در این فایل استاد عباس منش آگاهی های مهمی را درباره قانون تحقق خواسته ها و نحوه هماهنگ شدن با این قانون، با شما به اشتراک گذاشته است.
بعد از دیدن فایل، به سوالات زیر فکر کنید و پاسخ های خود را در بخش نظرات این فایل بنویسید.
سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟
سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)
سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
نکته مهم:
لطفا برای نوشتن پاسخ های خود در بخش نظرات به هر سوال، ابتدا صورت سوال را بنویسید و سپس جواب ها و توضیحات خود را در زیرا آن سوال درج کنید.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تاثیرگذار تان هستیم.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
همانطور که می دانید، دوره کشف قوانین زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است. یک شیوه اساسی برای افزایش مهارت در شناسایی و حذف ترمزهای مخفی در برابر خواسته ها، دوره کشف قوانین زندگی است.
در بروزرسانی جدید، تمریناتی تخصصی به دوره اضافه شده است. این تمرینات در یک فرایند تکاملی، به دانشجو یاد می دهد تا درباره هر خواسته ای که با وجود تلاش به آن نرسیده است:
- اولاً: ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود بشناسد؛
- ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کند و به این شکل، طبق قانون، خواسته اش را دریافت کند؛
نتیجه عمل به آگاهی ها و انجام تمرینات این دوره، این است که:
فرد از همان نقطه اول، در مسیر هم جهت با خواسته اش قرار می گیرد و با ایده ها، راهکارها و فرصت هایی برخورد می کند که با آن خواسته هم فرکانس است و اجرای آنها نتیجه بخش است.
در نتیجه آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی اش می شود. ضمن اینکه از مسیر خلق خواسته، لذت می برد.
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید
چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 2
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 1495MB33 دقیقه
- فایل صوتی چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 161MB31 دقیقه
«وَتَبَارَکَ الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَعِندَهُ عِلْمُ السَّاعَهِ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺳﻮﺩﻣﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺑﺮﻛﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻣﺎﻟﻜﻴّﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﻲ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ ، ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺳﻴﻄﺮﻩ ﺍﻭﺳﺖ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻧﺰﺩ ﺍﻭﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﻳﺪ.(زخرف 85)
سلام و درود و رحمت و مغفرت و برکت رب العالمین بر همه اعضای توحیدی این سایت. سلام استاد عباس منش عزیز ، سلام استاد شایسته بزرگوار ، سلام خانواده نازنینم. خدا رو صد هزار مرتبه شاکرم بخاطر حضورم در کنار شما عزیزان، بخاطر نعمت این سایت و نعمت این دورهمی که میتونیم پیشرفت و اشتیاق همدیگه رو تقویت کنیم ،و از همه مهمتر خدا رو شکر بخاطر نعمت حضور خداوند خودش در زندگی مون. اگه گمراه بودیم و خدا رو نداشتیم کی حاضر و قادر بود نقش خدا رو توی زندگی مون ایفا کنه؟
یه نگاهی به حکومت های دنیا بندازیم، توی هر سرزمین یه حکومتی حضور داره، به بد و خوبش کاری نداریم ، حکومت ها از مردم مالیات میگیرن، قوانینی رو وضع میکنن و گاها بخاطر اشتباهات شون خسارت به بار میارن، و هزاران چالش و بحران. خب انسانه دیگه ، با آزمون و خطا کار میکنه.
کدوم حکومتی رو سراغ دارید همیشه در حال رشد باشه ، نعمت و برکت و ثروت رو به مقدار بینهایت بتونه گسترش بده، احاطه کامل داشته باشه و هیچوقت دچار مسائل نباشه و تا حالا و تا ابد سقوط نکنه …؟ من یه دونه سراغ دارم …
وَتَبَارَکَ الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
همیشه سودمند و با برکت و پر از نعمته حاکمیت و فرمانروایی مطلق و ابدی رب العالمین بر همه ارکان هستی در پهنه بینهایت کیهان.
دیروز با یکی از دوستان صحبت میکردم ، انسانی بسیار موحد و تحسین برانگیز و ارزشمند، و بشدت دوست داشتنی ، گفتگو رسید به اینجا که یکی از صفات خداوند در قرآن علام الغیوب بودن خداست. علام الغیوب یعنی دانای مطلق همه غیب ها . اصلا مگه غیب برای خدا وجود داره که خدا دانای غیب ها باشه. غیب مال من بنده است. در مورد خداوند همه اش آگاهیه مطلقه. برای خداوند غیب وجود نداره. حتی کلمه علام که صیغه مبالغه عَلَمَ هست باز هم بیان کننده همه علم خداوند نیست. خداوند در ظرف و قالب نمیگنجه، خداوند با این صفت احاطه دانایی خودش رو داره به من بنده یاد میده، اما از عبارتی استفاده میکنه در حد تصورات ذهنی بشر، در حد فهم من انسان. یه شوخی عامیانه هست وقتی یه نفر یه عبارتی رو میگه ما متوجه نمیشیم ، میگیم زیر دیپلمش چی میشه؟ یعنی در حد فهم من بگو. خدا داره در حد فهم من بشر میگه ، دانای همه چیز از همه غیبها. (و هنوز هم نمیتونم درکش کنم)
یه وقتایی که به مشکل میخورم تازه یادم میاد یه بخش درخواست کمک های اضطراری هست بنام خداوند. که وقتی چند کیلومتر تو جاده خاکی منحرف شدم تازه یادم میاد میگم راستی یه خدایی هم بود که توی شرایط سخت کمک میکنه. الان یادم افتاد بهش. تو مسیر خوشیها و نعمات که یادم نبود وقتی از صراط مستقیم خارج شدم رفتم توی خاکی و کلی راه رو رفتم تازه یادم میاد یه خداوندی هم هست که کمک میکنه. (وای بر انسان کفور فراموشکار) کلا نامگذاری انسان هم اشاره به فراموشکار بودنش داره. انسان: صاحب صفت نسیان و فراموشی.
«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَهَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ۖ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» خداوند امانتش رو ارائه داده هیچ آسمون و زمین و کوهی حاضر به پذیرش بار امانت خداوند نشدن، ولی انسانی که به خودش ظلم میکنه و راه جهل رو در پیش میگیره امانت رو بر عهده گرفته. چه امانتی؟ اینکه تجلی صفات خدا باشه. اینکه قدرت خالق بودن بهش تفویض بشه. وااااااااای بر من. که وقتی توی شهر و خیابون راه میرم نه تنها مردم من رو بعنوان امانتدار خداوند نمیشناسن و وقتی منو میبینن بیاد خدا نمیافتن، بلکه تلاش میکنن از آسیب و گزند من در امان بمونن. اگر من قدرت و توانش رو داشتم چه ظلم ها که نمیکردم. چرا فراموشکار میشی حمید ، خیر سرت قرار بود امانتداری کنی چی شد؟ چرا ظلم کردی به خودت؟ چرا از مدار خارج شدی؟ چرا توبه نکردی که برگردی توی مدار؟ مگه یادت رفت که خداوند گفته بود:
تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا عَسَىٰ رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ ببین خدا که بهت گفته بود اگه برگردی به مدار ، منم گناهانت رو پاک میکنم. مخلوق صاحب صفت فراموشی بازم فراموش کرد.
بازم یادمون میره جهان هستی بر اساس قوانین بدون تغییر خداوند داره اداره میشه. خدا دل بخواهی در مورد هیچ کس هیچ اتفاقی رو رقم نمیزنه، خدا ما رو ببخشه و کمکمون کنه تا این باور رو هر چه زودتر بر ذهنمون حاکم کنیم که خداوند طراح و خالق قوانینه، و انسان خودش خالق اتفاقات. هر چی پیش میاد توسط خودمون خلق شده، هر جایی که زندگی میکنیم، مانده حساب بانکیمون، و غذای توی بشقابمون، و مدرک تحصیلی یا سطح آگاهی مون و جایی که توش کار میکنیم و … همه و همه و همه توسط خود خود خودمون خلق شده، باور کن حمید میلیاردها کهکشان توی جهان وجود داره ، هر کدومش میلیاردها ستاره و بعضاً دور هر ستاره، ده ها سیاره وجود داره. خداوند نه خصومتی داره و نه بی عدالتی و نه اصلا این صفات به عظمت کبریایی پروردگار میچسبه ، ولی مخلوقِ فراموشکارِ به خود ظلم کنندهٔ جاهل، چون نتونسته قوانین خدا رو بشناسه ، به خداوند ظن و گمان بد میبنده و میگه:« اگر خدا بخواهد هدایت میکند، اگر نخواهد نمیکند ، اگر بخواهد رحمت میکند ، اگر بخواهد رزق میدهد»
این سمی ترین باور غلطیه که ما داریم که عدالت و نظم و قانونمندی خداوند رو انکار کنیم و برچسب دل بخواهی به جهان هستی بزنیم.
من به تازگی متوجه این باور شدم و فقط یادش گرفتم ولی هنوز به عمل و رفتارم ننشسته. ولی باز خدا رو شکر که اینو فهمیدم، و باید با عمل کردن بهش اونو به یک باور تثبیت شده تبدیل کنم و اون اینه که؛ «زمان» نعمت خداست و من انسان اجازه ندارم نعمت خدا رو هدر بدم وگرنه چک و لگد جهان هستی در انتظارمه. شاید بخاطر همینه که خداوند اونجایی که میخواد بگه انسان به خودش ضرر وارد میکنه قبلش به زمان قسم میخوره. اصلاً همین قسم خوردن به زمان یعنی این فاکتور، این موضوع مقدسه. اینکه خداوند احاطه علم خودش رو بر زمان به انسان تذکر میده یعنی زمان نعمت خداست. حمید امیری که در طول روز کلی زمان هدر میدی و آخر شب میبینی از تمرینات دوره دوازده قدم، از کار کردن روی خودت، از رشد و پیشرفت جا موندی، از خوندن قرآن غافل موندی، اگه چک و لگد خوردی، گلایه اش رو به خودت بکن. انگشت قضاوت رو به طرف خودت بگیر. این نعمت ارزشمند زمان دقیقاً به نسبت مساوی بین بندگان خدا تقسیم شده. یعنی من نمیتونم بگم اگه بیل گیتس موفق شده چون شبانه روز بیل گیتس 72 ساعته، شبانه روز جف بزوس 64 ساعته، شبانه روز استاد عباس منش 36 ساعته ولی شبانه روز من همش 24 ساعته. خداوکیلی اینو دیگه کسی نمیتونه بابتش نق بزنه.
+من در گذشته تلاشهای مختلفی داشتم در زمینه های اقتصادی و هنوز هم دارم ، و در زمینه یادگیری زبان انگلیسی و آلمانی ، و در زمینه مهاجرت و در زمینه ادامه تحصیل و در زمینه ورزش و در زمینه بهبود شرایط شغلی و در زمینه مطالعه مباحث شغلی و مباحث موفقیت و در زمینه های دیگه (که بهتره نگم…) و در ببشتر این موارد شکست خوردم. یا نتایجم چندان خوب نبوده. همه اینها در حالیه که ++افرادی رو سراغ دارم با سابقه کار کمتر، با تجربه کمتر، با سن کمتر و با هوش و استعداد و یا اطلاعات کاری کمتر ، با توان ذهنی و جسمی کمتر تونستن به موفقیتهای بهتر از من برسن، حتی همین الان توی محل کار خودمون دوستانی هستن که فقط بخاطر باورهایی که دارن تونستن جایگاه های کاری رو بدست بیارن، یا توی زندگی شخصی شون سطح رفاه و آسایش بهتری داشته باشن. +++من تازه فهمیدم که همه این تفاوتها بخاطر باورهاست، تفاوت باورهای من با دیگران این سطح از تفاوتها رو رقم زده ، بعضیهاشون شاید خوب هم باشه. مثل اون تقلا کردن برای گرفتن جایگاه های کاری در اداره. ( اون زمان من بخاطر آرامش ذهنم، و آزادی زمانم، عامدانه از این موضوع انصراف دادم. من از اولین نفراتی بودم که بهم پیشنهاد ارتقا سمت شغلی شد، من از همون ابتدا به آخر ماجرا نگاه کردم گفتم این یعنی کلی از زمانم صرف کارهای دست و پاگیر اداری میشه که منو از سایت و تمرینات دور میکنه و نمیتونم روی خودم کار کنم. اگه روی خودم کار کنم خیلی بیشتر از این یه ذره افزایش دستمزد میتونم برای خودم خلق کنم. ولی دوستان باور داشتن که حتی دو میلیون حقوق بیشتر ارزشش رو داره و میگفتن با همین دو میلیون میشه یه قسط دیگه پرداخت کرد ولی همونها الان از گرفتن سمت پشیمونن) این روزها همکاران من در مورد وام خیلی دارن بحث میکنن، یکی از باورهای اونها اینه که بدون وام گرفتن اصلا نمیشه به جایی رسید. این در حالیه که من دو تا قسط مربوط به دو سه سال گذشته دارم(قبل از آشنایی با سایت استاد عباس منش) و دارم بیشتر و زودتر از موعد پرداخت میکنم تا تموم بشه. تو مدت دو سال گذشته شاید سه یا چهارتا فرصت وام رو کنسل کردم. این در حالیه که همکارانم دارن چرتکه میندازن ابتدای سال چقدر به حقوقمون اضافه میشه تا معادلش وام بگیریم. امروز یکی از دوستان داشت میگفت من اصلا پول رو هدر نمیدم، بلافاصله یه وام میگیرم و تبدیلش میکنم به یه وسیله مورد نیاز. من هم هی سر تکون دادم که به به چقدر عالی. خب چی بگم؟! وقتی از نظر این بنده خدا یه مسافرت رفتن با خانواده هدر دادن پول محسوب میشه، خرید خودکار و دفتر اسرافه، (بارها بهم گفتن حمید تو دیوونه ای بیست تا خودکار رنگرنگی دور خودت جمع کردی، سررسید چرمی خریدی، چه میدونن مباحثی که من یادداشت میکنم چقدر مهمه) من اگه بگم من دارم دوره دوازده قدم رو کار میکنم، دوره شیوه حل مسائل رو تهیه کردم، اونها بهم میگن تو پولتو هدر دادی و تو دیوونه ای. حالا من بیام ثابت کنم، بحث کنم، انرژی مصرف کنم براش؟ … ولی نه. بهترین کار همون تایید کردنشونه.
یه جاهایی استاد از تضاد هایی در گذشته میگن که ریشه در باورهای غیر توحیدی خانواده داره. من دقیقا درک میکنم یعنی چی. چون خانواده ما بشدت مذهبی هستن. همین الانش روی سنگ قبر بابای من نوشته شده قاری قرآن. اصلا هم نمیدونم پیشنهاد کی بود اینو بنویسن، ولی زندگی بابای من شبیه به قوانین قرآن نبود. تو خانواده ما تا به یه تضادی برمیخوردن آرامش شون بهم میخورد و کفر گفتن شون شروع میشد، ناشکری و بحث و نق زدن و … و فکر میکردن خدا داره اذیتشون میکنه(توی خانواده های مذهبی این باور نهادینه شده که سختی ها امتحان الهیه و وظیفه تو فقط تحمل کردن آنهاست بدون اینکه کفر بگی، اگه کفر بگی پات رفته روی خط و سوختی و بالاخره یه روز تحملت تموم میشه و کاسه صبرت لبریز میشه و پات میره روی خط) و نکته اش اینکه وقتی نوبت من بود عصبانی بشم بهم میگفتن تو چرا اینقدر عصبی هستی و منو دعوت به مکارم الاخلاق میکردن و اینکه تو با این اخلاقت قطعاً در آینده به مشکل میخوری. و من همه حرفاشون رو باور میکردم. همه قضاوت ها و تحقیر شدن ها رو باور میکردم، و حتی یه بار به ذهنم نرسیده بود که بگم همین الان این زندگی فعلی خودتون آیا نتیجه همون گذشته نادرست خودتون نیست ؟ آیا نشنیدین قرآن میگه: أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ دیگران رو به خیر امر میکنید و خودتون رو فراموش میکنید؟ کفور بودن و ناشکری اینقدر شدید بود که ذهن من هنوز برای شکرگزاری مقاومت داره. هنوز برای باور نعمتهای خداوند مقاومت داره. و البته روح پدرم شاد، خدا بخاطر این درسهایی که پدرم بهم داد رحمت و مغفرتش رو نصیبش کنه. همین تضادها هم بخشی از تکامل من بود که پدرم به بهای زندگی خودش این درسها رو بهم داد. از خداوند میخوام که من رو انسانی مفید و ارزشمند و شکور قرار بده. که از درسهای مثبت و توحیدی استاد عباس منش و استاد شایسته و بقیه دوستان توحیدیم استفاده مفید و موثر کنم. از خداوند هدایت میخوام تا بتونم بهترین و توحیدی ترین و درست ترین باورها رو بسازم و تثبیت کنم که همیشه در مدار صراط مستقیم بمونم.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
«بلبل از فیضِ گل آموخت سخن، ور نه نبود ؛ این همه قول و غزل تعبیه در منقارش»
«صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل ؛ جانبِ عشق عزیز است، فرومگذارش»
(شاید زیاد مرتبط نباشه به موضوع فایل ولی دلم نیومد از حافظ ننویسم)
سلام و درود به سید علی بینظیر ،مرد موحد و یکتاپرست. درود به تو . چقدر لذت بردم از باورهای توحیدی کامنتت. پسر تو بینظیری ، داستان هدایتت رو هم خوندم، یبار دیگه هم بینظیری . و هر چقدر تحسین کنم بازم کمه.
سید علی، دوست عزیزم ، تو اینقدر بینظیری که یکی یکی ترمز ها رو توی کامنتت نوشتی. آقا من هنوز نمیدونم ترمزم چیه ! من چی باید بگم؟
سید علی جان، از خداوند برات بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی درخواست میکنم. بینهایت ثروت، الهی که همیشه همیشه حال دلت عالی باشه و به درآمدهای چند ده هزار و چند صد هزار و چند میلیون دلاری برسی.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی در بهترین زمان و مکان و شرایط در کنار توحیدی ترین انسانها.
سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم خانم محمدیان گرانقدر. از لطف و محبت شما بسیار سپاسگزارم بخاطر زمان ارزشمندتون. در این کامنت نکات ارزشمند و زیبایی برای من وجود داشت. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر اینکه تونستین دوره ارزشمند کشف قوانین رو تهیه کنید. یا بهتره بگم به لحاظ سطح تکامل تون به مدار دریافت آگاهی های این دوره برسید، علیرغم اینکه کمتر از یک ساله عضو این سایت هستین.
بسیار بسیار تحسینتون میکنم که حتی ریز ترین نکات رو هم توجه میکنید و بابتش شاکر هستین و احساس خوب دارید.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود به شما رضوان جان خواهر بزرگوارم. بسیار بسیار تحسینت میکنم.
به تعهدت احترام میذارم. و ازت متشکرم که زمان ارزشمندتو برای نوشتن کامنت اختصاص دادی.
منم پر حرفی نمیکنم و این بیت رو از حافظ تقدیم حضورت میکنم.
«در حریمِ عشق نَتْوان زد دَم از گفت و شنید ؛ زان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش»
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوارم ساره عزیز. بسیار بسیار از شما سپاسگزارم ، و بسیار تحسین تون میکنم. خدا رو شاکرم که کامنتم براتون مفید بوده. از درگاه خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود به شما خانم زمانی گرانقدر. بسیار بسیار تحسینتون میکنم. و از شما سپاسگزارم بخاطر زمان ارزشمندتون که اختصاص دادین و برام کامنت نوشتین.
کامنت بسیار ارزشمندی بود و بسیار ازش لذت بردم و خدا رو شکر میکنم که خداوند منت سرم گذاشت و لطف بهم کرد و کلامی رو بر قلبم جاری کرد تا احساس خوبی برای بندگان ارزشمندش بوجود بیاره. اینکه انسان باورهای مذهبی داشته باشه بد نیست. وقتی وارد حقیقت دین و مذهب میشیم تمام توصیه های دین، همون آموزه های قرآنه، همون آموزه هایی هست که استاد عباس منش بهمون میگه، منتها استاد عباس منش اصل رو گرفته و فرعیات و حاشیه ها و شاخ و برگ های اضافی رو هرس کرده. بعضی از اون جماعت مذهبی اصل رو رها کردن، همون توحیدی که ظاهراً اصلی از اصول دین هست (به گفته خودشون) برای توحید یه بنر تبلیغاتی وجود نداره، ولی برای مسائل دیگه امکانات و تبلیغات هزینه میشه. من دیگه در مورد اون حواشی چیزی نمیگم . از ارتفاع مهر نماز گرفته، تا جهت حرکت آب وضو و هزاران مقررات ریز و درشتی دیگه که فقط استرس و حال منفی به آدم میده.
براتون از خداوند احساس خوب و مثبت و عالی درخواست میکنم.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود به شما خانم سلیمی بزرگوار و گرانقدر. بسیار بسیار از شما سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندتون و ممنونم که زمان ارزشمندتون رو اختصاص دادین برای نوشتن کامنت. روح پدرتون و پسر تون شاد و در آرامش و قرین رحمت ابدی الهی.
ببخشید با تأخیر کامنتتون رو پاسخ میدم. کامنت تون بسیار بسیار تحسین برانگیز و پر از نکات ارزشمند بود، این همون خضوع به درگاه خداونده که بارها توصیه شده. این هم جاییه که قرآن در سوره بقره میگه «و بشر الصابرین» و «علیهم صلوات من ربهم».
الهی که همیشه در پناه رحمت و آرامش بینهایت پروردگار باشید. در بهترین زمان و مکان و شرایط. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود به شما خانم حسینی گرانقدر ، از لطف و محبت شما بسیار ممنون و سپاسگزارم که سخاوتمندانه تجربیات و آگاهی های توحیدی تون رو به من هم هدیه دادین. خداوند بر این سخاوتمندی شما، نعمت و ثروت بینهایت ببخشه.
با کامنت شما یکبار دیگه رفتم به گذشته. به اون سالهایی که مجبور بودم تنش رو تحمل کنم. جالب اینجاست اون تنش ها توی خونه بود و من هر چقدر از خونه دور شدم و بیشتر با جامعه قاطی شدم آرامشم بیشتر شد. و این سایت…. این سایت مسیر زندگی منو به کلی عوض کرد. چقدر خدا رو شاکرم بخاطر نعمت استاد عباس منش و این دورهمی توحیدی. باورتون میشه یه وقتایی میرم خونه مادرم اینا یه وقتایی برادرام بحث کردن رو شروع میکنن. قبلاً برادر کوچیکه ام رو میگفتم خب این هنوز جوونه، برادر بزرگه ام که دوتا بچه داره ، میگفتم الان اینو چی بگم ؟ تو دلم به کاراشون خنده ام میگرفت. از حرفها و کارهاشون. مینشستم سکوت مطلق. اونها داد و بیداد و غیبت و حرف و … از دیوار صدا در میومد از من هیچ صدایی در نمیومد. بعد از چند دقیقه پا میشدم میگفتم من برم تا جایی یه کاری دارم. میرفتم بیرون تا اون صدا ها رو با سکوت و آرامش خالی کنم. لطف خدا بود که منو هدایت کرد. من اونها رو سرزنش نمیکنم، اونها شبیه گذشته من هستن. من ظرف وجودم بزرگتر شد. به آرامشم افزون شد. هنوز هم یه وقتایی از کوره درمیرم ولی خداوکیلی الان 99% مواقع حالم خوبه ، احساسم عالی و مثبته. یه وقتایی شاید یه کمی بهم بریزم و اونم سکوت میکنم. سکوت و سکوت و سکوت. دیگه چه فاجعه ای پیش بیاد که من بهم بریزم و یه صدایی ازم دربیاد. حالا در گذشته چی بود ؟ در گذشته با کوچکترین رویداد جزیی صدام در میومد. آهای چه خبره چرا فلانه ، چرا چنانه؟ چرا این چرا اون.
واقعاً اینجا میرسیم به اون آیه قرآن که خداوند در توصیف اهل ایمان میگه: «وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ ۖ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ»
مىگویند: سپاس خدایى را که اندوه را از ما دور کرد، زیرا پروردگار ما آمرزندهٔ شکرپذیر است. 34فاطر
خیلی ممنونم از شما بخاطر کامنت ارزشمند تون و زمانی که اختصاص دادین تا آگاهی های توحیدی تون رو بهم هدیه بدین.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.