چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 - صفحه 58

1158 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Mehdi Zobdehkar گفته:
    مدت عضویت: 2841 روز

    سلام

    عرض ادب و ارادت خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    1_در پاسخ به سوال اول که چه خواسته ای داشتم

    باید عرض کنم هدف اصلی من در سال جاری(1402) رسیدن به استقلال مالی و براورده کردن نیازهای اولیه زندگیم بوده.

    به طوری که بتونم به راحتی از پس هزینه های زندگی روزمره بر بیام و در کنارش بتونم پولی پس انداز داشته باشم و پول رهن خونه م رو بالا ببرم ماشینمو ارتقا بدم و وسایل خونه رو عوص کنم و یک سری خواسته های در همین راستا.

    ولی متاسفانه به این هدفم نرسیدم

    البته نسبت به سال قبل پیشرفتهای بسیار بزرگی در کارم داشتم شرکت خودم رو تاسیس کردم به اتفاق یکی از دوستانم و پروژه های بزرگی رو ران کردیم و انجام دادیم.

    و شکر خدا میزان ورودی و درآمدم بیش از 5 برابر سال قبل بوده

    ولی سطلم مثل آبکش پر از سوراخه و هنوز هم بی پول هستم.و این بزرگترین تضاد زندگیم هستش

    و در واقع با درآمد حدودا 60 میلیون در ماه قاعدتا باید پس انداز خوبی رو میداشتم و ندارم.

    2_در مورد دوستان و اطرافیانم میبینم عزیزانی رو که خیلی راحت از من تونستند خونه بخرن ماشین عوص کنن و به راحتی هم پول خرج کنن و درگیر درگیر مشکلات روز مره خودشون نباشند و مثل من کاسه چه کنم چه کنم دستشون نیست.البته دورادور و شاید زندگی اونها هم از نزدیک طور دیگه ای باشه

    3_و اما در خصوص سوال سوم که چه ترمزهایی ممکنه توی ذهنم باشه

    قطعا هنوز به جواب نرسیدم ک نتونستم مشکل رو حل کنم.که اگه میدونستم ترمزهای ذهنم کجاست تا الان به راحتی و مثل اب خوردن به خواسته م رسیده بودم پس صد درصد ترمزهای بزرگی دارم ووهنوز نمیدونم.

    ولی اگر بخوام گفتگوهای ذهنم رو بریزم بیرون

    شاید هنوز فکر میکنم قیمتهای اجناس روز ب روز داره بالا میره

    یا اینکه همسرم ولخرجی زیادی داره

    یا هر وقت پولی دستم میرسه همون روز چاله های زندگیم هم سر باز میکنه و پولو میخوره

    چرا کف سطلم مثل آبکش پر از سوراخه؟

    چرا کارفرماهام اتقدر دیر پول میدن

    چرا پروژه ها انقدر طولانی میشه

    با اینکه درامدم توی این یک سال به 700 میلیون رسید ولی واقعا الان لنگ پاس کردن چک 20 میلیونی هستم

    امیدوارم بتونم هر چه سریع تر ترمزهای ذهنم رو پیدا کنم.

    ممنونم از دوستانی ک راهنمائیم میکنن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مجتبی انجیله گفته:
      مدت عضویت: 807 روز

      سلام داداش خدا قوت پر انرژی باشی هر کسی با باور و فرکانسهایی که به جهان هستی ارسال میکنه نتیجه دریافت میکنه هیچ کس نمیدونه تو فکرت چیه میگذره یا کنارت نیست که باهات زندگی کنه پا ترمزها رو ببینه بهت بگه به نظرم چیزی که از درونم هدایتم شدم و قلبم گفت پاسخ بدم تمام فکر و تمرکز رو روی اموزهای استاد بذار و از کامنتهای بچه ها ی سایت استفاده کن تا ذهنت منطقی بشه من از این طریق از فایلهای استاد و کامنتها نتیجه گرفتم بعدش داداش عجله نکن تکامل رو رعایت کن توکل کن و توجه به نکات مثبت کن شکرگزاری کن تا به احساس خوب برسی همه چیز احساس احساس و پیشنهاد میکنم دوره حل مسائل زندگی رو تهیه کن و عمل کن استاد واقعا حجت رو تموم کرده و مثل بلدذره ذهنت رو زیر ورو و شخم میزنه ان شاالله که تونسته باشم از طرف دستان خداوند کمکی کرده باشم واقعا من پاسخ دادن‌ها رو هدایتی میدونم احساسم گفت پاسخ بدم در پناه خدای فراوانی باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    علی طهماسبی گفته:
    مدت عضویت: 545 روز

    در ادامه ی کامنت قبلیم مینویسم که کسانی با زجر کمتر از من با تلاش کمتر از به نتایج بزرگتر از من رسیدن:

    توی بسکتبال یادمه یه دوستی بود که mdf کار بود و حتی کمی شکم داشت و آمار شوت هایی که وارد حلقه بسکتبال میکرد اندازه منی بود که روزی دو نوبت تمرین داشتم. و همیشه برام سوال بود که یعنی چی!!!

    یا توی ماساژ من کلی دوره میخریدم و خودمو بروز میکردم یا روی پیج اینستاگرامم برای جذب مشتری تلاش میکردم و باشگاه میرفتم که زورم بیشتر بشه ولی دوستم مهدی که یه پسر فوق‌العاده ریلکس و مومن بود هیچکدوم ازین کار ها رو نمیکرد

    من 6 ماهه از کار ماساژ بازنشست شدم

    و مهدی الان دوساله که اونجا کار میکنه و خبر بهم رسیده که الان بیشتر مدیر شده و پیشرفت کرده، انقد این پسر ریلکس و اروم و بی حاشیه بود

    .

    اما در پاسخ به قسمت سوم سوال که چه کد های مخربی و چه ترمز هایی دارم که باعث میشه به خواسته ام نرسم :

    حس میکنم تا شرایط خوب میشه، تا یه رابطه خوب گیرم میاد تا یک جایگاه شغلی خوب گیرم میاد تا بدنم عضلانی میشه و سرحال میشم تا وارد تیم خوب بسکتبال میشم

    سریع این باور میاد که، این زیادی خوبه! تو لیاقتشو نداری

    و بعدش سرییییع یه چک محکم از جهان میخورم و میرم پی کارم.

    حس میکنم احساس لیاقت در من خیلی پایینه

    چون تا یذره اوضاع خوب میشه _ اینجوری میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    علی طهماسبی گفته:
    مدت عضویت: 545 روز

    سلام و درود

    من علی طهماسبی هستم 24 ساله

    اعتراف میکنم که من با وجود تلاش فراوان به خواسته هام نمیرسم. من اصولا شخصیتی دارم که تلاش میکنه و انگیزه داره برای اهدافش و فداکاری میکنه. من از اون ادم سخت کوش هام. ولی به هدفم نمیرسم. مثلا:

    وقتی 21 سالم بود تمام زندگی مو گذاشتم که وارد تیم ملی بسکتبال بشم . روزی دو نوبت تمرین میکردم. شب و روز بازی هارو تحلیل میکردم و… هر فداکاری که فکرشو بکنید. مسافرت نمیرفتم وارد رابطه عاطفی نمیشدم و فقط به بسکتبال فکر میکردم. اتفاقی که افتاد من خیلی راحت وارد لیگ یک بسکتبال شدم و فیکس بازی میکردم و اصلا روی نیمکت نمی نشستم. بعد توی اوج آنچنان مصدوم شدم که بعد سه سال هنوزم وقتی راه میرم مچ پام تق تق میکنه و من به هدفم نرسیدم.

    وارد کار ماساژ شدم. توی بهترین سالن ماساژ تهران مشغول شدم و مشتری ثابت داشتم همه چی عالی بود تا اینکه مچ دستم کیست گانگلیون گرفت و ماساژ هم شکست خورد.

    و… چندین مثال دیگه با همین الگو

    حس میکنم وقتی دنبال اهدافم میرم جهان بهم تبر میزنه!

    حس میکنم آنچنان سیلی محکمی میخورم که به کل یادم میره هدفم.

    چند هفته افسرده میشم و بعدش پرو تر برمیگردم.

    این من هستم

    24 سالمه ولی تمام بدنم داغونه

    و از فشار موهای سرم شروع به سفید شدن کرده

    ولی گفتم _ من پرررر رو تر برگشتم همیشه و الانم دارم برای یه هدف دیگه تلاش میکنم

    چون استاد فرمودن که بنویسید ویدیو رو پاز کردم و این چند خطو نوشتم

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    روح الله فراهانی گفته:
    مدت عضویت: 689 روز

    من باهمکارم که مجرده باهم همزمان کارمون وشروع کردیم

    واون خیلی خیلی موفق وثروتمند شده وهمچنان روی دور تنده وهروزموفقتر میشه

    ومن اون زمان که باهم شروع کردیم متاهل بودم و3تابچه داشتم

    وتا الان همیشه ازنظرمالی منفی بودم وهیچوقت نتونستم به اون خواستهام برسم

    وتاقبل این برنامه،این شعارمن بود اگه رفیق من موفق شده وپولدار،چونکه مجرده خرج خانواده نداره،رفت وامدنداره،مهمون نداره،خودش وفقط خودش

    ولی من اگه نتونستم موفق بشم بخاطر هزینهایی بوده که داشتم من تمام درامدروزانه همون اون روز خرج میشه

    ولی اون توخونه باباش زندگی میکنه وخرجش وباباش میده

    من ینفر کارمیکنم،هزینه5نفرومیدم،تازه رفت وامد واجاره خونه وهزاران هزینه که من دارم ورفیق وهمکارم نداره

    وتمام درامد اون میشه پس انداز ودرنهایت سرمایه گذاری

    ولی من همیشه منفی وبدهکار ودغدغه مند بودم

    ولی بعدازورودبه این برنامه ودریافت اگاهی

    دیدم دارم همکارانی که خرج وهزینشون ازمن وخانوادم اگه بیشترنیس،کمترم نیس

    ولی خیلی خیلی موفقترازمن هستن

    بعضی وقتابه کاروتلاش وعملکردم شک میکنم میگم نکنه تلاش کافی نمیکنم،نکنه کم کاری میکنم

    بعدمیبینم افرادی که نزدیک من هستن خیلی خیلی کمترازمن تلاش میکنن،ولی همیشه موفق وثروتمندتربودن وهستن

    بعد به روش کارم شک میکنم

    که مثلامن درستکار وباانصاف کارمیکنم وادم خوبی هستم

    شاید اونها ازطریقی دزدی یا گرانفروشی،یا درحق کسی اجهاف میکنن

    بعدمیبینم نه هستن کسانی که خیلی درستکارهستن

    وخیلی ثروتمندهستن

    خلاصه از هرطرف میام که خودمو قانع کنم که من خوبم وپرتلاش ومثبت ،واونها بد نمیشه

    قبلا برای خودم این باورها رودست اویز کرده بودم

    وهمه از بچه،زن،محل،شغل،شهر،هوا،زمین،خدا،همه وهمه شاکی که چرا،اخه چرامن که بیشترازفلانی

    زودترازفلانی

    قشنگترازفلانی

    بهترازفلانی

    همیشه دویدم پس چرانمیشه چراهمش عقبم،همش منفی،بدهکار،همش استرس

    اخه چرانمیشع ،چرابرای بقیه میشه

    تارسیدم به باورها

    که باباور مناسب طبیعیه که ثروت واردزندگیم میشه

    ثروت مثل اکسیژن همه جاهست،وحق طبیعیه منه که ثروتمندوغنی بشم واززندگیم نهایت لذت وببرم

    اینجا میگم خدایا توبینهایت نعمت وبرکت وسلامتی به زندگیم دادی

    میخام پول و ثروت وبه زندگیم سرریزکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    وهاب زارعی گفته:
    مدت عضویت: 2395 روز

    به نام خدای وهاب

    باسلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان عزیز

    جواب سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    همانطور که استاد در فایل گفتند خواسته من هم مالی بوده و درآمدی که حداقل نیازهای روزمره ام را به راحتی تهیه کنم توسط شغلی که مورد علاقه من است و به آن عشق می ورزم که در قدم اول به اندازه ی یک سوم درآمد فعلی ام پول بسازم.

    جواب سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟

    من فردی از دوستانم را می شناسم که در کار مورد علاقه ام به فعالیت مشغول است و با آنکه حتی از من کمتر زمان می گذارد از من در این موضوع موفق تر است و هر روز خبرهای خوبی از موفقیت او به گوشم می رسد و منرا بر آن میدارد که تلاشم را بیشتر کنم و انگیزه پیدا کنم که می شود به این خواسته ها رسید و با وجود تلاش زیادی که برای کنترل ورودیها کردم از جمله حذف شبکه های اجتماعی و تلویزیون و رابطه کمتر با افراد دارای افکار و باورهای نامناسب و منفی و گوش دادن به فایلهای استاد و سعی در باورسازی و شناخت بهترخدا و درک و عمل با تکامل به قوانین جهان و رابطه دادن قانون با نتایجم هر چند کوچک ، ساختن اهرم رنج و لذت و مرور هر روزه ی آن و مرور دریم برد و سعی در توجه بیشتر به نکات مثبت و سعی در داشتن احساس بهتر دائمی هنوز به نتایج حتی کوچکی در این موضوع نرسیدم.

    جواب سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    اینکه آنقدر با دیدن نتایج دیگران و باوراین که رسیدن به ثروت بسیار سخت است و باید بسیار زحمت بکشی و رنج ببینی تا به ثروت برسی ، اینکه رسیدن به ثروت کار هر کسی نیست ویک ایده ناب باید داشته باشی که من ندارم ، اینکه من توانایی رسیدن به ثروت را با توجه به نتایج قبلی خود ندارم و نمی توانم به ثروت برسم ، اینکه باید یکباره ثروتمند شد که چون من عواملی مثل شانس ، ارث ، پارتی ، رانت یا … را در زندگی ام نداشته و ندارم ثروتمند نخواهم ثروتمند شد ، اینکه چون خانواده سطح متوسطی دارم و با وجود والدین کارمندم و ثروتمند نبودن آنها نمی توانم به ثروت برسم ، البته من برای وارونه کردن این باورها به صورت منطقی تلاش کردم اما فکر میکنم هنوز یا به اندازه کافی تلاش نکردم یا ترمز دیگری دارم که هنوز آنرا پیدا نکردم.

    با تشکر از استاد و خانم شایسته عزیز که دستان خدا هستند و راهنمای ما در این دنیای زیبا و خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    حامد آقابکی گفته:
    مدت عضویت: 753 روز

    به نام خداوند مهربان ،هدایتگر ،رزاق ،وهاب و بخشنده

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    سلام دوستان هم فرکانسی

    سوال 3:چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    من باور محدود کننده ای که تونستم شناسایی کنم اینه که من به خواسته هم چسبیدم ،رها نیستم .

    یعنی وقتی مشتری بهم زنگ میزنه یا حضوری میاد کلا با زور می‌خوام بهش محصولم رو بفروشم .انقدر زنگ میزنم و پیام میدم تا طرف فراری میشه و مهم تر از این من از خواسته هام دور میشم و اعتماد به نفس من هی پایین میاد تا جایی که به مرور باعث استرس و ترس میشه تو وجودم و نمیتونم به جلو حرکت کنم .

    ترمز بعدی این بود که برای راه اندازی کسب و کارم ترس داشتم و هی افکار منفی احاطه ام می‌کرد و همش به فکر این میوفتادم که نکنه کارم نگیره نکنه مشتری نیاد نکنه اینجوری بشه و از این حرفا ،

    و خبر خوب اینه که پا روی ترسم گذاشتم

    و سه شنبه به امید پروردگارم مغازمو تحویل میگیرم و مطمئنم کلی مشتری های خوب می‌خوام جذب کنم و خداوند برکت و ثروت رو وارد زندگی من می‌کنه و از همه مهم تر اینه که من تو دوره 12قدم یاد گرفتم از استاد عزیزم که رها باشم و اجازه بدم خداوند من رو هدایت کنه .

    خدایا شکرت که من رو هدایت میکنی

    خدایا شکرت برای این سایت الهی

    امشب ماه کامله چقدر زیبا بود چقدر نور قشنگی روی کوه ها انداخته بود ،خدایا این جهانت آنقدر زیباست خودت چقدر زیبایی .احساس میکردم امشب خیلی انرژی زیاد بود روی زمین ،از خداوند منان می‌خوام برای تک تک بچه های این سایت و استاد و خانم شایسته عزیز که حالشون خوب و عالی باشه همیشه موفق و موید باشید.

    در پناه الله یکتا شاد و سالم و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    علی شایان گفته:
    مدت عضویت: 579 روز

    سلام امیدوارم حال همه عالی باشه

    استاد بابت آگاهی هایی که در اختیارمون میذارین سپاسگزارم

    کامنتای دوستانو که میخوندم بیشتر قانونو درک کردم

    افرادی که خواسته ای رو داشتن و بهش نرسیده بودن ولی من به اون خواسته رسیده بودم وقتی باور های هر دومون رو راجع به اون خواسته مقایسه کردم متوجه شدم که چقدر باور مهمه

    سوال یک:من مدت هاست یه رابطه عاطفی عالی میخوام اما هنوز به چیزی که میخوام نرسیدم

    سوال دو:خیلی ادم ها رو دیدم که خیلی راحت خیلییی راحت به این خواسته رسیدن

    سوال سه:من چند وقت پیش با خودم فکر کردم و چن تا ترمز ذهنی تونستم پیدا کنم ولی فقط مدت کوتاهیی روشون کار کردم

    الان که به این فایل هدایت شدم مصمم شدم که روشون کار کنم و الان که ساعت 12 شبه اومدم بیرون و یکم با خودم خلوت کردم و ویس هایی که قبلا راجب این موضوع ضبط کرده بودمو گوش کردم و میخوام مداوم روش کار کنم تا باورام درست شه و همه چیز اسون و طبیعی بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    حامد آقابکی گفته:
    مدت عضویت: 753 روز

    به نام فرمانروای جهان

    به نام خداوند مهربان ،هدایتگر رزاق وهاب و بخشنده

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیزم

    سلام دوستان هم فرکانسی

    سوال 2:چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

    من املاکی که فعالیت داشتم ،املاک دوم صاحب املاک بود و تو شعبه اصلیش خودش بود

    باور کنیددست به سیاه سفید نمی‌زد یعنی هیچ تلاش فیزیکی نداشت هر روز هم مشتری داشت هفته ای چهار یا پنج تا قرارداد می‌نوشت روز به روز وضع مالیش بهتر بهتر میشد و ماشین ارتقإ میداد و ملک اضافه میکرد وقتی میومد املاک شهریار چندین کیلو گوشت خالص میخرید و کلی خریدهای دیگ بدون اینکه قیمت براش مهم باشه .

    چند تا مغازه اونور املاک هم آقایی بود که حتی تبلیغات هم نمیزاشت هر روز هم مشتری داشت بدون اینکه دنبال مشتری باشه بدون اذییت شدن مشتری جذب می‌کرد ،خرید و فروش آپارتمان میکرد هر ماه هم ماشینشو عوض میکرد در واقع خرید و فروش ماشین هم انجام میداد.

    الان هم تو شغلی که هستم همینطوره بعضی از دفاتر بدون اینکه خودشون رو تو فشار بزارند مشتری جذب میکنند و هر روز هم ارتقا دارند میدن کسب و کارشون رو ‌.

    در حالی که من کلا در حال جنب و جوش بودم و نتیجه ای هم حاصل نمیشد فقط بخاطر اینکه فکر میکردم تلاش فیزیکی و تبلیغات بیشتر کار سازه ولی الان که با خودم فکر میکنم میگم به جای این همه تلاش کافی بود از قدرت ذهنم و افکار و باور هام استفاده میکردم .

    خداروشکر برای کسب این همه آگاهی های ناب از دستان قدرتمند فرمانروای جهان هستی

    در پناه الله یکتا شاد و سالم و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    حسین میعادی گفته:
    مدت عضویت: 828 روز

    به نام خالف زیبای من و خالق من زیبا

    ازش سپاسگذارم و ممنونم که با سایت شما آشنا شدم.

    10 فروردین عضو شدم اما نمیدونم چرا تازه 15 روزه دارم بطور مداوم هر روز دارم فایل گوش میکنم.کارم اسنپ هستش و وقتم آزاده.یه سره گوش میکنم فایل هارو..خیلی بهتر شدم

    احساس میکنم یه نهال و یا یه باغ رو پر از نهال کردم و هر روز دارم بهشون میرسم و رسیدگی میکنم با گوش دادن فایل ها.

    دارم هر روز مینویسم تو دفترم.

    دنبال ترمز ها گشتم و هدایت میخوام..خیلی حالم بالا پایین میشه.یهو همه چیز باهم انگار اومده سمتم.بدهکار و مغروض..خیلی ها کنارم هستن که میبینم چقدر راحت به خواسته هاشون رسیدن..

    داستان منم مثل استاد عباس منش، زندگی سخت ،تو یه کارخانه مشغول کار بودم.و دقیقا بعد از عضو شدن تو سایت برنامه جوری شدکه استعفا دادم و زدم بیرون.البته اون موقع اصلا به فایل های استاد گوش نکرده بودم اما با عضویت داستان زندگی شروع شد.

    الانم کلا هجرت کردم به یه استان شمالی کشور و دارم اسنپ کار میکنم.محکم هستم و درونم میگه قوی باش اینم تموم میشه..همسرم از شرایط خسته شده بعد از 15 سال و با یه پسر زیبای دو ساله نمیدونم برنامه اش چیه.

    کلا فقط زیبایی میبینم.سپاسگذاری میکنم و ستایش میکنم..

    خیلی زندگی هامون به هم شبیه هستش..چه با استاد و چه بقیه همراهان.

    تحت فشارم ولی درونم یه شعله پر حرارت و داغ روشنه.میگه همینو رد کن دیگه تمومه و درست میشه..با صد درصد حرفای استاد موافقم..این هم رد پا بود و هم یه تجربه.

    و اینکه منم با 12 قدم انجمن الکلی های گمنام آشنام و نزدیک 11 سالی میشه

    یکی از ترمز هامو پیدا کردم که بچه بودم و زیر دوش آب از خدا خواستم که هروقت کار اشتباه کردم بهم بفهمون یه جوری.با رفتن پولم و با بیمار شدن و…هر جوری شده بفهمم..تازه فهمیدم کلا تا الان اشتباه زندگی میکردم چون روز خوش کمی داشتم..

    یا پدرم میگفت این پول خوب در میاره بلده ولی خیلی ولخرجه..

    و خیلی چیزهای دیگه که رو نشده

    از خالق زیبای خودم میخوام هدایتم کنه…

    سپاسگذارشم و ممنونم از شما استاد عزیز بابت این همه مهربونی و راهنمایی رایگان..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 629 روز

    بنام خدای فراوانی

    سلام به همه دوستان

    1- چه هدف هایی که تلاش کردم که محقق نشد یا روند کنده ؟

    همه هدف های مالی ام

    استقلال مالی ، همه خواسته های مالی کوچک و بزرگم ، بزرگ هاش که از خونه ماشین و‌کوچیک هاش از لباس و لوازم ضروری

    ( همین الان که نوشتم جوابشو گرفتم ، من یکبار به همه اینا رسیدم و ناسپاس بودم و هی دوست داشتم بیشتر و بیشتری زمانی که با سپاسگذاری و … آشنا شدم الان از داشتن یه چیز بیشتر احساس گناه میکنم فکر میکنم سپاسگذاری یعنی نباید یه چیز دیگه بهتر و بیشتریخوای باید اگر سپاسگذاری از همینا لذت ببری وگرنه چه فایده ) انقد ذوق و شوق داشتم برای رسیدن بهش الان جواب نداد احساس میکنم خدا نخواست در حالی که می دونم خدا نخواستی وجود نداره من خالقم و ازون ور ذهنم میگه اگه خالقی پس کو ؟؟؟

    من همیشه عاشق داشتن بیشتر و بیشتر بودم

    و یک جایی این اشتیاقم تبدیل به حس گناه شد فکر کردم غلطه حتی الانم که دارم مینویسم ازینکه بخوام همچین چیزی تپش قلب گرفتم احساس می کنم بدنم گر گرفته اگه چیزهای جدیدی بیاد …..

    2- آیا کسی رو میشناسی همین هدف ها رو‌داشته و راحت رسیده

    بله اطرافیانم

    3- باورهای محدود کننده برای اینکه به این خواسته ام نرسیدم و تلاش هام جواب نده در واقع ترمز هامو تغییر بدم به جای گاز دادن

    تجربیات گذشته ام که باعث شده اون خواسته تو ذهنم رنج آور باشه حالا یا خود اون خواسته و بعدش ا اون مسیر رسیدن بهش تو ذهنم بد یا رنج آور باشه نسبت به جایی که الان هستم

    مثلا ثروت باعث غرور من میشه باعث حس بد میشه باعث طمع میشه باعث میشه روز و شب حسابم و مسایل مالی رو چک کنم و از زندگیم و خودم بیوفتم ، باعث میشه از اطرافیان دور شم باعث میشه سرکش بشم باعث میشه آزادی بی از اندازه داشته باشم و از مسیر زندگی منحرف بشم باعث میشه دیگران منو واسه پول بخوان باعث میشه پسری سمتم بیاد واسه پولم نه خودم باعث میشه حالم خوش نباشه و همش تو فکر و خیال باشم باعث میشه انقد درگیر کار بشم به خودم و زندگیم نرسم باعث میشه من حریص و ناشکر باشم هی دنبال بیشتر و بیشتر باشم و همیشه ناراضی ( نمی دونم چرا نمی تونم سپاسگذاری رو با بیشتر خواستن یک جا جا بدم و نارضایتی رو با بیشتر خواستن کنار هم می دونم )

    برای رسیدن به کسب و کار و آزادی مالی

    ترمز دارم که ترمزم اینه که باید فعالیت زیاد کنم و دست تنها هستم واسه همین وسط کار میبرم ، ترمز دارم که ثروت راحت بدست نمیاد ، 2 بار قبل شکست خوردم پس تلاش هام نتیجه نداره پس اصلا دیگه کاری نکنم جواب نمی گیرم بدتر احساس لیاقتم میاد پایین و از خدا نا امید میشم و حس ناامیدی از خدا برام رنج اورترینه

    چی میشه که تلاش میکنم جواب نمیدهد ؟ چی میشه مسیر طولانی و سخت میشه ؟ پس تو ذهنم یه چیزی هست وگرنه همه چیز باید راحت و طبیعی باید بیاد اگر نمیاد پس یه چیزی هست اون چیز کار فیزیکی نیست …

    همین نتیجه ندادن واسم شده ترمز که تمرکز نزارم رو شغلم تا انتها چون باور ندارم جواب بده

    احساس لیاقت پایین باعث شده من نپذیرم ثروت رو راحت از طریق کارم و یا اینکه راحت پول دراوردن از نظرم الهی نیست شاید سخت تر پول دراوردن و براش زحمت کشیدن تو ذهنم حلالتر و پاکیزه تر هست و قابل قبول تره که بر میگرده به احساس لیاقت و تصویر اشتباه از خدا ‌جهان تو ذهنم

    یا اینکه تمرکز زیاد می خواد از بقیه چیزهای زندگیم می افتم و حال و حوصله شو ندارم

    یا اینکه باور ندارم به باور ربطی داشته باشه 100٪

    و به فعالیت فیزیکی و تمرکز ربط داره ،

    اینکه اخرش از دستم میره ممکنه بره پس چه فایده من انقد انرژی بزارم پس انرژی نمیزارم حالا که تهش معلوم نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: