چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 52
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-18.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-06-24 21:44:182021-11-09 05:11:00چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان .
از امروز متعهد میشوم که هیچ وقت راجع به اتفاقات بدزندگیم صحبت نکنم و راجع به اتفاقات خوب با بقیه صحبت کنم چون وقتی راجع به اتفاقات بد فلان تجربه یا فلان روز یا راجع به مشکلات و سختی ها مبا کسی صحبت می کنم یعنی این که دوست دارم راجع به آنها حرف بزنم حرف بزنم و دوست دارم دیگران بدونند که من چه مشکلاتی دارم پس نتیجه این میشه که اتفاقات مشابه را جذب می کنم حالا تازه اگه به دیگران بگم چه مشکلی دارم مگه اونا میتونن مشکل من را حل کنن؟گیریم که فهمیدن ما چه مشکلاتی داریم نهایتش اینه که خیلی ما را دوست داشته باشند دلشون واسه مامی سوزه ولی مگه دلسوزی اونا کاری از ما پیش میبره؟ یا مگه من کمبودی در خودم میبینم که دلم می خواد مورد ترحم و دلسوزی واقع بشم؟ من باید در نظر دیگران خودم را فردی قوی ،محکم ،بزرگ با صلابت و با ابهت جلوه بدم نه یه آدم بدبخت، ضعیف و فلاکت زده،
پس از الان با قدرت می گم راجع به مشکلاتم با کسی حرف نمیزنم 🥰یا علی مدد۱۴۰۰/۶/۲۱
سلام خدمت دوستان خانواده عباسمنش
از وقتی متوجه این قانون شدم که نباید درباره ی ناخواسته ها و مسائلی که دوستشان ندارم صحبت کنم ، هرگز درد و دل نکردم و حتی به همین خاطر ارتباطم با بسیاری از دوستانم قطع شد
اما خوشحالم چون به محض شروع این تعهد ، خیلی از آن مسائل دیگر هرگز برایم بوجود نیامدند
پس شما هم حتما امتحانش کنید .
به نام الله یکتا
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و همه اعضای این خانواده صمیمی
منم در گذشته و قبل از آشنا شدنم با قانون خیلی جاها میشد که اتفاقات عجیب و غریب و منفی ای که برام افتاده بود رو تعریف میکردم و ناخواسته توجهم رو میبردم به سمت ناخواسته ها و اتفاقات منفی بیشتر، غافل از اینکه خودم با کانون توجهم اون اتفاقات رو به زندگیم دعوت میکردم. ولی خدا رو شکر مدت ها میشه که اتفاقات منفی و عجیب و غریب برام نیفتاده یا خیلی کم بوده، چون یاد گرفتم که توجهم رو ببرم به سمت تمرکز بر زیبایی ها و سپاسگزاری به خاطر داشته ها و چیزهای خوبی که وجود داره. اوایل شاید باید خودم رو کنترل میکردم که اگه یه موقع بخوام در مورد یه اتفاق خاص منفی در گذشته صحبت کنم جلو خودمو بگیرم و کانون توجهم رو کنترل کنم ولی الآن خدا رو شکر جوری شدم که خود به خود این اتفاق میفته و انگار کلا زبانم نمیچرخه که بخوام همچین حرفایی بزنم یا در مورد همچین چیزایی فکر کنم.
امروز خدا رو شکر یه سری اتفاقات مثبت تو زندگیم افتاد: رابطه عاطفیم با همسرم خیلی بهتر از روزهای قبل بود و احساس بهتری نسبت بهم داشتیم. یه صبح پر انرژی رو شروع کردیم و یه صبحانه مقوی خوردیم و آهنگ های پر انرژی و مثبت گوش کردیم. کارم رو در کنار خانواده به نحو احسن انجام دادم و خیلی عالی پیش رفت. با پسرم یه فوتبال دیوانه وار بازی کردیم و کلی حال کردیم. کلی فایل از استاد گوش دادم و آگاهی های قبلیم رو مرور کردم. یه قسمت از زندگی در بهشت رو تماشا کردم. یه مقدار تمرین زبان انگلیسی انجام دادم و کلی نکته جدید یاد گرفتم. خدا رو شکر روز پربار و عالی ای داشتم و مطمئنا با تمرین تمرکز بر نکات مثبت میشه هر روزمون عالی و عالی تر بشه انشاء ا…
خدا رو شکر که برگی دیگه از سفرنامم رو نوشتم.
بنام الله یکتا
سلام به استاد جان جانانم و مریم خانم عزیز و دوستان هم فرکانسی عزیزم
خداروشکر میکنم که دارم این مسیر زیبارو ادامه میدم و امروز رسیدیم به دهمین روز
استاد جانم نمیدووونین چه اتفاقای جالبی برام میفته این روزا، هرچند کوچیک اما زیبااا… خدای مهربونم داره هررروز بیشتر از دیروز زیبایی هاشو بهم نشون میده و میدونم که این بخاطر توجه به زیبایی هاس
درمورد اینکه توی تضادهایی هم که بهش برمیخوریم فقط جنبه ی مثبت اون رو ببینیم و درموردش حرف بزنیم، من این موضوع رو با وجود دونستنش، از یاد برده بودم شاید هم بخاطر این بود که تعهدی نداشتیم در موردش
هرچند که حس میکنم تا الان خیلی خوب رعایتش کردم
اما از امروز متعهدانه فقط و فقط قراره به جنبه های مثبت هر تضادی نگاه کنم و بس
استاد جانم خداروووشکر که هستین و این آگاهی هارو بهمون میدین
دوستتون دارم زیااد، همتون در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشین
سلام خدمت استاد عزیز و اعضای خانواده عباس منش
و اما روز دهم سفرنامه…
بیشتر کانون توجه امروزم به نشانههایی در راستای عمل به الهامی که در چند روز اخیر دریافت کردم بود…
خب من مشاور املاک هستم و از وقتی که متعهدانه و به شدت روی باور هایم به وسیله کنترل ورودی ها و گوش دادن به فایل های استاد و عمل بهشون کار می کنم چند روزی به دلم افتاده بود که محیط کاریمو تغییر بدم چون دیگه وضعیت فرق کرده و اون محیط مناسب من نیست بابت همین همش از خدا میپرسیدم که واقعاً باید این کار رو کنم؟ خب بعدش کجا برم؟
بعد نشانه هایی رو از طریق سایت و خانواده ام میدیم که باید حتماً این کار رو کنم و دفتر املاکم رو تغییر بدم
بلاخره امروز شنبه ۶ شهریور ۱۴۰۰ در تایم صبح اولین قدم رو برداشتم و برای اولین بار بصورت آگاهانه چیزی که بهم الهام شده بود رو بهش عمل کردم…
یعنی بدون اینکه قدم بعدی رو بدونم رفتم فقط چیزی که بهم گفته شد رو انجام دادم
به رئیس دفتر گفتم که دیگه نمیخوام به اینجا بیام و بحث حساب کتابامو بگین که به چه صورت و خیلی جالبه خیلی راحت و بدون هیچ دلخوری و در کمال آرامش اونجا رو ترک کردم.
از اینکه به الهامی که بهم شده بود گوش دادم و عمل کردم خیلی خیلی احساس خوبی بهم دست داد حس رهایی داشتم خخخخ
خلاصه اینکه بعدش توجه هم رو بیشتر کردم که حواسم به نشانه ها باشه برای قدم بعدی به این ترتیب هدایت شدم به دفتر املاک خیلی شیک و خوب با یک رئیس دفتر خنده رو و بانشاط😊
توی راه برگشت هم قسمت سوم توجه بر نکات مثبت رو تماشا کردم و توجه هم رو بردم روی زیبایی ها…
امروز به خودم تاکید کردم که دیگه از این لحظه به بعد زندگیم رو بر اساس هدایتی که میشه پیش ببرم چون بهترین و لذتبخش ترین راه هست.
خدایا شکرت
استاد عباس منش عزیزم ازت سپاسگزارم بابت راهی که بهم نشون دادی
به نام الله یکتا
سلام به همگی و استاد و خانم شایسته نازنین
خوب طبق تکلیف من امروزمو سعی کردم مثبت اندیش باشم و به کمبودها فکر نکنم و بابت داشته هام شکرگزار باشم
امروز با آرامش و عشق خونمو پاک کردم تمیز کردم و همش میگفتم خدایا شکرت که خونه ای دارم که تمیزش کنم یه مکانی برای آرامش و امنیت دارم
خونواده ای دارم که براشون خونه رو تمیز کنم و آماده کنم و که بعد بگن به چه خونه برق میزنه همه ی گردو خاکها رو تمیز کردم و جا برای تمیزی ها و پاکی ها و برکت و نعمت باز کردم
درسته مستاجریم و خونه نداریم اما باز خدا رو شکر که هیچ وقت حتی یک ماه هم اجاره مون عقب نیافتاده خدا رو شکر ساختمون امن و تمیزی داریم همسایه هامون مهربونن و با هم خوب هستیم و مشکلی نداریم
با آرامش و عشق پشت چرخم نشستم و شروع کردم به دوخت دو تا کار فانتزی و جدید و با خودم میگفتم خدایا شکرت بابت چرخم بابت ابزار م بابت سلامتی م که به راحتی هر کاری بخوام انجام میدم و خدایا شکرت که همیشه دنبال یاد گرفتن،آموختن و پیشرفت کردن هستم
خدا رو شکر که دو تا پای کوچولو توی خونهم هست و با شیرین زبونی هاش میشه ساعت ها پاش بشینی و گذر زمان و کمبودها رو به باد فراموشی بسپاری 😍
خدا رو شکر که با همین گوشی که الان دارم مینویسم کلی آموزش دیدم و پیشرفت کردم و همیشه وسیله ای برای پیشرفت م بوده
و خیلی خدا رو شکر های دیگه
و چه جالب که وقتی شروع میکنی به شکرگزاری تموم شدنی نیست
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت صد هزااااار مرتبه شکرت
یا حق 🙋♀️
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی🌿🌿
ردپای دیگر در سفرنامه 🙂
این فایل خیلی برای من مفید بود چون اگر موفق بشم در عمل به این صحبت ها و تکامل خودم رو طی کنم،اتفاقات خیلی خوبی در زندگی من خواهد افتاد و به موفقیت های بزرگی در زندگی ام خواهم رسید💖
بازگو کردن اتفاق ناخوشایند انگار برای من یه موضوع کاملا طبیعی بود،که ناخودآگاه همیشه انجامش میدادم ولی این آگاهی میتونه خیلی به من کمک کنه
با تشکر⚛️
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستای خوبم
فایل عالی استاد مثل همیشه به من درس های بزرگی داد
من خودم این مسئله رو داشتم که همیشه در مورد مشکلات و دغدغه هام با دوستم صحبت میکردم متاسفانه هنوز هم این موضوع گاهی اتفاق می افته ولی خب همون بحث تکامل و رشد که دارم روی خودم کار میکنم با تمرکز روی خواسته هام این رو تو خودم حل کنم که به ناخواسته ها توجه نکنم و در مورد مشکلاتم صحبت نکنم و بهشون توجهی نکنم خدا رو شاکرم که منو تو این مسیر درست قرار داد هدایتم کرد که بتونم روی اتفاقات خوب زندگیم تمرکز کنم و توجه کنم.
حالا میدونم که اگه راجع به مسائل منفی و اتفاقات بد صحبت نکنم و ازشون دوری کنم اتفاقات و احساس خوب جاری میشه به سمت زندگیم
سپاس از استاد عزیزم
و خدا رو شکر به خاطر تمام چیزهایی که تو این مسیر و از طریق این سفر دارم یاد میگیرم 🌹❤️
به نام خالق زیبایی ها
سلام به استاد عزیزم و همسفران نازنینم 🏵️
خدایا شکرت بابت اینهمه اگاهی … خدایا سپاسگذارم🙏
من از وقتی که قانون رو درک کردم همیشه سعی داشتم تا راجب اتفاقات بد و مشکلات صحبت نکنم ، و همیشه و همجا و توی هر شرایطی حرف های استاد توذهنم بود و هنوزم هست.. همش به حرف های استاد فکر میکردم ..
اما با این وجود من باز هم به صحبت های منفی اطرافیانم فقط گوش میدادم و درحالی که فکر میکردم اون صحبت ها هیچ تأثیری روی من نداره چون فقط دارم بهشون گوش میدم خودمو گول میزدم ..
باید خیلی کمتر به حرف های منفی گوش کنم
نباید راجب مشکلات صحبت کنم …
بازهم مثل همیشه فایل فوقالعاده عالی بود .
بی نهایت لذت بردم ، خداروشکر..
با آرزوی بهترینها برای شما..
دوستون دارم❤️
سلام و عشق خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته محترم و همه همقطاران گل
مصداق آگاهی ای که استاد امروز استاد تو این فایل گفتن رو زیاد دیدم.آدمهایی که هربار میبینمشون یه ماجرای عجیب غریب برای تعریف کردن دارن که با کلی اشتیاق و آب و تاب تعریفش میکنن.جالبه که همیشه هم یه سوژه خاص برای به فنا رفتنشون وجود داره و هربار ماجراشون خفن تر از دفعه قبله.همیشه هم بلا سرشون میاد .
و اما به دستور خانوم شایسته عزیز تو این برگ از سفرنامه قرار شد تحلیلی از کانون توجه امروزمون داشته باشیم و بهترینهاشون رو انعکاس بدیم.
توجه امروز من غالبش روی آیندم بود روی خواسته های آینده نزدیک.
بهترینش که حالمو خیلی خیلی خوب کرد توجه به ماشین مورد نظرم بود که هدفگذاری کردم بخرمش.
یه توجه دیگه که امروز متمرکز بودم روش و حالمو خوب کرد یه تجسم انجام یه سری کارای مورد علاقم برای اطرافیانم بود.
اینکه در آینده نزدیک چقدر میتونم با شاد کردن عزیزانم از لحظات زندگیم بیشترلذت ببرم .
یک توجه دیگه که امروز باعث اعتماد هرچه بیشترم به خدا شد دیدن و شنیدن یه ماجرا بود در اطرافیانم که حاکی از بازگشت بی چون و چرای اعمال و افکار و نیات ما انسانها به خودمون بود.حتی بعضی از اعضای خانوادم با دیدن این موضوع حالشون بد شد یا دلسوزی کردن ولی من نه تنها حس بد نگرفتم بلکه به عینه دیدم که کار خدا چقدر بی عیب و نقصه چقدر دقیق و با حساب کتابه.انگار یک بار دیگه به فروانروایی و ربوبیت خدا دلگرم شدم.انگار خدا داشت بهم میگفت ببین همه کاره منما دلت قرص باشه فک نکنی آدما میتونن کاری باهات کنن.
خدارو شکر میکنم که تا حد خیلی خیلی زیادی میتونم کانون توجهم رو کنترل کنم و هربار که دارم بی راهه فرکانسی میرم خیلی زود آلارمم روشن میشه و با منحرف کردن ذهن و کلام و توجهم به فرکانسی برمیگردم که حالمو بهتر کنه.خدارو صدهزاربار شکر.