چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 23

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2200 روز

    به نام خدا

    من چقدر عاشق قوانین خداوندی هستم!

    چقدر مرور شان توسط استاد به انسان حس خوشایندی می بخشد و چقدر خیالت راحت می شود و نفسی از سر آرامش می کشی آنجا که استاد می گوید :« از زمانی که خودت با خودت تعهد می دهی که در مورد اتفاقات ناخوشایند و نادلخواه ات سخن نگویی دیگر آن اتفاقات رخ نخواهند داد چون تمرکز تو بر خواسته هاست واتفاقات خوشایند.» … جالب است نه ؟ از لحظه ی تعهد من با خودم ورق برمی گردد و همه چیز شروع به تغییر می کند. چقدر عالی و کامل !

    خدایا شکرت!

    امروز روز دهم سفر را تجربه کردیم. و فایل متفاوت و خاص استاد در حال راننده گی را تماشا کردیم.

    «چرا بعضی از آدمها خوش شانس اند؟»

    اول باید بگویم :

    ( من عاشق خداوندی هستم که فارغ از زمان و مکان ، همیشه قوانین خود را از زبان استاد برای مان بیان می کند .) (و عاشق استاد ، که بدون توجه به شرایط ، با تمام وجود به این الهامات عمل می کند.)

    این فایل را چندبار تماشا کردیم و گوش دادیم! سعی کردیم هرآنچه استاد می گوید با دقت دریافت کنیم و به درک بهتری از موضوع برسیم.

    خدایا شکرت برای آاگاهی های عمیق تر از قوانین!

    خب برسیم به تمرین مریم جان برای امروز :

    «از آنجایی که مقصر نامرئی اتفاقات ناخوشایند زندگی خود ما هستیم و از آن جا که ما موجوداتی فرکانسی هستیم و هرآنچه می بینیم ، می گوییم ، می شنویم، به یاد می آوریم ، به آن علاقه داریم و یا از آن بیزاریم فرکانسی است که از جانب ما به جهان ارسال می شود . و باز از آنجا که اگر من متعهد شوم که فارغ از هر آنچه رخ داده ، فقط بخشی از تجربه ام را که دوست دارم و دلخواه من است به خاطر بسپارم و در موردش سخن بگویم ؛ آرام آرام از مدار ناخواسته ها دور و به مدار خواسته های بزرگتر و بیشتر نزدیک می شوم چرا که درخواست اش را به جهان داده ام .»

    بنابراین بهترین تمرین این است :

    که هر روز

    آگاهانه

    کانون توجه ام را بررسی کنم و بخش خوشایند و دلخواه اتفاقات روزم را به خاطر بسپارم و درباره اش بگویم.

    و این رمز «خوش شانسی » است

    خدایا شکرت!

    و یکی از خوشاینندترین و خواستنی ترین اتفاق برای من :

    پیامک واریز پول به حساب است

    و امروز در ابتدای صبح با صدای این پیامک از خواب برخاستم.

    خدا را شکر.

    و دوباره هم در شب خبر خوب واریزی بعدی را از همسر نازنینم دریافت کردم.

    خدا را شکر.

    اتفاق خوشایند دیگر امروز :

    تجربه ی باشگاه و ورزش در کنار انسان هایی مهربان و خوش انرژی بود.

    و برایم بسیار لذت بخش بود که امروز در لحظات بسیاری ، زمان نفس عمیق کشیدن ، هر بار که چشمانم را می بستم ، در صلح بودن با خود را بیشتر تجربه می کردم

    و عمیق تر ، حضور خدا را، در قلب و درونم احساس می کردم.

    انگار بسیار نزدیک تر شده ایم و انگار رابطه ای عاشقانه تر در حال شکل گیری است.

    خدایا شکرت!

    اتفاق خوشایند دیگر امروز :

    رفتن برای خرید به بازاری در ایرانشهر بود که در کنار قلعه ی تاریخی ، هرروز در حال برگزار شدن است و معروف است به «بازار کلات»

    دیدن شور و حال مردم

    فروش راحت و ساده ی دست فروش ها در کنار پیاده رو و تماشای اجناس و کالاهای متفاوت از میوه و تره بار و خواربار گرفته تا … برایم لذت بخش و دوست داشتنی است.

    و شلوغی و پر سر و صدا بودن ش هم نشان می دهد که فارغ از همه چیز ، زندگی پررونق به مسیر خود ادامه می دهد و جریان زیبای پول ادامه دار است و توقف ناپذیر. و انگار باورهای ثروت ام با این مرور و یادآوری تقویت می شود.

    خدایا شکرت!

    اتفاق بسیار خوشایند دیگر در این روزها :

    با وجود عدم دسترسی ام به سایت ، من به بخشی از روزها دسترسی دارم چرا که در همان شبی که در اولین روز سفر درباره اش گفته ام ، نوشته های مریم جان و اسم فایل را ، طبق عادت همیشگی ام با همسر نازنینم به اشتراک گذاشته ام و در این روزها می توانم با همان ها متوجه شدم که برنامه ی امروز چیست و چه فایلی را باید ببینم و چه تمرینی را باید انجام دهم.

    خدایا شکرت!

    اتفاق خوشایند دیگر در این روز:

    تماشای دونفره ی یک فیلم خوب ، همراه با خوردن «پفک هندی» و بعد گفتگو دونفره در مورد باورهای درست و قدرتمند کننده ی شخصیت های اش بود .

    خدایا شکرت!

    این جمله ی هر شب من است که در برنامه ی رویایی مان می نویسم (از زمانی که کتاب «قانون توانگری» را خوانده ایم) :

    «اکنون زمان تکمیل رضایت بخش است

    این روز را رها می کنیم تا برود

    خرد لایتناهی

    تنها نیکویی آن را برای ما نگاه می دارد

    و مابقی حذف می شود.»

    خدایا شکرت!

    من به خود تعهد می دهم که فقط در مورد اتفاقات خوب هر لحظه ام صحبت کنم و در مورد اتفاقات ناخوشایند و نادلخواه که ممکن است به دلایل متفاوت رخ بدهد لب به سخن نیاورم و با هیچ کس در مورد شان نگویم حتا با خودم.

    از خداوند برای خودمان و همه ی اعضای خانواده مان ، پایداری و متعهد ماندن بر این قرار را طلب می کنیم.

    خدایا شکرت!

    دوستتان داریم.

    28آبان 1398

    اتفاقات خوشایندی که دیروز تجربه کردیم دریافت هدیه هایی دوست داشتنی و عالی از طرف دوستان نازنین کوهنوردی مان بود:

    دو گلدان ناز و قشنگ و سرحال

    و یک همستر کوچک بازیگوش

    چقدر من از دریافت این هدیه ها به وجد آمدم

    در آن لحظه غرق در خوشحالی و حس خوب بودم و مدام می خندیدم 

    و بیشتر ایمان آوردم چرا که برایم باز تایید کننده ی قانون بود و دانستم از زمان شروع «صلح با خود» و و عهد با خود در مورد «گفتن و یادآوری اتفاقات خوشایند هر لحظه» این اتفاقات شیرین و دوست داشتنی بیشتر و بیشتر به زندگی ام دعوت شده اند.

    خدایا شکرت !

    28آبان 1398

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      بشیر احمد گفته:
      مدت عضویت: 2375 روز

      سلام خانم پرورش عزیز.

      چقدر کامنت تون زیبا بود و چقدر آگاهی های عالی و امیدوار کننده ای داشت.

      من که خیلی لذت بردم و با اجازه تون یک کاپی هم ازش گرفتم.

      کامنت های شما برای من مثل حرکات هافبکی در زمین فوتبال است که از وقتی به بازی میاد گره بازی رو باز میکنه بازی رو شناور میکنه توپ رو به در چرخش میاره.

      همیشه سرحال، سالم و سرخوش باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        نرگس پرورش گفته:
        مدت عضویت: 2200 روز

        سلام بر برادر نازنینم 🌼

        جناب بشیر احمد اعتماد 🌸

        سپاس گزارم برای کامنت پرمهر تون 😊

        باعث شدید خودم هم نوشته م رو مرور کنم و یادم بیاد از زمان شروع این مسیر چقدر نور و روشنایی به زندگی م وارد شده و جریان خیر و برکت وارد هر لحظه ام شده.

        خدا رو شکر می کنم 🙏

        این ها همه لطف پروردگار من هست 🌸❤️💚

        چقدر مثال زیبا و جالبی زدید و مشخص هست که مثل استاد به فوتبال علاقه مند هستید 😊

        تحسین تون می کنم 👏

        سپاسگزارم 🌼

        دوستتان دارم ❤️

        خداوند عاشق شماست ❤️

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    محمد علي رجايي گفته:
    مدت عضویت: 2286 روز

    سلام

    من محمد علی رجایی هستم

    استاد عزیزم دوباره یه روز جدید از سفر نامه و یه اگاهی جدید دیگه ????

    استاد واقعا این مورد که نباید در مورد اتفاقات بد و منفی اطرافمون صحبت کنیم و بالعکس در مورد نکات مثبت و اتفاقات خوب صحبت کنیم یکی دیگه از ترمزهای من بود که تو این فایل بهش اشاره کردید

    من همیشه به خاطر اینکه خیلی از طلبکارام هر روز پیگیر حساباشون بودن یا دوس داشتم یا مجبور بودم فقط از شرایط بد بازارو گرونی و ….حرف بزنم تا شاید کمی بیشتر وقت بگیرم اما الان با این اگاهی همینجا متعهد میشم که دیگه تحت هیچ شرایطی با هیچ کسی حتی نزدیکترین ادمهای دور و برم در موردشون حرف نزنم و به جاش از جمله هایی استفاده کنم که مثبت تر پر انرژی تر باشه

    استاد حالا دارم کم کم درک میکنم دلیل اتفاقات این چند سال که برام افتاده که صد البته با توجه به اگاهیهای جدید متوجه شدم اون تضادها باعث شد که الان من اینجا تو این سایت پر از خیر و برکت و عالیی باشم اونا باعث شدن که من بتونم ترمزهامو پیدا کنم و با اموزه ها و اگاهیهایی که شما در اختیارمون میزارید بهتر راحتتر اسون تر و لذت بخش تر این راهه پر از نعمت و سلامتیو فوق العاده عالی رو طی کنیم و هر روز یه قدم حتی کوچیک برداریم که همین قدمهای کوچیک که شاید قبلن اصلن به چشم نمیومدن بشه اغاز موفقیتهای پایدار و همیشگی

    برای همه دوستانم که باهم راهی این جاده صاف و پر از لذت و شادی و عشقه

    ارزو سلامتی و حال و احساس خوب و عالی دارم ????????

    استاد بینهایت ازت سپاسگذارم ??????????? خانم شایسته عزیز ازشما که شدید دستی از دستان خداوند تا ما به این اگاهیهای ناب هدایت بشیم از خدا براتون دنیا و اخرت پر از خیر و برکت ارزو میکنم ????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    مریم غدیری گفته:
    مدت عضویت: 3758 روز

    سلام به استاد عزیز، خانم شایسته ی عالی و مایک نمونه

    و سلام به همه ی هم فرکانسی های محترم

    این فایل نشانه ی امشبم بود، ساعت ۱۰:۳۰ بازش کردم، و اینترنت هم پس از یک هفته وصل شده است. متوجه شدم امروز یک بار ظهر در مورد اینکه چرا مردم حقوق کوچک را کم اهمیت می شمارند حرف زده ام و بعد هم پس از وصل شدن اینترنت با دوستم که در ایران نیست در همین باره گفتگو کردیم.

    نشانه بسیار درست بود.

    استاد اولین بار بود که این فایلتان را دیدم. من در این ۲ سال و نیم خیلی روی ورودی هام خوب کار کردم و نتایج عالی گرفته ام. با دیدن این فایل درکی که در من اتفاق افتاد این هست که: مریم تو خواستی موضوعی برای حرف زدن داشته باشی ، اما دقت کن که به چی داری توجه میکنی .حتی درباره ی این موضوع خیلی به ظاهر ساده هم نباید حرف بزنی چون باعث میشه بیشتر جذبش کنی. و الان تعهدم را مینویسم. عاشق این تعهداتم هستم . چون با ایمان عملی در ذهنم پایدارشان میکنم. خدایا سپاسگزارم برای این آگاهی جدید.ممنون از این سایت بی نظیر که بزرگترین نعمت من بعد از حیات در کره ی زمین می باشد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    رضا معینی فر گفته:
    مدت عضویت: 3405 روز

    سلام به عزیزان و همراهان دوست داشتنی خانواده عباسمنش

    من از این فایل درس گرفتم که همیشه فقط درمورد خواسته هام صحبت کنم و اتفاقات خوبی که برام میفته رو به زبون بیارم و شکرگزار باشم بابت اتفاقات خوبی که برام می یفته و از ناخواسته ها اعراض کنم وبگم ببین این تضاد باعث شد تو خواستتو بشناسی و این یعنی نعمت و این یعنی خوشبختی.حالا دیگه خواستتو می شناسی و فقط به خواستت توجه کن تا خداوند تورو به اون هدایت کنه.

    من امروز بارها در مورد خواسته هام با خودم صحبت کردم به خودم هروقت تو اینه می دیدم خودم رو می گفتم عزیزم عاشقتم و به خودم عشق می ورزیدم.هر وقت کسی رو میدیدم می گفتم ببین او هم مثل تو تکه ای ازخداوند است او هم مثل تو اشرف مخلوقات خداوند است او هم مثل تو خالق زندگی اش است.هر کس که توانایی داشت به تحسین کردن او می پرداختم و تشویقش می کردم.

    من با این کارها عشق بیشتر،احساس لیاقت،احساس ارزشمندی و عزت نفس بیشتری را به سمت خودم جذب می کنم .

    خدایا شکرت که به من فرصت دادی تا نظرم رو به ثبت بروسونم.

    در پناه خداوند شاد،سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    محموداحمدی گفته:
    مدت عضویت: 3030 روز

    سلام استاد عزیزم

    نمیدونید که چقدر دوستتون دارم خدایاشکرت

    من از دیشب ازساعت ۱به بعد هی میومدم قسمت نشانه ی امروز من ببینم فایل یا مطلب جدیدی برام اومده . دیدم نه هنوز همون فایلی هست ک دیروز گوش دادم و دیدمش که چرا بعضی افراد دائم بدشانسی میارن .

    صبح امروزم ک از خواب بیدارشدم اومدم نگاه کردم دیدم هنوز همون فایله .

    الانم اومدم دیدم هنوز همین فایل هست میخواستم برگردم برم جای دیگه گفتم شاید واقعا نیاز بیشتری داشته باشم برای گوش دادنش که هنوز هست

    بخدا باورم نشد وقتی زدم روی فایل که تماشا کنم یکدفعه دیدم صفحه تغییر کرد نظر دیروزم اومد جلو چشمم که استاد نازنینم لایکش کرده .

    استاد نمیدونید چقدر برام ارزشمنده این کار شما

    بخدا بغض گلوم رو گرفت چشمام رو اشک گرفت قلبم باز شد . وخیلی انگیزه و امید و ایمان گرفتم …

    خداروشکر از این مجموعه و شما استاد عزیزم و خانوم شایسته گرامی

    چی بگم بخدا خیلی حس خوبی داشت احساسم عالی شد .

    دوباره رفتم نظری رو ک لایک کردید رو خوندم و فقط باخودم میگفتم چقدر خوب جمله مینویسم چقدر آگاهی هام بیشتروبهتر شده . وصدالبته که خداوندم هدایتم کرد و جملات رو به ذهن و قلم سرانگشتانم جاری میکرده . که استاد ویا خانوم شایسته عزیز قابل دونستن و مهر تایید زدن به نوشته م

    خیلی خوبه …خیلی خوبه

    خدایا ممنونم . استاد ممنونم . خانوم شایسته گرامی ممنونم

    الهی شکر

    استاد نازنینم دوستتدارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    محموداحمدی گفته:
    مدت عضویت: 3030 روز

    سلام استادعزیزم نفسم عشقم .

    این فایل زیبا نشانه ی امروز من بود

    با اینکه اینهمه استاد درمورد قانون توجه و درخواست صحبت کردند ولی اینبار بیشتر پی بردم ب خودم و یک ایراد دیگم که از ناخواسته هام صحبت میکنم و توجه بیشتر و گسترش بیشتر ناخواسته هامو دارم میبینم و اوم موضوع درزندگیم همینجور چسبیده بهم و یا شاید من چسبیدم به اون مشکل .

    ودر مدار اون ناخواسته ها کماکان حضور دارم .

    فایلهایی که از طریق قسمت نشانه امروز من که دارم گوش میکنم واقعا همون چیزهایی هست ک من بهشون نیاز دارم وخداوند واستاد صحبتها و آگاهی هایی رو دارن بمن میرسونن که همه چیزه یعنی درمورد همه موارد درزندگی صحبت و آگاهی آماده شده تو این سایت خداگونه و دقیقاً داره دست میزاره روی مواردی که ما پله ب پله باید درک کنیم و درمدار آگاهی های بیشتر و بهتر قراربگیریم

    بله با قرار گرفتن درمدار نامناسب و ناخواسته ما دائم بدشانسی میاریم و زندگی و جهان برامون سخت میشه

    بازم جای شکر داره که من در این مجموعه و مدار با فایل و ورودی های خالص از سمت خداوند و استاد عزیزم دارم تکاملم رو طی میکنم .

    و امید دارم تا اون سالهایی که خداوند بمن الهام کرد که استاد عباسمنش از دوسال تا ۹ سال طول کشید تا به شرایط مناسب برسه البته با درک قوانین و عمل کردن بهشون و موندن و ادامه دادن در این مسیر ..

    خداروشکر از استاد عزیزم و خدایی که منو تو این مدار قرارداد و این فرست رو بهم داد که اصولی و از راهش به اهدافم و به ارامش و خوشبختی برسم .

    استاد واقعا محشری .

    با این سرعت حیرت آور که خیلی هیجان داشت رانندگی میکردید و صحبت کردید این از اعتماد بنفس میاد و تمرین . و خیلی زیبا بود . و البته ایمان و توکل شما هم مهم بود و عدم محدودیت سرعت توی این اتوبان . واقعا هم میچسبه . چه ماشین تیزتک و روان و خوبی بود که جاده رو میشکافت و میرفت . خداروشکر خدا بیشتر کنه نعمات رو توزندگیتون ..

    و میکائیل خان عزیز رو دیدم که با چه اعتماد قلبی راحت خواب بود و لذت میبرد . خداروشکر

    استاد ممنونم از شما و فایل ها و آگاهی هاتون و دست خداوند بودنتون . زنده باشید و باعزت و خوشبخت عزیزدلم

    ??????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
  7. -
    وریا گنجی گفته:
    مدت عضویت: 2334 روز

    روز دهم سفرنامه

    سلام دوستان

    یادمه بعد از اینکه به تضادهای پی در پی بر خوردم و کلا مسیر زندگیم رو عوض کرد(حدودا 7 ماه پیش) با اینکه فکر میکردم الان در مسیری متفاوت هستم و میدونستم که قراره روی دیگه ای از زندگی رو تجربه کنم ، اما تضادها همچنان میومدن به سمتم ، ینی میخوام بگم من تغییر رو حس میکردم توی زندگی و روابط و همه چیم ، و میدونستم که باید تغییر کنم ، چون به تضادهای واضح و زیادی برخورده بودم ، بعد از مدتی که تمرین ستاره قطبی قدم اول دوره ی دوازده قدم رو انجام دادم متوجه شدم که تضادها هی دارن کمتر میشوند ، بیماریم داره با سرعت بیشتری بهبود پیدا میکنه ، روز به روز قوی تر میشوم هم از نظر جسمی و سلامتی ، هم از نظر عدم وابستگی به خیلی چیزا ، و اینقدر همه چی داشت به سمت اون چیزی که دوست داشتم پیش میرفت که برام تقریبا بدیهی شده بود ، اما با دیدن این فایل از استاد عباسمنش ینی روز دهم سفرنامه ، متوجه شدم که اون اوایل که تازه در مسیر موفقیت قرار گرفته بودم زیاد در مورد تضادهایی که باهاشون برخورده بودم با دیگران صحبت میکردم ، و وانمود میکردم که ناراحت و غمگین نیستم از تعریف کردن تضادهام ، اما من اونقدر آماده نشده بودم که بتونم بدون هیچ احساس ناراحتی و خیلی ریلکس مثل استاد از گذشتم برای دیگران بگم و تا زمانیکه اون فرد پیشم بود و داستان رو براش تعریف میکردم خیلی اذیت نمیشدم و راحت بودم با تمام اون چیزایی که برای مخاطبم تعریف میکردم ، اما وقتی تنها میشدم و اون مخاطب من میرفت من میموندم و کلی خاطره ی تلخ !!!!!!! و توی تنهایی هام غمگین میشدم ، حرص میخوردم ، عصبانی میشدم و در کل احساسم بد میشد و این احساس بد تا چند روز اذیتم میکرد ، و من با تعریف کردن شاید بگم نیم ساعت از خاطرات و تضادهایی که بهشون برخورد کرده بودم یه هفته توو کما میرفتم توی تنهایی هام ، باز هم با این وجود خیلی خیییلی خوب پیشرفتم و تغییر کردم توی این بازه 7 هشت ماهه ، اما الان که فکرش رو میکنم به خودم میگم اگر اون تعریف کردن خاطرات تلخ از گذشتت نبود چقدر تغییر میکردی ، با اینکه بعضی وقتا پات روی ترمز بود ببین بازم چقدر تغییر کردی حالا حساب کن پاتو بیشتر از روی ترمز برداری ، این فایل روشنم کرد و مطمینم ، ایمان دارم ، یقین دارم تا چند ماه دیگه چندین برابر تغییر خواهم کرد و خیلی خیلی شرایطم بهتر و عالی تر میشه

    خدا رو شکر میکنم که همیشه مسیر رو به طرق مختلف بهم نشون میده ، از طریق استاد عباسمنش ، کامنت های دوستان ، خانم شایسته ، و هزاران راه دیگه …

    دوستتون دارم مواظب فرکانسهای خوبتون باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    مهناز عباسپور گفته:
    مدت عضویت: 4016 روز

    بنام خدا

    سلامی چو بوی خوش آشنایی…

    دهمین روز سفرنامه

    حدود ۲۱ سال پیش من از طریق استاد دیگری با مباحثی مشابه اما با بیانی دیگر و البته بسیار مختصر آشنا شدم و با تمرکز روی هدف و تکرارش و در نهایت باورش بدستش آوردم و همچنان با تمرکز بر نکات مثبت و پرهیز از ۱۲ مورد شامل:دروغ گفتن. غیبت کردن. قضاوت کردن. مقایسه کردن. دزدی کردن و… که همان توجه نکردن به ناخواسته ها و نشر ندادن فرکانس منفی است انسانی شدم بسیار پر انرژی و شاد و فکر میکردم با این شور و نشاط و عشقی که در وجودم هست میتوانم به همه خواسته هایم برسم. اما غافل از اینکه هنوز ترسها و باورهای غلطی در لایه های زیرین وجود داشت که باعث جذب فردی به زندگیم شد که پر بود از ترس و نا امیدی و من که آن زمان تندیس شجاعت و اعتماد بنفس و انرژی مثبت بودم به خیالم که می‌توانم با عشق و دادن باورهای درست به اوکمک کنم و با هم زندگی آرمانی بسازیم. اوایل که هنوز به منبع وصل بودم در جهاتی پیشرفت خیلی خوب بود اما یواش یواش انرژی منفی غالب شد و تمرکز از نکات مثبت بر نکات منفی قرار گرفت و… اما از آنجایی که من همیشه عاشق کتاب و مباحث خودشناسی و موفقیت بودم سالها در حال دست و پا زدن زندگیم مثل نوار قلب پایین و بالا رفته. زمانی که استاد عباسمنش سمینار قانون آفرینش را در تهران برگزار کردن من در اصفهان بودم و نتونستم برم ولی بلافاصله پکیجش را تهیه کردم اما باورتان نمی‌شود که فقط تا جلسه سوم گوش دادم و فقط چند روز تمریناتش را انجام دادم اما فقط با انجام فایل صوتی سپاسگزاری که همراه پکیج برایمال ارسال شد دقیقا در روز ۲۸ ام که من منتظر معجزه بودم دقیقا در رابطه با هدف اصلی که رفتن سر کار بود بصورتی معجزه وارتماسی با من گرفته شد و رفتم سرکار. اما همچنان با باورهای محدود کننده و زندگی مشترک در نوسان. بعد از مدتی با تلاش زیاد بسته روانشناسی ثروت ۱ را تهیه کردم اما باز هم مثل آن یکی نیمه تمام رها شد. و من مدتها به سراغ سایت نیامدم و تجارب ناخوشایندی طی کردم و پس از اینکه ماجرایی که به قول استاد با زور و فشار و مخالفت آغازش کردم با جنگیدن و مخالفت تمامش کردم و بعد از مدتی دوباره سر از سایت در آوردم و با کنکاش در آن و شنیدن فایلهای استاد ای کاشم به هوا رفت که چرا در آن مقطع اینها به گوشم نرسید اگر چه همچنان تنها پناهم کتاب بود اما نزشد. و من متهم بودم به اینکه فقط میخوانم و عمل نمیکنم. هرچه بیشتر فایل‌های استاد را گوش می‌کنم احساس میکنم هرچه می‌گویند را من تجربه کردم. این اوخر مدام در حال تشریح اتفاقات و اعمال غیرمنتظره و عجیب و غریبش برای دوستانم بودم و مدام از آنها بیشتر تجربه میکردم.

    امیدوارم بتوانم دوباره سرپا شوم و با پیدا کردن هدف و رسالت زندگیم و عمل به آموزه های استاد و تغییر باورهام نقشی موثر در گسترش جهان داشته باشم.

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    زهـرا خوشبخت گفته:
    مدت عضویت: 2519 روز

    بنام خالق زیبایی ها

    ?روز دهم سفرنامه(خداشناسی)?

    فایل ،چرا بعضی افراد بد شانس هستند؟

    سلام عشقای من

    ماهستیم ک بدشانسی یاخوش شانسی خود را تعیین میکنیم

    ماهستیم ک انتخآب میکنیم درمدار اتفاق های خوب و خوش شانسی قرار بگیریم

    یا درمدار اتفاقات بد و بدشانسی ها

    تازمانی ک در زندگی امان توجهمان برناخواسته هاست و از گفتن اتفاقات بد لذت میبریم و دوس داریم به همه ثابت کنیم ک نگاه کن من چقد بدشانسم

    نگاه کن چقد من مورد ظلم روزگار واقع شده ام

    نگاه کن درد هایم بیشتر ازتواند

    آنجا ک سعی میکنیم خودمان را بدبخت تر از دیگران جلوه دهیم و ثابت کنیم ک نگا من بدبخ تر ازتوم ،

    درواقع داریم کارت دعوت برای بدبختی ها ارسال میکنیم با این مضمون :

    من شمارو دوست دارم لطفا ب سمت من بیایید

    و این طور میشود ک میبینیم هر روز ب بدبختی ها اضافه میشه ،انقدی ک نمیدونیم کدومشو تعریف کنیم !

    خدای من چ جفایی کردیم برخود

    چرا کلامت را ندیدیم ک فرمودی ،هرآنچه از بدی ب شما میرسد از طرف خود شماست

    اما ب لطف و کرم تو مهربانم ازآنجا ک خالق شرایط خود هستیم

    میتوانیم تنها با تغیر باورها ،افکار ،کانون توجه خود،و توجه بر زیبایی ها و بازگو کردن اتفاقات خوب و کنترل نفس آنجاک ماراب دعوت ب دیدن زشتی ها میکند ،با کنترل همه این ها و تغییر مدارمان میتوانیم خوش شانس ترین انسان جهان باشیم

    شانس را ما میسازیم

    تو جه بر منفی ها مارا بدشانس میکند

    و توجه بر مثبت ها مارا خوش شاش میکند

    انتخاب باتوست!

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: