چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2 - صفحه 7

939 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم جوان گفته:
    مدت عضویت: 1324 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام بر استاد عزیز

    وَمِنْ کُلِّ شَىْء خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ».

    ما از هر چیز دو زوج آفریدیم شاید شما متذکر شوید (( 49 ذاریات ))

    وقتی فایل تموم شد کلی برای خودم دست زدم یعنی ی پکیچ کامل از تمام باورهای مخرب داشتم و چیزی جا نذاشته بودم که خدایی ناکرده کم نیارم .

    استاد سپاسگزار شما هستم بابت این همه آگاهی ها واقعا خیلی پیدا کردن این ترمزها زمان و دقت میخواد من خودم وقتی فایل رو دوبار گوش کردم متعجب شدم که این همه ترمز ذهنی داشتم در صورتیکه تصور من این بود که شاید یک یا دومورد داشته باشم و مهمترین

    === باور مخرب من این بود که :

    ” من لایق یک ارتباط عاشقانه نیستم ”

    دقیقا یکسال پیش با یک آقایی آشنا شدم که تمام آپشن های مورد نظر من از نظر ظاهر ، اخلاق ، طرز فکر، دیدگاه های یکسان ، سن ، شرایط زندگی و موقعیت اجتماعی رو کامل داشت و حتی خیلی بالاتر از گزینه هایی که من مشخص کرده بودم و همه چی خوب داشت پیش میرفت تا اینکه کم کم نجواها شروع شد که تو در حد این آدم نیستی ، تو نمیتونی برابری کنی با این ، تو کم میاری و هزاران فکر و تکرار این جمله منفی که منو این همه خوشبختی محاله ، میدون رو داد به نمایش کمبود عزت نفس و اعتماد بنفس و انقدر این رابطه در نظرم لقمه بزرگتر از دهنم اومد که ثمره اون قطع شدن این رابطه یکدفعه و بدون هیچ مقدمه بود

    === باور مخرب بعدی

    ” من بهتر است که تنها باشم ”

    این باور رو من در میان صحبتهای شما تونستم مچش رو بگیرم چون این باور من نشات گرفته از ترس هست ، در حالیکه زیر چتر انتخاب خودشو قایم کرده بود ترسهایی که تا الان نمیتونستم ببینمشون و از مجموعه باورهایی مثل اینکه تو خوب نیستی ، سنت بالا رفته ، توانایی خاصی نداری ، آدم درست و حسابی نیست ، من همیشه آدمهای نامناسب رو جذب میکنم(مهمترین خط قرمز من افراد متاهل هستند) ، پایان ارتباطات با ناراحتی هست ، من باید پرفکت و بی نقص باشم ، بلد نیستم رابطه برقرار کنم ( در صورتیکه بسیار اجتماعی هستم و بسیار راحت با هر نوع قشری سریع ارتباط میگیرم ) و اینکه رابطه آزادی منو محدود میکنه ، تشکیل شده

    و این کلکسیون باورهای خاردار باعث شده بود که من تنهایی را انتخاب کنم امـــــا تا قبل از شنیدن این مطالب به هیچ عنوان فکر نمیکردم که این انتخاب نیست بلکه گریز از حل مساله و بقول شما گذاشتن آشغالها زیر مبل هست

    و این باورها از الگوهایی میاد که ما بارها دیدیدم دوستانی داشته ام که باید تصویری تماس میگرفتن یا لوکیشن بصورت لایو میدادن و اینکه میدیدم ارتباط زنان و مردان متاهل بسیار عادی شده همه اینها زمینه ای شد که این باورها تقویت شود

    و نکته بعدی که گزینه تنهایی رو پیش رو من گذاشت این بود که پسرم (22 ساله هستن ) با من زندگی میکند و 100% مسئولیت اون ازهر نظر با من است و همیشه اولویت من آرامش و آسایش اون بوده و تصورم این بوده که با ورود شخص جدید باعث ناراحتی اون میشوم

    سالها قبل زمانیکه مجرد بودم یک خواستگار بسیار ثروتمند داشتم که از نظر سطح خانوادگی و اجتماعی خیلی با ما فرق داشتند ولی همین باوری که ما ثروتمند نیستیم باعث شد من جواب منفی بدهم با اینکه خانواده آنها تماما با این ازدواج موافق بودند و اصلا این حجم از اختلاف برایشان مهم نبود

    === باور مخرب بعدی

    و یکی دیگه از مشکلات من کمال گرایی بودن من هست که تصورم به این هست که فرد مقابل باید کامل کامل و بدون هیچ ایرادی باشد و باید همانطوری که من دوست دارم رفتار کند ، چون خودم رو هم به این شکل میبینم که بسیار کامل هستم که البته این مساله باید حل شود و باید بپذیرم که تمام ما انسانها نواقصی داریم و باید هم خودمون و هم دیگران را به همین شکلی که هستیم بپذیریم از طرفی هم میگم من که نباید بگم چه رفتاری باید داشته باشه یا من از چی خوشم میاد یا بدم میاد و خودش باید بدونه ( فکر میکنم همه جادوگرن و ذهن منو میتونن بخونن خخخخخخخ )

    بعد از دیدن این فایل هدایت شدم به قسمت 17 زندگی در بهشت که شما بینهایت از رابطه با مریم بانو تعریف کردید و تحسین کردید که چقدر عاشق و رها هستید و اینکه بودن در این ارتباط انرژی مضاعف بشما میده و دیدن این رابطه برای من بسیار زیبا و دلپذیر بود

    در پناه الله یکتا سرشار از عشق جاودان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  2. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    به نام خداوند جان و خرد،کزین برتر اندیشه برنگذرد

    خداوند نام و خداوند جای،خداوند روزی ده رهنمای

    سلام به استااااد نااازنینم …سلام به دوستان جان

    استاد معذرت میخوام واسه این شاگرد شلوغ کلاست که همیشه یکم بی ربط به موضوع کلاس حرف میزنه …اما استاد من نمیتونم جلوی جریان هدایت رو بگیرم …اون میگه من مینویسم ..ببخشیدم …

    استاد تا الان زیبایی شما رو با بکگراند های بهشتی تون تحسین میکردم ..امروز دیدم هیچ بکگراندی در کار نیست …نه دریاچه …نه درخت ها …نه پرادایس…نه نورپردازی …ولی تصویر به همون اندازه زیباست ….

    این همه احساس خوب…این همه زیبایی …این همه قشنگی…این همه آرامش چهره ی شما سرمنشاش کجاست استاد …؟

    غیر ازینکه شما مثل یک آینه شفاف نور خداوند رو منعکس میکنی برای ما …؟

    غیر ازین که زیبایی های خداوند در شما تجلی کرده ..؟

    این درک همین چند روز پیشمه …بنظرم هرچقدر انسان ها توحیدی تر میشن،ترکیب صورتشون هم قشنگتر میشه …اصلا انگار اجزای صورتش هدایت میشن برای تجلی قشنگی های خدا …

    استاد اشکال نداره بازم بگم …؟

    بدووون اینکه من تلاشی کنم خداوند وهابم به من رفیق نازنینی عطا کرده …هم فرکانسِ هم فرکانس

    اینجاست که استاد میگه تقلا نکنید برای تغییر آدم های اطرافتون …روی خودتون کار کنید ..جهان بی نهایت انسان های شایسته داره که در کنارهم قرارتون میده …

    بچه ها …از من شاگرد کوچیک استاد به شما نصیحت ..به جای گشتن دنبال آدم درست …روی خودتون کار کنید …دوروبرتون رو خالی کنید …برای جهان جا باز کنید تا انسان های فوق العاده رو براتون بفرسته…اون وقت هر لحظه اززندگی غرق لذتید …

    باور کنید این قانون بدون تغییر خداونده …

    استاد اینارو گفتم تا برسم به اینجا…

    امروزبعد دیدن این فایل به ایشون گفتم ببین چطور استاد درمورد همون چیزی که من بهش فکر میکنم میاد و صحبت میکنه …؟مگه ی بار دوباره بگم اتفاقی بوده….؟بهش فکر میکنم میترسم اصلا :))))))))))

    و واقعا جوابشون قانع کننده بود …در اینکه استاد بی نظیره شکی نیس…ولی این خداوند که داره کارها رو انجام میده …جریان هدایت از خداوند در استاد جاریه …

    و حالا این مائیم که باید دیش دریافتیمون تنظیم باشه تا از هدایت های آنلاین بهرمند بشیم : )

    استااااد زیبای من صدای من رو از گلستان …گرگان میشنوی …

    از وسط زیبایی های شمال …

    دیروز نشانه ی روزانه م سریال سفر به دور آمریکا قسمت 128 بود …همون بازدید از مزرئه فوق العاده

    من که ایمان دارم هر روز جوابی در نشانه ی روزانه م دارم …کلی منتظر موندم ببینم امروز برام خدا چه آگاهی هایی داره …ولی چیز دقیقی دستگیرم نشد …

    تا که امروز بعد چند ماه رفتم باغ پدری …

    باغی که پر از محصوله …یک طرف هندوونه …یک طرف خیار…درخت هلو …سبزیجات …و …

    یهو وسط گشت و گذار و لذت بردنم یاد نشانه ی دیروزم افتادم …گفتم آررره آررره درررسته همینه …این منو یاد همون مزرئه ای میندازه که شما رفته بودید …باز خدا میخواست بهم همزمانی رو نشون بده …

    بهم این درک رو بده …

    هر تصویری که میبینی…به هرچیز توجه میکنی …به زودی بصورت ملموس و واقعی لمسش میکنی سعیده…وعده ی خداوند حقه و چه کسی از خداوند به عهدش وفادارتره؟

    خدایاشکرررت …خدای بینظیر من …عاشقتم ….

    استاد …من به خودم عادت دادم هروقت میخوام بیام و تواین سایت الهی بنویسم …حتما با وضو باشم …حتما از قرآن کمک بخوام …نوشتن توی سایت واقعا برای من صلاته

    و بازهم قرآن برام از نعمت های خدا گفت …از فراوانی …شکرگزاری …و نامحدود بودن …

    قلْ لَوْ کَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِکَلِمَاتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّی وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا

    بگو: اگر دریا براى نوشتن کلمات پروردگار من مرکب شود، دریا به پایان مى‌رسد و کلمات پروردگار من به پایان نمى‌رسد، هر چند دریاى دیگرى به مدد آن بیاوریم

    استاد واقعا برای تشکر کردن از شما هم من کم میارم …این همه آگاهی تو یک فایل رایگان!

    من دوره کشف قوانین رو ندارم …درخواستشو دادم به خدا ..انشالله باهاش هم مدار میشم …

    نشون به نشون هم مدار شدن با قانون سلامتی …اون موقع که یک تومن بود نتونستم بخرمش …روی خودم کار کردم ..باهاش هم مدارشدم خدا 8 میلیون برام جور کرد تا بخرمش …و حالا دارم ازش لذت میبرم …

    الحق و الانصاف که همه چیییز مداره …همه چیز…

    آره استاد جانم …من این دوره رو ندارم …اما با همین دوتا فایل اخیر …کلی ترمز پیدا کردم توی وجودم ….

    بزرگترینش عدم احساس لیاقته… تو تموم زمینه ها …

    میخوام روش تمرکز بزارم …میخوام آگاهانه کارهایی رو انجام بدم که بهم این باور رو بده

    سعییییده عزیییزم …همین که تاج بندگی روی سرته …تو ارزززشمندی …

    تو بنده ی توحیدی خدایی …تو تموم زندگیت داری تلاش میکنی کار درست رو انجام بدی …

    مگر نه اینکه خداوند توی قرآن گفته لقد کرمنا بنی آدم …؟

    خدا خودش بهت کرامت داده …بزرگی داده …ارزشمندی داده …

    انصاف نیست دنبال ارزش خودت جایی غیر از درون خودت بگردی …

    با روح خداوند در وجودت یکی شو …

    و اجازه بده خدا بهت بباره…

    ثروتت بشه …

    عشقت بشه …

    آرامشت بشه …

    بیزنست بشه …

    کما اینکه تا الان بارها و بارها از معجزاتش سوپراااایز شدی : )

    استاد من ازت سپاسگزارم …برای همه چیز و همه چیز …

    این روز ها چشم هامو میبندم تجسم میکنم خودم رو که از دم در پرادایس دارم میدوئم …با چشم های خیس …با ذوووق بی حد و حصر …به سمت شما و خانم شایسته جانم…و محکم بغللتون میکنم …و داد میزنم خدااایااا شکرت …

    من ساااختمش …من بدستش آوردم …من به استاد های زندگیم رسیدم …:)

    و وقتی چشم هامو باز میکنم که میبینم صورتم خییس اشک شوقه … : )

    عاشقتم استاد …

    شاگردت ته کلاس نشسته …ولی شیش دنگ حواسش پیش شماست ..

    با قدرت …مثل تموم پونصد روز قبل …

    خدایا شکرت که یکبار دیگه بهم اجازه دادی بنویسم …بوس به کله ت خدا …

    عااااششششقتتتتممممممممممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 84 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1269 روز

      «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا»

      ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و بر دریا و خشکى سوار کردیم و از چیزهاى خوش و پاکیزه روزى دادیم و بر بسیارى از مخلوقات خویش برتریشان نهادیم (70 اسرا)

      سلام و درود فراوان به سعیده عزیزم، الهی که در بهترین زمان و مکان و شرایط باشی‌. یه وقتایی بهت حسودیم میشد که چرا سعیده اینقدر بینظیره و وقتی قرآن رو باز می‌کنه خداوند اینقدر دقیق و زیبا هدایتش می‌کنه. یادمه بچه بودیم وضو گرفتن رو یادمون میدادن و میگفتن اگه میخوای نماز بخونی باید قبلش حتماً نیت داشته باشی که نماز فلان میخونم قربت الی الله … الان راز هدایت های بینظیرت رو دریافت کردم که تسلیم رب العالمین هستی، ازش هدایت درخواست میکنی ، وضو میگیری و اون احساس زیبای طهارت رو بر قلبت جاری می‌کنی و با نیت خیر خواهی اجازه میدی که خداوند هدایتت کنه. و نماز و صلاه چیه به جز یاد خدا. بسیار بسیار تحسینت میکنم انسان بینظیر، ای بنده شایسته و موحد خداوند. انسان ارزشمندی که همیشه یاد خدا هستی‌.

      یکی از نشانه های بینظیر بودن تو اینه که اونقدر از قرآن هدایت خواستی که قرآنی هم حرف میزنی. قرآن در کلام تو نشسته. توی کامنتت نوشته بودی «خدا خودش بهت کرامت داده» گفتم این آیه قرآنه. وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ … سرچ کردم و آیه رو پیدا کردم و پیداش کردم و گفتم بذار با همین آیه برات پاسخ بنویسم. و یه نکته دیگه که در مورد تمرکز و کار کردن روی خودت گفته بودی و اینکه اجازه بدی خداوند کارها رو برات انجام بده ، خیلی بینظیره، و اینکه اجازه میدی در زمان و مکان هدایت بشی به مدار دریافت آگاهی ها فارغ از اینکه بهای رسیدن به خواسته چقدر باشه، اون عدد برات مهم نیست، تلاش و تمرکز و تعهد برات مهمه، تسلیم بودن برات مهمه، این خیلی ارزشمنده.

      ببین من در گذشته این ذهنیت رو داشتم (و شاید بخاطر همین باورهای غلط گذشته است که وارد شدن به سایت برای من نیاز به یه تکامل چهار ساله داشت) که همین الان با قیمت قبل این دوره تهیه کنم تا هنوز گرونتر نشده، ولی الان میگم اول و آخرش من باید همه دوره های استاد رو تهیه کنم، و این مسیری نیست که یه روز و دو روز باشه. پس عجول بودن بی فایده است،من باید بدرستی تکاملم رو طی کنم و درس هام رو یاد بگیرم. هر موقع خداوند لازم دید که آگاهی رو بهم عطا کنه، عطا می‌کنه ، و خودش شرایط پرداخت بهای رسیدن به خواسته رو هم فراهم می‌کنه. حالا مبلغ دوره بشه 8 میلیون، دوره ای که می‌تونه بیش از 800 میلیارد ثروت وارد زندگی آدمها کنه، من چرا با نگرانی مانع ورودش به زندگیم بشم. مهم اینه من در مسیر هدایت و مسیر شاگردی کردن باقی بمونم.

      تجسمت خیلی ارزشمند بود، تجسم رفتن به پارادایس و ملاقات با استاد عباس منش عزیزمون، و استاد شایسته. یه حس عجیب و زیبایی تو قلبم تداعی شد، این خواسته خواسته من هم هست. بارها توی ذهنم تجسم کردم اون لحظه رسیدن دم در پارادایس و ملاقات کردن استاد. نکته اش اینکه هر وقت تجسم میکنم بی اختیار اشک‌ شوقم سرازیر میشه که انگار واقعا الان همونجا هستم.

      سعیده جان ، انسان ارزشمند و توحیدی ، فرشته نجات انسانها ، از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو برات درخواست میکنم.‌ در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و توحیدی باشی با احساس آرامش و احساس مثبت، در کنار توحیدی ترین انسانها.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1283 روز

        سلاااااااام به حمییید حنیییف

        برادر توحیدی عزیییز راه دوووور من

        صبحی که با نقطه ی آبی از شما شروع بشه …حتما روز شگفت انگیزیه …

        پر از خیرو بررکت الله

        مرررسی که برام نوشتی

        و مرررسی که انقدددر خوووبی

        این آیه لقد کرمنا فوق العاده ست …

        پر از احساس ارزشمندیه …

        احساس لیاقت بدون هیچ دلیل بیرونی!

        آقاااا…!

        خودش!خود خدا داره میگه!

        من بهتون ارزشمندی دادم!

        تاج کرامت روی سرتون گذاشتم!

        منم که شمارو روی خشکی و دریا دارم جابه جا میکنم …ماشین و کشتی کیلو چند؟؟؟

        منم …من …پروردگار شما …

        همه ی اینا از منه!

        میرسیم به نقطه ی عطف ماجرا ….

        اونجایی که پای همه ی ما روی ترمز لعنتیه!

        وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ

        بااابااا میگه مااا …سیستم! داره به شما از بهترینا روووزی میده!

        شغل و سمت و اینا کیلووو چند …؟

        روزی دست منه!ثروت و پول و دلار و یورو و ریال و ماشین و خونه و …. همه ی اینا دست منه …منم سییستم طراحی کردم :)

        شما طبق این سیستم پیشششش برو!

        تو هر نقش و شغلی هستی که دوسش داری

        بقیه ش با منه!

        آقاااا داره میگه مسئولیت همه چی با کاروانه …چرا ما باور نمیکنیییییم ؟؟؟؟

        برسسسیم به انتهای آیه …؟

        وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا

        این شبیه تیر آخر توی فیلم هندیا …که طرف بعد هزارتا شلیک …بالاخره ناک اووت میشه!

        آیا سزاوار نیست ما هم بالاخره با این تیکه از آیه تسلیم بشششیم؟

        و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم.

        پسسسر …این همه مخلوق داره خدا …ازون برگ هایی که یک دونه ش بدون هماهنگی الله روی زمین نمیفته ….ازون حشره ای که اومد روی پای شما …و سخاوتمندانه گذاشتی راهشو بره …از پرنده هایی که توی آسمون پرواز میکنند ….از کهکشان هایی که خیلی هاشو ما بیخبریم واصلا عقلمون قد نمیده ….از فرشته هایی که فقط داره حمد و ثنای پروردگار رو میگن …

        خدا میگه توی انسان …که حالا خیلیم شکرگزار نیستی!خیلی وقتا منو فراموش هم میکنی!حتی نمیتونی عظمت منو درک کنی…اگر 7تا دریا برات مرکب بشن نمیتونی شکر منو بگی…

        تورو !

        تورو من فضیلت و برتری دادم به همه …..

        واقعا حمید ما دیگه چی میخوایم …؟

        دنبال چه بهونه ای هستیم برای اینکه احتمال بدیم به خواسته هامون نرسیم …؟

        این آیه رو باید حک کنم توی مغزم ..برای احساس لیاقتی که هممش دارم گره میزنم به عوامل بیرونی …

        پسررر مرررسی که برام این آیه رو نوشتی …

        ممنونم اززززت

        خیرررو برکت الله برات جاااری باشه …

        میبینم کههه عکس پروفایلتم عوووض کردی :))))

        « فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ » :))))))

        حالا من گفتم آدم های توحیدی …صورت های زیبایی دارند…انی وی شما رو خداوند زیبا خللق کرده :))))))

        و البته که ویژگی توحیدیت …این زیبایی رو صدها برابر نشون میده …

        مررررسی که هستی حمید حنیییف ….

        برای تموم کامنتات …تموم انعکاس زیبایی های خداوند …

        به دستان قدرتمند پروردگارم میسپارمت ….

        به امید دیدار در بهترین زمان و مکان …

        الهی که در پرادایس باااشد :)

        با کلللی از بچه های سایت :)

        به قول استاد…چیزی رو که بتونی تجسمش کنی….میتونی خلللقشششش کنی …

        پسسسسس …

        :))))

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1943 روز

      به نام خداوند عشق و اشک

      البته که عشق خودش

      و البته که اشک شوق باز هم از خودش

      سلام خواهر عزیزم

      نمی‌دونم چی بگم و چی بنویسم

      فقط از خدای بزرگم تشکر میکنم که چنین دوستانی دارم که این‌چنین عالی روی خودشون کار می‌کنند و توحید رو بیاد ما میارند

      اصلا کامنت های شما عزیزان گنج هست

      کلی درس داره

      درس توحید

      درس آزادگی

      درس زندگی

      درس ایمان

      درس توکل

      بخدا وقتی کامتت رو میخونم و اون صحنه زیبایی رو که قطعا همه ما بارها تصور کردیم که کنار استاد عزیز هستیم و با عشق بغلش می‌کنیم و اشک میریزیم و فقط میگیم خدایا شکرت خدایا شکرت

      چقدر این لحظه ناب و لذت بخش هست و چه چقدر ما ترزشمندیم برای دیدن روی ماه این بنده پاک و مقدس خدا

      چرا پاک

      چون ما رو یاد خدا میندازه و به خدا هم نزدیک تر می‌کنه و چیزی یا کسی که مارو یاد خدا بندازه قطعا ستودنی هست و از خدا هست

      سعیده عزیز ازت ممنونم خواهرم

      موفق و شاد باشی در مسیر درست الهی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      فاطمه سليمى گفته:
      مدت عضویت: 1760 روز

      سلام به سعیده عزیزم

      شاگرد سرزنده و پرتلاش این کلاس توحیدی

      چقدر ساده و قشنگ می نویسی تحسینت می کنم و ازت سپاسگزارم کلامت از دل برمیاد و لاجرم بر دل میشینه

      راست میگی سعیده جان انسانها هر چقدر توحیدی تر میشن باطنشون پر از زیبایی و نور الهی میشه و این زیبایی و نور درونی در چهره شون هم متجلی میشه

      هر تصویری که می بینی…به هر چیز توجه می کنی…بزودی بصورت ملموس و واقعی لمسش می کنی…وعده خداوند حقه و چه کسی از خداوند به عهدش وفادار تره

      من هم این موضوع رو بار ها تجربه کردم و هر بار ایمان و یقینم بیشتر شد که قوانین خداوند درست و دقیق عمل می کنه

      با تمام وجود تحسینت می کنم که از قرآن کمک می گیری برای نوشتن توی سایت و خدا هم بزیبایی هدایتت میکنه

      خیلی مهم و ارزشمنده که در زندگیمون تلاش کنیم کار درست رو انجام بدیم چیزی که من هم همیشه بدنبالش هستم خدا هم وقتی تلاش ما رو می بینه حتماً هدایتمون می کنه

      چقدر زیبا تجسم ملاقات با استاد رو توصیف کردی فکر کنم این خواسته مشترک همه ما هست

      خیلی لذت بردم و استفاده کردم از کامنت زیبا و دلنشینت باز هم ازت تشکر می کنم عزیزم الهی که زندگیت سرشار از موفقیت و حال خوش و خیر برکت باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مهدیه گازرانی گفته:
      مدت عضویت: 1296 روز

      سلام سعیده جونم دوست قشنگ و توحیدیم(استیکری ک چشماش قلبه)

      خدایا شکرت ک همچین دوستای گلی دارم هرچند ک از هم دوریم ولی دل هامون بهم نزدیکه و از وجود همدیگه داریم لذت می‌بریم

      تو لایق بهترینایی سعیده جونم تو اشرف مخلوقاتی تو بی نظییییزی

      منم تو این احساس لیاقت ضعیف عمل میکنم و اونجوری ک باید هنوز باور نکردم و این بده

      و باید خیلی روی خودم کارکنم

      سعیده جونم من همیشه با کامنت های قشنگت اشک ریختم و خدا رو توی کامنتات حس کردم

      ممنونم ک انقد متعهدی و کامنت میزاری همیشه ازت بینهایت سپاس گزارم

      ما بنده های هدایت شده ی خداوند هستیم و قراره بینهایت در کنار خداوند کیف کنیم و از زندگیم لذت ببریم

      خدا نصیبت کنه دوره کشف قوانین رو عالیه من ک دارم ازش لذت میبرم از اینکه کد مینویسم و تو زندگیم رخ میده راحت خیلی شگفت زده میشم

      خداوند تا الان خیلی منو سوپرایز های بی‌نظیری کرده و هر چی خواستم بهم داده

      ولی امیدوارم بتونم ازش چیزای بزرگتر ک ب نظر خودم بزرگه رو بخوام و شود

      کن فیکون بشود

      قطعا وقتی خدا ما ها رو آورده تو این مسیر بمونم کمک میکنه ک خودمونو ببریم بالاتر مگه ن سعیده جونم؟؟

      واقعا ب این باور دارم ک وقتی ما روی خودمون کار میکنیم برای حذف آدمای نامناسب از زندگیمون اصن لازم نیست کاری بکنیم یا برای اومدن آدمای عالی نباید کاری کنیم اونا خودشون میان بوون اینکه ما زحمتی بکشیم

      هرچند ک تا الان با کار کردن روی عزت نفس و عشق و مودت اینا رو بیشتر و بهتر درک کروم و هربار این جلسات رو گوش میکنم انگار ن انگار ک قبلا گوش کرده بودم و انگار ک بار اولمه و خداروشکر میکنم ک مدارم داره میره بالاتر و دارم آدمای بهتری رو جذب میکنم

      هرروز از خداوند اینو میخوام ک دوستای عباس منشی رو ب من نزدیک و نزدیکتر کنه

      هر چند ک خودم باید مدارمو ببرم بالاتر تا ببینم دوستان نازنینم رو

      الان هم حس میکنم سعیده جونم ک مدارم رفته بالاتر ها چرا؟چون قبلا درگیر حاشیه ها زیاد میشدم اینکه برم جاهای دیگه خودمو سرگرم کنم و برم دنبال کننده ی آدمای بیخود و بی هدف باشم

      ولی الان ن الان همش تو سایت دارم کامنت میخونم اینستا رو پاک کردم از دوستان منفی خودمو دور کردم و یکی از دوستانم ک مثبت تره ب من نزدیک تر شده و این حس من عالیه ک میفهمم این تغییر مدار خودم و اصن آدمای منفی نمیتونن وارد زندگی من میشن و اینو ب وضوح درک کردم و خیلی حسم خوبه مطمئنم آینده روابط من عالیه و ی عشق بی‌نظیر هم در انتظارمه و دارم تکاملم و طی میکنم و روی ترمزهای کار میکنم تا بتونم اونچیزی ک میخوام رو خلق کنم

      و هرچقدر من روی خودم کار کنم دوستان اطراف من هم بهتر و بهتر میشوند

      خداروشکر ک کامنت عالی تو رو خوندم سعیده جونم

      امیدوارم در کارت موفق باشی

      همیشه لبخند روی لبات باشه و دلت شاد و جیبت همیشه پر پول باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    ولی الله علوی گفته:
    مدت عضویت: 1302 روز

    به نام خدایی که استادعباسمنش راافرید تا راهگشای زندگی ما باشد استاد من 2 سال هست بافایلهای شما زندگی میکنم و البته 2 سال ازتولددوباره من می‌گذرد استاد شما راه زیبایی وسلامتی وثروت رابه ما نشان دادی چیزی که خودت بادست خالی به آن رسیدی را بی منت به ماارزانی داشتی ….چه زیبا قوانین تغییرناپذیر خداوند رابیان میکنید.من هرفایل ازشما را می‌بینم متحیر میشوم ازبیان دقیق ونکته به نکته قوانین …وخوش به حال ما که زندگی سرشار آزادی وثروت را برای خودمان انتخاب کردیم .وقتی این فایل راگوش دادم به گذشته زندگیم نگاه کردم هرجایی که باچالش برخورد کردم فقط به خاطر باورهایم بوده ونه تقدیر …چه بد جمله ای بود که به ماگفته بودند سرنوشت شما این جور هست فقط به ما می‌گفتند که هیچ نقشی درزندگی نداریم وهمه چیز به دست سرنوشت هست ..سرنوشتی ازپیش تعین نوشته شده وجود نداشت ولی زندگی ما راباان عجین کرده بودند ..میخاستم چند چالش زندگیم که پرازمنفی بود اینجا بنویسم ولی منصرف شدم چون نمیخاهم به گذشته ومنفی ها فکر کنم وذهن دوستان را بانازیبایی پرکنم اینجا باید فقط زیبایی ها گفته شود وما زیبایی ببینیم تا رشد کنیم …اصلا من هیچ نازیبایی دردنیا وزندگی خودم نمیبینم .فقط زیبایی است وخوبی وخوشی البته بعد 2 سال کارکردن روی باورهایم ‌.تاابد سپاسگذارم استاد عباسمنش..ان شاالله بزودی درایران ببینمتون ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    به نام پروردگار نور و زیبایی

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان خوب هم فرکانسی

    خدایا شکر که فایل جدید استاد را برای خواسته ها و باورهای درست که ارزش زیادی برای درک من به وجود آورده‌اند داشته باشم

    اما باورهای درست برای خواسته ها نداشته باشیم تلاش های ما هم بیهوده است اما تغییر باورها در زمان آدم ها و ایده های مناسب هدایت می شویم به مسیرهای درست اما چیزی که ما به خواسته هایمان و به هر هدف های مان نمی رسیم این است که اول

    در کمبود عزت نفس می آید که خودش در مرحله اول این است که قبول نداریم برای هر هدفی واز وقتی محصول عزت نفس رو کار کردم سعی میکنم بهتر عمل کنم

    ترمز بعدی باورهایی که توانایی درونی داریم ولی استفاده نمی کنیم و انجام نمیدهیم این لازمه آن است که الگوهای مناسب پیدا کنیم برای هر باورهای مخربی که در وجودمان است

    باورهای نادرست بعدی این است که کمبود را در هر لحظه احساس می کنم و تجربه می کنم که هر چیزی که آن کار کمبود است و جهان هم ثابت می‌کند که آن کمبود وجود داره باور فراوانی چیزی است که در ذهن خودمان باید بپرورانیم

    و ترمز بعدی لیاقتی که من ندارم حالا چه با مسخره کردن دیگران نسبت به من و چه خودم را لیاقت ندونم جهان هم ثابت میکنه نسبت به باورهای خودم

    ترمز بعدی آدم های نامناسب را جذب خودم می کردم در کار یا در ثروت و باید یک الگوی مناسب برای جذب آدم های مناسب پیدا کنم

    و باور دیگه سن و سال بالا هست که من نمی توانم به هدفم که کار هست یا ثروت برسم و این در ثروت یک مقداری شدتش بیشتر است

    ترمز بعدی این است که باید بی نظیر باشم از همه چیز که من الان در کار کردن برای خواسته هام دارم

    و ترمز اینکه آدم درست در هیچ کجا پیدا نمیشه و این ترمز برای کار وروابط در من هست و همه کلاً کلاهبردار ند و قالتاق و نمی شود اعتماد به کسی تو این دور زمونه کرد این ترمز شدید در من الان هم هست زیاد است و با کمک استاد توانستم آن را شناسایی کنم واستاد چه جمله طلایی گفتید که باید برای رسیدن به خواسته هایمان با کنترل آدم های که نامناسب هستند دوری کنیم و ورودی های مثل شبکه های اجتماعی از آنها باید کناره گیری کنم

    من در روابط این مشکل رو استاد دارم با آدمهای پولدار این طرز فکر نامناسب سراغ من می‌آید که من چون پولدار نیستم نمی توانم ارتباط خوبی برقرار کنم و خودم را محدود می کنم

    و باورتنهایی که از ترس است چیزی که نمیخواستم با اجتماعی باشم با این باور نا مناسب در من وجود دارد موضوع بعدی که باور من این است که سرنوشت من و تقدیر من همین است و خالق زندگی خودم باید باشم

    و ترمز بعدی روابط با دیگران که من بلد نیستم برقرار کنم و این قابل یادگیری است که با تمرین باید انجام بدم و روی شخصیتم باید کار کنم

    باور بعدی که اگر من به ثروت برسم آزادی دیگر ندارم وبه دردسر می افتم و اگر برسم به اهدافم چون از نظر ثروت با کار کردن این ترمز باعث می شود من در مواردی که مثل ثروت و کار را بتوانم به آن برسد و اگر باورهای درست را که احساس آرامش است داشته باشم هدایت می شوند به موقعیت های بهتر

    واقعا سپاسگزارم استاد باور های خیلی زیادی رو پیدا کردم و امیدوارم بتوانم هر روز این ترمزها را کم رنگ تر کنم و الگوی مناسب برای این باورهای نادرست پیدا کنم

    همتون رو به خدای بزرگ و مهربان میسپارم

    در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند باشید انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 2698 روز

    بنام خدا

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی

    در ابتدا خیلی ممنونم از بروزرسانی دوره کشف قوانین که تقریبا همزمان شد با خرید دوره و این خیلی مایه خوشحالی من بود.

    امروز که این فایل بی نظیر و دیدم دلم خواست بیام در مورد خودم و نتایجم در زمینه روابط بنویسم تا شاید دوستان عزیز باوراشون بهتر بشه در این زمینه.

    بعنوان فردی دارم این کامنت رو مینویسم که قبل از آشنایی با استاد روابط خوبی رو تجربه نکرده بودم، رابطه های که بشدت بهم آسیب روحی وارد کرد، اون موقع ها الگویی هایی که از سریال های خارجی می‌دیدم و تحت تأثیر قرار میگرفتم بشدت روابطم و تحت تأثیر قرار داد، بطوری که بعد اتمام رابطه ام تصمیم گرفتم تا زمانیکه شخصیتم و عوض نکردم وارد رابطه نشم، این نکته رو هم به خودم یادآوری میکنم که با توجه به کتابهایی که در این زمینه بعد تموم شدن رابطه ام خواندم باعث شد به این درک برسم که ایراد از خودمه، نه فردی که وارد رابطه با من شده بود، من فقط داشتم انعکاس خودم و در اون شخص میدیدم، اوایل درکش برام خیلی سخت بود، چطور میتونم مشکل داشته باشم، چون همه اش می‌شنیدم که میگفتن تو روابط مشکل از طرف مقابله، یعنی یجوری همه تو درد و دل هاشون مشکل و میندازه گردن طرف مقابل، مثلا اون بهم خیانت کرد، اون من و تو جمع خانواده و دوستان خراب کرد، اون بهم اهمیت نداد و …. تاکید میکنم من تو این مسیر یه تعهد سفت و محکم به خودم دادم تا به هیچ وجه تا زمانیکه خودم و نساختم وارد رابطه نشم(قبل آشنایی با استاد)و خودم و مشغول هدفهام و کارم کردم، چند مدت بعد که با سایت استاد و فایل های هدیه آشنا شدم، استاد و رابطه شون رو بهتر درک کردم، فهمیدم دقیقا چی میخام از رابطه، من تقریبا میشه گفت، تو خانواده ام همچین الگویی ندیده بودم، البته منهای استاد نقاشیم که چند سالی بود میشناختمشون و ایشون هم یه رابطه ای متفاوت و زیبا رو تجربه میکردن و الگوی خوبی بودن برای من تا یه مدت، گذشت و آروم آروم خواسته ها در من شکل گرفت، یه دفتری برداشتم و خصوصیات ظاهری و باطنی فردی که میخواستم کامل و دقیق نوشتم حتی رنگ چشم که سبز باشه(حالا یادم نیس چرا دوست داشتم سبز باشه ولی خواسته ام بود) و صدای زیبایی داشته باشه و اهل یه شهر دیگه باشه هر روز با حس خوب تاکید میکنم نه با حسرت و حس بد ویژگی‌ها رو میخوندم و در طی روز تجسم میکردم، انگار دقیقا میدونستم چی از دنیا میخوام، آزادی برام بی نهایت مهم بود، میخواستم آزادی شبیه خانم شایسته تجربه کنم، پیشرفت برام مهم بود، دوست داشتم به رشد هم کمک کنیم و خیلی چیزای دیگه، حدودا چهار سال پیش اینارو نوشتم، تا جاییکه یادم میاد سریال زندگی در بهشت رو استاد آماده نکرده بودن، و من این الگو برداریم و از حرفهای استاد می‌شنیدم که در مورد رابطشون صحبت میکردن، قشنگ یادمه یه شب که از لحاظ آرامش تو حالت خیلی خوبی بودم، به خدا گفتم برام رابطه شو(دوستان من اون موقع ها سر کار میرفتم و به این ترمز پی بردم که من چون صبح تا شب سرکارم وقتی برای رابطه ندارم که، یادمه چند روز رو این موضوع کار کردم ) و خداوند دقیقا بعد سه چهار روز به شکل رابطه وارد زندگیم شد، نیمای عزیز که الان همسرم هستن….

    اما نحوه آشناییمون، من دو روز بعد درخواست نهاییم از خدا، بشکل کاملا عجیبی تو یه گروه تلگرامی مربوط به حوزه کاریم اد شدم، و اصلا کسی رو که منو اد کرد و نمیشناختم، نیما هم چون فیلد کاریمون نزدیکه تو اون گروه بود، و ایشون بهم پیام فرستاد، و از ویسایی که ضبط کرده بود برام فرستاد، البته به چند نفر دیگه هم فرستاده بودن، من از نوع صحبت کردنش حس خوبی گرفتم و یهویی گفتم که استاد عباس منش و میشناسین، و ایشون هم گفتن آره و گفتن که از فایلهای رایگانشون فعلا استفاده میکنن، اون موقع نیما خدمت سربازی بود تو جنوب کشور و من هم تبریز زندگی میکردم، خیلی معجزه وار با هم آشناشدیم(به این که چطوری قراره رخ بده فکر نکنید) من همون اوایل فهمیدم که نیما خصوصیاتی که من نوشتم رو داره، (صداش خیلی زیباست، آرومه، چشمای سبز زیبایی داره و …)ولی منهای سن، من سنم از نیما بیشتره(این می‌تونه ترمز باشه) اون موقع ها ما یجورایی فقط دوست بودیم(دوستی که جنسش خیلی فرق میکرد و عمیق بود)، در مورد قانون، ساعت ها، مخصوصا نصف شب صحبت میکردیم، نیما یه آدم منطقه و من فوق العاده احساساتی، و این برام مسائل و تضادهای زیادی رو بوجود می آورد ولی وقتی با نیما صحبت میکردم، چون حرفهای استاد رو درک کرده بود بهم کمک میکرد که رشد کنم، این روند ادامه پیدا کرد و رابطمون بخاطر یکسری تضادهایی که درگیری بودیم تموم شد، من درگیر مسائل خودم بودم و نیما هم در گیر مسائل خودش و حال هر دوتامون خوب نبود اون دوره و خیلی راحت دنیا ما رو از هم جدا کرد، چند ماهی تنها بودم و مجددا رو خودم کار میکردم، پذیرفته بودم که نباید تقلا کنم، و من با حال خوب حتی تو اون دوره مسافرت هم رفتم، بعد چند ماه نیما مجددا پیام داد و خواست ازدواج کنیم، ما بطرز خیلی عجیب راحت ازدواج کردیم، سبک خودمون رو اجرا کردیم، مراسم عروسی نگرفتیم چون من اصلا هیچ وقت دوست نداشتم درگیر این حاشیه ها کنم خودمو، خیلی راحت خونه جور شد برامون(تو این مورد ترمز نداشتم) و الان دقیقا یکساله باهم زندگی میکنیم، زندگیمون از نظر دیگران متفاوته… به تضادهایی برخوردیم تو این مسیر ولی هر بار بهتر شدیم و رشد کردیم(قرار نبود پرفکت شم بعد وارد رابطه شم)، نیما دوره ارزش تضاد رو گرفته ، و من هم دوره کشف قوانین، باهم داریم رشدمیکنیم و می ریم جلو، امیدوارم توضیحاتم برای دوستان مفید واقع بشه

    ممنون از استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    اینارو نوشتم چون می‌دونم برداشتن ترمزها و الگوبرداری های درست چقدر میتونن بهمون کمک کنن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 66 رای:
    • -
      مهدیه گازرانی گفته:
      مدت عضویت: 1296 روز

      سلام مریم جونم دوست عزیزم خیلی خوشحال شدم کامنت زیباتون خوندم و ازش درس گرفتم

      خداروشکر ک اینا رو نوشتی و ب منم یادآوری کردی ک منم میتونم رابطه ای ک همه ویژگی های دلخواهم چ از نظر ظاهری چ از نظر باطنی نوشتم خلق کنم و میتونم رابطه ی دلخواهم ک همسر من هم عباس منشی باشه و روی لین دوره ها کار میکنه و داره خودشو رشد میده و دهنیت خوبی داره و دیدش نسبت ب دنیای اطرافش عالیه و آدم مثبتیه

      خداروشکر ک خدای قشنگم منو هدایت کرد ک شما زوج عاشق رو ببینم ک میشه مثل خیلی از دوستانم در این سایت ک هر دو نفر زن و مرد دارن روی خودشون و این سایت کار میکنن

      و میدونی مریم جان اگه هر دو نفر کار کنم روی خودشون زندگی بهشت میشه و هرکس مسئولیت کار خودشو قبول میکنه و هیچ انتطار بیجایی از طرف مقابل نداره و ی زندگی بهشتی می‌سازه مثل زندگی استاد و مریم شایسته ی عزیزم و من خیلی لذت میبرم هر وقت سفر ب دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت رو میبینم و حتی ی لحطه ام از دهن مبارک استاد و خانوم شایسته نمیوفته این عاشقتم گفتنا و من عشق میکنم این زوج های عاشق سایت رو میبینم و میدونم ک برای منم امکان پذیره و اگه این ترمز و بردارم ک ن آخه چطور ممکنه(دهن عزیزم همونجوری ک مریم تونسته توام میتونی)پس بهانه آوردن درست نیست همه از ی قدرت داریم کمک میگیریم و اونم ذهنمون هست و

      میتونیم بهترین زندگی رو برای خودمون خلق کنیم

      خداروشکر میکنم ک شما زدج های عاشق برای من الگو هستین

      براتون خوشبختی بینهایت و آرزو میکنم مریم جان انشالله ک همیشه باهم باشید و هم فرکانس و هم مدار در کنار هم لذت ببرید از زندگیتون

      دوست دارم عزیزم

      خدانگهدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    اسما ابوتراب گفته:
    مدت عضویت: 1429 روز

    به نام خدا

    استاد عزیزم سلام

    ازتون بسیار سپاسگزارم که ادامه فایل قبل رو برامون قرار دادید و چقدر این فایل مفید بود

    اولش که گفتید میخواید ترمزای روابط رو بگید من با خودم گفتم من مشکلی ندارم که کاش استاد در مورد یه چیز دیگ ای صحبت میکردن مثلا درامد و کار بعد یهگ دیدم ذهن منطقیمه که دنبال بهونس و تصمیم گرفتم در مسیر محل کار اونم صب زود این فایل رو گوش کنم و چقدرررر باگ داشتم

    باگ هایی که فک میکردم اصلا در من وجود نداره

    استاد خدارو شکر از لحاظ زیبایی ظاهری قیافه مناسبی دارم ولی چند وقتیه که اطرافیانم عوض شدن و بعضیاشون جزوه دسته از افرادی هستن که عمل های زیبایی انجام دادن و…

    همین باعث شده روی من ناخوداگاه تاثیر بذاره که نه اینا از کمبود عزت نفس نیست اینا یه کار معمولیه دیگ همه ی افراد انجام میدن اونم منی ک وقتی صورتم پر جوش بود تلاشم این بود ک خودمو همون جوری دوست داشته باشم و نخوام خجالت بکشم و الان ک خدارو شکر خوب شدم ناخوداگاه داشتم میرفتم سمت این موضوعات… منی که طبق یه سری قوانین میرم و تلاشم اینکه باورامو تغییر بدم داشت یه باور اشتباهی که نداشتم درونم صورت میگرفت بازم ازتون سپاسگزارم…

    مورد بعدی استاد من دوره عشق و مودت و کشف قوانین رو ندارم ولی وقتی که چک و لگد دنیا بهم خورد تو روابط تلاش کردم خودمو بیشتر دوست داشته باشم و باور به فراووانیو درونم بیشتر کنم یادمه پارسال رفته بودیم شمال و من کلی پسر شمالی خوشتیپ دیدم و با خودم میگفتم چقدر فراوانی:)) بعد من چرا چسبیده بودم به ی نفر… بعد از اون رو دوره ی عزت نفس که کار کردم ناخوداگاه احساس لیاقتم بیشتر شد وقتی شما میگفتید تودتونو همونجوری که هستید دوست داشته باشید چون خدا شمارو پذیرفته وقتی شما گفتید خودتون الویت باشید من یاد گرفتم که رابطم با الله همیشگیه و الویت باید خودم باشم ولی اشکالی نداره بعضی وقتا یه کوچولو هم به نفع طرف مقابلم قدم بردارم چون ما انسانیم احساس داریم..

    یادمه که چقدر یه مدتی شده بود که با تنهایی خودم لذت میبردم و بالای پشت بوم با خدا حرف میزدم و اتفاقا برای شما هم فیلم ضبط کردم که یه روزی براتون ارسال کنم اون روزا اصلا دلم نمیخواست با کسی حرف بزنم فقط داشتم روی خودم کار میکردم و فایل گوش میکردم و با خدا صحبت میکردم روی تواناییام وقت گذاشتم

    فایل سرمایه اصلی تو چیست یکی دیگ از فایل هایی بود که احساس لیاقت رو در من افزایش داد وقتی دیدم که من چقدر درستکارم صادقم و برای کارم وقت میذارم به این نتیجه رسیدم که من هم میتونم زندگی بهتری رو تجربه کنم البته که شاید ده درصد رشد کردم ولی همین ده درصد شامل روابط عالی که داره منجر به ازدواج هم میشه هست و همچنین رشد کاری و مالی… استاد من س جلسه از دوره حل مسائل شمارو استفاده کردم فقط سه جلسه ولی همین سه جلسه واقعا انقلاب به پا کرد درونم و جوری پیشرفت کردم که برای همه از جمله خودم چشمگیر بود و همین موضوع دوباره احساس لیاقت منو افزایش داد و باعث افزایش درامدم شد..

    من ازتون بشدت سپاسگزارم من بعد از اتمام دوره حل مسائل از این دوره حتما استفاده میکنم

    به امید دیدار شما و مریم عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  7. -
    روح اله محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1099 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم ودوستان

    چه مطالب ارزشمندی جاداره چندین وچند

    باراین فایل بی نظیر که خودش یه دوره

    کامله روگوش بدم و عمل کنم

    امامن همیشه برام جای سوال بود که چرا

    هروقت اسم ازدواج کردن رو ازطرف خونواده

    یاهرکس دیگه ای میشنوم اینقدر ذهنم مقاومت

    میکنه وقلبم تند تند میزنه و انگار میخاد از سینم

    بیاد بیرون وحالاباصحبتهای استاد فهمیدم که

    علتش چی بوده یه ترس عظیمی از رابطه

    داشتن توذهنم بوده واینکه به چه دردسر بزرگی

    میفتم آزادیم تبدیل به زندان میشه اینکه خیلی

    مسعولیت بزرگی به دوشم میفته یه روز دوروزم

    نیست که یامنکه شانس ندارم یه نفری میاد

    به زندگیم که توقعش خیلی زیاده یا آدم خوبی

    که سراغ مانمیاد یامن کجاشانس آوردم که اینجا بیارم کی حوصله زن وبچه ونق وقرهاشونو

    داره یااینکه من میرم خواستگاری اگه گفت ماشین

    میخام فلان قدر طلا میخام چی بگم ودهها باور مخالف دیگه که باصحبتای استاد فهمیدم

    واقعاتشکر میکنم ازاستاد وازخداوند که چقدر به موقع هدایتم کرد به این صحبتها که امیدوارم

    فقط شنونده خوبی نباشم وبتونم این آگاهی های

    جدید روتبدیل به باور کنم وبیام اینجا وبه زودی

    ازنتایج صحبت کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    زهره آرزومندی گفته:
    مدت عضویت: 1686 روز

    بنام خالق ثروت افرین

    سلام به استادعزیزم وخانم شایسته مهربان

    خدایا برا دریافت این اگاهی ها ازت بی نهایت سپاسگذارم

    امروز تو کدنویسی هام نوشته بودم

    خدایا مرا به درک بهتری از قوانین جهان هدایت کن و خداوندچقدرزیبا امروز منوبه این فایل ارزشمند هدایت کرد

    ( خداوند همیشه پاسخ میده پاسخ هایی خداوند راهکارهایی خداوند بسیار سادس و لذتبخشه )

    قبل ازاینکه بخوام برا اولین بار در مورد روابط صحبت کنم و ازخودم بگم

    دوس دارم بارها وبارها از استاد عزیزم برا این فایل ارزشمندوبسیارپرمحتوا تشکرکنم استادازتون بی نهایت سپاسگذارم

    استاد این فایل بنظرمن جزو ی محصوله که بسیار ارزشمنده و باید به دوره عشق و مودت اضافه بشه

    بینظیربود

    این فایل هم درست مثل فایل لایو35 باید ادیت کنم و به اول فایل ادیت شده محصولاتم اضافه کنم و بارها وبارها گوش بدمش خدایاشکرت

    شما درمورد بینظیرشدن محصول کشف قوانین زندگی میگید بنظرمن ومطمئنن تمام دوستان هیچ فرقی بینه محصولات نیس اصلا نمیشه گفت کدوم بهتره همشون عالی هستن همشون بینظیرن منکه وابسته به تمام این اگاهی هاشدم

    اصلا نمیتونم مثل قبلم باشم اینقدرکه این مسیر مسیرزیبایی هست

    خدایاشکرت برا هدایت به این مسیرالهی

    خدایاتو پاسخ دادی به تمام خواسته هام

    تو اجابت کردی تمام درخواست هایی منو

    خدایا تو بزرگترین سپاسگذاری من هستی

    تو همه چیزی تو تمام منی

    خدایاشکرت

    اگه بخوام از تجربه خودم درروابط بگم

    در گذشته من خیلی ادم با اعتمادبنفسی نبودم

    یادمه با ی پزشکی کارکردم که بشدت اعتمادبنفس بالایی داشت

    البته از نظرمن کاذب بوداصلا خداروبنده نبود

    بااینکه فرزندشهیدبود

    ولی رفتاراش بسیار تعجب اوربود

    یادمه پایان شیفت به تمام ادرسایی افرادی که بنظرش وضع مالی خوبی میومد

    میرفت ونگاهی به شرایط خونه محله اونا مینداخت وبعد با توجه به وضعیت طرف ازش دریافتی داشت

    چیزی به عنوان تعرفه برااین پزشکی معنی نداشت

    خیلی به ظاهرش اهمیت میداد

    خیلی قوی صحبت میکرد خیلی محکم قدم برمیداشت دیرمیومدتامردمان زیادی منتظرش بشینن و اونوقت میومدتا جلوپاهاش بلندبشن

    باتمام ویژگی هایی که این فردداشت و من اصلا دوس نداشتم

    ولی استاد کارکردن من با این فرد خیلی به من کمک کرد

    خیلی منوتغییر داد

    باعث شد تامنم قوی عمل کنم محکم صحبت کنم خودموارزشمند بدونم وباعث فعالیت من دراین حوزه به بالایی 10سال رسید

    یادمه تو ی شیفتی یکی از پزشکا بهم گفت ارزو چندساله تواین حرفه هستی

    گفتم از زمانی که شما تازه فارق تحصیل شدید و برا یادگیری اومدید من از اون زمان شمارومیشناسم والان شما ی پسردارید

    گفت دلیل پایداریت چیه بدون اینکه اسمت بد دربره؟منظورش سالم نبودن محیط کاری اونم با پزشکا بود

    گفتم دلیلش تمرکز رو کارم بوده

    اینکه به هرحرفی یا داستانی که شما تعریف میکنید من نمیخندم و وانمود میکنم که دارم گوش میدم

    اینکه خودموبا شما مساوی میدونم

    واونجابود که دکتر تحسینم کرد وگفت تو ادم موفقی میشی

    من با افراد زیادی درارتباط بودم فن بیان خیلی قوی دارم

    به راحتی میتونم ی کسب وکاربوراه اندازی کنم

    همیشه پزشکا ازم میخواستن تا باهاشون همکاری کنم اونم بدلیل اون نگاه مساوی بودنه بوده اینکه من چیزی از اوناکم ندارم

    این تو اون زمانی بود که من لذت میبردم از کارم

    ولی همین منی که همه دوس داشتن بامن باشن شد فراری بودن ازمن

    چون دیگه کارمودوس نداشتم

    چون نگاهم به پزشکا تغییرکرد

    اصلا حالم خوب نبود اون احساس خوب و نداشتم

    و خداروشکر بمحض کارکردن روفایل ها من براحتی ازاین محیط اومدم بیرون

    و وارد مرحله زیباتری از زندگیم شدم

    تازه خداوفهمیدم

    خدایاشکرت

    یادمه استاد بهم میگفتن که اگه تو قنوت از خداوند هرچی بخوایی بهت میده

    ومن همیشه تو قنوتم از خداوند

    همسرموفق و فرزندانه نخبه میخواستم

    همیشه این خواسته رو داشتم

    و همیشه دوس داشتم تغییرکنم

    وخداوند منوهدایت کرد به این مسیرالهی وسایت بینظیرشما

    خدایاشکرت

    همیشه دوس داشتم ی خواستگار پیگیر داشته باشم و همیشه به زبون میاوردم

    یادمه اولین پسری که تو زندگی من اومد توزمان دانشجویی من بود و من اون زمان اصلا چیزی نمیدونستم تازه من دلیل فرق بینه خانم ها و اقایون تو دانشگاه فهمیدم

    و اون‌ زمان ی دختری خیلی شادی بودم رهابودم اصلا چیزی از حجاب اینا نمیدونستم

    این پسر شد خواستگارمن

    ایشون تو بیت رهبری کارمیکردن و پدرشون امام جمعه بروجردبود

    خانواده سرشناسی بودن

    این پسر خیلی دوس داشت با دختری ازدواج کنه که بنظرخودش بی حجاب باشه وایشون اون خانم با حجاب و خدایی کنه

    وقتی من این نگاه ایشونوفهمیدم جواب رد دادم

    بماند که ایشون سال ها وسال ها به پدرم پیام تبریک مناسبت هایی تقویم میدادن و ول کن نبودن

    اینجابود که دیگه دوس نداشتم خواستگار پیگیری داشته باشم دیگه به زبون نمیاوردم

    درمورد ترمزهایی که استاد شما مطرح کردید

    * من از لحاظ ظاهری ادم خوشگلی نیستم جذابی نیستم. ( اصلا مهم نیس افرادیوبه چشم دیدم که بسیار چهره ساده ای دارن ولی ازدواج بسیارموفقی داشتن خوشگلی وزیبایی ی نوع نگاهه خداوند زیباس و همه چیزو زیبا خلق کرده زیبایی به درون ادم هاس بنوع نگرش ادم هاست )

    * من توانایی خاصی ندارم و جذابیت خاصی ندارم

    استاد دراین مورد من چندین ساله پیش با ی فردی اشناشدم که ایشون پزشک عمومی بودن و بعدازاشنایی بامن و درخواست من از ایشون براکیفیت کاری بیشترو درامدبیشتر ایشون خوندن برا تخصص و الان رزیدنت مغزو اعصاب هستن این ترمز استاد قبل اشنایی باشما درمن بود اینکه ایشون متخصص هستن و من پزشک نیستم من از ایشون ازنظر تحصیلی پایین هستم بااینکه استاد پزشکایی زیادی و میدیدم که همسرشون خانه دارهستن ولی این ترمز ذهنی رو داشتم واین ترمز باعث شد ایشون بزبون بیارن این فرکانسی که من ارسال میکردموولی بعدازاشنایی باشما فهمیدم

    همه چیز دراین جهان بی انتهاس

    حتی افراد فوق العاده

    ودیگه رهاش کردم و تصمیم گرفتم به عنوان ی فرد موفق نگاهش کنم و ازش یادبگیرم تامنم موفق باشم خدامیدونه چه افراد فوق العاده ترازایشون تومسیرزندگی من قرارمیگیره با اینکه سال هاس ایشون میشناسم و ایشون فرد بسیارخوبی هستن ولی برامن همیشه فرصت ها بسیارزیاده

    خداوند افراد بهترازایشون رو به سمت من هدایت میکنه من در حوزه مورد علاقه خودم موفق میشم

    استاد من از وقتی خداروفهمیدم از خیلی چسبندگی ها رها شدم

    حتی تو روابط

    عشق و درون خدا دیدم

    و دوس دارم ی فردی به سمتم هدایت بشه که تو این مسیرالهی باشه ی فردی که موفق باشه و روخودش کارکنه

    * دختر خوب و پسرخوب تموم شده این باورومن خیلی شنیدم حتی خودمم باتوجه به شنیده هام داشتم ولی با توجه به اموزه هایی شما استاد دیدم من خودم ی دختر بسیار زیبا موفق و مستقل هستم افرادی که دوربرمن هستن دخترانی موفق و بسیارسالمی هستن تو همین سایت چقدردختروپسرخوب هست که دارن براموفق شدن تلاش میکنن پس هست خیلی بیش ازانچه که من فکرمیکنم فرصت ها موقعیت ها ثروت ها افرادموفق بیشتروبیشترمیشه روز بروز همه چی داره بهتروبهترمیشه حتی نگرش افراد

    * من لایق ی رابطه عاشقانه نیستم من لایقه داشتنه تمام چیزهایی عالی و با کیفیت بالاهستم چون خداوند درون منه و مرا خالق زندگی خودم قرارداده

    * من همیشه افراد نامناسب جذب میکنم

    تو این ترمز استاد افرادی که سمت من میان افرادی هستن تو سطح متوسط رو به بالا یا افرادی با وضع مالی عالی منتهی استاد به محض اشنایی بامن این فرد یا ورشکست میشه یا درگیرمشکل مالی میشه جوری که ازمن طلب پول میکنن

    فک میکنم استاد اینجا ی ترمز دیگه ای هم باشه اینکه پسرا دنبال دخترایی شاغل هستن تا ازشون استفاده مالی کنن

    این ی ترمزی هست که بنظرمن دارم باید روش کارکنم چون هرکی سمت من میاد ازم طلب پول میکنه و این باعث میشه تا من ردشون کنم و این باور پررنگتربشه تو ذهنم

    اگرمن باورهاموتغییربدم و باورهایی مناسبی رو بسازم به سمت بهترین افراد و موفقترین افرادهدایت میشم

    * ی ترمز دیگه ای که اکثر اقایون میگن و من بارها ازشون شنیدم ناخواسته اینکه وقتی با ی دختر ارتباط جنسی برقرارکنی اون فردو جذب خودت میکنی عاشقه خودت میکنی و این باور کاملا اشتباس

    * تمام روابط اخرش به رنج و جدایی تبدیل میشه. اینطور نیس روابطی مثل روابط استادکه هرروز داره کیفیتش بهتروبهترمیشه من اگر رویی خودم کارکنم میتونم روابط عالی رو تجربه کنم من اگر نگاهموتغییر بدم و درمسیر درست باشم تمام لحظاتم لحظات شادی هست این قانون جهان هستیه

    * من برا روابط عاشقانه سنی ازم گذشته هرچی سن ادم بالاترمیره به درک بهتری از جهان میرسه ادم پخته ترمیشه و میتونه تصمیمات عالی بگیره و روابط فوق العاده تری و داشته باشن

    * من باید عالی باشم بعدازدواج کنم هیچ کس تو این دنیا کامل نیس من میتونم با فردی ازدواج کنم که اونم دراین مسیرالهی باشه وهردو درکنارهم برا بهتربودن خودمون تلاش کنیم و ازکنارهم بودن هم لذت ببریم مثل استادم

    * افراد همیشه خیانت میکنن این باور برا منی که تو ی محیطی کارکردم که زیاد دیدم بسیار تغییردادنش زمان زیادی ازم برد و این باعث میشد موردهایی عالی زیادی رو ردکنم فقط بدلیل این ترس و این نوع نگاه ولی بعدش دیدم همه چیز تو ذهن ما ادماس من اگر ذهن بیماری داشته باشم بیمارجذب خودم میکنم واگر ذهن سالم و پاکی داشته باشم افرادی به سمت من میان که ذهنیت سالمی دارن افرادزیادی رو دیدم که چقدرسالم زندگی میکنن و اصلا طرز نگاهشون چیز دیگه اس من باید مدارموتغییربدم

    افرادیومیشناسم که خودشون با اون باور اشتباهی که دارن باعث ایجاد این خیانت شدن و جالبه دلیلشوچشم زدن مردم میدونن و حتی میرن دعامیگیرن تا زندگیشون درست بشه این شرکه بنظرم خدایاشکرت به این سایت الهی که باعث شد بفهمم که منم که دارموزندگیموخلق میکنم نه کس دیگه ای

    یا حتی این باور درمورد همین مهاجرت من به تهران که میگفتن تهرانیا همه گرگن همه اونجا ادمایی ناسالمی هستن ولی باورمن این بود که خداوندمنوهدایت میکنه به بهترین افراد موقعیت ها شرایط زمان مکان لوکیشن ها اون هدایتگرمنه

    * من پولدارنیستم محله زندگی ما خوب نیس تو این ترمز افرادی هستن که من دیدم تو قسمت پایین شهرزندگی میکردن ولی با ی فرد خیلی خوب ازدواج کردن یا اینکه این محله زندگی خانوادم هست قرارنیس من اینجا زندگی کنم

    * بهترتنها باشم. استاد دراین مورد من واقعا از تنهایی خودم لذت میبرم و خودم انتخاب کردم ولی ازاینکه ی رابطه خوبی هم مثل روابط شما رو داشته باشم و موفق باشم و با ی فردموفق زندگی کنم فراری نیستم من رویی خودم کارمیکنم و خداوندمنوهدایت میکنه به ی فرد عالی

    * اصلا سرنوشت مانوشته شده به ما عاشقی نیومده چیزی نوشته نشده من خالق صددرصدی خودم هستم من به هرانچه که درخواست میکنم خداوندپاسخ میده خواستم شد میخوام میشود خواسته خداونداینکه مابه خواسته هامون برسیم تصمیم شما تایید میشود

    * من اصلا بلدنیستم ارتباط برقرارکنم وارد روابط بشم برابرقراری روابط عالی کارمیکنم یادمیگیرم باهمین محصولات استاد دارم یادمیگیرم چجوری ذهنموکلامموافکارموکنترل کنم و هرروز بهتراز دیروزم میشم خدایاشکرت

    * دخترتا ی سنی خواستگار داره من خالق زندگی خودم هستم فرصت ها موقعیت ها شرایط ها هرروز بیشتروبیشترمیشه افراد تو سن بالا ازدواج هایی موفق تری دارن

    * اگرمن وارد روابط بشم ازادیموازدست میدم من بافردی ازدواج میکنم که بدون هیچگونه وابستگی درکنارهم عاشقانه زندگی میکنم مثل استادم

    * ی ترمز که من دیدم اقایون بیشتر دارن من از پس خرج خودم برنمیام حالا بیام ازدواجم کنم

    * برا ی رابطه باید کلی سختی کشید پایه واساس جهان به اسونی و راحتیه

    * تو روابط به کسی نمیشه اعتماد کرد من باید به خداوند ایمان داشته باشم و خداوندمنوهدایت میکنه به بهترین افراد

    * من باید با ی فردی ازدواج کنم که منوبه تمام خواسته هام برسونه من این باور زیاد دیدم که اکثرخانوم ها دارن من بدلیل مستقل بودنم این باورندارم ولی باز گازشومینویسم هیچکس مسئول خوشبختی شادی موفقیت و حتی رسیدن به خواسته هایی منو نداره من مسئول تمام انچه که میخوامویا دارمودارم من خالق زندگی خودمم

    * باید با فردی ازدواج کنم که باعث کاملی من بشه من انسان کاملی هستم من برا کامل بودن به هیچ فردی نیاز ندارم من انسان کاملی هستم و ایشونم کامل هستن درکنارهم لذت بیشتری میبریم

    * اگر وارد رابطه بشم وابسته میشم افرادی هستن مثل استاد بدون هیچ وابستگی دارن از روابط لذت میبرن من با کارکردن رو خودم و تغییرنگاهم و رشد خودم باعث ایجاد روابطی بدون وابستگی میشم

    * خانم ها تا ی سنی میتونن بارداربشن بدون فرزندم میشه از زندگی لذت برد با قانون سلامتی میشه درهرسنی اقدام به بارداری کرد

    * پسرا دخترارو فقط بخاطر روابط جنسی میخوام افرادی هستن که مسافت زیادی باهم دارن ولی روابط خیلی عاشقانه وپایداری باهم دارن

    ممنونم ازشما استاد عزیزم برا این فایل ارزشمندکه باعث شدم کلی درموردش فکرکنم و با خوندنه کامنت دوستان به کلی از ترمزها برسم و با کشف قوانین زندگی اوناروحل کنم

    خدایاشکرت

    پایدارباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      ذبیح الله کریمی گفته:
      مدت عضویت: 1413 روز

      سلام به شما زهره آرزومندی

      واقعا از کامنت تون لذت بردم

      مرسی این قدر به زبیا تموم و کامنت

      کیفیت نوشته کردیت

      بارها و بارها این کامنت میخوام

      همین ترمز که شما گفتید من هموش داره

      بازهم ازتو سپاسگزارم بابت کامنت قنشتگ تو مرسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    علی اسدی گفته:
    مدت عضویت: 1344 روز

    هم اکنون خوشحالم وشکر گزارکه همینک بودنم ادامه دارد و قوطوردرعضمت عشق خداهستم

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته وخانواده عباسمنش

    خداوندراسپاسگزارم بابت حضورم دراین زمان واین مکان

    استادعزیز سپاسگزارم بابت این فایل های هدیه

    که اگربهشون متعهدانه عمل کنیم می بینیم نتایج باورنکردنیشو واونوقته که ارزش وقیمت این فایل رومی فهمیم

    اقامن تااینجا خیلی چیزهاروتقریبا درک کردم والگوهاشم دیدم. یک الگوجالب که اتفاقا همین چندروزپیش هم اتفاق افتاد وامروزکه استادداشتن درمورد رابطه وازدواج صحبت می کردن یهویی یزنگی توزهنم بصدادرآمد باخودم گفتم چ جالب راست میگن استاد چرابعضی هابسادگی به خاستشون میرسن.واما الگومن یکی ازدخترهای فامیل که خیلی هم بهم نزدیک هستیم. اقااین دختر کم سن سال چهره انچنانی هم نداره روابط عمومیش هم تعریفی نداره سوادانچنانی هم نداره سرزبون که اصلا.تاهمین چندوقت پیش میگفتن کدوم بدبخت میخادبیاداینوبگیره ولی بطرز عجیبی چندوقت پیش شاهزاده بااسب سفیدش امدم سربازاشم قطارقطار اینکه میگم قطارقطار باورکنین

    درطول عمر40سالم مراسم اولیه خاستگاری به این شلوغی ندیدم اصلا خانواده داماد به به چه چه میکردن اقاحاضربودن هرچی پدرمادرعروس بگن اینامهریه بدن باورکنید همه خانواده مایعی طرف(عروس خانم خوش بخت)ازتعجب شاخ دراوردیم (که این دختر همچی خاستگاری خداشانس بده)ولی اینوبگم که این دختربطورعجیبی خونسرد وبیخیال وهمیشه هم خنده رولباشه.

    خدایاشکرت که قانونت بی عیب ونقص کارمیکنه

    .حالا من یه سوال دارم اگه میشه استاد یادوستان باتجربه جواب من بدن من دوساله بخاطریه معامله اشتباه 500ملیون رفتم زیرصفر

    ازاون طرف هم 600ملیون ازیه بنده خدایی چک دارم برگشت زدم حکم جلبم گرفتم ولی دوساله نتونستم پولموبگیرم واین موضوع 90درصدازتمرکزمن گرفته چجوری میشه تمرکزم ازروش بردارم.

    ممنون میشم راهنماییم کنید.

    همتون روبدستان هدایتگر(رب)میسپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    جمال گفته:
    مدت عضویت: 1461 روز

    آخه کی میاد، فایل به این پُر محتوایی رو رایگان بزاره رو سایت؟؟

    جواب: هیچکس، جز استاد عباس منش عزیز که دلی به وسعت دریا داره.

    ———————————————————————-

    سلام

    استاد هزاران بار بهتون گفتن، خودتونم خوب میدونین، ولی باز دلم میخواد منم بگم که “استاد عزیزم خیلی گُلی، خیلی خیلی خیلی گُلی”.

    بنظر من باید اول در و پنجره ها رو بست، بعد گردگیری و خونه تکونی کرد، انگار بیرون باد شدیدی میوزه و همه جا گرد و خاکه، ماهم یع دستمال ورداشتیم دستمون و داریم روی میز و صندلیها، روی تلویزیون و وسایل خونه گردگیری میکنیم، نمیشه که، تا سرمون رو برگردونیم میبینیم یه وجب خاک دوباره نشسته رو وسایل، اول باید اون ورودی رو بست، اون لامصب ورودی که هرچی میکشیم از ورودیه ذهنه، اون اخبارها، سریالها، مصاحبها و دوستای ناجور، اون سوشیال مدیا که انگار رسالتش تو زندگی دادن ورودی منفی به ذهن ماست، وگرنه اینهمه حرف حساب که میشنویم، اگه همونا فقط توی ذهنمون بمونن و چیزی روش انباشته نکنیم، روزهای زندگیمون نورعلی نور میشه.

    اون قسمت از صحبتهاتون که فرمودین به یه جایی میرسیم که میگیم، واااای من و اینهمه خوشبختی محاله، و سهوا جوری فکر میکنیم که ورق زندگیمون ناخواسته بدجور بچرخه، من توی کسب و کار تجربه کردم.

    من کلا از اول جوانی مشکلات عشقی، عاطفی رو اونطور که مدنظر عشاقه، تجربه نکردم، و در جوانی و دوران دانشگاه و دوران مجردی، گاها کم که نه، اضافه هم میاوردم، و الان که بهش فکر میکنم، میبینم از باورهای من بود، من مشکلی در ارتباط برقرار کردن نداشتم و الانم ندارم. انگار من میدونستم که “این منم که سَر تَرم” ، واسه چی کم بیارم؟ طرف مقابلم باید درحد من باشه، نه که من بخوام درحد طرف مقابلم باشم، و گاها به پارتیهایی دعوت میشدم که دوست دخترم یا پارتنری که منو دعوت کرده بود، از نظر طبقه اجتماعی یا از نظر سطح مالی خیلی از من بالاتر بود، با این حال باز من خودم رو از اون سَر تَر احساس میکردم، شاید خودخواهی بنظر بیاد ولی جدا حرف دلم همین بود که “بزار ببینم کیه آخه” میارزه باهاش بگردم یا نه؟ و این نوع نگرش به جنس مخالف باعث شد که با وجود داشتن شغل و خونه و ماشین و تا حدی پول و سرمایه، من از اینور بوم بیوفتم :) اونقدر جونی کردیم که شد 32سالم، تا ازدواج کنم. الانم خیلی خیلی خیلی راضی ام، هم از اون دوران جوانی که سراسر عشق و حال بود، که البته کنترل شده و در چارچوب شخصی خودم، هم از اون دوران راضی ام، هم از این دوران متاهلی که واقعا عاشق همسرم هستم و همسرمم با بودن در کنار من حال دلش خوبه و درکل زندگی عاشقانه ایی رو با دوتا پسرامون داریم تجربه میکنیم.

    ولی من در مورد کسب و کار چندین سال پیش، حدود 10سال پیش شاید، اونجایی که همه چی داشت عالی پیش میرفت، همه چی گل و بلبل بود، من با دوستام میرفتیم چین، هم سیاحت بود و هم تجارت، یکماه عشق و حال و گردش و خوشگذرونی، بعد به راحتی آبخوردن جنس میخریدیم و میومدیم یکماه بعدش جنس ما میرسید، توی یک چشم به هم زدن میفروختیم و چندماه بعد دوباره میرفتیم چین، و کلا کار من شده بود کوهنوردی و باشگاه و با همسرم دور دور کردن، و کارها خودش درجریان بود و پول هم خودش میومد، نمیگم مثل آبشار میریخت، ولی مثل دوش حموم میریخت، بهرحال جریان نعمت و ثروت جاری بود، چند بار من از بس بهم خوش میگذشت که با خودم، با همسرم، با داداشم و با اون دوستی که باهم جنس میاوردیم میفروختیم، من چندباری به جهان این فرکانس رو سهوا دادم که آخه من و این همه خوشبختی؟؟ من نمیدونستم که دارم شیرِ آب رو برا خودم میبندم، حتی اونموقع که رفته رفته بازار خراب و شد و یوآن گرونتر شد و شرایط سخت تر، من مشکل رو در عوامل بیرونی دیدم، اونموقع متوجه نشدم که طرز فکر منه که داره چوب لای چرخ میزاره، من گفتم دولت، من گفتم شرایط جامعه، من گفتم اوضاع بد مملکتی و هزار دلیل دیگر … ولی یکبار نیومدم بگم که “من”. بهرحال ما اون درخت به بار نشسته رو با افکار و باورهای بدمون خوشکوندیم رفت.

    الان که دارم با قانون آشنا میشم، و رفته رفته آشناتر میشم، میبینم که، ای دلِ غافل، این من بودم که این حد از راحت پول ساخت رو نتونستم هضم کنم، بعد گفتم که چشممون زدن، وگرنه اوضاع داشت خوب پیش میرفت.

    ولی عیب نداره، بازم من راضی ام، چه اون زمان که خوب و به راحتی پول میساختم، خدارو شکر خوب زندگی میکردم، و بعدش که اوضاع یکم بروفق مرادم نبود، خداروشکر خودم رو نباختم، حتی باوجود اینکه قانون رو نمیدونستم، ولی میدونستم که چون قبلا تونستم پول بسازم، پس بازم میتونم، و چه الان که با قانون آشنا شدم و تجربیات گذشته من در حکم درس زندگی برام ظاهر میشن و باز از جریان زندگی لذت میبرم و از خودم و خدای خودم بی نهایت راضی ام.

    الهی شکر، من اونقدر از خدا راضی و خرسندم که فکر کردن به این حد رضایت، خودش یک شعلهء عشقی در دلم روشن میکنه، و این شعله ور شدن عشق نسبت به خدا، باز احساس رضایتپندی من رو بیشتر و بیشتر میکنه.

    الهی شکر

    استاد عزیزم، یه فایل یک ساعته گذاشتین اونم رایگان، ولی از بس آگاهیها داره توش، انگار ام پی تری شده یک دوره است خودش، یعنی یک دوره چندماهه رو فشرده کردین که هر دقیقه اش ساعتها صحبت کردن میخواد فکر کردن میخواد، و باورش میتونه نتایج نجومی به بار بیاره، استاد ازتون بی نهایت سپاسگزارم، و باز مثل همیشه، از زمین تا آسمان از شما سپاسگزارم.

    عاشقتونم

    موفق و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای: