چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟ - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

594 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زینب مرادی گفته:
    مدت عضویت: 1054 روز

    بسم‌الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم وخانوم شایسته مهربانم

    وهمه دوستان

    من هنوز فایل رونشنیدم ولی میخوام کامنت بنویسم حس میکنم نیاز دارم به نوشتن نیاز دارم به اینکه به خودم یه چیزایی رویادآور بشم

    خدایا به توپناه میبرم از این فراموش کاری خودم ازاینکه چقددددد درزندگی من بهبود ایجاد کردی ولی من هنوز بعضی وقتا ازت یادم میره یادم میره خدایی دارم نزدیک خدایی دارم مهربان

    امروز غروب اومدم از خونه بیرون استاد به آسمون نگاه کردم بینهایت آسمون قشنگ شده بود رنگای زردونارنجی که باهم ترکیب شده بود وزیبایی خواصی روبه وجود آورده بود عقل واز سر آدم می‌برد خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 800 روز

    سلااااامممممم

    سلامم خدای نفسسس که هرچه دارم از توعهههه

    عاشقتممممممم

    وای جیغغغغ

    فایل جدید ….

    باورتون نمیشه الان صبح زوده زوده و من توی برنامه ام دیشب نوشته بودم که فردا توی راه دانشگاه فایل جدید. رو گوش بدم و این وقت مرده ی توی راه رو زنده کنم و تمرکزی فایلو گوش کنم و حتی کامنت بنویشم …بعد دیشب به خودم گفتم آخه صبح که فایل جدید منتشر نمیشهههه اینو بنویس برای ظهرت ….گفتم نه …فوقش فایل قبلی رو دوباره گوش میدم کامنت بی نظیرش رو مینویسم …

    خب امروز صبح داشتم یعنی همین الان الان داشتم به ی مت ایستگاه اتوبوس میومدم …

    گفتم بزار برم یه سر به سایت بزنم ….مغزم میگفت برو بابا باید همون فایل قبلی رو گوش بدی ولی باورتون نمیشه لذت سرچ کردن عباسمنش توی گوگل و زدن روی سایت خیلییی بیشتر از اون نجوا ها بود …همین که سایت برام باز شد دیدم یه نقطه ی آبی خوشگل کنار اسامه ذوق زده شدم و با خنده نگاه کردم و با کلی ذوق گفتم خدایاشکرت …‌تا صفحه کامل لود شد و یوهو چهره ی زیبای استاد رو با اون پشت صفحه ی صورتی دیدم و دیگه خیلی سوپرایز شدم و ناخود آگاه به جیغ خوشحالی زدم …..آخ….من چقدر خوشحال شدم ….

    ای جاننننننن و گفتم پس یعنی فایلی روی سایت نمیااادددد و بنر رو خوندم که گفته بود نه …..

    آخ اسم فایللل

    چرا فکر میکنی مرغ همسایه غازه ….

    وای خدایا …چقدر من این چند روز درباره ی این موضوع فکر میکردم که همش انگار به نظرم به خاطر مقایسه کردنههههه….

    و کلید ها …وای خدای من …

    دوباره ه مبحث شکر گزاری …

    استاد دارید چیکار میکنید …

    توی چه فرکانسی از خدا رفتید …

    نزدیک ترین فرکانس نزد خدا مگه سپاسگزاری نبود ….

    فقط منم که حس میکنم شما نورانی تر و خدایی تر شدین ؟

    ای جان دلممممم

    عاشقتونممممم

    برم برای گوش دادن فایل …مرسی ازتون …

    اصلا این چند روز …

    خدا همش داره منو سوپرایز میکنه ….

    عاشقتممممممم

    مرسی ازتون ….

    خدایا دستتو بده به دستم …تا بتونم بهترین آگاهی ها رو یادبگیرم و باور کنم و عمل کنم ….

    إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ 5

    ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ 6

    صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ 7

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    مریم بذرا گفته:
    مدت عضویت: 869 روز

    سلام بر استادعزیزم،سلام بردوستان هم فرکانسی خوبم .

    استادعزیزم سپاسگذارم بابت فایل پر برکت امروز

    خیلی وقته که دارم سعی میکنم صدای ذهنمو توی این موارد خاموش کنم .

    خیلی وقته دارم سعی میکنم نزارم ذهنم منو ببره توی مقایسه کردن .

    خیلی وقته دیگه تا میاد بهم بگه اگه فلان خواستگار رو قبول میکردی الان اوضاع زندگیت خیلی بهتر بود سریع خاموشش میکنم میگم از کجا معلوم الان من با همون فلانی (خواستگار) به مشکل برنمیخوردم.میام خوبی های شوهرمو به یاد میارم میام به نکات مثبتش توجه میکنم.و نمیذارم ادامه بده.

    خیلی وقته تا میخواد بهم بگه تو خونه نداری تو فلان وسیله رو نداری بهش میگم اره ولی من بدون همه ی اینا ارزشمندم .من خدامو پیدا کردم خدایی که هرموقع بخوام ودر فرکانس دریافت باشم بیشتر از تصورم بهم میده.

    خیلی وقته که تا ذهنم میخواد بهم بگه توی روستای کوچیک که به تازگی به شهر تبدیل شده جای پیشرفت و رشد برای بچهات نیست .سریع بهش میگم بچهای من اگر بخوان در مسیر موفقیت برن خدا از بی نهایت راه اونو رو به مسیر موفقیت میبره اونا در زمان مناسب به بهترین معلم هاو مدرسه ها هدایت میشن و راهشون رو پیدا میکنن.

    خیلی وقته تا میادبهم بگه این جا دیگه چه شهریه همش سرده بیشتراز سالش برف و بارونه ولی سریع میگم اینا هم نعمتن که باید ببینم و شکر گذارباشم اینا همه رحمتن.

    خیلی وقته تا ذهنم میگه اینجا مردمش فقط عادت دارن نسیه خرید کنن ومشتری خوب کمه سریع میگم یادته فلان روز چه مشتری خوبی به سمتت اومد چقدر نقد خرید کرد.میگم ببین توی همین شهر چه مغازه های پر درامدی هست که دارن خرج و مخارج خانوادهاشون رو میدن و چقدر ملک واملاک دارن .

    استاد خیلی وقته دارم سعی میکنم دیگه نذارم گفت و گوهای ذهنیم منو به سمته کمبود و توجه کردن بر نکات منفی ببره .خیلی وقته دارم سعی میکنم خودمو در معرض مقایسه کردن قرارندم

    به اندازه ای که تونستم اینکار رو بکنم ارامشی بی نظیر نصیبم شده. به اندازه ای که تونستم گفت وگوهای ذهنمو کنترل کنم به همون اندازه نعمت و ثروت واردزندگیم شده

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    خدایا شکر که در مسیر این اگاهی های ناب قرار گرفتم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    زهرا جعفرزاد گفته:
    مدت عضویت: 1549 روز

    سلام به استاد عزیزم

    استاد من این پیش فرض ذهنی رو دارم که ” من بچه درس خون و خیلی خوب و پر تلاشی ام اما درسا سخته اما سیستم اموزشی مشکل داره اما دبیر خوب و مدرسه خوب خیلی تاثیر داره و.. ”

    اوایل این جملات از اونجایی شروع شد که من برای اوجیه عملکردی که اونطور که باید خوب نیود ازش استفاده کردم ‌. چرا؟ برای تایید طلبی برای اینکه بقیه منو همون شاکرد خوبه بدونن و بازم تحسینم کنن

    اینقدر این روند تکرار شد که الان واقعا از زجراور ترین کارها اینه که من بخوام بشینن پشت میز کناب بخونم – و در جهت تغییر و اصلاح این موضوع هم با وجود یه مقدار اگاهی که دارم باز هم در این زمینه بهش عمل نمیکنم

    با توجه به توضیحات شما بیشتر برام واضح شد که من دارم هر روز این شخصیت نامناسب با خودم حمل میکنم و توانایی پذیرش مسئولیت زندگیم ندارم

    فکر میکردم برم پیش فلان مشاور و فلان کنابا لخرم و … همه چی درست مبشه -ولی به قول شما من شخصیتم رو هم با خودم حمل کردم

    من چرا فکر میکنم درسا سخته؟ این کار سخته؟

    مگه من اصلا چند بار وقت گذاشتم اصلا سرتیتر کتاب بخونم؟ مگه چند بار روش مطالعاتی ام عوض کردم؟ مگه چند ساعت در رور بهش اختصاص دادم؟ ایا سوالی داشنم پرسبدم؟ ایا نصتی های انرژی ام حذف کردم که با ذهن باز تری بخوام این کار انجام بدم؟ اگه از نوشتن بدم میاد ایا فایل صوتی امتحان کردم؟ ایا ساعت خوابم منظم کردم ایا ورزش منظم و تغدیه مناسب تر داشتم که جسم سلامت تر و اماده تری برای این کار داشته باشم؟ و…

    من هیچ کدام از این کارا نکردم – معلومه وزنه زدن واسه ادمی که تا حالا باشگاه نرفته زجر اوره ولی یکم که بگذره با همون دمبل ها احساس لذت توی عضلاتت می پیچه

    به یقین میگم هر موقع ورزش میکنم لذت میبرم از کشش و انقباض عضلاتم انگار حالم جا میاد انگار جسمم سبک تر میشه حس جاری بودن یه نهر روان توی بدنم دارم

    فکر میکنم پرسیدن متداوم همین سوالا از خودم میتونه باور مخربی که دلرم به چالش بکشه و بهم در جهت بهبود کمک کنه

    خیلی لذت بردم وفتی با تکجه به صحبت هاتون متوجه شدم اگه میخوام بدونم چه باوری دارم باید به واقعیت زندگیم نگاه کنم

    چه چیزی اطرافمه که از نظرم جزئی لز زندگیمه و هیچ بحثی روش ندارم؟

    خیل قشنگ داخل جلسات دوره احساس لیاقت گفتین که اگر اطرافت ادمایی مشکل دار هست به خاطر اینه که تو ادم حمایت گری هستی

    اگه به نکات منفی توجه کنیم از جنس همون برای ما تکرار میشن برای ما تکرار میشن و میشن واقعیت زندگیمون و ما قدرت خلق واقعیت زندگیمون داریم

    اگر کسی باور داشته باشه مردم شهرش بی فرهنگ هستن کاملا میتونه با منطق و دلیل حتی شمارو قانع کنه که ببین اینا واقعا بی فرهنگن

    پس من باید یاد بگیرم با بقیه بحث نکنم و بخوام ثابت گنم فلانی تو اشتباه میکنی

    و من میتوانم با کار کردن امروز روی خودم فردای متفاوت تر داشته باشم و این بهم امید میده احساس خوب و نومید ارامش میده

    بار اول هست که فایل گوش دادم و اولین چیزی که برای کامنت گذاشتن به ذهنم اومد لین موضوع بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    سید مهدی جزایری گفته:
    مدت عضویت: 2145 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام استاد شایسته

    سلام دوستان بهشتی ام که هر کدام تان مثل یک گل منحصر به فرد، در گلستان سایت استاد عطرافشانی می‌کنید

    من خیلی کم کامنت می گذارم و بیشتر علاقه دارم کامنت های منتخب بعضی از دوستان رو که درک عمیقی از قوانین دارند رو بخوانم و چیز یاد بگیرم

    و اینطوری قانون رو برای خودم تکرار کنم

    ولی بعضی وقت ها یک سری سپاسگزاری ها دارم در مورد موضوعات مختلف از جمله اعضای بدن ، ه آنها را در سایت کامنت می‌کنم

    این بار به سراغ نعمت زبان رفته ام

    بله! زبان!

    همین زبان که یک عضله کوچک در دهان ماست ولی چه فایده های بسیاری دارد

    همین زبان فسقلی !

    که من وقتی در اینترنت سرچ کردم، دیدم چه دنیایی دارد برای خودش و از چه بخش‌های مختلفی تشکیل شده

    البته زبان از دو جهت قابل بررسی و شکرگزاری است: یکی از جنبه ظاهری و پزشکی آن ، و یکی هم از جنبه کارکرد آن در سخن گفتن

    ======================================

    1. خدایا شکرت بابت نعمت زبان

    2. خدایا شکرت که زبان عضو چشیدن مزه ها در بدن ماست

    3. خدایا شکرت بابت پرزهای زبان

    4. خدایا شکرت بابت بزاق زبان

    5. خدایا شکرت بابت عصب های زبان

    6. خدایا شکرت بابت سلول‌های چشایی

    7. خدایا شکرت بابت عصب زبانی حلقی

    8. خدایا شکرت بابت مخاط: بافت مرطوبی که پوشاننده زبان است

    9. خدایا شکرت بابت پاپیلا: برجستگی های ریز که به زبان ظاهری ناصاف می‌بخشد

    10. خدایا شکرت بابت اتصال زبان به دهان، از طریق تارهای بافتی

    11. خدایا شکرت بابت استخوان لامی که محل قرار گرفتن زبان است

    12. خدایا شکرت بابت فرنوم زبان: یک نوار عضلانی که زبان را به پایین یا کف دهان وصل می‌کند

    13. خدایا شکرت بابت قسمت های مختلف زبان، شامل اینها:

    • راس یا نوک زبان

    • بدنه زبان

    • فورامن سکوم

    • شیار انتهایی

    • لوزه زبانی

    • دریچه های اپی گلوت

    • قوس کام فارنکس

    • چین گلوسو اپی گلوت جانبی

    • ریشه زبان

    • لوزه پلاتین

    • پاپیلای رشته ای

    • پاپیلای جامی شکل

    • شیار میانی زبان

    ======================================

    14. خدایا شکرت بابت دو سطح بدنه زبان: سطح خشن پشتی (بالایی) و سطح شکمی صاف (تحتانی)

    15. خدایا شکرت بابت فرنوم زبان = بافتی نرم در دهان است که در یک خط نازک بین لب ها و لثه ها در بالا و پایین دهان قرار دارد.

    16. خدایا شکرت بابت لوزه های زبانی = مجموعه از بافت ها که در ریشه زبان قرار دارند و کارکرد آنها، جلوگیری از عفونت است

    17. خدایا شکرت بابت نقش مهم زبان در جویدن و بلع و خوردن غذا و نوشیدن مایعات

    18. خدایا شکرت بابت نقش مهم زبان در درک مزه ها و طعم‌ها

    19. خدایا شکرت بابت نقش مهم زبان در تولید صدا و صحبت کردن

    20. خدایا شکرت بابت نقش زبان در تنفس

    21. خدایا شکرت بابت نعمت گفتار

    22. اگر ما قادر به سخن گفتن نبودیم و نمی توانستیم صحبت کنیم ، چه مشکلات مختلفی برایمان پیش می‌آمد

    مثلاً نمی توانستیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم، نمی توانستیم سواد و دانش بیاموزیم، نمی توانستیم به عزیزان مان ابراز علاقه کنیم و خیلی موارد دیگه

    23. خدایا شکرت بابت عضلات زبان که دو دسته هستند: ذاتی و خارجی . و هر کدام هم چند نوع هستند !

    24. خدایا شکرت بابت غدد زبان که سه نوع هستند: مخاطی، سروز و گره های لنفاوی

    25. خدایا شکرت بابت اعصاب زبان

    26. خدایا شکرت بابت سیستم تامین خون زبان

    ======================================

    27. خدایا شکرت بابت ماهیچه های اسکلتی زبان

    28. خدایا شکرت بابت غدد بزاقی زبان

    29. خدایا شکرت بابت بافت چربی زبان

    30. خدایا شکرت بابت جوانه های چشایی، که زبان توسط این جوانه ها به تشخیص مزه ها کمک می‌کند

    31. خدایا شکرت بابت بخش‌های مختلف جوانه های چشایی از جمله اینها:

    • حفره چشایی،

    • عصب چشایی،

    • سلول‌های پشتیبان،

    • میکروویلی

    32. خدایا شکرت بابت ماهیچه های مختلف زبان از جمله ماهیچه طولی، ماهیچه عرضی، ماهیچه عمودی و …

    33. خدایا شکرت بابت شریان های مختلف زبان

    34. خدایا شکرت بابت وریدهای مختلف زبان

    35. خدایا شکرت بابت سیستم تخلیه لفناوی زبان

    36. خدایا شکرت بابت محل مناسب قرار گرفتن زبان: در کف حفره اصلی دهان

    تا حالا فکر کردیم که اگر اگر زبان در جای دیگری از بدن مان بود چی میشد؟! به نظر من اصلاً قابل تصور نیست!

    ======================================

    37. خدایا شکرت بابت نعمت زبان کوچک ، که وظیفه آن جلوگیری از ورود آب و مواد غذایی به درون بینی است

    38. خدایا شکرت بابت چهار نوع مخاط زبان

    39. خدایا شکرت بابت غده زیرزبانی

    40. خدایا شکرت بابت گیرنده های چشایی که به ما توانایی تشخیص مزه ها را می‌دهند

    تصور دنیای بدون طعم و مزه وحشتناکه!

    41. خدایا شکرت بابت گیرنده چشایی شوری

    42. خدایا شکرت بابت گیرنده چشایی ترشی

    43. خدایا شکرت بابت گیرنده چشایی تلخی شیرینی

    44. خدایا شکرت بابت عصب چشایی : که پیام عصبی را از بخش‌های مختلف زبان به مغز منتقل می‌کند

    45. خدایا شکرت که زبان با حذف ذرات غذا و باکتری ها از دندان ها و حفره دهان، به تمیز کردن دهان کمک می‌کند.

    46. خدایا شکرت بابت سپتوم زبانی: قسمت عمودی که زبان را به دو بخش چپ و راست تقسیم می‌کند.

    47. خدایا شکرت بابت شیار انتهایی: این شیار به شکل وی انگلیسی، بخش پشتی زبان را از بخش جلویی آن جدا می‌کند

    48. خدایا شکرت بابت غشای موکوزی: این غشاء پوشش دهنده کل سطح زبان است و وظیفه آن، جلوگیری از ورود میکروب و عوامل بیماری از به درون بدن است.

    ======================================

    49. خدایا شکرت بابت هشت عضله زبان: چهار عضله درونی و چهار عضله بیرونی

    50. خدایا شکرت بابت ماهیچه چانه ای زبانی ، که کار جلو و پایین آوردن زبان را برعهده دارد و این ماهیچه، زبان را حین دم بالا می آورد و به عنوان گشادکننده حلق عمل می‌کند

    51. خدایا شکرت بابت ماهیچه طولی بالایی زبان ، که کار تغییر شکل دادن زبان هنگام جویدن و بلعیدن را برعهده دارد

    52. خدایا شکرت بابت ماهیچه عرضی زبان، که کار باریک و درازتر کردن زبان را برعهده دارد

    53. خدایا شکرت بابت ماهیچه عمودی زبان، که کار تخت و پهن کردن زبان را برعهده دارد

    54. خدایا شکرت بابت ماهیچه کامی زبانی ، که زبان را بالا می کشد

    55. خدایا شکرت بابت ماهیچه نیزه ای زبانی ، که کار آن بالا کشیدن و عقب کشیدن زبان است

    56. خدایا شکرت بابت ماهیچه لامی زبانی

    57. خدایا شکرت بابت ماهیچه غضروفی زبانی ، به طول دو سانتی متر، که کار پایین و عقب کشیدن زبان را برعهده دارد

    58. خدایا شکرت بابت عصب زیر زبانی ، که عضلات درونی و بیرونی زبان را عصب رسانی می‌کند

    59. خدایا شکرت بابت خستگی ناپذیر بودن زبان. در یک نوشته علمی می خواندم که :

    بر خلاف سایر ماهیچه های بدن که با انجام فعالیت دچار کسالت می‌شوند، زبان تنها عضوی می‌تواند باشد که علیرغم سخت کوشی و جنب و جوش هیچگاه خسته نمی‌شود زیرا دارای 8 ماهیچه است و انعطاف بالایی دارد

    60. خدایا شکرت که به وسیله زبان و جوانه های چشایی آن، می‌توانیم طعم‌های مختلف را بچشیم و درک کنیم. واقعاً دنیا بدون طعم خوراکی ها چه کسل کننده میشد!!

    خدایا شکرت که اگر هر ثانیه و هر لحظه مشغول شکرگزاری تو باشم، همه عمر من کفاف نمی‌دهد که بتوانم ذره ای و فقط ذره ای از نعمت‌های تو را شکرگزاری کنم چرا که نعمت‌های تو بی انتهاست.

    خدایا شکرت

    بچه ها دوست تان دارم

    در پناه حق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2217 روز

    به نام خدا

    .

    همیشه یه جاهایی هستن که از این جایی که من هستم بهتره

    واقعا این تضاد یا این باور را خیلی من در افراد می بینم که مثلاً کشور ژاپن . چین ووو این خدمات را

    در اختیار مردم کشورش قرار داده ولی ما در کشورمان همه دزد هستند و هیچ خدماتی را در اختیار ما قرار نمی دهند .

    یا اینکه رییس جمهور کشورهای دیگه همه نوع خدماتی . یا اینکه حقوق در اختیار مردم قرار داده اند ولی ما در کشورمان باید همیشه سگدو بزنیم

    و یه هیچ جا هم نمی‌رسیم .

    استاد این خوشگلی شده یه واقعا برای همه تفریح یا بهتره بگم برای بعضی ها چشم کور کن

    من این مورد را در خودم خیلی درست کردم

    مثلا در عروسی ها همه باید به آرایشگاه بروند و خیلی هم برای همه شده معضل

    .

    همیشه من خودم همین طور بودم همیشه پدر و مادر همه بهتر از پدر و مادر من بودند و همیشه

    من در حالت مقایسه بودم و همیشه هم از این

    تضاد ضربه می خورم .

    .

    من در شهرستان زندگی می کنم و همیشه میگم تهران و مشهد همین جور پول روی زمین ریخته

    و همه همینطور برمیدارند در صورتیکه باز هم می بینم در شهرستان خودم خیلی از افراد از ثروتمندان

    شهرم هستند و هر روز هم ثروت خودشون رو

    بیشتر می کنند با ایده های متفاوت و زیاد .

    .

    بله درست میگید استاد. همیشه در حالت مقایسه

    همیشه همه را می بینم غیر از زندگی خودم

    .

    مثال زیاده ولی باید بررسی کنیم ببینیم چرا این طور

    و چرا اینطوری فکر می کنیم ؟

    تا مقایسه در هر موردی باشد به جایی نمی رسیم

    این باید درست شود.

    .

    من همیشه میگفتم خانمهای شهرهای دیگه همه

    خوب همه مهربون هستند و خانمها و زنان شهر من

    همه بد همه بد جنس همه آب زیرکار هستند

    در صورتیکه خدا را شکر وقتی این را فهمیدم به

    خودم گفتم همه خوبن همه عالین و به اندازه ای که باور کردم به اندازه ای که تونستم در زندگیم

    و در شخصیتم این باور را درست کنم که همه چه خانمها چه آقایون و همه و همه هر حال که هستند

    همه خوبن همه وجه خوب خودشون رو به من نشون می دهند به همه مون اندازه اوضاع تغییر کرد آدمها نگاه شون به من به شخص من عوض شد

    و همه خوب شدن در برابر من خدا را شکر.

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    روح اله محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1159 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام عرض میکنم خدمت استاد وهمه دوستان همراه

    انگار خداوند این فایلو اختصاصی برا ی من گذاشته

    قربون خدایی برم که هادی وحامی هرلحظه ماست وبه قول خودش تو قران هدایت کردن ما رو برخودش واجب کرده وهر موقع ماواقعا ازش هدایت میخایم مارو هدایت میکنه

    واقعا این چند روزی که گذشت سردرگم وکلافه بودم واعصاب داغون چرا چون مدام داشتم خودمو با دیگران مقایسه میکردم که به عنوان مثال پسر داییم باوجود اینکه سنش از منم پایین تره ازدواج کرد به راحتی وتو هنوز اندر خم یک کوچه ای یا همسایمون ماشین مورد دلخواهشو خرید ولی من نه یا بهمانی به فلان موفقیت رسید وده هانمونه دیگه وچنان احساسمو بد میکرد که حد وحساب نداشت طوریکه سردرد میگرفتم ازشدت افگار منفی که به سرم میومد البته تو بعضی مواقع میتونستم کنترلش کنم با به یادآوری هزاران نعمتی که دارم ولی خو یه جاهاییم زورم نمیرسید وکم میاوردم که فهمیدم که این مقایسه کردن جزو پاشنه آشیلهای منه که باید خیلی روش کار کنم وبه قول استاد شرایط ما خیلیم بدنیست ولی چون ذهن میره سمت مقایسه دیگه هیچ وقت داشته هارو نمیبینه ونداشته هارو برامون بولد میکنه تااحساسمونو بد کنه ومارو تو سیکل بد بندازه وگرفتار کنه واتفاقات بدی برامون بیفته چون قانون اینه که ما به هر موضوعی که توجه کنیم چه آگاهانه چه ناآگاهانه چه بادلیل چه بی دلیل برای جهان فرقی نمیکنه وبدون قضاوت اونو وارد زندگیمون میکنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  8. -
    حسن کفاش دوست گفته:
    مدت عضویت: 2988 روز

    به نام خداوند جان آفرین

    حکیم سخن بر زبان آفرین

    سلام استاد گرامی

    سلام خانم شایسته و مهربان

    سلام دوستان همفرکانسی

    چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غاز است.

    اینقدر به این موضوع فکر کرده ایم که برایش ضرب المثل ساخته ایم.

    پس این پاشنه آشیل ما از گذشته بوده و هست.

    همه این مثالهایی که استاد شما زدید را من اعتراف می کنم که داشته ام و شاید همین الان هم دارم ولی شدت آن به مراتب کمتر شده است.

    استاد من یکی از مواردی که شما اشاره نکردید را بگم که متاسفانه من خیلی دارم و آن هم در زمان رانندگی است که خیلی از مواقع من فکر می کنم آن لاینی که من رانندگی می کنم همیشه شلوغ ترین است و لاینی بغلی من خلوت تر است و اینکه می بینیم اع من حرکتی ندارم در لاین خودم ولی ماشینی از لاین بغلی من داره حرکت می کند دوباره این باور در من تقویت می شود که اع کاملا درست فکر می کنم و باعث میشه که مدام تغییر لاین داشته باشم. البته که باهم اعتراف می کنم الان خیلی کمتر شده است ولی قبلا خیلی زیادتر بود.

    این هم ایراد است که لاین کناری خلوت تر است و وقتی که دقت می کنم الان در رفتار خیلی از افراد دیگر هم می بینم و همین چقدر باعث بیشتر شدن ترافیک و یا حتی تصادفات می شود.

    من زمانی که با قوانین آشنا نشده بودم همیشه هر شعبه ای که کار می کردم فکر می کردم این شعبه اصلا خوب نیست و شبعبه دیگری بهتر است( قبلا کارمند بانک بودم) و از قضا اگر بعد از مدتی به همان شعبه به زعم خودم بهتر می رفتم میگفتم که نه این شعبه الان بد شده همان شعبه قبلی من بهتر بود. این یک اپیدمی در ذهن من و خیلی از همکاران من بود و فکر میکنم االان هم هست برای آنها.

    در کامنت یکی از دوستان خواندم که مقایسه کردن مثل خوردن یک لیوان زهر است و به خودم یادآوری می کنم این را که هرزمان می خواهم خودم را مقایسه کنم با دیگران اینکه آیا حاضر هستم یک لیوان زهر سمی را که چرکین و کثیف هم هست را بخورم؟ باید خودم تلاش کنم و تلاش کنم که در عمل خودم را فقط با خودم مقایسه کنم و بس. و این تلاش را خیلی دارم انجام می دهم و خوب کار خیلی سختی است ولی ارزشش را دارد.

    خیلی نگاه ریزبینانه ای در این فایل و امیدوارم که خودم در وهله اول و دوستان دیگر هم به همین شکل اصلا فکر نکنند که مرغ همسایه غاز است، نه تلاش کنم خودم از جایی که هستم و از مسیری که دارم میروم لذت ببرم واحساس خوبی داشته باشم و ایمان داشته باشم که احساس خوب = اتفاقات خوب و این قانون جهان هستی است.

    در زندگی دیگران سرک نکشم

    فضای مجازی را کمتر کنم حتی از اینی که هست هم کمتر کنم

    خودم را با خودم مقایسه کنم

    همه اینها را باید در عمل انجام دهم و اینها را بیشتر به خودم باید یادآوری کنم که در عمل از این آگاهی ها استفاده کنم

    استاد عزیزم سپاسگزارم

    خدایــــــــــــــــــا شـــــــــــــــــــکرت

    در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    سحر احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2632 روز

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می جویم.من را به راه راست هدایت کن

    سلام به همه .سلام به استاد توحیدی.

    استاد دارم تلاش میکنم هر روز توحیدی باشم اما هر روز مچ ذهنم میگیرم که یک جا دارم شرک می‌ورزم.من از قبل توحیدی تر شدم الان میفهمم کجا دارم شرک می‌ورزم.پس خدا روشکر.

    قبلا که اصلا نمیدونستم شرک دارم الان میدونم کجاها شرک دارم.دونستن اینکه شرک دارم یک قدم در جهت توحیدی شدن است. قبلا من کمالگرا از خودم عصبانی میشدم اما الان میدونم باید شکرگذار همین باشم .

    باید سعی کنم روی نکات مثبت تمرکز کنم.

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  10. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1468 روز

    به نام خدای رحمان!

    سلام به استاد نازنین و هم مدارمون که انگار یه کانال بزرگی بین ما و اون هست و هر چی که این اواخر از ذهن ما میگذره رو با سرعت نور به استاد می رسونه تا دوباره با یه فایل فوق العاده و تاثیر گذار حضور پیدا کنند و خاتمه بدهند به تمام اون شک و شبهات و ما رو در این مسیر نورانی و سراسر از نام و یاد خداوند،نگه دارند و ثابت قدم!

    سلام خدمت بانو شایسته ی عزیز و

    سلام به تمام دوستان عزیز و هم فرکانس در این سایت بهشتی…

    راستی سال 2025 میلادی رو خدمت همگی تبریک عرض می کنم و امیدوارم هر روزمون بهتر از روزهای گذشته باشه و سال پر از یاد خدا،پربرکت و آگاهی و آرامش و در صلح بودن با خودمون رو پیش رو داشته باشیم!

    استاد جانم!

    در مورد بخش اول صحبت هاتون منم همچین پاشنه آشیلی داشتم و دارم و محیط کوچک محل زندگیمون رو همیشه مقایسه می کردم و اکثرا روی کمبودها و اون فرهنگی که باب شده تو این محیط و زیاد خوشایند نیست تمرکز داشتم و به قول شما به هر چی که تمرکز کنی از جنس همان بیشتر و بیشتر وارده زندگیمون میشه ولی با آشنا شدن با شما و سایت ارزشمندتون کمی بهتر شده ام ولی هنوز جای کار داره و از امروز قول میدم و متعهد میشم تا بیشتر زیبایی ها و نکات مثبت شهر کوچکم رو که پر از طبیعت و کوههای فوق العاده ست رو ببینم و تمرکزم رو از کاستی ها که بقول شما در همه جای دنیا هست و مهم زاویه ی دیده ماست که چطوری و با چه دیدی به این جهان زیبا نگاه کنیم وگرنه میشه تو بهشت هم عیب و ایراد پیدا کرد اگر ذهنمون رو درست نکنیم و بر زیبایی های جهان اطرافمون تمرکز نکنیم،انشاالله و به امیده الله در این مورد هم مثل اکثر موارد به یه بهبود نسبی می رسم و توجه می کنم به هر نکته ی مثبت بزرگ و کوچک!

    دیشب جایی مراسم جشن مهمون بودم و این محیط ما دقیقا مثل همون معیارهایی که خودتون گفتید و اکثره خانم ها بشدت بر بولد کردن زیبایی های خودشون،فخر فروشی،اینکه من همسرم بیشتر از بقیه منو میخواد،زیورآلات طلای آنچنانی،آرایش های غلیظ،لباس های چند میلیونی و هزاران مورد دیگه که خیلی بها میدن به چنین چیزهایی و همگی اخت شده بودیم بااین چیزا و فکر میکردیم که نشان خوشبخت بودن زن ها داشتن چنین ویژگی هایی هست ولی از قبل هم ذات من با این مدل چیزا راحت نبود و زیاد دوست نداشتم ولی به خاطر جامعه اکثرا از روی اجبار انجام میدادم ولی از وقتی شایستگی و لیاقت خودم رو از درون به نسبت اون کار کردنم درست کردم نمیگم کامل ولی نسبت به قبل خیلی بهتر شده و خودم راضی هستم و انشاالله به کمک خدا بهتر هم میشه که دیگه مثل قبل حساسیت های آنچنانی برای بودن در چنین مراسماتی که بیشتر شوعاف و خودنمایی هست ندارم و خیلی راحت یه دست لباس نو می پوشم و خیلی ساده حضور پیدا می کنم و همین دیشب که جشن بودیم خانم هایی بودند که عمل های زیبایی و آرایش غلیظ کرده بودند و اونقدر از همون کارهایی که به گمان خودشون خوب بودند حرف زدند و اونقدر خودشون رو به روز و آنلاین نشون دادند و من هم همون طوری ساکت نگاهشون میکردم که خدایا اینا در چه مداری هستند و چه کارها که در آینده به خاطر بهتر بودن از امروزشون انجام نخواهند داد و اون قدر راحت هستم از این انتخاب که خودم رو درگیر این فرعیات نکنم که خدا میدونه!

    همونجا یکی از اون خانم ها علنا گفت ما این همه کار انجام دادیم ولی هنوز نتونستیم به زیبایی اندام تو برسیم چقدر همیشه رو فرم هستی و چندین ساله که این مدلی هستی بااینکه کاره خاصی انجام ندادی ولی بهترین تو این مراسم بودی و انگار همون تایید خداوند رو از زبان بنده هاش دریافت می کنی که هر چقدر بیشتر خودت رو از درون دوست داشته باشی بیشتر زیباتر و جذاب تر از نگاه دیگران هستی و همونجا انگار فهمیدم خدا داره باهام حرف میزنه برخلاف اکثره اونا که هزینه های میلیونی برای چند ساعت انجام داده بودند اون حس رضایت درونی دوباره در وجودم بیدارتر شد و فهمیدم همین کاره درست هست و هیچ علاقه ای به نشون دادن خودم ندارم نه اینکه دوست نداشته باشم چون این ویژگی انسان هست ولی بخوام خودم رو به دیگران نشون بدم که من در این دوساعت بهترین هستم نه ندارم ولی خوش پوش بودن رو دوست دارم و خرید کردن لباس رو می پسندم،چون منطقی نیست که توی دوساعت خودمون رو آنچنانی نشون بدیم من همیشه به خودم میگم که آیا من توی خونه هم مثل همون دوساعت هستم یا نه!؟

    یا برای نشون دادن خودم به آدما خودم رو این طوری می کنم!؟

    بخدا هیچ کدوم از ما صبح بیدار نمیشیم تا ساعت ها بنشینیم جلوی آینه و آرایش کنیم بعد بیاییم سره میزه صبحانه!

    همون سادگی و خوش پوش بودنم تو خونه،تمیز و مرتب بودنم با همون معیار هم توی جامعه و بیرون حاضر میشم و اکثرا میگن که چرا آرایش نمیکنی و چرا مثل بقیه نیستی،لباس های گرون قیمت نمی پوشی!؟

    یه جواب ساده،دوست ندارم،اینطوری راحتم و واقعا هم همینطوره خیلی اذیت میشم مثله اونا باشم ولی برخلاف اونا من اینطوری راحتم حتی هر کجا که برم با همین سادگی و راحتی میرم و امروز مطمئن شدم که همین راه درسته چون دیشب هر چقدر گفتند که اینکارو رو بکن ولی ذره ایی هم فکر نکردم به چیزایی که اونا گفتند با احترام گفتم چشم ولی کوچکترین فکری از ذهنم نگذشت که بخوام کاری بکنم چون من میدونم بااین ویژگی ها خودم انتخاب کرده ام که در این جهان سراسر زیبایی حضور داشته باشم و همیشه به این فکر میکنم که همین طوری با همین ویژگی هم بر میگردم پیش خودش،چون من رو آرایش کرده نمی فرستند نزده خدا(ایموجی خنده)

    همین،راحت باشیم با هر آنچه که هستیم و سخت نگیریم به خودمون که همه ی اینا گذرا هستند بجای آرایش و پیرایش بیش از حد ظاهرمون،بجای عمل های زیبایی،کمی و اندکی هم به درون خودمون برسیم و اون وقت و انرژی رو بزاریم برای برطرف کردن عیب های درونی خودمون،کمتر قضاوت کنیم،کمتر غیبت کنیم،کمتر حسادت کنیم،کمتر بخواهیم چشم بقیه رو در بیاریم و بیشتر خودمون رو بشناسیم و هر روز یه قدم کوچک برای بهتر شدن خودمون و نزدیکتر شدن به خدای خودمون برداریم!

    شکر خدا بهترین بدن و اندام و صورت رو دارم،بهترین همسر دنیا رو دارم که هم خوش تیپ هست و هم فوق العاده خوش اندام و زیبا و مهربون،بهترین بچه ها رو دارم،زیباترین خونه رو تو شهرم دارم،بهترین فروشگاه شهرمون رو داریم،بهترین رابطه رو با همه دارم،بهترین شرایط رو از هر نظر دارم،سالمترین بدن رو تو کل عمرم دارم،بهترین باغ ها رو داریم،بهترین تفریحات رو داریم و در کل راحت هستیم و به این راحت بودنم هم افتخار میکنم ،به ساده بودنم،به عاشق همه چی بودن بقول یکی از دوستان تو خیلی آسون گیری حتی از ابرای تو آسمون هم لذت می بری!

    آره من یاد گرفته ام که لذت ببرم از رشد کردن گل هام،از آبی آسمون،از با خدا بودنم،از اینکه عاشقانه هر وقت شب بیدار شدم بهش سلام کنم و شکر کنم از اینکه دوباره لذت بودن در این دنیا رو و بودن در کنار عزیزانم رو بهم داد،من لذت میبرم از دیدن خواهرم،از لبخند زیبایش که آرامش درونش را به من هدیه میدهد،من لذت میبرم از همه چیز حتی از دیدن زنبورعسلی که در این سرمای زمستان بخاطر من اومده تا من ببینمش و تحسین کنم خالقش رو…

    استاد جانم خیلی نزدیک شدیم به مدارت و به لطف خدا خیلی رشد کرده ایم از هر بابت که هر لحظه رو زندگی می کنیم و لذت میبریم، خیلی سپاسگذار هستم از خدایی که جواب میده به فرکانس های ما و همونی میشه که ما می خواستیم!

    راضی باشیم و سپاسگذار که خداوند ظرف وجودمون رو بزرگتر کنه برای دریافت نعمت های بیشتر!

    قربونت برم خدا جون که بنده هات هم مثله خودت گل هستند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      بهار بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 1731 روز

      سلام دوست عزیزم اعظم جان

      «شکر خدا بهترین بدن و اندام و صورت رو دارم،بهترین همسر دنیا رو دارم که هم خوش تیپ هست و هم فوق العاده خوش اندام و زیبا و مهربون،بهترین بچه ها رو دارم،زیباترین خونه رو تو شهرم دارم،بهترین فروشگاه شهرمون رو داریم،بهترین رابطه رو با همه دارم،بهترین شرایط رو از هر نظر دارم،سالمترین بدن رو تو کل عمرم دارم،بهترین باغ ها رو داریم،بهترین تفریحات رو داریم و در کل راحت هستیم و به این راحت بودنم هم افتخار میکنم ،به ساده بودنم،به عاشق همه چی بودن بقول یکی از دوستان تو خیلی آسون گیری حتی از ابرای تو آسمون هم لذت می بری!»

      تحسین میکنم عزت نفس و صلح درونی شما را

      تحسین میکنم ثروتی که دارید

      چقدر لذت بردم که نوشتید بهترین خانه ی شهرمان را داریم.

      چقدر خدا را شکر کردم برای همسرتان

      و هزاران بار در دلم تحسین کردم احساس لیاقت درونی و اصیلی که دارید.

      چقدر قشنگ توحید را در زندگی تان اجرا میکنید

      احسنت به شما

      خداوند از خزانه ی غیبش به شما مرور مرور ثروت و دلار و عشق و شادی و خوشبختی بدهد.

      همانا او رحمن و رحیم است.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 3031 روز

      بنام الله

      سلام به اعظم عزیز

      چقدر لذت بردم از کامنتت وباخواندن هرسطر تحسینت کردم چقدرحرفات برام لذت بخش بود ودقیقا وقتی مااحساس ارزشمندی خودمون را به درونمون گره بزنیم دیگه نیاز به عمل‌های زیبایی ،طلا وجواهرات آنچنانی ولباسهای میلیونی نداریم

      واین قسمت کامنتت آره من یاد گرفته ام که لذت ببرم از رشد کردن گل هام،از آبی آسمون،از با خدا بودنم،از اینکه عاشقانه هر وقت شب بیدار شدم بهش سلام کنم و شکر کنم از اینکه دوباره لذت بودن در این دنیا رو و بودن در کنار عزیزانم رو بهم داد،من لذت میبرم از دیدن خواهرم،از لبخند زیبایش که آرامش درونش را به من هدیه میدهد،من لذت میبرم از همه چیز حتی از دیدن زنبورعسلی که در این سرمای زمستان بخاطر من اومده تا من ببینمش و تحسین کنم خالقش رو… خیلی به من حس خوبی داد ومن این حس خوب را هزار برابرش برایت از قادر متعال خواستارم سپاسگزارم که هستی ونوشتید ممنونم بانو

      زیباترین زیباترین ها را در هر لحظه از زندگی از رب العالمین برایت خواستارم وامیدوارم زندگی ات همیشه سرشار از حال خوب وانرژی وثروت باشد

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: