چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 - صفحه 20 (به ترتیب امتیاز)

1158 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    صلاح الدین آزادی گفته:
    مدت عضویت: 2424 روز

    سلام سلام ب استاد عزیزم و خانوم شایسته ی عزیز

    و سلام به دوستام ک توی سایت هستن و کامنتای قشنگشون رو میخونم و لذت میبرم

    استاد این دقیقا فایلی بود ک من با پوست گوشت و استخونم نیاز داشتم همین دیشبم بود ک با این که کلی تلاش هم کرده بودم و دارم میکنم نتیجه مالی خوبی بگیرم حتی رفتم تو حوضه ی مورد علاقم حتی مهارت هام هم بیشترشون کردم در مورد کارم

    و حتی به فکر این بودم ک از یوتیوب هم کسب در امد کنم و دارم در مورد موضوع مورد علاقم با اینکه نیاز بود تدوین یاد بگیرم فتوشاپ یاد بگیرم اونارم یاد گرفتم و دارم برای یوتیوب هم محتوا تولید میکنم ب خودم میگفتم من ک این همه سال تلاش کردم چرا نتیجه نمیاد یعنی برای من نمیشه و داشتم ب خدا میگفتم که خدایاا راه حل این مسله رو نشونم بده

    استاد درست فرمودید من برای اینکه توی خانواده فقیر ب دنیا اومدم دوس دارم که نتایج مالی خوبی داشته باشم

    یه جاهایی هم میشد ک من خیلی داشتم تلاش میکردم و نمیشد وختی با خودم فک میکردم مسعله کجاست مشکل چیه باور های من داشتن خودشون رو نشون میدادن

    یکیش هم اینه استاد که همون موقع که من نتیجه مالی گرفتم دیگه موقع مرگم میرسه وو نمیتومم از نتایجم استفاده کنم یعنی ب وختی با خودم وختی فک میکردم و اکه شد و نتیجه گرفتم چی این باور خودشو نشون میداد یا اینکه خدا نمیزاره

    یا خدا نمیخواد

    یا اینکه استادثروتمندا ادمای بدین

    یا از راه خلاف ثروتمند شدن

    یا اینکه من اگه ثروتمند بشم مشکل برام پیش میاد

    یاداینکه کلی سال طول میکشه ک بخواسته های مالیت برسی و اینکه تا اون موقع تجربه کردن خیلی از خوسته هات که نیازشون نتیج مالی هست رو دیگه نمیتونی تجربه کنی

    و این قشنگ منو داشت ترمز میداد یعنی یه جاهایی من رو بی انگیزه میکرد و نمیزاشت ک باز تلاش کنم اما من باز هم ب تلاشم ادامه دادم و باور های بعدی که توی ذهنم دیدمش

    اینکه من اگه ثروتمند بشم بچه هام ادم های خرابی میشن معتاد میشن از راه ب در میشن

    یا اینکه من اگه ثروتمند بشم یعنی دنیارو میخوام

    دیگه توی اخرت بهره ای ندارم

    یا اینکه اگه ثروتمند بشم یعنی اینکه من دارم مال جمع میکنم برای خودم

    حتی استاد نمیتونم پول هام رو مدیریت کنم

    یه جایی تو فایلهاتون شنیدم ک میگفتن با اینکه حقوقق میگرفتین و خوب پول در میاوردین و لی نمیدونستید چرا اخر ماه هیچ پول ندارید

    استاد برای منم همین طوره همیشه اتفاق جوری رقم میخواره من با این که پول دارم میسازم از مهارت هام ولی همیشه دستم خالیه حالا پول زیادی هم نمیسازم ولی هموناشم برام نمیمونه

    استاد من دقیقا از وختی ک باش ما اشنا شدم ک تقریبا میتونم بگم چهار سالو خورده ای یا شایدم بیشتر هستم

    اصن دلیل اشنایی من باشما همین دنبال نتیجه مالی گشتن بود من به دنبال این بودم ک نتیجه مالی خوبی بگیرم ک با سایت شما اشنا شدم الان از اون موقع تا الان من هنوز اون نتیجه ای ک همیشه دوس داشتم رو تو این چند سال نگرفتم

    استاد ن ب خاطر اینکه من تلاش نمیکردم

    بلکه ب قول شما صبحم رو ب شبم دوخته بودم اما نتیجه از اونچه بود فراتر نمیرفت یا میرفت ولی ن در اون حدی ک من انتظار داشتم

    یا نتیجه جدید اما کوچکی میومد زود فرو کش میکرد و من رو وختی توضیحات روانشناسی ثروت رو داشتم میخوندم این بود ک وختی باور های محدود کننده دارین شما یه پله میرین بالا چند پله باز دوبارهدمیاین عقیب و من این رو هم توی خودم شناسایی کرده بودم

    یا اینکه پول دشت مردم نیست مردم پول ندارن

    با اینکه میدیدم بعضیا از مشتریایی ب خاطر یه کار ساده چقو پول پرداخت میکردن

    کار ساده ای ک نظر من هم شاید نیاز ب پرداخت این همه پول نبود ولی فهمیدم ک اونی که اینهمه داره برای این کاری ک انجام شده داره پرداخت میکنه معلومه ک ذهن ثروتمندی داره

    استاد من سال هاست دوس دارم ازدواج کنم ولی ب خاطر اینکه نتونستم نتیجه ی مالی خوبی بگیرم این اتفاق برام نیفتاده

    و حالا وختی امروز صبح این فایل شمارو دیدم

    باور هام داثت مثه یه فیلم از جلو چشمام رد میشد دقیقا

    این باور های منه ک نمیزاره من رشد مالی داشته باشم

    این باور های منه ک من رو توی فقر نگه داشته با اینکه حتی برادرم هم کسب و کار خودش رو داره و درامد از من بهتر توی همون شهر تو همون خانواده با هم بودیم ول یاون نتیجه ی مالی بهتری از من گرفته

    یا یکی از باور ها اینکه هیچکی الان اوضاع مالی خوبی نداره

    ولی داشتم میدیم که با این همه میگن الان اوضاع بده بعضیا ها چ خونه هایی ساختن

    بعضیا چ مغازه هایی بازکردن

    چ مغازه های جدیدی ک داره باز میشه

    با همین اوضاع هااا

    پس اگه الان پول دست هیشکی اینا داره از کجا میاد

    پس باید همه وضعشون مثل هم باشه

    پس اینا چیه

    هرچه دارم جلو تر میرم بیشتر دارم میبینم ک مشکلواز باور های منه

    استادبعضیارو میبینم ک براحتی نشستن تو خونه دارن پول در میارن با یک کسب و کار اتلاین خیلی نتایج بزرگی گرفتن

    گواهش هم همین خود شما

    یا خیلیای دیگه من ک من دیدم

    یاواگه ذهن من میگه که پول معنوی نیست پس چرا اینهمه ادمای فوق مذهبی هست که اوضاع مالی خوبی دارن

    با اینکه خیلی ها تونستن تقریبا با شرایط مثل من هم تونستن نتیجه بگیرن از فک فامیلای خودم هم حتی درامدشون باداینکه من توی یه شهر بزرگتر هستم و اونا توی روستا با همین اوضاع در امدشون از من هم بیشتره چرا ؟

    وختی ک ب اینها داشتم فکر میکردم و به گفته های توی فایل باور اای من داشت خودشو مثل یک فیلم جلوی چشمام نشون میداد کلی ادم هم هستن توی روستای خودمون با اینکه من دیدم ادمای درستین و دیدم حتی از چه کسب کسب و چه راه هایی دارن پول میسازن

    اینا دارن یه زنگی رو توی ذهن من ب صدا در میارن ک میشه

    من راهشو هنوز خوب بلد نشدم

    استاد مدتیه ک دیگه خیلی جدی داشتم روی این موضوع فکر میکردم و تمرکز جدی گذاشته بودم

    و من حتی از صبح ک سر کار میرفتم تا شب تمرکزم روی کارم بود اما نتیجه تغییری نمیکرد

    و حالا دارم کم کم میبینم که این باور های منه نمیزاره من نتایج مالی توی زندگیم داشته باشم

    چون تا یه موقع ک میخواستم نتیجه ی مالی بگیرم یا اینکه برام توی ذهنم باور پذیر میشد یهو یه باوره میومد خودشو مسه ی سد توی ذهنم نشون میداد

    ی جوقع میشد ب خودم ن من اینو باور نمیکنم ولی ازون طرف ذهن من میگفت تو داری خودتو گول میزنی

    تو باید واقعا بخودت نشون بدی ک این راسته

    ک اینکه حقیقتا ثروت معنوی هست

    حقیقتا ثروتمند شدن تو رو ب خدا نزدیک تر میکنه

    استاد یک جیز بگم من با این همه مدتی ک توی سایت بودم وختی یه نتیجه هاییی کوچکی ک میگرفتم وختی یه خواسته هاایی برام باور پذیر میشد یا حتی بعضیاشون رو ک بدست میاوردم من احساس نزدیکی بیشتری میکردم با خدا

    ایمان من بیشتر میشد ب خودم میگفتم اره خدا داره میشنوه خدا داره منو اجابت میکنه

    با هرنتیجه ی کوچک مالییی ک تو ایین سال ها میگرفتم با هر بازدیدی ک توی یوتیوب وختی ویدیهام بازدید میخورد این ایمان منو بیشتر میکرد حتی بگو شده باشه یک نفر بازدید بیشتر چون من فک میکردم هیچ بازدیدی نمیخوره

    حتی توده خدا هم توی قران میگه شیطان شمارو ب فقر فحشا وعده میده و خداوند شمارو ب فزونی

    یا اینکه تو ی سوره حمد میگه اززبان ما

    که مارو راه کسانی هدایت کن که ب اونها نعمت دادی

    یا ختی ادمایی خیلی دین داری دیدم

    ک ثروت خوبی دارن حتی دیدم عزت بیشتری هم دارن

    مجبور نیستن برای حتی جا ب شدن با ماشین برن

    پیش یکی دیگه حرفای ک دوس ندارن و بشنون ازش بشنون

    یا پیش کسایی باشن که ب خاطر اینکه خودش وضعیت مالی خوبی نداره مجبور باشه وختشو با اونا طرف کنع

    یا حتی ادمای خیلی از خودم با ذهن فقیر تر دیدم که مثلا اونا بیشتر از من دارن جون میکنن هعی ب خودم توی دلم ب اونا میگفتم خب برو اینکارو بکن این که بهتره چرا اینکارو نمیکنی ب جای اینکه حالا مثلا راننده تاکسیا برای اینکه یه مسافر بگیرن یه دور برن مسافر ببرن چقد باید توی صف منتظر بشینن تا نوبتشون بشه حالا یه دور مسافر ببرن اونم همه میدونن کرایه تاکسی چقدره وختیی داشتم اونارو میدیم حالا میفهمم که اونا توی یک مدار دیگه این منم توی مدار دیگه اما نخیلی مداربالاتر از اونا حالا میفههم جایگاه خودمو وختی استاد ک توی مدار بالاتر هست داره چیمیگه

    واینکه من حتی ادمای خیلی مذهبیم دیدم

    ولی با نتایج فو ق العاده عالی از لحاظ مالی

    پس این دلیل هایی ک ذهن من

    استاد میخوام بگم که واقعا این سوالای ب قول خود شما مهم بودن واقعا من رو به خیلی بیشتر از قبل ب فکر فرو برد واقعا بیشتر بهم فهموند خفاوت کسی که باور های ثروت ثاز داره با کسی که باور های فقر گونه داره

    استاد من تویجنبه های دیگه ی زندگیم نتیجه گرفتم من خیلی دوستای خوبی دارم

    من خیلی روابط خوبی دارم

    با پدرم ماردم با دوستام حتی اوضاع سلامتی خوبی هم دارمبرام راضی کننده هست

    ولی همیشه ارزوی من این بود ک نتیجه ی مالی خوبی بگیرم همیشه میخواستم برای کسایی ک برام عزیز هستن چیزی بگیرم

    همیشه میخواستم برای مادرم که انقدر برامون زحمت کشیده امکاناتی رو براش فراهم کنم که راحتتر بتونه زندگیشو بگذرونه

    و اینکه من حتی تزس هایی دارم از اینکه من اگر ثروتمند بشم ادم بدی بشم

    ب همه ظلم کنم

    امید وارم که بتونم این باور های محدود کننده رو تغییر بدم و اینکه بیام از نتایجم برای شما استاد و خانوم شایسته و همه ی دوستام بنویسم

    استاد جان در اخر از شما بابت این فایل سپاس گذارم که ب موقع بود و موشکی شد برای دوباره حرکت کردن من و ادامه دادنم اینبار برای تغییر باورهام

    امید وارم ک همه گی ما در دنیا و اخرت شاد سالم ثروتمند و سعادتمند باشیم

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2356 روز

      به نام الله هدایتگرم وسلام به شما دوست و هم مسیر عزیزم

      کامنت شما رو خوندم و خواستم کمی برای خودم و شما بنویسم

      من هم در زمینه مالی آنگونه که دلم میخواد رشد نداشتم

      البته سال گذشته یه رشد 2-3 برابری داشتم که خیلی خوب بود ولی ما انسانها اونقدر خواسته های زیادی داریم هم برای خودمون و هم خانواده و اطرافیانمون، که هر چقدر هم رشد کنیم مخصوصا از لحاظ مالی، باز هم بیشتر میخوایم

      و طبق گفته استاد عزیزم، تا تجربه نکنی و از از لحاظ مالی همه چیز برات مهیا نشه و ازشون لذت نبری، نمیتونی رها کنی

      همه ماها اکثرا در این حالت هستیم

      شما یسری ترمز برای ثروتمند شدن گفتید و یسی هم ترمز در ذهن من هست که باورهای رایج جامعه ما هست که از بچگی توی خونه هامون گفتن و اونا با ما رشد کردن و ماها الان باید ونا رو کمرنگ تر کنیم تا اون گاز ، قدرت بگیره و ما رو ببره جلو

      یکیش اینه که ما میترسیم ثروتمند بشیم چون مردم ما رو قضاوت نادرست میکنن مثلا میگن که از راه دزدی یا هر راه نادرست دیگه اون پول بدست اومده

      یعنی ماها حرف بقیه برامون اهمست داره و میترسیم که قضاوت بشیم و ناخودآگاه انگار در ورود ایده های ثروت ساز رو بروی خودمون میبندیم

      یکی دیگه از باورها اینه که اعتقاد داریم اگه وضع مالیمون خوب بشه و مثلا خونه و ماشین و چیزهای خوب و گرون بخریم یا سفرهای خوب بریم، چشممون بزنن

      یعنی من این باورها رو توی خیلی از آدما دیدم و حالا که نگاه میکنم میبینم که خودمم کم و بیش این باور رو داشتم

      مثلا من با تغییر باورهام و ایان به اینکه من هر چی خرج کنم خداوند بیشترش رو وارد زندگیم میکنه، برای خودم خیلی خرید میکنم، لباسای شیک، وسایل لوکس و مارک ووووووو

      و یه افرادی که به من خیلی نزدیک هستن میگن اینقدر خرید نکن چشمت میزنن، لباسای شیک نپوش چشمت میزنن و خیلی از این مدل حرفا که باعث میشه با تکرارشون منواقعا باور کنم که باید کمتر خرید کنم و این یعنی فراوانی در زندگی من کم و کمتر شدن

      یه باور دیگه اینکه من لایق ثروتمند شدنو پولدار شدن نیستم

      مگه من کیم که وضعم اینقدر خوب بشه؟؟؟ آخه من ارزش این پولو این وضع مالی خوب رو دارم؟؟؟ …

      ببینید همه اینا ناخودآگاه ایجاد میشه و باید خیلی عمیق شد تا فهمیدشون

      من همه اینا رو در خودم خیلی خوب درک کردم

      اما به عنوان مثال بگم که همسر من بدون اینکه بگه، باورهای ثروت سازش یلی خوبه

      مثلا دیروز دیدم داشت با دوستش صحبت میکرد و میگفت یه کار یک ماهه گیرش اومده که ارزشش 20 میلیارده و این در حالیه که الان داره یک پروژه خیلی کوچک رو انجام میده و توی حدود 2 هفته خیلی راحت، 100 میلیون براش سود داشته و خیلی نمونه های دیگه

      یا مثلا یه باور دیگه که به نظرم من خودم خیلی گرفتارشم اینه که برای پول درآوردن باید سخت کار کرد و مثلا باید 2 شغله باشی

      من با وجودیکه شغلم رو خیلی دوست دارم و با عشق براش کار میکنم، سعی میکنم توش رشد کنم و مهارت کسب کنم و بهتر بشم، اما در درون خودم درک میکنم که باور دارم باید یه شغل دیگه در کنارش باشه که بتونم بیشتر درآمد بدست بیارم و این شغل من خیلی پتانسیل رشد نداره

      قطعا همه اینا کم و زیاد در همه ما وجود داره و باعث بسته شدن درهای ثروت به روی همه ما میشه

      وقتی من فایل استاد عباسمنش رو گوش میدم که میگن، دو نوع رزق داریمو یکیش اینه که انسان باید دنبالش بدوه و نوع دیگش اینه که رزق دنبال انسان میدوه، اصلا نمیدونید چه حس خوبی پیدا میکنم که منم میخوام رزق از در و دیوار برای من بباره و من با عشق، با احساس لیاقت و ارزشمنی زیاد و با حال عالی و با ایمان به فراوانی بیشتر، خرج کنم و نه ترسی داشته باشم و نه غمی از اینکه بخواد تمام بشه …

      کامنت شما باعث شد من اینارو بنویسم

      یعنی قلبم بهم گفت بنویس و نوشتم و قطعا میشه صفحه های بیشتری نوشت اما همینکه بدونیم نشتی از کجاست خودش یعنی اینکه ما ایمان داریم میشه درست کرد، میشه بهتر کرد، میشه بهبود داد و ما خالق هستیم

      ممنونم که نوشتید و سپاسگذارم که کامنت من رو خوندید

      دنیا دنیا عشق و شادی و لذت و ثروت رو برای هممون از خداوند فراوانیها آرزو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    فائزه خدابخش گفته:
    مدت عضویت: 2416 روز

    سلام سلام اساتید عزیزم ودوستان خوش انرژی

    من واسه کسب وکار اون پیشرفتی که میخواستم حاصل نشد… ترمزهای اصلیم هم بنظرخودم برمیگرده به همون عزت نفس وتوحید

    سالای اول اشنایی با قانون یکجایی رو اجاره کردم ، در مورد بیزنس هم ازصاحب اون مکان یسری سوالاتی هم پرسیدم که یادم هست یکی از جوابهاش این بود که من بعد از 5سال بیزنسم رشد کرد، 5سال اول خبری نیست،بعدش کم کم ادم جا میفته و رشدش شروع میشه … هرچند من تستهای ثروت از طریق دوستم به دستم رسیده بود و یسری سوالاتی هم که داشتم رو دوستم از روانشناس پرسیده بود جواب گرفته بود ، باقضیه ی باورا آشنایی داشتم ولی خوب روی تستها کار نکردم… شاید این باور که کسب وکار بعد از 5سال رشد میکنه تاقبلش چندان خبری نیست در ذهنم پذیرفته شده بود ، انگار یطورایی ذهنم تاییدش میکردو یکبار یکی از دوستانم هم که از رشد کارم ازم پرسید منم ناخودآگاه همین جواب رو دادم که که 5سال اول خبری نیست رشد بیزنسها تازه بعد از 5سال اغاز میشه …

    یک مورد دیگه هم اینکه من این جمله که فلانی گرون فروشه کلاهبرداره دزده رو میلیونها دفعه شنیدم

    که از فلانی خرید نکنیدا طرف گرون فروشه دقیقا همون جنس رو بهمانی با قیمت خوب میده …

    یاحتی گروه هایی که بودم هم این جمله رو میشنیدم ، طرف شغلش برنامه نویسی بود بعد اومده بود میگفت واسه اموزش از فلان سایت خارجی استفاده کنید، فلان سایت ایرانی برنامه نویسی رو دیدم واسه اموزشش فلان قیمت رو تعیین کرده بود،یسریا کلاهبردارن، همین اموزشا بهترش رو فلان سایت خارجی داره ،خود همین ایرانیام دارن از خارجیا اموزش میبینن …

    همین موارد ترمزم شده واسه قیمت گذاری ، که برچسب گرون فروش و کلاهبردار ودزد بهم نخوره …عزت نفسم درست بشه خیلی موارد حل میشه

    به خودم میگم کسی چاقو بیخ گلوی کسی نذاشته که بیا از من خرید کن ، خدا هدایت میکنه و رزق وروزی دست خداست ، خدا بیاد میاره و خدا از یاد میبره …

    مثل چندوقت پیش که رفته بودم واسه خرید لباس بعد یه مغازه ای درنظرم بودولی موقع خرید از یک مغازه ی دیگری سردرآوردم وکاملا اون مغازه ای که تو ذهن داشتم از ذهنم پاک شده بود وقتی خرید کردم تازه یادم اومد من یکجا دیگه رو درنظرداشتم چطوری اصلا از ذهنم پاک شد تنها جوابی که به ذهنم میومد همین بود که کارخداست حتما رزق این مغازه بوده .‌. یا یک کافی شاپی بود قبلا یکبار رفته بودم دوباره که مسیرم به اون سمت افتاد میخواستم همون رو برم ولی هرچی گشتم پیداش نمیکردم غیب شده بود، تا دست اخر چندتا خیابون اونطرفتر یکجا دیگه رفتم ، بعدش دوباره از همون کوچه که اطمینان داشتم اونجا بود گفتم بذار برم دوباره چک کنم که دیدمش ، مطمئنم که من قبلش اون کوچه رو چک کرده بودم ولی ندیدمش …این مواردها که اتفاق میفته یاد همون داستان حضرت یوسف میفتم که کارش رو به همبندش سپرد… خداوند هم از یاد طرف برد بعدها به واسطه ی اون خواب بیادش اورد ، اینکه خداوند از یاد میبره و بیاد میاره، والبته که قبول دارم خدا روهوایی بیاد نمیاره واز یاد ببره بلکه باتوجه به همون تئوری مدارها و فرکانسها که شما گفتید اینکارو انجام میده

    از دیگرترمزهام اینکه از هنر نمیشه پول ساخت ، این رو هم زیاد شنیدم که هنر درآمد نداره ورودی نامناسب در این مورد‌ زیاد بوده دردفترم قبلترا نوشتم الان حوصله نوشتنش رو ندارم… ولی واسه تغییرش کسب وکارهای هنری موفق و داستان رشدشون روچک کردم… جالبترینشون هم از نظرم یکی بود که از شروع کسب وکارش گفته بود که اصلا به قصد درآمد شروع نکردم وفقط برای دل خودم انجام دادم واولش هم خودم بودم وخودم اما بعد دوهفته سفارشها شروع شد وبرخلاف اکثریت هم اشانتیون و هزینه ی پست رایگان و هیچ گونه تخفیف نداشت که بماند ،حتی ذکرکرده بود مسئولیت شکستگی کالا هم قبول نمیکنم من نهایت تلاش رو در بسته بندی انجام دادم، اگه شکسته برسه مسئولیتش باپست هست… وحتی گاها بامشتریا تیکه پرونی هم صحبت میکرد فلان محصول زمان میبره،ربات که نیستم یا صبورباشید یا برید به یکی دیگه سفارش بدید…باهمه ی این تفاسیر مشتریهاش وحتی هم صنفهاش عاشقش بودن وکلی تحسینش میکردن وحتی مهربون صداش میزدن …اینکه مهربون خطاب میشد، باورهام رو در رابطه بامهربونی جابجا کرد ، درواقع که… چه میکنه این احساس لیااااقت توی دروااااازه گُل گگگگگل

    از نتیجه ی پینگ پونگم هم بگم که بلاخره دیشب موفق شدم 4بر3ببرم دیگه هلهله ی شادی بودکه برپا کرده بودم

    داشتم میگفتم که واسه کارم بین دوست وفامیل واشنا هم تبلیغ کردم

    یکی از دوستانم هم فعالیتش همین حوزه ی هنری هست اون هم خیلی تلاش کرد بالای 500تا اثر تولید کرد هم مکان اجاره کرد هم چندین دفعه نمایشگاه برگزار کرد هم کارت چاپ کرد توزیع کرد و بامغازه دارها صحبت کرد،اون هم پیشرفتی که میخواست حاصل نشد در کل که تعداد زیادی از اطرافیانم به هنر علاقه مندن که یکسریاشون هم تلاش کردن ولی نتیجه ی موردنظرشون حاصل نشده

    یکی دیگه از ترمزهام میتونه عدم تمرکز روی یک شاخه ی هنر باشه ، البته خیلی به شکل ترمز بهش نگاه نمیکنم ، هم ازش لذت میبرم هم بیشتر به چشم تکامل میبینمش که از پرواز تو این شاخه ها میتونه ایده ی ترکیبی شکل بگیره

    یک ترمز دیگه م این هست که محصولی که خوب بفروشه باید خیلی تک وخاص باشه ودرواقع ترمز کاملگرایی هم دارم

    پول بدست آوردن هم هنوز در ذهنم آسونترین کار دنیا نیست

    در مورد سلامتی اصلا فکرکردن به اینکه 99درصد موارد گوشت بخورم وحشت زدم میکنه، این یکی که اصلا یک هزارم درصد هم امادگیش رو ندارم ، چنان مقاومتهای شدیدی در موردش دارم … به ذهنم میاد بدن من به میوه و سبزیجات هم احتیاج داره وبه ذهنم میاد استاد چون یکسالی رژیم گیاهی داشته بدنش برای گوشت امادگی داره ، به ذهنم میاد گوشت فاکتور اصلی سلامتی نیست ،به ذهنم میاد فاکتوراصلی پیاده روی روزانه ، حذف یکسری ادویه ها و همچنین میتونه سرکه ی سیب باشه ، به ذهنم میاد بدن با بدن متفاوته ، به ذهنم میاد مگه ادم تا چندین سال میتونه فقط گوشت بخوره به ذهنم میاد کم بخور همیشه بخور که البته بااینکه میاد ولی یوقتایی نتونستم عمل کنم ،دیروز احساس میکردم شکلات خونم پایین افتاده شکلات صبحانه خریده بودم و روش چنبره زده بودم، دوستمم که یه متنی در مورد رفیق فرستاده بود ازم پرسید تاحالا همچین رفیقی داشتی بهش گفتم اره ، دیدی پشت وانت وکامیون چی مینویسن نتونست حدس بزنه … از پدرم پرسیدم گفت شکمو گفتم نه جدی… بازم جواب داد شکمو ، اعراض کردم :) از مادرم پرسیدم درست جواب داد …رفیق بی کلک مادر … گفتم افررررین خوشم اومد تیزی از آدمای تیز که روی هوا حرف رو میگیرن با ف میرن فرحزاد خوشم میاد…میگفتم بنظرم واضح بوداما دوستم نتونست حدس بزنه…بابام گفت خب چون چیزای مختلف مینویسن، پرسیدم مثلا باز گفت شکمو، میگم گیردادیا اگه گذاشتی دولقمه از گلوم پایین بره، میگه چیکار به تو دارم ،میگم داری به من تیکه میپرونی شکمو…جواب داد نه ..کامیونی که گازوئیل زیاد مصرف میکنه پشتش نوشتن شکمو گفتم گرفتی مارو دیگه، بالحن جدی گفت که من دیدم که نوشتن… دیده بودم بنویسن یا صاحب الزمان ادرکنی، یا درمورد چرخ گردون و روزگار بنویسن یا برچشم خوب رحمت ، اما شکمو ندیده بودم…از خود دوستم که پرسیدم خودت چی تاحالا همچین رفیقی داشتی گفت همسرم بااینکه خیلی از این ویژگیها رو داره اما بازم حس کردم همه ی انچه در این متن بود رو نداره ، بامادرم هم برای اینکه نگران نشه در مورد مسائلم صحبت نمیکنم، درکل به این نتیجه رسیدم همه ی این مشخصات رو فقط خودخدا داره و بهترین رفیق خودش هست … هوووم ……..خدا گفته یادکنید مرا تا یاد کنم شما را،منم یوقتایی بخدا میگم یکی از سپاسگزاریهام از تو این هست بااینکه گفتی یاد کنید مرا تا یادکنم شمارا ، اما انصافا حس میکنم حتی زمانایی که من به یادت نیستم، تو بیادمی، تو خودت رو بخاطرم میاری مثل همین لحظه ها از زبان یک دوست وازت ممنونم خدای خوب ومهربونم

    واسه مهاجرت خیلی بهش فکر نکردم که لیست ترمز دربیارم فقط میدونم مهمترینش وابستگیهای عاطفی باشه که دارم واینکه قبلترا کلا هروقت مهاجرت یا رابطه ی عاطفی به ذهنم اومده ذهنم به این سمت کشیده شده که اول باید از لحاظ شغلی وشخصیتی به نقطه ی موردنظرم برسم تا بعد این دو مورددیگه واسم واضحتر بشه حتی هنوز واسم کاملا واضح نیست که دقیقا چه کشور یا چه رابطه ای میخوام، فقط در موردشرایط اب وهوایی که میخوام و یکسری از دیگر شرایط کشوری که میخوام مطمئنم …واسه رابطه هم چندسال پیش یبار یکی از اعضای خونواده گفت حداقل از فرد ایده آلت بگو میخوام بدونم چی تو مغزت میگذره، منم گفتم بذار بنویسم نوشتم و بعد که خوندم دیدم فکهاشون افتاده :) میگفتن اصلا همچین ادمی که تو نوشتی درجهان موجود نیست، بااینکه خودمم مطمئن نبودم وجود خارجی داشته باشه گفتم اگه من درخواستم این هست پس حتما وجود داره دیگه… هرچند حقیقتا خودمم باورش ندارم که موجود باشه ..‌. پاسخ دادن اگر برفرض محال وجودم داشته باشه چرا باید باتو ازدواج کنه منم واسشون خوندم کی بهتر از من که بهترینه ماه قشنگ روی زمینه

    اما جدی و منطقی که میدیدم اول اون ویژگیهایی که نوشتم باید بتونم درخودم ایجاد کنم …

    نظر دیگران هم در موردم این هست که ادم کاملگرایی هستی اگه همین مورد رو رفعش کنی نصف عمرت برصفامیره که انصافا در این سالها بهتر شدم، مخصوصا اون قسمت نجات درون از دریاچه… هرزمان به کنار زدن کاملگراییم فکرمیکنم اون قسمت و اون ایده ی بامزه ی خانم شایسته وصل کردن ماهیتابه قابلمه ها رو بخاطر میارم هرزمان یادش میفتم بنظرم تحسین برانگیز میادواسه من که خیلی وقتا شجاعت امتحان ایده های ساده رو نداشتم چقدر واسم تحسین برانگیز بود سادگی اون ایده ،شجاعت امتحان کردن ساده ترین ایده ها ، باور قوی نسبت به تکاملی پیش رفتن و تجربه کردن،که همه اینا هم بنظرم روی پایه ی عزت نفس سوار میشه …

    برم بچسبم به کارکردن روی عزت نفسم

    به به بارون چه بارونی از بالای سقف هم که شبیه دونه های مرواریدن

    استاد بارون لازمم ابرا رو شوت که نه …خیلی دقیق و تمیز فوت کنید بیاد این سمت پیلیز

    بقول اون دوستتون همون که خانمش معلم بود ، روز و روزگار برشما خوش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    محمد عسکری دهنو گفته:
    مدت عضویت: 1325 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم و استاد خانوم شایسته ی عزیزم من عاشق شما دو فرشته ی عزیزم هستم

    اول از همینجا من یک سپاسگزاری ویژه از خانوم شایسته ی عزیز بکنم واقعا من قدردان شما هستم که متن تمرینات رو در فایل های صوتی هم قرار دادید و الان من سرکار هم که دارم فایل صوتی رو گوش میکنم هم میتونم به تمرینات دسترسی داشته باشم و جدای از این چقدر خوب و عالی توضیح میدید چقدر این دوره با دوره های دیگه که تمرین در فایل صوتی موجود نیست متفاوته البته به غیر از دوره ی فوقولاده ی شیوه ی حل مساعل که جا داره واسه ی این دوره هم من از شما تشکر کنم که مواردی که اونجا بیان شد رو کلا باید با طلا نوشت نه تنها اونجا بلکه حتی همین دوره چقدر من درک ام با تمرینات و مثال های خانوم شایسته ی عزیز نسبت به قوانین بالا رفت یعنی واقعا اگه این مثال های شما نبود خانوم شایسته ی عزیزم واقعا من یکی خیلی طول میکشید تا دقیق اموزه های استاد رو متوجه بشم واقعا شما رو تحسین میکنم برای این انرژی و پشتکار و این عشق واقعا سپاسگزارم از شما خانوم شایسته ی عزیز.

    فرکانس قلبی من رو میدونم که دریافت کردید بانوی زیبای در صلح با خود و من همیشه تو هر فایلی که شمارو میبینم این در صلح بودن شما با خودتون رو خیلی خیلی تحسین میکنم

    این متن رو من توی نوت گوشیم چندین ماه پیش نوشته بودم گفتم اینجا بگذارم که هم خودم داشته باشمش هم دانشجو های عزیز بتونن استفاده کنند

    چی میشه که من به غیب ایمان دارم ؟

    و چی میشه که به حرف های استاد ایمان دارم ؟

    من خودم رو قبل از استفاده از دوره های استاد عباسمنش بیاد دارم که چقدر منزوی و پر از نفرت بودم و از انسانها و خودم نفرت داشتم و با خودم به بدترین شکل ممکن صحبت میکردم و خودم رو میزدم و …. و میگفتم از جسمم متنفرم

    ولی با عمل کردن به اموزه های استاد الان من عاشق خودم هستم ارامش کامل دارم تمرکز دارم برای خودم زندگی میکنم احساس گناه ندارم سرشار از عزت نفس هستم و سرم همواره بالاست پس قانون درسته

    من وقتی به غیب و رب العالمین ایمان اوردم دیگر قدرت را از انسانها گرفتم و دادم به رب خودم و باتوجه به ایات قران فهمیدم این من هستم که خالق زندگی خودم هستم و تمام ایات قران به وضوح دارن این مورد را فریاد میزنن از یشا و ارید از ستمکاران چه کسانی هستند از ظلم که ایا میتوان به دیگران ظلم کرد از اینکه ایا خداوند برای من سرنوشتی از قبل تعیین کرده است از احساس گناه و…. اینها مواردی بودن که باعث شدن من متوجه بشم زندگی من تماما دردست خودم هست حتی یکجا ایه داریم که میگه چگونه کافر میشوید و دست اورد از پیش فرستاده ی خود را فراموش میکنید این یعنی فرکانس های ما ارسال شدن و نتایجی برای ما رقم زدن و حالا ما از هواها و هوس ها پیروی میکنیم و نتایج حاصل از اون فرکانس هارا فراموش میکنیم و ایات نجاتبخش خدا را رها میکنیم و این اتفاق نشان دهنده ی مفهموم فرکانس هست که افکار من زندگی ام را خلق میکند و هر ارسال فرکانسی دریافتی دارد و ان ها دریافتیات از نعمات و….را به دست فراموشی میسپارند و بعد شیطان به انها دست خواهد یافت

    خب اینها همه مواردی هستند که نشان میدهد قانون درست عمل میکنه و من فقط باید روی خودم کار کنم و باورسازی کنم

    حالا که راهشو یاد گرفتم و نتیجه هم در دست دارم چرا اینکار رو نکنم

    و اخرین موردش دوستانم بودن که من با استفاده از قانون تضاد با انها رابطه ای صمیمی ایجاد کردم که قانون تضاد هم برگرفته از قوانین کتاب عزیز قرآن بود و این یعنی قانون جواب میدهد و اینکه سرکار اینقدر با ارامش و تمرکز کار میکنم و دیگر استرس ها و دلشوره های بیخودی رو ندارم با اینکه قبل از استفاده از دوره ها همواره پر بودم از دلشوره پس این ها به من نشان میدهند که قانون درسته و از این به بعد من که دیگه باز ی رو یاد گرفتم و اینقدر دوستان از نتایجشون اومدن حرف زدن و استاد نتایجشون رو اورد گذاشت و فایل هایی برای افزایش ایمان ما درست کرد باعث شد من واقعا ایمانم بیشتر بشه و واقعا خداوند رو برای استاد عباسمنش و این فایل ها شکر گزارم پس من با عشق روی خودم کار میکنم حالا که دیگه بازیو یاد گرفتم پس میرم برای ساخت باورها و افزایش ایمان نسبت به قبل استاد عباسمنش و رضا عطار روشن و کلی از دوستان دیگه از این قانون استفاده کردند و کلی نتیجه گرفتند پس ایمان دارم که درسته قانون درسته ولی نحوه ی درک ما از قانون ممکنه اشتباه باشه پس من به قانون ایمان صدرصد دارم و میرم برای تمرین کردن

    استاد عباسمنش عزیزم از شما برای درک این قوانین و اموزشش تا بی نهایت سپاسگزارم

    راستی من این متن رو چهار ماه پیش یا بیشتر نوشتم و با خوندنش خودم تعجب کردم اصلا یادم نمیاد که من از خودم متنفر بودم قبلا و یا خودمو میزدم خیلی برام عجیب بود واقعا اصلا یادم نمیاد

    من

    محمد عسکری دهنو

    اینجا استانبول ترکیه

    من میام آمریکا فلوریدا

    2023/06/15

    ساعت 7:45 am

    از این تاریخ تعهد یک ماه ی من شروع شده و من میرم برای انجام تمریناتم و تمام چکاپ فرکانسی ام رو هم نوشتم چون دوره ی دوازده قدم قدم اول جلسه ی اول چکاپ فرکانسی توضیحش کاملتر بود از اون متن های برای نوشتن چکاپ فرکانسی استفاده کردم که نوشتن چکاپ فرکانسی برای من سه یا چهار روز طول کشید چون تنها زندگی میکنم و کارهامو خودم انجام میدم(( بهونه مهونه پر)) اما از تمام زمانم برای شنیدن و نوشتن فایل ها استفاده میکنم و با خودم در موردشون حرف میزنم تا بیشتر درکشون کنم و در عمل استفاده کنم ساعت 6 صبح از محل کار به خونه اومدم و الان ساعت 7:50 دقیقه ی صبحه من میرم بخوابم در پناه الله یکتا شاد سالم و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1054 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان خداروشاکرم بابت وجود شما بهترین معلمین قوانین کیهانی و این سایت واقعا به قول شما الهی که نمیتوانم سپاس این نعمت بزرگ رو به جا بیارم انقد که این سایت مرا به خود حقیقی ام وصل میکند و بزرگترین هدف من در زندگیم درک و بکارگیری قوانینی است که شما استاد عزیزم با کلام نابتان و با عشق فراوان که همیشه این فرکانس را دریافته ام برروی سایت قرار میدهید و دستی واقعا قدرتمند از جانب پروردگار و تنها رب یکتا هستید چرا که همواره جواب بسیاری از سوالاتم را خداوند از کلام زیبای شما به من گفته است انقد واضح و انقد درست و انقد کامل و انقد ساده و قدردان خدایم هستم بی نهایت که همواره در وجود شما جاریست و بر زبان شما مینشیند و جاری میشود برای هدایت کسانی که واقعا بندگی اورا میکنند و من تحسین میکنم این همه انرژی و همواره رشد سعودی شما را در تمام جنبه های زندگی و از خداوند خواستارم تا همواره سلامت و ثروتمند باشید و هدایت میخواهم از رب یکتایم تا همواره یاری کند تا در مسیر توحید و یکتا پرستی حرکت کنم که بدون او من هیچم و هرچه دارم از اوست او برکلامم جاری شده است تا این کامنت را بنویسم و تنها در فاصله‌ی چند دقیقه جواب سوالم را با این فایل زیبا و ارزشمند بدهد این کامنتم تنها برای قدردانی بود هر چند کوچک اما واقعی از ته دل و از کامنت و نظرات زیبای دوستانم استفاده میکنم و لذت میبرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  5. -
    بهار گفته:
    مدت عضویت: 778 روز

    سلام و درود بی انتها به استاد عزیزم و خانم شایسته ی دوست داشتنی.

    از خداوند بی نهایت سپاسگذارم که به طور هدایتی فایل جدید استادو دیدم و سوالی از دیشب تو ذهنم بود رو جوابشو گرفتم.

    تلاشهایی که کردم که میتونم بگم که با کار کردن روی خودم خیلیییی بهتر شده ولی گاهی وقتها چون روی خودمون کمتر کار میکنیم چون فکر میکنیم چون دیگه حل شد تمومه یکیش روابط هست برای من که با وجود روابطهای بد قبلیم با هدایت خداوند و ایمان بهش روابطم از حدود کمتر از یک ساله عالی شده و چن مدته دوباره انگار این میزان کاهش پیدا کرده که دیشب به این مسیله برخوردم که چرا؟هدایتی استاد در مورد این موضوع صحبت کردن و متوجه شدم که مثل قبل برای خودم هدیه و گل و هدایایی که برای خودم میگرفتم رو نمیگیرم چون فکر میکنم شخصی که وارد زندگیم شده باید این کارو بکنه یعنی دقیقا پاشنه ی آشیلم کم شدن احساس لیاقت هست.در گذشته وقت بیشتری برای خودم میذاشتم و با احترام بیشتری با خودم برخورد میکردم میخوام به دوستای عزیزم بگم که هر چقدر خودت مهم باشی و مثل ملکه ها و پادشاه ها با خودت رفتار کنی طرف مقابلتم دقیقا همین رفتارو باهات خواهد داشت و نباید اینو به دست فراموشی بسپاریم بهترین ها رو برای خودتون بخرید بهترین و گرون ترین هدیه رو برای تولد یا کوچیک ترین موفقیتها برای خودتون بخرید و لذتشو ببرید چون فقط به یک دلیل چون شما لایق بهترین ها هستید چون انسان هستید و همین یک دلیل محکمه.

    در مورد ثروت که به لطف خداوند و استاد عزیزم پیشرفتهای زیادی داشتم ولی باز ترمزهایی دارم که مثلا تصور سود زیاد برام یکم سخته و اینکه پول به راحتی به دست میاد اصلا نیازی نیس تو کار زیاد حتی بیشتر از ده دقیقه براش صرف کنی با اینکه من روی اینا کار کردم یه پاشنه ی آشیل قدرتمنده برام ولی خداروشکر هر چقدر بیشتر رو اینا کار میکنم بیشتر نتیجه میگیرم (هر چند در مورد ثروت یکم کنده) و بازم یادمون باشه ما هر لحظه باید روی باورهامون کار کنیم چون نتایج برمیگردن.

    خداوند رو بی نهایت سپاس گذارم که حتی منو به نوشتن کامنت که احساسمو خیلیییی بهتر میکنه هدایت کرد.

    دوستون دارم.

    دوستدار شما بهار:))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1635 روز

    نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد زیبا اندام و مهربان

    سلام خدمت خانم شایسته ی عزیز و دوستان توحیدیم

    خدایا شکرت چقدر این فایل عالیه

    استاد عزیزم سپاسگزارم بخاطر این فایل عالی

    اجازه بدید قبل اینکه بریم سر اصل موضوع من یه چیزی بگم، استاد دیشب خوابتون رو دیدم اینقدر صحنه ی زیبایی بود من و شما و خانم شایسته بودیم باورم نمیشد که از نزدیک داشتم میدیدم تون رفته بودیم رستوران غدا بخوریم شما به من و خانم شایسته گفتید هر دوست دارید بردارید مهمون من بعد رفتیم

    استاد اینجاش منو به فکر انداخته نمیدونم خداوند چیو میخواد بهم بفهمونه بعد اینکه خانم شایسته غذا رو گرفت رفتیم به سمت یه مرزی نمیدونم مرز کجا بود اول شما رد شدین بعد منو خانم شایسته رد شدیم باهم از اون مرز بعد اینکه گذشتیم از مرز بیدار شدم نمیدونم چه خیری و چه پیامی داره برام انشالله که حتما بهم گفته میشه

    خوب بریم سراغ سوالی که پرسیدید

    سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    استاد با پرسیدن این سوال اولین هدفی که داشتم و بهش رسیدم رسیدن به اندام دلخواهم اومد توی ذهنم بعد هدفی که دارم ولی هنوز بهش نرسیدم بحث مالی اومد توی ذهنم

    خوب بریم سراغ هدف اول که داشتم و رسیدم بهش

    من از سن 12 سالگی فکر کنم یه کوچولو اضافه وزن داشتم اون موقع اینقدر از سمت خانواده و فامیل و دوست و آشنا حرف میشنیدم که بشدت روی من تاثیر میذاشت

    میگفتن تو داری روز به روز چاقتر میشی

    تو نمیتونی جلوی شکمتو بگیری

    همون چیزی که استاد گفتن میگفتن تو ژنتیکی استعداد چاقی رو داری

    بخاطر اینکه عمه هات چاق هستن توهم کشیدی به اونا

    خلاصه اینقدر این حرفها رو هر روز میشنیدم که شده بود برام باور که آره دیگه همینی که هست من دیگه نمیتونم لاغر بشم

    با خودم میگفتم مگه عمه هام تونستن لاغر بشن که من لاغر بشم

    اینبود که هر روز اضافه وزن من بیشتر میشد

    تا کنم هفت سال پیش بود که گفتم هر جوری شده باشه من میخوام لاغر بشم اون موقع با شما آشنا نبودم اصلا در مورد باور و قوانین و عزت نفس و تکامل و اینا هیچی نمیدونستم

    گفتم خوب چیکار کنم ایده ی رژیم اومد به سرم، از اینترنت یه برنامه رژیم خیلی سنگین گرفتم و شروع کردم مو به مو دستوراتش رو انجام دادن توی یکی دو هفته ی اول 8 کیلو کم کردم خیلی خوشحال بودم ادامه دادم البته اینم بگم بدم داشت روز به روز ضعیف میشد ولی به هوای لاغری میگفتم بیخیال درست میشه فقط بذار من لاغر بشم ورزش سنگین یعنی دقیقا چیزی که استاد گفتن من تمام وقتم و انرژیم رو گذاشته بودم برای لاغری و شب و روزم رو بهم دوخته بودم و فقط داشتم تلاش میکردم که به وزن دلخواهم برسم 7 ماه این برنامه رو ادامه دادم تا تونستم 25 کیلو کم کنم شد ولی با بهای خیلی سنگین که تمام انرژی و حال خوبم رو گرفته بود ازم شاید باورتون نشه وقتی دوقدم راه میرفتم تمام بدنم خیس عرق میشد اصلا نای راه رفتن رو نداشتم

    وقتی رژیم رو گذاشتم کنار اون وزن اضافه بخاطر باورهای اشتباهم و مسیر اشتباه برگشت حتی بیشتر هم برگشت

    اینو گفتم که بگم برای رسیدن به هدف مسیر سخت و طاقت فرسا نیاز نیست، میشه سوت زنان و گردش کنان و قدم زنان به هدف رسید

    حالا بریم سراغ این بار که با استاد سید حسین عباسمنش شروع کردم برای رسیدن به اندام دلخواهم

    وقتی من استاد رو بعد از چند ماه که رفته بودن برای دوره ی قانون سلامتی ، اولین فایلی که از استاد بعد از مدتها اومد روی سایت فایل (زندگی در بهشت قسمت 248) دیدم جا خوردم گفتم اســــتــــاد چقدر لاغر شــــدی اولین جرقه همونجا توی ذهنم خورد گفتم اگر استاد تونسته منم میتونم لاغر بشم

    بعد فایلهای معرفی دوره که اومد من با دقت تمام گوش میدادم و چیزهایی که متوجه میشدم رو توی زندگیم اجرا میکردم هر چی که درک میکردم از فایلها رو عمل میکردم بهشون

    شرایط مالیشو نداشتم که دوره رو بخرم ولی فایلهای معرفی دوره برای من خیلی خیلی ارزشمند بوده و هست بعضی از تمرینهایی رو که توی فایلها میدیدم مثل شکارچی شکار میکردم

    استاد تمام اون باورهای مخربی که در ذهنم از اضافه وزن شکل گرفته بود با تغییر اندام و با حرفهای شما توی ذهنم خورد و خاکشیر شد

    همه ی اون حرفایی که شنیده بودم چرت بودن و یه مشت حرف مفت از مردم ناآگاه بود

    منم پا به پای شما از همون اول شروع کردم به تغییر دادن جسم خودم

    سلامتی رو که الان 5 ساله به لطف خدای مهربان دارم تجربه میکنم و هیچ بیماری ندارم تنها مشکل فیزیکی که داشتم اضافه وزنم بود که اونم به لطف خدا و آموزه های استاد عباسمنش نابود شدن

    استاد وقتی من شروع کردم وزنم 89 کیلو بود الان 65 کیلو شدم اینقدر برام لذت بخشه که اصلا رویاییه فقط استاد و دوستانی که این تجربه رو داشتن میتونن درک کنن

    اینقدر سبک شدم، اینقدر پرانرژی شدم که از صبح تا شب هم یه مسیری رو برم دوباره همون قدر انرژی دارم

    وقتی لباسای پارسالم رو میپوشم خودم باورم نمیشه که قبلا توی همون لباسا به زور جا میشدم ولی الان یه نفر دیگه هم کنارم جا میشه وقتی اینا رو میبینم اینقدر خوشحال میشم که برای پرواز فقط بال کم دارم منم مثل دوستانی که برای شما عکس فرستادن از قبل دوره و بعد دوره منم عکسای خودم رو کنار هم گذاشتم اصلا خیلی متفاوته

    خیلی از لباسهام رو بخشیدم

    ‏هر کسی که چند ماهی بود منو ندیده بودن وقتی دیدن اصلا باورشون نمیشد میگن نرگس تو چیکار کردی که اینقدر کوچولو شدی

    میدونید نکته ی مهمش اینه که کار استاد سید حسین عباسمنش اینقدر درسته و اینقدر مسیرش درسته که من از فایلهای دانلودی ایشون این همه نتیجه گرفتم منم میخوام کاری که انجام میدم مثل استاد با کیفیت باشه) فایلهای دانلودی استاد فقط اسمش رایگانه در اصل جواهرات ارزشمندی هستن برای من محصولاتشون که اصلا الماسهای گرانبها هستن

    ‏استاد هر کسی هم نمیتونه پیرو شما و آموزشهای شما باشه فقط افرادی که لایق هستن میتونن و میمونن منم جزء اون افراد هستم و خیلی خوشحالم

    ‏استاد من توی همه چیز نتیجه دستم هست از اموزه های شما فقط توی شرایط مالی موندم هنوز نمیدونم ترمزهام چیا هستم هنوز بصورت بنیادین نتونستم تغییر کنم از موقعی که شروع کردم خیلی تغییر کرده یعنی از زیر صفر رسیدم به صفر ولی هر چی تلاش میکنم یکم که بالا میرم دوباره میام پایین هنوز ترمزش رو پیدا نکردم که چرا

    ‏من به آموزش خیلی علاقه دارم و چیزی که میخوام آموزش بدم اصلش قوانین و قانون جذبه خیلی دوست دارم این مسیر رو ولی هنوز هیچ نتیجه ای نگرفتم میخوام از استاد و دوستانی که کامنتم رو میخونن لطفا اگر راهنمایی دارن و پیشنهادی دارن با تمام وجود مشتاق شنیدنش هستم و زیر هم کامنتم برام بنویسید با تشکر

    استاد من سپاسگزارم از شما که اینقدر با عشق مسیر درست رو به ما آموزش میدید

    وقتی من استاد رو دیدم که پله به پله به راحتی به وزن دلخواهشون رسیدن منم باهاشون هم پا شدم و سوت زنان و قدم زنان و با حال خوب به هدف اندام دلخواهم رسیدم

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت

    بهترین بهترین ها رو براتون آرزومندم ان شاءالله که همیشه در پناه خدای مهربان شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2219 روز

      سلام نرگس جان اول از همه بهت تبریک می گم که با فایل های دانلودی قانون سلامتی اینقدر راحت و زود به وزن ایده آل خوبی رسیدی واقعا تحسینت می کنم و تبریک می گم . اتفاقا منم چند روزی هستش که تمام فایل های دانلودی قانون سلامتی رو با دقت نگاه کردم و شروع کردم به این روش و به امید خدا با پیاده روی ها تمرکزی به تناسب اندام دلبخوام هدایت میشم . واقعا خیلی برات خوشحال شدم و به امید خدا در وزن 65 کیلو پایدار بمونی..

      در مورد خوابت برای استاد هم خیلی خوشحال شدم چون منم در یکماه پیش دو بار خواب استاد و خانم شایسته رو دیدم و چند روز توی فضا بودم از خوشحالی و یک احساس فوق العاده عالی رو داشتم و هر وقت توی کامنت ها می خوندم که بچه ها خواب استاد رو دیدند بفکر فرو می رفتم آخه من کلا خواب نمی بینم و اگر هم ببینم در عرض سال انگشت شماره .. واقعا خیلی بهم احساس خوبی دادی..

      در مورد ثروت راستش منم یجورایی یو یو هستم هی اوضاع خوب میشه بعدش یکدفعه همه چی استپ میشه.. با اینکه خیلی خیلی روی خودم و باورهام کار می کنم و مدام کامنت ها رو می خونم و امروز بعد از دیدن این فایل خیلی فکر کردم انگار دنیا برام ایستاده بود و همینطوری به آسمان خیره شده بودم و همش میگفتم خدایا آسان کن اصلاح باورهامو خدایااا هدایتم کن به اصلاح باور مخربم برای ترمزهای مالی … ولی یک باورهایی داریم که باید اصلاح بشوند تا راههای مالی مون باز بشه ولی من هنوز نتونستم کشف اش کنم و این موضوع رو سپردم به خدا ی مهربانم که منو به سمت اصلاح این باور مخربم هدایتم کنه تا بتونم پامو از ترمز بردارم . به امید خدا حتما هدایت میشیم ..

      نرگس جان بهترینع بهترین ها رو برای اصلاح باورهامون برای تو دوست عزیزم و برای همه مون طلب می کنم ‌

      موفق و ثروتمند و پایدار باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    جواد حاجی رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1153 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته عزیز

    من 23 سال دارم ساکن استان یزد هستم و الان نزدیک‌ به سه سال هست ک با شما اشنا شدم و از محصولات و فایل های شما استفاده میکنم

    وقتی ک 18 سالم بود از اونجایی ک توی یه خانواده معمولی بزرگ شدم همیشه فکر کردن به اینده اذیتم میکردم چرا ک با شرایطی ک داشتم رسیدن به خواسته های بزرگم امکان پذیر نبود ولی همیشه یه حس قوی بهم میگفت ‌قطعا میتونم به هرآنچه ک میخوام برسم

    از همون سن هر شب قبل از خواب خواسته هامو تجسم میکردم و از احساس خوبی ک بهم میداد لذت میبردم

    کم کم دانشجو شدم و در سن 20 سالگی از یه مسیر خیلی جالبی با استاد اشنا شدم و دوره قانون افرینش رو به صورت خیلی جدی اموزش دیدم و افکار و باور هام رو بمباران کردم و حتی توی خواب هم من جملات تاکیدی استاد گوش میدادم و توی سه تا شیش ماه دید من به زندگی چنان تغییری کرد ک من فقط خدارو بابت وجودش توی زندگیم و این جهان قانون مندش شکر میکردم و از این ک خودم دارم زندگیم رو اونجوری ک دوست دارم خلق میکنم و هیچ عاملی در اون موثر نیست شگفت زده شده بودم

    واقعا من رو از یه خواب بزرگ بیدار کرد ، دیدم نسبت به خداوند و این جهان هستی کاملا تغییر کرد و به شناخت خودم و خدای خودم رسیدم و به درجه ای رسیدم ک میتونستم اینده افراد رو طبق افکارشون پیش بینی کنم و از اونجایی ک قوانین جهان رو اموخته بودم میتونستم خیلی راحت نتایج کوچکی رو رقم بزنم و از قانون رهایی و تجسم و سپاس گزاری و تکامل و بخشش و الهامات و هدایت و نشانه های خداوند به درستی استفاده کردم و تا حدی ک توی خواب از قوانین صحبت میکردم

    من با نشانه های خداوند اشنا شدم و با چشم خودم میدیدم ک با اعداد یا از طریق متفاوت بهم الهام میشه و منو به سمت تکامل هدایت و حمایت میشم

    دوره قانون افرینش به شدت واسه شروع یک تغییر بزرگ در تمام زمینه های زندگی کمک میکنه و من از تنهایی خودم لذت میبردم و ثروت رو درک کردم ک ثروت فقط پول نیست و در تمام زمینه های زندگی باید رشد کرد از جمله سلامتی،روابط،ارامش،امنیت،ازادی،استقلال مالی و …

    از اونجایی ک محصل رشته مهندسی عمران بودم و حجم دروس سنگین بود ، یکی از نتایج بزرگم گرفتن مدرک لیسانسم بود

    تا اون لحظه باورم نمیشدک بتونم اینقدر راحت و بدون هیچ سختی حتی بدون اینکه زحمت خاصی به خودم بدهم جهان دست به دست هم داد و مدرکم رو گرفتم ( به خاطر بیماری کرونا تدریس به صورت انلاین شد و من به راحتی دروس رو پاس کردم )

    دنبال کسب و کار بودم ک دوره ثروت یک استاد رو کار کردم و یک طرح و ایده خاصی بهم الهام شد و با انجام اون و فروش اون محصول ک مربوط به حوضه کاری خودم بود به سمت کار در یک دفتر ساختمانی هدایت شدم و به مدت یکسال تلاش و کار مداوم تا حدی ک من در روز از هشت صب تا 10 شب تو محیط کار بودم و از همه لذت هام از جمله خانواده و دوستان و تفریح و تعطیلی خود گذشتم و حس میکردم کاملا از مسیر اصلیم دور شدم و کم کم از حس بدم متوجه ضعیف شدن باور هام میشدم و تنبلی میکردم و به قوانین عمل نمیکردم و توجه و تمرکز به مسیر اصلی زندگیم نبود

    کم کم به خودم اومدم و دیدم این اون کاری نیست ک من همیشه فکرشو میکردم و من نشسته بودم تا یک‌نفر دیگر بیاد خواسته هامو براورده کند و کاملا مسئولیت خلق خواسته هامو به یه نفر دیگر داده بودم چرا ک من خودم توانایی خلق خواسته هامو داشتم و دارم

    ولی از کارم پشیمون نبودم چرا ک قبل از اون هیچ اشنایی از کسب و کار و روابط بین همکار و شخصیت یک مدیر کسب و کار نداشتم

    من به همچین مسیری برای رشد شخصیتم نیاز داشتم چرا ک قبل از این کار یک فرد به اصطلاح خام و خانگی بودم ولی بعد از این کار به یک شخصیت جسور تر و بازاری تبدیل شدم و مطمئن بودم ک اگر خداوند من رو به همچین کاری هدایت کرده قطعا به رشد و تکامل من کمک میکنه و هیچ اتفاقی ، اتفاقی نیست و قطعا به نفع و خیرم خواهد بود

    از اونجایی ک زندگیم از هرجهت دچار مشکل شده بود و توجهم به نازیبایی ها بود و احساسم هر روز بدتر میشد و اتفاقات ناخواسته ای واسم رقم میخورد از خدا درخواست کمک کردم و به دوره 12 قدم استاد هدایت شدم و قدم اول و دوم ک گوش دادم و به تمریناتش عمل کردم به احساس بهتر و توجه به نکات مثبت و درک بالا تر نسبت به شرایط زندگیم رسیدم و بهم انگیزه و امید و ایمانی داد ک

    یک‌ روز نشستم و یک تصمیم بزرگ گرفتم و از اون دفتر اومدم بیرون و تمام حق و حقوق خودم رو بخشیدم و به خودم گفتم میرم و روی پای خودم میاستم و کسب و کار شخصی خودم رو میزنم

    من توی این سه سالی ک با قوانین اشنا شدم تقریبا توی همه زمینه ها از جمله روابط و سلامتی و ارامش و احساس خوب نتیجه خیلی خوبی گرفتم اما توی زمینه مالی هیچ تغییری نکردم و قطعا طبق گفته استاد یه پام روی گازه و یه پام روی ترمز و خیلی تلاش دارم تا اون باور یا باور هایی ک باعث ترمز من شدن رو پیدا کنم و مطمئنم اگر این اتفاق بیفته من راحت تر و سریع تر از هرچیزی به تمام خواسته هام میرسم.

    در حال حاضر تمام تمرکز و زمانم روی خودم است و به راه انداختن کسب و کار شخصی خودم میپردازم و منتظر دریافت ایده و هدایت از طرف خداوندم

    و سوالاتی در رابطه با رسیدن به کسب وکار شخصی خودم ، از خودم میپرسم اینه ک؛

    چه کمکی میتوانم انجام دهم؟

    چگونه میتوانم جهان را به جایی بهتر تبدیل کنم؟

    اساسی ترین نیاز مردم چیه ک با برطرف کردن ان میتوانم به درامد برسم و یک طرح و ایده خاص است و من توانایی و مهارت و علاقه انجام ان را دارم؟

    من باور و ایمان دارم و اینقدر انگیزه و انرژی و حس درونیم خوبه ک مطمئنم به زودی به یک نتیجه مالی بزرگی میرسم

    از خداوند بابت وجود شما استاد عزیز سپاس گزارم چرا ک هر لحظه با صدای شما و اموزه های شما ثروت میرسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1784 روز

    بنام خدایی که جهان را با قوانین ثابت آفرید

    و به ما قدرت داد تا خالق زندگی خودمون بر اساس همون قوانین باشیم

    سلام به دو استاد عزیزم استاد عباسمنش و مریم بانوی نازنین و همه دوستان عزیزم در این خانواده و سایت الهی

    خدا رو شکر می کنم که بمن فرصت داد این فایل زیبا رو ببینم و از آگاهیهاش استفاده کنم

    خدا رو شکر که یه بار دیگه این صحنه زیبا و چشم نواز پارادایس رو می بینم و هیچوقت تکراری نمیشه

    اینقدر از دیدن این منظره همیشه ذوق می کنم و  زیباییشو تحسین می کنم که خدا رو شکر  توی سفر اخیرم که به کانادا و امریکا برای دیدن فرزندانم رفته بودم، در امریکا با دخترم و داماد و نوه ام هدایت شدیم به یه سفر کوتاه دو سه روزه و یه جایی رو برای استراحت و شب خوابیدنمون از طریق Airbnb گرفته بودیم که حدود نیمه شب اونجا رسیدیم صبح که از خواب بیدار شدم و از پنجره اتاق خواب به بیرون نیگا کردم  وای خدای منننن.. پارادایس رو روبروی خودم دیدم! دقیقاً عین همین منظره رو  دیدم اصلا انگار خودش بود همین دریاچه و همین درختای انبوه و سرسبز جنگلی که انعکاس اونها در آبهای زلال دریاچه تصویر دلربایی رو بوجود آورده بود اصلاً سر از پا نمی شناختم

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر بر قوانین ثابتش که یکی از اون قوانین اینه که وقتی که به زیباییها توجه می کنیم و اونا رو تأیید و تحسین می کنیم لاجرم بسمت زیباییها هدایت میشیم و اونها رو تجربه می کنیم

    انقدر توی مسافرتم و بخصوص تو اون سفر کوتاه دو سه روزه زیبایی دیدم و درسهای استاد و زندگی در بهشت و سفر بدور امریکا برام مرور میشد که حد و حساب نداره انشالله هر وقت که فرصت کنم و مناسب باشه در باره اش می نویسم

    استاد عزیزم شما و مریم جان رو تحسین می کنم و سپاسگزارتون هستم که دائم در فکر بهبود و بروز رسانی دوره ها هستین و چقدر براش وقت و زمان میزارین از خدا میخوام که هدایتم کنه بشکل دقیق و صحیح به اونها عمل کنم و با نتایجم از شما تشکر کنم

    خدا رو شکر من جزو دسته اول و دومی که استاد گفت نیستم

    اما یه جورایی مثل دسته سوم هم نیستم چون تمام تلاش و توانمو برای اون اهدافی که انتخاب کرده بودم ولی محقق نشده نگذاشتم

    اتفاقاً موارد زیادی بوده که برای خودم هدفگذاری کردم و تعهد داشتم(بقول مریم جان تعهد غیر قابل مذاکره) و بش رسیدم مثل یاد گرفتن دوچرخه سواری که اتفاقاً تو همین سفر امریکا چقدر بکارم خورد و خدا رو خیلی شکر کردم که یادش گرفته بودم و یا پیاده روی و انجام تمرینات ورزشی که حدود هفت هشت ماهه دارم انجام میدم

    و دیگه کنترل ورودیهای ذهنم و مراقبت در داشتن احساس خوب که بمقدار زیادی موفق بودم و از عملکردم راضی هستم و همچنان ادامه داره خدا رو شکر

    1- یادگیری زبان انگلیسی

    کار کردن دقیق و کامل روی یک دوره تا به انتها

    کامنت نوشتن راحت و آسون در بازه زمانی قابل قبول

    2- در هر سه مورد تعداد زیادی از دوستان در  این سایت رو دیدم که به نتایج بزرگی رسیدن،مثلاً در یادگیری زبان با برنامه مشخص و زمانبندی شده پیش رفتن و به نتیجه رسیدن غیر از اون یکی از دوستای خانوادگی دخترم و همسرش رو دیدم که سر ساعت تمرین زبانش فارغ از اینکه بقیه هم حظور دارن هندزفری رو میزاشت تو گوشش و فکر کنم از طرق یه  اپلیکیشن تو گوشیش مشغول تمرین میشد

    توی کار کردن بر روی دوره ها بطور دقیق و کامل تا به انتها هم تعداد بسیار زیادی از شاگرد زرنگای این سایت رو می شناسم که بطور مثال زدنی و قابل تحسین نه تنها روی دوره ها کار کردن و تا به انتهاش رفتن بلکه بارها و بارها تکرارش کردن

    توی کامنت نوشتن راحت و آسون هم خیلی از دوستان رو دیدم که به فاصله یکی دوساعت بعد از قرار گرفتن فایل روی سایت براش کامنت گذاشتن یکی از نمونه هاش هم دخترم هست که تو این سفر که پیشش رفته بودم دو سه بار دیدم اینقدر راحت و سریع کامنت نوشت و ارسال کرد که من اصلاً تعجب کردم

    3- به اندازه کافی متعهد نبودم

    استمرار نداشتم مخصوصاً در مورد یادگیری زبان چند روز پشت سرهم جدی کار می کردم و بعدش چند روز متوقف میشد

    علاوه بر اینها قطعاً باورای نادرستی دارم  که نتیجه دلخواه رو نمی گیرم

    از خدا میخوام منو هدایت کنه که به بهترین و صحیح ترین شکل بتونم رو این دوره کار کنم و کاملاً در این باره خوشبین هستم

    از دوستان عزیزم هم بسیار سپاسگزارم که کامنتای فوق العاده شون رو تا اونجایی که می تونم می خونم و خیلی استفاده می کنم

    در پناه خدای مهربان شاد و موفق و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1645 روز

    با یاد ونام رب الارباب وقدرت برتر که خدایان کرد به مسیر راستی و درستی واشنام کرد با استاد عباسمنش

    خدایا هدایتم کن به آنچه تو میخواهی

    چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    خواسته ای که دارم خودشناسی ودرک جهان هستی باورهای قدرتمند کننده وازادی مالی ومکانی وزمانی هست

    شناخت ترمزهام واسان شدن کارها برام

    ثروت به آسانی وارد زندگیم بشه

    کار وشغل مورد علاقه ام را پیدا کنم که به چی علاقه دارم و جهان را گسترش بدم واز بی هدفی رها بشم

    احساس میکنم اول که وارد سایت شدم با دوره قانون آفرینش وفایل های رایگان خیلی نتایج داشتم الان احساس میکنم نیاز دارم تشنه حرف های استاد باشم وریزبه ریز گوش کنم که استاد چی میگن وعمل کنم

    چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

    مثال خواهرم که با حرف های شما واردسایت شد وچقدر نتایج خوبی گرفتی در 3ماه اخیر

    هر چی میخواد به راحتی براش انجام میشه

    ماشین میخواست به راحتی خرید

    خونه به راحتی میخره

    هرچیزی که میخواد فقط میگه خدایا باید بدی بهم وانجام میشه براش

    چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    باورهای مذهبی در مورد ثروت وخدا

    باگ گنده ترمزهای عدم احساس لیاقت

    باور به اینکه فقط باید خدا را دوست داشته باشم کافیه ثروت لازم نیست

    باور اینکه زندگی همینه

    دویدن بیشتر ثروت بیشتر میشه

    نمیشه هم خدا را بخوای هم خرما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    سکینه کاظمی فرد گفته:
    مدت عضویت: 2131 روز

    سلام ب دوستان هم مدار دراین مسیر ک مارو بالذت میبره بهشت..

    سلام ب راهنمای مهربان ودوست داشتنیم ک چقدر آرزوی دیدن و بوسیدنشو دارم ک باعشق علم و آگاهیشو در اختیارمون میزاره و مریم بانوی دوست داشتنی با چهره خواستنی ک وقتی تو تصویرم نیست زیبایی و بانوگریش توی ذهنم میدرخشه..

    سوال1

    چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و بااینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز ب آن نرسیده ای؟؟؟

    اولین چیزی ک با این سوال ب ذهنم رسید تلاش چیه؟؟؟؟

    تلاش ذهنی یا فیزیکی اگر فیزیکی شغل دستو پا کردم از بیکاری ب درآمد رسیدم بدون سرمایه و هنوز تونستم هزینه های اولیه زندگیو بدست بیارم خدارو شکر راضی هستم و سپاسگزارم برای شرایط کنونی ک دارم..اما تلاش ذهنی فقط سعی کردم مثبت نگر باشم و باور ب فراوانیمو تقویت کنم ودیگرانی ک موفق هستن و از راه کسب و در آمد ب آنجه خواستن خونه ماشین مسافرت زندگی لاکچری استقلال مالی داشتن تحسین کنم و دارم همواره ادامه میدم.

    خیلی دوست داشتم گواهینامه بگیرم چندساله هنوز موفق نشدم فکر میکنم تصمیم جدی نگرفتم و حالا ک مینویسم اولین چیزی ک ب ذهنم میرسه جلوگیری همسرم هست ک هر بارگفته صبر کن حالا دیر نمیشه ومن بصورت قاطعانه پیگیر نشدم.

    یا داشتن ماشین لباسشویی و تختخواب ک هر بار خریدش ب تعویق افتاده و من صبر کردم نمیدونم و هنوز نفهمیدم مشکل کجاست..ولی مطمئنم باتوجه ب اینکه دارم روی خودم کار میکنم و تغییرات مورد توجهی در رفتار و اخلاقم و دیدگاهم ایجاد شده قطعا همه چیز برام ب راحتی رخ میده ایمان دارم..

    سوال 2

    چه افرادی را میشناسی ک با وجود تلاش های کمتر ب سادگی ب همان خواسته رسیده اندیا با وجود تلاش های مشابه با شما خواسته آنها محقق شده است؟؟؟(دراین باره باجزییات توضیح بده)

    افراد زیادی ب آنچه من خواستم رسیدن مثلا خواهرم و زنداداشم ک ب من نزدیک هستن چندسال پیش گواهینامه گرفتن ب راحتی و آسان همسرم تصمیم گرفت گواهینامه بکیره در عرض 45روز گرفت آیین نامه و تو شهری یک بار امتحان داد قبول شد..برای داشتن ماشین لباسشویی و تختخواب ک خب اونا از همسراشون خواستن و براشون تهیه کردن زنداداشم ک ب راحتی هر وقت خواسته حتی تعویض کرده فکرمیکنم خیلی برای خودش ارزش قائله من با افکار گذشتم فکرمیکردم خیلی خودخواهه یک باور غلط حالا میفهمم اینکه رفاه و آسایش بخوای اینکه توانایی رسیدن ب خواستتو داشته باشی احساس لیاقت بالایی داری احساس خود ارزشی بالایی داری و خودخواهی کلمه نابجایی هست که به من گفته شده..بازم وقتی دارم روی خودم کار میکنم ومیخوام فقط خودم بسازم آنچه میخوام و نگاهمو توحیدی تر کنم حتما ب این خواسته ها میرسم چه بسا خواسته های بزرگتروبزرگتر..

    سوال 3

    چه باورهایی محدودکننده(ترمزهای مخفی)رامیتوانی در ذهن خود شناسایی کنی ک فکر میکنی باعث شده ک با وجود این همه تلاش باز هم ب آن خواسته ها نرسی؟؟؟

    با توجه ب انچه نوشتم در پاسخ ب سوالات قبلی ترمز ذهنی ک اگر درست باشه این ک همیشه فکر کردم همسرم مسئوله ک همه چیزو برای من فراهم کنه و قدرت دست ایشونه ک اگر بخوادمنو میفرسته راننده بشم اگر نه من نمیتونم تصمیم بگیرم برای خودم.

    اگر ایشون وسایل اولیه زندگیو تهیه کنه ک من استفاده میکنم اگر تهیه نکنه ک من ندارم وباید تو خونه دیگران ببینم و بگم خوش بحالشون که دارن شوهرشون براشون خریده و این یک باور غلطه ک کس دیگه یاشوهر مسئول تهیه آنچه من میخوام هست حالامیبینم وقتی من نگاهم توحیدی باشه خودمو مسئول صد در صد زندگیم بدونم قطعا همه چیز برای رفاه خودم تهیه میکنم و نگاهم ب هیچکس نیست و خداوند منو هدایت وحمایت میکنه..حالا ک نوشتم چه احساس راحتی کردم چه با خودم یکطرفه شدم و فهمیدم توحید یعنی چی چقدر خوبه ک این فایل آماده شد و چ بهتر ک خیلی برام در باز شد و آگاهتر شدم مصمم تر برای رسیدن ب خواسته هام مصمم تر برای تلاش ذهنی و پیداکردن باورهای مخرب و جایگزین کردن باورهای عالی برای داشتن بهترینها و خدارو شکر ک بودن در همین مسیر یعنی با ادامه دادن و امید و ایمان ب بهشت رسیدنم قطعیه..

    از خدای مهربانم سپاسگزارم ک اجابتم میکنه

    از استاد عزیزم سپاسگزارم ک باعشق و با توان برای من و دوستانم فایل رایگان با این همه دری تهیه کردن همچنان بدرخشید در پناه الله یکتا..

    دوستانی ک مطالعه کردین حتما خوشحال میشم راهنماییم کنید برای پیدا کردن باورهای مخفی و مخرب ذهنی..سپاسگزارم

    در خدا آرام و شادو ثروتمند باشید در دنیا و آخرت..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1927 روز

      سلام سکینه جان.

      تحسینت میکنم که انقدر شفاف با خودت و ترمزهات روبه رو شدی و تو کامنت نوشتیشون.

      مرسی که این قسمت رو نوشتی:

      وقتی من نگاهم توحیدی باشه خودمو مسئول صد در صد زندگیم بدونم قطعا همه چیز برای رفاه خودم تهیه میکنم و نگاهم ب هیچکس نیست و خداوند منو هدایت وحمایت میکنه..

      عالی بود، ممنون از یادآوریِ این نگاهِ توحیدی.

      در پناه و حمایتِ خدا باشی و به همه ی خواسته هات هدایت شی به آسانی و شیرینی.

      بارها و بارها تست کردم، وقتی افکارم رو عوض کردم، باورهامو اصلاح کردم، همه چیز برای خودم آسان تر شده و جهان هم پیشِ چشمم آسانی آورده.

      هر وقت صلح درونیم بیشتر شده، رفتارِ جهان و بیرون باهام به شدت عالی شده.

      خدایا دوستت دارم

      خدا رو شکر برای همه چیز

      خدا رو شکر برای همیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        سکینه کاظمی فرد گفته:
        مدت عضویت: 2131 روز

        سلام ب دوست عزیز و هم مدارم سپاسگزارم از تحسین و تشویقتون در خدا شاد و سالم وهمواره خالق زندگیتون باشید..خوشحال شدم ک با نوشتن حقیقت در مورد باورهام تونسته باشم تأثیر گذار باشم و ب قول شما بانوی عزیز یادآور توحید و یکتا پرستی شده باشم من میگم توحید همون نگاه ب خودت و خدای درونته ک همه قدرت و اراده خلق کردنو بهمون داده و این ما هستیم ک باید با این قدرت بینهایت هماهنگ بشیم و تسلیم باشیم و رها و بدونیم خدایی هست ک مارو هدایت میکنه حمایت میکنه و از او فقط خیرو شادی بهمون میرسه و اگر موفق بشیم عین همینو در عمل اجرا کنیم یقینأ ب قول استاد جان درهایی از نعمت و ثروت و فراوانی برای خودمون گشودیم و چ جالب ک من فقط خواستم تشکر کنم و چون سایت اجازه نشر تشکر کوتاه نداد اومدم و باز ب خودم دوباره یاد آور شدم خدا برای من کافیه چون همین چند لحظه پیش تصمیم گرفتیم از این خونه ک هستیم بریم تو ی خونه دیگه بزرگتر با اجاره بیشتر و من گفتم خدایا من تورو دارم و تو گفتی کسی ک منو داره نه غم داره نه ترس و من با احساس آرامش و راحتی و حساب کردن روی خداوندم باعشق وبا نیت لیاقت بیشتر و بزرگ شدن ظرفم تسلیم هستم و تغییر مکان میدم و در احساس خوب هستم

        سپاسگزارم از شما سمانه عزیزم ک قدرت ایمان با تشویقت در من چند برابر شد و حالا مصمم تر شدم ک بیشتر دوستانمو تحسین وتشویق کنم و ب شما تبریک بگم برای داشتن قلبی مهربان ک دست ب تایپ شدین تا این انرژی عالی ب من برسه در صورتی ک چند برابرش ب خودتون برمیگرده با آرزوی سلامتی و سعادت دردنیا وآخرت برای شما و عزیزانتون..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: