چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 45 (به ترتیب امتیاز)

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    B گفته:
    مدت عضویت: 2080 روز

    به نام رب العالمین

    سلام به استاد عزیزم

    ای جان دلمممم میکائیل نازنین اینجا چ کوچولوئه

    عزیزمممم مثل فرشته ها خوابیده

    عاشقتونم

    استادجان جواهر بود این فایل

    دارم سعی میکنم برای همه چی ارزش زیادی قائل باشم و توجه و دقت لازم رو داشته باشم

    چ فایل۶/۷دقیقه ای باشه چه ۲ساعتی

    در نهایت من باید کامل تمرکز کنم و حرفاتونو درک کنم

    و در نهایت بهش جامه عمل بپوشونم

    ک اصلی ترین و سخت ترین مرحله و البته لذت بخش ترین مرحله ش همینه

    زمانی ک تصمیم میگیرم آگاهی ها رو زندگی کنیم و بهشون عمل کنیم هزاران برابر نتایج میان

    و من این بهم ثابت شده

    شاید تا الان یه درصد عمل کردم اما‌نتایج فورانی دارن میان و هرچه بیشتر کار کنم و وقت بذارم بیشتر نتیجه میگیرم

    مثل تمرین نقاشی و تمرین یه ساز موسیقی:)میمونه

    به هر اندازه ک کار کنم بیشتر نتیجه میگیرم و عملکردم بهتر میشه

    خدایاشکرت

    استاد عنوان فایل یکم تامل برانگیزه

    واقعا شانس از کجا اومده؟از کجا ذهن بیشتر آدما رو به خود اختصاص داد؟

    از کجا اومد ک هرکس ک موفقیتی ب دس میاره سعی میکنن کم ارزش جلوه بدنش و بگن طرف شانس داشت؟

    خداروشکر من هیچ وقت نتونستم جدی بگیرمش و اعتقاد چندانی نداشتم

    باورش نداشتم

    از اون طرف باور تلاش فیزیکی سخت همراهم بود ک حس میکردم ب قولی آدم باید خودشو بکشه تا نتیجع بگیره اما الان دارم میبینم ک ساده تر هم میشه به ثروت رسید و ذهنم رو تا حدودی تونستم قانع کنم

    خداروشکر

    دقیقا همینه

    چیزی ک افراد بهش میگن بدشانسی

    همون توجه بر نکات منفی و تعریف کردنش واسه بقیه

    چه قدر رایجه این کار

    چقدر اوناییم ک گوش میدادن مشتاق بودند

    چقدر خود من دوست داشتم از این ک ماجرای یه اتفاقی ک به نفعم نیس رو بشینم واسه بقیه بگم

    چقدرم با جزئیات تعریف میکردم

    اینجا یادگرفتم لذت ببرم

    اینجا یادگرفتم نکات مثبتو ببینم

    ک تلاش کنم تمرکزم کانون توجهم بذارم رو خواسته هام

    بذارم رو اتفاقات خوب

    و در این شرایط اتفاق بدی هم رخ نمیده تا ازش صحبت کنم

    به قول ابراهیم عزیزمدیرفنی نازنین باید ورد زبونم بشه

    ک‌من به معجزه های خداوند عادت دارم

    یعنی من عادت دارم هرروز خواسته هام دریافت کنم

    و برام عادیه

    منتظرم ک اتفاقات دلخواهم رخ بده

    منتظرم ک هرآنچه ک میخوام و در ذهن خیلیا نمیگنجه اتفاق بیفته

    چون دارم تلاش میکنم ک به معجزه های خداوند عادت کنم

    چقدر این جمله فوق العادست

    الله اکبر از فوق العاده بودن این جمله

    واقعا استاد هرچقدر کار کنیم هنوز کمه

    تو این روزا یکی از باگ های دیگم رو پیدا کردم ک یکی از دوستان عزیز بهش اشاره کرد و اونم دلسوزیه

    خدایاچقدررر این باور مخربه

    چقدر اینو باید تکرار کنم تا ملکه ذهنم باشه ک مسئول زندگی هرکس خودشه و حتی زندگی عزیزترین افراد زندگیم هم ب خودشون مربوطه

    داره مسیر اشتباه میره و هرروز حالش بدتر میشه؟بیماری و ناراحتی تجربه میکنه؟

    از همه عاصیه و ب‌قول خودش بدشانسه؟

    به من ربطی نداره

    من باید گوشامو بگیرم

    چشامو ببندم

    و به راه خودم ادامه بدم

    و شنوا و بینا باشم نسبت ب حقیقت

    الهی ک ثابت قدم باشم

    من ایمان دارم به تغییر

    کافیه بخوام

    (من سرمایه ام افکارمه)

    خدایاشکرت

    استادجان بی نهایت عالی برامون توضیح دادی

    ک حتی اگر شرایط نادلخواهی تجربه کردیم فورا یکی رو نیاریم تا ب قول معروف درددل کنیم

    در مقابل ذهنمونو کنترل کنیم و در مورد خواسته ها صحبت کنیم

    کسی نیس اطرافمون ک هم فرکانسمون باشه؟

    خب با خودمون صحبت میکنیم

    البته من بهترینا رو دارم😍😍

    هیچ بهانه ای واقعا قبول نیس

    من تعهدمو اینجا پررنگ تر میکنم و با تموم وجودم قول میدم ادامه بدم

    عاشقتونمممم

    عاشق این جاده های سرسبز و فوق العاده اروپام ک برامون فیلم گرفتیم استاد نازنینم

    سپاسگزارم ازتون

    منم فوق العاده خوشحالم ک‌با شما همراهم

    هر‌موقع ک صدای شما رو میشنوم سعی میکنم با دل وجان گوش بدم ب این سخنان ارزشمندتون

    الهی ک هرروز ظرف وجودی ما بزرگ و بزرگتر بشه و باران رحمت و ثروت و‌نعمت الهی را با تمام وجود دریافت کنیم

    به خدای مهربان میسپارمتون

    در پناه رب متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    معصومه عبیری گفته:
    مدت عضویت: 2346 روز

    با سلام خدمت همه عزیزانم…✋💞💞

    روز دهم سفرنامه..

    خوب که فکر میکنم متوجه میشم منم تا حدودی اینجوری هستم که دلم میخواد مورد توجه بقیه باشم و بقیه برام دلسوزی کنن. البته قبلا خیلی بیشتر بود ولی الان چون آگاه ترم کمتره خداروشکر.

    مثلا اگه یه مشکل مالی یه ضرری یا خرابی وسایل و ماشین و اینا پیش بیاد دوس دارم به بقیه بگم تا احساس دلسوزی اونا رو جلب کنم.

    درسته این فایل 6دقیقه بیشتر نیس و واقعا یه آگاهیهای نابی رو بهم داد که با عمق وجودم احساسش کردم و نکته برداری کردم همش رو.

    استاد میگه تعهد بدید به خودتون که در هر شرایطی با هر اتفاقی در منزل ،محیط کار و با فرزند و همسرتون و غیره به هیج عنوان موارد منفی رو ذکر نکنید. چون قطعا موارد منفی وجود داره ولی ما باید آگاهانه توجه نکنیم و در موردش فکر نکنیم و جایی تعریف نکنیم

    و برعکس اتفاقات خوب که احساس ما رو خوب میکنن ببینیم.

    من امروز تصمیم گرفتم متعهدانه تر و آگاهانه تر از قبل به چیزایی که احساسم خوب میکنه توجه کنم و در موردش صحبت کنم

    مثلا اینکه چقد عالیه که مامانم یه پرستار خوب داره که ساعتایی از شبانه روز پیشش هست و اگه نبود ما چقد سختمون بود و بهمون فشار میومد واقعا خدا رو هزاراااان بار شکر

    چقد عالیه که پسرای سالم و خوشکل و باهوشی دارم این عاالیه

    و بابت ماشین و خونه زیبایی که داریم و میز آشپزخونه که تازگی خریدیم و من چقد لذت میبرم وقتی پشت میز نشستم و کارام انجام میدم و در کنارش وویس گوش میدم و یادداشت میکنم. خداروشکر

    و اینکه دوس دارم تصور کنم که حساب بانکیم پر از پوله و درآمد خیلی خوبی دارم و یه کار خیلی فوق العاده

    خییلی دوس دارم به سفر برم خیییلی دوس دارم. من عاشق سفرم ولی خیلی سفرای زیادی نرفتم

    وقتی فکر میکنم که به جاهای مختلف رفتم و دارم لذت میبرم و بینهایت پول دارم برای خرج کردن و خوش گذروندن پر از احساس خوب میشم

    واقعا وقتی میشه با این تصورات حال خودمون رو عالی کنیم و بابت داشته ها سپاسگذار باشیم چرا باید برعکس عمل کنیم

    فقط کافیه کمی بیشتر از دیروز سپاسگذار باشیم و کمتر از دیروز به ناخواسته ها و موارد منفی توجه کنیم. کمی کمتر.. چون واقعا نمیشه به طور صد درصد تمرکزمون رو از منفی به مثبت بیاریم ولی هر روز میشه بهتر از دیروز بود

    من دیگه نمیخوام مورد توجه باشم نمیخوام قربانی باشم. هیچ نیازی ندارم که بقیه برای من دلسوزی کنن

    من فقط از اتفاقات مثبت زندگیم میگم فقط و فقط

    و قطعا و قطعا نتیجش هم دریافت میکنم . اولین نتیجه اش حس و حال خوبیه که پیدا میکنم. خدا رو هزار مرتبه شکر

    من خوش شانس ترین انسان روی زمینم😍چون تمام توجهم به اتفاقات مثبته چون قانون اینو میگه

    خیلی دوستون دارم در پناه خدای مهربون باشید 💜💜💜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    عاطفه نوری گفته:
    مدت عضویت: 2052 روز

    به نام خداوند هدایتگرم

    سلام به استاد عزیزم خانوم شایسته ی عزیزم،

    و دوستان عزیزم،

    دهمین روز سفرنامه، الهی به امید تو…

    چرا بعضی از افراد بد شانس هستند؟!!!!

    در واقع بعضی از افراد یعنی میشه گفت اکثریت، وقتی که راجب زشتی ها و ناراحتی ها و اتفاقات بد صحبت میکنند لذت میبرند وقتی از مشکلات و سختی زندگیشون صحبت میکنن درد دل میکنند لذت میبرند انگار ذهنشون اِرضا میشه و به آرامش میرسند

    در صورتی که این فریب و تله ی ذهن هستش که به این آرامش می رسند و دوباره درگیر مشکلات میشوند و باز هم همون روند رو ادامه میدهند و بعد هم از بدشناسی بدبختی و سختی زندگی نام میبرند،

    وقتی ما از مشکلات و شرایط نامناسب صحبت میکنیم در مداری قرار میگیریم که اون اتفاقات رو جذب میکنیم،

    نباید موارد نامناسب رو تعریف کنیم به هیچ عنوان باید این عادت رو در خودمون به وجود بیاریم و ذهنمون رو تربیت کنیم به خوب دیدن خوب صحبت کردن خوب شنیدن… باید متعهدانه انجام دهیم،

    وقتی که ما راجب اتفاقات بد صحبت میکنیم در واقع تمرکز میکنیم ما به جهان درخواست همین نوع اتفاقات رو میدهیم….

    تمرکز کنیم زیبایی ها رو ببینیم زیبایی هایی که خداوند مهربان برای ما خلق کرده

    راجب زیبایی های خودمان اطرافیان و جهان صحبت کنیم راجب نعمتها داشته خبرهای خوب

    با اطرافیان زیبا برخورد کنیم و راجب زیبایی هاشون صحبت کنیم اینکه چقدر نکات مثبت دارن اینکه چقدر توانمند هستند و چقدر زیبا هستند،

    این توانایی و قدرت رو در وجودمون فعال کنیم و ذهنمون رو تربیت کنیم فقط و فقط برای زیبایی های این جهان زیبا….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    نجمه رضائی گفته:
    مدت عضویت: 2011 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    و دهمین روز این سفرم رو متعهدانه دنبال میکنم

    اکثر افراد و شاید گاهی مواقع خودم، سعی دارم بگردم در وقایع زندگیم و اتفاق به ظاهر بدتری رو برای تعریف کردن پیدا کنم واقعا چراشو نمیدونم….

    البته من خداروشکر میکنم چندسالی هست از محیط های منفی بیرون اومدم مدارم عوض شده از خانواده جدا شدم و الان محیطهایی رو انتخاب میکنم که مثبت باشن و این انتخاب دست خودمه

    مثل قبلا نیس که مجبور باشم در جمعی دوست ندارم شرکت کنم

    بخاطر همین قضیه خدارو خیلی شاکرم، چون دوری از محیط منفی خیلی بهم کمک کرده که توجهاتم و کنترل کنم و شاهد باشم که اتفاقات زندگیم نوعشون عوض شده

    یادم نمیاد در این چندسالی که سعی در کنترل ذهن و توجعم داره اتفاق بدی برام افتاده باشه چون من اونقدر درگیر شکرگزاری برای همه زندگیم هستم که اجازه نمیدم چیزی حسم و بد کنه و مسئله دیگه اینه که دیدم به اتفاقات تغییر کرده و در پس هر اتفاقی، ذهنم خوشبینه و میدونم که به نفع من خواهد بود…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سارا سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 1857 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم عزیز

    به نام خدای مهربان

    من بعد از دیدن این فایل دیدم که وای چه چیز به ظاهر کوچیکی در درون و رفتار من بوده که ترمزم برای رسیدن به موفقیت بوده ،همیشه اطرافیانم که ناراحت بودن یا دلخور بودن خودم میرفتم سراغشون میگفتم چی شده،بهم بگو و خودتو خالی کن و به درد و دلاشون گوش میکردم و جالبتر از اون این بود که خودم ازشون میخواستم و توجیحمم این بود که آره آدم بالاخره باید بدونه اطرافش چه خبره و بقیه چه جوری دارن زندگی میکنن

    ،از اون طرف هم اتفاق خیلی خیلی بدی که برام میافتاد همه جا میشستم و برای همه میگفتم و میگفتم آره ببینین تو وضعیت من نیستین الان،ببین چه قدر قوی عمل کردم،ببینین تو این موارد هم من با شماها فرق دارم و آدم خاصیم،غافل از اینکه چند باره و چند باره دارم اون اتفاقو تو آینده برای خودم به وجود میارم.

    داخل یکی از دیدگاه ها یک حرف جالبی زده شد و اون هم این بود که فکر کن حرف و یا اتفاق ناخوشایند که میزنی بوی بدی هم از دهانت خارج میشه و اونقدر اون بو میتونه شدید باشه که فرد مقابلت بهت تذکر بده و بگه اول بوی دهانتو رفع کن بعد بیا با من حرف بزن.

    در واقعیت هم اگر همچین تصوری از حرف بد داشته باشیم خیلی راحتتر به یادمون میاد که حرف بد یا اتفاق ناخوشایند رو برای کسی نگیم و تعریف نکنیم.

    یکی از کارهایی که الان فهمیدم حتما باید برای خودم انجامش بدم اینه که تمام اون پیج ها و کانال ها در فضای مجازی که تمرکز من رو روی کمبودی و اتفاق بد و ناخوشایندی گزاشته حذف کنم هر چه قدر که برام به درد بخور بوده باشن،چون میدونم قطعا در آینده پیج ها و کانال هایی با فرکانس بالاتر رو جذب میکنم.

    از همین جا هم میخوام تعهد بدم چون تعهد دادن یه یادآوری خیلی قوی برای منه،تعهد میدم که قبل از اینکه دیدگاه ها رو نخوندم دیدگاه نگزارم برای اینکه اطلاعاتم بالاتر بره

    تعهد میدم حتما از هر روز سفرنامم برای خودم ردپا بزارم.

    تعهد میدم که از اتفاقات ناخوشایند و حرف های بد با هیچ کسی صحبت کنم،هیچ کس.

    خدایا شکرت به خاطر این آگاهی های زیبا و عمل به آنها

    دهمین روز پر از معجزه ی سفر نامه ی من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    زهرا راد گفته:
    مدت عضویت: 1925 روز

    به نام مهربان ترین

    کلاس اول دبیرستان بودم و معلم ادبیات از روی تمرین کتاب ما رو مجبور به داشتن دفتر خاطرات کرد تا از عید همون سال شروع کنیم به ثبت وقایع زندگی.

    برای خودم جالب بود دوست داشتم نوشتن رو برای همین بی معطلی یه دفتر برداشتم و شروع کردم به نوشتن . اول در مورد وقایع می نوشتم خوب و بد.ولی کم کم رفت به سمت دل نوشته و چه حالی به من میداد وقتی با خدا حرف میزدم و می نوشتم و میخواستم یادم بده عاشق باشم میخواستم معشوقم خودش باشه و هیچ کس. به خواسته های زیبام میبالیدم و غرق در عشق میشدم چه روزهای زیبایی. وقتی بر میگردم زندگی الانم رو نتیجه ی حال خوب اون وقتهام میدونم سلامتی خوب و عالی ،همسر خوب ،دوستان ارزشمند و خیلی چیزهای دیگه .

    یاد گرفتم به قول استاد، تو یه اتفاق اون خوبیهارو برای کسی تعریف کنم و جنبه ی منفیشو تو دلم محو کنم .برای خودم جالب بود انگار سر کلاس درسی بودم که خدا معلمش بود هر روز چیز جدیدی یاد میگرفتم و برام یه دنیا ارزش داشت چقدر دوست داشتم درمورد این چیزا با دیگران حرف بزنم ولی کسی رو پیدا نمی کردم ولی الان آدم های درجه یکی رو میبینم که نوشته هاشون و معرفتشون کلاس درس دیگه ای شده برای من .خدایا شکر .تو رو سپاس میگم که من رو به سمت بهترین ها هدایت کردی.آخه باور دارم که لایق بهترین ها هستم .

    سپاس استاد عزیز و مریم گرامی و دوستان ارزشمندم.

    دوستتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    نوید محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 2092 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت تک تک دوستای عزیزم استاد گلم و خانم شایسته ی نازنین

    یک آگاهی ناب دیگه از استاد که اجراش تو زندگی مون باعث میشه جلوی خیلی از اتفاقات ناجالبی که رخ میده رو بگیریم من خودم از اون افرادی هستم که در گذشته معتقد بودم بی نهایت بدشانسم ولی بعد از دیدن این فایل باخودم گفتم من خیلی اتفاقات بدی که برام رخ میده رو تعریف کنم یجوری لذت میبرم از این کار اینا تو وجود من بود و هی کارهام سخت تر پیش میرفت هرجا میرفتم بد بیاری میاوردم و بعد هی میومدم و به دوستام تعریف میکردم که آره اینجوری شد اونجوری شد باید از این به بعد متعهد بشم که فقط در مورد چیزای خوب اتفاقات خوبی که برام رخ میده صحبت کنم فقط زیبایی هارو ببینم واز وقتی هم که تصمیم گرفتم در مورد اتفاقات بد صحبت نکنم واقعا اون اتفاقا کمتر شده کارام بهتر پیش میره فهمیدم که شانسو خودمون به وجود میاریم بد شانسی چیه جهان به کانون توجه و فرکانس من پاسخ میده ک به شانسم یعنی هر چقدر بیشتر به نکات مثبت توجه کنم اتفاقات بهتری برام رخ میده قانون اینو میگه ممنونم استادم که بازم با آگاهی های ناب تون مارو سیراب میکنین

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    آرش امیری گفته:
    مدت عضویت: 2331 روز

    سلام به تک تک اعضای خانواده صمیمی عباسمنش

    من خوشبختانه یک عادت خوبی دارم اینکه مسائلمو به کسی نمیگم و دربارش با کسی صحبت نمیکنم چند وقتی هم هست یک عادت خیلی خوب رو در خودم ایجاد کردم که درمورد اتفاقات خوب و قشنگی ک خودم تجربه کردم با اطرافیانم صحبت میکنم.

    مادرم تقریبا هفته ای یکی دوبار به من زنگ میزنه و متاسفانه بیشتر راجع به مشکلاتی ک داشته و اتفاقات بد و بیماری و … با من صحبت میکرد و حسابی احساسم بد میشد تا جایی ک تصمیم گرفتم یه مدت جوابشو ندم ولی خب مادره دیگه نگران میشه پس این روش خوبی نبود با خودم فکر کردم ک خب چیکار کنم که هم با مامانم صحبت کنم هم احساسم نه تنها بد نشه بلکه بهتر هم بشه و حتی احساس مادرمم خوب بشه تصمیم گرفتم خودم زود به زود ب مادرم زنگ بزنم و قبل زنگ زدن یکی از اتفاقات قشنگی رو که برام افتاده انتخاب کنم و به عنوان تمرکز بر نکات مثبت زندگی خودم براش تعریف کنم و باورتون نمیشه اینکار چقدر عالی جواب داده و حتی احساس مادرمم عالی میشه وقتی باهاش حرف میزنم و خودم مسیر صحبت رو مدیریت میکنم و با چنان اشتیاقی مثلا از اسب سواری ک روز قبل با دوستام و همسرم رفته بودیم سمت شاندیز براش تعریف میکردم که فقط من داشتم صحبت میکردم و مادرم با اشتیاق گوش میداد. تمرکز روی زیبایی ها، زیبایی های زندگیمون رو دوچندان میکنه. این تجربمو دوسداشتم با بقیه به اشتراک بزارم. شاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    بارانا گفته:
    مدت عضویت: 2005 روز

    به نام انرژی منبع 💖

    سلام به استاد عزیز و توانمندم و به همه دوستام ❤

    (این فایل برگ دهم از سفر نامه من هستش)

    استاد اول به شما افتخار می کنم که تونستید از اون شرایط سخت به راحتی و ارامش الان برسید و باعث بشید که بچتون انقدر راحت و با ارامش کنارتون بخوابه و خدارو شکر که تو ماشین قشنگ و راحتتون نشستین و تشویق می کنم توانایی تون رو که هم میتونید با تمرکز بالا رانندگی کنید هم لطف کنید و به فکر ما باشید و برای ما فایل ضبط کنید یه دنیا سپاس گزارم ازتون ☺خدای من شکرت و بعدش به خودم افتخار می کنم که شمارو انتخاب کردم و راه شنارو پیش می گیرم ، من داشتم فکر می کردم با خودم گفتم من از وقتی که باشما اشنا شدم دیگه اون مشکلاتی که قبلا برام پیش میومدو الان ندارم فهمیدم که چون قبلا همیشه در مورد هر مسئله سختی که برام پیش میومد صحبت می کردم و این باورو داشتم که هر چی در موردش حرف بزنم اروم تر میشم برای همین همیشه هم اونارو جذب میکردم اتفاق پشت اتفاق دقیقا همونارو به شکلای مختلف جذب میکردم و زندگی یک جهنم واقعی شده بود برام اما الان که سعی می کنم فقط متمرکز بشم روی نکات مثبت زیاد حرفای بقیرو جدی نگیرم دلگیر نشم یه جوری نگاه کنم که برام اسون تر باشه دیگه راجب چیزای منفی حرف نزنم سپاس گزار باشم زیاد بخندم شوخ باشم ورودیای بد به ذهنم ندم دنیام قشنگ تر شده خدارو هزاران بار شکر دلم انگار داره مثل بچه ها میشه از سنم ۱۰ سال شاد ترو جوون ترم هم ظاهر هم باطن انقدر می خندم که بقیه هم با من میخندن و همه بهم میگن تو چرا به همه چی میخندی خدارو شکر انقدر شادم که یه روز رفته بودیم با دوستامون بیرون همه مشغول درست کردن غذا بودن و صحبت ولی من با بچه ها تاب بازی می کردم والیبال، مسابقه میدادم ، فوتبال بازی می کردم ، منچ بازی میکردم و انقدر خوش گذشت جای همتون خالی بود و فهمیدم که چقدر زندگی رو سخت می گرفتم ادم باید شاد باشه باید همیشه از خوبی ها بگه از شادی ها بگه بخنده زیاد زیاد زیاد به نظر من خنده انسان رو رها می کنه به خدا نزدیک می کنه خنده ای که همراه با حس خوب باشه من حتی نمیخوام از گذشتم حرف بزنم و حتی بهش نگاهم نمی کنم و داره کم رنگ میشه و خدارو هم شکر می کنم به خاطر ش چون اگه نبود من این نبودم خدارو شکر هر چی خواستم بهترینشو خدا بهم داده مثل مامانم مثل خواهرم و خییییییییلیی چیزای دیگه که دارم و خدارو شکر به خاطر وجود همه شما ها و استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز که انقدر با عشق برای شادی و سعادت ما تلاش می کنند و خوب زندگی می کنن و تلاش می کنن که دنیا جای بهتری برای زندگی افراد دیگه بشه و انسان های خوبی هستن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    معصومه اسفندیارپور گفته:
    مدت عضویت: 1901 روز

    به نام خداوند زیباییها

    سلام به استاد عزیزم ومریم جان عزیزم

    برای اینکه اتفاقات خوبی برایمان رخ بده باید همیشه از خواسته هایمان حرف بزنیم وقتی از خواسته ها حرف میزنیم جهان هم از همون جنس اتفاقات وارد زندگیمون میکنه

    واگر در مورد ناخواسته ها حرف بزنیم از همون جنس اتفاقات رو به زندگیمون دعوت میکنیم

    هیچ کس بد شانس یا خوش شانس به دنیا نیومده این خود ما هستیم که تعیین میکنیم که خوش شانس باشیم یا بد شانس

    خدایا شکرت برای اینکه خودمون میتونیم اتفاقات زندگیمان را رقم بزنیم

    خدایا شکرت برای قوانین ثابت و بدون تغییر جهان

    مدتها هست که ورزش یوگا کار میکنم وهمیشه گفتم یه روزی من هم کنار استاد از شاگردان برتر میشم وامروز اون اتفاق برام افتاد واین لطف خدا بود

    من امروزم رو با یه اهنگی که دوستی برایم فرستاده بود شروع کردم که در مورد خدا بود ووقتی گوش دادم خیبییلی احساس عالی داشتم

    حس خوب =اتفاق خوب

    ممنون از دوستانی که با خوندن کامنتاشون احساسم خوب میشه

    ممنون از استاد نازنینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: