چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 59 (به ترتیب امتیاز)

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 972 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان همسفر ام

    روز دهم سفر نامه تحول زندگی من

    خدایا شکرت که مرا در این مسیر عشق و یکتا پرستی قرار دادی خدایا شکرت من وختی به گذشته ام نگاه میکنم میبینم که انسان بسیار ضعیفی بودم و یه جوری از طریق خانواده مرا بد شانس میگفتن میگفتن تو شانس نداری و… و من وختی یه زره بزرگتر شدم به افراد داستان های عجیبی تعریف میکردم و بعضی وخت هم آن داستان ها را بخاطری جلب توجه افراد به خودم تعریف میکردم و این باعث جذب ناخواسته ها می شد و من همواره در مسیر ناخواسته ها قرار می‌گرفتم و همیشه از خداوند در خواستم این بود که خدایا مرا در مسیر پیشرفت و خوش جانسی قرار بده و خداوند رو هزاران بار شکر که در این مسیر زیبا قرار گرفتم و الان بیشتر روی زیبایی و قشنگی ها تمرکز میکنم از هر زیبایی کوچک لذت میبرم و از خداوندم سپاسگزارم خدایا شکرت و حالا هم بعضی وخت میشه من از ناخواسته حرف بزنم اما سریعا خودم و ذهنم را کنترل میکنم و درباره خواسته هایم حرف میزنم درباره نعمت ها و فراوانی که میبینم حرف میزنم خدایا شکرت

    رد پای روز دهم من

    هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند سعادتمند در دنیا و آخرت باشید ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    اعظم بابازاده گفته:
    مدت عضویت: 1112 روز

    سلام استادجان و مریم جان

    روز دهم

    آره آره من هم جزو همون آدمایی بودم که علاقه داشتم از اتفاقات عجیب و غریبی که واسم پیش میومد برای بقیه تعریف کنم

    و حالا میفهمم که تکرار اون اتفاقات به واکنش خودم مربوط بوده

    و خدارو صدهزار مرتبه شکر که خیلی وقته اتفاقات فقط خوب برام میفته و ازون مسائل دیگه برام پیش نمیاد

    چون تمرکز من به نکات مثبته

    تمرکز من به زیبایی هاست

    کانون توجه من به خواسته هامه

    به قول شما که بسیار بسیار تو فایلاتون شنیدم که اگه بتونم زیپ دهنم و بکشم و فقط وقتی دهنم و باز کنم که بخوام تعریف و تمجید کنم بخوام خوبی ها رو بگم زیبایی ها رو بگم،اگه فقط و فقط بتونم همین یه کار و انجام بدم دنیا روی خوشش رو بهم نشون میده و بقول شما لاجرم اتفاقات خوب میفته

    خدایا شکرت

    استاد عزیز و مریم عزیز خیلی دوستتون دارم

    به امید دیدار تان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1948 روز

    به نام مهربون خدای هدایتگرم

    سلام سلام

    به استاد عزیزم و دوستای هم قدم توی این مسیر

    امروز دهمین روز از روز شمار تحول زندگی من هست.

    الان که به این فایل گوش میکردم یه لحظه خودم رو بررسی کردم . خب من خیلی تلاش کردم که زیبایی ها و فراوانی ها رو ببینم این مدت و تمرکزم روی نکات مثبت باشه . اما دیدم که یکی دو هفته ی گذشته یکی دو بار این کار رو کردم ، البته نه راجب اتفاقاتی برای خودم افتاده ، راجب بقیه که چه اتفاقاتی براشون افتاده . بعدش همون لحظه فهمیدم که اشتباه کردم و گفتنش نه تنها حال خودم و بقیه رو خوب نمیکنه بلکه واقعا حال همه رو میگیره .

    از امروز تلاشمو میکنم که این مورد رو هم بیشتر کنترل کنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    طوبی گفته:
    مدت عضویت: 1072 روز

    بنام خدا

    روز دهم سفرنامه هست یاد گرفتم از این فایل که توجه من روی هر چی باشه اونو به سمت خودم جذب میکنم .حالا ممکنه توجه من روی ناخواسته هام باشه ومن توی فکرم همش درباره اونا فکر کنم ووقتی ناخواسته هامو توی فیزیک زندگیم مبینم.نامید میشم .غافل از اینکنه قانون ثابت ه وبرای همه یکجور کار میکنه وبه فرکانس که همون احساس هست پاسخ میده..پس باید فقط تمرکز کنیم روی حواسته هامون همیشه احساس خوبی داشته باشیم تا اتفاقات خوبی برامون بیفته..

    قانون ساده ای هست اما عمل بهش در اول راه اسون هست برای کسی که واقعا بازی رو یاد گرفته باشه. پس بازم میرسیم به اینکه تمام اتفاقات زندگی رو خودمون رقم میزنیم

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    پریا فراهانی گفته:
    مدت عضویت: 1796 روز

    درودبر پروردگارم

    واستاد عزیزم و مریم جانم و همه دوستان عباسمنشی ها

    روز دهم از قدم دهم من

    استاد بله دقیقا بارها شده که من این تجربه داشتم وبارها شده فراموش کردم و برام تکرار شده

    که راجب اتفاقات ناجالبی که برام افتاده حرف بزنم و همون جنس اتفاق جذب کردم و با تکرار این مساله فهمیدم که البته با کمک شهود درونم متوجه شدم که نباید راجب اتفاقات ناجالب حرف بزنم یا توجه و تمرکز روشون کنم

    واز اونجایی که این تجربه تلخ و بارها تجربه اش کردم حسابی درسشو گرفتم و دیگه هرگز انجامش نمیدم

    ممنونم از شما استاد عزیزم که هر قدم با ما هستید و همچنین مریم مهربان و همه ی دوستانم

    و از خودم ممنونم و ب خودم افتخار میکنم که با همت و اراده و عزم راسخ هر روز و هر قدم پیش میرم ب لطف الله یکتا

    خیلی دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    محمدرضا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1307 روز

    بنام خدای بهار پراز شکوفه های زیبا

    سلام !

    سلام به استاد خوب و عزیز من.

    سلام برخانم شایسته

    که اسمش معرفش است.

    سلام بر خانواده بزرگ عباسمنش.

    امروز دهمین روز تحول زندگی من است که توام شده با رمضان که به اعتقاد وباور مسلمانان مهمانی خداوند است.

    این فایل تلنگری زد که این 10روز را مرور کنم و کمی هم تمرین کنم بر آن شدم صبح ها فایل گوش کنم و از در بروم بیرون وتا غروب احساس گناه را دراین ماه مبارک از خودم دور کنم.

    زیبای های بهار را ببینم وتحسین کنم و احساس خوب داشته باشم. با هر کسی برخورد می‌کنم خوشحال شوم که تجربه جدید و مفیدی خواهم داشت. هدایت خداوند را سعی کنم، دریابم.

    بهترین چیزی که احساس می‌کنم این است که خیلی آرامش دارم.

    با خودم عهد کردم که کارم را فقط به خداوند عرضه کنم و او خود مزد بهتری وشایسته تری برایم در نظر خواهد.

    نمی دانم چرا این کار به من آرامش می‌دهد؟

    خوشحالم که خداوند، من و شما را هم مسیر کرده است و من از این مسیر هدایت لذت می‌برم.

    از اول ماه رمضان جور دیگری قرآن می‌خوانم. این سبک که شما قوانین را می‌گویید، باعث شده تا دنبال آن نکته های که می‌گویید در قرآن بگردم و وقتی به آنها می‌رسم بیشتر لذت می‌برم .انگار تازه به قرآن رسیده ام و هنوز درک واقعی نداشته بودم. اما الان بیشتر لذت می‌برم. قرآن خواندن به جانم می‌نشیند.

    خوشحالم وبسیار خداوند را سپاسگزارم که هدایتگر من است.

    استاد من!

    این چیز های جدیدی بود که توجه‌ مرا به خود جلب‌ کرده است.

    با تشکر فراوان از شما ردپای دهمین روز سفرم را بجا می‌گذارم.

    در پناه یگانه قدرتمند هستی، شاد و آرام باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    احسان مجردبهره گفته:
    مدت عضویت: 1237 روز

    روز دهم و یه نکته جالب

    وقتی آدم تعهد بده که فقط روی چیزای خوب تمرکز کنه و حرف بزنه نه ناخواسته ها، نا خودآگاه چون انتظار چیزای منفی رو نمیکشه پس براش هم رخ نمیده تا در موردش حرف بزنه.

    واقعا نکته خوبی بود چیزی که امروز بهش نیاز داشتم. من توی یکسال اخیر واقعا خیلی در این زمینه پیشرفت کردم و یه تجربه عالی از این مورد دارم که هرگز یادم نمیره

    در ایامی که در 1401 کشور شلوغ شده بود و اعتراضات و… و خب همه مردم بحثشون همین شده بود، گروه کلاسی دانشگاه من هم از این موضوع فارغ نبود و خب خیلیا در اینموضوع محتوا توی گروه میزاشتن که به شدت حالمو بد میکرد.

    من با یکی از اون دوستان اونجا بحثم شد و انگاری نشونه اومد که نترس و اینجا رو ترک کن…

    چرا میترسیدم؟ چون اون گروه کلاسی بود و اگرامتحانی، نکته ای ، کاری چیزی برای کلاس نیاز بود اونجا گفته می شد و خب اگر نبودی کلا مطلع نمیشدی…

    اما من گفتم این یه شرکه و به قول فلورانس اسکاول شین من اونچه که باید بدونم رو میدونم و لفت دادم…

    باور نمی کنید در اون آشوبای اون موقع که خب تو مشهد هم بود و اتفاقا دانشکده ما هم خیلی به اونا نزدیک بود، من حتی به یک ترافیک ناشی از این موضوع هم بر نخوردم چه بسا یه عده از دوستام تا باتوم هم خورده بودن

    اما وقتی لفت دادم

    بعد اون از جایی که فکرشو نمی کردم دوستم برام نکات و اتفاقات مهم رو میفرستاد تا من هم اطلاع داشته باشم بدون اینکه بهش بگم. من گهگاهی سوال می کردم ولی خب این دوستمون هم زیاد به لطف خدا به من محبت می کرد و کمک می کرد که بی خبر از چیزای مهم نمونم و چقدر خوشحالم که اون جمع رو برای همیشه ترک کردم و نترسیدم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    فاطمه سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1239 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    «روز دهم از فصل اول »

    مریم بانوی عزیز مرسی که انقد قشنگ فایل هارو به این خوبی درست کردی.

    مرسی که انقد حواستون به بچه‌های سایت هست وانگار خودتون جای ما میزارید وتوقعات مارو میدونید وبرای سایت تلاش میکنید واقعا که عاشقانه دوستتون دارم.

    استاد عزیزم شش دقیقه صحبت شما اندازه شش سال بزرگترم کرد با اینکه همیشه میگم خودم خالق زندگیم هستم با اینکه میگم توجه برنکات مثبت اما اصلا حواسم به حرف زدنم نیس ووقتی بامادرم هستم طبق عادت های قبلی میشینیم وشروع به حرف زدن میکنیم.

    یا همسر من ادم کم حرفیه و زیاد اهل حرف زدن نیس ومن بدون اینکه خودم بدونم.(توجه بر نکات بد)

    هرموقع میخواستم باهاش حرف بزنم و وقتی یه اتفاقی درمورد کسی مثلاً درمورد خانواده ام بود میگفتم اونم شروع می‌کرد به حرف زدن و منم خوشحال ازاینکه باهام حرف میزنه

    توجه میکردم به نکات منفی خانواده ام تا برم وبشینم باهاش حرف بزنم (چقدر اشتباه)

    بااینکه در ظاهر هم این کار اشتباه ولی درد دل نبود اشتباه اونااا بود که آقای ما میشد مشاور و اونارو انتقاد که اگه این کارارو میکردن بهتر بود

    خلاصه که من ناخواسته توجه ام به زندگی خانواده و اشتباهات خواهربرادریاپدرمادرم بود.و الان متوجه میشم

    وبلعکس

    من بدون اینکه بخوام.

    بدون اینکه متوجه بشم ناراحتی و دل نگرانی و… درمورد خانواده ام و همسرم بیشتر بیشتر میکردم و همیشه نالان از این که چرا زندگیم اینجوریه

    استاد چقدرررررر عااااااااشقتم چقدرررررر بهم یاد دادی الان موقع اذان از خداا برات طول عمر طولانی خواستم.

    خواستم که یه روز بیام وباذوق از موفقیتام بنویسم

    الهی آمین.

    از امروز متعهد میشم درمورد چیزهایی که نمیخوام حرف نزنم.

    خدایا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    محمد رضا اسدی گفته:
    مدت عضویت: 1392 روز

    بنام خدای رزاق و وهاب

    الان که متن این فایل رو خوندم یه جمله توجه منو به خودش جلب کرد :

    تمرکز روی خواسته هام

    این عبارتی هست که تقریبا همه جای سایت و.توی هر فایلی ما میبینیم گوش میدیم و میخونیمش اما اینبار توجه منو خیلی به خودش جلب کرد

    یه لحظه فکر کردم خواسته ی من چیه همین الان ؟

    شغل داشتن شغلی اسون که لذت ببرم.از انجامش و بتونم فایل هم گوش بدم در طول روز

    حالا من دارم به چی توجه میکنم ؟!

    در طول روز توی فکرم دارم به چی فکر میکنم ؟!

    به نداشتن کار !!

    جالب شد برام واقعا !!

    من کار ندارم

    از هر جایی رد می‌شدم و هر شغلی رو میدیدم توی دلم میگفتم خوش به حالش شغلی برای خودش داره منکه ندارم

    دائما این صدا توی ذهنم بود حتی توی خوشی ها و شادی هام بعدش میاومد سراغم و هی میگفت تو که کار نداری تو که شغل نداری تو که منبع درامد نداری اصلا غلط میکنی که میخندی غلط میکنی که توی جمع دیگران حاضر میشی و غلط میکنی که وجود داری اصلا !!!

    الان تونستم یقه ش و بگیرم

    تازه الان با دیدن این جمله :

    تمرکز روی خواسته

    نه ناخواسته !!

    باید بیینم که بقیه کاری راحت دارن و لذت میبرن از انجام کارشون و لبخند دارن وتحسین کنم و بگم خداروشکر که منبع درامد داره خداروشکر که هر روز کار میکنه و شغلی برای خودش داره این نشون میده که میشه

    به قول استاد پس می‌شود

    پس میشود داشت پس منم میتونم داشته باشم. و دائما.اینا رو با خودم.تکرار کنم

    و باور کنم که کار اسون که لذت ببرم.از انجامش و بتونم در طول روز فایل هم گوش بدم هست و.باور کنم واقعا میتونم همچین کاری داشته باشم

    چه زمانی ؟!

    زمانی که باور کنم که هست …که میشود

    که مبتونم داشته باشم

    بعدش جهان راهشو بهم نشون میده

    نشونه برام میفرسته

    دستان خداوند میان تا در عرصه عینی هم خواسته م رو تحویلم بدن

    هر جا رفتم فراوانی کار رو ببینم

    باید درستش کنم

    خداروشکر که این ترمزم رو بهم نشون داد

    استادعزیزم متشکرم از شما و از این دوستمون با این کامنت قشنگش که تبدیل به متن فایل شده هم متشکرم …خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    زهرا راد گفته:
    مدت عضویت: 1927 روز

    به نام مهربان ترین

    به قول یکی از دوستان همسفر که جالب نوشته بود سلام به استاد همیشه در حرکت و مریم همیشه در صلح واقعا همینه که هر لحظه تحسینتون میکنم .

    خدایا سپاس گزارم برای اینجا بودنم .برای همین لحظه که میتونم بخونم گوش کنم و بنویسم .چقدر ارزشمنده گشت و گزار تو این سایت هر جاش آگاهی و معرفت نابه .کامنت ها که این روزها برام غوغا کرده پر از آگاهی پر از معرفت که از همسفرای فوق العاده ام دریافت میکنم .

    استاد عزیزم چقدر ساده و بدون کلمات پیچیده و سخت ،قوانین رو توضیح می دی چقدر این سادگی و صداقت رو دوست دارم و کلا همه چیز در این سایت این جنس رو داره .

    برای تجربه ی زندگی دلخواهم باید از خواسته هام بگم باید از لحظات خوبی که احساس عالی رو باهاشون تجربه کردم بگم باید از اون لبخندها و زیبایی ها بگم تا بیان اون اتفاقات عالی که احساس عالی به من میده .باید به یاد بیارم باید همراهی کنم با کسی که این چنین از اتفاقات زندگیش تعریف میکنه .تا شنیده هام هم از زیبایی ها باشه و در نهایت دریافت میکنم احوالات عالی رو .خداروشکر کلا آدمی نیستم که بخوام از اتفاقات زندگیم برای ‌کسی تعریف کنم .کلا صحبت کردن رو دوست دارم البته با موضوعات خاص اون هم از موفقیت و شادی و عروسی ها و لبخندها و اتفاقات بامزه و یا جاهایی که خدا کمکم کرد موفق بشم رو تعریف میکنم .آدم مثبتی کلا بودم و خدا رو شکر نتیجه اش تو زندگیم آرامش و راحتی و داشتن نعمت های عالیه که شاید خیلی ها خواسته شون هست .

    و این رو از رفتاری میدونم که انجام میدادم بدون اینکه از قوانین به این شکل اطلاعی داشته باشم .

    واقعا خدا رو شکر هدایتم کردی به این شکل از زندگی .خدایا شکر برای تمام لحظاتی که شادی رو تجربه کردم و تلاش کردم تا دیگران رو شاد کنم .خداروشکر برای لحظات نابی که حضورت اونقدر پررنگ بود که سراسر شور و شعف میشدم و همه چیز و همه کس برام زیبا بود .یاد میاد اونقدر با خودم در صلح بودم که یه روز خونه ی دایی ام بودم دختر دایی و پسر دایی‌ام داشتن از مادربزرگش بد میگفتن و گله و شکایت و من تو عالم بچگی گفتم خداروشکر کنید که مادربزرگ دارید که نعمت بزرگیه .من الان عاشق اون لحظه ام مادربزرگی داشته باشم که بشینم پای حرفای شیرینش .من طعم داشتن مادربزرگ رو نچشیدم ولی شما که دارید شکر گزار باشید .واقعا خدا رو شکر میکنم از اول دیدم دیدن زیبایی ها بود خداروشکر خدای مهربانم تو را می‌ستایم و یاری از تو می‌خواهم و بس .

    استادم ممنونم.مریم عزیز برای مقالات عالی و درجه یک ممنون .دوستان همسفر از کامنت های درجه یکتون حسابی سپاس گزارم .

    ممنون زهرای من امروز هم ثابت کردی که پای کاری و تعهد داری .ممنون از تو میبوسمت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: