چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟

در این فایل استاد عباس منش درباره یک ضعف شخصیتی مخرب، ریشه های این ضعف و اثرات مخرب آن در زندگی صحبت می کند. ضعفی که تقریبا همه در زندگی خود تجربه کرده اند. 

در این فایل استاد عباس منش ما را از دلایلی آگاه می کند که این ضعف شخصیتی را شکل می دهد، ریشه های آن را تقویت می کند و در نهایت آن را تبدیل به یک عادت ذهنی مخرب می کند. سپس این عادت ذهنی مخرب، کانون توجه ما را به گونه ای جهت دهی می کند که:

 نه تنها نعمت های زندگی خود را نبینیم؛ نه تنها درباره آنچه داریم، ناسپاس شویم؛ بلکه با نادیده گرفتن مداوم داشته های زندگی خود، مرتبا خود را در احساس بدبختی، احساس قربانی بودن و در یک کلام احساس نارضایتی از زندگی نگه داریم. سپس طبق قانون، این فرکانس غالب نه تنها نعمت های فعلی را از زندگی ما خارج می کند بلکه مجراهای زیادی برای ورود ناخواسته ها، مسائل و مشکلات پی در پی به زندگی ما باز می کند. 

با ادامه دادن به این جنس از توجه، وارد مدار ناخواسته ها می شویم. در این چرخه معیوب مرتبا از این مشکل به مشکل بعدی برخورد می کنیم و هر بار بیشتر در این باتلاق فرو می رویم. بدتر از همه این است که: نمی دانیم این باتلاق از کجا و چطور شروع شده و چرا در حال گسترش خودش در زندگی مان است. خبر خوب این است که استاد عباس منش در این فایل با ارائه منطق های قوی، راهکار خروج از این چرخه معیوب و اصلاح این ضعف شخصیتی را به ما یاد می دهد.


تمرین:

آگاهی های این فایل را با جدیت گوش دهید، از کلیدهای آن نکته برداری کنید و برای اینکه اهرم رنج و لذتی قوی برای اصلاح این ضعف شخصیتی در ذهن ما ساخته شود به گونه ای که منجر به تصمیم و اجرای آن شود، پیشنهاد می کنیم در بخش نظرات این فایل مثالهایی از خودتان را بیاد بیاورید و بنویسید از اینکه:

 ذهن شما به چه شکل و درباره چه موضوعاتی مرغ همسایه را برای شما غاز نشان داده است؟ به گونه ای که با وجود نعمت هایی که در زندگی خود دارید، به احساس نارضایتی، قربانی بودن و بدبختی رسیده اید. احساس کردید که حق شما به شما داده نشده و از قافله دیگران عقب مانده اید. ( احساس نارضایتی از همسر، شهر، شغل، رابطه، خانواده، فامیل، فرزند و …) به عنوان مثال:

  • همسایه های دیگران چقدر از همسایه من بهتر هستند؛
  • همسر فلانی، چقدر از همسر من خوش برخورد تر است و چقدر هوای همسرش را دارد؛
  • رابطه دیگران چقدر از رابطه من بهتر است. آخر این هم شد رابطه!
  • هر کشور دیگری از کشور من و قوانین کشور من بهتر است و موفق شدن در آن راحت تر است؛
  • دختران یا پسران فلان شهر، چقدر از دختر و پسرهای شهر من بهترند؛
  • پدر و مادرهای دیگران، چقدر از والدین من بهترند؛
  • مشتری های فلان شهر یا محله، چقدر از مشتریهای محله یا شهر من بهترند؛
  • فلان شغل، چقدر پولسازتر از شغل من است؛
  • مردم فلان شهر چقدر با فرهنگ تر از مردم شهر من هستند؛
  • اوضاع کسب و کار چقدر در فلان شهر بهتر از شهر من است؛
  • فلان محله یا شهر چقدر زیباتر از محل زندگی من است؛
  • و…

الف) به این فکر کنید که در حال حاضر چقدر درگیر این موضوع هستید و این ضعف چقدر در حال اتلاف انرژی و تمرکز سازنده شماست؟

ب) در کل زمانهایی که درگیر این نوع تفکر بوده اید یا هستید، از خود بپرسید:

  1. چرا اینطور فکر می کردم یا می کنم؟
  2. چرا فکر می کنم همسر دیگران از همسر من بهتر است؟
  3. چرا فکر می کنم رابطه دیگران از رابطه من بهتر است؟
  4. چرا فکر می کنم اوضاع در جای دیگر خوب است؟
  5.  ریشه این جنس از تفکرات از کجاست؟ آیا ریشه اینها باورهای قدرتمندکننده است یا محدود کننده؟! اصل است یا فرع؟! 

چ) حالا که از این ضعف مخرب آگاه شده ای، با توجه به آگاهی های این فایل، چه راهکارهایی برای خارج شدن از این مدار مخرب آموخته ای؟ این راهکارها منجر به اخذ چه تصمیماتی برای شما شده است؟ در پاسخ به این چرایی به این فکر کنید که:

  1. چه تغییراتی باید در شخصیت خود ایجاد کنم؟
  2. چه مهارتهایی را یاد بگیرم و بهبود ببخشم؟
  3. و قدم اول را از کجا بردارم؟

موضوع این است که طبق قانون، اگر آگاهانه روی بهبود این ضعف شخصیتی کار نشود، تبدیل به بزرگترین مجرای خروج نعمت ها از زندگی و ورود ناخواسته ها به زندگی می شود. اما تمرکز بر اجرای آگاهی های فایل، این جنس از ایمان و باور را در ما شکل می دهد که:

تغییر شرایط نادلخواه زندگی ام چقدر راحت است و چقدر در دست خودم بوده است و من چقدر به دنبال تغییر این شرایط در بیرون از خودم می گشتم!

منتظر خواندن پاسخ ها و مثالهای تأثیرگذار تان هستیم.


منابع کامل درباره محتوای این فایل:

آگاهی های دوره احساس لیاقت

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟
    296MB
    50 دقیقه
  • فایل صوتی چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟
    48MB
    50 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

594 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 903 روز

    ‌به نام خداوند بخشنده و مهربانم به نام خدایی که با قدرتش قدرت میگیرم خدایا هدایتم کن امروز به بهترینها و زیباترینها و نعمت و ثروت زیاد

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته زیبا رو

    این فایل هم مثل فایلهای دیگه برامون آگاهی داره چون با دید مثبت می‌بینیم و گوش می‌دهیم

    و میدونیم و باور داریم به نفع ماست

    باورهای مخرب اگر ادامه دار باشن و تکرارشون کنیم چقدر ضربه به ما میزنن و موجب تخریب عزت نفس و احساسه لیاقت ما میشن

    مقایسه کردن خودمون با دیگران و زندگی خودمون رو با زندگی دیگران اشتباه بزرگیه

    و هر چه این روند تکرار بشه موجب اتفاقات و شرایط بد میشه از شکلی به شکل دیگر

    مقایسه ریشه در حسادت و باور کمبود داره

    بهترین کار اینکه پیشرفت‌های خودمون رو بیایم در دفتری ثبت کنبم هر چند کوچیک و هر یه هفته بریم و بخونیم تا ذهنمون منطقی بشه و نجواهاشو خاموش کنیم در جا

    که مقایسه بزرگترین مانع برای رشد و پیشرفت مونه

    وقتی مقایسه میکنیم شهرمون رو به شهر دیگه

    یا همسرمون با همسر همسایه

    یا همسایه رو با همسایه محله دیگه

    یعنی ناشکری و دیدن ناخواسته و نازیبایی وناسپاسی داشته ها چون مقایسه و باور مخرب

    جلوی خوش بینی ما رو گرفته و فقط بدی‌ها رو می‌بینیم

    وقتی همش ناشکری کنیم هر جا بریم به بدترین وضع روبرو میشیم و هیچ چیزی با ما هماهنگ‌ نیست چون ذهن عادت کرده به دیدن بدی‌ها و جهان هم به ما نشان می‌دهد چون توجه کردیم

    ولی وقتی تغییر میدیم عادات اشتباه رو می‌بینیم چقدر زندگی راحت و آسون شده هر جا میریم همه چیز خوبه انگار برای ما تمیز و مرتب و خلوت کردن

    مقایسه احساسه بد و ناامیدی و ناسپاسی و لذت نبردن به همراه داره

    و خدا رو شکر میکنم که چقدر تغییر کردم و از زمانی با سایت آشنا شدم دیدگاهم روز به روز بهتر و بهتر می‌شود

    و دیدن مثبتها و شکرگزاری و تحسین زیباییها شده

    و این یعنی رشد و پیشرفت یعنی مدار بالا الهی شکرت

    که کنارمی و با منی

    خدایا شکرت می‌گویم که از زمانی در مومنتوم مثبت هستم چقدر همه چیز در همه زمینه ها عالی پیش میره

    انگار روی شونه خداوند نشستم و داره منو میبره

    استاد عزیزو بینظیرم ممنونتم سپاسگزارتم

    خدایا شکرت برای تمام داشته هایم و داده‌ های امروز که از خزانه ثروت الهیت بر من میبخشی

    چون لایقش هستم

    الهی‌ شکرت سپاسگزارتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    محدثه گفته:
    مدت عضویت: 613 روز

    به نام خدای زیبایی ها

    سلام به استاد عزیزم

    تو جه به نکات مثبت وسپاسگزاری درمورد آنهابه نظرم طلایی ترین نکته برای حال خوب و آرامش و پررنگ کردن زیبایی ها درزندگی ماست

    تمام مدتی که روی نکات مثبت شهرم توجه و تمرکز داشتم روز ب روز به امکانات بهتر و دسترسی به مکان های بهتر هدایت میشدم پدرم در یک شهرک بسیار زیبا و آرام که همیشه دلم میخواست در آنجا ملکی داشته باشیم چون به پارکی که آنجا پیاده روی میکردم نزدیک بود ساختمان ساخت و من به راحتی هرروز صبح خیلی راحت میام الان که زیر درخت های قشنگ سبزپارک که از لای شاخه های درخت ها نور میتابه نشستم و فایل رو گوش دادم فهمیدم چقدر این مدتی که از سایت دور شده بودم داشتم به نکات منفی شهرم خانواده ام و پارتنرم تو جه میکنم و چقدر داره همه ی این نکات پررنگ میشه دقیقا برعکس زمانی که با سایت پیش میرفتم و نکات مثبت هرچیزیو شکار میکردم و بهش توجه میکردم هرروز اتفاقات زیبا تر برام میوفتاد تناسب اندام فوق العاده ای که داشتم و به میزانی که خودم رو دور کردم و دست ب گله و شکایت و اشتباهات دیگران زدم به همون اندازه آرامش و زیبایی هارو داشتم از خودم دور میکردم ولی خدارو هزار بار شکر میکنم که بازهم به مسیر درست هدایت شدم خداوند رو هزاران بار شکر میکنم برای آگاهی های که در زمان مناسب به من رسیدند و زمانی که تمرکز و توجه ام رو روی زیبایی ها بردم فهمیدم چقدر قشنگی ها نعمت ها در اختیار من هست که نادیده گرفتم امیدوارم در این مسیر هدایت و راه درست هرروز جلوتر بروم و بتوانم شکرگزار و قدر دان نعمت هایی که برایم هست باشم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    محمد عباسی گفته:
    مدت عضویت: 2644 روز

    سلام خدمت استاد عزیز گرامی ام و خانم شایسته عزیز و همچنین همه دوستان هم مسیر

    خیلی خوبه که توی این مسیر تمرکزمون روی اصل باشد و دنبال حاشیه ها نرویم

    بسیار فایل عالی و آگاهی بخشی بود هر بار که گوش کنیم باز هم کمه

    وقتی که زندگی دیگران را با زندگی خودمون مقایسه می کنیم و نعمت های خودمون رو نمی بینیم

    چراکه نکات منفی زندگی خودمون رو با ظاهر زیبای زندگی دیگران مقایسه می کنیم

    مثلا بار ها شده که کسی رو دیدم که وضعیت مالی اون از ما بهتر بوده و ما خودمون رو مقایسه کردیم و احساسمون نسبت به زندگی خودمون تخریب شده ، ولی اینجا میشه با دید مثبت نگه کرد ، می تونین پیشرفت های خودمون رو ببینیم و اون فرد و موفقیت هاش رو تحسین کنیم و به خودمون بگیم که ما هم می تونیم به این موفقیت مالی برسیم پس می شود

    وقتی که همون موقع به ذهنمون جهت خوبی بدهیم ، همون موقع احساس بهتری پیدا می کنیم ، البته که ما توی مسیر هستیم با این قانون بدون تغییر خداوند به هر آنچه بخواهیم قطعا خواهیم رسید، فقط کافی است در مدار خوب و مثبتی خودمون رو قرار بدهیم و ورودی های مناسب به خودمون بدیم و ورودی های نا مناسب نداشته باشیم

    ریشه همه اینها تمرکز بر نکات منفی زندگی خودمون است ما می تونیم به هر موضوعی از دید مثبتی نگاه کنیم که احساس بهتری به ما می دهد و توی این اصل هر روز بهتر و بهتر بشویم

    اگر نکات مثبت و نعمت های زندگی خودمون رو ببینیم

    اگر به آینده خودمون با دید مثبت نگاه کنیم که ما آینده ای با نتایج بی نظیر خواهیم داشت با این قانون ما به هر آنچه بخواهیم می رسیم

    نکات مثبت همسر خودمون رو ببینیم و نکات مثبت شغل خودمون رو ببینیم اون وقت زندگی هم لذت بخش تر می شود و هم به همه خواسته ها مون می رسیم

    یکی از تخریب هایی که مقایسه کردن با ما می کنه اینه که باعث می شود سپاسگزار داشته هامون و زندگی و شرایط الان خودمون نباشیم

    الان که به این موضوع آگاه هستیم پس باید آگاهانه توجهمون رو بزاریم روی نکات مثبت زندگی خودمون و به هر موضوعی با دید مثبت و امیدوارانه نگاه کنیم

    در پناه خداوند یکتا شاد ، سلامت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1328 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام

    مرغ همسایه غازه

    یرای من بارها این اتفاق افتاده و البته قبل از عضویت در سایت ، که یکسره درحال مقایسه بودم و با این زاویه دید از داشته های خودم ایراد اساسی می گرفتم و خودم را به احساس بد می رساندم و آین شیوه در همه ابعاد مختلف بود مثلا در دوران دانشگاه من می گفتم ، این استاد ما بدرد نمی خوره بد نمره هست کاش استاد فلانی مال ما بود ، یا کاش من فلان رشته را می خودم چرا این رشته را قبول شدم آینده نداره، درآمد نداره، رشته تحصیلی دوستم بهتره ، حتی کار بجایی رسید که من رشته ام را عوض کردم بعداز 4 ترم درس خواندن .

    بعد رفتم سربازی باز این سبک نگاه بود ، و ذهنم به من می گفت چرا من اهواز افتادم ، تهران بهتر بود ، خوشا بحال دوستانم که الان در مشهد خدمت می کنند ، من چرا اهواز آمدم و هزاران دلایل دیگه،

    در مورد شغل ، باز همین نگاه منو اذیت می کرد ، می گفتم شغل کارمندی خیلی بده ، همه اش باید به ریست احترام بذاری و واسه مرخصی التماس کنی ، شغل آزاد خوبه ، هم آزاد دی داری و هم درآمد بیشتر …

    و هزاران مورد دیگه ،

    ولی الان اصلا اینطور نیستم و از لحظات زندگی ام لذت می برم و اصلا عجله‌ای ندارم و خودم را مقایسه نمی کنم و شکر خدا آگاهی های توحیدی این سایت منو دگرگون کرده و بیشتر اوقات در احساس خوب هستم.

    الان قانون را سعی دارم رعایت کنم، یعنی توجه به زیبایی ها و نکات مثبت، به داشته های خودم توجه می کنم و بابتش خوشحال میشم و سپاسگذاری می کنم البته سپاسگذاری که احساس درونی منو خوب کنه ، چراکه می دونم جهان هستی با احساس درونی من کار داره ، ومن از طریق احساس درونی هست که فرنکاس می فرستم و زبان داد و ستد جهان هستی با احساس درونی و فرنکاس من هست، و کاری با رفتار من نداره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    حسن کفاش دوست گفته:
    مدت عضویت: 2925 روز

    به نام خداوند جان آفرین

    حکیم سخن بر زبان آفرین

    سلام استاد گرامی، خانم شایسته و دوستان هم فرکانسی

    اسناد اینکه مرغ همسایه غاز است یک باور ریشه دار در ذهن من است

    ولی به لطف آموزه های شما استاد گرامی خیلی. تغییر کرده ام.

    من زمانی که کارمند بودم همیشه فکر می کردم که رییس فلان شعبه ای که من کار نمی کنم خیلی بهتره، اخلاق بهتری داره و از این مسائل. ولی جالبه بعد از اینکه با اون رییس کار میکردم تازه می فهمیدم که این موضوع اصلا درست نیست.

    زمانی که رییس شعبه هم شده بودم و با آموزه های شما آشنا شدم خیلی خوب توانستم این موضوع رو کنترل کنم که اصلا مهم نیست کی همکار زیر دست من است، من اگر خوب باشم همکاران خیلی خوب یا من همکار می شوند.

    یه همکاری رو یه شعبه من فرستاده بودند که همه ازش شاکی بودن، و من هم گفتم که نه این بهترین همکار است و با درکی که از قانون داشتم و تمرکز بر نکات مثبت این همکار، همه خودشون خیلی تغییر کردند و بارها به من می گفتند آقای کفاش تا الان هیچ کس از کار من تعریف نکرده، هیچ کس این نکات مثبت من رو به من نگفته بود و خیلی از این طور مسایل.

    باور کنید یه اعترافی که خود این خانم داشتند دوران همکاری ایشون با من بهترین دوران بوده برای ایشون و کلی هم اخلاق ایشون تغییر کرده بود

    این یه نمونه بود که بر قلب من جاری شد که بگم.

    در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    مهدی بیرانوند گفته:
    مدت عضویت: 1832 روز

    خدارو شکر میکنم بابت هدایت لحظه به لحظش

    خدایا شکرت ⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠

    چند روز پیش به دلم افتاده بود بیام این فایلو بیینم. فایل های جدید زیادی بود که ندیده بودم . همه هم عالی ولی خدا گفت بیام اینو ببینم . و اصلا انگار این فایل تماما برای من ساخته شده . از مثالی که برای شهر زدید گرفته که تماما شبیه شهر ماست تا مثال های که در روابط زدید انگار تماما مهری برای تایید نشانه های چند وقت اخیرم بوده .

    از خدا میخوام که به ذهنم نظم بده مثل هر بار ، تا بتونم تو این کامنت هم به زیبایی و روونی هر چه تمام تر یاد اور خوبی ها و قوانینش باشم خدایا شکرت

    استاد درباره شهر گفتن بعضی ها میگن چیه این شهر ما ، همش یه خیابونه و یه بلوار داره . دقیقا شهر ما از اول تا اخرش یه خیابون اصلیه . و یه جای معروف داره بهش میگن بول وار . همون بلوار ولی اینجوری تلفظش میکنن . کلا شهر کوچیکیه .

    یادمه من برای دانشگاهم باید میرفتم مرکز استان برای کاری . همینکه وارد شدم گفتم به به چه شهر بزرگی چقد قشنگ . چقد رفت و امد داره . چه امکاناتی فوق العادست. حالا من قصدم تحسین بود . من تونستم زیبایی هاشو ببینم چون پیش فرض منفی نداشتم . حالا چیزی که خیلی برام جالبه چند وقت پیش دوستم اومد پیشم . اون تو مرکز استان زندگی میکنه . اومد شهر ما

    یکم موندیم تو مغازه مون . بعد گفتیم بریم بیرون . پیاده رفتیم خونه وسایلمو برداشتیم . بعد هم پیاده رفتیم مرکز شهر یه چی خوردیم خیلی ساده . کیفیت غذاهم عالی بود اینم بگم .

    بعد که داشتم با دوستم صحبت میکردم خیلی برام جالب بود که از شهر کوچیک ما اینقد خوشش اومده بود . میگفت چقدر همه چی در دسترسه .

    اینو گفت من اصلا شاخ در اوردم

    گفتم چی ؟

    گفت خونتون نزدیکه مغازتونه . یه لحظه قصد میکنی پیاده میری تا مرکز شهر . رفت و امد چقدر راحته . شهر ما اصلا اینجوری نیس

    دیدم راس میگه از این نظر این شهر عالیه . تمام مجموعه ورزشی هاش یجاس و دقیقا کنار خونه ماست . سینما و داروخونه و لوازم خونگی ها غیره و غیره همه در طول یه خیابون و در دسترسه .

    با خودم گفتم چطور این زیبایی هارو ندیده بودم تا الان .

    نکته دیگه هم اینکه استاد هی مثال میزد که بعضی باور دارن مثلا دختر های کلاس ما خوب نیستن . اینکه استاد خیلی از مثال هاش در باره روابط بود خیلی برام جالب بود چون من امسال هدفم روی روابطمه و میخوام اصلاحاتی درباره رفتارم بوجود بیارم .

    یادمه با دوستم تو دانشگاه داشتم صحبت میکردم .

    بهم گفت بچه های ما چرا اینجورین اصلا خوب نیستن .

    یکی دیگه هم شنیده بودم میگفت دختر خوب پیدا نمیشه همه دیگه تو رابطن الان .

    حالا نکته ای که برام جالب بود من در برخورد های سطحیم در حد همین سلام علیک ، رفتار های خوبی از دختر های کلاسمون میدیدم . خانم های محترم . هنرمند و اهل طبیعت . چند تا از بچه هامون کانال های درسی موفقی هم داشتن. خیلی ها از خودشون درامد داشتن و کار میکردن . مثلا مشاوره تحصیلی دیدم خودم یکیشون میداد . همه ورزشکار

    اغلبشون اصلا ارایش غلیظی نمیکنن . کلا خدا بده برکت ⁦¯⁠\⁠⁠(⁠ツ⁠)⁠⁠/⁠¯

    خودمم هم این اواخر با خانم محترمی اشنا شدم . برام جالب بود که دوستم میگفت اصلا تا حالا ندیدم پسرا حرفی درباره این خانم بزنن . انکار که اصلا نمیبیننش .

    داشتم با خودم فکر میکردم وقتی باورشون اینه که دختر خوب پیدا نمیشه نباید دخترای خوب رو هم ببینن . حالا به قول استاد تمرکزا تماما رو ایراداته . صحبتا هنش درباره اینه که فلان دختر فلان عکسو از خودش گذاشت . فلانی با فلان پسر تو جمع بد برخورد کرد . فلانی فلان اختلال رفتاری رو داره .

    خدازو شکر میکنم که میتونم زیبایی های اطرافمو ببینم

    ازش میخوام منو به ادم مناسب هدایت کنه

    همونطور که میگه زنان پاک برای مردان پاک

    با هدایت خودش جلو میرم

    در اغوش خداوند

    فعلا ⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠⁠)⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    مریم رستمی گفته:
    مدت عضویت: 2907 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    خدایا شکرت اگر گاهی من بتونم غازهای خودم رو ببینم

    واقعا نکته مهمی هست و خیلی وقتها باعث شده ما سپاسگزار نباشیم و حالا به یک تضاد برخوردیم اولا خدا رو مسبب این تضاد می‌دونیم و مثلاً من توی شغلم به یک ناخواسته برخورد کردم و تمام سرمایهمو از دست دادم من میام اولا شغلم رو سرکوب میکنم و این رو کار خدا می‌دونم و اصلا جوری میشم که میام شغل بقیه رو با خودم مقایسه میکنم و داشته هام رو فراموش میکنم و این افکار و رفتارها فقط به خود من ضربه میزنن و باعث میشن منی که به مدت پنج سال حتی سرما نخورده بودم دچار چنان مریضی میشم که باورش سخت هست و توی همون اوضاع سرم به سنگ خورد و خودم رو جمع و جور کردم بیماری من خوب شد و حالم هم خوب شد و کم کم نعمت ها هم سر و کله شأن پیدا شد و چقدر این احساس خوب مهم است و در بیشتر اوقات احساس بد از مقایسه زندگی خودم با دیگران به وجود میاد و این خیلی قوی و موزیانه عمل می‌کنه و ما پیوسته باید احساسم آن رو چک کنیم و بیشتر روی شناخت خودمان کار کنیم و اشکالی ندارد که گاهی ناراحت بشیم ولی باید تلاش کنیم که در احساس بد نمانیم ما هر چقدر بد بیاری داشته باشیم کلی نعمت و ثروت هنوز داریم همونها رو به یاد بیاریم و از نام خواسته اعتراض کنیم اگر مسأله آن به ما مربوط نباشد ولی اگر مسأله به ما مربوط باشد باید آن را حل کنیم و فرار نکنیم

    البته در حالت تئوری خیلی آسان هست در عمل مرد کهن میخاد در پناه الله مهربان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1028 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت حضور در این جمع بهشتی و نوشتن یه کامنته دیگه

    یادمه قبل اشنایی با قانون یه همچین نگاهی رو داشتم راجب دخترهایی که باهاشون وارد رابطه میشدم (روابط ناسالم نه سالم ) روابط پر از ضعف ، بگذریم

    یادمه اون زمان میگفتم دوس دختر فلانی خوبه و دوس دختر من نه دوس دختر اون شوخه و دوس دختر من زود ناراحت میشه و…..

    با اینکه واقعا تا جایی که یادم میاد بنده خداها خوب بودن ،ویژگی های خوبی داشتن ،مهربون بودن و یعنی یادم اومدالان ، باهاشون که بودم

    مثلا مسافرتی میرفتیم یا خونه میگرفتیم انقد قشنگ غذا درست میکردن یا مهربون بودن و احترام میذاشتن و حرف گوش کن بودن و نظر من براشون مهم بود و خدایی از من سالم تر بودن توی رابطه ، یعنی تمام اون ویژگی هایی که مثلا یه پسر توی اون فضای فکری دنبالش بود و داشتن و منم وقتی پیششون بودم لذت میبردم و با قانونم اشنا نبودم اما خب ناخوداگاه تحسینشون میکردم و خب علت اینکه هر بار بهتر میشدن توی رابطه هم همین بود ،اما خب کی اوضاع بد میشد ؟؟؟ کی رابطه زهرمار میشد ؟؟؟ اون موقعی که من می اومدم مقایسه میکردم

    درصورتی که کاملا در اشتباه بودم

    اولا که هدفم هدف درستی نبود توی روابطم و به همین علت هم به علت تنوع طلبی در واقع

    باعث میشد مقایسه کنم یا هر چیزه دیگه ای

    و دقیقا مقایسه دزد لذت و شادیه دزد احساس رضایته ، دزد احساس ارامشه

    یعنی زهر مار میکنه زندگیو به کام ادم

    مقایسه ی چی با چی ؟؟؟

    هر کسی فقط یه دونس توی این جهان

    هر کسی میتونه مسیر خودش رو بره

    هر کسی مختاره تا هر شخصیتی داشته باشه

    هر کسی راه براش بازه که بره هر راهی که میخواد

    همه به یک اندازه به خداوند دسترسی دارن

    همه میتونن رشد کنن یا رشد نکنن

    هرکسی یک گذشته کاملا متفاوتی داره

    هیچ برادر دوقلویی حتی نمیتونن بگن که گذشته ی ما عینا شبیه همه

    چون طرز تفکرات مختلف شکل میگیره

    و انسان انتخاب میکنه که چجوری به موضوعات نگا کنه

    الان میفهمم که مقایسه چقد بده

    چقد نشونه ی ضعف ادمه

    حتی به نظرم اینکه خودت رو با دیروزت مقایسه کنی هم اشتباهه

    تصمیمت هرروز این باشه که از دیروزت بهتر باشی ولی اینکه بیام ببینم اگه از دیروزم بهتر نبودم بزنم تو سره خودم یا خودمو سرزنش کنم ؟؟؟ نه نه نه

    اتفاقا ظهری این فایل توی گوشم بود و تو باشگاه از طبقه بالا اومدم پایین و دو دوست عزیز داشتن باهم حرف میزدن دو دوستی که همه جوره وضع مالیشون خوبه و عالیع و داشتن راجب تغییر حکومت و اینا برن و فلان حرف میزدن

    مثال استاد و زدم براشون قضیه غزافی و حسنی مبارک و صدام و که بعد اینا اوضاع بدتر شد و بهتر نشد و گفتم که موضوع ریشه اییه وقتی طرف توی باشگاه چشم تو چشم میکنه که ببینه مدیریت نمی‌بینه دمبلاشو نزاره سره جاش ،این ادمی که یه مسئولیت سادشو انجام نمیده ،همین ادم میاد میگه که دولت مردان ما فلان و فلان ،(یه نکته اعتماد به نفسیم اینکه در مقابل دو شخص کاملا از نظر مالی موفق و رده بالا نظرمو بیان کردم وکاملا برخلاف نظر اونها بود نظرم و سر تکون دادن به نشانه تایید )

    گفتم دولت زاده ی همین مردمه و یکیشون گف تو عراق و با ایران مقایسه میکنی ،گفتم بحث مقایسه نیس بحث اینه که ملت دنبال راحتین و میخوان یارانه خوب بگیرن و هی میگن خوش به حال عربا و ….. گفتم بحث این ملتیه که میخواد مفت بخوره و بخوابه و هیچ کاری نکنه ،

    یکی از اونور گف اروپا کیف میکنن ملت به خدا (مرغ همسایه غازه ) شخصی این حرف و زد که دو روز از خرید ماشین سه میلیاردیش نگذشته

    از اینور اینا تایید کردن و خندیدن

    اینا فقط به خاطر توجه به نکات منفیه کشوره و خب وقتی غالب ملت همچین تفکراتی دارن خب چرا وضع این نباشه ؟؟؟

    وقتی که همه منتظر یه گرونی و یه خبر بدن چرا این اتفاق رخ نده براشون ؟؟؟

    همین شهر خودم که بعدگوش دادن این فایل سعی میکنم بیشتر و بیشتر توجه خودمو بزارم روی نکات مثبتش ،چقدر نکات مثبت داره

    یه پیتزا فروشی داره برنده شهره توی این صنف

    و صاحبش میاد باشگاه و اونروز بعده سه ماه رژیم مسابقه رفتم و گفتم پیتزایی که خودم میدونم خوبه برات میارم و به پیتزای خفنی برام اورد که حس کردم توی نیاوران تهران نشستم

    یه اسپرسو با الو ورا و شکلات تلخ و بعدش پیتزا اومد و چقدر فضاش زیبا بود چقدر داخل قشنگ و باکلاس بود چقدر مشتری ها ادم حسابی بودن و کارت و دادم و فیش بهم داد و کارت و کشید و اومدم بیرون و دیدم حتی نصف مبلغ غذارم نکشیده و همش تخفیف داده

    یا از دخترای شهر خودم بگم

    که توجه میکنم بهشون و چقدر من عاشق تیپ و استایل این دخترام

    بس که خوش پوش و چهرشون زیباس

    موهاشون و یه مدلایی یا میبندن یا میریرن یا ازاد میزارم من خیلی دوس دارم

    بعضیاشون خجالتی بعضیاشون خنده رو

    بعضیاشون شوخ و حتی شده بارها بهم تیکه انداختن و من سر تکون دادم و خندیدم

    اینا تجربیاتیه که من دارم شاید یکی دیگه این تجربه هارو نداشته باشه که دخترای زیبا و خوش پوش و خوشگل ببینه و معاشرت کنه

    چون نوع نگاه فرق داره فرکانسا فرق داره مدار فرق داره بودن در زمان و مکان مناسب یا نامناسب یا بهتره بگیم جهان مارو در معرض تجربیاتی قرار میده که فرکانسشو میفرستیم و این به نظرم درست تره ،چون از نظر خداوند هیچی زشت و زیبا نیست

    خداوند مخالف هیچ تجربه ای نیست

    خلاصه اینم از دخترای شهر من

    دیگه چی موند ؟؟؟

    اها کسب و کار توی شهر من

    فک کنم این چیزیه که باید به صورت بنیادین در من تغییر کنه

    چون رفتم و دیدم که شهر های شلوغ چقدر پتانسیل ثروت ساختن دارن و در مقایسه با اونا

    میگم که این شهر ضعیفه

    اما خیلی باورهای خوب هست که جایگزین کنم

    اینکه اولا افرادی رو میبینم که دارن عالی پول میسازن توی همین شهر کوچیک و این باور داره شکسته میشه

    دوما خداوند قدم به قدم هدایت میکنه به ایده های پولساز اگر که من باورهام این نباشه که این شهر به درد پول ساختن نمیخوره

    اگر جوره دیگه ای نگاه کنم از منظر فراوانی

    سوما الان دیگه برای دیدن الگوها یا ساختن ثروت بیشتر نیازی نیست برم شهر بزرگ تا باور پذیر بشه برام ، چون یه گوشی دارم که به اینترنت وصله و داخل خونه خودم میتونم میلیون ها الگوی کار افرین موفق نمیدونم ورزشکار موفق ، وکیل موفق ، دکتر موفق و…….. ببینم

    با همین گوشی و به لطف اینترنت و تکنولوژی میتونم فارغ از اینکه هر جایی که هستم ثروت خلق کنم

    و گذشته از همه ی این ها

    این باور خیلی به من کمک میکنه که ارام باشم و اعتماد کنم

    این باور از استاد عزیز که اگر جایی که هستی پتانسیل اون ثروتی که تو میخوای رو نداره ، خداوند جاتو عوض میکنه

    پس من یک تصویری از ایندم دارم و با احساس ارامش داشتن و سپاس گزاری فقط به ایده های الهامی عمل میکنم و مقاومت هارو همواره تلاش میکنم که کم کنم و پامو از ترمزها بردارم و به این فک نکنم که از کدوم مسیر بسپارم و رها باشم

    الهی شکرت .

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم.

    درپناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: