چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 45
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-18.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-06-24 21:44:182021-11-09 05:11:00چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
دوستان عزیز سلام. این فایل درمورد شانس بود منم میخوام درمورد شانس صحبت کنم. از نظر من شانسو آدم خودش برای خودش میسازه. شانس تو دیدگاه عامه چیه؟ یکی که اتفاقات خوب براش میفته میگن خوش شانس، یکی که ی آدم خوب سرراهش قرار میگیره کارشو را میندازه میگن طرف خوش شانسه، ی کار خوبی رو راحت بدست میاره میگن خوش شانس و…
حالا اگه ما بریم تو پس زندگی این آدما میبینیم اینا تو هر موردی که به قول ما خوش شانسی آوردن در اغلب مواقع دارن خوب میگن از خوبیهای گذشتشون تو اون مورد میگن. مثلا یکی که به راحتی کار خوب بدست آورده همش داره میگه آره منم کار خوبی دارم فلان جا کار کردم این اتفاق خوب افتاد و…
من خودم اینو میتونم از تجربه شخصیم بگم در سالهای قبل که وقتی توی ورزش بودم با آرامش میرفتم توی زمین و کلیم اینور اونور میگفتم آره من اینجوری کردم اونجوری کردم در لحظه مناسب به طور عجیبی جاییی که باید قرار میگرفتم.
این مقوله رابطه مستقیمی هم داره با سپاسگزاری یعنی وقتی آدم سپاسگزاره در واقع داره اینکارو انجام میده که به خوبی ها و نکات مثبت زندگیش توجه میکنه پس لاجرم از جنس همون اتفاقات براش میفته. این ی امر کاملا طبیعیه.
دوستون دارم. برگ دهم سفرنامه پرشد.
27/1/1400
به نام خدای هدایتگر
سلام و درود و سپاس از استاد پر برکت و سخاوتمندمون و مریم جاان مهربان و پر تلاش
روز دهم سفر نامه
خدایا شکرت برای این همه برکت و زیبایی که با ما به اشتراک میگذارید خدا همواه یاری گرتان باشد
من روز نهم رو از دیشب تا حال ۸بار گوش کردم استاد قسم میخورم که هر سریش یه چیزاز آموزهاتون رو درک میکردم اینقدر که گریدش بالاست،استاد شما چقدر متعهد و الهی هستید چقدر حرفهاتون به دل میشینه و بی هیچ چون و چرا قبولش میکنم اینقدر که درسته،به شما باید گفت فتبارک الله احسن خالقین👌👌❤
روز دهم هم میخوام رد پای بگذارم که روزهای نهچندان دور بیام بازم بخونمشون و لذت ببرم از طی کردن تکاملم
چقدر این موضوع پاشنه آشیل منه،به نظرم این یه پیام رو به من میده که تعریف توی جمع از ناخواسته ها اینه که نیاز به توجه و شاید دلسوزی باشه که اینم بر میگرده به کمبود عزت نفس
من یه صدای همش میگفت نگو ننویس اینارو،ولی من قبول دارم که اینپاشنه آشیل رو دارم و کمبود عزت نفس،ولی خوشحالم که دارم خودم بیشتر میشناسم و برای تقویت این ضعف گام برمیدارم چقدر آگاهی خوبی و آینده سازی هست اینکه حتی فکر نکردن با خودت و تعریف نکردن برای دیگران
و تمرکز روی خواسته ها و زیباییها و دیدن آنها در هر جا و هر لحظه و این تعهد که به خودت قول بدی چقدر عالی و زیبا خدایا شکرت و سپاسگزارم که به این سفر نامه دعوتم کردی و از خودم هم تشکر میکنم که این دعوت رو پذیرفتم و این همه زیبایی و شکوه و آگاهی رو یاد میگیرم برای قوی شدن روزهای زیبای آینده
سپاسگزارم خدای مهربانم که خود به خود اتفاقات برام پیش میاد و خواهد آمد وقتی که من رها و خوشحال مسیر رو طی کنم خود به خود
سپاسگزارم از استاد مهربان و بزرگمنش و مریم جان دوست داشتنی
بسم الله الرحمن الرحیم
سپاس خدارو که امروز رو بهم هدیه داد وفرصت داد در این سفر باشم وردپای خودم رو بزارم
سپاس از استادعزیزم وخانم شایسته عزیزو مهربونم بابت سفر تحول زندگیم و سپاسگزارم از همه دوستان عزیزم
بخشی از متن خانم شایسته عزیز:
ما موجوداتی هستیم که با فرکانسهایمان زندگی خود را خلق میکنیم. تمام آنچه که دربارهاش فکر میکنیم، صحبت میکنیم، میبینیم، به خاطر میآوریم، میشنویم و به آن علاقه داریم یا از آن متنفریم، یک فرکانس است که ارسال میشود و جهان قطعاً به آن پاسخ میدهد.
وقتی علاقه داشته باشی تا با صحبت کردن از اتفاقات عجیب و غریب در جمع دوستانت، توجه آنها را به خود جلب نمایی، متوجه نیستی که چگونه ندانسته با دست خود، درخواست ناخواستههای بسیاری را به جهان ارائه میدهی که از تجربهشان متنفری.
اگر در پی تجربهی اتفاقات دلخواه و دوست داشتنی هستی، باید خیلی مراقب و متعهد باشی که تحت هیچ شرایطی در این دام نیفتی.
راه پرهیز یا خروج از این دام، متعهد شدن به توجه کردن به خواستهها و زیباییهاست. یعنی باید متعهد شوی فارغ از اینکه چه شرایطی را تجربه کردهای، فقط آن بخش از آن تجربه برایت مهم باشد و آنرا به خاطر بسپاری یا دربارهاش صحبت کنی که، رخ دادن دوبارهاش را دوست داری.
به ترتیب است که آرام آرام از مدار ناخواستهها فاصله میگیری و آرام آرام به مدار خواستههای بیشتر و بزرگتر، نزدیکتر میشوی. زیرا فقط درخواست آنچه را به جهان ارسال نمودهای که تجربهاش را دوست داری.
متن خودم:
چندروزیه یه نیگاه دوباره به شرایط زندگیم انداختم وتصمیم گرفته بودم که فقط درمورد اتفاات خوب زندگیم صحبت کنم بنویسم فقط. تواین راه خداجونم یه دوست خوب بهم هدیه داده دارو هزاران مرتبه شکرت و تصمیم گرفته بودم یک چکاپ از شرایط زندگیم در عرض یک ماه بگیریم وگفتم از اول رمضان از امروز که اول مضان 1400 هست روزه صحبت کرن با دیگران وحتی با خودم در مورد اتفاقات خوب گذشته ام اون بخشیش که خوبه واتفاقاتی که دوست دارم در آینده تجربه کنم صحبت کنم فقط وامسال این روزه رو بگیرم وبعد عید فطر چکاپم رو بررسی کنم و هم این رفتار تبدیل بشه به یک عادت برام. که خداروشکر با این همزمانی با این فایل متهدتر شدم خدایاشکرت که هرروز هدایتم میکنی خدایاشکرت خدایاشکرت.
روزه:
صحبت کردن در مورد چیزهایی که دوست دارم دوباره برام اتفاق بیفته فقط وفقط.
فقط نگاه کردن به چیزهایی که دوست دارم تجربه کنم تجسم کردن فقط چیزهایی که دوست دارم تجربه کنم .
وامروز کلی نشونه فراوانی که من هر چه جلوتر برم در همه ابعاد زندگیم عشق -آدم مناسب- مشتری- ثروت- سلامتی- آرامش-موفیت- اعتمادبه نفس-لذت-شادی -مکان مناسب تو زندگیم بیشتر وبیشتر میشه تو همین 2 سال کلی زندگیم بهتر شده خداروشکر . اگر از همین لحظه متهدانه تر عمل کنم مسلما یلی خیلی بهتر خواهد شد وهرروز میتونم اتفاات خوب رو تجربه کنم ومیتونه هرروز م سرشار از اتفاقات خوب ودلخواهم بشه به امید خدا.
خدایاشکرت شکرت شکرت
خداجون سپاسگزارم که بهم فرصت زندگی ودرک حقیقت زندگی رو بهم دادی که منم که خلق میکنم
سپاسگزارم خداجون
سپاسگزارم خداجون که مسیرهارو برام آسون میکنی
سپاسگزارم خداجون که بهم یاد دادی که مهم ترین ارتباطم ارتباطم با خودم هست.
خداجون شکرت شکرت
ردپای من در روز9ام
ردِّ پای من در روز دهم سفرنامه
احتمالا این از مهم ترین آموخته هایم هست:
بی شک زبان و گوش و چشم ۳رکن مهم و اصلی در دریافت ورودی هایم هستند،
و بی شک هر آنچه که بواسطه ی آنها دریافت شده، درون من پردازش میشود و از طریق فرکانس هایم به هستی ارسال میشود و نتایجی از همان جنس را تجربه خواهم کرد.
چقدر ساده اما عجیب به همراهِ دردی خوشایند!
چرا دردی خوشایند؟چون بالاخره متوجه شدم که این ۳ اگر همه کار میتوانند بکنند پس من حتما میتوانم به آنها جهت دهم.
اگر تا دیروز نادانسته هر اتفاقِ به ظاهر بدی برایم رخ میداد و بدو بدو از این آدم به آن آدم، از این جمع به آن جمع میرفتم و چنان با آب و تاب تعریف میکردم که گویی دستاوردهای تاریخی را میخواهم در سینه ها مکتوب کنم!، تا نسل به نسل به دیگران منتقل کنند!
از امروز تصمیم گرفتم آگاهانهمتعهد شوم چشم و گوش و زبانم را به ورود علم و زیبایی های جهان اختصاص دهم، و اتفاقات زیبا و تجربیات شیرینم را نقل کنم و در سینه ها به یادگار بزارم که این است تاریخِ درستِ زندگیِ باران
اینکه گفتم اتفاقات به ظاهر بد چون با مرور گذشته ام چنان عمیق متوجه شدم که هیچ اتفاقی بد نمیشود، من دیگر در همه ی اتفاقات، خیر و رحمت و خود خدا را میبینم که میگوید: اکنون باید آرامتر و شکیباتر از قبل باشی، همه چیز به خواست تو و به نفع تو میشود، و وقتی که میگویم چشم زمان کمتری سپری میشود تا بفهمم دقیقا همان بود که باید میشد،
اما وقتی که نمیگویم چشم، و بالا و پایین میپرم، عاقبت میفهمم که به خواست و به نفع من تمام شد، اما افسوس که زمان بیشتری سپری شد و آرام و قرارم رفت..
چرا که فهمیدم به هر آنچه توجهم کنم، به تجربیاتم وارد میشود، پس شور و اشتیاق صحبت کردنم را بگذارم برای جریان دادنِ انرژیِ شادی، خوشبختی، لذت،سعادت و سلامتی.
و منتظر رخ دادن بیشتر و بیشترشان باشم، و باز دوباره برای همگان تعریف کنم و تمجید و تحسین کنم خدایی را که آفرید و سپس هدایت کرد همان که یگانه پروردگار من است.و این جریان تا ابد دایره وار میچرخد و میگردد در اطراف من و من هم میرقصم همانطور که مولانا رقصید.
چقدر جالب که نمیدانستم نیاز به جلب توجه دیگران حتی میتواند موجب شود: اتفاقات عجیب و غریب و ناگوار پشامده ام را در جمع دوستان و آشنایان بگویم، تا توجه آنها را به خود جلب نمایم، و اصلا متوجه نیستم که چگونه ندانسته با دست خودم، ناخواستههای بیشتری را از جهان درخواست میکنم که از آنها بیزارم!
پس با لذت بردن از خودم:
صحبت کنم از ابرهای سفید پنبه ای، در آسمانی صاف که تنالیته ی رنگ آبی در آن بیداد میکند،
از نغمه ی مرغ عشق که بی دریغ هر صبح مرا از خواب بیدار میکند،
از گلهای رنگارنگ با عطر مست کننده اشان که بی درنگ میفهمانند بهشت همینجاست،
همینجا با این انسانهای پاک و سالم و درستکار و مهربان که همه جا محبت و عشق خود را می پراکنند.
صحبت کنم از دریایی که در راه رفتن به محل کار برای خودم ساختم و کشتی هایی که در آن روان هستند،صدای مرغان دریایی در گوشم طنین می اندازد، و نسیم ملایمی که از روی آب دوان دوان بسویم آمده و صورتم را نوازش میکند.
از قطاری که هر روز مرا به سوئیس و کوه های آلپ میبرد و من با دیدن آبشارها و دشت ها و گلهای وحشی مثل کودکی ذوق میکنم،
از دشت وسیع پشت پنجره ی آشپزخانه که وجودم را پر نور میکند،
صحبت کنم از خدایی که چنان وجودم را دربرگرفته، که دیگر او برایم یادآوری میکند در این لحظه ی خاص باید چه کنم،
خدای مهربان، خدای بی حدو حساب بخشنده، خدای توانا و دانای علم آموز، خدای قدرتمند مطلق، خدایی که میگوید:
نترس این حس، خوب نیست پس از من نیست،دلیر و جسور باش این حس، خوب است پس از من است.
خدایی که میگوید من تنها حیات دائمی و زنده ام و من تنها پایدارم، من آنکسی هستم که نه در روز چرت میزنم و نه در شب میخوابم؛ خدایا دلم میخواهد فریاد بزنم چقدر زیبا خودت را توصیف میکنی مادامی که به صفاتی انسانی اشاره میکنی و من گرمتر و پرتر میشوم از تو.
در من سبز شو ای بذر جاودانه ای که کاشته ام
آری میخواهم تعهد بدهم، یک تعهد غیرقابل چانه زدن که:
فقط آن چیز را ببینم که شبیهش را میخواهم
آن چیز را بگویم که دوست دارم بشنوم
و آن چیز را بشنوم که کلامم را عطرآگین میکند و قلبم را می افزاید.
سپاس از خدای بخشنده ام
و سپاس از مهربانی شما،
دوستدارتان بارانِ فروردین ماهِ ۱۴۰۰🌻🌻🌻
به نام خدا
سلام به همگی
روز دهم سفرنامه: امروز اتفاق خیلی خوبی که واسم افتاد این بود که عصر یک لحظه احساس کردم که برم بیرون و برم پارک و یک جای زیبا وقتی رفتم توی مسیر توجهمو به نکات مثبت و زیبایی ها دادم ؛اول از همه ماشین مورد علاقه خودمو مدام میبینم و میدیدم یعنی دیگه انقدر این خواسته بهم نزدیکه و من در مدار جذب پول و ثروت هستم ؛ درختان فوق العاده زیبا مسیر خیلی زیبا و نزدیک پارک که خیلیی دوسش دارم و خیلیی زیبا افرادی که اومدن بودن پارک زن و مردها و دختر و پسرهایی که اومده بودن و خیلی جالب چندین بار با این صحنه مواجه شدم که آقایون از عشقشون عکس میگرفتن
دوستانی که باهمدیگه اومده بودن تفریح و هوای فوق العاده عالی که وجود داشت و جو عالی و زیبای اون محیط چند تا عکس خوشگل هم گرفتم
و گلهای محمدی و همینطور گلهای بنفشه ی خیلییی زیبا و و چشمن های سبز و تمیزی که وجود داشت
بادبادکی که توی هوا بود
و اون آرامشی که اونجا بود صدای اذانی که پخش شد و پرنده های زیبایی که اونجا داشتن پرواز میکردن ،خانم هایی که با دوستانشون اومده بودن و داشتن با دوربین از هم عکس میگرفتن و دخترهایی که با دوچرخه های زیباشون اونجا بودن
امروز سریال سفر به دور امریکا رو دیدم و خیلی لذت بردم و وقتی سریال میدیدم باور سازی کردم
من اول از خدا و بعد هم از شما استاد عزیز که این فایل زیبا و عالی رو واسمون گذاشتید سپاسگذارم
با سلام خدمت همه دوستان عزیز💐🙏
خداروشکر که یاد گرفتم اتفاقات ناخوشایند گذشته زندگی ام رو برای کسی تعریف نکنم.
بعد از گوش دادن به این فایل، امروز سرکار طبق عادت گذشته درحال صحبت از یک اتفاق بد بودم که در یک لحظه یاد صحبت استاد عزیز افتادم و همون لحظه مکث کردم و صحبتم رو عوض کردم.خداروشکر میکنم که در حال تمرین هستم که درباره اتفاقات بد حتی یک کلمه با کسی صحبت نکنم.
ممنون از شما استاد عزیز بابت این فایل عالی و ممنون از خانم شایسته بابت زحماتشون برای این سفر زیبا و عالی💐💐🙏🙏💙
بنام الله یکتا
سلام
چون قبلن این فایلو یکباردیدم ازون روزتصمیم گرفتم ک دیگ به ناخواسته هام واتفاقات بدفک نکنم وجایی هم بازگونکنم وامروزک دیدمش دیگ مصمم ترشدم وکاملااین اخلاقموکنارمیذارم وخداروشاکرم ک منوبه این سفرزیبادعوت کرده تاتوی این مسیرتنهانباشم براتون بهترینهاروآرزومیکنم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
باسلام به سید حسین عباس منش عزیزم و همه دوستان بی نظیر سایت
روز دهم
یه فایل زیبا ، پر از آگاهی
از دستم در رفت چند بار گوشش دادم
ولی خیلی خوب بود
خداروشکر خداروشکر خداروشکر
صحبت راجب مسائل ناخواسته و اتفاقات عجیب غریب رو یا همه خودمون تجربه کردیم و یا هنوز هم در بین اطرافیان می بینیم ؛ که فرد بسیار دوست دارد که راجب این مسائل صحبت کند و به نوعی این عادت برایش خوشایند شده و در هر محفلی این امر را تکرار می کنید .
اینکه دوست دارد این صحبت ها را همه جا بکند در ضمیر خود احتمالا بصورت مستتر انتظار همچین اتفاقاتی را دارد که برایش رخ داده و آن را تعریف کند ؛ این انتظار به همراه اینکه با صحبت کردنش به موضوعاتی توجه کرده که ناخواسته وی است اما فرد آگاه ازین نیست که به ناخواسته توجه کرده و طبق قانون اتفاقاتی همسنگ با فرکانس ارسالی خویش دریافت می کند ، که باز هم آن هارا تعریف کرده و در همین سیکل معیوب خویش قرار می گیرد.
اگه ما آگاهانه تمام تمرکزمون رو روی تعریف کردن اتفاقات خوب و مثبتمون کنیم و متعهدانه این کار را ادامه دهیم ؛ همین تعهد باعث می شود که انتظار اتفاقات بد رو نکشیم ، و تمرکزمون روی نکات مثبت و تعریف آن برای خود و دیگران باشد ، لاجرم طبق قانون در مداری قرار می گیریم که اتفاقات مثبت بیشتری را جذب نماییم .
پس باید مراقب و متعهد باشیم که فقط راجب خواسته ها و نکات مثبت صحبت کنیم ؛ با اینکه اتفاقات ناخواسته در زندگی همه رخ می دهد اما این کار آن هم با تعهدی قوی تمرکز شما را از ناخواسته برداشته و روی نکات مثبت می گذارد که در مدار درست خویش ، اتفاقات مثبت بیشتری را جذب نمایید .
سپاس از سید حسین عزیزم
این ده روز که دیدگاه می نویسم ، چندین ساعت از روز کانون توجهم رو قوانین و استفاده آن در زندگی ام می گذرد ، خیلی ممنونم بابت ایجاد این بستر
از پروردگارا بزرگم سپاس گزارم که هر لحظه مرا هدایت و غرق نعمت و لطف خویش می نماید.
برای استاد و همه ی بچه های خوشگل سایت طلب سعادت و سلامت دارم
دوستتون دارم 😘
در پناه حق
سلام به همه دوستان گرامی
امروز ۱۴۰۰/۱/۱ سال نو همه گی مبارک باشه
امسال پرای همه پر از عشق و ثروت و خلاصه فراوانی در همه جهات باشه
از اخرین باری که کامنت گذاشتم و فایل جدید دانلود کردم یه هفته ای میگذره. سرم به شدت شلوغ بود و بخاطر تعهدم به اینکه اروم پیش برم و هر فایل بارها گوش بدم و کامنت هارو بخونم فایل جدید دانلود نکردم و وقت ازاد کمی که داشتم فایل قبلی هارو گوش میدادم(من همیشه عجول بودم که به اخرش برسم ولی از شروع سفر نامه متعهد شدم که عجله نکنم و اروم پیش برم تا تکاملم رو طی کنم)
امروز که این فایل رو گوش دادم چیزی رو فهمیدم که اشک به چشمام اورد. همیشه میگفتم من که خیلی وقته قانون جذب میدونم و کتاب خوندم و فایل گوش دادم چرا نتایج ان چنان خوبی نمیگیرم همش با خودم در گیر بودم.
فایل قبلی ها در مورد توجه به نکات مثبت و زیبا ها که گوش دادم خیلی سعی میکنم گوش ذهن بازی گوش و شیطونمو بگیرم که به نکات مثبت توجه کنه و راهای توجه کردن نوشتن و دیدن و خوندن و حرف زدنو… است
ولی واقعیت در مورد توجه با حرف زدن امروز با این فایل فهمیدم که چرا همه تلاش و کار کردن روی خودم به فنا میره و نتیجه دلخواه مو نمیگیرم😑😑
من و همه اطرافیانم همیشه در مورد اتفاقات بد رخ داده برامون با آب و تاب حرف میزنیم😑یا غیبت کردن که من خودم خیلی وقتا ناخوداگاه همراه جمع میشم و غیبت میکنم ( درد و دل کردن )
همه دوست دارن مرکز توجه باشن ولی خیلی از ماها میخوایم با تعریف اتفاقات بدی که برامون رخ داده وخودمون رو قربانی و مورد ظلم واقع شده نشون بدیم و جلب توجه کنیم
نمیدونیم با همین کار چه بلای سر زندگیمون میاریم😭همیشه بهمون یاد دادن حرف زدن در مورد اتفاقات خوب فخر فروشیه و پز دادن محسوب میشه یا اگه در مورد زندگیمون خوب بگیم مارو چشم میزنن
وقتی داریم در مورد زندگیامون حرف میزنیم مسابقه کی بدبختره میزاریم😑 همه فقط از بدیا میگن و حتی تو ذهن خودمون هم اتفاقات رو بازسازی و مرور میکنیم (خودم بیشتر از حرف زدن با دیگران تو ذهنم بارها اتفاقات رو مرور میکنم و همیشه شاکی بودم چرا این اتفاقات عجیب و غریب برای من پیش میاد)
من از امروز با خودم عهد بستم که در مورد اتفاقات بد نه با خودم نه با دیگران حرف نزنم(البته میدونم با کار کردن روی خودم این اتفاقات دیگه رخ نمیده اگه بهش توجه نشه)
در پناه خداوند عشق و نور😍
بهتون تبریک میگم منا جان .
بله دقیقا من و فکر میکنم بیشتر ما زمانهایی هست که با این سد روبه رو میشیم .
اینکه به نکات مثبت توجه کنیم ، از هیچ چیز و هیچ کس گلایه نکنیم (زیرا حتی این اتفاقات به ظاهر بد امده اند تا باعث پیشرفت ما بشوند اما ما با دیدگاه بد و ناجوری که داریم فکر میکنیم بی عدالتی رخ داده در حالی که هیچگونه بی عدالتی در جهان هستی وجود ندارد .)
کلمات ما حس منفی مارا چندبرابر میکنند پس اتفاقات منفی چندبرابر میشوند .
اینکه عجول نباشیم و به قول قدیمی ها عجله کار شیطونه ( بالاخره ی باور درست حسابی پیدا کردیم از قدیمی ها😄)
عجله داشتن یعنی تکامل خود را طی نکردن .
و بله سخت هست
فیلتر کردن ادمها و دوستهایی که میخواهند مارا به دام غیبت کردن و آه و ناله کردن از شرایط منفی بیاندازند سخت است .
فیلتر کردن و ترک کامل تلویزیون و فیلمهایی که چندین سال است میبینیم سخت است
ترک اینستاگرام و شبکه های اجتماعی که به دنبال کوچکترین نکته ی منفی برای به راه انداختن جنبش و جنگ جدیدی هستند
سخت است سخت
امااااااااااااا شـــــــــــــدنی
زیرا اشتیاق ما برای رسیدن به اهداف مان و ایمانی که به این مسیر داریم بیشتر هست .
و من با خواندن کامنت شما برای چندمین بار میخواهم با خودم عهد کنم که از موضوعات منفی و فرع زندگی بی توجه گذر کنم .
ممنون از کامتتون
در پناه الله یکتا همگی در ارامش و لذت به سمت اهدافمان .💓💓💓💓💓💓💓💓❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌷🌷🌷🌷🌷🌷
سپاس بسیار از استاد عباسمنش .😍😊
۱۴۰۰/۱/۸
با عرض سلام و ارادت خدمت اساتید و همراهان
خب این جلسه با تایم بسیار کمش لا معنایی زیادی در بر داشت
من آگاهانه متعهد میشم از همی الان فقط در مورد خواسته هام با دیگران صحبت کنم
البته که کار سختیه چون از وقتی که این تصمیم رو گرفتم کمتر میتونم با اطرافیانم ارتباط برقرار کنم چون اکثرشون دنبال صحبت کردن در مورد اتفاقات عجیب هست اوایل برام سخت بود اما از وقتی که استاد گفت از تنها بودنشون نگران نباشد بهتر شد
و الان هم که شما همراهان رو پیدا کردم دیگه تنها نیستم
به امید موفقیت روز افزون
با سپاس از از خداوند یاری رسان هدایت گر
و سپاس از استاد عباسمنش و خانم شایسته بزرگوار
و سپاس از خودم