا اومد چه کرد؟ تو پنج سال بدون هیچ اموزشی استاد و فروش و اصلا من هنگ کردم ,اینه که استاد مهربانم میگه نعمت میباره ما نمیزاریم
استاد سابقه دار هنر برای من یه ترمزی شده که پول خوب نسازم از هنرم و عرضه ی بزرگ نداشته باشم ولی من اینو تو ذهنن میشکنم و امسال سال عرضه کردن خودمه تو هنر دیگه نمیزارم باوری به این شکل جلوی منو بگیره که تحصیلات هنر ندارم یا سن کمی دارم. من تقریبا ده ساله مینیاتور میکشم سبکهارو بلدم و کلی نقاشی دارم دیگه مگه چقدر تمرین کافیه؟ نمیگم به انتهاش رسیدم ولی اینم ترمزه که نشستم انگار که سنم زیاد بشه بشم پیشکوت تو نگارگری تا بتونم عرض اندامی داشته باشم.
ولی پول ساختن چه ربطی به اینا داره!!مگه الان همه اساتید بیلیونرن تو اصفهان؟
من بلند پروازم تو هنر و نمیزارم این باورها اینطوری جلوی نعمات هایی که خدا میخواد بهم بده رو بگیرم
خدایا واقعا ازت ممنونم که صفحه ای جدید تو ذهنم باز کردی
استاد جانم خیلی گلی خیییلی گلی عاشقتم با تمام قلبم
چقدر زیبا هدایت شدی به شناسایی ترمز و این لطفی هست از الله که اگر ازش بخوایم بهمون میدهد….
چقدر خوبه شکستن باورهای محدود کننده و مسخره ای که کل وجودمون رو گرفته،و خیلی وقتها ما فکر میکنیم خدا برای ما نمیخواد،غافل از اینکه خدا میخواد اما ما باور نداریم و چقدر عالی هست که شما داری این باور رو میسازی و به زودی میبینی که همون خدایی که هدایتت کرد چقدر راحت ثروت و موفقیت روزافزون رو وارد زندگیت میکنه….
با سلام خدمت استاد عزیزز از خدا می خوام دریافت های شما را روز به روز بیشتر کند والبته تشکر ویژه از اینکه از تمام زندگی شخصی خودتون مایه میگذارید و این خیلی ارزشمند و قابل تقدیره
من چند روزی بود که دقیقا علی رقم مسیرشغلی بسیار جدید و جذاب و نو که اتفاقا در خصوص کشف استعداد از مسیر علم اعصاب هست قرار گرفتم وچون به خوشحالی و خوشبختی آدم ها کمک میکنه مطمن بودم کسب وکار عالیه اما عجیب بود که هیچ پروژه یا کار پولسازی نصیبم نمیشد امشب چند باور اشتباه رو شناسایی کردم که بر خودم واجب دیدم به اشتراک بگذارم فقط از خدا میخوام کمکم کنه که بتونم با برطرف کردنش گزارش پیشرفت کارمو برای دوستان همینجا به اشتراک بگذارم
1- باور اشتباه که آدمها برای کشف استعدادشون پول خرج نمیکنن
2- آدم ها نسبت به این موضوع بیتفاوت هستند
3- هنوز تیم خوبی ندارم
4- در ایران خیلی شرکت ها و آدم ها به کار علمی اهمیت نمیدهند
اول اینکه درود بر شما که در حوضه مورد علاقه تون مشغول به کار هستید.
و دوم اینکه طبق قانون که اتفاقات و شرایط و جهانی که ما به عنوان زندگی خودمون تجربش میکنیم همه و همه انعکاس باور ها و افکار ماست…
و اگر شما هدفتون فروش ملک هست و دارید براش تلاش میکنید زحمت میکشید ولی نتیجه نمیگیرید و یا نتیجه کوچکه و شمارو راضی نمیکنه صد درصد تو ذهنتون یه سری باور های مخالف و غیر هم جهت با این خواسته دارید.
و باید به قول استاد ذهنتون رو جراحی کنید و برید به لایه های زیرین و کشف کنید اون ها رو.
اون کد های مخربی که باعث شده تلاش شما نتیجه ندهد.
مثلا شاید به علت اینکه با همکاران تون و یا مثلا توی اخبار به این توجه کرده اید که مثلا بازار خرابه، الان هیشکی نمیفروشه. و هیشکی هم نمیخره.
این فایل استاد رو حتما ببینید، واقعا عالی توضیح دادن.
یعنی مناز این فایل که قبلا هم گوش داده بودم به یه خود شناسی رسیدم که نمیدونم تاالان کجابوده
بالاترین ترمز من اینه که
واقعا اون احساس لیاقت را ندارم
یعنی تو هرچیزی توی زندگیم نگاه کردم خیلیییی ذهنم احساس بی لیاقتی میکنه
واقعا بزرگترین ترمزمه
یعنی اون رابطه ی خوب هرروز بهتر میشه انگار به یه جایی که میرسه اون حسه میاد که میگه نه دیگه خیلی داره خوب میشه و اصلا احساس میکنم یه جای کار داره می لنگه که همه چیز انقد خوبه
من حتی وقتایی که ارتباطم با خدا خوب میشه و لذتشو میبرم هم این فکر میاد که تو کجا و عشق بازی با خدا کجا
تمام خواسته های من یا سر لیاقت به دست نیومده اگه اومده من هنوز بهش عادت نکردم
خدا بهم یه ماشینی که عاشقشم رو به شکل معجزه اسا داد نمیدونم چرا همش فکر میکنم بقیه که از ما پول دار تر بودن ندارن ما چرا داریم؟
رفتم سر کاری که ارزوشو داشتم
هی میگم خدا این کارو جور کرد وگرنه من که لیاقتشو نداشتم
من حتی خودمو لایق اینکه با لذت غذا بخورم و نترسم از چاق شدن نمیدونم
من خودمو لایق دریافت هدیه نمیدونم
من 10ساله توی یه خونه اجاره ای هستم حتی خودمو لایق جابجا شدن ورفتن به یه خونه بهتر وبزرگتر نمیدونم
حتی لایق مادر خوبی بودن
من هرجا میلنگم سر همینه بخدا
انگار امروز درهای عجیبی به روی ذهنم باز شد
عهد میبندم که از همین لحظه بگردم وراه های افزایش احساس لیاقتو پیدا کنم
من اولی که قدم هاتون رو گذاشتین قدم یک ودو رو خریدم الان چند ساله اونارو تکرار میکنم احساس لیاقت که برم قدم سه رو ندارم
هی میگم نه ببین اگر اینارو درک نکنی و بری که تو لایقش نیستی
شگفت زدم بخدا
من همسرم بارها برام هدیه و گل گرفته تو دلم میگفتم واییی اون اینهمه خوبه و داره منو تحمل میکنه واین کارا واقعا اضافیه
بارها احساس کردم که بهش ظلم شده که من زنشم
در حالی که خودش صد بار گفته هرکسی دیگه جای تو بود با شرایط من هزار بار رفته بود
حتی سرکارمم یه مدت همه چیز فوق العاده بود بعد یهو گفتم نه من اینهمه لیاقت بازخوردای خوب و نتایج نیستم همین دو سه روز پیش یه چالش بزرگ برام بوجود اومد که حسابی دل سردم کرد
من حتی خودمو لایق حقوق چندر قازی که سر اینهمه زحمت کشیدن میگیرم نمیدونم
هرجا دعوت میشم برای کلاس گذاشتن همش رایگان و خیریه و ….
یعنی تو ذهن من اینکه همه چیز سرجای خودش باشه مشکل داره و همیشه باید یه جای کار بلنگه تا اوکی باشه
من حتی خودمو لایق اینکه کسی بهم کمک کنه یا کارامو برام انجام بده هم نمیدونم
سر هر درخواستی یه عالمه عذرخواهی میکنم
بعد جالبه که ظاهر من یه ادم فوق العاده با اعتماد به نفسه
و هرجا میرم همه میگن تو که ماشالات باشه فلانی
تو که دیگه مثلا کارو بارت ردیفه
و واقعا خودم به خودم خندم میگیره
اما به همین روز عزیز قسم میخورم که تا جایی که توانمه روی این موضوع کار کنم وبعدش به دیگران انتقالش بدم
یک دنیا ممنونم از اینکه این فایلو برامون اماده کردین
شما تنها نیستید. من و قطعا خیلی های دیگه هم هستند که پاشنه آشیل دارند در کمبود احساس لیاقت و احساس ارزشمندی…
نمیخواهم درد و دل کنم و شروع کنم از به گفتن از مشکلاتی که عدم احساس ارزشمندی برام رقم زده ولی ولی صرفا جهت اینکه من هم چند مثال زده باشم چند مورد رو مینویسم و بعد راه حل هایی که این لحظه دارم رو مینویسم .
من شغلم ماساژ هست و کیفیت کارمم هم بالاست ولی درونی برای کارم ارزش قائل نیستم و با قیمتی پایین تر از همکارانم کار میکنم.وهمیشه 5_10 دقیقه بیشتر ماساژ میدم و یه جورایی اشنتیون میدم
.
من توی روابط عاطفیم بار هاشده که بگم وای این دختر چقدر خوبه … بد بخت گیر من افتاده
در صورتی که ما عین دو تا فرشته داشتیم از وجود هم لذت میبردیم و دقیقا برای هم بودیم ولی این احساس وقتی در من اوج میگیره خیل خیلی زود رابطه نابود میشه
.
یا اینکه مثلا درونی انگاردوست دارم پول سخت بدست بیاد و وقتی راحت داره پیش میره حس میکنم یه چیزی ایراد داره یا این پول حلال نیست
.
و…. چندین مثال دیگه که همگی ثابت میکنن که من کمبود احساس ارزشمندی دارم و خودم رو لایق یه زندگی خوب و شرایط و روابط خوب و عالی و آسان نمیدونم.
من 10 ساعت روی این فایل و فایل قسمت 1 کار کردم و مطمئنم این قوی ترین ترمز من هست
من باتمام قدرت پام روی این ترمز هست.
و اینجا جا داره که تبریک بگم به خودم و شما خانم سعادت که توانستیم مسئله رو ریشه یابی کنیم
چون پیدا کردن ریشه مسئله خودش 50 درصد کاره!!!
و ما توانستیم به افکارمون آگاه شویم.بخدا که کار هر کسی نیست که خودش خودش رو بشناسه
الهی شکر . سپاسگذارم استاد دستت رو میبوسم .
میماند 50 درصد مابقی که من باید سعی کنم خودم رو به احساس ارزشمندی بیشتر و احساس لیاقت بیشری برسونم
استاد بشارت داد که اگر ترمز ها رو بردارید جرررییااانیییی از نعمت وارد زندگی تون میشود چون پاتون از قبل روی گاز بوده
اما راه حل هایی که همین لحظه میدانم و وظیفه دارم که بهشون عمل کنم و حرکت کنم و ایمان بی عمل نباشم.و البته که خداوند هم وقتی حرکت و ایمان منو ببینه در های بیشتری رو برام باز میکنه و منو به راه ها هدایت میکنه تا به احساس ارزشمندی بیشتری برسم.
استاد یه جمله داره که خیلی به من احساس قدرت میده:
همین که شما متولد شدید و یک انسان هستید یعنی لیاقت تجربه ی همه ی نعمت ها رو دارید که متولد شدید.
1_از این لحظه قیمت ماساژ من هم قیمت ماساژ دیگر همکاران خواهد بود و نه کمتر .
2_میخوام از افراد درخواست های بیشتری داشته باشم
3_ما در شهر ساری خانه داریم.میخوام چند روز برم اونجا و با خودم خلوت
4_دیگه دنبال کفش های استوک تاناکورا نمیگردم
5_اولویت خودم رو در خریدلباس راحت بودن اون لباس قرار بدم نه مد نه صلیقه فلان گروه
6_فهرست کنم افتخارات زندگیم رو خدماتی که ارائه دادم شاگرد هایی که پرورش دادم مهارت هایی که دارم
7_میخوام از عکس های بچگیم قاب کنم . تشکر کنم از خودم و از پروردگار که تا اینجا مسیر . 24 سال حرکت کردم.شده شکست بخورم شده افسرده بشم ولی خیلی زود برگشتم و همیشه حرکت کردم همیشه در هر شرایطی حرکت کردم.
8_دیگه نباید خط قرمز هامو برای اینکه مبادا دیگران ناراحت بشن زیر پا بزارم . من باید خودم رو در اولویت بزارم و بتونم اونجایی که لازمه با احترام (نه) بگم.
9_از چند رو بودن خسته شدم دوست دارم برای آرامشم با همه به یک شکل صحبت کنم .
10_چند تا از جمله هایی که احساس قدرت میدن رو ضبط کنم و گوش کنم و از این طریق باور سازی کنم
فکر میکنم وقتی این ده مورد بالا رو اجرایی کنم جهان هم تا حدودی احساس ارزشمندی بیشتری رو به من ثابت میکنه.
مثلا یه رفتاری با من میشه
یه نعمتی میاد
اینجا من این نتایج رو نشون خودم میدم و تاکیدد میکنم برای خودم تا بیشتر باورم بشه که من خود ب خود همینجوری لیاقت تجربه نعمت ها رو دارم
از شما در خواست میکنم که شما هم چند تا راه حل برای افزایش احساس ارزشمندی بنویسید تا من هم ایده بگیرم.
اول اینکه خیلی ممنونم وقت گذاشتین وکامنت بنده رو مطالعه کردین
دوم اینکه ممنونم بخاطر پاسخ بسیار ارزشمندتون
سوماینکه باعث شدید دوباره با خواندن کامنت خودم احساسم بهتر بشه
تو همین چند روزی که از این فایل گذشته و من مدام با خودم حرفایی روتکرار کردم که باعث افزایش لیاقتم بشه چقدر نتایج شگفت انگیز برام بوجود اومده
من هرروز توی دفترام نوشتم ونوشتم که طبیعی ترین حالت جهان برای بنده های خدا اینه که ادمها باید غرق نعمت و ثروت وفراوانی وعشق باشن واتفاقا هرجا نیستن یعنی یه جای کار میلنگه وغیر طبیعیه
در حالیکه قبلش فکر میکردم طبیعیش اینه که باید یه جای کار بلنگه
مگر نه اینکه قانون جهان اینه که ادمها هرجایی هستن دقیقا همونجایی که باید باشن هستن
پس اینو هی به خودم یاد اوری میکنم تو اتفاقا لیاقتشو داری که انقد همسرت باهات خوب برخورد میکنه
اتفاقا که تو از بس خودت خوبی باعث شدی خوبی های اونبرانگیخته بشه
اتفاقا از بس ارزشمندی اون همیشه برات هدیه خریده
درمورد کارم مدام به خودگفتم اتفاقا تو واقعا شایسته این مقامی
کی به اندازه تو تلاش میکنه؟
کی اینهمه برای بالابردن مهارت هاش زمان میذاره؟
کی انقد با مسئولیت داره کارمیکنه
و جالب اینجاست دو سه روز نشد همون موضوعی که باعث چالش توی کارم بود تبدیل شد به فرصت
یعنی چیزی که قرار بوداز من گرفته بشه رو بهم گفتن قراره دوبرابرش بکنند و شگفت زده شدم از اینهمه تاثیری که احساس لیاقت میتونه بهمون بده
واتفاقا توی روابطمم قشنگ تغییراتی در طرف مقابلم میبینم که میگم اینا کجا بود تاحالا؟
یا مثلا درمورد ارتباط با خدا میگم معلومه که من لایق عشق وعنایت خدا هستم وقتی دارم تمام تلاشمو میکنم تا بنده خوبی باشم اگر خدا عاشق من نباشه و اینهمه بهم لطف نداشته باشه یه جای کار میلنگه وگرنه الان که باید اینهمه حواسش بهم باشه
سر موضوع تناسب اندام خیلی جای کار دارم یه جوری هست که نه نمیتونم خودمو همینطوری بپذیرم با اینکه خیلیا بهم میگن خیلی خوبی نه اینکه احساس لیاقت برای اون با لذت خوردن و متناسب شدن ومتناسب موندنه رو دارم اینم از خود خدا خواستم هدایتم کنه و شک ندارم در مسیرشم و هدایت میشم
بازم ممنونم از وقتی که گذاشتین
فکر میکنم هیچ چیز به اندازه خود گویی هایی که باخودمون داریم تاثیر گذارنیست وتوانایی کنترل ذهن به نحوی که خودگویی های ما بره سمت اینکه همه چیز سرجای خودشه واتفاقا این منم که لیاقت دارم بهترین هارو داشته باشم
ممنون از شما بخاطر این کامنت های عالی تون که باعث میشه که من همون لحظه که سایت برام ایمیل میزنه کل کار هامو بزارم کنار و بشینم و بنویسم و تفکر کنم.
دقیقا منم مثل شما ، نتایج گرفتم و این منو شگفت زده کرده.
میدونید آخه فقط سه روزه که گذشته از کامنت اولم روی این فایل!!!
میدونید من چکار کردم، من یه دفتر چهل برگ گذاشتم برای کار کردن روی احساس ارزشمندی و لیاقت و به این شکل عمل کردم که نوشتم، علائم عدم احساس ارزشمندی و لیاقت در روابط، در شغلم، در رانندگی، در غذا خوردن، در زمین بسکتبال.
بعدش مینوشتم رفتار هایی که ریشه اونا بخاطر عدم احساس لیاقت بوده.
و بعد به چند تا مورد رسیدم که در همه ی این زمینه ها تکرار میشد یکی : رفتار حمایتگرانه ( همش به دنبال اینم که به افراد حال بدم)
و یکی هم : ایثار
مخصوصا ایثار و از خودگذشتگی.
مثلا توی رانندگی من مسیر خوبو من جای پارک رو شده که بدم به یکی دیگه در حالی که نیاز داشتم خودم.
یا توی غذا خوردن قسمت های خوب غذا رو میدادم به دیگران در حالی که میشد تقسیم کرد و همه یک اندازه داشته باشن
توی بسکتبال من سخت ترین پست ها رو قبول میکردم،و بیشتر دوست داشتم که یه کاری کنم هم تیمیم گل بزنه. در صورتی که بسکتبال اینشکلی که همه باهم دفاع میکنن و همه باهم حمله میکنن
و….
کلی مورد دیگه که نوشتم و وقتی نوشتم و آگاه شدم خیلی احساسم خوب شد. چون آدم میفهمه این همون کار هایی که نباید انجام بده.
دقیقا دیروز بود که دوتا مشتری جدید اووومد، روز جمعه تازه اونم توی این دوران تعطیلات و من به جشن تولد دعوت شدم
و روابطم دقیقا به من احساس ارزشمندی میداد!
یه جوری باهام رفتار میکردن که احساس لیاقت میداد بهم.
آخر شب هم یه دوستی اومد منو سوار ماشینش کرد و رفتیم جنگل لویزان و اووون بود که به من حال داد و اون اومد دنبال من!
سه سال میگذره از اینکه یه دوستی بیاد دنبال من چون همیشه این من بودم که میرفتم دنبال بقیه. و نمیدونید چقدر با اومدنش احساس ارزشمندی کردم.
من یه کانال یوتیوب دارم. و ویدیویی که دیروز منتشر کردم دوبرابر بازدید گرفت! بازدیدی که در 30 روز گذشته بی سابقه بود!
فوق العاده بود
با سه روز کار کردن روی این موضوع ببینید چی شد!!!
واقعا گاز و ترمزی که استاد میگه همینه. به محض اینکه ما یکم پامونو از روی ترمز برداشتیم ماشین حرکت کرد و یه نیم کلاچ گرفتیم انگار و سریع جهان پاسخ داد.
مطب آخری که دوست دارم بنویسم اینه که صد در صد من و شما لیاقت نعمت هایی که الان داریم رو داشتیم که به ما داده شده. میدونید چرا؟
دوستان یه لحظه قلبم بهم گفت اتفاقاتی که تو این 3 روز برام افتاده رو باهاتون به اشتراک بزارم
من حدود 6 ماهه که خیلی دارم فایل های دانلودی سایت رو میبینم و فکر کنم حدود 90٪ به بالا اون هارو گوش کردم ولی جالب اینه که الان فهمیدم فقط شنونده بودم و اصلا نتونستم اون اموزه هارو تو زندگیم اجرا کنم و شاید هم هنور موقع من نرسیده بود
داستان من از جایی شروع میشه که تقریبا یک ساله بخاطر کاری که شروع کردم خواب و خوراک ازم گرفته شده بود و همش از لحاظ فیزیکی و بخصوص ذهنی درگیر این کار شده بودم با کلی فشار و استرس که روم بود و فقط میخواستم این کار به نتیجه برسه و فکر میکردم که اگه این کار به نتیجه برسه تموم مشکلاتم حل میشه
در طول مصیر از خیلی افراد خواستم که به من کمک کنن و جایگاه اونارو شاید بالاتر از خدا دونستم گفتم حتما اینا به من کمک میکنن بزار به این بگم به اون بگم ولی بخاطر شرکی که داشتم تموم کارها به صورت عجیب از میپاشید و من دوباره اون کار اشتباه رو تکرار میکردم و دوباره تموم تلاش هام متلاشی میشد و به سر خط میرفتم و همش هم بحث و مشکل بود که فقط سرمایه ام نابود میشد
اخرین بارش هم یه فردی بود که بهش برای گرفتن قطعات صنعتی کارخونش چندین بار گفتم و اون فقط بهم میگفت باشه ادرس و افرادی که باهاشون کار میکنی رو برام بفرست تا من کارشناس هام رو. برای برسی بفرستم و منه بی خبر خیلی خوشحال همه ادرس و شماره هارو میفرستادم غافل از اینکه اون کاره ای نیست فقط قادر مطلق خداست و بعد که اون فرد رو میدیدم و بهش مبگفتم چی شد میگفت کار که اینجوری فایده نداره باید اونارو بیاری دفتر من و همینطور این چرخه باطل ادامه داشت
تا دقیقا سه روز پیش که با تمام فشار هایی که روم بود و دیگه بریده بودم گفتم خدایا دیگه بسه یک ساله از زندگیم هیچی نفهمیدم خودت کمکم کن و دستم رو بگیر
شاید باورتون نشه ولی همون شب که اومدم خونه و اتفاقی سایت رو باز کردم با این فایل رو به رو شدم و من تازه انگار فهمیدم این همه فایل که گوش دادم اصلا هیچ کدومش رو متوجه نشدم و اصلا اصل داستان همین باورها و تغیر اوناست و ای داد بی داد تموم این باور هایی که استاد مثال زدن رو من تو همش مشکل دارم و اصلا برا همینهه من تو رابطه هم خیلی مشکل دارم
برای همین فک کنم صبح روز بعدش شاید ده. بار همین فایل شماره 1 و 2 رو گوش کردم که تا بعد از ظهر من تکون نخوردم و همینطور که استاد گفتن این باور هارو درباره ثروت هم میتونین بکار ببرین و من شروع کردم به نوشتن تموم باور هایی که تو این فایل متوجه شدم چه درباره رابطه چه درباره ثروت
و بصورت خیلی معجزه وار از صبح فرداش نتیجه های من شروع شد فقط با نوشتن همین باور ها بدون اینکه حتی روشون بخوام کار کنم تموم کار ها انگار روغن کاری شده بود من فقط تو خونه نشسته بودم و هی همه زنگ میزدن میگفتن این کارو برات انجام دادیم فلان کار داره اوکی میشه فلان مسئله رو استارتش زدیم و اینجا بود که فهمیدم چقدر باور های خراب و درب داغون داریم که نمیزاره تکون بخوریم
ولی جالب ترین. قسمت ماجرا هنوز مونده اونم میدونین چیه؟
اینکه اون فرد همین امشب تو باشگاه بدون اینکه من چیزی بگم و اصلا حرفی بزنم یه دفعه خودش گفت پس تو معلوم هست چرا نمیای مگه نگفتم پاشو بیا با اون افرادی که معرفی کردی من که اصلا خشکم زده بود بعد چند ثانیه گفتم اخه مهندس سرشون شلوغه اونا نمیان یه دفعه خودش گفت خو باشه اونا نیان خودت پاشو بیا دفتر من تا من معرفیت کنم و بگم کارهای صنعتی مون رو فقط به تو بدن دیگه از این به بعد و من هفته به هفته تموم حساب هارو تسویه میکنم با همه و مشکل مالی هم نداریم(این در صورتیه که من خیلی بودجه ندارم برای پروژه های سنگین و اگه حسابم رو پرداخت نکنن کامل بی پول میشم) من که اصلا شوکه شده بودم گفتم باشه میام میبینمتون خودم در صورتی که من نه تجربه ای دارم نه کسی رو که معرفی کنه و فقط و فقط فقط فقط معجزه خداوند بود با همین دو روز تغیر تو باور هام اونم تازه بدون زحمت خاصی
و اونجا بود که یاد حرف استاد افتادم که میگن قاااااااانون داره کااااااار میکنه و ما فقط باید رو خودمون و باور هامون کار کنیم و بیرون از ما هیچ خبری نبست در صورتی که من فقط تلاش میکردم بیرون رو تغیر بدم تازه از حس و حال خوبم هم که نگم براتون از اینکه دارم هی خودم رو شخم میزنم و میگم یا خدااا این باور های مسخره دیگه کجا بوده
عاشقتم استاد عزیزم که داری کمکمون میکنی خودمون رو بشناسیم
و خدارو صد هزار مرتبه شکر که داره راه رو نشونمون میده
بازهم یک کلیپ فوق العاده یک آموزش فوقالعاده زیبا دیگر
دوستدارم اول حرفم اینو به خودم تبریک بگم بعد از چند سال بالاخره با هدایت و یاری الله رب العالمین موفق شدم اینستاگرام خودم رو پاک کنم خدارو صد هزار مرتبه شکر
درباره صحبت های استاد عزیزم میتونم بگم با هر بحثی که استاد میفرمودن من ی عههههه طولانی میگفتم و یکی میزدم رو دست خودت شاید الان که مدار من تغییر کرده سطح باور های من تغییر کرده گوش های من شنوا تر شدن چشم هایم باز تر شدن به مسائل و خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم برای این همه بی راهه ای که رفتم و همیشه کنارم بود و مراقبم بود خدایا صد هزار مرتبه شکرت
واقعاً عزت نفس بچه ها خیلی مهمه من به شخصه دارم برای تک تک عزیزای خودم مینویسم اینجا دوست عزیزم برادرم خواهرم عزت نفس بزرگترین سنگ محک منو توعه
هر جا هرجا هرجا بلا استثنا حتی احساس کردی کوچکترین خدشه ای داره به عزت نفست وارد میشه با افتخار سرت بالا بگیر بزن بیرون ، یا از اول جوری برخورد کن کوچکترین خدشه ای نتونه کسی به عزت نفست وارد کنه یا اگر از قبل وارد شدی اولین تغییرت اینه سَرِتُ توی هیچ شرایطی خم نکن ، به بزرگی خداوند تو این سی سال زندگیم بلا استثنا بلا استثنا سر خم کردم خوردم تو در و دیوار ،، هیچ چیزی بدست نیاوردم ،، و به بزرگی خداوند هر جا حتی به قیمت خیلی سنگین سرم و بلند کردم و گمتم نمیخوام چیزی رو که احترام و عزت نفس منو زیر پا بزاره بلا استثنا صد هزار مرتبه شکر خدا چندین چند برابر بدست آوردم
بعضی وقتا دوست عزیز منو تو فکر میکنیم تو مشکلاتمون که همه چی الکی و اتفاقی پیش خودمون میگیم خسته شدم نمیشه دیگه تا از این خیلی خیلی خیلی بدتر اینکه با زجر بخوای و بکس و باد بخوای یه شرایطی که فکر میکنی شاید در آینده برات آیا منفعتی داشته باشه یا نه ،،، به خدا با صورت میری تو در و دیوار ،،
من چندین و چند بار رفتم ،،، نکن ،، اولین و وحی منزل ترین چیز تو زندگیت بزار عزت نفس ،،، هر روز صبح تو اون دفتر خوشگلت بنویس من لایق بهترین ها هستم ، من اشرف مخلوقات خداوند هستم ، خداوند عاشقانه منو دوست داره ، منم عاشقانه خداوند را دوست دارم ،،، من مسئول زندگی خودم هستم ،،،
به جرأت میتونم بگم قشنگ ترین لحظات زندگی من لحظاتی که شکرگزاری هامو مینویسم ،،، بهم یادآوری میکنه چقدر خداوند کریم چقدر سخاوتمنده ،، خیلی جاها میتونست با صورت بزنتم تو دیوار ولی دستمو گرفت ،، آبرومو خرید ،، بهم راه داد ،، هدایتم کرد ،، این استاد بزرگوار آورد تو زندگیم ،، این سایت مقدس که پر از عشق و حال خوب آورد تو زندگیم ،، من خدارو شکر گزارم برای موفقیت های واقعی که بهم هدیه داده نه چهارتا جفنگیات اینستاگرام و صد تا فلان دیگه ،، خدارو شکر میکنم که بهم یاد داده برای تک تک نعمتایی که بهم عطا کرده شکر گزارش باشم ،،
خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که ترس و از وجودم به کلی حذف کردی جاش ایمان آورده ،،
ایمان قدرتمندی که هر روز صبح احساس قدرتمندی بهم میده که جایگزین تموم ترس هام شده خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم،،
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که تموم آدمای منفی زندگیمو خودت از مسیر هدایتت کنار گذاشتی و تخته گاز به سمت نور الهی ات موفقیت و شادی و ثروت فراوان هدایتم کردی ،،
تک تک صحبت های استاد عزیزم با جون و دلم حس کردم خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که هدایتم کرد به سمت آگاهی و بیداری
درود وادب به خداوند یگانه مهربانم، به پیامبر زمانم واستاد بینظیرم،مهربانو مریم مهربون ودوستان هم فرکانسی خداوند یگانه رو هزاران بار سپاسگزارم که ی اتفاق به ظاهر بد( که البته بعد هدایت امشبم به این دو،تا فایل بینظیر که اصلا باعث شد من بعد مدتها ی شخم زنی وهرس به باورهای
مزخرف و الوده قدیمی بزنم وباورهای جدید وآگاهی درست ودرفرکانس خداوندی بذرپاشی کنم متوجه شدم) باعث شد هم مسیر انحرافیمو متوجه بشم وهم علت اینکه چرا به خواسته ها واهدافم با توجه به تلاشم نمیرسم رو. بعد گوش کردن ودیدن با دقت به هردو فایل، مثل یک فیلم فلش بک زده شد به اتفاقات، وتصمیمهایم که حاصل باورها ورودی های ذهنم بوده از جمله:بار ها وبارها وقتی کارو درآمدم تاکسی اینترنتی بوده وبا باورهای ثروت ساز وپول ساز و آدمهای شریف، خیلی پیش آمده که طرف هم اگاهانه وهم نا اگاهانه(حال شاید به اشتباه، که فکر کنم بخاطر باورسازی پولساز وپولدار شدن به شکلهای مختلف من میتونه اشتباهی در کار نبوده) به حساب وشماره کارت من پول اضافه تر از هزینه وکرایه اش واریز میکرد حتی 10 تا 100 برابرش ونکته ش اینجاس که من اگه همون وقت متوجه میشدم که یاد اوری میکردم به مسافر واگر بعد متوجه میشدم که باز زمان میزاشتم وخودمو ملزم میکردم که هر طور شده بایس این پول اضافی رو بر گردونم ونکته بارزتر اینکه اگه شماره طرفو هم نداشتم شاید باورتون نشه میومدم خونه ودوته به دونه شماره سفرهای انجام شده از داخل پروفایل وپلت فرم اسنپ ویا تپسی که کار سختی بوده که شماره کدهای 10 12 رقمی هر سفرو بتونی با توجه به زمانش، ساعتش ومسیر سفرو پیدا کنی، پیدا کنم وجالب تماس بگیرم با اپراتورهای اسنپ یا تپسی والتماسشون کنم که شماره تماس اون مسافرو بدن بهم که من نه تنها حلالیت وپوزش بخوام از مسافر بلکه مبلغ اضافی رو برگردونم بهشون وچون طبق قوانین تاکسی اینترنتی خلاف هستش شماره مسافر رو به راننده( بعد اینکه سفر تموم شد) جالبه من خواهش والتماس میکردم از اپراتور که این حلالیت، رضایت واطلاع رسانی رو انجام بدن!!!! استاد دقیقا مثل شرایط وامثال شما که در قم بیزنس ودرامد بالا و ویژه ای داشتین اونقدر پول زیاد داشتین که زنگ میزنین به اینو آن که پول بهشون قرض بدین !!! خب واسه من بر میگرده به باورهای نادرست من در مذهب، پول، حلالوحرام، عزت نفس.من از خداوند پول وبرکت میخواستم خب باور داشتم وتلاش هم میگردم وطبق قانون شرایط،اتفاقات،ادمها،و…و… در مسیرم قرار میگرفت وپول میومد اما اون ترس، شک، باور غلط ودرک اشتباه از خداوند و.. و..(که البته هنوزم نتونستم حلش کنم که آیا واقعا بایس اون پولارو بر میگردوندم وحروم بود واسه من یا نه اونا حقه منه وحاصل جدب پول وثروتم از جهانه وحلاله نتونستم حلش کنم واز استاد ودوستان میخوام با ادله کمک وراهنمایی ام کنند گه کدومش درسته) خلاصه که اپراتورهای تاکسی اینترنتی تعجب میکردن که راننده استثنایی دقیقا ودرست در مقابل وبر خلاف بعضی راننده های دیگه که چه کارهای شیطونی ودور زدن مسافران( به گفته خود مسافران البته) انجام میدن، هستم.
مورد بعدی که دراین راستا میتونم اشاره کنم اینکه تو خونه ما اون مورد شکو عدم اطمینان بوده که عینا خودش جذب میکرد،قشنگ واضح وبا کفیت full ht فیلم واتفاق نیفتاده رو توی ذهنش میساخت باورش میکرد ومیومد با من طرف میشد، تهمها، نارواها، خیانتها رو به من برچسب میزد واگاهانه وعملا اون خواسته( که البته ناخواسته ترس خودشو) به جهان صادر ودرخواست میکرد وباورتون شاید نشه اونقدر به اون باورهای وخواسته یا ناخواسته خودش قدرت داد که از شما چه پنهون چند بار تقریبا با فراز نشیبش واسم اتفاق افتاد!!!! وهردو شدیدا تعجب فراوان کردیم وهمون مثال وادله دور از درک قوانینو رو سرم میزد که: من میدونستم اینجوری میشه، تو( منظورش من) خیانت کاری، دیدی پیش بینی های من درست دراومد.
فقط استاد ودوستان! مثل مورد قبلی دوست دارم کمک و راهنمایی ام کنید که: سوال وتعجب من اینه که چرا اون اتفاق بد وناشایس واسه من بایس میفتاد ؟!! من که حالا 100٪ تو اون فاز، تو اون فرکانس،تو اون جذب نبودم!!!! آیا واقعا جذب وانرژی قوی منفی خونه باعث شد؟ نمیدونم واقعا. ممنون میشم راهنمایی کنید سپاسگزارم
موارد ومثالهای زیادی دارم که نمیخوام فایل طولانی بشه ایشالا در موارد وفایلهای دیگر.
بازهم خداوندرو سپاسگزارم که با یسری اتفاقات منظم ودرراستای درخواستهایی هدایت درستو کرد
سلام استاد من با شما خدا رو شناختم واقعا میگم کلی عبادت کردم ولی حالا میفهمم با اون همه عبادت ذره ای به اندازه ی الان خدا رو نشناخته بودم خوشحالم که اینجام و باورهام خیلی تغییر کرده من زمانی با شما آشنا شدم که تصمیم گرفتم که تغییر کنم و خدا هم شمارو سر راه من قرار داد من دارم کسب و کارم رو شروع میکنم هی یه چیزی نمیشه با خودم گفتم دارم تکاملم رو طی میکنم و باید در این مسیر روی باورهام کار بکنم انقدررررر توی این زمان ایده ی ناب سر راهم اومد که کلی اصلاح روی کارم انجام دادم کاری که فعلا شروع نشده و اومدم سناریو نوشتم توی این سناریو نویسی انقدر که من باور کردم یه سری چیزها رو اصلا باور من نبود و کمالگراهم بودم که توی این فاصله ی تکاملی اونم برطرف شد نمیدونید چه انسانهای عالیی سر راه من اومد که من فکرش رو هم نمیکردم دارن کارهای منو انجام میدن من دستان خدا رو توی کاری که هنوزم شروع نکردم دیدم چه نشانه هایی که توی خواب و بیداری دیدم و دونستم که مسیرم درسته و خدا داره با من حرف میزنه من بشدت ورودی هامو کنترل کردم تلویزیون رو 4ماهه کنار گذاشتم و دارم از این مسیر زیبا لذت میبرم سناریوی قشنگمو هر روز صبح مینویسم و لذذذذت میبرم قابل باور میکنم حسابی که هر روز داره پول واریز میشه توش و با بستن چشمام و زدن روی زنگ اس ام اس هام حس میکنم مقدار قابل توجهی پول به حسابم میاد روز بعد از روز قبل قابل باورتر میشه بعد از را اندازی کسب و کارم میام و میگم که اون زنگ اس ام اس های واریزی واقعی شد و کارم راه افتاد راستی روابطم هم فوق العاده شده،این فایل یه دوره ی کامله واقعا شما بی نظیرید،سپاسگذار خداوندم که شمارو آفرید و من رو همچنین که از این آگاهی ها استفاده کنم من با فرد دوماه پیشم کاملا غریبه هستم
به نام خدای مهربانم
سلام
الان میفهمم وقتی استاد در مورد اگاهی صحبت میکردند که در الهامات یهو باز میشه و میگه و میگه و تو با خودت میگی اینا کجا بودن ولی دقیقا وقتیه که تو اماده باشی!
ترمزهایی که نمیزاره به خواستت برسی
بماند که چطور پریشب این فایلو گوش دادم و بعد چیشد و… ولی ترمزهایی که اومده تو سرم راجب کارمه
من مینیاتور میکشم تقریبا ده سال پیش دوم دبیرستان که بودم رفتم کلاس نگارگری و انقدرر دوس داشتم که تو همون چندماه اول یکی از تابلوهای استاد فرشچیان رو کشیدم و بعد ادامه دادم و حالام ازش درامد دارم با نقاشی روی تخته نرد
ولی خواسته ی نمایشگاههای زیاد و فروش تابلو و هرانچه که دلم بخواد رو بکشم و بفروشم:
با احساس لیاقت درامدم بهتر شد کلا با قدم یک که تونستم امسال برای اولین بار به درامد ثابت ازش برسم ولی خواسته:رویای من اینه که هرچقدر بخوام بکشم و بفروشم. هرشهر و گالری ای با قیمت های خودم ولی یه ترمزی رو در خودم این چندساعت کششف کردم من که نه. به خودش قسم من نبودم خودش گفت داشتم تو اینستاگرام صفحه ی یکی از اساتید هنر را میدیدم که خیلی خیلی موفق و هنرمندو فوق العاده و دیدم یه پستی گذاشتند از اقای حسن مرادی که ایشون بی سواد هستند و از 79 سالگی نقاشی را شروع کرده و الان 88 یا نمیدونم 85 ساله هستند و نقاشی خوداموز با خودکار انجام میداده و نمایشگاه و فروش و ارسال به 33 نمایشگاه خارجی و تا قبلش هم نقاشی نکرده و نانوا بودن ایشون”
میدونی چی زنگ زد تو گوشم؟؟؟ من این ترمز رو همیشه داشتم که برای برگزاری نمایشگاه و فروش باید اولا استاد بشم ,یعنی قشنگ تو ذهن من میگه مینیاتوریست شدن یعنی استاد شدن و البته سن داشتن ! انگار من 24 ساله یه گوشه منتظر هستم تا سنم بیشتر بشه و اون موقع استاد بهم بگنند و تازه بتونم نقاشیمو عرضه کنم, ولی این اقا اومد چه کرد؟ تو پنج سال بدون هیچ اموزشی استاد و فروش و اصلا من هنگ کردم ,اینه که استاد مهربانم میگه نعمت میباره ما نمیزاریم
استاد سابقه دار هنر برای من یه ترمزی شده که پول خوب نسازم از هنرم و عرضه ی بزرگ نداشته باشم ولی من اینو تو ذهنن میشکنم و امسال سال عرضه کردن خودمه تو هنر دیگه نمیزارم باوری به این شکل جلوی منو بگیره که تحصیلات هنر ندارم یا سن کمی دارم. من تقریبا ده ساله مینیاتور میکشم سبکهارو بلدم و کلی نقاشی دارم دیگه مگه چقدر تمرین کافیه؟ نمیگم به انتهاش رسیدم ولی اینم ترمزه که نشستم انگار که سنم زیاد بشه بشم پیشکوت تو نگارگری تا بتونم عرض اندامی داشته باشم.
ولی پول ساختن چه ربطی به اینا داره!!مگه الان همه اساتید بیلیونرن تو اصفهان؟
من بلند پروازم تو هنر و نمیزارم این باورها اینطوری جلوی نعمات هایی که خدا میخواد بهم بده رو بگیرم
خدایا واقعا ازت ممنونم که صفحه ای جدید تو ذهنم باز کردی
استاد جانم خیلی گلی خیییلی گلی عاشقتم با تمام قلبم
در پناهش
به نام الله یکتا
چقدر زیبا هدایت شدی به شناسایی ترمز و این لطفی هست از الله که اگر ازش بخوایم بهمون میدهد….
چقدر خوبه شکستن باورهای محدود کننده و مسخره ای که کل وجودمون رو گرفته،و خیلی وقتها ما فکر میکنیم خدا برای ما نمیخواد،غافل از اینکه خدا میخواد اما ما باور نداریم و چقدر عالی هست که شما داری این باور رو میسازی و به زودی میبینی که همون خدایی که هدایتت کرد چقدر راحت ثروت و موفقیت روزافزون رو وارد زندگیت میکنه….
خدایا شکرت
با سلام خدمت استاد عزیزز از خدا می خوام دریافت های شما را روز به روز بیشتر کند والبته تشکر ویژه از اینکه از تمام زندگی شخصی خودتون مایه میگذارید و این خیلی ارزشمند و قابل تقدیره
من چند روزی بود که دقیقا علی رقم مسیرشغلی بسیار جدید و جذاب و نو که اتفاقا در خصوص کشف استعداد از مسیر علم اعصاب هست قرار گرفتم وچون به خوشحالی و خوشبختی آدم ها کمک میکنه مطمن بودم کسب وکار عالیه اما عجیب بود که هیچ پروژه یا کار پولسازی نصیبم نمیشد امشب چند باور اشتباه رو شناسایی کردم که بر خودم واجب دیدم به اشتراک بگذارم فقط از خدا میخوام کمکم کنه که بتونم با برطرف کردنش گزارش پیشرفت کارمو برای دوستان همینجا به اشتراک بگذارم
1- باور اشتباه که آدمها برای کشف استعدادشون پول خرج نمیکنن
2- آدم ها نسبت به این موضوع بیتفاوت هستند
3- هنوز تیم خوبی ندارم
4- در ایران خیلی شرکت ها و آدم ها به کار علمی اهمیت نمیدهند
انشالله بیاری خدا باورهامو تغییر میدم
به نام الله یکتا
اصلا همین که تو فکر کنی هدایت شده ای،تو هدایت شده هستی…
توکل کن و ادامه بده و ببین که چطور الله یکتا درهایی از رحمت رو به روت باز میکنه اگر باورش کنی و ادامه بدی….اگر ترمزها رو برداری و استقامت کنی….
همه ی ما محتاج هدایت و حمایت الله هستیم و هر آنچه از موفقیت و رحمت و نعمت در زندگیمون هست از خداونده و نگرانش نباش…
خدایا شکرت
خدایاشکرت
راه لذت بردن اززندگی رو اینجا یادگرفتم
راه زندگی کردن ویادگرفتم
راه شادبودن ویادگرفتم
بیدلیل شادبودن رو
احساس ارامش رو
این اگاهیها حاصل این مسیره
خداروشکرهزاران بار
که دراین مسیرخودمو شناختم،به خودم نزدیک شدم
تازه فهمیدم چه جیگری بودم
هیچوقت به خودم اینقدنزدیک نشده بودم
به استعدادوتواناییهام پی نبرده بودم
امروز ی لایه دیگه ازخودم وتوانایبهامو شناختم گفتم وووووووواوووو
من اینهمه توانایی داشتم
به خودم افتخارکردم
خودمو بغل کردم
خودمو بخشیدم
باخودم دوست ورفیق شدم
وعهدکردم اولویت اول فقط خودم وخودم باشم
سلام دوستان همراه واستادعزیز
من ازتیرماه بطورعجیب مشتریم کم شده وفروش کم شده
کارم املاک ومن عاشق کارم هستم خیلی
ازهمه نظریعنی همه جنبه زندگیم عالیه
فقط ازنظرمالی نمیتونم جذب و،ورودی بگیرم
نمیدونم چکارکنم
لطفا راهنمایی کنید
سلام و درود
اول اینکه درود بر شما که در حوضه مورد علاقه تون مشغول به کار هستید.
و دوم اینکه طبق قانون که اتفاقات و شرایط و جهانی که ما به عنوان زندگی خودمون تجربش میکنیم همه و همه انعکاس باور ها و افکار ماست…
و اگر شما هدفتون فروش ملک هست و دارید براش تلاش میکنید زحمت میکشید ولی نتیجه نمیگیرید و یا نتیجه کوچکه و شمارو راضی نمیکنه صد درصد تو ذهنتون یه سری باور های مخالف و غیر هم جهت با این خواسته دارید.
و باید به قول استاد ذهنتون رو جراحی کنید و برید به لایه های زیرین و کشف کنید اون ها رو.
اون کد های مخربی که باعث شده تلاش شما نتیجه ندهد.
مثلا شاید به علت اینکه با همکاران تون و یا مثلا توی اخبار به این توجه کرده اید که مثلا بازار خرابه، الان هیشکی نمیفروشه. و هیشکی هم نمیخره.
این فایل استاد رو حتما ببینید، واقعا عالی توضیح دادن.
من 15 صفحه نت نوشتم از این فایل
به نام الله یکتا
ببین بدهی یا چکی و یا وامی داری که نگرانش باشی،اگر هست هر طور شده تسویه اش کن
از همین امروز شروع کن به تمیز کردن اون محیطی که هستی و عطر بزن تا فضا خوشبو بشه و با حال خوب به گلدونها آب بده
هر کی اومد براش وقت بذار و توی ذهنت اون رو دست الله ببین که یا اومده چیزی بهت یاد بده و یا هدایت بشی به یک راه بهتر و یا خرید و فروش
لبخند بزن و به گذشته فکر نکن چرا که تو هدایت شده ای
سلام استاد عزیز ومریم بانو
یعنی مناز این فایل که قبلا هم گوش داده بودم به یه خود شناسی رسیدم که نمیدونم تاالان کجابوده
بالاترین ترمز من اینه که
واقعا اون احساس لیاقت را ندارم
یعنی تو هرچیزی توی زندگیم نگاه کردم خیلیییی ذهنم احساس بی لیاقتی میکنه
واقعا بزرگترین ترمزمه
یعنی اون رابطه ی خوب هرروز بهتر میشه انگار به یه جایی که میرسه اون حسه میاد که میگه نه دیگه خیلی داره خوب میشه و اصلا احساس میکنم یه جای کار داره می لنگه که همه چیز انقد خوبه
من حتی وقتایی که ارتباطم با خدا خوب میشه و لذتشو میبرم هم این فکر میاد که تو کجا و عشق بازی با خدا کجا
تمام خواسته های من یا سر لیاقت به دست نیومده اگه اومده من هنوز بهش عادت نکردم
خدا بهم یه ماشینی که عاشقشم رو به شکل معجزه اسا داد نمیدونم چرا همش فکر میکنم بقیه که از ما پول دار تر بودن ندارن ما چرا داریم؟
رفتم سر کاری که ارزوشو داشتم
هی میگم خدا این کارو جور کرد وگرنه من که لیاقتشو نداشتم
من حتی خودمو لایق اینکه با لذت غذا بخورم و نترسم از چاق شدن نمیدونم
من خودمو لایق دریافت هدیه نمیدونم
من 10ساله توی یه خونه اجاره ای هستم حتی خودمو لایق جابجا شدن ورفتن به یه خونه بهتر وبزرگتر نمیدونم
حتی لایق مادر خوبی بودن
من هرجا میلنگم سر همینه بخدا
انگار امروز درهای عجیبی به روی ذهنم باز شد
عهد میبندم که از همین لحظه بگردم وراه های افزایش احساس لیاقتو پیدا کنم
من اولی که قدم هاتون رو گذاشتین قدم یک ودو رو خریدم الان چند ساله اونارو تکرار میکنم احساس لیاقت که برم قدم سه رو ندارم
هی میگم نه ببین اگر اینارو درک نکنی و بری که تو لایقش نیستی
شگفت زدم بخدا
من همسرم بارها برام هدیه و گل گرفته تو دلم میگفتم واییی اون اینهمه خوبه و داره منو تحمل میکنه واین کارا واقعا اضافیه
بارها احساس کردم که بهش ظلم شده که من زنشم
در حالی که خودش صد بار گفته هرکسی دیگه جای تو بود با شرایط من هزار بار رفته بود
حتی سرکارمم یه مدت همه چیز فوق العاده بود بعد یهو گفتم نه من اینهمه لیاقت بازخوردای خوب و نتایج نیستم همین دو سه روز پیش یه چالش بزرگ برام بوجود اومد که حسابی دل سردم کرد
من حتی خودمو لایق حقوق چندر قازی که سر اینهمه زحمت کشیدن میگیرم نمیدونم
هرجا دعوت میشم برای کلاس گذاشتن همش رایگان و خیریه و ….
یعنی تو ذهن من اینکه همه چیز سرجای خودش باشه مشکل داره و همیشه باید یه جای کار بلنگه تا اوکی باشه
من حتی خودمو لایق اینکه کسی بهم کمک کنه یا کارامو برام انجام بده هم نمیدونم
سر هر درخواستی یه عالمه عذرخواهی میکنم
بعد جالبه که ظاهر من یه ادم فوق العاده با اعتماد به نفسه
و هرجا میرم همه میگن تو که ماشالات باشه فلانی
تو که دیگه مثلا کارو بارت ردیفه
و واقعا خودم به خودم خندم میگیره
اما به همین روز عزیز قسم میخورم که تا جایی که توانمه روی این موضوع کار کنم وبعدش به دیگران انتقالش بدم
یک دنیا ممنونم از اینکه این فایلو برامون اماده کردین
سلام و درود
شما تنها نیستید. من و قطعا خیلی های دیگه هم هستند که پاشنه آشیل دارند در کمبود احساس لیاقت و احساس ارزشمندی…
نمیخواهم درد و دل کنم و شروع کنم از به گفتن از مشکلاتی که عدم احساس ارزشمندی برام رقم زده ولی ولی صرفا جهت اینکه من هم چند مثال زده باشم چند مورد رو مینویسم و بعد راه حل هایی که این لحظه دارم رو مینویسم .
من شغلم ماساژ هست و کیفیت کارمم هم بالاست ولی درونی برای کارم ارزش قائل نیستم و با قیمتی پایین تر از همکارانم کار میکنم.وهمیشه 5_10 دقیقه بیشتر ماساژ میدم و یه جورایی اشنتیون میدم
.
من توی روابط عاطفیم بار هاشده که بگم وای این دختر چقدر خوبه … بد بخت گیر من افتاده
در صورتی که ما عین دو تا فرشته داشتیم از وجود هم لذت میبردیم و دقیقا برای هم بودیم ولی این احساس وقتی در من اوج میگیره خیل خیلی زود رابطه نابود میشه
.
یا اینکه مثلا درونی انگاردوست دارم پول سخت بدست بیاد و وقتی راحت داره پیش میره حس میکنم یه چیزی ایراد داره یا این پول حلال نیست
.
و…. چندین مثال دیگه که همگی ثابت میکنن که من کمبود احساس ارزشمندی دارم و خودم رو لایق یه زندگی خوب و شرایط و روابط خوب و عالی و آسان نمیدونم.
من 10 ساعت روی این فایل و فایل قسمت 1 کار کردم و مطمئنم این قوی ترین ترمز من هست
من باتمام قدرت پام روی این ترمز هست.
و اینجا جا داره که تبریک بگم به خودم و شما خانم سعادت که توانستیم مسئله رو ریشه یابی کنیم
چون پیدا کردن ریشه مسئله خودش 50 درصد کاره!!!
و ما توانستیم به افکارمون آگاه شویم.بخدا که کار هر کسی نیست که خودش خودش رو بشناسه
الهی شکر . سپاسگذارم استاد دستت رو میبوسم .
میماند 50 درصد مابقی که من باید سعی کنم خودم رو به احساس ارزشمندی بیشتر و احساس لیاقت بیشری برسونم
استاد بشارت داد که اگر ترمز ها رو بردارید جرررییااانیییی از نعمت وارد زندگی تون میشود چون پاتون از قبل روی گاز بوده
اما راه حل هایی که همین لحظه میدانم و وظیفه دارم که بهشون عمل کنم و حرکت کنم و ایمان بی عمل نباشم.و البته که خداوند هم وقتی حرکت و ایمان منو ببینه در های بیشتری رو برام باز میکنه و منو به راه ها هدایت میکنه تا به احساس ارزشمندی بیشتری برسم.
استاد یه جمله داره که خیلی به من احساس قدرت میده:
همین که شما متولد شدید و یک انسان هستید یعنی لیاقت تجربه ی همه ی نعمت ها رو دارید که متولد شدید.
1_از این لحظه قیمت ماساژ من هم قیمت ماساژ دیگر همکاران خواهد بود و نه کمتر .
2_میخوام از افراد درخواست های بیشتری داشته باشم
3_ما در شهر ساری خانه داریم.میخوام چند روز برم اونجا و با خودم خلوت
4_دیگه دنبال کفش های استوک تاناکورا نمیگردم
5_اولویت خودم رو در خریدلباس راحت بودن اون لباس قرار بدم نه مد نه صلیقه فلان گروه
6_فهرست کنم افتخارات زندگیم رو خدماتی که ارائه دادم شاگرد هایی که پرورش دادم مهارت هایی که دارم
7_میخوام از عکس های بچگیم قاب کنم . تشکر کنم از خودم و از پروردگار که تا اینجا مسیر . 24 سال حرکت کردم.شده شکست بخورم شده افسرده بشم ولی خیلی زود برگشتم و همیشه حرکت کردم همیشه در هر شرایطی حرکت کردم.
8_دیگه نباید خط قرمز هامو برای اینکه مبادا دیگران ناراحت بشن زیر پا بزارم . من باید خودم رو در اولویت بزارم و بتونم اونجایی که لازمه با احترام (نه) بگم.
9_از چند رو بودن خسته شدم دوست دارم برای آرامشم با همه به یک شکل صحبت کنم .
10_چند تا از جمله هایی که احساس قدرت میدن رو ضبط کنم و گوش کنم و از این طریق باور سازی کنم
فکر میکنم وقتی این ده مورد بالا رو اجرایی کنم جهان هم تا حدودی احساس ارزشمندی بیشتری رو به من ثابت میکنه.
مثلا یه رفتاری با من میشه
یه نعمتی میاد
اینجا من این نتایج رو نشون خودم میدم و تاکیدد میکنم برای خودم تا بیشتر باورم بشه که من خود ب خود همینجوری لیاقت تجربه نعمت ها رو دارم
از شما در خواست میکنم که شما هم چند تا راه حل برای افزایش احساس ارزشمندی بنویسید تا من هم ایده بگیرم.
سپاسگذارم
سلام دوست عزیز
اول اینکه خیلی ممنونم وقت گذاشتین وکامنت بنده رو مطالعه کردین
دوم اینکه ممنونم بخاطر پاسخ بسیار ارزشمندتون
سوماینکه باعث شدید دوباره با خواندن کامنت خودم احساسم بهتر بشه
تو همین چند روزی که از این فایل گذشته و من مدام با خودم حرفایی روتکرار کردم که باعث افزایش لیاقتم بشه چقدر نتایج شگفت انگیز برام بوجود اومده
من هرروز توی دفترام نوشتم ونوشتم که طبیعی ترین حالت جهان برای بنده های خدا اینه که ادمها باید غرق نعمت و ثروت وفراوانی وعشق باشن واتفاقا هرجا نیستن یعنی یه جای کار میلنگه وغیر طبیعیه
در حالیکه قبلش فکر میکردم طبیعیش اینه که باید یه جای کار بلنگه
مگر نه اینکه قانون جهان اینه که ادمها هرجایی هستن دقیقا همونجایی که باید باشن هستن
پس اینو هی به خودم یاد اوری میکنم تو اتفاقا لیاقتشو داری که انقد همسرت باهات خوب برخورد میکنه
اتفاقا که تو از بس خودت خوبی باعث شدی خوبی های اونبرانگیخته بشه
اتفاقا از بس ارزشمندی اون همیشه برات هدیه خریده
درمورد کارم مدام به خودگفتم اتفاقا تو واقعا شایسته این مقامی
کی به اندازه تو تلاش میکنه؟
کی اینهمه برای بالابردن مهارت هاش زمان میذاره؟
کی انقد با مسئولیت داره کارمیکنه
و جالب اینجاست دو سه روز نشد همون موضوعی که باعث چالش توی کارم بود تبدیل شد به فرصت
یعنی چیزی که قرار بوداز من گرفته بشه رو بهم گفتن قراره دوبرابرش بکنند و شگفت زده شدم از اینهمه تاثیری که احساس لیاقت میتونه بهمون بده
واتفاقا توی روابطمم قشنگ تغییراتی در طرف مقابلم میبینم که میگم اینا کجا بود تاحالا؟
یا مثلا درمورد ارتباط با خدا میگم معلومه که من لایق عشق وعنایت خدا هستم وقتی دارم تمام تلاشمو میکنم تا بنده خوبی باشم اگر خدا عاشق من نباشه و اینهمه بهم لطف نداشته باشه یه جای کار میلنگه وگرنه الان که باید اینهمه حواسش بهم باشه
سر موضوع تناسب اندام خیلی جای کار دارم یه جوری هست که نه نمیتونم خودمو همینطوری بپذیرم با اینکه خیلیا بهم میگن خیلی خوبی نه اینکه احساس لیاقت برای اون با لذت خوردن و متناسب شدن ومتناسب موندنه رو دارم اینم از خود خدا خواستم هدایتم کنه و شک ندارم در مسیرشم و هدایت میشم
بازم ممنونم از وقتی که گذاشتین
فکر میکنم هیچ چیز به اندازه خود گویی هایی که باخودمون داریم تاثیر گذارنیست وتوانایی کنترل ذهن به نحوی که خودگویی های ما بره سمت اینکه همه چیز سرجای خودشه واتفاقا این منم که لیاقت دارم بهترین هارو داشته باشم
سلام و درود
ممنون از شما بخاطر این کامنت های عالی تون که باعث میشه که من همون لحظه که سایت برام ایمیل میزنه کل کار هامو بزارم کنار و بشینم و بنویسم و تفکر کنم.
دقیقا منم مثل شما ، نتایج گرفتم و این منو شگفت زده کرده.
میدونید آخه فقط سه روزه که گذشته از کامنت اولم روی این فایل!!!
میدونید من چکار کردم، من یه دفتر چهل برگ گذاشتم برای کار کردن روی احساس ارزشمندی و لیاقت و به این شکل عمل کردم که نوشتم، علائم عدم احساس ارزشمندی و لیاقت در روابط، در شغلم، در رانندگی، در غذا خوردن، در زمین بسکتبال.
بعدش مینوشتم رفتار هایی که ریشه اونا بخاطر عدم احساس لیاقت بوده.
و بعد به چند تا مورد رسیدم که در همه ی این زمینه ها تکرار میشد یکی : رفتار حمایتگرانه ( همش به دنبال اینم که به افراد حال بدم)
و یکی هم : ایثار
مخصوصا ایثار و از خودگذشتگی.
مثلا توی رانندگی من مسیر خوبو من جای پارک رو شده که بدم به یکی دیگه در حالی که نیاز داشتم خودم.
یا توی غذا خوردن قسمت های خوب غذا رو میدادم به دیگران در حالی که میشد تقسیم کرد و همه یک اندازه داشته باشن
توی بسکتبال من سخت ترین پست ها رو قبول میکردم،و بیشتر دوست داشتم که یه کاری کنم هم تیمیم گل بزنه. در صورتی که بسکتبال اینشکلی که همه باهم دفاع میکنن و همه باهم حمله میکنن
و….
کلی مورد دیگه که نوشتم و وقتی نوشتم و آگاه شدم خیلی احساسم خوب شد. چون آدم میفهمه این همون کار هایی که نباید انجام بده.
دقیقا دیروز بود که دوتا مشتری جدید اووومد، روز جمعه تازه اونم توی این دوران تعطیلات و من به جشن تولد دعوت شدم
و روابطم دقیقا به من احساس ارزشمندی میداد!
یه جوری باهام رفتار میکردن که احساس لیاقت میداد بهم.
آخر شب هم یه دوستی اومد منو سوار ماشینش کرد و رفتیم جنگل لویزان و اووون بود که به من حال داد و اون اومد دنبال من!
سه سال میگذره از اینکه یه دوستی بیاد دنبال من چون همیشه این من بودم که میرفتم دنبال بقیه. و نمیدونید چقدر با اومدنش احساس ارزشمندی کردم.
من یه کانال یوتیوب دارم. و ویدیویی که دیروز منتشر کردم دوبرابر بازدید گرفت! بازدیدی که در 30 روز گذشته بی سابقه بود!
فوق العاده بود
با سه روز کار کردن روی این موضوع ببینید چی شد!!!
واقعا گاز و ترمزی که استاد میگه همینه. به محض اینکه ما یکم پامونو از روی ترمز برداشتیم ماشین حرکت کرد و یه نیم کلاچ گرفتیم انگار و سریع جهان پاسخ داد.
مطب آخری که دوست دارم بنویسم اینه که صد در صد من و شما لیاقت نعمت هایی که الان داریم رو داشتیم که به ما داده شده. میدونید چرا؟
چون خداوند اشتباه نمیکه (سبحان الله)
چون قانون اشتباه نمیکنه.
الهی شکر بابت تمام نعمت هایی که توی زندگی دارم.
سپاسگزارم ازتون خانم سعادت
من باز هم برمیگردم و این کامنتا رو ادامه میدم
به نام الله یکتا
من احساس میکنم شما با خودتون در صلح نیستین و همش دارین با خودتون میجنگید…
انگار یک خشم و عصبانیت از خودت داری که از گذشته است و از نه نگفتن ها و رودربایستی هاست….
آرام باش و توکل کن،تو همین الان فارغ از دستاوردهایی که داری و فارغ از خانواده و شغل و همسر و بچه و… بسیار ارزشمندی
اگر برگردی به گذشته ات میبینی که تک تک نعمتهایی که الان داری یک روز برات آرزو بوده و الان با بدست آوردنشون عادی شده…
به نظرم هر روز بشین و بنویس که چی میخواستی و چطور بهش رسیدی و توجه کن به اون نعمتهایی که داری و لذت ببر از وجودشون…
خدایا شکرت
سلام به استاد عباس منش عزیز و مریم خانوم نازنین
دوستان یه لحظه قلبم بهم گفت اتفاقاتی که تو این 3 روز برام افتاده رو باهاتون به اشتراک بزارم
من حدود 6 ماهه که خیلی دارم فایل های دانلودی سایت رو میبینم و فکر کنم حدود 90٪ به بالا اون هارو گوش کردم ولی جالب اینه که الان فهمیدم فقط شنونده بودم و اصلا نتونستم اون اموزه هارو تو زندگیم اجرا کنم و شاید هم هنور موقع من نرسیده بود
داستان من از جایی شروع میشه که تقریبا یک ساله بخاطر کاری که شروع کردم خواب و خوراک ازم گرفته شده بود و همش از لحاظ فیزیکی و بخصوص ذهنی درگیر این کار شده بودم با کلی فشار و استرس که روم بود و فقط میخواستم این کار به نتیجه برسه و فکر میکردم که اگه این کار به نتیجه برسه تموم مشکلاتم حل میشه
در طول مصیر از خیلی افراد خواستم که به من کمک کنن و جایگاه اونارو شاید بالاتر از خدا دونستم گفتم حتما اینا به من کمک میکنن بزار به این بگم به اون بگم ولی بخاطر شرکی که داشتم تموم کارها به صورت عجیب از میپاشید و من دوباره اون کار اشتباه رو تکرار میکردم و دوباره تموم تلاش هام متلاشی میشد و به سر خط میرفتم و همش هم بحث و مشکل بود که فقط سرمایه ام نابود میشد
اخرین بارش هم یه فردی بود که بهش برای گرفتن قطعات صنعتی کارخونش چندین بار گفتم و اون فقط بهم میگفت باشه ادرس و افرادی که باهاشون کار میکنی رو برام بفرست تا من کارشناس هام رو. برای برسی بفرستم و منه بی خبر خیلی خوشحال همه ادرس و شماره هارو میفرستادم غافل از اینکه اون کاره ای نیست فقط قادر مطلق خداست و بعد که اون فرد رو میدیدم و بهش مبگفتم چی شد میگفت کار که اینجوری فایده نداره باید اونارو بیاری دفتر من و همینطور این چرخه باطل ادامه داشت
تا دقیقا سه روز پیش که با تمام فشار هایی که روم بود و دیگه بریده بودم گفتم خدایا دیگه بسه یک ساله از زندگیم هیچی نفهمیدم خودت کمکم کن و دستم رو بگیر
شاید باورتون نشه ولی همون شب که اومدم خونه و اتفاقی سایت رو باز کردم با این فایل رو به رو شدم و من تازه انگار فهمیدم این همه فایل که گوش دادم اصلا هیچ کدومش رو متوجه نشدم و اصلا اصل داستان همین باورها و تغیر اوناست و ای داد بی داد تموم این باور هایی که استاد مثال زدن رو من تو همش مشکل دارم و اصلا برا همینهه من تو رابطه هم خیلی مشکل دارم
برای همین فک کنم صبح روز بعدش شاید ده. بار همین فایل شماره 1 و 2 رو گوش کردم که تا بعد از ظهر من تکون نخوردم و همینطور که استاد گفتن این باور هارو درباره ثروت هم میتونین بکار ببرین و من شروع کردم به نوشتن تموم باور هایی که تو این فایل متوجه شدم چه درباره رابطه چه درباره ثروت
و بصورت خیلی معجزه وار از صبح فرداش نتیجه های من شروع شد فقط با نوشتن همین باور ها بدون اینکه حتی روشون بخوام کار کنم تموم کار ها انگار روغن کاری شده بود من فقط تو خونه نشسته بودم و هی همه زنگ میزدن میگفتن این کارو برات انجام دادیم فلان کار داره اوکی میشه فلان مسئله رو استارتش زدیم و اینجا بود که فهمیدم چقدر باور های خراب و درب داغون داریم که نمیزاره تکون بخوریم
ولی جالب ترین. قسمت ماجرا هنوز مونده اونم میدونین چیه؟
اینکه اون فرد همین امشب تو باشگاه بدون اینکه من چیزی بگم و اصلا حرفی بزنم یه دفعه خودش گفت پس تو معلوم هست چرا نمیای مگه نگفتم پاشو بیا با اون افرادی که معرفی کردی من که اصلا خشکم زده بود بعد چند ثانیه گفتم اخه مهندس سرشون شلوغه اونا نمیان یه دفعه خودش گفت خو باشه اونا نیان خودت پاشو بیا دفتر من تا من معرفیت کنم و بگم کارهای صنعتی مون رو فقط به تو بدن دیگه از این به بعد و من هفته به هفته تموم حساب هارو تسویه میکنم با همه و مشکل مالی هم نداریم(این در صورتیه که من خیلی بودجه ندارم برای پروژه های سنگین و اگه حسابم رو پرداخت نکنن کامل بی پول میشم) من که اصلا شوکه شده بودم گفتم باشه میام میبینمتون خودم در صورتی که من نه تجربه ای دارم نه کسی رو که معرفی کنه و فقط و فقط فقط فقط معجزه خداوند بود با همین دو روز تغیر تو باور هام اونم تازه بدون زحمت خاصی
و اونجا بود که یاد حرف استاد افتادم که میگن قاااااااانون داره کااااااار میکنه و ما فقط باید رو خودمون و باور هامون کار کنیم و بیرون از ما هیچ خبری نبست در صورتی که من فقط تلاش میکردم بیرون رو تغیر بدم تازه از حس و حال خوبم هم که نگم براتون از اینکه دارم هی خودم رو شخم میزنم و میگم یا خدااا این باور های مسخره دیگه کجا بوده
عاشقتم استاد عزیزم که داری کمکمون میکنی خودمون رو بشناسیم
و خدارو صد هزار مرتبه شکر که داره راه رو نشونمون میده
عاشق همتونم
سلام سلام سلام
بازهم یک کلیپ فوق العاده یک آموزش فوقالعاده زیبا دیگر
دوستدارم اول حرفم اینو به خودم تبریک بگم بعد از چند سال بالاخره با هدایت و یاری الله رب العالمین موفق شدم اینستاگرام خودم رو پاک کنم خدارو صد هزار مرتبه شکر
درباره صحبت های استاد عزیزم میتونم بگم با هر بحثی که استاد میفرمودن من ی عههههه طولانی میگفتم و یکی میزدم رو دست خودت شاید الان که مدار من تغییر کرده سطح باور های من تغییر کرده گوش های من شنوا تر شدن چشم هایم باز تر شدن به مسائل و خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم برای این همه بی راهه ای که رفتم و همیشه کنارم بود و مراقبم بود خدایا صد هزار مرتبه شکرت
واقعاً عزت نفس بچه ها خیلی مهمه من به شخصه دارم برای تک تک عزیزای خودم مینویسم اینجا دوست عزیزم برادرم خواهرم عزت نفس بزرگترین سنگ محک منو توعه
هر جا هرجا هرجا بلا استثنا حتی احساس کردی کوچکترین خدشه ای داره به عزت نفست وارد میشه با افتخار سرت بالا بگیر بزن بیرون ، یا از اول جوری برخورد کن کوچکترین خدشه ای نتونه کسی به عزت نفست وارد کنه یا اگر از قبل وارد شدی اولین تغییرت اینه سَرِتُ توی هیچ شرایطی خم نکن ، به بزرگی خداوند تو این سی سال زندگیم بلا استثنا بلا استثنا سر خم کردم خوردم تو در و دیوار ،، هیچ چیزی بدست نیاوردم ،، و به بزرگی خداوند هر جا حتی به قیمت خیلی سنگین سرم و بلند کردم و گمتم نمیخوام چیزی رو که احترام و عزت نفس منو زیر پا بزاره بلا استثنا صد هزار مرتبه شکر خدا چندین چند برابر بدست آوردم
بعضی وقتا دوست عزیز منو تو فکر میکنیم تو مشکلاتمون که همه چی الکی و اتفاقی پیش خودمون میگیم خسته شدم نمیشه دیگه تا از این خیلی خیلی خیلی بدتر اینکه با زجر بخوای و بکس و باد بخوای یه شرایطی که فکر میکنی شاید در آینده برات آیا منفعتی داشته باشه یا نه ،،، به خدا با صورت میری تو در و دیوار ،،
من چندین و چند بار رفتم ،،، نکن ،، اولین و وحی منزل ترین چیز تو زندگیت بزار عزت نفس ،،، هر روز صبح تو اون دفتر خوشگلت بنویس من لایق بهترین ها هستم ، من اشرف مخلوقات خداوند هستم ، خداوند عاشقانه منو دوست داره ، منم عاشقانه خداوند را دوست دارم ،،، من مسئول زندگی خودم هستم ،،،
به جرأت میتونم بگم قشنگ ترین لحظات زندگی من لحظاتی که شکرگزاری هامو مینویسم ،،، بهم یادآوری میکنه چقدر خداوند کریم چقدر سخاوتمنده ،، خیلی جاها میتونست با صورت بزنتم تو دیوار ولی دستمو گرفت ،، آبرومو خرید ،، بهم راه داد ،، هدایتم کرد ،، این استاد بزرگوار آورد تو زندگیم ،، این سایت مقدس که پر از عشق و حال خوب آورد تو زندگیم ،، من خدارو شکر گزارم برای موفقیت های واقعی که بهم هدیه داده نه چهارتا جفنگیات اینستاگرام و صد تا فلان دیگه ،، خدارو شکر میکنم که بهم یاد داده برای تک تک نعمتایی که بهم عطا کرده شکر گزارش باشم ،،
خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که ترس و از وجودم به کلی حذف کردی جاش ایمان آورده ،،
ایمان قدرتمندی که هر روز صبح احساس قدرتمندی بهم میده که جایگزین تموم ترس هام شده خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم،،
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که تموم آدمای منفی زندگیمو خودت از مسیر هدایتت کنار گذاشتی و تخته گاز به سمت نور الهی ات موفقیت و شادی و ثروت فراوان هدایتم کردی ،،
تک تک صحبت های استاد عزیزم با جون و دلم حس کردم خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که هدایتم کرد به سمت آگاهی و بیداری
سپاس از استاد عزیزم و خانوم ستایش عزیز،
یا حق
درود وادب به خداوند یگانه مهربانم، به پیامبر زمانم واستاد بینظیرم،مهربانو مریم مهربون ودوستان هم فرکانسی خداوند یگانه رو هزاران بار سپاسگزارم که ی اتفاق به ظاهر بد( که البته بعد هدایت امشبم به این دو،تا فایل بینظیر که اصلا باعث شد من بعد مدتها ی شخم زنی وهرس به باورهای
مزخرف و الوده قدیمی بزنم وباورهای جدید وآگاهی درست ودرفرکانس خداوندی بذرپاشی کنم متوجه شدم) باعث شد هم مسیر انحرافیمو متوجه بشم وهم علت اینکه چرا به خواسته ها واهدافم با توجه به تلاشم نمیرسم رو. بعد گوش کردن ودیدن با دقت به هردو فایل، مثل یک فیلم فلش بک زده شد به اتفاقات، وتصمیمهایم که حاصل باورها ورودی های ذهنم بوده از جمله:بار ها وبارها وقتی کارو درآمدم تاکسی اینترنتی بوده وبا باورهای ثروت ساز وپول ساز و آدمهای شریف، خیلی پیش آمده که طرف هم اگاهانه وهم نا اگاهانه(حال شاید به اشتباه، که فکر کنم بخاطر باورسازی پولساز وپولدار شدن به شکلهای مختلف من میتونه اشتباهی در کار نبوده) به حساب وشماره کارت من پول اضافه تر از هزینه وکرایه اش واریز میکرد حتی 10 تا 100 برابرش ونکته ش اینجاس که من اگه همون وقت متوجه میشدم که یاد اوری میکردم به مسافر واگر بعد متوجه میشدم که باز زمان میزاشتم وخودمو ملزم میکردم که هر طور شده بایس این پول اضافی رو بر گردونم ونکته بارزتر اینکه اگه شماره طرفو هم نداشتم شاید باورتون نشه میومدم خونه ودوته به دونه شماره سفرهای انجام شده از داخل پروفایل وپلت فرم اسنپ ویا تپسی که کار سختی بوده که شماره کدهای 10 12 رقمی هر سفرو بتونی با توجه به زمانش، ساعتش ومسیر سفرو پیدا کنی، پیدا کنم وجالب تماس بگیرم با اپراتورهای اسنپ یا تپسی والتماسشون کنم که شماره تماس اون مسافرو بدن بهم که من نه تنها حلالیت وپوزش بخوام از مسافر بلکه مبلغ اضافی رو برگردونم بهشون وچون طبق قوانین تاکسی اینترنتی خلاف هستش شماره مسافر رو به راننده( بعد اینکه سفر تموم شد) جالبه من خواهش والتماس میکردم از اپراتور که این حلالیت، رضایت واطلاع رسانی رو انجام بدن!!!! استاد دقیقا مثل شرایط وامثال شما که در قم بیزنس ودرامد بالا و ویژه ای داشتین اونقدر پول زیاد داشتین که زنگ میزنین به اینو آن که پول بهشون قرض بدین !!! خب واسه من بر میگرده به باورهای نادرست من در مذهب، پول، حلالوحرام، عزت نفس.من از خداوند پول وبرکت میخواستم خب باور داشتم وتلاش هم میگردم وطبق قانون شرایط،اتفاقات،ادمها،و…و… در مسیرم قرار میگرفت وپول میومد اما اون ترس، شک، باور غلط ودرک اشتباه از خداوند و.. و..(که البته هنوزم نتونستم حلش کنم که آیا واقعا بایس اون پولارو بر میگردوندم وحروم بود واسه من یا نه اونا حقه منه وحاصل جدب پول وثروتم از جهانه وحلاله نتونستم حلش کنم واز استاد ودوستان میخوام با ادله کمک وراهنمایی ام کنند گه کدومش درسته) خلاصه که اپراتورهای تاکسی اینترنتی تعجب میکردن که راننده استثنایی دقیقا ودرست در مقابل وبر خلاف بعضی راننده های دیگه که چه کارهای شیطونی ودور زدن مسافران( به گفته خود مسافران البته) انجام میدن، هستم.
مورد بعدی که دراین راستا میتونم اشاره کنم اینکه تو خونه ما اون مورد شکو عدم اطمینان بوده که عینا خودش جذب میکرد،قشنگ واضح وبا کفیت full ht فیلم واتفاق نیفتاده رو توی ذهنش میساخت باورش میکرد ومیومد با من طرف میشد، تهمها، نارواها، خیانتها رو به من برچسب میزد واگاهانه وعملا اون خواسته( که البته ناخواسته ترس خودشو) به جهان صادر ودرخواست میکرد وباورتون شاید نشه اونقدر به اون باورهای وخواسته یا ناخواسته خودش قدرت داد که از شما چه پنهون چند بار تقریبا با فراز نشیبش واسم اتفاق افتاد!!!! وهردو شدیدا تعجب فراوان کردیم وهمون مثال وادله دور از درک قوانینو رو سرم میزد که: من میدونستم اینجوری میشه، تو( منظورش من) خیانت کاری، دیدی پیش بینی های من درست دراومد.
فقط استاد ودوستان! مثل مورد قبلی دوست دارم کمک و راهنمایی ام کنید که: سوال وتعجب من اینه که چرا اون اتفاق بد وناشایس واسه من بایس میفتاد ؟!! من که حالا 100٪ تو اون فاز، تو اون فرکانس،تو اون جذب نبودم!!!! آیا واقعا جذب وانرژی قوی منفی خونه باعث شد؟ نمیدونم واقعا. ممنون میشم راهنمایی کنید سپاسگزارم
موارد ومثالهای زیادی دارم که نمیخوام فایل طولانی بشه ایشالا در موارد وفایلهای دیگر.
بازهم خداوندرو سپاسگزارم که با یسری اتفاقات منظم ودرراستای درخواستهایی هدایت درستو کرد
همیشه سلامت،شاد ،موفق،ثروتمند وسعادتمند دردوجهان باشید بدرود
سلام استاد من با شما خدا رو شناختم واقعا میگم کلی عبادت کردم ولی حالا میفهمم با اون همه عبادت ذره ای به اندازه ی الان خدا رو نشناخته بودم خوشحالم که اینجام و باورهام خیلی تغییر کرده من زمانی با شما آشنا شدم که تصمیم گرفتم که تغییر کنم و خدا هم شمارو سر راه من قرار داد من دارم کسب و کارم رو شروع میکنم هی یه چیزی نمیشه با خودم گفتم دارم تکاملم رو طی میکنم و باید در این مسیر روی باورهام کار بکنم انقدررررر توی این زمان ایده ی ناب سر راهم اومد که کلی اصلاح روی کارم انجام دادم کاری که فعلا شروع نشده و اومدم سناریو نوشتم توی این سناریو نویسی انقدر که من باور کردم یه سری چیزها رو اصلا باور من نبود و کمالگراهم بودم که توی این فاصله ی تکاملی اونم برطرف شد نمیدونید چه انسانهای عالیی سر راه من اومد که من فکرش رو هم نمیکردم دارن کارهای منو انجام میدن من دستان خدا رو توی کاری که هنوزم شروع نکردم دیدم چه نشانه هایی که توی خواب و بیداری دیدم و دونستم که مسیرم درسته و خدا داره با من حرف میزنه من بشدت ورودی هامو کنترل کردم تلویزیون رو 4ماهه کنار گذاشتم و دارم از این مسیر زیبا لذت میبرم سناریوی قشنگمو هر روز صبح مینویسم و لذذذذت میبرم قابل باور میکنم حسابی که هر روز داره پول واریز میشه توش و با بستن چشمام و زدن روی زنگ اس ام اس هام حس میکنم مقدار قابل توجهی پول به حسابم میاد روز بعد از روز قبل قابل باورتر میشه بعد از را اندازی کسب و کارم میام و میگم که اون زنگ اس ام اس های واریزی واقعی شد و کارم راه افتاد راستی روابطم هم فوق العاده شده،این فایل یه دوره ی کامله واقعا شما بی نظیرید،سپاسگذار خداوندم که شمارو آفرید و من رو همچنین که از این آگاهی ها استفاده کنم من با فرد دوماه پیشم کاملا غریبه هستم
دوستتون دارم همیشه مانا و برقرار باشید
شنیدن این فایل معجزه است
درک کردنش معجزه است
عمل کردن بهش معجزه است
دیدنش معجزه است
باورش معجزه است…
چقدر باور مخرب در لایه های عمیق ذهن ما هست که حتی نمیدونستیم که اینا اصلا وجود داره و یا حتی فکر میکردیم اینا درستن…
پناه میبرم به الله که حتی این فایل رو فقط شنیدمش و درکش کردم،باور نکردنی این آگاهی ها…
از الله میخوام که هدایتم کنه برای اصلاح شدن،برای باور کردن و عمل کردن به اصل…
چقدر سیلی خوردیم از باورهای مخربی که تموم آزادی و خوشی رو از ما گرفته بود…
فقط شکر الله و سپاس از استاد عزیزم