چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 36
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-18.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-06-24 21:44:182021-11-09 05:11:00چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام مریم جان
15/8/1399 ساعت 6 عصر روز پنجشنبه
در قسمت توضیحات روز شمار 8 این تمرین و دادین:
اهداف را از فضای ذهنی، به تصمیمی در دفترچهی اهدافت منتقل نمایی و برای تحققشان هر روز قدمی برداری. الان بهترین زمان هست تا دلایل خود را برای تحقق آن اهداف بیابی و با آن دلایل، سرنوشت ات را طراحی کنی. هر روز جزئیات قدمی که برداشتهای را در دفترت یا در بخش نظرات این فایل بنویس
در قسمت توضیحات روز شمار 9 این تمرین و دادین:
– دربارهی نشانه هایی بنویس که امروز برایت رخ داد و پی بردی دلیلشان، در صلح قرار گرفتن با خودت بوده است.
در قسمت توضیحات روز شمار 10 این تمرین و دادین:
آگاهانه کانون توجهات را تحلیل کن و درباره بخشی از آن بنویس و آن را به خاطر بسپار که به تو احساس بهتری بخشید. این راهکار خوششانس شدن است
هر 3 فایل تمرین داشت و من دوست دارم موقعی نظر بنویسم که به این تمرینها عمل کرده باشم و نتیجه عملکردم و براتون بنویسم.
مریم جان من آدم منظمی نیستم تعهد دادن و قول دادن برام سخته اما به خاطر خودم برای پیشرفت زندگیم و عادی کردن عمل به قوانین در زندگیم و اینکه حرفی که میزنم واقعی باشه سعی میکنم اول انجام بدم بعد کامنت بذارم.
من تمرین روز 9و بعد از 2 و 3 روز امروز از خواب بعداز ظهر که بیدار شدم تو همون رختخواب چشمام که باز شد فهمیدم چیه نمیفهمیدم یعنی چی!!!! الان فکر کنم فهمیدم شما میخوایید من تو روز نشونه ها یعنی اتفاقات رخدادها هم زمانیها هم مکانی ها …… هرآنچه از اتفاقات خوب که در روز برام می افته، علت این اتفاق خوب اینه که من خودم خودم و قبول دارم با خودم در صلحم اعتماد به نفس و عزت نفسم بالاست به خوبی ها و نکات مثبت تمرکز دارم و احساس خوب دارم که احساس خوب موجب شده جهان این اتفاقات خوب برای من کاملا طبیعی و خود به خود رقم بزنه و بنویسم.
مثلا تخفیف گرفتن از مغازه ایی که در حالت عادی اهل تخفیف نیست ، آخر وقت بری بانک فقط کار تو یک نفر انجام بشه، دقیقا موقعی که تو میخوایی خرید کنی قیمت ها میاد پایین ، خود به خود قلقه بعضی از آدم های بد قلق تو دستت میاد و …..
مریم جان من همه مثال های بالا رو داشتم اما میخوام از حالا به بعد آگاهانه دقت کنم و بنویسم ان شاالله.
خب اگه تمرین روز 9 خوب انجام بدم بنظرم تمرین روز 10 هم همپوشانی میکنه
توکل به خدا
امیدوارم دست پر بنویسم.
دوستت دارم مریم جان و همچنین استاد عزیز و همه اعضاء خانواده بزرگ عباسمنش.
سالم شاد پیروز ثروتمند سعادتمند خوشبخت در دنیا و آخرت باشید.
دهمین روز سفرنامه
👣من از این فایل
اول اومدم از حس و حالم نسبت ب این فایل بنویسم ولی ی چیزی از ته دلم داد میزد برو فقط تعهد بده و عمل کن
من بهاره پارچه باف همینجا همین لحظه تعهد میدم ک ب هییییییبچ عنوان درمورد اتفاقات بد زندگیم با هیچکس حرف نزنم حتی با خودم….
خدایا کمکم کن تو این مسیر قدم بردارم و تو هم همراهم باشی
با آرزوی سلامتی و تندرستی و خوشبختی و ثروتمندی برای تک تک عزیزان🌹💝
به نام الله یکتا
سلام خدمت استاد عزیزم ، مریم جان نازنینم و خانواده بزرگ دوست داشتنی ام.
در دهمین روز از سفرم از فصل اول
بعد از شنیدن فایل چرا بعضی افراد بدشانس هستند متوجه شدم که چقدر راجع به اتفاقات بد زندگیم صحبت کردم در همین فکرها بودم که ناگهان کمرم بشدت درد گرفت به حدی که نتونستم کمرم رو صاف کنم تا خواستم به این فکر کنم که ااای بابا چقد بد شانسم چند روز دیگه تولد نوه ام هست و کلی کار دارم الان چه وقت کمر درد شدنه، سریع یاد حرف استا افتادم که توی فایلی در مورد سلامتی گفتن که هر موقع دردی یا مریضی به سراغتون اومد از خودتون بپرسین که چند دقیقه پیش یا چند ساعت پیش یا چند روز یا چند هفته پیش چه فرکانس منفی رو ارسال کردین ، که متاسفانه یادم افتاد هفته پیش مشاجره ای با همسرم داشتم و محق دونستن خودم و عدم پشتیبانی از همسرم منو آزرده خاطر کرده بود و در رابطه با این موضوع با اقوام و دوستانم صحبت کرده بودم و شدیدا خودم رو در فرکانس منفی قرار داده بودم و این مسئله امروز خودش رو در غالب کمر درد نمودار کرد .
اول از خدا سپاسگزارم که با این درد کمر، من رو متوجه کرد که قانون قانونه ، احساس بد مساوی با اتفاق بد .
و همچنین از استاد عزیزم و مریم جان که با این فایل زیبا من رو از اشتباه بد شانس بودن رهایی دادند.
در پناه حق شاد و سربلند باشین.
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی بزرگوار
روز دهم چله نشینی من
من همیشه دوست داشتم خاص باشم جالبه خاص بودن را با مظلوم نمایی دوست داشتم اینکه دلسوزی دیگران را جلب کنم ودلشان برای من بسوزد بعد از اینکه باقوانین آشنا شدم فهمیدم که چگونه خودم بدترین ها را برای خودم در طول زندگی ام رقم زدم حالا به این درک رسیدم که خودم هم نباید برای خودم دلسوزی کنم البته یک خوبی هم که داشتم این بود که به چشم هم اعتقاد نداشتم و ندارم اما این مظلوم نمایی کار خودش را میکرد و من را در مدار ناخواسته ها اتفاقات و داستانهای بد می گذاشت
اما امروز تلاش کردم که کانون توجه ام به نکات مثبت باشد من در طول یکسال گذشته زندگی ام یه زیر صفر رفت و خداروشکر از وقتی با استاد عباس منش که اورا دستی از دستان خدا میدانم آشنا شدم توانستم دوباره پاشم و دوباره زندگی ام را بسازم من هنوز به خاطر آن آتفاقات در آمد مشخصی از خودم ندارم و با دریافتی همسر عزیزم گذران زندگی می کنیم اما در همین حال همانطور کهدر کامنتهای قبل گفتم توانستیم خانه خودمان را بسازیم که به طور ناباورانه پول آن جور شد امروز داشتم به این نکات مثبت توجه میکردم که من در حالی که هنوز نتوانستم برای خودم درآمد داشته باشم والبته میدانم این تضاد هم حل میشود همین امروز توانستیم برای خانه کلی خرید کنیم وگوشت ومیوه و….بگیریم داریم کم کم خانه مان را هم کامل میکنیم و…
یاد یکی از حرفهای استاد در یکی از فایلها افتادم که می گفتند پیامبران هیچ وقت در زندگی شان نگران محل زندگی کردنشان وخوراک وپوشاکشان نبودند این جمله استاد خیلی روی من تاثیر گزار بود و اون رو باور کردم
امروز توجه به این نکته برایم جالب بود در حالی که نزدیک دوسال انگار که بیکار هستم چون در آمدی ندارم اما خداوند برکتش را از زندگی ام قطع نکرده و از جایی که تا بحال درآمدی کسب نمی کردیم مخاراجمان تامین میگردد چیزی که در این مدت اذیتم میکند بدهی هایم هست که خداروشکر کم کم در حال پرداخت هست و گهگاهی فشار شان زیاد میشود وآرامش را بهم میریزد که سعی میکنم هم درس بگیرم از اینکه هیچگاه با بدهی کاری را انجام ندهم وهم اهرم رنج ولذت باشد برایم
و درنهایت چیزی که برایم سخت بود ولی توانستم بر آن پیروز شوم بخشیدن کسانی بود که از اعتمادم سواستفاده کردند هرچند گاهی وقتها ذهنم را درگیر میکند اما نمیگذارم ادامه دار باشد وسریع امروزم را ازش برمیدارند
خدایا شکرت به خاطر انسانهایی که برای موفقیت من و دیگران وقت میگذارند شاد باشید ثروتمند وتندرست در دنیا و آخرت
سلام سلام صد تا سلام
روز دهم از روز شمار تحول زندگی من 🤗
برادرم امروز اولین روز کاریش تو مجموعه داروسازی پوراطب بود که ایشون رو بعنوان اوتیسی استخدام کرده بودن و روز اول سعی کردن براشون جا بندازن ایشون ب مدت یکسال خاک خوری و کارای پیش افتاده اونجا رو انجام بده، درصورتیکه ایشون رو بعنوان نیروی متخصص استخدام و سه ماه داره سیر مراحل اداریش رو انجام میده
باهاشون تماس گرفتم گفتم زود استعفا بده لیاقتت رو کم نبین و تخصصهای زیادی داری و اجازه ندادم حتی اصل قضیه رو واسه منم تعریف کنه فقط گفتم الخیر فی ماوقع
منتظر اتفاق خوب باش و به این اتفاقات از زاویهای نگاه کن که امیدوارتر و حالت بهتر بشه ،
چند مدتی که خودم رو متعهد کردم به همه بعنوان خدا نگاه کنم تا توهین نکنم قضاوت نکنم غیبت نکنم و طوری با همه برخورد کنم که انگار با خدا رفتار میکنم
سعی میکنم فقط خوبی و زیبایی ببینم
تغییر زاویه دید ابتدا تلاش میخواد اما وقتی به مهارت تبدیل شه لذت بخش میشه
سپاسگزار خدام برای بودن تک تکتون
رسیدم به دهمین روز از سفرنامه💃🏻
خیلی خوشحالم و خیلی سپاسگزار بابت تمام آرامش، رشد و تعهدی که طی این ده روز تجربه کردم!
استاد حرفهای امروز شما منو به فکر وا داشت، نه بخاطر اینکه پاشنه ی آشیلم بود، بلکه بخاطر اینکه دیگه درکی از تعریف اتفاقات بد زندگی برای بقیه نداشتم!! متوجه شدم که مدتهاست هیچچچ اتفاق بد عجیب غریبی برام رخ نمیده. تضاد وجود داره اما هیچ خبری از اتفاقات رندوم و وحشتناک نیست! با اینکه تا همین سه سال پیش همش در شرایطی قرار میگرفتم که به دلایل عجیب غریب و از راه های عجیب غریب بهم ظلم میشد! یادمه اونموقعا یا برای مامانم این اتفاقات رو با آبو تاب تعریف میکردم و یا توی دفترم مینوشتمشون و های های به حال خودم گریه میکردم. اما الان…
خیلی قابل پیشبینی شده برام زندگی.بخاطر درک ماهیت فرکانسیش! بخاطر اینکه دیگه میدونم باید انتظار چیو بکشم!!
هرچیز چیزی کشید، سرد سردی را و گرم گرمی را کشید!
اونموقعا انقدر کمبود داشتم که همش منتظر بودم یه اتفاقی بیوفته، بدوئم ادیویه اشو زیاد کنم و برای بقیه تعریف کنم! از اونجاییم که همیشه بهم توجه مثبت میشد و بهم میگفتن چقدر باحالو شیرینم هی بیشترو بیشتر این عادت درونم شکل گرفت. خداروشکر بخاطر تعهد بی قیدو شرطی که داشتم این خصوصیت توی کمتر از یکسال کااممللاا از بین رفت و دقیقا همونطور که شما گفتید دیگه هیچ اثری از اتفاقات مشابه نبود!
حالا بیاین یکم درباره ی اتفاقات خوبی که امروز خلق کردم حرف بزنیم D:
– امروز آخرین پروژه ای که به اتمام رسوندم (دیروز تمومش کردم) به شدت مورد استقبال و حمایت قرار گرفت. با اینکه میدونم هنوز خیلی جای کار دارم و خیلیا از من حرفه ای ترن، اما به نسبت خودم بسیار عملکردم خلاقانه و خوب بود. حتی یکی از دوستام بهم گفت پتانسیل فلانی شدن رو دارم.(و اسم یکی از موفقترین افراد توی حوزه ی کاریمو نام برد!!) و از بقیه خواست حمایتم کنن و به همه گفت بهم افتخار میکنه ولیاقت این حمایت رو دارم! (راستش اصلا شوکه نشدم!! توی ذهنم این حمایت بدیهی شده بود و بخاطر همین تونسته بودم خلقش کنم. موقع رخ دادنش، از دوستم تشکر کردم اما نگاهم به خدا بود. میدونستم این حمایت از طرف اونه🥺)
– امروز یه صبحانه ی خیلی مفصل و خوشمزه توی یه کافه ی باغی شکل به همراه دوستام میل کردم! چقدر احساس ثروتمند بودن میکردم که انقدری پول دارم که نه تنها برای خودم بلکه برای دوستامم صبحانه بخرم و مهمونشون کنم.
– بزارید از تاثیرات فرکانسهای دیشبم بهتون بگم! دیشب به شدت در فرکانس عشق نسبت به خودم غرق بودم، (با توجه به موضوع جلسه ی نهم کاملا با خودم “در صلح” بودم.) خیلی بابت کسی که بودم سپاسگزاری میکردم! سرانجام این فرکانس کار خودشو کرد و امروز با بمبارانی از تعریفو تمجید و عشق پاکو خالصانه روبه رو شدم. از هر طرف بقیه بهم ابراز علاقه و محبت میکردند و منو زیبا خطاب میکردند. فقط میتونم بگم واقعااا همه ی اتفاقات بیرونی نتیجه ی احساسات درونی مون هستن❤️
– پدرم که معمولا ادم بی تفاوتیه خیلی نسبت به کارهام علاقه نشون داد و حتی بدون اینکه حرف بزنم خودش بحثشو پیش گرفت و با ذوق احوال کارو بارمو پرسید❤️❤️❤️
همه ی اینا نشونه هایی هستن که من مورد حمایت الله یکتام و دارم در مسیر درستی پیش میرم. همه ی این اتفاقات جوانه هایین که قراره به موقعش به درختانی تنومند تبدیل بشن.
۵ آبان ۹۹
سلام به استاد و خانم شایسته و تمام دوستان همفرکانسی عزیزم
من خیلی وقته که تصمیم گرفتم حواسم به کلامم باشه و به قول مولانای جان که گفت “سخن رنج مگو، جز سخن گنج مگو” ففط و فقط از خوبیها و زیباییها حرف بزنم و وقتی دیگران فقط و فقط غر میزنن و ناله میکنن، قشنگ متوجه میشم که مدارم عوض شده؛ چون کاملا این حرفها بهنظرم بیمعنی میاد درصورتی که قبلا اینطوری نبودم و خب تازه تمرکز به ناخواستهها هم هست
خیلی ممنونم اول از خداوند مهربونم و بعد از استاد و خانم شایسته عزیز که این فایلهای روزشمار تحول زندگی من رو آماده کردن
خدایا شکرت
سلام و درود بر شما عزیزان
زمانی که ما مدام در باره یک جنس اتفاقات صحبت کنیم در اصل داریم به اون جنس اتفاقات توجه میکنیم و در حال ارسال فرکانس های پی در پی و مداوم در مورد همون جنس اتفاق های ارسال میکنیم و چون مدم در حال ارسال این فرکانس ها هستیم این جنس فرکانس ها خیلی قدرت میگیره و چیزی که جهان از ما دریافت میکنه این هست که “من از این نوع اتفاق های بیشتر و بیشتر و بیشتر میخواهم” و نتیجه دریافت فرکانس های ما هم میشه اتفاقه ای بیشتر و بیشتر از همون جنس
حالا اصلا برای جهان مهم نیست اون جنس فرکانس ها از نوع خواسته ما هست یا از نوع ناخواسته
نتیجه دریافت اتفاقها شرایط و موقعیت ها از همون جنس
و باز هم مهم نیست که در گذشته خواسته یا ناخواسته چه جنس فرکانسی میفرستادیم یا ترکیبی میفرستادیم از نوع خواسته و نا خواسته
مهم این هست که از همین الان تصمیم جدی و جهاد اکبر بگیریم برای اینکه فقط و فقط و فقط در مورد اون دسته از اتفاق هایی صحبت کنیم که میخواهیم
و وقتی که بر این تهد پایبند باشیم حتی اگر میزان صحبت کردن ما در جمع ها نصف هم بشه یعنی ما قبلا فرکانس ناخواسته ارسال میکردیم الان همون فرکانس ناخواسته رو رسال نمیکنیم و در نتیجه فرکانس های مثبت ما بیشتر قدرت میگیرن و سرعت رسیدن ما به خواسته هامون بیشتر میشه و اتفاق های زندگیمون هم بیشتر و بیشتر میشه و وقتی که در مورد این اتفاق ها و نتیجه های مثبت زندگیمون بیشتر صحبت میکنیم در اصل داریم فرکانسی به جهان ارسال میکنیم که ما از این اتفاق ها بیشتر و بیشتر میخواهیم و جواب جهان هم همواره مثبت هست و فرکانس مثبت های ما هر روز قوی وقوی تر خواهد شد که نتیجه این فرکانس ها میشه اتفاق های عالی تر انسان های عالی تر احساس عالی تر
من از همین الان با خودم و خدای خودم عهد میبندم که تحت هیچ شرایطی در مورد چیز های که نمیخواهم و اتفاق هایی که نمیخواهم صحبت نکنم
عاشقتونم
سلام به استاد عشق و آگاهی و مریم جان عزیزم🙋😍❤️
چه تعهد زیبایی باید بدم امروز
از امروز با یاری الله متعهد میشوم فقط در مورد موضوعات خوب صحبت کنم و اصلا در مورد مشکلات حرف نزنم باید مراقب باشم و از دل هر مسأله ای نکات مثبتش رو ببینم وبگم الخیر فی ما وقع
همه چیز خیر و نیکی است
جهانم بسیار زیباست
خدای مهربونم عاشق منه و منم عاشقشممممم
خدایا یاریم کن تا به این تعهدم پایبند باشم و در این مسیر زیبا کنارم باش و همواره هدایتم کن به سمت زیبایی ها
الهی میلیاردها بار شکر
در ابتدا با نام خدا آغاز میکنم😊
برگ دهم از سفرنامه من…..
خدا را سپاسگزارم که دارم این سفر را ادامه میدم. و خوشحالم که در مداری قرار دارم که این آگاهیی ها را دریافت کنم. واقعا که جاده های اروپا بسیار زیبا و سرسبز هستند . 🌲🌲🌲خدایا شکرت به خاطر این همه زیبایی ….💚
جالب اینجاست که اینجور مسائل عجیب و غریب بعضا با هیجان خاصی هم تعریف میشن، کامنت یکی از دوستانو خوندم و به نظرمنم اینکه افراد بسیاری تمایل دارند تا در مورد اتفاقات عجیب و غریب زندگیشون صحبت کنند برمیگرده به این باور که ممکنه چشم بخورند. یا به نظرم چون بعضی افراد میخوان مورد توجه قرار بگیرند یا همونطور که فرمودین حرفی برای گفتن داشته باشند به دنبال اینجور اتفاقات هستند و همون هم برمیگرده به عزت نفس. که تا الان خودمم از این تجربه ها داشتم اما خیلی بیشتر ازقبل و مخصوصا از وقتی در این سفر تحول هستم مواظب هستم ولی باورها یک شبه تغییر نمی کنند اما میدانم با تمرین و تکرار و تعهد و سیر تکامل به مدار های بالاتر هدایت میشیم. من هر فایلی رو که نگاه میکنم چون متعهد شدم نکاتشو یادداشت میکنم و هرجا نیاز باشه مکث میکنم. چقدر برایم جالب بود که گفتین وقتی تعهد ببندیم که روی نکات مثبت توجه کنیم چون کمتر به دنبال اتفاقات عجیب میگردیم و دیگه انتظارشو نداریم ، کمتر آنها رو جذب میکنیم و به سمت زیبایی های بیشتری هدایت میشیم. هر چه بیشتر میریم جلو بیشتر قانون رو توی زندگیم آگاهانه حس میکنم . و تمرین من اینه که فارغ از اینکه چه اتفاقی میفته روی نکات مثبت توجه کنم و نتیجشو یادداشت کنم. خدایا بخاطر قدرت انتخاب ، اراده ، قدرت تفکرو دستانی سالم و توانا که بهم دادی میتوانم تایپ کنم و قلم به دستم بگیرم و بنویسم بی نهایت سپاسگزارم. خدایا بخاطر تمام نعماتت شکر.😃😘
خدایا ایمانمان را قووی گردان تا همیشه مثل رود جاری باشیم ….
خداااا نگهدارتون.🌼🌼🌼