چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 55

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 2419 روز

    سلام به همه دوستان و استاد عزیزم

    فایل دهم

    من این تجربه را داشتم که در محل کارم از یکی از همکارام خوشم نمی امد رفتار مناسبی نداشت . من به بقه همکارام میگفتم آخر من با این حرفم میشه وحتی توی ذهن خودم هم میدیم که دارم باهاش دعوا میکنم حدود یکی دو ماه به همین منوال گذشت تا آخر سر هم این اتفاق افتاد وما با هم درگیر شدم و دقیقا چیزی شد که من قبلا پیش بینی میکردم و وکلی اذیت شدم . بالاخره از شرکت ما رفت .وقتی با قوانین جهان اشنا شدم فهمیدم خودم این اتفاق را جذب کردم .با کنترول نکردم کانون توجه ام وتوجه به نکات منفی اون شخص .این درس بزرگی برای من بود .

    وفهمیدم من خالق اتفاقهای خوب وبد زندگیم هستم و شانسی وجود ندارد .

    احساس خوب =اتفاقهای خوب

    موفق باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    حمیدرضا جمالی فر گفته:
    مدت عضویت: 1964 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام خدمت بزرگ مرد توحید و یکتاپرستی

    سفره نامه روز دهم

    چرا بعضی از افراد بد شانس هستند ؟؟

    من اول آمدم تو دفتر تعهد دادم به صورت آگاهانه در جمع از موفقیت دست آوردم حرف بزنم

    هر موقع دیدم فردی به ناخواسته دهان باز کرد آگاهانه توجه بردارم و جمع ترک کنم

    به این وسیله جهان من تو شرایط قرار میده کم تر ناخواسته یا مشکلات دیگران بشنوم البته به صورت تکاملی

    من یادم زمانی نوجوان بودم به صورت ناخودآگاه در جمع از خودم تعریف میکردم با حس خوب

    اما متاسفانه افکار قدیمی خانواده ام همیشه بعد مهمانی میگفتن این همه تعریف نکن چشم میخوری بارها شده بود لباس خوب نمیپوشیدم تا دیگران چشم بد نداشته باشن وای خدای من چه شرک بهم انتقال داده بودن خدایا شکرت راه درست بهم نشان دادی

    من از این فایل موضوع ورودی ها رو خیلی خوب متوجه شدم چون اصلا توجه به ورودی ها نداشتم یکی از دلایل خیلی احساس بد داشتم همین خداروشکر قدرت کلام متوجه شدم کمی بهتر

    از استاد و خداوند متعال ممنونم وسپاس گزارم این آگاهی و درک این موضوعات برایم آسان کرده خدایا شکرت

    ارامش درونی استاد تو فایل میگن من تو این ۱۰روز کمی خداروشکر پیدا کردم

    ادامه دارد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مینا الیاسی گفته:
    مدت عضویت: 1498 روز

    به نام رب تنها فرمانروای جهان

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به بانوی عشق مریم جانم

    سلام به همه دوستان هم فرکانسی خوبم

    واقعا همه چیز در کنترل کردن کانون توجهمون خلاصه میشه.اگر ما آگاهانه کانون توجهمون رو کنترل کنیم و حواسمون باشه چی میگیم چی میشنویم چی میگیم و حتی به چی فکر(توجه)میکنیم با طی کردن تماکلمون کمتر و کمتر ناخواسته تجربه میکنیم.من واقعا قبلا دائم درباره اتفاقات بد و تجربیات بدم میگفتمو فکر میکردم و نتیجه از اتفاقی که افتاده بود فاجعه تر میشد چون من با توجهم به اون قضیه دارم به جهان اعلام میکردم من از این تجربه بد بیشتر میخوام و یجایی رسیدم که دیگ نمیتونستم با اون شرایط ادامه بدم و متوجه شدم یه حای کارم ایراد داره کم کم خدا هدایتم کرد چون خواستم کاملا واضح بود اینک من میخواستم شرایط خوب و عالی بشه دقیقا مثل رویاهام.پس تعهد دادم و تصمیم گرفتم که درباره ناخواسته هام حرف نزنم و یا اگه به تضادی بر میخورم درباره اون حرف نزنم حتی با خودم چه برسه به بقیه!!فقط درسشو بگیرم و رهاش کنم حتی نخوام کنکاش کنم چرا این اتفاق افتاد و این کار باعث شد بیشتر تو حال خوب بمونم چون آگاهانه دارم روی چیزای مثبت زندگیم تمرکز میکنم و تحسین میکنم از ته ته دلم واقعا و نتیجه این شد که من واقعا الان دارم زندگی رویاییمو زندگی میکنم در تمام جنبه ها همه چیز تو زندگی من عالیه خدارو صد هزار مرتبه شکر.خیلی خیلی خوشحالم بابت شنیدن این آگاهی های ناب و هدایت شدنم به این مسیر زیبا خداروشکررررر.

    ایشالا بتونم هر لحظه لحظه کانون توجهمو کنترل کنم و نتایج خیلی بزرگتر و بیشتر بشن.خداروشکر میکنم دارم تلاشمو میکنم.

    برای همتون آرامش سلامتی احساس خوب و برکت و فراوانی رو آرزومندم.الهی شکرت

    در پناه الله مهربان شاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سکینه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 2338 روز

    به نام خدا

    دهمین روز سفر پربرکت من برای تغییر ، خود سازی و پایه ریزی باورهای درست و تعهدم برای انجام عهدی که با خود بسته ام و ایمان به این مسیر الهی و توکل به خدا و حرکت به سوی دیدن زیباییهای بیشتر و تبدیل شدنم به یکی دیگه از آدم های خوش شانس این جهان پهناور و درک درست قوانین با آموزش های استاد عزیزم که از زبان خدا با ما صحبت می کند .

    استاد عزیزم کلماتت چنان روح و روانم را صیقل می دهد و چنان بر دلم می نشیند که هر لحظه شکر خدا را ورد زبانم کرده و جز اشک شادی نمی تونم چیزی بر زبان جاری سازم فقط ممنونم که هستی .

    امروز درسهام رو هم خوب یاد گرفتم که خلاصه وار بیان می کنم:

    -اتفاقات بد رو تعریف نکنم

    -از یادآوری و بیان نکات منفی دوری کنم

    -به ذهنم یاد بدم هیچ اتفاق بدی در بیرون وجود نداره اگر من بهش انرژی ندم

    -نقاط قوت آدما و نکات مثبت هر چیزی رو تعریف کنم

    -شکر گزارتر باشم

    -زییاییها رو تحسین کنم

    -به خودم یادآوری کنم که من خالق زندگی خودم هستم و خوراک خوب به ذهنم بدم

    خدایا شکرت به خاطر حضورم در این سایت و بزرگ شدن ظرف وجودم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    علیرضا پرهیزکار گفته:
    مدت عضویت: 2116 روز

    سلام به دوستان عزیز و استاد گلم

    واقعا چیزی به اسم شانس وجود نداره آدم ها اول با طرز تفکرشون و چیزی که بهش توجه میکنن دوم با عملکردشون انتخاب میکنن چه شرایطی براشون رخ بده

    خداوند در هر لحظه در حال هدایت ماست و نشانه ها و برامون می‌فرسته و در راستای فرستادن نشانه که این رو هم بهت الهام میکنه که با اون نشانه چه رفتاری داشتی باشی و چطور ازش استفاده کنی

    واقعا اگر خداوند هر چیزی رو که بهت الهام میکنه رو انجام بدی کلی اتفاقات و شرایط خوب رو تجربه میکنی کلی همه چیز اونجوری میشه که تو دوست داری اتفاق بیوفته، دیگه چیزی به اسم شانس وجود نداره، دیگه چیزی به اسم حالا این این دفعه خدا رو کرده بهمون وجود نداره

    اگر بتونی عجله نکنی و نشانه ها و ببینی و کار هایی هم که خداوند بهت الهام میکنه رو جسارت کنی و انجامشون بدی زندگی خیلی قشنگتر میشه همه چیز خیلی سریع اتفاق میوفته فقط باید جسارت کنی و انجامش بدی و عجله نکنی و ذهنت رو درست کنی به نکات مثبت توجه کنی

    سعی کنیم همیشه برای انجام دادن هر کاری اگر دو دل هستیم فقط به نکات مثبت و جنبه مثبت ادن اتفاق نگاه کنیم چون اگر بخواییم اتفاقا منفی و نکاتی منفی که شاید بعدا اتفاق بیوفته فکر کنیم ما هیچ وقت عمل نمی‌کنیم هیچ وقت رشد نمی‌کنیم هیچ وقت پیشرفت نمی‌کنیم

    ممنون از همگیتون که این کامتدم رو خوندین و تا اینجا اومدین انشاالله که خدا هر چیزی رو که بهمون میگه رو بهش عمل کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    Aliparishani گفته:
    مدت عضویت: 1449 روز

    به نام ایزد یکتا

    سلام به استاد و اعضای سایت

    وقتی که الان به ادم های اطرافم و به اکثریت مردم نگاه میکنم میبینم که واقعا مردم از ناخواسته هاشون و اتفاقات بدی که در گذشته براشون افتاده صحبت میکنن و مدام دارن مینالن که چرا اوضاع اینطوره چرا اقتصاد اینطوره چرا کسی برا ما کاری نمیکنه چقدر گرونیه و هزاران هزار ناخواسته دیگری که دارن هرلحظه فرکانسش را به جهان ارسال میکنن و من هم قبلا اینطور بودم ولی الان خیلی کمتر شده و داره کم کم از بین میره .

    من کانون توجه امروزم را که بررسی کردم واقعا زمان خیلی زیادی را تمرکزم روی داشته هام و شکرگزاری و احساس خوب و ارامش بود اون از اول صبح که تا چشمانم را باز کردم خداراشکر کردم به خاطر فرصت دوباره ای که بهم داد که تو این دنیاش باشم و استفاده کنم از زیبایی ها و بعد هم که توراه کار شکر گزاری کردم بابت هرچیزی که دارم و بعد هم که سر کار با خدا صحبت میکردم و ارامش زیادی داشتم والان که دارم این کامنت را مینویسم احساس عالییی دارم .خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    Ferial گفته:
    مدت عضویت: 1400 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی جان مظهر صلح درون

    خدایا سپاسگزارم ک متعهدانه سفرنامه ی روز دهمم رو می نویسم

    امروز می خوام در مورد کانون توجهم بنویسم..

    من مدتهاست حتی موقعی ک زیاد با این قانون آشنا نبودم سعی می کردم آگاهانه خودم رو در مسیر احساسات بد بقیه و جامعه قرار ندم …اما خوب گاهی هم کنجکاوی کردن باعث می شد ک به حرفهای بقیه گوش کنم و ب طبع نتیجه ی منفیش رو توی افکار و زندگی خودم می دیدم

    من حتی از قبل هم در مورد اتفاقات بد و یا رفتارهای بد بقیه نسبت ب خودم حرف نمیزدم چون نمی خواستم ب این قضیه توجه کنم اما یه کار بدتری میکردم اینکه مرتب در مورد اون آدم و یا اون اتفاق با خودم حرف میزدم و تحلیل میکردم و از اون طرف نجواهای منفی هم شروع می شد و نمی دونستم ک این خودش بدترین کار هستش و کانون توجهم با تمام وجود متمرکز روی این اتفاق و یا روی این آدم هستش…

    من فک می کنم جامعه ما دچار یک باوری اشتباه و یک خرافه به نام چشم زخم هستند و همین خرافه اونها رو از اینکه در مورد خوبی های زندگیشون و ݪدت هاشون صحبت کنند منع میکنه..از ترس اینکه تو چشم بقیه نباشن همش ناله می کنن…و حتی حاضر نیستند یک لحظه ب این زیبایی ب دیده ی سپاسگزاری نگاه کنند.

    حتی یادآوری این رفتار در من حس ناخوشایندی رو ب وجود میاره

    اما خدا را شاکرم و سپاسگزارم ک در مسیری بهتری قرار گرفتم…

    این روزها سعی می کنم تمام تمرکزم روی زیبایی های زندگیم باشه…

    من معلمم …این روزها سر کلاس جلوی خود دانش آموزام از داشتنشون از حس خوبشون از فعالیت هاشون سپاسگزاری می کنم …

    اینقدر این کار رو کردم ک شاگردام عاشقانه دوستم دارن و همین سپاسگزاری رو متقابل انجام میدن..

    حتی از مدیرمون به خاطر کلاسم سپاسگزاری کردم

    با اینکه شاید توی این اوضاع مجازی بودن تدریسها خیلی اوضاع تدریس نسبت ب قبل سخت تر شده اما من خداروشکر با اینکه بهترین تولید محتواها رو می کنم زمان بیشتری نسبت به قبل برام فراهم شده و راحتر میتونم فایلهام رو گوش کنم و تمرین کنم..

    ب نظرم همش به خاطر موهبت تمرکز بر نکات مثبت هستش

    البته من یک الگوی بزرگ دارم و اون هم سریال زندگی در بهشته…وقتی می بینم استاد عزیزم و مریم جان چقدر به همه چیز به دید خوب نگاه می کنند و هر مشکلی رو با خونسردی برطرف می کنند و چقدر سپاسگزار آدمها هستند این برای من یه الگو شد..

    من دارم سعی می کنم ک اینطور باشم…

    خدایا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سید مرتضی مشکانی گفته:
    مدت عضویت: 1915 روز

    سلام به دوستان عزیزم

    سلام به استاد همیشه در حرکت

    و‌سلام‌به مریم بانوی در صلح‌

    من‌میخام تجربه شخصی خودم رو‌ در این مورد بگم و‌امیدوارم که درسای خوبی بتونم بگیرم از این حرفا و‌ امیدوارم برای دوستان هم مفید باشه

    خب من از اونجایی که شخصیت ضعیفی داشتم و سعی میکردم با اتفاقاتی جالب یا نا جالب که بعضیاش رو‌ هم اصلا تجربه نکرده بودم و ساخته ذهنم یا تجربه شخص دیگه ای با هنر نمایی ذهنم بود رو به بقیه بگم و دربارش حرف‌ بزنم

    خب بسیار عزت نفس پائینی داشتم حس میکردم اگه چیزایی رو بگم که برای بقیه جالب باشه من فردی خاص و متفاوت میشم

    نمیدونم کسی مثه گذشته من بوده یا نه اما واقعا من خیلی درس گرفتم از گذشتم و خدارو شاکرم بابت این گذشته

    دقیقا همین حرف زدن و فکر کردن درباره ی چیزای ناجالب باعث‌میشد که اتفاقای ناجالبی هم واسم بیوفته البته بعضیاشم که مثلا درباره ی چیزایی بود که نداشتمش و برای بقیه تعریفش میکردم نااگاهانه داشتم همونا رو جذب میکردم چه مثبت چه منفی

    نقاب های زیادی داشتم که این باعث‌شده بود که خودمم نشناسم و خودمم ندونم پیش کی چی هستم

    ینی انقدر شخصیت های متفاوت داشتم که نمیدونستم در واقع من کی هستم😂😂

    خدایا شکرت

    این حسی که حالا من داشتم و بعضیا هم شاید داشته باشن یه حس کمبود توجهه که فرد میخواد با تایید دیگران یا مثلا دیدن متعجب شدن دیگران جبرانش کنه

    دقیقا نکته بسیار مهمی توی این فایل گفته شده امروز داشتم درباره ی نشتی های فرکانسی که دارم فکر میکردم

    و‌ دقیقا خیلی برام‌ واضح شد خب منی که میدونم موجودی فرکانسی هستم و هر حرف من هر چیزی که میشنوم میبینم و‌نگاهم به اون قضیه یه فرکانسه که قطعا جوابی رو هم به دنبال داره چقدر متعهدم به حرف زدن شنیدن و فکر کردن درباره ی چیزی که میخوام

    چقدر اگاهانه دارم فرکانس میفرستم

    خدایا شکرت هر چقدر که تکامل ما در این زمینه طی میشه بیشتر به خودشناسی میرسیم وبیشتر اصل رو درک میکنیم

    اصلی که میگه فرکانس تو زندگیتو خلق میکنه

    اگه میخای زندگیت جوری باشه که دلت میخواد پس همون فرکانس رو هم بفرست

    نیاز به کار عجیب و غریبی نیست فقط فرکانستو چک کن

    خداروشکر میکنم خیلی دارم متعهد تر میشم خیلی بهتر تصمیم میگیرم و‌درکم خیلی بهتر شده اما هنوز اول اول اول راهم

    خدارو شکر الان یه موقعیتی برام‌پیش اومده که با تمرکز بهتری رو خواسته هام کار کنم

    تنها کاری که میتونم بکنم تحسین و‌تایید زیبایی ها و دیدن همه چیز به عنوان نشانه ای از طرف خدا برای رساندن من به خواستم هست

    کار کردن متعهدانه روی باور ها که من همین امروز سعی کردم از صبح کانون توجهم رو‌ جهت بدم به سمت خواسته هام و‌کار کردن رو باور هام همین امروز نتایج کاملا برام‌واضح بود و مثه روز برام روشنه که من قدرت کامل خلق زندگیمو دارم و این قدرت از جانب خدای مهربونم بهم داده شده

    خدارو شکر از گذشتم بسیار راضی ام و بسیار برای من درس داشته تمام اتفاقات به ظاهر نا جالب برام کلی درس داشته و منو رشد داده

    درسی که از این فایل گرفتم دادن تعهدی غیر قابل مذاکره به خودم برای تحسین زیبایی ها برای صحبت کردن درباره ی اتفاقات دلخواهم و تعهد به حرف نزدن درباره ی ناخواستم

    تمرکز‌بیشتر بر روی خواسته هام

    تمرکز روی‌درون نه بیرون

    عاشقتم استاد بسیار درس خوبی بود

    عاشقتم مریم شایسته عزیز بابت این سفر

    درضمن این برگ ده از سفر بود بسیار برگ پر بار و پر برکتی بود

    خدایا شکرت بابت این اگاهیی ها و درس های بسیار زیبا و به خاطر حضورم در این جمع و در این مسیر ❤️❤️

    برای همه ی عزیزان استاد و مریم شایسته عزیز بهترینا رو در دنیا و اخرت ارزومندم ❤️❤️

    در پناه یگانه الله قدرتمند❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1852 روز

    سلام سلام صدتاسلام

    صبح زیبای پاییزی هممون بخیرو بکام باشه

    ماریا اومدبا رد پای دهمش💃💃👍💚👣

    واااای استادچقدرعالی بودحظ کردم احساس میکنم یه آگاهی جدید وراحت پیدا کردم که هرلحظه میتونم ازش استفاده کنم

    من واقعا نمیدونستم ،تعریف کردن این اتفاق های به ظاهر هیجان انگیز وسرگرم کننده هم یعنی توجه وتمرکز نشون دادن بهش وجذبشون

    حق باشماست ،خیلیم منطقیه ،من قول میدم ذهنمو توتعریف کردن این جور داستانهای هیجان انگیز کنترل کنم که کانون توجهم رو سراین موضوع هم رو اتفاقهای خوب بذارم تااتفاقهای خوب رو تجربه کنم

    چقدرخوشحالم که اینم یادگرفتم

    مهربان پرودگارباسخاوتم رو سپاسگزاری میکنم که منوبه این مسیرتوحیدی هدایت کردتاخالق تجربیات شگفت انگیز زندگیم باشم

    دوستتدارم وفعلا ازتون خداحافظی میکنم🥰🥰🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    سجاد بوستانی گفته:
    مدت عضویت: 2625 روز

    من ادم خوش شانسی هستم اعتقاد دارم شانس همین کار های خوبیست ک در خفا یا در عموم انجام میدهیم و جهان بدهکار خوبی ماست و منتظر است تا در شرایط درستی ب ما برگرداند و فراموش هم نمیکند این ساختار جهان را دوست دارم عدالت جهان

    من خیلی چیز ها دارم

    لباس هایی دارم ک مدت ها ارزوی داشتنش را داشتم

    شغلی دارم ک ارزوی تمام دوران هایم بوده

    من میفهمم ک میتوانم ک میتونم خلق کنم من باید روی این نکته تمرکز کنم ک میتوانم خلق کنم و از هر راهی این را تقویت کنم خدایا مرا با نیروی های مرئی و نامرئی یاری بده تا از دل این سفر سجادی خلق کنم همان ک رویایم است ک بشوم سجادی ک تمام حرف هایش بجا و درست است سجادی ک حواسش جمع همه است و همه چیز را درست میفهمد

    سجادی ک تکیه گاه مثل کوه است

    سجادی ک حافظه پولادین دارد

    سجادی توحید در وجودش معنا شدنی است

    من از این سفر این را میخواهم خدا مرا لایق بدان تو صاحبی تو مالکی تو سلطانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: