چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟ - صفحه 6

594 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    غزل گفته:
    مدت عضویت: 571 روز

    به نام خداوند هدایت کننده

    سلام به استاد عزیز

    منم دقیقا همون نگاه رو راجب شغلم دارم همش میگم فلانی درامدش بیشتر چون کارش اینه،شغل من جز احتیاجات دیر به دیر خانم هاست،کاش از اول تو شغلی بودم که نیاز باشه زود به زود به این خدمات احتیاج پیدا کنن

    ولی واقعیت اینه که خودمون با افکارمون و باورهامون شرایط لحظه بعد رو رقم میزنیم

    در مورد تغییر باور و سرعت نتیجه برام زیاد پیش اومده تا دیدم شرایط بد شده گفتم بیام کنترل ذهن داشته باشم و باورهای قوی بسازم و تکرار کنم و خیلی زود خیلی زود نتیجش رو دیدم و نشانه های کائنات اومد

    واقعیت اینه که تو هر شغلی بی نهایت فرصت برای پولسازی هست،اگه خودت رو بهبود بدی و روی باورهات کار کنی

    ممنون از استاد عزیز بابت این فایل به موقع مثل همیشه

    سال نو میلادی شما هم مبارک استاد جان و مریم بانوی عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    شیرین حمزه ای گفته:
    مدت عضویت: 2689 روز

    بنام خدای همواره حامی وهدایتگرم

    سلام به استادعزیزم ویانوشایسته عزیزونازنینم

    سلام به تمامی اعضای خانواده صمیمی عباسمنش

    استاد من هنوزبعدازده هابارگوش دادن به فایل قبلی که گذاشتین تشنه شنیدن آگاهی های اون فایلم روزوشب من باگوش دادن به اون فایل داره میگذره دوست دارم اینروزا فقط من باشم وصدای شما، الان بااین فایل دیگ دیوانه ترشدم بخداا، چه میکنین اینروزا شما وبانوشایسته باما، خدایی ما بچه های سایت دیگ جای هیچ بهانه ای برای تغییروبهبودزندگیمون نیست شما سنگ تموم گذاشتین وهرروزبهتروبهتروساده ترداره میشه با پروژه هایی که خانم شایسته عزیزم میزارن وفایلای بینظیری که تواین مدت شما بعنوان هدیه گذاشتین برای ما، سپاسگزارم انشالله که باعمل کردن سپاسگزار واقعی باشیم…

    اما درمورد موضوع این فایل: نادیده گرفتن داشته های خودمون وچشم به داشته های دیگران داشتن… درمورد خودم بگم ازقبلم بهترشدم اما هنوزهم گاهی نگاهم به داشته های دیگران هست اما خداروشکربه نسبت قبل آگاهترم وزودمیتونم مچ ذهنم روبگیرم ولی پاشنه آشیلم مقایسه موفقیت خودم بادیگرانه که اینروزا بهترشدم خداروشکرچون دارم آگاهانه روش کارمیکنم، یکی ازچیزایی که یه مدت روش تمرکزکرده بودم وهی داشت بیشترمیشدازاون موضوع اطرافم این بودکه انتقادازبرادرم میکردم که چرا همش دنبال اخباره این چه وضعیه همش میخواستم ازش دوری کنم ولی اتفاقی که میفتاداین بودکه هرکی بامن هم صحبت میشدازاخباروشرایط سیاسی حرف میزد، باوجوداینهمه آگاهی اما بازم متوجه نبودم که من دارن باتوجه کردنم بیشتربه این ناخواسته قدرت میدم، باگوش دادن این فایل متوجه شدم که من اونهمه ویژگی مثبت برادرم وآدم های دیگ روتوجه نکردم بهشون فقط توجه کردم به همون یه ویژگی نادلخواه، خداروشکربرای نعمت آگاهی..

    این مدتی که میرم پیاده روی میبینم که هرروز شهرداری داره امکانات بیشتری رومیزاره واسه شهروچقدهمه جازیباشده، اما خیلی کم دیدم که مردم چشمشون این زیبایی ها وامکانات روببینه نمیان بگن شهرداری چقدرزحمت کشیده که این فضای زیباروبوجودآورده، میگن میدونی واسه همین پارک شهرداری چقدبودجه کلانی روبالا کشیده تومملکت همه دزدن، نمیدونن که ناسپاسی بلای بیشترسرشون میاره،

    ازخدامیخوام که به من درک بهتربرای سپاسگزاربودن ودیدن نعمت ها رودرزندگیم واطرافم بده، خدایاشکرت که این سعادت نصیبم شده که تواین مسیرباشم تابه امروزوخدابه من لطف داشت که ازگمراهی نجاتم داد، استاد توفایل قبلی شما این آیه ای که خداوندبه پیامبرمیگه همانطور که توراازگمراهی نجات دادیم.. من باتمام وجودم درک میکنم وحسش میکنم چون یادم میاره که خودم توی چه تاریکی بودم که خداهدایتم کرد به سایت شما ومن باقرآنی که ازش نفرت داشتم دوست شدم باخدایی که خیلی دورمیدیدمش نزدیک شدم وچقدرزنجیرهای شرک ازدست وپاهام بازشدوخالصترشدوجودم، بابت همین نعمت حضورم دراینجا واین مسیرتوجیدی هرچقدرسپاسگزاری کنم کمه واقعا، خداروشکرکه صدای شما همیشه بهترین سلاح برای خاموش کردن نجواهای شیطان هست برام واین سایت امن ترین پناهگاه برای درامان ماندن ازآلودگی ها، وآرامش میگیرم وقتی میام تواین سایت که امن ترین خونه ی منه، خداروشکربرای وجودشما استادعزیزم واستادشایسته نازنینم، خداروشکربرای تمامی اعضای خانواده ام تواین سایت که کلامشون فقط زیباییه وتحسین، خدایاشکرت شکرت شکرت… انشالله خدابه هممون توفیق موندن دراین مسیرتوحیدی روبده.. آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      بهار بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 1673 روز

      شیرین جان سلام

      من چند وقتی هست که زیر فایلهای جدید استاد نوشتنم نیاد ولی تصمیم گرفتم کسایی که دلی تحسین میکنم برای خودشان هم بنویسم تا هم من تمرکز بیشتری روی زیبایی ها داشته باشم و هم نشانه ای باشد برای دوستانم.

      تو دلم هزاران بار تحسین کردم محبت که نسبت به استاد و خانم شایسته عزیز داشتی و چقدر قدردانی خودت را در قالب کلمات زیبا ادا کردی. احسنت بهتون

      چقدر قشنگ متوجه جواب دنیا به کانون توجه آن شدی و چقدر زود به مسیر برگشتی

      احسنت بهت برای اینکه زیبایی شهرت و خدمات شهرداری را نوتیس کردی و براش سپاسگزاری کردی.

      نمیدانم وقتی این کامنت را نوشتی در چه حالی بودی اما بگذار بگم که خدا دستم را آورد و گذاشت رو اسم شما و اسمت را برام بلد کرد و گفت بهار حتما برای این دختر بنویس.

      الهی که خداوندم از خزانه غیبش، از قدرت آسمانها و زمین برایت ثروت، آرامش ، خوشبختی بباراند و بباراند فراوان و دایمی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    افسانه نوشادی گفته:
    مدت عضویت: 704 روز

    سلام

    چرا همیشه فکر میکنیم جایی دیگر بهتر از اینجایی ست که ما هستیم ،رابطه ای دیگر ،شهری دیگر ،بیزنسی دیگر بهتر از جایی،رابطه ای یا شهری که ما هستیم هست؟

    اولین موضوع اینه که ما توجهمون روی نکات منفی و سختی هایی ست که در آنجا هستیم یعنی ما توجه و تمرکزمان روی نکات منفی و بدی هاست و خوبی ها و نکات منفی را نمی بینیم فکر میکنیم جایی دیگر رابطه ای دیگر بیزینسی دیگر بهتر است درصورتی که ما فقط تکه ای یا اون نتیجه ی خوب و آخر را دیده ایم و فکر میکنیم آنجا بهتر است از اینجا یعنی باید شخصیتمان را تغییر دهیم مشکل از دید ماست که نکات مثبت جایی رابطه ای یا کاری که داریم را نمیبینیم و فقط بدی ها و مشکلاتش را میبینیم و جایی دیگر یا رابطه ای دیگر را فقط خوبی ها و نکات مثبتش را میبینیم این واقعا منم باید سعی کنم الگوها و نکات مثبت و خوب جایی که هستم را ببینم انصافا خیلی بهتر شده ام اما هنوز جا دارد

    دومین نکته این است که می خواهیم از زیر بار مسئولیت خودمان فرار کنیم و گردن نگیریم نه به این دلیل، به این دلیل من اینجوری ام این شرایط رو دارم اگر جایی دیگه رابطه ای دیگه کار دیگه ای داشتم بهتر بودم نههه اتفاقا مشکل از خود توست که نمی خواهی مسئولیت چیزی که هستی را گردن بگیری که مشکل از فکر منه که نمی خوام مسئولیت به گردن بگیرم مسئولیت رابطه کار و جایی که هستم خوبی هاشو ببینم نکات مثبتش رو ببینم ،توجه کنم روی زیبایی ها و نکات مثبت

    سومین نکته رقابت و مقایسه ای که از شبکه های اجتماعی و فضای مجازی میاد ،مقایسه ای که صورت میگیره که اونا همیشه بهتر از مان واقعا باعث میشود آدم احساس بدبختی و بیچارگی کنه خودش رو مقایسه کنه با دیگران و وضعیتی که الان داره ناراضی باشی حتی اگر قبلش فکر میکرد در بهترین وضعیت بوده اما حالا با دیدن دیگران و شرایط گل و بلبل آنها دیگر احساس خوشبختی که نمی کند هیچ، احساس بدبختی هم میکند ،خودم در فضای مجازی پیج کاری دارم و گهگاهی هم انصافا راست بگویم اندکی کم در پیج دیگران سرک کشی دارم واقعا کم و ناچیزه ولی به همون میزان هم حس میکنم بعدش با خودم میگویم برای دیگران همه چیز خوب است و راحت اتفاق می افتد و خوشبخت اند با اینکه من انقدر تلاش میکنم و سعی میکنم به قوانین عمل کنم هیچ اتفاقی نمی افتد ،حتی میگویم شاید مثل آنها نیستم من نتیجه ای نمیگیرم و دچار شک و تردید و نا امیدی میشم،آنها فقط تکه ی خوب ماجرا را نشان می دهند و من فکر میکنم همش همینه ،واقعا سعی باید کنم کمتر این موضوع را ببینم و کمتر در شبکه های مجازی باشم ،حتی این ابروی پهن را که گفتید میخواستم بروم ابروهایم را از همین مدلهایی که میکنند و اطرافیان و خانواده کرده اند من هم از روی بازیگری دیدم و میگفتم بروم شبیه همین درست کنم ،چون فکر میکنم اینجوری جذابتر و زیباترم و…

    واقعا این موضوعات را مطرح کردید خیلی جاها دارم و همین موضوع مخصوصا در روابط داره دست و پامو میگیره،متوجهم انصافا شبکه های مجازی و سرک کشیدن در زندگی دیگران و حرف زدن در مورد زندگی دیگران باعث میشود در این دام بیفتد به راحتی ،حتی همه ی ما در این دام افتاده ایم و می افتیم ولی دیگر خودمان می دانیم که چه ضرری به ما وارد کرده و چه نتایجی رو داره برامون به بار میاره

    یعنی در همین شبکه های اجتماعی هم گاهی کم هستم می گویم دختر نکند افسردگی بگیری تو که از وقتی با قانون آشنا شده ای ارتباطات واقعی ات در دنیای واقعی کم و ناچیزه فقط با خانواده در فضای مجازی هم چیزی ننویسی نکنه کلا افسرده میشوی میروی وهزاران دلیل هم دارم استاد خودش فلان زندگی،فلان رابطه،فلان آزادی فلان جای بهشتی زندگی میکند چنین حرفهایی را میزند ولی تو چی چنان شرایطی نداری حداقل در فضای مجازی (فقط پیج کاریه)چیزی بگو یک وقتهایی هم تقلب میکنم آن افرادی که دوست دارم کمی میبینم اندکی واقعا نه هر پیج و جایی ،ولی خودم که می دانم دارد باورهای بدی بعدش تکرار میشود در ذهنم ،انصافا آنها را هم میبینم کم هستند چند نفری آن هم برای اینکه الگویی پیدا کنم برای تایید باورها و قوانین برایم،ولی دیگر خودم با خودم طرفم باید ببینم بعدش چه تاثیرات و نتایجی برای به بار می آورد،باید دید،حالا نتیجه اش را میبینم و مینویسم که آیا تغییراتی لازم است یا خیر

    فقط باید بگویم این فایل خیلی بدردم خورد همش حواسم بود دلایل این افکار چیه چرا مرغ همسایه غازه واقعا ،خب من واقعا مسئولیت زندگیم رو برعهده گرفتم و دارم واقعا کار میکنم و باورهامو درست میکنم و می خوام ببینم این نشت فرکانسی کجاست واقعا ،و مسئولیت رو پذیرفتم که خودمم دارم شرایط زندگیم رو خلق میکنم

    بازم ممنون واقعا فایل مفیدی بود ،مرسی استاد که فکر میکنید و این فایلها رو تهیه میکنید واقعا چقدر در زندگی آدم پیشرفت میکنه و باعث میشه آدم بهتر زندگی کنه

    مرسی واقعا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    ساره امین آبادی گفته:
    مدت عضویت: 1215 روز

    به نام رب یکتا

    به نام خدای آرامش دهنده ی قلبم

    سلام استاد جانم . با اینکه هر روز شما رو میبینم و صداتون رو می‌شنوم ولی نمیدونید باز چقدر دلم تنگ میشه برای شما و خانم شایسته . مرسی که فایل گذاشتین . خانم شایسته مرسی که گام های مهاجرت ما رو به مدار بالا برنامه ریزی میکنید .

    در این موضوعی که شما گفتین من دو تا پاشنه آشیل بزرگ دارم . یکی اینکه شهرم رو دوست ندارم چون خیلی مذهبیه و طبیعت درخت و آب و ..‌.کم داره تفریحات بازی طور کم داره … و یکی هم اینکه در شغل من کارفرما سخت پول میده ،دیر میده، کم میده ، یه عده ای کار زیاد دارن بقیه کمتر .

    حالا من چه اقدامات عملی انجام میدم که این دو تا پاشنه آشیل رو بهتر کنم :

    – برای ارتباط بهتر با شهرم به خودم گفتم ساره جان قانون اینه اول اینجایی که هستی رو به بهشت تبدیل میکنی بعد خداوند هدایتت میکنه به جاهای بهتر. پس دیدن هر چیز زیبایی که در شهرم هست مثل : ثروتمندان زیادی داره ، کار رونق داره ، رستوران و کافی شاپ و فست فود و مغازه های خوراکی و مغازه های لباس فروشی لوکس خیلییییی زیاد داره . شهر پویایی هست . بسیار ماشین های خارجی در شهرمون زیاد شده . بناهای تاریخی معروفی در شهر ما هست . قیمت زمین اینجا زیاده و به این معنیه شهر در حال رشده . وقتی شهر در حال رشده یعنی ساخت و ساز در اون زیاده پس یعنی کار معماری میتونه پر رونق باشه . در اطراف شهر ما روستاهای دنج و زیبایی هست که طبیعت قشنگی داره . شروع کردم به دیدن هر کدوم از این روستاها . شروع کردم به دیدن جاهای تاریخی و دیدنی شهرم .

    – یکی دو سالیه برای اینکه با کشورم هم ارتباط بهتری داشته باشم شروع کردم به دیدن شهر های جدید و زیاد سفر میکنیم . دیگه کم پیش میاد از یک شهر دو بار دیدن کنیم . خداروشکر همسرم هم با من همسو شده و از پیشنهادات من استقبال میکنه . نمیدونید چه کیفی میکنیم با ماشین خودمون در حد یکی دو شبی به شهرهای اطراف سفر میکنیم . دیگه گیر نمیدیم چرا شغل همسرم اینجوریه چرا مرخصی هاش کمه . یه جوری برنامه میریزیم که واسه شغلش دردسر نداشته باشه و هم کم هزینه در بیاد . حتی شاید تابستونا در چادر مسافرتی بخوابیم که واسه هممون الخصوص دخترم بسیار جذابه .

    – برای باورسازی مناسب شغلم مدام دارم نکات مثبت هر کارفرما رو به خودم یادآوری میکنم . برای پروژه های میگم ببین اخلاقش چقدر خوب و مودبه. ببین اینجا چقدر راحت پول ریخت . ببین امروز این کلمه رو گفت معلومه احترام زیادی برای من قائله . هی به خودم میگم تو خیالت راحت باشه کسی پول تو رو نمیخوره چون تو داری روی خودت کار میکنی و هر کسی سرراهت قرار میگیره برای خیر رسوندن به توه . خدا وکیل منه پس نگران نیستم . خدا آدم های عالی رو سر راه من قرار میده چون من مدارم داره بالا میره افراد مشابه خودم رو جذب میکنم. ببین تو خودت چقدر اصرار داری حق و حقوق بقیه رو سروقت بدی این آدم ها زیادن و سر راه تو هم قرار میگیرن … واسه کارای نظارتم در سازمان برعکس همه که از ارتباط با کارفرما می‌نالند من آدم های مودبی سرراهم قرار می‌گیرند. خودشون پیش فرض دنبال ساخت با کیفیت تر هستن . به خدا گفتم تو این قسمت من کاملا اوکی قربونت همین فرمون بریم جلو :)

    خلاصه اینکه من روی این موارد خیلی دارم کار میکنم ولی جای کار دارم به خصوص بحث پروژه های شخصیم .

    .

    یه خاطره یادم اومد ، تهران رفته بودیم یه جایی یادمه دو تا رستوران چسبیده به هم بودن با یک اسم . یکی شلوغ تر و یکی خلوت تر . بعد جالبه روی شیشه رستوران بزرگه بزرگ نوشته بود ما شعبه اصلی هستیم بغلی شعبه ی ما نیست :))) وای که چقدر خندیدیم .

    استاد بی نهایت خوشحالم از دیدن فایل شما . سپاسگزارم این آگاهی ها رو برامون میگین . عاشقتونم . خدانگهدار .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      بهار بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 1673 روز

      دختر زیبا ساره جان سلاااام

      سلامی از روشنی قلب من به روشنی پر فروغ قلب شما

      چقدر باورهای زیبایی نوشتی.

      لذت بردم و خواندن دوباره ی باورها برایم بهترین و توحیدی ترین باورها را تداعی کرد.

      خدا را نه یک بار، نه صد بار بلکه هزاران بار شکر برای همراه شدن همسرت با شما.

      خدا را شکر برای رابطه ی زیبای خانوادگی تان و برای

      شهر پر از ثروتی که درش زندگی میکنی،

      انگار که وسط معدن طلا هستی، یا حداقل من از کامنت شما این را دریافت کردم.

      خدا به کسب و کارت رونق دهد.

      خدا برایت مشتری بباراند، از خزانه ی غیبش

      به آسانی با لذت و با عزت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        ساره امین آبادی گفته:
        مدت عضویت: 1215 روز

        سلام به بهار عزیزم از کاشان

        چه عکس قشنگی داری بهار فرشته روی من . میدونی چند بار نگاه به عکس قشنگت کردم ؟؟؟ خیلیییی و هر دفعه لبخند به لبم می اومد .

        من عاشق لبخند شما شدم من عاشق انرژی پاکت شدم که هم از عکس و هم از کامنت قشنگت دریافت کردم .

        آخخخخ اونقدر مبهوت زیباییت شدم یادم رفت برای کامنتت تشکر کنم . مرسی که تا این حد زیبابین هستی و ابراز هم میکنی . امیدوارم انرژیش هزار برابر به زندگی خودت برگرده …. کامنتت باعث شد دوباره کامنت خودم رو بخونم و نعمت های زندگیم که گاهی ممکنه برام عادی جلوه کنه رو یادآوری کنم . به قول لیلا بشارتی عزیز که ترفند عالی برای سپاسگزاری عمیق تر داره اینکه تصور کن اون نعمت از زندگیت حذف بشه چی میشه؟ اونجاست که میگم نههه ، خداجونم مرسیییی مرسیییی.

        وای که چه ترفند خوبیه برای منطق ذهن تا این نعمت ها عادی نشن .

        بهار جان عاشقتم . در پناه خدا میسپارمت .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          بهار بختیاری گفته:
          مدت عضویت: 1673 روز

          به به

          سلام به ساره جانم

          از قلب استانبول به قلب کاشووون

          آقا جون ( شما با لهجه ی کاشی بخون) از دار المومنین از میدان اکسپورت چه خبر؟

          از چهار راه

          از تیمچه ها چه خبر؟

          از کشک و بادمجون های کنار باغ فین چه خبر؟

          وای که من را بردی به بیست و چهار سال قبل

          وقتی که شدم دانشجوی فیزیک دانشگاه سراسری همان که تو بلوار قطب راوندی

          از نشلج و مشهد قالی چه خبر؟

          ابیانه و نطنز

          وسط بهشتی دختر

          یک شهر پر از ثروتمند

          وسط بیابون یک گلوله ی سبز به نام کاشون

          انارهای پوست سفید و بینهایت شیرین پاییزی اش

          یه شهر پر از رستوران و کافه

          که من بهترین برگر های عمرم را اونجا خوردم

          چه مردم خونگرم و درستکاری

          یادمه صاحب خونه مون برای خودش نان که می‌خرید برای ما هم می‌فرستاد.

          ثروت می‌باره از این شهر

          من چهار سال دانشجویی ام، اینقدر آتش سوزاندم که انگار تخلیه شدم، انگار همه چیز را تجربه کردم.

          فرصت دوری از خانواده هم مزید بر علت شد که طعم واقعی استقلال را بچشم.

          اون موقع ها که قانون را نمیدانستم، وقتی به تضادی بر میخوردم، خیلی ناخودآگاه ، تاکید میکنم خیلی ناخودآگاه و ناآگاهانه خاطرات و لحظات خوش و بیشمار کاشون را تو ذهنم مرور میکردم. همون برداشتن توجه از مسیله ام و گذاشتن اون روی خاطرات خوب کاشون باعث میشد که ناآگاهانه من برم تو فرکانس استقلال ، عزت نفس، شادی و به همین دلیل الان که قانون را میدانم میفهمم که چرا من علیرغم داشتن بعضی از مسایل همیشه خوش شانسی می‌آوردم.

          مرسی ساره جان که باز من را بردی به بهترین و الماس گونه ترین خاطرات عمرم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
          • -
            ساره امین آبادی گفته:
            مدت عضویت: 1215 روز

            سلام بهار جان

            آقاجوووون هَ پَ شاما یه پا کاشونی محسوب میشی و تِمام . ما از دارالمومنین سنتی به دارالمومنین مدرن تغییر لول ظاهری داشتیم اماااا هنوزم در صدر جدول بقیه شهرهاییم.

            هنوزم کشک و بادمجون هامون تکه چون با بادمجون شیرین لتحر میپزن. کاشون خیلیییی بزرگ شده اما هنوزم چهارراه قلب شهر کاشونه و شلوغ با یه عالمه مغازه های متنوع … مسافرا همچنان مَدخل و اکسپورت پیاده میشن اما شکل ظاهری اونجا تغییر کرده .

            نمیدونم خیابون منتهی به باغ فین رو دیده بودی یا نه اونجایی که محله ثروتمندان کاشون هست ، هر روز اونجا با سرعت ساختمون های بزرگ با کیفیت و با نمای عالی بیشتر ساخته میشه که خودم مهندس ناظر یکیشون هستم و شگفت زده میشم از جریان اینهمه پول و آدمایی که خونه هاشون مثل کاخه. من خداروشکر تو مدار دیدن و فهمیدن این جریان ثروت شدم .

            میدونی وقتی گفتی دانشجوی دانشگاه کاشان بودی و صاحب خونتون چه رفتاری داشته یاد دانشجوی اجاره نشین خودمون افتادم. علی رغم اینکه همیشه بهش میگم کار داشت بهم بگه ولی خودم غافل شدم چیزی براش ببرم مرسی که گفتی … راستی دختر 4 ساله من هم از الان میره دانشگاهتون البته قست مهد کودک :))) دانشگاه کاشان که کلی ساختمون اضافه کرده بزرگ شده اونقدر که با اتوبوس توش جابجا میشن . یه عالمه دانشجوی عرب هم جذب کردن .

            راستش ابیانه و نطنز رو تازگی نرفتم اتفاقا تو فکرش بودم ولی گذاشتم بهار برم هوا بهتر باشه و اونجا زیباتر باشه اما بسیار نیاسر و قمصر میریم چون نزدیکتره و زیبا . اطراف کاشون فریزهند و قزآن پاییز قشنگی دارن . به تازگی وسط کوه های قزآن رفتیم یه جای دنج که پرورش ماهی داره ماهی کبابی تازه خوردیم و لذت بردیم . ازین پس هر جا برم جای شما در قلبم خالیه. … راستی نمیدونم کویر مرنجاب هم رفتی یا نه اونجا هم خیلی قشنگه و کاروانسراهای خوشگل و باحال تو دل کویر ساختن تا شب راحت تر بتونی ستاره ها رو ببینی و لذت ببری.

            از انارهای پوست سفید گفتی معلومه انار باغ های فین کاشون رو خوردی ها

            خیلی خوشحال شدم از خاطرات دانشجویی برام گفتی . من دوست داشتم دانشجویی یه شهر جدید برم ولی تجربه اش نکردم . واقعا که باعث استقلال و قوی تر شدن میشه باعث تو دل ترس ها رفتن میشه آخه خودش یه مهاجرت کوتاه محسوب میشه با همه ی ویژگی هایی که استاد برای مهاجرت میگه .

            خوشحالم که خاطره های خوب از کاشون داری، من هنوز استانبول نیومدم اما غذای ترکیه ای زیاد خوردم به خصوص پیده . بهار جان انشاءالله در بهترین زمان ببینمت ، یا در قلب کاشون یا در قلب استانبول ، عاشقتم ، خدا یار و نگهدارت.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
            • -
              بهار بختیاری گفته:
              مدت عضویت: 1673 روز

              سلام ساره جان

              مگر میشه کاشان اومده باشی و خیابان منتهی به باغ فین را ندیده باشی

              حتی یادمه یک خونه بود دقیقا نبش یک کوچه که درش همش صنایع دستی و دختر صاحب خانه اسمش هم سالومه بود.

              مگر میشه تجربه ی کویر نداشت.

              چقدر تحسین کردم شما را برای مدارت

              برای اینکه با ثروتمندان کار می‌کنی

              نوش جانت دختر این مدار ثروتی که هستی.

              خلاصه که رفتم به طلایی ترین دوران زندگی ام.

              خداوند برای شما سکه های طلا بباراند از خزانه ی غیب و لایتناهی اش

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    نسیم گفته:
    مدت عضویت: 1343 روز

    سلام به حرفه ای ترین‌ اساتید بزرگ دنیا و سلام به همه خانواده عزیزو بزرگوارم .

    استاد واقعا من به این قانون ایمان آوردم که هر کسی توی هر مداری باشه بسته به نیاز و انرژی خودش فایلها هدایتی سر راهش قرار میگیره و بهترینها رو در بهترین موقعیت میشنوه .خدایا شکرت بابت این قانون بی تغییر .

    حقیقتا دیروز اصلا حال خوشی نداشتم و ساعت به ساعت بیشتر حالم گرفته میشد و دلیلشم نمیدونستم . اما خیلی روزا اینجوری پیش میاد که بی دلیل دلم گرفته و فقط شنیدن فایلها منو از این حال درمیاره .

    اما دیروز نتونستم حال خودمو خوب کنم ، تا حدود آخر شب که با دوستام چت میکردیم دیدیم همه توی همین اوضاعیم این روزا .

    داشتیم به همدیگه راهکار نشون میدادیم که باید از گذشته درس بگیریم و ازش بگذریم و نباید به ناراحتیها فکر کنیم و لازم بوده که اون درس رو بگیریم و رشد کنیم .

    صبح که بیدار شدم تمرین ستاره قطبی رو طبق هر روز انجام دادم و پیاده روی کردم و حین پیاده روی فایل باورهای ثروت ساز گوش کردم که دختر عموم پیام داد فایل جدید روی سایت اومده دیدی؟ و من سریع اومدم توی سایت که از غافله عقب نمونم .

    اول داشتم خیلی عادی گوش میکردم اما ناگهان انگار مشکلم رو توی حرفهای استاد پیدا کردم .

    حالا درسته ما قوانین رو میدونیم و سالهاست که با مشائل آشناییم و هر روز میشنویم اما بستگی داره که در مسیر باشی که از شنیده ها گل بگیری و یادت بیاد ایراد کارت کجاست .

    همین دیروز که درباره تنهایی و روابط داشتیم با دوستام صحبت میکردیم من گفتم دیگه از بسکه خیانت دیدم و روابطم شکست خورده اصلا میخوام تا آخر دنیا تارک دنیا باشم و به هیچ مردی توی جهان اطمینان ندارم .

    امروز آموزش استاد تلنگری بر گفته ها و برداشت من بود که من چیرو دارم برای خودم رقم میزنم ؟ بعد با خودم گفتم چطور منکه قوانین رو میدونم و در رابطه های دیگه حواسم به ذهنم هست چرا در روابط رعایت نمیکنم و جلوی اسب چموش ذهنم رو نمیگیرم ؟ آیا در روابط گذشته روزهای خوش نداشتم ؟ آیا خاطره های بهتری از لحظات خوش زندگیم نداشتم که مرور کنم ؟ آیا هیچ محبتی از طرف مقابلم ندیدم ؟ آیا هیچ دلخوشی دیگه ای توی زندگیم از رابطه هام نداشتم ؟ البته که داشتم .

    پس چرا همه حواسم به اینه که‌ در عین نامردی بهم خیانت شده .

    این خودم بودم که با افکارم این مساله رو به زندگیم جذب کردم .

    و دلیلشم فقط وابستگی احمقانه بوده که طرف رو بت کردم و از ضعف شخصیتی که داشتم ترس از دست دادن داشتم .

    پس حالا که دارم روی خودم شب و روز کار میکنم و به قوانین آشنا شدم دلیلی نداره اون تجربه ها دوباره تکرار بشه مگه اینکه هنوزم افکارم منفی باشه و تمرکزم روی ناخواسته پس من دارم با افکار و باور و احساسم آینده خودمو میسازم چرا الان پیشاپیش دارم آینده رو بد رقم میزنم؟ از یک دانشجوی عباس منشی بعیده اینجور افکار و این رفتار .

    استاد عزیزم با شنیدن این فایل حالم خیلی خوب شد و تلنگری بود واسم که افسار ذهن چموشم رو به دست بگیرم و اجازه ندم هر کجا دلش میخواد بره و هر چی دلش میخواد بگه .

    بازهم خدا رو شاکرم که به موقع هدایت شدم و متوجه فرکانسهای اشتباهم شدم .خدایا شکرت بابت این سایت این خانه امن و این خانواده بزرگ پر مهرم برای تک تکتون آرزوی موفقیت میکنم در پناه حق تعالی باشید عزیزانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    مجتبی گفته:
    مدت عضویت: 4015 روز

    به نام رب

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته نازنین و دوستان همفرکانسی

    استاد دقیقا خیلی از این موارد که توی این فایل گفتین ، حال و روز منه ؛

    بخاطر اخلاق و رفتار نامناسب پدرم ، همش میگم خوشبحال دوستم چقدر پدرش خوش اخلاق و خوبه ، حالا جالبه همون دوستم بمن میگه خوشبحالت که پدر تو فلان ویژگی های مثبت رو داره ؛

    یا تو بحث شغل میگم خوشبحال کسی که یوتیوبره ، راحت نشسته و درآمد دلاری داره ؛ یا فلان همکارم چقدر فروش خوبی داره ؛

    تو بحث روابط با جنس مخالف ، میگم دخترای خارجی خیلی آسون گیر تر هستن و اصلا تو حاشبه نیستن ولی دخترای ایرانی کلی درگیر حاشیه های رابطه هستن و کلی افاده دارن ؛ در صورتی که من قبلا دخترای بسیار نازنینی رو جذب کرده بودمااااا ولی کم کم از یجایی به بعد با این باور محدود کننده الان چندین ساله نتونستم رابطه مناسبی رو ایجاد کنم ؛

    تو بحث کشورها هم همیشه فکر میکنیم اروپا و امریکا دیگه بهشت برینه ؛ درسته اونجا کشورهای با کیفیتی هستن ولی اگه با این دیدگاه که فقط اونجا عالیه بخوام مهاجرت کنم اونجا ، چون باورهام هم با خودم میبرم صد در صد اونجا هم به مشکل میخورم ؛

    باورهایی که من پاشنه آشیلمه و بخاطر اینها فکر میکنم مرغ همسایه غازه ، هم باور کمبوده هم باور احساس عدم لیاقت ؛

    و بازم همون موضوع مخرب همیشگی به اسم مقایسه ، وقتی مقایسه میکنم خودمو با دیگران احساس ناامیدی و ناشکری و بی عرضگی میاد سراغم ؛

    امیدوارم بتونم این دوتا باور رو بیشتر روش کار کنم و پیشرفت کنم وگرنه همیشه اوضاع همینه ؛ مرسی استاد جان بابت فایل بی نظیر امروز ؛ خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1977 روز

    سلام و‌عرض ادب

    درک من از این فایل:

    -با تمرکز روی نکات مثبت در هر زمینه ای طبق قانون اتفاقات مثبت رو تجربه میکنیم و این خودش یک مسئولیت بزرگ ایجاد میکنه که دیگه نمیتونیم دنبال مقصر خارج از خودمون و افکارمون باشیم

    -مسئولیت زندگی خودمون رو در جنبه های مختلف به عهده بگیریم

    -شبکه های اجتمایی به راحتی میتونه احساس بدبختی رو در ما ایجاد کنه و کانون‌توجه ما رو منفی کنه در صورتی که فقط بهترین لحظات در این فضاها منتشر میشه

    مثال شخصی :

    در یک برهه زمانی به دلیل کار کردن روی باورهام و حذف فضاس مجازی به طرز حیرت انگیزی شرایط خوب پیش رفت و از لحاظ مالی بسیار پیشرفت کردم ولی بعد از مدتی اون تمرکز مثبت رو کنار گذاشتم و بجای استفاده از قانون به فکر تبلیغات و … افتادم و شرایط بد و بدتر شد تا حدی که مکان مغازم رو تغییر دادم ولی بازهم همون شرایط رو تجربه کردم (با احساس بد) تا اینکه تصمیم گرفتم از همون مکان و امکانات استفادع کنم برای پیشرفت و دوباره در مسیر درست قرار گرفتم که البته همچنان باید در این مسیر پایدار بمونم

    خدا رو هزاران بار شکر که در این شلوغی فضاهای مجازی یک فضای بی نظیر بنام سایت عباسمنش داریم تا هر بار خودمون رو کالیبره کنیم

    با تشکر فراوان از شما استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    لیلی زینلی گفته:
    مدت عضویت: 897 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان که حسابی دلمون برای دیدن روی ماهش تنگ شده و سریالهای بینظیر زندگی در بهشت .

    و سال جدید میلادی رو به شما و عزیز دل مریم جان و همه ی دوستان تبریک میگم و خواستار بهترینها هستم برای همه ی مردم عزیز از خداوند مهربان و وهاب ..

    استاد عزیز مثل همیشه این فایل بینظیر بود و شگفت افرین .چند روزی هست ب طور ناخواسته توجه من روی نکات منفی یکی از پسرام هستش و چقدر قوانین جالب و درست عمل میکنه که هر روز نکات منفی بیشتری رو ازش میبینم و دائم گفتگوی ذهنی من شده خشم از فرزندم ..دیروز از خداوتد هدایت و ارامش خاستم و نکته ی بسیار جالبی رو دریافت کردم و هدایت شدم که داری مقایسه میکنی دو فرزندت رو باهم ..و این مقایسه کردن این دوتاست که تو رو اشفته کرده .خیلی برام جالب شد وقتی بیشتر به افکارم توجه کردم دیدم حقیقته محضه ..در حال مقایسه کردن هستم و دوست دارم ک کاملا شبیه به هم باشن .از خداوند تشکر و سپاسگزاری کردم و به خودم قوانین رو یاداوری کردم که بنویسم از نکات مثبتش .و چقدر این فایل به جا بود و در واقع قوانین رو دوباره به ما یاداوری کرد که حواست باشه خودت هستی که داری زندگی خودت رو خلق میکنی و میسازی .واقعا خدایا شکررررررت که همیشه درحال هدایت کردن ما به مسیر درست و اسان و لذت بخش هستی .

    و اینوه در مورد شبکهای اجتماعی واقعا استاد درست هست حرفتون .من حتی پیج کاری در انیستا درست نکردم .من ی کوپیست هستم در کار رنگ و لایت و کوپ .و اغلب مشتریها بهم میگن چرا پیج نداری و من همیشه باور جدیدی رو ک ساختم و داره برام به بهترین شکل کار میکنه رو تکرار میکنم و بهشون می.م .اینکه پیج لازم نیس ک بخوام عکس رو با افکت وغیره بزارم تامشتری جذب بشه .من هر مشتری که برام میاد خودش بهترین تبلیغه و چندتا مشتری میفرسته .و بسیار راحتر و وقتم هم در اختیار خودم .و این رو هم مدیون گوش کردن به فایلها در سایت هستم

    استاد بازهم از لطف شما سپاسگزارم و اجرتون با الله

    نمیدونید این فایلهای اخیر چقدر برامون کارامد و مفید بوده و اگه بگم 100 بار گوش کردیم دروغ نگفتم و عاشق این فایلها شدم .چطور روانتر و اسانتر و دست خدا رو باز بزاریم تا روانتر هدایتمون کنه و کارها رو برامون انجام بده .و چقدر تو همین مدت معجزهای زیادی رو دیدم ..واقعا خدایا شکررررررررت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    سانا گفته:
    مدت عضویت: 1423 روز

    سلام به همه

    من‌ دوتا چیزی که الان اومد توی ذهنم درمورد مقایسه کردن ،یکی پدرم هست ،بابای من از بچگیم رابطه گرمی نداشتیم ،قوانین و محدودیت هایی برامون میزاشت که خیلی موقع ها اذیتمون می‌کرد ولی یه آدم درون‌گرا بود که هیچ وقت احساساتشو نشون نمی‌داد ، من از بچگی دوست داشتم با بابام رابطه گرمی داشته باشم عین یه دوست ،بعضی از دوستامو میدیدم که با باباشون شوخی میکنن ،میخندن ، عین دوست صمیمی هستن ،و این همش میومد توی ذهن من که چرا خدا همچین بابایی به من داده ،یا کاش میتونستم بابامو عوض کنم ، البته الان که بزرگ شدم فهمیدم خیلی از اون محدودیت‌ها خیلی بدردم خورده و راضیم خداروشکر، و رابطم الان خیلی بهتره ولی بیشتر محترمانه اس تا گرم و صمیمی

    چند وقت پیش داشتم با یکی از دوستام حرف میزدم اون باباش جوری بود که من تحسینش میکردم ،بعد همینجور که داشتیم صحبت میکردیم، من یه ویژگی بابامو گفتم و اون برگشت گفت خوشبحالت ،بیا باباهامونو عوض کنیم ،من خیلی تعجب کردم ،گفتم آخه تو چرا از بابات ناراضی هسی(تو دل خودم گفتم)،بعد این اومد توی ذهنم که شاید بابای من یه ویژگی بد داره که مثلا درون‌گرا و خشکه ولی ده تا هم ویژگی خوب داره ،مثلا دست و دل بازه ، خیلی قشنگ مسائل رو تعریف میکنه ، خیلی دلسوزه، و پیش خودم گفتم شاید این ویژگی بابای منم ریشه در بچگیش داشته باشه و دست خودش نباشه ،بالاخره اونم توی یک خانواده خشک بزرگ شده بود و محبتی ندیده بود ،شاید از این زاویه نگاه کنم دیگ نخوام بابامو با بابای بقیه مقایسه کنم و همینجوری که هست دوسش داشته باشم

    دومین مورد که بیشترین مقایسه رو توی ذهنم دارم در مورد پوستمه ، من پوست بسیار نرم و صافی دارم و رنگ‌پوستم‌ گندمیه، از بچگی چون یه خواهر داشتم که پوستش خیلی سفید بود خیلی باهاش مقایسه شدم توسط خانوادم و اطرافیان ،و یجورایی خودمو دوست نداشتم ، الانم این موضوع برام حل نشده ،وقتی آدمها رو میبینم اولین چیز رنگ‌پوستشونو نگاه میکنم که اگه سفید باشه ،به پوست خودم‌نگاه میکنم بعد میگم‌ببین چقد روشن‌تر از پوست منه و خوشگله و اگه تیره تر از دست من باشه یه حس خوب پیدا میکنم که اره من خیلی بهتر از اونم ، اصلا انگار یه علاقه عجیب به پوست سفید دارم ، سعی کردم مثلا این مسئله رو حل کنم و به خودم میگفتم ببین تو پوستت صاف و نرمه، این یه نعمت بزرگه ، ولی بعد میگفتم‌چه فایده وقتی نمیتونم صورت سفیدی داشته باشم که نخوام آرایش کنم که سفید بشه پوستم ، یا بعضی موقع ها میگم اگه از دوره سلامتی استاد استفاده کنم شاید پوستم سفید بشه ولی خب اینا گول زدن خودمه استاد ،خوب میدونم اینا از کجا آب میخوره و ریشش به عزت نفسم برمیگرده ،میدونم که باید پایه ای روش کار کنم ، و چون پاشنه اشیلمه خیلی بیشتر باید روش کار کنم چون واقعا داره این مسئله انرژی زیادی ازم میگیره

    ان شاالله که انجام بدم و بیام از نتایجم بگم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    منصوره علوی گفته:
    مدت عضویت: 1806 روز

    سلام استاد جان

    خداروشکر امروز چشمانم وگوشهایم هدایت شدن به آگاهی های امروز

    چند سالی هست که با آموزشهای شما نوع نگرشم به دنیای اطرافم تغییر کرده وهمه چیز در دنیای من خوب است ومن دنیا را با همه زیباییهایش دوست دارم

    از زمانی که تمام تمرکزم روی زیباییهاست آدمها وشرایط

    طوری میشن که من دوست دارم

    اززمانی که به صورت جدی روی خودم کارکردم عضله دیدن زیبایی‌هام اینقدر قوی شده که میتونم در هر اتفاقی خودم رو کنترل کنم واحساسم رو بد نکنم

    یه مورد همین امروز اتفاق افتاد که اگر آدم قبل بودم سریع واکنش نشون میدم ‌حالم بد می‌شد ولی با استفاده از تمرین احساس خوب اتفاقات خوب تونستم خیلی سریع به حال خوب برگردم

    ازخیابونمون که اومدم بیرون با یه ماشین تصادف کردم

    از ماشین پیاده شدم خیلی محترمانه احوالپرسی کردم وشماره تماس دادم گفتم تماس بگیرن تا خسارت بدم

    وطرف مقابلم به راحتی وبدون دردسر پذیرفتن

    خدایا شکرت که آدمهای خوب سر راهم قرارمیدی

    خدایا شکرت که گوشام این آموزه‌ای ناب ومیشنوه

    خدایا شکرت که سالهاست خشمی در وجودم نیست

    خدایا شکرت که مسیر پراز زیبایی وهرروز بهم نشون میدی

    خدایا شکرت که هدایتگر وحمایتگر منی

    خدایا شکرت که هر جایی میرم بهترین آدما سرراهم قرارمیگیرن

    خدایا شکرت که اتفاقات به ظاهر بد بهترین درس‌ها رو بهم میدن

    خدایا شکرت که تو این سایت پر از عشق ونور قراردارم

    خدایا شکرت که آرومم وتسلیم

    خدایا شکرت که هر روز وهر لحظه همراهمی

    خدایا شکرت برای وجود استاد عزیزم که سخنانش پر از آگاهیه

    من فقط وفقط به قدرت بینهایت تو ایمان دارم خداجونم

    استاد عزیزم بینهایت سپاسگزارتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: