چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1

در این فایل استاد عباس منش آگاهی های مهمی را درباره قانون تحقق خواسته ها و نحوه هماهنگ شدن با این قانون، با شما به اشتراک گذاشته است.

بعد از دیدن فایل، به سوالات زیر فکر کنید و پاسخ های خود را در بخش نظرات این فایل بنویسید.

سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

 

نکته مهم:

لطفا برای نوشتن پاسخ های خود در بخش نظرات به هر سوال، ابتدا صورت سوال را بنویسید و سپس جواب ها و توضیحات خود را در زیرا آن سوال درج کنید.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تاثیرگذار تان هستیم.


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

همانطور که می دانید، دوره کشف قوانین زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است. یک شیوه اساسی برای افزایش مهارت در شناسایی و حذف ترمزهای مخفی در برابر خواسته ها، دوره کشف قوانین زندگی است.

در بروزرسانی جدید، تمریناتی تخصصی به دوره اضافه شده است. این تمرینات در یک فرایند تکاملی، به دانشجو یاد می دهد تا درباره هر خواسته ای که با وجود تلاش به آن نرسیده است:

  • اولاً: ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود بشناسد؛
  • ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کند و به این شکل، طبق قانون، خواسته اش را دریافت کند؛

نتیجه عمل به آگاهی ها و انجام  تمرینات این دوره، این است که:

فرد از همان نقطه اول، در مسیر هم جهت با خواسته اش قرار می گیرد  و با ایده ها، راهکارها و فرصت هایی برخورد می کند که با آن خواسته هم فرکانس است و اجرای آنها نتیجه بخش است.

در نتیجه آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی اش می شود. ضمن اینکه از مسیر خلق خواسته، لذت می برد.

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید


چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1158 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ریحان» در این صفحه: 2
  1. -
    ریحان گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    یادمه یکسال پیش عشقم میخواست بیاد خواستگاری اما خانوادم نذاشتن….الان هم با همیم و خیلی دوس داریم ازدواج کنیم .اما فعلا نشده.خودم میدونم بخاطر باورامه.یکی از باورها اینه که بابام بهم میگه که زوده ازدواج کنی با اینکه 28 سالمه.یکی اینکه حس میکنم بابام خیلی قدرت داره و اگه مخالفت کنه نمیشه کسی راضیش کنه.من میدونم شرکه.اما نمیدونم چطور این تفکرم رو درست کنم .خیلی دوس دارم با عشقم بریم سر خونه زندگیمون و دیگه دوست ندارم بمونم خونه بابام چون دیگه دوست دارم مستقل باشم.احساس میکنم یه کمبود عزت نفس و عدم لیاقتی دارم که منو از ازدواج با این آقا دور کرده .حس میکنم لیاقت اینو ندارم که یکی اینقدر خوشبختم کنه.به اینقدر آرامش عادت ندارم.احساس لیاقتتتتتتتت و چقدر این پاشنه ی اشیلمههههههههه……..آن شاللع هدایت بشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    ریحان گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    رسیدن به پول و ثروت خواسته ای هست که باعث شده من 24ساعته کار کنم و بدوم و سطلم سوراخ باشه.خیلی زیاد تلاش کردم.هر کاری که بگی توی رشته ام انجام دادم.رفتم بهداشت رفتم زایشگاه دوتا بیمارستان مختلف و همچنین مطب زدم .اکنون دوجا کار هستم.اوضاع خیلی بهتر شده اما هنوز ثروتی ندارم.

    دلیلش باور اینه که من با خودم فکر میکنم دختر یک خانواده ی معمولی هستم.و نمیتونم زیاد ثروتمند باشم و مثل پدر و مادرم عادی و سطح پایین زندگی میکنم.

    یک باور دیگه اینه که میگم مردم علمشون خیلی زیاد شده و آلرتن و برای همین کسی نمیاد مطب مامایی.و من نمیتونم پاسخگوی نیازاشون باشم.

    باور دیگه اینه که نمیدونم چرا ولی خودم رو لایق ثروت و زندگی راحت نمی‌بینم…واااای استاااد باورت میشه گاهی روی دوره هات کار میکنم و اوضاعم خیلی راحت میشه باورم نمیشه و خودم رو لایق راحتی نمی‌بینم و کار نمیکنم ناخودآگاه و یهو اوضاع برمیگرده و مثل قبل میشه و شروع میکنم به قربانی کردن خودم یا سخت کردن شرایطم بعد میگم ببین این زندگی طبیعیه تو هست.نمیدونم استاد جان چکار کنم حتما این فایل جواب درخواست منه.

    من برای این تضاد راه حلی ندارم هنوز

    اینکه به صورت ارادی یا غیر ارادی خودم باعث میشم شرایط مثل قبل برگرده چون خودم رو لایق شرایط راحت تر نمیدونم.

    یک باور دیگه اینه که حس میکنم علمم ناقصه .

    فک میکنم دخترای پولدار ارزشمند هستن و ما دخترای معمولی ارزشمون پایین تره.امیدوارم بتونم راهی برای ثروتمند شدن پیدا کنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: