چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 - صفحه 64

1158 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد ایرانی گفته:
    مدت عضویت: 435 روز

    به نام الله یکتا

    سلام وقت همگی بخیر

    🟢چه هدف هایی رو انتخاب کردم ولی براش تلاش نکردم با اینکه کلی زحمت کشیدم به اون نتیجه دلخواه نرسیدم: هدف من استخراج ارز دیجیتال بصورت قانونی در ایران هست و رفتم دنبال کاراش دریافت مجوز رفتم وزارت صنعت معدن و اداره برق که گفتن نمیشه این حرفا تحقیق کردم در مورد ماینر کم مصرف اونم نتیجه ای نداشت و میدونستم که یه جای ذهن من ایراد داره و باگ ها رو پیدا کردم و شروع کردم به نوشتن باور های جدید در این حوزه

    آیا افرادی رو میشناسید که با تلاش کمتر از من یا با تلاش مشابه من توی زمان کمتر به نتایج بزرگ تر رسیدند توی همون حوزه ای که من هدف گزاری کردم؟بله افرادی رو میشناسم که توی حوزه کاری من به جای یه مکان برای استخراج چند مکان برای استخراج دارن خیلی هم عالی کار میکنند و حتی باهاشون ارتباط گرفتم گفتن اگه میخوای ماینر بده ما برات استخراج میکنیم ولی درصد یعنی 60درصد ما می‌بریم 40درصد تو که من قبول نکردم و وقتی رفتم دنبال مدارک که گفتن نمیشه برق نیست فلان همین موضوع مهاجرت استاد یادم آمد که بهش میگفتن نمیشه آمریکا! مگه میشه که گفت کاری میکنم همین غول آخریه بخوره زمین و باورهای نامناسب رو توی این حوزه یکی یکی دارم توی ذهنم پیدا میکنم و به ذهنم میگم که همون‌طور که اینا تونستن منم میتونم هیچ تفاوتی با اونا ندارم

    چه باور های محدود کننده ای توی ذهن من ممکنه وجود داشته باشه که باعث میشه تلاش های من جواب نده و یه پای من روی گاز باشه یه پای من روی ترمز؟توی حوزه کاری من اول که بصورت استخراج ابری کار میکردم یعنی یه پولی میدادم به ینفر از خارج از کشور و اون برای من استخراج میکرد بعد از مدتی نشونه ی واضح آمد از خداوند برای من که این کار درست نیست اولش ذهنم مقاومت داشت و بالاخره گذاشتمش کنار و هدایت شدم از طرف خداوند به یه سری راه های دیگه و فهمیدم که اگه من این کار رو ادامه میدادم استخراج بصورت ابری حتی به این تضاد بر نمی‌خوردم که باور هام توی این حوزه ایراد داره و یه جایی سرم به سنگ میخورد حالا جدا از اون بحثی که معلوم نیست پولت برگرده یا نه من چند روز پیش نشستم و باور های محدود کننده ای رو توی این حوزه که دارم رو پیدا کردم و نوشتم ولی به دلیل اینکه ذهنم ناخودآگاه فکرم رو می‌بره به سمت کار سابقم هنوزم نمیتونم روی این کار تمرکز کنم با اینکه رهاش کردم ولی به لطف الله یکتا روی خودم کار میکنم و حتی ایده های که قبلاً هم برام آمده بود برای کارم داره پر رنگ تر میشه برام و ایمان دارم که راهم درسته و جواب میده

    پروردگارا ما رو به راه راست به راه کسانی که به آن ها نعمت داده ای نه کسانی که بر آن ها غضب کردی و نه گمراهان هدایت کن که تو بس شنوا دانایی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زری شیخی گفته:
    مدت عضویت: 277 روز

    بنام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنین

    با توجه به حرفهای قشنگ استاد عزیزم امروز یه سری زنگ اساسی خورده به گوشهام

    دقیقا مدتهاست که فکر انجام یه کاری تو سرمه و تمام تلاشمو میکنم اتفاق بیوفته ولی متاسفانه هر بار ناامید میشم و کاملا انگیزه هامو از دست میدم الان دو روزه که خیلی حالم گرفته هر چقدر تلاش می‌کنم حالمو خوب کنم ولی ته دلم خیلی گرفته بخاطر همینکه فکر میکنم چرا هر چقدر تلاش می‌کنم نمیشه در صورتیکه تو همین راستای شغلی من خیلیا هستن که بسیار آدم‌های موفق و پیروزی هستن و تو همین شرایط به قول خیلیا بد کشور دارن حسابی کار میکنن و پول در میارن

    امروز حرف استاد واقعا تکونم داد دقیقا همینه پامو گذاشتم رو گاز یه پای دیگم هم رو ترمزه واسه همین پیش نمیرم البته که یکی از مشکلات همسرمه که اعتقادش اینه که مدام بهم میگه دیدی نمیشه یه سنگینی تو زندگیمونه یکی طلسم کرده چمیدونم ازین خرافاتی که من اصلا بهش اعتقادی ندارم و یه مسئله دیگش اینه که فکر میکنه باید یه پول اساسی باشه تا بتونیم شروع کنیم امروز متوجه شدم خودم مقصرم من خیلی باورهای اشتباه دارم که با گوش کردن به این فایل بهش رسیدم و فهمیدم مشکلم از کجاست باید تلاش کنم به اونها سرو سامون بدم تا بتونم پیش برم چون واقعا از هیچ نظر نسبت به هم رده های خودم کم ندارم چه بسا مهارتم خیلی بیشتر از خیلیا تو. همین شغلم هست

    با کمک پروردگارم تلاش می‌کنم حلش کنم خیلی جالب بود در عین ناامیدی رفتم تو فایلهای دانلودی و از خدا خواستم هدایتم کنه به یه فایلی که بتونم یه چیزی رو درک کنم و ایراد کارمو بفهمم که این فایلو باز کردم در صورتیکه قبلا هم بارها این فایلو گوش دادم اما امروز انگار مفهوم تک تک حرفهای استاد برام فرق می‌کرد خدایا شکرت بخاطر هدایت قشنگت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    فرید شیخعلی گفته:
    مدت عضویت: 959 روز

    درود به شما استاد عباس منش عزیز

    من فرید هستم و 31سالم هست و از سن 23سالگی بیزینس شخصی خودم را ساختم و یک کافه زدم بعد از 1سال به صورت سه شیفت کار کردن در سه جای مختلف از ساعت 7صبح تا ساعت 1الی 2شب شاید یه کم باور پذیر نباشه این حجم کار شایدم باشه ،به طوری که من یک روز هم تعطیل نبودم که بخوام برم بیرون ،بعد که کافه رو راه اندازی کردم حالا خیلی مشکلات دیگ پیش اومد مثل کار کردن با دوستم و برادرم و بلاخره مسائلی که پیش اومد نمیخوام اینجا در موردش صحبت کنم ولی اون چیزی که من هدفم بود رسیدن به یک درآمد خوب بود مثلا ماهیانه 100میلیون تومن و از صبح که میومدم منظورم ساعت 7صبح تا 1 شب داخل کافه بودم اوایل خیلی سخت بود بعد بهتر شد و درآمد من استاد می‌رسید به یک مبلغی مثلا روزی 2میلیون تومن فروش من هنوزم نمیدونم چرا ولی یک دفعه وقتی میگم یک دفعه واقعا یک دفعه از فرداش آقا هیچی مشتری نمیومد باورم نمیشد به مدت یک یا دو ماه هیچی که میگم ینی دخل میومد روی روزی 200تومن از 2تومن ،این قضیه تا به امروز که من اون کافه رو فروختم و جای دیگه کافه زدم و کافه رستورانش کردم هنوزم هست و من اینجا به فروش روزی 10تومن که می‌رسیدم دقیقا مثل قبل از فرداش به مدت چند ماه نابود میشد فروش البته تا به امروز به یک سری آگاهی ها رسیدم و دارم روی خودم کار میکنم و دوره روانشناسی ثروت 1 رو خریدم و الان این فایل رو برای بار دوم دیدم و تصمیم گرفتم بهتر گوش بدم و یک کامنت هم بزارم که اگر شما وقت کردی یا دیدی این کامنت من رو به من یک راهنمایی کنی تا من بتونم بهتر شوم و دوره روانشناسی رو بهتر درک کنم ،ممنونم از شما با آرزوی بهترین ها برای شما و دوستان عزیزم در این سایت بسیار عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      پریا گفته:
      مدت عضویت: 323 روز

      سلام به سما دوست عزیز مساله ی شما دقیقا مثل منه و من هم به محض اینکه حساب میکردم که چقد درامد داشتم و میفهمیدم واو چقد در عرض یک مدت کوتاه این پول رو دراوردم چ انقد درآمدم شده یهو قطع میشد و استپ میزدم حتی تا مدتهای زیاد و گاهی برای اینکه ترمز نکنم اصلا تا اخر ماه حساب کتاب نمی‌کردم و بنظرم این مساله از ترمز احساس عدم لیاقتم نشات میگیره و الان سعی میکنم با فایلهای رایگان پیش برم و ترمیمش کنم تا زمانیکه اموزش شیوه حل مسایل رو بخرم چون یک ترمز بزرگ دیگه م که دارم عجولم و این از کمالگرایی من نشان میگیره و خیلی مسایل که توی شیوه حل مسایل میتونم ریشه یابی کنم و حلشون کنم به امید خدا

      گفتم اینو بگم بشما شاید ترمز شما هم باشه ارزوی موفقیت دارم براتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فاطمه کیاستی گفته:
    مدت عضویت: 2008 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت شما استاد عزیزم و مریم جانم

    اول از همه بگم عاشقتونم

    این کامنت رو مینویسم بمونه به یادگار از بهترین حالت احساسی ک الان دارم و حالم خیلی عالیه

    استاد عزیزم بی نهایت ازتون سپاس گزارم بایت تمام آموزش هاتون

    امروز خودمو مهمون کردم به بهترین کافی شاپ شهرمون تا یه خلوت دوتایی با خدای خودم داشته باشم و همینجا خدا توی این حال احساسی عالی بهم گفت بیا و کامنت این فایل رو بزار. این فایل نشانه دیروزم بود اما خوب قراره کلی روش کار کنم .

    چرا با وجود تلاش فراوان به خواسته ام نرسیدم؟؟ وقتی تیتر فایل رو دیدم یاد خواسته ای ک 1 ساله دارن و نشده میافتم .(رابطه عاطفی)

    استاد من جز 3 تا دسته ای ک گفتین بودم توی تمام مراحل های زندگیم تا الان

    اوایل ک کلا هدفب نداشتم همینجوری میگذروندم. یه مدت گذشت با شما آشنا شدم هدف رو ک فهمیدم فقط هدف نوشتم و هیچ کاری هم نکردم اما الان یک ساله ک نه دیگه هم هدف دارم هم تلاش میکنم اما محقق نشد .

    1.هدفی ک انتخاب کردم رابطه عاطفی بود و خوب 1 سال هم هست تلاش کردم براش اما واقعا نشد و میدونم مشکل از باورهامه. وقتی این هدف رو مشخص کردم حتی فک میکنم اشتباه هم داشتم کار میکردم رو باورام اما دیگه توی این مسیر خیلی چیزا فهمیدم. استاد وقتی فهمیدم روابط خیلی مهمن توی زندگی شروع کردم به کار کردن و واقعا هم رابطه ام عالی شد با خانواده با همکارام. با همه کسایی ک به یه نحوی باهاشون در ارتباطم و اصلن خودم گاهی میمونم ک واقعا انقد زندگی زیبا بود واقعا و من لذت نمیبردم ازش الان دارم کیف میکنم از بودن همین آدم هایی ک هستن توی زندگیم ک همزمانی هایی ک خدا برام میچینه اما رابطه ک میخاستم نیومد. هنوزم نیومده و خوب میدونم گیر از خودمه و انشالله ک بفهمم

    2.چه کسایی با تلاش کمتر به چیزی ک میخاستن رسیدن اول از همه نمونه های زیادی توی سایت داریم و کامنت هایی ک خوندم واقعا لذت هم میبرم ک انقد راحت خلق کردن پس این چیو نشون میده ک میشه فاطمه اگه واسه تو داره یک سال طول میکشه دیگه باید ببینی کدوم کد مخربه ک اجازه نمیده بیاد وگرنه میدونم پام رو گازه ها اما همزمان هم رو ترمز هست امیدوارم خدا آگاهم کنه ک بفهمم.

    توی دوستامم ک خیلی عالی اونایی ک دورادور خبر دارم ازشون خوب رابطه ای ک خواستن خلق کردن خیلی راحت و الان سال هاست کنار هم دارن زندگی میکنن

    3.استاد من توی خانواده ای بزرگ شدم ک خیلی خیلی به مرد اهمیت میدادن و همه ای چیزای خوب اول برای مردا بود همه چی دیگه اگه راطه زناشویی بود ک دیگه تا تهش بخون زنه میشد غلام حلقه به گوش طرف و اگه یکی دوس پسر داشت اینو میگفتن طرف خوب عشق و حالش رو با تو بکنه میره یه دختر دیگه رو میگیره فک میکنی تورو میگیره یا اومدن منو از مردا ترسوندن ک آقایون فلانن یا فلانن استاد من توی روابط های قبلیم بی نهایت وابسته میشدم و همش یه ترس از دست دادن داشتم همه کارم میکردم دیگه برای طرف ک از دستش ندم اما خوب تهش قشنگ معلومه از اولش.

    اما یک ساله دارم روی اینا کار میکنم و خصوصا باورهای توحیدی ک وابسته نباشم. روی احساس لیاقتم روی همه اینا دارم کار میکنم ولی هنوز انگار یه کد مخرب توی ذهنم ران شدخ ک داره ناخودآگاه کار خودش رو میکنه و من نمیفهمم اما امیدوارم ک بفهمم چون از اون حرفی ک زدین شاید تو آگاهانه دنبال یک رابطه خوب باشی اما ناخودآگاهت میاد که اگه این رابطه تموم شه من ضربه میخورم. دقیقا همینه من شاید آگاهانه بخوام رابطه داشته باشم اما ناخودآگاهم داره کار خودش رو میکنه انگار حس میکنم یه جور ترس دارم ک برم تو رابطه حالا از چی میترسم؟؟؟ از همه حرفای قبلی ک زدن تو زندگیم و من باید بشینم خودمو حلاجی کنم بفهمم ک اصلا چی داره پس پرده ران میشه.

    خودمو حلاجی میکنم و بعد تو فایل بعدی کامل توضیح میدم ک نتیجه چیشد .

    سپاس گزارم خدای مهربانم بابت خلق استاد

    استاد عزیزم خدا شمارو برای ما حفظ کنه.

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 619 روز

    به نام خداوند غفور و رحیم

    سلام به همه دوستان

    ◀رسیدن به این فایل برام هدایتی بود و در پاسخ به خواسته ام بود که خداوند هدایتم کرد

    و این یه ردپا هست که برگردم و تغییرات خودم رو بسنجم

    🟠 سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    🟢سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

    🟣سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    —————————————————————————————————————————————————————————————————————-

    بحث مالی :

    🟠از لحاظ مالی علاقه زیادی به پول سازی دارم . با کارگری شروع کردم و انواع و اقسام کارها رو انجام دادم . برای داشتن درآمد بهتر در چندین شهر ایران کار و زندگی کردم و سالهاست که دورم . مهارت هام رو افزایش دادم و اون کارهایی که خوشم نیومد و رفتم داخلش کار کردم و یاد گرفتم . حتا از 5 صبح تا 11 شب کار کردم به امید داشتن درامد خوب . چه کار سخت چه درامد دلاری رو هم داشتم . شاید رزومه کاری منو کمتر کسی تو اطرافیانم داشته باشه اما از لحاظ مالی پیشرفت نکردم و همیشه مثل قطره چکان برام پول میومد و بی پول میشدم.

    🟢در تمام اطرافیان از دوستای نزدیک و بچه های دانشگاه و کسایی که هم سن من هستن و ارتباط و وضعیتی مالی شون رو دیدم خداروشکر پیشرفت کردند با اینکه هیچ کدوم کارهایی که من انجام دادم از سختی ها و شهرهای متنوعی و افراد متنوع و مهارت هایم مختلف رو تجزبه نکردن و از همون شهر کوچک به خونه و ماشین و ازدواج کردن و در وضعیت مالی خوبی هستن. ولی من به این در و اون در زدم اما به اندازه تلاشم رشد نکردم

    🟣 باورهای محدود کننده که دارم و تا الان شناسایی کردم

    همیشه تو خونه بحث مالی بود و مادرم التماس میکرد به پدرم که پول بده و حالم همیشه گرفته بود و دوست نداشتم اینقدر از بی پولی صحبت بشه

    اول اینکه پول داشتن دردسر داره و این الگو رو از پدرم دیدم و به واسطه ای که به محسوس در ارتباط و کارهاش شریک بودم زجر کشیدنش و اینکه پول باعث ناراحتی و بلای جونش شده رو دیدم از پول حس بدی گرفتم و گفتم من نمیخوام اینطوری زندگی کنم که زجر بکشم .این الگو توی ذهنم بد تاثیری گذاشت.

    دومین اینکه همین حال خوب و سادگی رو برام لذت بخش تر شده و بازهم فکر میکنم خونه و ماشین باید درگیر باشی و اینکه دوست ندارم یکجا ثابت بشم پس پول بدردم نمیخوره.

    سوم پول ساختن سخته. این الگو برام تکرار میشد کارهای سخت و طاقت فرسا و پول به سختی در میومد و اما چند کار اخر خیلی روم فشار اومد و این توی ذهنم شکل گرفت که پول دراوردن سخته اقاجان پول نخواستم دارم داغون میشم برای یه لقمه نون و مقاومت سختی تو ذهنم شکل گرفت که خودمم حسش میکنم .خصوصا بقیه همکارام مثل خودم افراد از بی پولی و بدبختی میگفتن شعله های اتش رو زیاد میکردن و همه جا بحث مالی مطرح هست الگوی بدی بهم تزریق کرده

    —————————————————————————————————————————————————-

    بحث روابط :

    🟠موقعی که سنم پایین تر بود خیلی دوست داشتم که رابطه رو تجربه کنم اما عزت نفس بسیار پایینی داشتم ولی دوست داشتم رابطه داشتن رو تجربه کنم و همیشه توی ذهنم جنجال بود که نمیتونی و باعث میشد سالها خودم رو سرکوب کنم این باعث شد اعتماد به نفس و احساس لیاقت رو بیشتر از دست بدم و بعدا برم تو فاز ترس و خجالت کشیدن و اینکه چندبار تلاش میکردم اما به در بسته میخوردم و این فکر رو توی سرم میاورد که من به درد نمیخورم. زیبا نیستم .و.. اینا باعث شده که نتونم بفهمم که واقعا من از رابطه چی میخوام و چطور باید فکر کنم

    🟢دوستان نزدیکم رو میدیدم که از همین تجربه روابط و درگیر بودن در روابط باهم که صحبت میکردیم بهتر میدونستن که چه اخلاقی رو میپسندن و در نهایت خداروشکر ازدواج خوبی دارن و من میدیدم که چطور مدیریت دارن توی زندگی و پخته و بالانس عمل میکنند. و در عوض الگو میدیدم که فقط سر سفره عقد همو دیده بودن و به ناچاری زندگی رو ادامه میدادن.

    🟣مهم ترین ترمزی که دارم خودباوری یا همون اعتماد به نفس هست که ترس و خجالت دارم که برم درخواست بدم و در کنارش ذهنم بهانه تراشی میکنه که پول ندارم که واسه کسی خرج کنم و همیشه توی ذهنم میاد که این کارا خرج داره یا حوصله جواب دادن و توضیح دادن به بقیه و چک کردن اونا و همیشه باهم بودن و قر وفر هاشو ندارم.

    خودمو لایق نمیدونم و ذهنم نجوا میده که بیخیال همینجوری تنهایی بهتره و از مسیر دور میشی .

    ———————————————————————————————————————————————————–

    بحث مهاجرت

    🟠یکی از آرزوهایی که از تقریبا از سن کم به خاطر علاقه تماشای فیلم های امریکایی و فرهنگشون داشتم این بود که برم امریکا زندگی گنم و توی لاتاری شرکت کردم و کلیپ های امریکا رو میدیدم . در مورد امریکا میخوندم پاسپورت گرفتم . با وکیل مهاجرتی صحبت کردم که اول بیام کانادا و بعد برم امریکا چون باورم این بود که راه رسیدن به امریکا از کاناداست و دوستم هم اونجا بیزنس ران کرده و رفته و قرار شد باهم کار کنیم و کارهاش رو انجام دادم اما من استپ خوردم

    🟢دوستم رو دیدم که به راحتی کاراش جور شد و خانوادش رفتن و ایرانی هایی که باهاشون اشنا شدم و میپرسیدم که شرایط اونجا چیه و برخی به راحتی و با سن کم از ایران میرفتن و اونجا زندگی میکردن و منم حسرت میخوردم

    🟣باورهای محدود کننده ای که دارم این بود که زبان بلد نیستم که باهاشون ارتباط بگیرم یا اینکه برم اونجا باید چکار انجام بدم و کارهای اقامتی و اداری اونجا چطوریه یا اینکه واسه پول باید چکار کنم اگه بی پول شدم چی ؟ . یا توی ذهنم میگم من که جایی رو نمیشناسم که ساکن باشم

    ————————————————————————————————————————————————————————————————————

    wishing you all the best

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مهدی حوازاده گفته:
    مدت عضویت: 1306 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان عزیز

    سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    یک رابطه رویایی پایدار

    سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

    افرادی هستند که با تلاش خیلیی کمتر و حتی بدون تلاش خاصی اونو دارن توی زندگیشون اما من با اینکه واقعا تلاش کردم و واقعا تغییر کردم هنوز ندارمش . البته که دارم میبینم که هر روز دارم پیشرفت میکنم و آدمای بهتری وارد زندگیم میشن ولی خب هنوز اون رابطه رویایی یا یک دوست بینظیر که ارتباط عمیقی باهم داشته باشیم و در یک راستا باشه باور هامون رو ندارم

    سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    به نظر خودم موضوع احساس لیاقت هست

    من توی یه سری مسائل مخصوصا مسایل مالی خودمو خیلی خوب لایق میدونم اما توی بحث ارتباطات نه

    دیروز داشتم با خودم صحبت میکردم و میگفتم واقعا دیگه بسته مهدی که همش بخوایی توی جمع هایی باشی که هیی بخوایی گفت و گو رو کنترل کنی ، جاهایی که نه بهت خوش میگذره ، نه چیزی یاد میگیری و تازه کی هم تورو عقب میندازه ، به خودم گفتم من که از تنهاییم لذت میبرم پس بیام این تعارف ها و خجالت ها از نه گفتن و مهم بودن نظر بقیه رو بریزم دور و به خاطر این باور های اشتباه انقدر به خودم ضربه نزنم و خودمو از داشتن ارتباطات رویایی ، ارتباطاتی که من میتونم از لحظه به لحظه اونا لذت ببرم و نیاز به کنترل گفت و گو نیست محروم نکنم چون واقعا خسته شدم از جمع هایی که هم جهت با من نیستند

    به خودم گفتم من ندیدم هیچ کدوم از اطرافیانم حتی نزیک به من عمل کنن ، اغلب آدما درگیر روزمره هستن ، اغلبشون باری به هرجهت هستن ، اما من دارم متفاوت عمل میکنم واقعا نه اینکه ادا در میارم نه من واقعا متفاوتم و این تفاوت خیلی واضحه پس برای چی من باید به هر آدمی قانع بشم ، من سال ها وقت گذاشتم و تلاش کردم کردم تا به این طرز فکر دست پیدا کنم پس برا چی باید اجازه بدم هر آدمی وارد زندگیم بشه هر آدمی که حتی فکر هم نمیکنه چه برسه به تغییر ، مگه من دنبال سیاه لشکرم ، یه نفر آدم فوق العاده توی زندگی آدم باشه بهتر هزار تا ارتباطی هست که هیچ سودی که نداره که هیچ بلکه ضربه هم میزنه

    ماجرا احساس لیاقت هست و نه هیچ چیز دیگه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    جانِ دِگر گفته:
    مدت عضویت: 3380 روز

    سلام. وقت شما بخیر.

    # سوال اول:

    هدفی که برایش برنامه ریزی و تلاش کردم، اما به نتیجه دلخواه نرسیدم:

    بله. هدف مالی من، برای افزایش درآمدم. من در حرفه املاک هستم. اصلا بیرون آمدن من از کار قبلی (مهندس مشاور، چه خیلی اسم و رسم داشت) و اومدن تو این کار، یکی از اقدامات شجاعانه کل دوران زندگی من هست.

    در این کار املاک، خب، یک دوره ای برای من خوب بود، اما اکثر اوقات (مانند شرایط فعلی) چند ماه میگذره و درآمد ندارم.

    مدت زیادی است که خبر خاصی نیست، بگونه ای که الان، برای کوچکترین خرید روزمره ام، باید کلی حساب کتاب و بالا پایین کنم، که از کدام فروشگاه که یه ایپسیلون تخفیف داره، خرید کنم.

    با اینکه همیشه شاکر خداوندهستم، و هر روز صبح، بعد از شکر گذاری، تقسیم کار میکنم با خداوند، اما نمیدونم چرا خدا سهم خودش را انجام نمیده (درخواست من از خدا، هدایت مشتری های خریدار واقعی بسمت من هست).

    من دوره های روانشناسی ثروت 1، عزت نفس، قانون افرینش، راهنمای عملی دستیابی به رویاها،عشق و مودت، سلامتی و کتاب رویاهایی که رویا نیستند، را از همین سایت تهیه نمودم. بویژه از دوره روانشناسی‌ 1 ، با اون همه تبلیغات و بزرگنمایی، واقعا انتظار بهبود وضعیت مالیداشتم. اما یا من هنوز خوب تغییر نکردم، یا اصلا اتکای من به این دوره، اشتباه هست. نمیدونم واقعا ؟!

    # سوال دوم:

    در همین حرفه، کسانی هستند که موفق شده باشند؟

    بله. صد البته. من دارم میبینم بچه هایی که با تلاش فیزیکی مساوی یا حتی کمتر از من، نتایج چند ده برابری و چند صد برابری از من دارند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      علی شاکر گفته:
      مدت عضویت: 1549 روز

      سلام من با کامنتتون ایمانم بیشتر شد به اینکه همه چیز باوره مخصوصا اونجایی که نوشتین :

      من دارم میبینم بچه هایی که با تلاش فیزیکی مساوی یا حتی کمتر از من، نتایج چند ده برابری و چند صد برابری از من دارند.

      ممنون بابت کامنت قشنگت. مطمئن باش اگه من و تو و کسایی که این مشکل رو داریم توی زندگی که نتیجه نمیگیریم، مشکل از خودمونه.به قول شما کسایی هستن که دارن صد برابر نتیجه میگیرن !!

      باید طرز فکرامونو تغییر بدیم. باید همونجور که استاد گفتند، مثل یاد گرفتن یک زبان جدید که باید سالها وقت بزاریم براش، ما هم روی باورامون و تغییرشون وقت بزاریم. ورودی‌ها رو کنترل کنیم، و هزارتا چیز دیگه.

      خیلی کامنت قشنگی بود ممنون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مریم شفیع پور گفته:
    مدت عضویت: 266 روز

    به نام خدای بخشنده.

    سلام استاد عزیزوخانم شایسته مهربون

    چه اهدافی راداشته ایدکه باوجودتلاش فراوان به آن دست نیافته اید؟

    من چند هدف انتخاب کرده ام وبراش کلی برنامه ریزی کرده ومیکنم

    وتمام توان خودر ابرای تحقق اهداف خودبه کار می برم خداراشکر فکرمیکنم وامید دارم بهشون می رسم چون باور داریم.

    وحتی انگیزه شور وشوق فراوان دارم درنهایت بهش میرسم.

    فقط روزی که حس بد داشته باشم و ذهنم درگیرباشه اون روز هرچی تلاش بکنم بهش نمی رسم وبه این باور رسیدم که ذهنم درگیرباشه وآزاد نباشه اون روز هیچ نتیجه ای نمی گیرم

    سیستم به شکلی تعبیه شده زمانی که خواسته ای درون ما شکل می گیردباید محقق شود اگرباور داشته باشیم بدون شک می شود

    به این نتیجه رسیدم که تمام اتفاقات زندگی ما به واسطه باورهاوافکارمارقم می خوره.

    وتمام تلاشم رو میکنم تا اون نتیجه ای که میخوام برسم.

    باتوکل به خدا آن شاالله همه دوستانم ومن به نتیجه ای که میخوایم برسیم خیلی زود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    خوشبخت آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1932 روز

    سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    گرفتن شاگرد برای دوره ای که آماده کردم

    با توجه به تکاملم

    مبلغ کمی گزاشتم

    و حتی به بعضیا گفتم نمیخواد مبلغی پرداخت کنید

    و حتی به بعضیا هم نگفتم دورم هزینه داره

    ولی با این وجود

    در این سه چهار ماهی که استارت کارم رو زدم فقط دوتا شاگرد داشتم

    که یکیش پول پرداخت کرد

    یکیش هم پول نداد و زیاد ارزشی برام قائل نشد

    سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر،یا به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

    استاد عباسمنش عزیزم

    با تلاش کمتر از من

    اطلاعات مشابه یا حتی کمتر از من

    تونسته دوره هاشو به راحتی

    در زمان کمتر

    با قیمت بالاتر

    بدون تبلیغات

    بدون هزینه های زیاد

    با یک دوربین و حتی ویس ساده

    فن بیان معمولی

    استفاده نکردن از تیپ خاص

    به آدم های بیشتر و ثروتمند بفروشه.

    سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    اولین ترمزی که همیشه منو درگیر خودش کرده اینه که

    مگه میشه اخه به همین راحتی

    مگه میشه به همین سادگی

    تو نه مدرکی داری

    نه تاحالا به کسی فروختی

    نه تا حالا اموزش دادی

    افراد دیگه اطلاعات بیشتری میزارن

    افراد دیگ تعامل بیشتری دارن

    افراد دیگه میان جلوی دوربین

    تو فقط کمی فالوور داری

    ویدیو های معمولی میسازی

    حالا کی میاد از اینکارهایی که تو میگی انجام

    که یسری ترمز های دیگه هم هست که تمرکز میزارم تا پیداش کنم به کمک سوالات قدرتمند کننده ای مثل با همین شرایط میخوام فروش بیشتری داشته باشم؟ چطور؟

    هرموقع بهش برخوردم

    میام مینویسم

    خدایاشکرت برای قوانین

    حالا دیگ میدونم توی زندگیم چیکار باید بکنم……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1239 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    چه اهدافی را داشته اید که با وجود تلاش فراوان به آن دست نیافته اید؟

    در کتاب های موفقیت در مورد تحقق اهداف نوشته شده:

    بر روی هدف خاص انتخاب شده تمام تمرکز خود را قرار دهید تا بالاخره به هدف خود دست یابید :

    این دیدگاه کاملا نادرست است

    در نظر داشته باشیم برای تحقق اهداف افراد به سه دسته تقسیم می شوند:

    دسته اول افرادی هستند که:

    هدفی نداشته و هیچ تلاشی در جهت تحقق آن انجام نمی دهند

    دسته ی دوم افرادی هستند که:

    ابتدای سال اهدافی برای خود تعیین کرده اما باز هم هیچ تلاشی برای تحقق آن نمی کنند

    دسته سوم افرادی هستند که:

    هدفی انتخاب کرده برای آن برنامه ریزی تلاش و کار می کنند و تمام توان خود را برای تحقق اهداف خود به کار می برند اما به هدف خود دست نمیابند

    برای دسته ی سوم راه حل ارزشمندی وجود دارد:

    به دنبال الگوهایی باشیم که با تلاش کم در شرایط مشابه ما به نتایج بهتر و بزرگتری دست یافته اند

    چرا افراد با وجود داشتن شرایط یکسان نتایج متفاوتی می گیرند؟

    پاسخ: استعاره ی گاز و ترمز است

    اهداف ممکن است: متفاوت و در حوزه های گوناگون باشد

    تا زمانی که باورهای مخرب داریم:

    مهم نیست تا چه حد تلاش کرده زمان می گذاریم و حتی انگیزه شور و شوق فراوان داریم در نهایت به اهداف خود دست نمیابیم

    تنها با تغییر باورها: نتایج به کلی تغییر خواهد کرد

    باورهایی که :

    در دوران کودکی از شبکه های اجتماعی فیلم و سریالها در ذهنمان شکل گرفته رسیدن به اهدافمان را متوقف یا معکوس می کند

    مهم ترین باورهای مخرب که مانع تحقق اهدافمان می شود:

    *احساس عدم لیاقت و ارزشمندی است

    زمانی که ترمزها و مقاومت های ذهنی خود را شناسایی کنیم:

    به آسانی و راحتی به خواسته ی خود دست میابیم

    با برخورد به تضادها: خواسته ها در درون ما شکل می گیرد که باید محقق شود

    خداوند و جهان :

    سیستم را به شکلی تعبیه کرده: زمانی که خواسته ای درون ما شکل می گیرد باید محقق شود

    اگر خواسته ای داریم که برای آن حرکت می کنیم اما نتیجه بخش نیست:

    100 درصد ترمز و مقاومت ذهنی در مورد آن وجود دارد

    ما همیشه باید با لذت و راحتی به اهداف خود دست یابیم:

    اگر نمی شود ببینیم چه باور نامناسبی در ذهن ما وجود دارد . آن را پیدا کنیم

    تمام اتفاقات زندگی ما:

    به واسطه ی باورها و افکار ما رقم می خورد

    زمانی که ترمزها و مقاومت های ذهنی خود را برمی داریم:

    به آسانی به افراد شرایط موقعیت ها ایده هایی هدایت می شویم که در نهایت به خواسته های خود دست میابیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: