چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 55 (به ترتیب امتیاز)

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2987 روز

    سلام و تشکر بابت این فایل فوق العاده منم متوجه شدم خیلی وقتا در همچین دامی افتادم . و باورهایی رو هم دراین زمینه شناسایی کردم مث اینکه نباید راجب خوبی ها حرف زد هم بخاطر تر س از منفی شدن و هم بخاطر حس ترحم نابجا برای دیگر. که شاید بقیه نداشته باشن غصه بخورن و..

    ولی از امروز به خودم متعهد میشم هرگز در مورد اتفاقات منفی صحبت نکنم .. و برعکس اگر خواستم صحبتی کنم فقط از خوبیها و زیبایی ها بگم و اینو برای خودم مث یه خط قرمز و یا ارزش و اعتقاد بیارم.

    دلم میخواد جز سبک زندگیم این باشه که آدمی باشم که اهل منفی باشی نباشم و ا زاتفاقات و دیگران فقط خوبیها رو به زبون بیارم. تشکر بابت این فایل فوق العاده عالییییی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سنسی میکائیل خواجه گفته:
    مدت عضویت: 2624 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم عباسمنش

    و خانم شایسته عزیز بابت این سفرنامه عالیشون

    بلاخره اون ترس درونیم رو به سمتش حمله کردم امروز اولین روز از سال 98 ام بود امروز خونه اجاره کردم پول پیش نداشتم ولی با تکیه بر خدای مهربونم جور شد خیلی محشره هر طوری که بخوای میتونی هدایتش کنی …

    خدای من خدای فراوانی هاست خدای پول و ثروت معنویت خدای تمام کائنات خدای تمام هستی…

    امروز رو با حرکت به سمت خواسته هام شروع کردم هرچی بود تو سال 97 گذاشتمو اومدم …

    هر روز با خودم صحبت میکنمو یاد آوری میکنم.که اهدافم چیه و به سمت اون حرکت میکنم بدون اینکه از چیزی بترسم تلاشمو میکنم حرکت میکنم.خودش بهم.برکتشو میده

    امسال رو اولین روزشو با حرکت به سمتش شروع کردم با قران و خیلی روز عالی بود افگار منفی و انداختم دور و با دلی پاک شروع کردم خودمو متعهد کردم …

    خودم مجبور میکنم که سال 98 رو جوری بسازم که 97 جلوش زانو بزنه …

    شب هم با دوستای قدیمیم بودم و خیلی خوش گذشت نفهمیدم چطور ساعت 3 نصف شب شد …

    هرجا هستین شاد موفق و پیروز باشین در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد حسین محمدی گفته:
      مدت عضویت: 2789 روز

      دروود بر شما خانم محمدی.خیلی ممنونم از کامنتای زیبا و تاثیر گزارتون. البته کنترل نجواهای ذهنی مشکل تر از کنترل کلام هست.مخصوصا واسه کسایی که ذهن شلوغی دارن.(مثل خودم) بابت به اشتراک گذاشتن تجربتونم خیلی خیلی ممنونم.همینطور هست که می فرمایید.

      هر روز ثروتمندتر از دیروزتون باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مریم جهانبخش گفته:
    مدت عضویت: 3173 روز

    بنام خدا

    خدایا سپاسگذارم دوباره منو به اینجا هدایت کردی

    سلام استادگرامی

    برای من هم امشب یک تضاد پیش اومد ولی رفتم به دخترم گفتم که نباید بگم وخداوند اززبان شما با منوحرف زد

    پس به امید خدا ازفردادوباره روزم روشروع میکنم بااتفاقات عالی وبخودم قول میدم این قول دادن وعمل کردن به آن خیلی مههمه

    که ازاین به بعد فقط اتفاقات خوشحال کننده رو به دخترم بگم وازخداوند میخواهم مرادراین مسیر کمک کنه الهی به امیدتو

    خدایا من هیچ چیز اتفاقی نیست

    الان که داشتم دیدگاه رو ارسال میکردم ۶روزپیش بازهم به این نشانه هدایت شدم خداداره بامن سخن میگه

    خدایا ازت ممنونم وبه قولم عمل میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مسعود گفته:
    مدت عضویت: 2051 روز

    سلام به دوستان خوبم

    توی متن این فایل نوشته شده: “صحبت کردن، قویترین ابزار خلق اتفاقات زندگی مان است”

    من همیشه سعی کردم ک از خوبی های اطرافم بگم و از همین الان خودمو متعهد میکنم ک از خوبی ها بیشتر و بیشتر حرف بزنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    رضا معینی فر گفته:
    مدت عضویت: 3504 روز

    خدار رو شکر می کنم که باز هم در این سفر الهی با شما عزیزان همسفرم.

    واقعا خدا رو شکرت که من رو به این مسیر زیبا و سراسر عشق هدایت کردی.

    خیلی ممنونم از استاد که به خوبی ویژگی های کسانی رو که مدام اتفاقات بد که خیلی عجیب و غریب به نظر می رسه رو تجربه می کنند رو باز کردند.

    همین طور است ادم هایی که با یک مشکلی که براشون می افته اینقدر بهش توجه می کنند این قدر اون رو بد جلوه می دهند و هرجا که رفتند با شور و هیجان از مشکلاتشون صحبت می کنند و همش منتظر این هستند که ببینند چه اتفاق بدی رو جذب می کنند تا باز هم چیزی برای گفتن به دیگران و صحبت کردن داشته باشند تا شاید کمی بهشون توجه بشه و این طور حس کنند که اره من خیلی ادم بد شانسی هستم یا احساس این که مورد ظلم قرار گرفتند یا احساس قربانی بودن بهشون دست بده.

    وقتی که مدام در باره مشکلاتشون حرف می زنند باز هم شرایط و اتفاقاتی رو جذب می کنند که مشکلات بیشتری رو وارد زندگیشون کنند.

    اما اگر تصمیم بگیرند به طور اگاهانه از مشکلاتشون اعراض کنند و با تغییر دیدگاهشون خودشون رو به احساس خوب برسونند از وقتی که تعهد می کنند که دیگر درباره ی مشکلاتشون با دیگران بحث و گفت و گو نکنند به واسطه ی همین کار دیگر اتفاقات و مشکلات کمتری رو تجربه می کنند در واقع چون به خودشون قول دادند که دیگر درباره ی ناخواسته هاشون با دیگران صحبت نکنند جهان و خداوند هم اتفاقات مشکل دار رو براشون رقم نمی زنه،چون می دونه که این فرد متعهده و خواهان چنین فرکانسی نیست این فرد اتفاقات خوب و خوشایند رو می خواد و از همین جنس اتفاقات بهتری رو بهشون نشون می ده.

    واقعا که نتیجه ی ملموس این اتفاقات رو دایی خودم مدام تجربه می کنه و هربار که می بینمش یکجوری داره از شرایطش ناله می کنه و از مشکلاتش می گه و هربار هم اتفاقات بدتری رو تجربه می کنه اتفاقایی که عقل جن هم بهش نمی رسه و چه دردسر هایی رو خودش برای خودش ایجاد می کنه.

    عاشق چنین خدایی هستم که به واسطه ی موجودیت فرکانسیمان ما را خالق شرایط زندگی خود قرار داده واین گونه است که خداوند به هیچ کس ظلم نمی کنه ولی انسان ها خودشون به خودشون ستم می کنند.

    پس من از این قانون استفاده می کنم برای خلق ثروت،سلامتی و خوشبختی بیشتر در زندگیم تنها با توجه کردن به خواسته هایم وصحبت کردن در باره ی ان ها با خودم و خدای مهربون واعراض از نا خواسته هایم و مهمتر از همه داشتن احساس خوب.

    خدارو واقعا شکر می کنم که دارم فرکانس خواسته ها و زیبایی ها رو به جهان ارسال می کنم.

    خوشحال شدم که با شما عزیزان همراه و همسفر بودم.

    در پناه الله شاد،سالم و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 2634 روز

    سلام بر استاد عزیز و دوستان گرامی

    نشانه امروز من این فایل بود

    استاد عزیز توی این 6 دقیقه همه قانون را توضیح دادید. نکته که خیییلی برای من اهمیت داشت این بود که گفتید (تعهد) .

    همون بحث ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است . من حدودا 2 هفته اس که توانستم قانون را بفهمم و به خودم قول دادم

    که هرروز بیشتر از روز قبلش به قانون عمل کنم . از روزی 5 دقیقه شروع کردم و الان تقریبا روزی بصورت پراکنده 30 دقیقه توجه ام

    را سعی میکنم برروی باورهای درست نسبت به خواسته ام (و همچنین ویژگیهای مدنظرم بصورت کلی )در زندگیم بزارم .

    میدونم بنظر خیلی کم میاد اما نمیخوام خودمو گول بزنم نمیخوام سر خودمو کلاه بزارم .میخوام با خودم روراست باشم.

    طی این مدت آشنایی با شما و مباحث مطرح شما توسط شما ؛ ادا درمیآوردم که دارم به قانون عمل میکنم ، ادا درمیآوردم

    که به قانون ایمان دارم .

    حقیقتا فقط برام جالب بودن از جهت شنیدن و دانستن ؛ تا اینکه بخوام عمل کنم

    البته همون ادا درآوردن هم نتیجه برای من داشته که بدلیل عدم درک قانون اوضاع از قبل بدتر شد.

    حالا این نکته تعهد برای من خییییلی مهم است . تعهدبرای عمل به قانون . تعهد به اینکه توجه خودم را و تمرکز خودم

    کنترل کنم .

    نکته و درس دیگری که این فایل برای من داشت این هست که با صحبت کردن چقدر راحتتر میشه به ((تعهد)) پایبند بود.

    به خودم تعهد بدم که فقط درمورد نکات مثبت صحبت کنم ، حالا چه با دیگران و چه با خودم .

    مثلا همین فایل برای من نکته مثبتش ، سفر و تحقیق کردن بود . که چقدر راحت میشه لذت برد و سفر کرد و در عین حال

    کار تحقیقاتی انجام داد . اینکه یک ایرانی بتونه راحت ماشین کرایه کنه و در جاده های اروپا تردد داشته باشه ، درآزادی

    و امنیت کامل . اینکه انگیزه بگیرم از شما بعنوان الگو ، که به قانون عمل کردید و به نتایجی که میخواستید براحتی رسیدید.

    به این قانون ساده که میگه جهان به کانون توجه من واکنش نشان میده. حالا این من هستم که اختیار انتخاب دارم .

    انتخاب کنم که توجه ام به نکات مثبت باشه یا نکات منفی . شانسی وجود نداره . همش اختیار است . حساب و کتابی است.

    اتفاقا خیلی هم منطقی است . یعنی اینجوری میشه عدل خداوند را توضیح داد. اینجوری میشه نظم حاکم بر جهان را توضیح داد.

    اینجوری میشه کل تاریخ را توضیح داد.اتفاقات و شرایط و داستان های تاریخی را میشه توضیح داد و خیلی هم منطقی .

    مثلا ماجراهای اشغال ایران در طول تاریخ را راحت میشه توضیح داد چون این قانون جهان شمول است . یک قانون درعین حال

    انفرادی است که هرکس زندگی خودش را خلق میکنه ؛ اما میتونه اجتماعی هم باشه زمانی که ((آن قوم)) به مانند همدیگر فکر کنند ، به مانند

    همدیگر توجه داشته باشند . تمام داستانهای قرآنی که صحبت از عذاب یک قوم میکنه ، براحتی قابل فهم است با این قانون ؛ قابل توضیح است

    با این قانون.

    اصلا با این قانون آیه قرآن که میگه : (( آنچه از نیکی­ها به تو می‏رسد، از طرف خداست و آنچه از بدی به تو می‏رسد، از سوی خود توست )) برای من

    خیلی قشنگ معنی پیدا میکنه . چون من انتخاب کردم تاریکی را بجای نور . انتخاب کردم بدی را بجای خوبی .

    انتخاب کردم شیطان رجیم را بجای خدای سبحان .

    ذات خداوند تماما خیر و خوبی است ، تماما نور است و وقتی نور نباشد تاریکی است .

    انتخاب خیلی واضح است که من و همه آدم ها نور ، را انتخاب میکنیم .

    حالا چقدر قانون را جدی بگیرم و تعهد داشته باشم به عمل به قانون ؛ بستگی به میزان درک و فهم من از قانون دارد.

    هرچه بیشتر درک و فهم داشته باشم میزان عمل من جدی تر و متعهدانه تر است و به همون نسبت نتایج زندگیم مورد دلخواه تر من ، به هرشکلی که بخواهم .

    تعهد تعهد تعهد

    تمرین تمرین تمرین

    ممنونم از تو استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    معصومه صبوری گفته:
    مدت عضویت: 2080 روز

    بنام رب تنها قدرت مطلق جهان

    سلام استاد ارزشمندم و بانو مریم جان عزیزم

    دهمین روز سفر پر خیرو برکتم

    بله استاد من متاسفانه همه اتفاقات روزم رو چه خوب چه بدشب با شوهرم در میون میزارم و در موردشون صحبت میکنم خیلی سعی میکنم ورودی های ذهممو کنترل کنم و به هر اتفاق بدی توجه نکنم اره اینع این پاشنه اشیلمه متعهد میشم در مورد هیچ اتفاق بدی حتی با خودمم صحبت نکنم

    ممنونتم استاد جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    محیا گفته:
    مدت عضویت: 2095 روز

    سلام به پروردگارهدایت کننده به راست ♥️

    سلام به استاد نازنینم 💕

    سلام به مریم جانم💖

    سلام به دوستان خوبم در خانواده زیبا💚

    چقدر پیام امروز زیبا و ظریفه

    من که واقعا تغییرات رو در خودم احساس میکنم

    به محض اینکه اتفاق بدی می افته و یا چیزی میبینم که خوشایندم نیست یا منو بهم میریزم خیلی زووود به من خودم میگم

    باشه چیزی نشده ، اینو دوست نداری بهم بگو چی دوست داری؟ دقیقا چی با چه جزیئاتی ؟کجا ؟کی ؟چطور؟

    اینطوری غرقش میشم و حالم عوض میشه به بزرگی پروردگار مطمئنتر میشم ،نسبت به خوبی‌های دنیا خوشبینتر میشم، به خوشبختی بقیه شادترمیشم

    و راضی در کل…

    چقدر این که درباره بدی ها صحبت نکنیم ظریفه !مخصوصا شرایطی که الان وجود داره که بنظرم در همه دوره های تاریخ همیشه اتفاقات ناخوشایند مثل جنگ ، بیماری های اپیدمی ،فقرو…همیشه بوده

    وای چه هنر خوبیه این خوشگل دیدن دنیا🤍

    مثل اینکه امشب دعوت بشم به یه مهمونی انواع و اقسام غذاها هستن اونجا

    حالا غذاهایی هم وجود داره که اتفاقا من دوست ندارم خب باشه وسط مهمونی گریه میکنم ناله میکنم؟نه!!

    معلومه که نه!

    میز شام رو بررسی میکنم میبینم من کدومو دوست دارم از همون میکشم و میذارم بقیه هم از هر ‌چیزیکه هست استفاده کنن و لذتشو ببرن منم لذت میبرم .

    دقت کردم چقدر قانون منطقی عمل می‌کنه میگه چی دوست داری من از همون بهت میدم به بقیه توجه نکن

    خیلیم عااالی

    دستشم درد ‌نکنه😊

    فقط میخواد هنر منو در توجهاتم و تمرکز هام بسنجه… که خب منم خودمو درین توانایی خبره میکنم و پرورش میدم.

    اما مسئله ای که من کشفش کردم درمورد خودم اینه که اگه مواقعی در جمع هستم و کسانی حضور دارن کهدرباره اوضاع ناخوشایند صحبت میکنن من باید حواسمو پرت کنم

    به لباس های قشنگمون

    به روابط زیبای بین آدمها

    به اینکه عزیزانی دارم که بهم سر میزنن

    به نعمتهای زیبایی که با اونها پذیرایی میکنم

    به ظروف زیبا

    به خونه قشنگی که دارم تا عزیزانم بیان

    یا اونجا رو ترک کنم

    با کناریم درباره موضوع خوبی صحبت کنم و

    نباید بذارم جریان منو با خودش ببره و حالمو بگیره

    اینم یه تواناییه …

    نمیجنگم با اوضاع و افراد و فقط با لبخند خوشگلی دورو برم و میبینم و ازشون میگم…

    استاد نازنینم هزاران بار ممنونتم 💕💕💕💕

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    ندا نصرآبادی گفته:
    مدت عضویت: 2072 روز

    سعی کنم اگ اتفاق بدی تو زندگیم افتاده نه راجبش حرف بزنم, نه راجبش فکر کنم نه اصلا به یادش بیارم, آره سعی کنم کلا فراموشش کنم

    همیشه از اتفاقای خوب یا اینکه خیر و منفعتی که تو اتفاق بد گذشته افتاده تعریف کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    مریم صادقی گفته:
    مدت عضویت: 1996 روز

    سپاس خداوندی که بنده ی نازنینش را سر راهم قرار داد تا این آگاهی های زیبا گوارای وجودم شوددددد هرچه میگویییید حق است کمی اگر تمرکز کنیم بدون قضاوت فکر کنیم میبینیم همه چیز انچه که میگویید است خدارو شکر دهمین روز از سفر ناممم رو هم طی کردم و‌به اگاهیایم اضافه شد انگار هرچه میشنوم سیر نمیشوم‌از این قانون زیبای بدون تغییر خداوند قشنگ از روزی که تونستم تا حدی به ناخواسته هام بی توجه باشم در موردش حرف نزنم خواه‌ بیماری خواه مشکلات روابط ناخوداگاه از زندگی ام خارج شده و‌به درازا نکشیده و‌ار بین رفته 🥰واقعا سفر نامه سفری شیرینه که هیچ جای جهان نمیشه تجربش کرد سفری پر از اگاهی منتظر معجزه زندگیم در انتهاش هستمممم🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: