چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟ - صفحه 3

594 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    خوشبخت آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1935 روز

    سلام استاد عزیزم

    چقدر لبخندتان در اول این فایل دلنشین است

    ممنونم از شما

    خدایا شکرت استاد عزیزم ممنووون چققدررر این فایل به موقع بود از وقتی که فایل چرا از راه راست دور میشویم یا به ان نزدیک میشویم رو گزاشتین و درک کردم مقایه چه بلایی سره انسان میاره یع سری کلید ها گرفته بودم یه سری راه حل هارو فهمیده بودم اما دوس داشتم در مورد راهکار مقایسه بیشتر بفهمم بیشتر به یقین برسم تا چیزایی که فهیمدمو بیشتر بفهمم و فراموشش نکنم و با یقین ادامه بدم چقدر از خداوند در خواست کردم که راهکار محکی بهم ارائه بده مخصوصا وقتی توی جمع هستم

    اگر بخوام بنویسم در چه مواردی مرغ همسایه را غاز نشان داده و به احساس بدبختی رسانده باید ساعت ها صحبت کنم

    ولی چند موردشو مینویسم تا بهم یاد آوری بشه

    اینکه آدم به شرایط بقیه احترام بزاره و تحسین کنه چیز بدی نیست و اتفاقا از ویژگی های انسانیت هست اما ما همیشه مقایسه میکنیم همه چیز رو

    و نمیدونم چرا اینکارو همیشه به صورت ناخود آگاه انجام میدیم

    وقتی میخوام ارزش یچیزی رو بسنجیم با چیز دیگ مقایسه میکنیم

    در هروصورت نمیدونم دلیلش چیه اما مقایسه نابود کرده مارو

    من یادمه دوستان دیگر دوستمو با خودم مقایسه میکردم و میگفتم برای اونا بیشتز وقت میزاره

    به اونا بیشتر محبت میکنه و دوس داره

    به خاطر اینکه اونا بهتر از من هستن من شاید بلد نیستم شاید زشتم شاید چیزی ندارم شاید شاد نیستم شاید با من خوش نمیگذره منو دوس نداره اینکارهارو میکنه چون میخواد فاصصله بگیره از من چون منو دوس نداره

    یا شرایط زندگی تقریبا هرکسی که میشناختم میگفتم خوبه فلان چیزو دارن فلان شادی رو دارن ما چی با اینکه داشتم

    اما هررررررررررررر وقت تعریف میکردم ناخود آگاه خودم رو پایین تر میدیدم

    انگار باید من پایین بودم تا اونا بالاتر بودن انگار جا برای همه نیست انگار یه ترازو

    یا میگفتم بدن اونا از من بهتره

    غذای اونا از من بهتره اونا بهتر غذامیخورن راحت ترن لذت بیشتری میبرن اگر فلان غداهارو بخورم راحت ترم شاد ترم

    اونا مشتری هلشون راحت از من خرید میکنن

    تکامل اونا بهتر و سریع تر از منه

    اونا تفریخاتشون جداب تره

    اونا شاد ترن

    سبک زندگی اونا بهتره

    همسر اونا خوش برخورد تره با ادب تره مهربون تره رمانتیک تره

    اونا پولدار ترن اونا به فراوانی بیشتر باور دارن

    اوان بخشنده تر از منن

    اونا با ایمان ترن

    و خیلی مسائل دیگ که همشون باعث میدن حال خیلی بدی بهم دست بده

    ینی متوجه بودم وفتی این افکار میاد به سرم حالم فورا بد میشه فورا گریم میگیره فوران بی انرژی میشم

    به خودم به توانایی هام شک میکنم و میگم من کلا آدم پوچ و بی ارزشم

    خداوند به من کمک نمیکنه من آدم جدا افتاده ای از خداوند هستم

    وقتی تنها بودم عالی بودم میگفتم خدا عاشق منه اما اگر یک نفر رو حتی میدیم مهم نیست اون کی بود و چه ویژگی داشت ذهنم وفرا شروع میکرد به مقایسه و میگفت تو نزدیک تر یا دورتری بخدا

    واگر میگفت نزدیک تری وا اون دورتره میکفتم خدایا تو مگه عادل نیستی تو چه خدایی هستی منم خواستم اینم خواسته پس چرا به من دادی منو هدایت کردی اینو نکردی و شک میکردم به قوانین میگقتم ممکنه یه جاهایی منم هدایت نکنه با اینکه با تمام وجود میخوام

    این نجوا مخصوصا در مواردی که اون فرد از نزدیکانم بود بیشتر میشد به خاطر عشق زیادی که به نزدیکانم دارم و شروع میکردم به سرزنش خدا به قول یکی از نزدیکانم خدا به ما بالام ینی بچم گفته

    منظور کنایه از ناعادل بودن خدا

    و مخصوصا بعد از فایل چگونه به راه راست هدایت میشویم یا از آن دور میشویم

    بیشتر اینن موضوع و این نجواهای مخرب مقایسه و تاثیرش رو در زندگیم دیدم

    و گفتم خداااااااای من چقدر نابودگر بوده و من نمیدیدم

    و واقعیتش خیلی ترسیدم اما گفتم خدایا میدونم کمک میکنی این نجوارو کنترل کنم

    میدونم راه کنترل این نجوارو یاد میگیرم

    یادمه از ترس از دیدن واقعیت تاثیر این نجواها روی حالم روی دور شدنم از خداوند بیشتر درک کردم که باید تنها باشم باید ورودی هامو کنترل کنم

    باید به هیچکس نگاه نکنم

    قبلا فکر میکردم نگاه نکردن به شبکه های اجتماعی وعکی عای دیگران صرفا برای کنترل یکسری چیزهای منفی و اشتباه هست که نشون میدن مثل تجملات و اینا ولی بعدش فهمیدم که به خاطر مقایسه است به خاطر اینکه ذهن ما ناخود آگاه مقایسه میکنه و از خداوند دورمیکنه حالا نتیجه مقایسه هرچی که باشه

    این باشه که تو بهتری یا بدتری

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    الف) به این فکر کنید که در حال حاضر چقدر درگیر این موضوع هستید و این ضعف چقدر در حال اتلاف انرژی و تمرکز سازنده شماست؟

    واقعیت خیییلیییی

    و انرژی منو خیلییییی تلف میکنه

    و باعث میشه من خیلی به خودم فشار بیارم تا کار زیاد تر از تکاملم انجام بدم تا به احساس خوب موقتی حاصل از پیشرفت برسم به محض گذشت مدت کوتاه دوباره باید یه کار جدید انجام بدم تا به خودم ثابت بشه که خدایا ببین من لایق بودم

    از چیزایی که منطقی خلق کردم ادت نمیبرم و شکرگزار نیستم برای اینکه دستاورد هامو مقایسه میکنم

    میگم اینکه چیزی نیست…….

    البته خیییییییییلیییییییییی توی شکرگزاری پیشرفت کردم و زندگیم بهشت شده اما زمان هایی که کمی بی انرژی هستم و خداوند یادم میره دلیلش همیشه

    ولی خب من میدونم که باید تکاملی جلوبرم و شکر خدا از خودم راضیم و سعی میکنم توجه نکنم و به خودم آفرین بگم

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    ب) در کل زمانهایی که درگیر این نوع تفکر بوده اید یا هستید، از خود بپرسید:

    چرا اینطور فکر می کردم یا می کنم؟

    واقعیت به نظرم

    لحاظ نکردن قانون تکامل

    و بیاد نداشتن اینکه شکرگزاری هست که حال مارو خوب میکنه

    نه خونه و ماشین و همسر رویایی

    چرا فکر می کنم همسر دیگران از همسر من بهتر است؟

    فکر میکنم چون شرایطش بهتره حالشم بهتره

    درحالی که شکرگزاری و بیاد اشتن خداوند که حال مارو خوب میکنه

    خیلیارو دیدم همسرشون عاااالیه

    شرایط ظنذگیشون ثروتشون عاااللییییه

    مثلا توی امن ترین و زیبا ترین کشور دنیا زندگی میکنن اما افسردن برای اینکه اصل راضی بودنه شکرگزاری

    چرا فکر می کنیم رابطه دیگران از رابطه من بهتر است؟

    به خاطر درک نادرست ما از خوشحالی و رضایت مندی

    چرا فکر می کنم اوضاع در جای دیگر خوب است؟

    خوشی های خودمونو نعمت های خودمو نمیبینیم

    ریشه این جنس از تفکرات از کجاست؟

    ناشکری

    حرف مردم

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    آیا ریشه اینها باورهای قدرتمندکننده است یا محدود کننده؟!

    محدود کننده

    اصل است یا فرع؟!

    فرع

    _

    چ) حالا که از این ضعف مخرب آگاه شده ای، با توجه به آگاهی های این فایل، چه راهکارهایی برای خارج شدن از این مدار مخرب آموخته ای؟

    تمرکز کنیم برداشته های زندگی خودمون

    و شکرگزار باشیم

    در کل روز

    نه فقط چند دقیقه بعد هم بهونمون این باشه جواب نمیده

    نخوایم خودمونو به دیگران ثابت کنیم

    و نخوایم بگیم ما بهتریم

    یا بدتریم فرق نمیکنه

    طرح سوالاتی برای اینکه گفتگوهای ذهنی خودمونو در زمان شروع مقایسه جهت دهی کنیم

    وقتی مقایسه شروع میشه بگیم

    مثلا مقتی میخوایم اونا از من بهترن

    من بدبختم و فلان

    توی ذهن خودمون بگیم خدایا من چه چیزایی دارم؟ و شروع کنیم به سپاس گزاری

    و اگر ذهنمون شروع کرد به گفتن اینکه چه فایده بگیم هرکسی یه چیزی دوس داره و براس تلاش کرده از خدا خواسته

    و ادامه داده و بهش رسیده

    توهم اگر میخواستی ادامه میدادی نا امید نمیشدی میرسیدی

    یا میتونیم بگیم که ما از پشت پرده خبر نداریم معلوم نیست

    یا میتونیم بگیم هانیه اگر تمرکز کنی برنکات منفی زندگی خودت باعث میشی اتفاقات منفی جذت کنی پس بی قیدوشرط خودتو دوس داشته باش

    یا میتونیم این سوال رو طرح کنیم که هانیه به نظرت تو ثروتمندی؟ تو دارا هستی؟تو رابطتت خوبه راضی هستی؟ به نظر بقیه کاری نداشته باش تو راضی هستی؟

    و اغلب مواقع آدم میگه اره شکر خدا

    و اگرم بگه نه من میخواستم فلان جا باشم فلان کارو بکنم فلان چیزو داشته باشم آدم میتونه بگه اوکی تو الان از اینایی که داری استفاده کن لذت ببر به اونا هم میرسی طبق قانون خداوند

    تو احساست خوب باشه حالت خوب باشه اونارم خدا میده بهت

    ساعاتی از روز روز براس سپاس گزاری تمرکزی بزاریم

    و تمرینتانی انجام بدیم که سپاس گزاری برامون راحت تر بشه

    مثل دوش گرفتن

    پیاده روی

    ورزش

    قانون سلامتی

    قهوه

    مراقبه

    کنترل ورودی ها و اعراض کردن از صحبت های منفی تصاویر منفی

    قران خوندن

    این راهکارها منجر به اخذ چه تصمیماتی برای شما شده است؟

    برای سلامتیم

    برای کارهام ارزش قائل بشم

    و حرکت کنم

    حالم خوب باشه

    کارهام رو با دقت بیشتر و تمرکز بالاتری انجام بدم

    از فکر کردن به دیگران و دنبال نکات مثبت دیگران گشتن بیام بیرون و فقط روی خودم کار کنم

    و بفهمم که من خودم کلی کار دارم کلی نیاز به کنترل وردی دارم

    بنابر این با اینکه خوشحالم از کار کردن روی خودم بیرون نمیام

    و انی اصلی رتین نتیجه برای منه که این مسیر رو ادامه میدم

    صبح زود بیدار میشم و کارامو انجام میدم برای اینکه وجود خودم رو لایق دریافت الهامات و نعمت و ثروت خداوند میدونم

    برای شغلم حرکت میکنم وایده های الهامی رو اجرا میکنم چون شکرگزارم بابت شغلم خودم

    از هسمرم خانودادم شهرم کشورم راضیم و خیلی خوشحال که دارم اینجا زندگی میکنم واقعا خوشحال میشما واقعا

    تمرکزم مدیریت میشه

    از ضرر ها جلوگیری میشه

    ثروت رو درک میکنم و میفهمم که راحتی و ارامش هم یک قسمت اصلی از ثروته

    گلایه نمیکنم از کسی

    شکایت نمیکنم از کسی

    فقط سپاس و سپاس و سپاس

    اگر هم یه تضادی پیش اومد سعی میکنم فراموش کنم و حرکت کنم حالمو خوب کنم و بگم خیریتی هست کنترل ورودی کنم و مطمئن باشم خیره

    در پاسخ به این چرایی به این فکر کنید که:

    چه تغییراتی باید در شخصیت خود ایجاد کنم؟

    سپاس گزار از خداوند و همچنین دیگران

    سگا گزاری از وسیله هام

    شهرم کشورم

    انتظارات خوب داشتن از آدمها

    حرکت کردن و فعالیت بدنی با کار کردن وسپاس گزاری از خودم

    باخودم حرف زدن با خداوند حرف زدن برای خداوند زندگی کردن

    کارکردن روی خودم نه دیگران

    چه مهارتهایی را یاد بگیرم و بهبود ببخشم؟

    مهارت کارکردن

    مهارت سپاس گزاری

    مهارت ارزش قائل شدن برای خودم

    مهارت تقویت باور فراوانی

    مهارت تقویت عشق

    مهارت تقویت باور توحیدی بودن

    مهارت لذت بردن

    مهارت راضی بودن از خودم

    مهارت انتظار مثبت داشتن از ادم ها

    مهارت کنترل ذهن

    مهارت ارزش قایل شدن برای خودم

    و مهارت ادامه دادن

    و مهارت سپاس گزاری حتی اگر فکر میکنیم اشتباه کردیم

    مهارت دیدن بیگ پیکچر

    و قدم اول را از کجا بردارم؟

    از همینجایی که هستم همون کارهایی که برای زندگی فعلا میدونم که باید انجام بدم

    عاشق خودم باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  2. -
    زهرا حسینیان گفته:
    مدت عضویت: 423 روز

    به نام خالق یکتا

    درود بر استاد بزرگوارو تبریک سال نو میلادی خدمت شما و دوستان عزیزم

    سپاسگزارم از تهیه این فایل ارزشمند. این مشکل احساس میکنم در بین انسان ها بسیار فرا گیر هست.

    تجربه شخصی من این بوده که سال ها قبل همسرم کسب و کاری داشت که درآمدش رضایت بخش نبود. و ما هر دو معتقد بودیم در شهر محل زندگی ما این کسب و کار در آمد خوبی نخواهد داشت ولی در عوض در تهران بسیار موفق خواهد بود.

    ما کسب و کار را به تهران انتقال دادیم ولی متاسفانه بعد از شکست، هزاران دلیل داشتیم که این شغل در تهران هم جوابگو نیست.

    و با ضرر سنگینی از انتقال کسب و کار به شهر دیگر ، به خیلی عقب تر از قبل از لحاظ مالی برگشتیم‌ .

    در آن سال ها من متوجه این مسائل نبودم. که به لطف خداوند و کمک استاد عزیز در تلاش برای بهبود هستم. با دیدن این فایل اولین چیزی که به ذهنم رسید این تجربه ما بود.

    موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    اکرم گودرزی گفته:
    مدت عضویت: 800 روز

    سلام به استاد عباسمنش و اعضای محترم سایت خداروشکر بابت این آگاهی های ناب به خدا هروقت وارد سایت میشم انگار ی دنیای جدید میبینم هیچ وقت برام تکراری نمیشه من بعداز دوره زیبای 12 قدم تازه فهمیدم که مسیر چقدر اشتباه بوده همیشه می گفتم شهر ما هیچ کاری پیدا نمیشه اگه میخوام موفق بشم باید برم تهران می گفتم تو تهران پول ریخته فقط باید زرنگ باشی جمع کنی وچون موفقیت مهاجرت را نداشتم از تلاش کردن منصرف میشدم خداروشکر که منم وارد این مدار شدم الان تو سن 55 سالگی توی شهر خودمان درآمد دارم ی خیاط خوب هستم البته مهاجرت را دوست دارم به دلیل این که تجربه و جاهای جدید ببینم نه به دلیل این که شهرستان نمیشه پول ساخت من اگر اززندگی راضی نیستم باید توی باور های خودم بگردم وآنها رو درست کنم نا هدایت بشم به سمت خواسته هام باید مسولیت افکار و گفتار خودم را بپذیرم مقایسه کردن باعث میشود من هیچوقت به فکر تغییر خودم نباشم در گذشته مقایسه باعث میشد من در مدارنارضایتی بیشتر قرار بگیرم و بازهم نارضایتی بیشترین وارد زندگی شودالان به لطف خدا و آموزه های استاد سعی میکنم بیشتر مسولیت رفتاهایم را بپذیرم سعی میکنم ب سپاسگزار داشته هایم باشم سعی میکنم از هرآنچه دارم لذت ببرم و خودم راشدی کردم که فقط به زیباییهای اینجا توجه کن شکرخدا بیشتر زیبایی میبینم کارم بهتر شده البته خیلی خیلی هنوز باید روی باورهای کار کنم بسیار از شما استاد بسیارسپاسگزام وازخدا بهترینها را برایتان آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    حامد حسامی گفته:
    مدت عضویت: 3108 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    از استاد عباسمنش بسیار سپاسگزارم که این فایل هدیه ای ارزشمند و عالی و سرشار از آگاهی ناب را برای ما به اشتراک گذاشتند و سال جدید میلادی را به گروه تحقیقاتی عباسمنش وهر کس که این نوشته را میخواند تبریک و تهنیت عرض میکنم و آرزوی بهترین اتفاقات را دارم.

    چقدر اسم این فایل آگاهانه انتخاب شده است،چرا فکر میکنیم که مرغ همسایه غاز است؟؟

    واقعاً انسان با توجه به نکات مثبت و شکر گذاری اتفاقات خوب را وارد زندگی خودش میکند و خوبی ها همیشه در حال زیاد شدن هستند.

    در هرکجا که هستیم با انسان بودن و شکرگذاری اتفاقات خوب را وارد زندگی خود میکنیم،قبل از تماشای این فایل،من آیکون من را به سمت نشانه‌ای امروزم هدایت کن را لمس کردم و به فایل 221سفر به دور امریکا هدایت شدم و در آن فایل زیبا خانم شایسته می‌گفتند که من در چند روز یک دفتر شکرگذاری را پر کرده ام و داشتند دفتر جدید خود را نشان می‌دادند واقعاً یکی از دلایل موفقیت استاد عباسمنش و خانم شایسته همین حس شکرگذاری بوده است.

    ولی متأسفانه بدنه ای جامعه برعکس این موضوع فکر میکنند مثلاً من در شهرستانی که هستم مردم می‌گویند که مردم این شهر از همه جا بدتر هستند و ای کاش مثلاً ما در تهران زندگی میکردیم و جالب است که من چند سالی در یک شهر دیگر زندگی میکردم و آنجا نیز مردم می‌گفتند که بچه ای اینجا فلان است و اینجا از کل ایران بدتر است و این طرز تفکر همیشه باعث جذب بدتر ها در زندگی ما میشود.

    اما طرز تفکر درست این است که من همین جا که زندگی میکنم خوب است و الله را شکر میکنم به خاطر همین موقعیت ولی مثلاً در تهران برای انجام همین شغلی که در شهرستان فقط حقوق پرداخت می‌کنند کارفرما بیمه ای تعمین اجتماعی هم رد میکنند و حق مسکن هم پرداخت می‌کند و اگر شخصی برای بهتر شدن اوضاع مثلاً مهاجرت کند به تهران موفق می‌شود نه برای فرار کردن از اوضاع فعلی…

    در مورد بیزینس هم من دوتا دوست دارم که باهم فامیل هستند و هردو یک شغل مشترک دارند یکی از آنها که پدر و مادر ثروتمند تری نسبت به شخص دیگر دارد ولی مدام از شغل و حرفه اش گله و شکایت میکند و همیشه هم اوضاع کاری ومالی اش نابه سامان است،اما آن شخص دیگر با وجود اینکه در خانواده ای ضعیف تری نسبت به آن یکی پرورش یافته اما هیچ وقت گله و شکایت نمیکند و مرتب تمرین ورزشی خود را انجام میدهد و همیشه اوضاع مالی و زندگی خوبی را دارد تجربه می‌کنند.

    و چقدر زیبا استاد عباسمنش مثال مهاجرت را زدند که ما در فلان جا زندگی میکنیم و به خاطر این که فکر میکنیم که فلان شهر یا کشور بهتر است و چون انتظار خوبی ها را در آن مکان جدید داریم در ابتدا اتفاقات خوب را تجربه میکنیم ولی وقتی که با اولین مسائل و مشکلات مواجه می‌شویم دوباره تمرکز میکنیم بر نکات منفی واین تمرکز باعث میشود که دوباره اوضاع در همین مکان جدید هم بشود مثله مکان قبلی و حتی بدتر از مکان قبلی هم بشود،دراین موضوع هم باز من یاد یکی از کاربران سایت استاد عباسمنش افتادم که قبلاً در کامنت های خود نوشته بودن که موفق به مهاجرت شدن وخیلی از این موضوع خوشحال هستند ولی در کامنت جدیدی که نوشته بودن گفتند که اصلاً آن چیزی که فکر میکردن نشده و پشیمان شده هستند.

    با این باور که بگوییم من خوب هستم ولی شرایط شهر من و خانواده ای من و شرایط بیرونی باعث شده که من به جایی نرسم باعث میشود که خود را در مشکلات بیشتری غرق کنیم و این باور قدرتمند کننده را بسازیم که من هستم که اوضاع و شرایط زندگی خود را رقم میزنم.

    و هر وقت که به این صورت فکر کردیم که من مشکلی ندارم و آدم ها و دیگران هستند که مشکل دارند بدانیم که مشکل از خودمان است.

    در مورد شبکه های اجتماعی خود من تقریباً در تمام طول زندگی بدهکار بودم و اکنون که کمتر از دوسال است که فیسبوک و اینستاگرام و دیگر شبکه های اجتماعی را از تلفن همراه خود پاک کرده ام همان اوایل تمام بدهی های من پرداخت شد والان مقداری هم پس انداز دارم وکلی وقتم برای انجام کارهای مهم باز شد و اکنون چند ماهی است که دیگر حتی بازی های فوتبال را نیز از تلویزیون تماشا نمیکنم و خلاصه بازی هارا از اینترنت دانلود میکنم و تماشا میکنم و همین جوری دارم جلوی کارهای بیهوده و وقت گیر را میگیرم.

    آرزوی بهترین ها را برای شما دارم

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  5. -
    سیمین منصوری گفته:
    مدت عضویت: 989 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استادم، مریم جانم و دوستان عزیزم

    واقعاااا نمی‌دونم چطور خدا رو شکر کنم برای این هدایت‌های هر لحظه اش که اگر باورش کنیم لحظه ای احساس تنهایی و سردرگمی و بی لیاقتی و کمبود و… نداریم.

    دقیقا تا لحظاتی قبل از اینکه وارد سایت بشم ، از صبح زود که بیدار شدم ، فکرم مشغول بود و داشتم با خودم حرف میزدم تا بتونم باور فراوانی رو بهتر کنم.

    مدتهاست می‌دونم که پاشنه ی آشیل اساسی من که مانع رشدم شده به غیر از عجله و مقایسه و عدم خود باوری وعدم احساس لیاقت و عدم باور قدرت خلق خودم و هدایت‌های خدا ،عدم باور به فراوانی هست .

    و این رو دقیقا از همین موضوع فهمیدم که مرغ همسایه برام غاز بوده ، یعنی با اینکه زندگی من پر از نعمتهای مختلفه اونارو نمی‌بینم و نعمتهای دیگران رو میبینم ، مثلا همسر من بسیاااار انسان خوب و شریفی هست ، ولی من کمتر خوبی هاشو میبینم.

    زندگی بسیار خوبی نسبت به کل جامعه دارم ، ولی من کمبودها رو میبینم .

    موفقیت و توانایی فراوان دارم ،ولی من شکست‌ها

    و ضعفها رو میبینم.

    سلامتی کامل و زیبایی دارم ، ولی من اندک بیماری و کمترین ایرادها در چهره ام را بزرگ میکنم و …

    و وقتی خوب دقت میکنم ، میبینم این رفتارها از مهم بودم نظر دیگران و از باور کمبود میاد.

    مثلاً پولی دارم ، و می‌خوام خرجش کنم برای خودم ، ولی نمیتونم و میگم بزار نگه دارم ، چند وقت دیگه می‌خوام فلان کار رو بکنم ، پول داشته باشم. این یعنی باور به کمبود، که اگر خرج بشه دیگه رفته و جاش نمیاد.

    همینجا فهمیدم که هنوزززز خیلی کار دارم و باید رفتارم نا خودآگاه تغییر کنه ، اگر باورم تغییر کرده باشه.

    پس باید بیشتر و متعهدتر و متمرکزتر جهاد اکبر رو راه بندازم و کانون توجه و ورودی‌هاو گفتگوهای ذهنم رو کنترل کنم و الگو تجسم و اهرم فراوانی بیارم و شکر گزار فراوانی هایی باشم که دارم و همش دنبال تصدیق فراوانی ها و نعمتها باشم و عجله و مقایسه و حس بد رو کنار بزارم و با ایمان به خدا و هدایتهایش و باور خودم و قدرت خلقم ادامه بدم.

    من تا پای جان ایستادم و اونقدررررررر ادامه میدم و تکرار میکنم تا، یا بمیرم ، یا نتیجه بگیرم.

    وقتی استادم تونسته ، منممممم میتونمممم.

    این کامنت رو فقط با خواندن متن زیبای مریم عزیزمم و قبل از شنیدن فایل استاد عشقم نوشتم.

    چون حس کردم دقیقا خدا این فایل رو فرستاده تا کمکم کنه که با دیدن نعمتهام آرام باشم و فراوانی رو ببینم و باور کنم و وارد زندگیم کنم.

    خدایا شکرت برای این مسیر روشن که هر روزم رو با انگیزه و امید ساختن زندگی دلخواهم و بدون توجه به نظر دیگران و بدون نگرانی و عجله و مقایسه شروع میکنم و توجهی به بیرون از خودم ندارم ، چون می‌دونم همه چیز خودم هستم ، همه چیز از درون منه و همه چیز به نفع منه و من خالق زندگیم هستم با قدرت خلق فرکانسی که خالق یکتای جهانیان به من عطا کرده.

    خدایا بینهایت سپاسگزارم

    استادم بینهایت ممنونم که هستین و عالییییی هستین.

    مریم جان خدارو برای وجود شما فرشته ی مهربان سپاسگزارم.

    خدارو برای دوستانم و این سایت سپاسگزارم.

    و این خودش نمود فراوانی خوبیها و آگاهیها هست که شماها هستین و استاد این آگاهی‌ها ناب رو رایگان به ما هدیه میدن و خدا هم چندین برابر شو و بهترشو وارد زندگیشون می‌کنه.

    خدایا شکرت

    در پناه خدا ی یکتا پاینده باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      بهار بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 1672 روز

      سلام سیمین خانم عزیز

      من چند وقتی هست که زیر فایلهای جدید استاد نوشتنم نیاد ولی تصمیم گرفتم کسایی که دلی تحسین میکنم برای خودشان هم بنویسم تا هم من تمرکز بیشتری روی زیبایی ها داشته باشم و هم نشانه ای باشد برای دوستانم.

      چقدر تحسین کردم جایی که نوشتید من ادامه میدهم و تا آخر مسیر میروم.

      چقدر تحسین کردم نعمت هایی که در زندگی تان دارید. همسر خوب، زیبایی و سلامتی، آرامش.

      خداوند را شکر میکنم و امیدوارم بیشتر و بیشتر به شما نعمت عطا کند.

      همان فراوانی ای که میخواهید در حسابتان و کیف پولتان و زندگی تان به راحتی به دست آوردید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 2318 روز

    سلام استادعزیزم ومریم جان بانوی شایسته

    در لحظه به لحظه ی این فایل یادم به گذشته ی خودم می آمد وخداراشکر می کردم که با کمک شما مسیر زیبا،ولذت بخش وپر از نعمت زندگی را یافتم.

    من در محیطی کار میکنم که همه چیز برایم جدید است ،آدمها وفرهنگشون وزبانشون ،به همین دلیل زیاد با دیگران هم کلام نمی شوم وسعی می کنم آرام آرام وتکاملی همه چیز را یاد بگیرم وارتباط برقرار کنم.البته برای خودم این باور را ساخته ام که همه چیز انرژیست وانرژی تو کار خودش را می کند وبه خوبی می توانی ارتباط بگیری.امروز صبح یکی از دختران ساکت محل کارم بی مقدمه به سمت من آمد وگفت تو چرا همیشه حالت خوبه!؟خیلی جا خوردم با همان زبان دست وپا شکسته ام گفتم من تلاش می کنم به همه چیز نگرش مثبت داشته باشم واز هر لحظه ی زندگیم لذت ببرم.با تعجب به من نگاه کرد توی اون لحظه می گفتم کاش بهتر میتونستم صحبت کنم وبراش توضیح بدم.تو همین افکار بودم که اومد جلو بغلم کرد وگفت حال خوبتو دوست دارم واین مهر تاییدی بود براینکه قوانین درسته،مسیر درسته.

    یه تجربه ی دیگه هم اخیرا داشتم ما سفری به جورجیا داشتیم واز آکواریوم وموزه ی کوکاکولا دیدن کردیم زیاد مطمئن نیستم ولی من این مکانها را در سریال سفر به دور آمریکا دیده بودم ودر اوج ذوق مرگی به من یادآوری کرد که به هر آنچه توجه می کنی در زندگیت خلق می کنی .قرار بود برای یک شب به کلبه ی دوستمون در مرز جورجیا ونورس کالرینا بریم.صبح که از خواب بیدار شدیم دوستمون گفت حیف که این دوروز بارندگی وسرده ولی از اون جایی که من از شما یاد گرفتم که خدایا ما را درزمان مناسب در مکان مناسب قرار بده ،به دوستمون می گفتم خیالتون راحت همه چیز عالی پیش میره.حرکت کردیم وبه یک جاده ی جنگلی زیبا وپر پیچ وخم رسیدیم دوستمون داشت توضیح می داد که اسم این جاده tail of dragon است وموتورسواران عاشق رانندگی تو این جاده هستند او می گفت وفیلمهای سفر به دور آمریکای شما در این جاده در ذهنم پلی می شد…..خدایا با من چه می کنی فقط شکرگزاری می کردم وزیبایی ها رو می دیدم وبه شکل معجزه آسایی هوا عالی بود ودوستمون می گفت شما از کجا می دونستید که هوا خوبه،وچه هم زمانی هایی رخ میداد که همراهانمون بارها به زبان میاوردن ومی گفتن عجب شانسی دارید ولی نمیدونستند که قانون داره کار میکنه.

    استاد عزیزم همه اینها را از آموزه های شما ومریم جان دارم وگرنه تا قبل از آن برای من هم مرغ همسایه غاز بود وبیشتر زندگیم رادر مقایسه وحسرت وحال بد گذراندم اما از لحظه ی آشنایی با شما در بهشت به رویم باز شد .

    من از شما یاد گرفتم که همواره تمرکزم برنکات مثبت شرایط،اشخاص،محیطها وهمه چیز باشد وبرای آنها شکر گزار خدا باشم.من مخصوصا از سریالهای زندگی در بهشت وسفر به دور آمریکا از شما یاد گرفتم که برای هر چیزی مثل کودکی نوپا که تازه چشم به جهان گشوده ذوق کنم

    همین جا از مریم جان عزیزم برای همتش که باعث ایجاد این سریالها شد تشکر می کنم ودستانش را می بوسم.خداراسپاسگزار حضور با ارزش شما ومریم جان هستم.

    سال نوی میلادی بر شما مبارک

    به امید دیدارتون در سال جدید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
    • -
      بهار بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 1672 روز

      سلام لیلا جان

      من چند وقتی هست که زیر فایلهای جدید استاد نوشتنم نیاد ولی تصمیم گرفتم کسایی که دلی تحسین میکنم برای خودشان هم بنویسم تا هم من تمرکز بیشتری روی زیبایی ها داشته باشم و هم نشانه ای باشد برای دوستانم.

      وقتی عکستان را دیدم، گفتم چقدر این زن زیباست، چه آرامشی در چهره اش و لبخندش وجود دارد و بعد عدد عضویت شما را دیدم. دوهزار و صد و خرده ای.

      گفتم این از آن شاگرد زرنگ ها و درسخوان هاست که بعد از گذشت سالها هنوز اینجاست.

      گفتم این کامنت پر از درس خواهد بود و بخدا هیچ ایده ای نداشتم که چه کامنتی انتظارم را میکشد.

      ولی اعتراف میکنم شوکه شدم و کلی ذوق کردم و تحسین تان کردم.

      چقدر با ایمان مهاجرت کردید و چقدر قشنگ قانون را بلد هستید. چقدر قشنگ حال خوب تان را همچون عطر بهاری به هر طرف افشاندین.

      چقدر تحسین کردم که با همان دانش ابتدایی زبان تان اینقدر قشنگ دلیل حال خوب تان را توضیح دادید تا حدی که آن دختر آمد و شما را در آغوش گرفته. چه تاثیر ژرفی بر رویش گذاشتید.

      چقدر مدار شما را دوست دارم که در زمان مناسب در جای مناسب هستید.

      چقدر تحسین کردم شما را که به نقاطی رفتید که در سفر به آمریکا دیده بودید، کارخانه کوکاکولا و دم اژدها

      تحسین میکنم شما را و میدانم در عبور از آن جنگل و آن مسیر فراوان درخت و زیبایی و اکسیژن خالص را دیدید و لمس کردید و کشیدید.

      نوش جانت لیلا جان.

      احسنت به مداومت و استمرار و صلح درونی ات.

      خداوند از خزانه ی غیبش ، از همان خزانه اش که سلیمان را سیراب کرد، برای شما عشق و ثروت و آرامش و خوشبختی فرو بریزد و فرو بریزد همانا که او رحمن و رحیم است همانا که او غنی و رزاق و وهاب است.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    ارزو طلائی گفته:
    مدت عضویت: 1444 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام خانم شایسته عزیزم

    چند روزی بود از تمام وجودم حس کرده بودم علت اینکه احساسم بد میشه مقایسه خودم با دیگران است و تمرکز گذاشته ام به روی رفتارهای منفی دیگران یعنی اگر یک دقیقه تمرکزم روی خوبی ها بود، نیم ساعت تمرکز روی بدی های آن افراد بود و رفتارهایی می‌دیدم که حالم گرفته میشد. از دیروز تصمیمم جدی تر شد که کمتر به مقایسه بپردازم و همچنین توجه ام به خوبی ها ی افراد بیشتر بشود.صبح زود که سایت را چک کردم ذوق کردم که خداوند چنین فایلی برام فرستاده ،توضیحات جالب فایل هم جواب سوالاتمو بود و هم راهنمایم برای توجه ام به مثبت ها .

    شهر من شهری کوچک و کویریه مدتی است که پیاده روی در جاهای مختلف شهر را شروع کردم اینقدر احساسم به شهرم خیلی بهتر شده احساسی که تا به حال تجربه اش را نداشتم ،زیباییهایی توی این شهر دیدم که باورم نمیشود،کلی هم عکس گرفتم چند روز قبل تصاویر زیبایی از طبیعت اروپا از کوهای برفی، طبیعت زیبا و فراوانی آب تماشا میکردم و لذت می‌بردم خیلی دلم خواست یک سفری به اروپا داشته باشم ،همون روز اطراف شهر خودم پیاده روی میکردم ،هدایت شدم به کوهای برفی و فراوانی آب، بسیار لذت بخش بود .عکسی که از طبیعت اروپا داشتم به دوستی که همراهم بود نشان دادم ،باور مون نمیشد توی این شهر کویری بشه مناظره زیبایی مثل اروپا دید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    جلال مسعودی گفته:
    مدت عضویت: 2394 روز

    با سلام و درود خدمت همه اعضای محترم سایت

    سلام خدمت استاد عزیزم

    سال نو میلادی را به شما تبریک می‌گویم و برایتان آرزوی سلامتی تندرستی و خوشبختی فراوان دارم

    خدمت خانم شایسته عزیزم سلام عرض می‌کنم امیدوارم همواره در پناه الله یکتا شاد و تندرست و سعادتمند و ثروتمند باشند

    از اینکه دوباره من و سایر اعضای سایت را با آگاهی‌های یک فایل الهام بخش دیگر شگفت زده کردید سپاسگزارم

    موضوع فایل تقریباً 60یا70 درصد از ذهن من را درگیر نموده است و خیلی آرام و نامحسوس این اتفاق افتاده است

    وقتی به خودم و رفتارهایم بیشتر توجه می‌کنم متوجه شدم که از اون وقت که من نمی‌خواهم زیاد با مردم عادی هم صحبت شوم و درباره نگرانی‌ها و ناخواسته‌های زندگی و جامعه صحبت کنم، و برای اینکه با موج عام مردم همراه نباشم مثلاً وقتی مشتریم درباره اوضاع نابسامان مملکت صحبت می‌کرد برای اینکه زیاد ادامه ندهد با یک کلمه می‌گفتم بله درسته شما راست می‌گویی و به این کار می‌خواستم بیشتر با او همکلام و هم صحبت نشوم

    اوایل اغلب اوقات این مسئله جواب می‌داد و طرف می‌فهمید که منم با او هم عقیده‌ام و زیاد حرفش را ادامه نمی‌داد. اما مهارت تمرکز و جهت دهی صحبت به سمت خواسته ها را بلد نبودم یا اونجا هایی که یادم بود انجام نمی‌دادم و ذهنم منو گول میزد که یه بار که طوری نمیشه و از‌ اونجا که شدت فرکانس ها به قدری قوی نیست که فوری متوجه در رفتن از مسیر رو برام روشن بکنه منم حرف ذهنم رو تایید می‌کردم و کم کم توجه ام می‌رفت روی نکات منفی بیشتر و ادامه ماجرا …

    دیگه خودتون تا ته ماجرا را می‌تونید حدس بزنید وقتی من به قول استاد تمرکزم روی نفی‌ها برود قطعاً نفی‌های بیشتری را جذب خواهم کرد و دقیقاً توی هفته گذشته برای من چنین شد که بماند و بماند و بماند . نمی‌خواهم درباره ی اون اتفاقات منفی و نا خواسته حرف بزنم.

    همه این‌ها موهبت‌های الهی بود تا باعث شود که مطلبی که شما امروز در این فایل توضیح دادید با پوست و گوشت بدنم درک و لمس کنم

    قول می‌دهم که به قانون مندی جهان هستی پای بند تر باشم. برایتان بهترین سال عمر تون را آرزومندم انشالله سالهای آینده عمرتون از امسال به مراتب بهتر باشه

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    صبا جووون گفته:
    مدت عضویت: 858 روز

    سلام یه صبح بخیر زیبا

    از ی شهر کویری زیبا در شرق ایران که سوغات شهر ما زعفران است

    ب بهترینهای جهان

    استاد عزیزم

    مریم نازنینم

    دوستان گلم

    به به در این شنبه قشنگ هدایت شدم ب این فایل

    واقعا چرا مرغ همسایه غازه ؟

    در یک شهر کوچک کویری زندگی میکنم

    تمام امکانات وجود دارد

    رفاهی، درمانی، خدماتی

    فراوانی های زبادی در شهر ما است و از این بابت خدارو هزار بار شاکرم

    شهری که زندگی میکنم امنیت و آرامش فراوان

    بسیار مردمان ساده مهربان

    هر جا کمک بخای همه کمکت میکنن ماشینت خراب شد

    در اداره ها کارت رو زود راه می اندازند …

    هر غریبه ای که وارد میشود از مردم این شهر راضی است ولی ما همیشه گله و شکایت داریم

    واقعا چرا ..

    در همین شهر کوچک الگوهایی هستن که فوق ثروتمند هستند پولدار و لاکچری زندگی میکنن

    چه ملک هایی در حاشیه خیابان دارند

    به روزترین ماشینا را دارند.

    بیشتر همشهری ها 3 تا 4 ملک در شهرایی مثل مشهد دارند

    بهترین مسافرت ها را میروند .

    خدایا شکرت.خدایا شکرت که همسایه هایی مرفه دارم

    خداروشکر که امنیت بالایی برخوردارم

    خدارو شکر که نگاه و دیدم نسبت ب همه چیز تغییر کرده است

    خداروشکر میکنم که هدایت شدم و برای دوستانم و استاد نازنینم نوشتم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 741 روز

    سلااااامممممم

    سلامم خدای نفسسس که هرچه دارم از توعهههه

    عاشقتممممممم

    وای جیغغغغ

    فایل جدید ….

    باورتون نمیشه الان صبح زوده زوده و من توی برنامه ام دیشب نوشته بودم که فردا توی راه دانشگاه فایل جدید. رو گوش بدم و این وقت مرده ی توی راه رو زنده کنم و تمرکزی فایلو گوش کنم و حتی کامنت بنویشم …بعد دیشب به خودم گفتم آخه صبح که فایل جدید منتشر نمیشهههه اینو بنویس برای ظهرت ….گفتم نه …فوقش فایل قبلی رو دوباره گوش میدم کامنت بی نظیرش رو مینویسم …

    خب امروز صبح داشتم یعنی همین الان الان داشتم به ی مت ایستگاه اتوبوس میومدم …

    گفتم بزار برم یه سر به سایت بزنم ….مغزم میگفت برو بابا باید همون فایل قبلی رو گوش بدی ولی باورتون نمیشه لذت سرچ کردن عباسمنش توی گوگل و زدن روی سایت خیلییی بیشتر از اون نجوا ها بود …همین که سایت برام باز شد دیدم یه نقطه ی آبی خوشگل کنار اسامه ذوق زده شدم و با خنده نگاه کردم و با کلی ذوق گفتم خدایاشکرت …‌تا صفحه کامل لود شد و یوهو چهره ی زیبای استاد رو با اون پشت صفحه ی صورتی دیدم و دیگه خیلی سوپرایز شدم و ناخود آگاه به جیغ خوشحالی زدم …..آخ….من چقدر خوشحال شدم ….

    ای جاننننننن و گفتم پس یعنی فایلی روی سایت نمیااادددد و بنر رو خوندم که گفته بود نه …..

    آخ اسم فایللل

    چرا فکر میکنی مرغ همسایه غازه ….

    وای خدایا …چقدر من این چند روز درباره ی این موضوع فکر میکردم که همش انگار به نظرم به خاطر مقایسه کردنههههه….

    و کلید ها …وای خدای من …

    دوباره ه مبحث شکر گزاری …

    استاد دارید چیکار میکنید …

    توی چه فرکانسی از خدا رفتید …

    نزدیک ترین فرکانس نزد خدا مگه سپاسگزاری نبود ….

    فقط منم که حس میکنم شما نورانی تر و خدایی تر شدین ؟

    ای جان دلممممم

    عاشقتونممممم

    برم برای گوش دادن فایل …مرسی ازتون …

    اصلا این چند روز …

    خدا همش داره منو سوپرایز میکنه ….

    عاشقتممممممم

    مرسی ازتون ….

    خدایا دستتو بده به دستم …تا بتونم بهترین آگاهی ها رو یادبگیرم و باور کنم و عمل کنم ….

    إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ 5

    ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ 6

    صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ 7

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: