چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 60
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-18.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-06-24 21:44:182021-11-09 05:11:00چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند زیبا آفرین بی همتا.
سلام خدمت استاد نازنینم که مرد عمل هستند شدید و عجیب.👏👏👏
وسلام خدمت مریم جان عزیز و این سفرنامه که شما لیدر این ذهن تکانی فوق العاده هستید.
و سلام خدمت همسفران عزیزم.
شما بهترین استاد دنیایی که هر لحظه ایده ای بهتون الهام میشه سریع به ذهنتون امون نمیدین و عملیش میکنید.
استاد عزیزم کجای دنیا به محض اینکه یه جرقه تو ذهن زده میشه اون آدم میاد سریع گوشیشو روشن میکنه و با اینکه تو مسیره و پسر عزیزش خوابه اون درس و به رایگان در اختیار مردم قرار میده.البته که شما تو اینکارم پیشگام بودین.
خدایا شکرت واسه استاد سخاوتمندم که صفاتی پیامبرگونه دارند.
استاد جان شما درست میفرمایید ما وقتی میخواهیم همکلام کسی بشیم زود میریم سراغ گلایه.
چرا؟
خب یه دلیلش اینه که حس ترحم بقیه رو برانگیخته کنیم که شاید دلشون واسه ما بسوزه.
بازم چرا؟
شاید بخاطر اینکه فکر میکنیم اینجوری ما رو درک میکنن.
درک کردن به چه درد ما میخوره؟
چون فکر میکنیم الان نگران ما میشن .
نگرانی اونا به چه درد ما میخوره.؟
خب حتما به تکاپو میوفتن و واسمون کاری میکنن.
و این اشتباهه ماست.چون فکر میکنیم از اونا کاری بر میاد
نه از خدای اونا.
ای وای بر شرک خفی.
چقدر شیطان مکاره…
از ضعیف بودن ما.از پایین بودن عزت نفس ما.از ایمان ضعیف ما.از عجول بودن ما.از فراموشکاری ما که در مواقعی که توکل کردیم و راههایی نمایان شد.گره هایی باز شد سواستفاده میکنه و پتک و میزنه و میگه آره بابا آدم دردلم نکنه که دق میکنه.
ماها اسم حرف زدن و توجه کردن به نکات منفی و گذاشتیم درد ودل و خودمون و توجیح میکنیم و از زیر بار مسئولیت شونه خالی میکنیم.
ولی کی ضربه شو میخوره خودمون.
و تازه گلایه میکنیم ای بابا چرا فقط واسه من اینجوریه و دوباره اسمشو میذاریم بدشانسی.
یه تضاده کوچیک و بزرگ میکنیم و به قول استاد تو یه مسافرت با مشکل پیش اومدن واسه خودمون یا ماشین آنقدر زوم میکنیم روش که احساسمون بد میشه د درد و دل و غرغر و …
و بدتر از ترحم و دردل میگیم چشم خوردیم.ای بابا یه بارم اومدیم خوش باشیم نمیذارن که و ..
و حالا واسه دلیل چشم خوردن دنبال توجیه میگردیم کی بود.چی شد.چرا شد.
و برگشتن و مرور کردن خاطرات بد گذشته و ……احساس بد و اتفاقات بد و …..ادامه و ادامه و افتادن و گیر کردن در پیگمالیون ناخواسته ها…..
چراااااا آخه
چون ما وجود و جسارت نداریم با تعهد دادن به خودمون تغییر شخصیت بدیم و با تغییر شخصیت جهانمونو و دگرگون کنیم بدون تلاش و به قول استاد به راحتی 😉به راحتی.
استاد عزیزم میگه به خودمون تعهد بدیم.واقعا عالیه👌👌👌
خب من و همسرم شدید اهل گلایه کردن از آدما و روزگار بودیم و به لطف خدا و آموزه های استاد خیلی کم شده و من امشب که شب یلدا بوده و عالی بوده چون باورشو ساختم و توجه به نکات مثبت کردم و چون برگ دهم سفرنامه ست میخوام تعهد بدم🤚 برای توجه به نکات مثبت هر موضوع و هر انسان و تغییری بنیادین کنم که فقط و فقط و فقط شخصیتم و نتایجم فریاد بزنه که میشه با تغییر درونم تمام جهان بیرونمو و ۳۶۰ درجه تغییر بدم و به خوشبختی و سعادت لبخند بزنمو در آغوششون بگیرم.😍😍😍.
استاد چقدر خوب گفتین که وقتی متعهد بشیم که اصلا در مورد ناخواسته ها حرف نزنیم و بهشون توجه نکنیم خب توقع هم نداریم پیش بیاد.
یعنی فرکانسشم ارسال نمیکنیم.
واسه ما ایرانی ها که درصد بالایی از دور همی ها و تماسها و چتهامون به دلیل مثلا درد و دله دیگه چیزی نداریم واسه گفتن😉😉پس چی بگیم.
هیچی یا سکوت یا توجه به زیبایی و حس خوب و سپاسگزاری.
به به چه شود این تعهد.خودش به تنهایی حریف همه ی مشکلات و تضادهاست.
خدایا آخه من چه جوری شکر گزاری کنم واسه این همه آگاهی که هروز به طرفم سرازیر کردی.چگونه قدردان استادم باشم.
چگونه این همه شور و شعف و آرامش و انرژی و بذارم کنار و قدرنشناسی کنم و گلایه کنم.
میدونم بهترین سپاسگزاری متعهد بودن هست و بس.
بخدا آنقدر این فایل شش دقیقه ای استاد که هدایتی ضبط شده حالمو دگرگون کرده که اشکم سرازیره.
خدایا شکرت واسه این همه زیبایی و آگاهی و حال خوب که صدتا نماز شب این حال و بهم نداد.
این درک عمیق کجا و آن حرکات فیزیکی کجا.
خدایا شکرت که امسال که فکر میکردم بدترین و تلخترین شب یلدای عمرم هست بخاطر برادر عزیزم که تازه چند ماهه که از دستش دادم و به تو پیوسته و من دلتنگی میکردم
و
اما
الان تو این لحظات حس کردم بهترین شب یلدای عمرم هست تا حالا.
ما هیچ از پشت پرده ی اسرار نمیدونیم.
ما هیچی نمیدونیم.
ما فقط میخواهیم بگیم چشم چون این حرفها به دلمون نشست و آرومش کرد و آتیش نگرانی ها رو سرد کرد.
تویی دانای حکیم
تویی که فرمانروایی
و تویی که به دل یکی از بهترین بندگانت میندازی که الان بیا و در مورد این موضوع هر چند کوتاه صحبت کن .بقیش با من.میگی این صحبتها با خلایقم چه ها که نمیکنه.
به بنده ات میگی از تو حرکت از من برکت.
خدایا من نمیدونم این صحبت ها چه ها که با دل و روح و قلب بنده هات نکرده.
چه تعهدهایی که ندادن.
چه اشکهایی که نریختن.
چه خوشبختی ها و موفقیت هایی که خلق شده و میشه در آینده های نزدیک و سالهای دور….
استاد عزیزم ممنونم که جای خالی برادرمو واسم پر کردین🙏🙏🙏
سلام به همه ی خوش فرکانسیای عزیز😄هم فایل استاد برام بینظیربودهم کامنت دوست عزیزمون خدایاشکرت بابت اینهمه تجربه واین همه درس که هروزباعث میشه من بیشتردرک کنم زندکیمو وبیشتر یادبگیرم قانون باورهارو خداییش منم ازاون ادم هایی بودم که همیشه اتفاقات تلخ رومثل ظبط صوت تکرارمیکردم وهمیشه بدترازاونام سرم میومد فکرکنم ۸سال اول ازدواجم همش اینا بود اما الان ۴ساله ازاون اتفاقات دورم وتکرار ظبط صوتمم خراب شده 😅😅😅والانکه چندماهه باهمسرم فقط ازباورهامون حرف میزنیم ازآینده ی باشکوهمون😍بااینکه فایلهارومن بیشترگوش میدم وبرای شوهرم تکرارمیکنم ایشون بهترازمن درک کرده قوانین جهان هستی رو 😅حتی گاهی اوقات میگه کجایی مگه قرارنشد به اتفاقات بد فکرنکنیم حرفشونزنیم به خوبیا فکرکنیم به داشته هامون دوتا فضولامون بعدیه تلنگرمیخورمومیگم اره خداییش باید ببلعی این سایتواین حرفارو ومن منصوره محمودی تعهدمیدم ازاین تاریخ ۱۴۰۰/۹/۳۰به بعدبه اتفاقات خوب زندگیم شاخ وبرگ اضافه کنم هم توی ذهنم هم توی سایت وهم توی دفترشکرگزاریم تمام 😇به امید پرورش یافتن من جدیدویلدای سال بعد میخوام این برگه های سفرناممو باعزت نفس بخونم به تغییرم افتخارکنم انشاءالله یلداتونم شیرین مثل باورتون به امیدخدا میسپارمتون به الله یکتا
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و همه دوستان عزیزم در خانواده عباس منش
خدا رو سپاسگزارم بابت این همه تغییر در درون من که نتیجش شده آین همه آرامش و صلح با خودم
خدا رو هزاران بار بابت این آرامشم سپاس گزارم
من قبلا خیلی آدم بد بینی بودم و اصلا توی خانواده به این موضوع معروف بودم و توی تمامی اتفاقات فقط قسمت منفی اون رو می دیدم حتی اگر اتفاقی هنوز پیش هم.نیومده بود من فقط حالت بد ماجرا رو می دیدم و می گفتم اگه اینجوری شد چی و پیش خودم فکر می کردم که آدم واقع بینی هستم و همیشه هم اون اتفاق بد می افتاد و من می گفتم دیدی همونی شد که گفتم و نمی دونستم اون اتفاق رو خود من دارم به وجود میارم با فرکانسم با کانون توجه ام
ولی از وقتی روی باور هام دارم کار می کنم خیلی خیلی بیش از اندازه تغییر کردم و سعی می کنم حتی توی موضوعات به ظاهر بد هم فقط به نکات مثبت فکر کنم و توجه کنم و همیشه هم شرایط به سمت خوب تغییر می کنه
مخصوصا در مورد اتفاقات آینده سعیم بر اینه که فقط مثبت فکر کنم
خدا رو سپاس گزارم
می دونم هنوز خیلی باید روی خودم کار کنم و هر روز بهتر از دیروزم بشم ولی همین الان خیلی تغییرات بزرگی رو توی خودم احساس می کنم که نمودش رو روی تک تک اتفاقات بیرن هم می بینم و خیلی از این بابت خوشحال و سپاس گزارم
لحظاتتون سرشار از حال خوب
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام استاد بزرگوار سلام مریم نازنین که دلم براتون تنگ شده چند روزه زندگی در بهشت نیست😀😀
سلام دوستان عزیزم که چقدر شما بینظیرید و چقدر من از دیدگاههاتون الهام میگیرم
روز دهم سفرنامه
تمرین امروز سفرنامه :فکر کردن به خاطرات و اتفاقات خوب و آگاهانه ذهن را به سمت مثبت جهت دادن
من سعی کردم نشانه ها را توجه کنم .نشانه هایی که چیزهایی را خواسته بودم و بعد رها کردم و اصلا فراموش کردم و بعد از مدت کوتاهی به واقعیت تبدیل شد
اینها را به یاد اوردم مثالهایی از خوش شانسی و مثالهایی برای مواقعی که خواستم و شد
امروز در یک افتر رین زیبا که عاشقش هستم به پیاده روی همراه مادرم رفتم.همه چیز بعد از دو روز بارانی خیلی زیبا بود.در این حین مادرم به یک مسیله منفی اشاره کرد و غم در صدایش بود .من که قبلا به شدت تحت تاثیر مادرم قرار میگرفتم .خدارا شکر قدرت این را داشتم که سریعا از این فضای فرکانسی خارج شوم.چون من میخاستم با این فضای زیبای طبیعت هماهنگ شوم و یک جور مراقبه که به هیچ چیز جز همان لحظه و آن فضا فکر نکنم.توجهم را به اینکه بعد از مدت ها بی بارشی، همه ی چاله ها پر از اب بود.درختان خیس .جو مرطوب .غروب زیبا .سرمای مطبوع هوا بردم.و سعی کردم با تمام وجود این زیبایی ها را احساس کنم
خاطرات زیبایی از روابط خوب در گذشته را با جزییات در ذهنم مرور کردم.
و خداراشکر.برای این مسیر برای این سفر.برای استاد بینظیر.برای هدایت شدنم به کامنتهایی از دوستانی که قدم به قدم مرا به جواب سوالم و خواسته ام یعنی درک هماهنگی بیشتر با خدا و به صلح درونی رسیدن، نزدیکتر کردند.
در پناه هدایتگر همیشگی باشید.
به نام خدا
.
برگ دهم سفر نامه
خدایا شکرت که از زمانی که این قانون رو فهمیدم سعی کردم که خودم رو از بدنه جامعه جدا کنم و دیگه برام لذتی نداره نشستن توی جمع های فامیلی و گفتن حرف های پوچ اصلن خدا منو هدایت میکنه وقتی که دوستم حالش خوب نیست و زنگ میزنه بریم بیرون دقیقا اون مواقع من کارهایی دارم که نمیتونم از خونه برم بیرون و خدا میدونم چقدر داره کارهای من رو انجام بدون اینکه من کاری بکنم کارهای منو انجام میده به ساده ترین شکل ممکن
بدون هیچ زجر و غضه ای که الان من بگم خدایا من چرا باید الان اینجا باشم و… خدا با بی نهایتی راه هایی که خودش بلده من رو از موقعیت عای منفی و افراد مسموم دور میکنه حتی آدم هایی که خیلی به من نزدیک هستند ولی از لحاظ فرکانسی دور هستند رو دور میکنه و آدم هایی که در فرکانس من هستند به راحتی به من نزدیک میشن به راحتی بدون هیچ زجری و به راحتی فقط کافیه من روی خودم کار کنم و همه چیز همینه خودش همه کار ها رو برات انجام میده فقط باید روش حساب کنی و این توحید خیلی حرفه داخلش خیلی وقتا ما روی آدم ها حساب میکنیم و میبینیم که چقدر آسیب میزنه بهمون چقدر همه چیز بهم میریزه چقدر خیلی وقتا پشتت خالی میشه و اتفاقاتی که خودتون منظورم رو بهتر متوجه میشین بهم میریزه
اما وقتی روی تنها نیروی حاکم بر جهان هستی نیروی خیر یا خداوند یا کائنات یا هر چیزی که شما اسمش رو میزارید تکیه میکنیم و بهش اعتماد میکنیم دیگه نه نگران هستیم که پشتمون خالی بشه نه استرسی داریم و میدونیم همه چیز ثابت و پایداره و (ا لیس الله بکافته عبده؟) خودش میگه تو فقط منو قبول داشته باش ببین چیکار میکنم ببین تو رو میزارم روی شونه هام و همه کار هات رو راحت برات انجام میدم من همون خدایی هستم که نوزاد رو توی شکم مادرش هدایت میکنم درست به دنیا بیاد من همون خدایی هستم که کل جهان رو مدیریت میکنم دیگه نگران چی هستی ؟
نگران رئیس بانکی که بهت وام نده ؟ تو روی من حساب کن گنج های آسمان و زمین دست منه این پول خورد ها که بازیه برای من ، فقط نگاه کن و ببین و نظار گر باش که از ( من حیث لا یحتسب) به تو روزی بدم از جایی که گمان نمیکنی .
واقعا خدا رو شاکرم که من رو به این سایت هدایت کرد و الان نمیدونم چه چیز هایی توی کامنتم نوشتم چون من ننوشتم خدا گفت و من نوشتم الانم نصف شبه و من فقط تایپ کردم و اون گفت و شمایی که داری این متن رو میخونی مطمئن هستم خدا هدایتت کرده و به این جنله ها نیاز داشتی بشنوی نه تو منو میشناسی ونه من تو رو ولی خدا به همین راحتی میتونه برات همه این کار ها رو انجام همه ی کارها رو به همین راحتی فقط کافیه قبولش کنیم
ارادتمند شما علیرضا نقدیان
به نام خدای مهربانم ، عشق جانم، خالق زیبایی ها ، معبودم عااااشقتم
سلامی گرم به استاد عزیزم و مریم جانم و دوستان بینظیرم
سفرنامه رویایی من روز دهم
دوستان چقدر ما خوشبخت تریییین هستیم که در فرکانس این آگاهی ها قرار گرفتیم و سپاسگزار خدا هستم که ما را شایسته این موهبت الهی دانسته خدایا شکرت .خدایا از حضورت در تک تک لحظه های زندگیم، خوشبخت تریییینم . خدایا عاشقتم عااااشقتم
تعهد فکر کردن و صحبت کردن در مورد بهترین ها با خودم و دیگران ….
احساس خوب = همنشینی و هم صحبتی با افرادی که تمرکز بر نکات مثبت دارند
یکی از مواردی که چندین روز پیش در سایت به آن هدایت شدم فایل قضاوت نکردن در بخش دانلود ها است و در این روز دهم سفرنامه احساس میکنم که قضاوت کردن یکی از مسائلی هست که استارت صحبت های که دوست نداریم را میزند . استاد جان میفرمایید کسی قضاوت میکند که دستاوردهایش در زندگی کم باشد … و من میخواهم به امید الله مهربانم جزء آن دسته از افرادی باشم که دستاوردهای فراوانی و عالی دارد . انشاالله
به نام خدای مهربونم
سلام به همه ی دوستان و استاد عباسمنش و مریم شایسته عزیز
امروز بالاخره بعد از ٢ سال که علاقمو رها کرده بودم مجدد استارت زدم و وارد حرفه ای شدم که دوست دارم. ورزش ورزش و ورزش
خیلی احساس فوق العاده ای دارم خدارو صدهزار مرتبه شکر که این احساس رو ایجاد کردم تو خودم به واسطه ی همه ی نیروهای خدا
ازینکه راجع به خواسته هام صحبت میکنم احساس خوبی دارم و اینو سعی میکنم یادم باشه اگه شرایط نادلخواه برام پیش اومد ذهنم رو سمت خواسته هام ببرم تا زودتر احساس منفی رو دور کنم و چیزهای موافق با خواستم رو وارد زندگیم کنم.
سپاسگذار همه هستم
اینم از ١٠ امین قدمم
١۴٠٠/٠٩/٢٧
سلام خدمت استاد و عزیزم و همه هم سفریهام
بنظر من تعریف کردن از اتفاقات ناخوشایند زندگی میتونه ناشی از دو تا باور مخرب باشه ک از عدم اعتماد بنفس ناشی میشه یکی اینکه کسی ک اعتماد بنفس نداره بخاطر گذشتش و یا رفتارهای والدین و اطرافیان باهاش مثلا در بچگی مورد توجه قرار نمیگرفته احساس ارزشمندی بهش نمیدادن و تنها زمانی ک مریض میشده یا بلایی سرش میومده مورد توجه والدینش قرار میگرفته الان این باور بی ارزشی بصورت ناخودآگاه باعث میشه تا بخواد با تعریف کردن از اتفاقات عجیب و غریب و منفی زندگیش برای بقیه جلب توجه کنه تا به حرفاش گوش بدن و وقتی جلب توجه و نظر بقیه رو کرد احساس خوشنودی مبکنه
ویکی دیگه اینکه دلش میخواد
احساس ترحم و دلسوزی در بقیه بوجود بیاره با گفتن و تعریف کردن از بدشانسیهاش
چقدر خوبه ک آگاهانه سعی کنیم ذهنمون رو کنترل کنیم و با تعریف کردن از ناخواسته هایی ک میبینیم و شاید تجربه میکنیم برای بقیه نه خودمون فرکانسشو بفرستیم و نه باعث بشیم بقیه تجسمش کنن و فرکانسشو بفرستن و به این چرخه معیوب افتادن اتفاق ناخواسته پایان بدیم
با تشکر
سلام و درود خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیز
دیدن این فایل زیبایی مسیر و اونهمه نعمت زیبای خداوند و نکته ی استاد درس جالبی برایم داشت و یک باور زیبا و عالی در من ایجاد کرد که به خودم همیشه بگم عزیزم اصلا اینقدر نعمتها و زیبایی های خداوند بینهایت زیاد هست که مگه من میتونم به مشکلات و کاستی ها و ناراحتی ها اجازه بدم به خودم که حتی فکرشون وارد ذهنم بشه چه برسه به اینکه بخوام در موردشون صحبت کنم ،
بینهایت زیبایی ها، نعمت ها، حس های خوب، ثروت و … در این جهان خداوند یکتا برای ما گذاشته که هر چقدر بهشون توجه کنیم و در موردشون صحبت کنیم باز هم این فراوانی هست
در پناه خداوند یکتا همیشه شاد باشید
سلام به استاد عزیزم و خانواده دوست داشتنی شون خداروشکر این مسئله رو به خوبی میتونم درک کنم و بابت این تفاوت در صحبت کردن خیلی خوشحالم، یجورایی بقیه بهم میگن تو خوش شانسی و هر جا بری شرایط برای تو عالی میشه ، سعی میکنم از خوشی ها و لذت ها بگم و اسون جلوه بدم زندگی رو . گاهی هم از دستم میره و صحبت های ناخوشایند دارم و یا پای صحبت دیگران می نشینم و گاهی متاسفانه تایید میکنم اما خداروشکر در مسیر تکامل دارم بهتر عمل میکنم و اگاهانه سکوت میکنم و یا بحث رو عوض میکنم الحمداله نتیجه اش هم همین ورود خوبی ها و ثروت ها و روابط بهتر و شانس عالی تر هست
خداروشکر 🌹