چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 68

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ساناز رستمی گفته:
    مدت عضویت: 1463 روز

    سلام به همگی دوستان و استاد🌼

    رد پای دهم هستم

    نکته خییلی عالی رو استاد گفتن

    دیروز یکی از دوستانم بعد از ماهها با من تماس گرفت جفت ما درگیر مسائل و تضادهای شدیدی بودیم و چند ماه پیش کلا دیگه این دوستم من با من هیچ تماسی نگرفت

    اما من به لطف خدا در اون شرایط با سایت استاد آشنا شدم و انگار یه دستی دست منو گرفت و کشید من رو از تاریکی به سمت نور… چون از خدا خواستم کمکم کنه و واقعا شنید و بعدا دیدم تو قرآن خدا گفته خداوند شنوایی داناست

    اما دوستم دیروز که زنگ زد عجیب بود یک ساعت صحبت کرد عجیبش آخه اینجا بود که هزینه نمیکنه کلا… ولی خب صحبت هایی که میکرد نشون میداد به شدت در مدار بدی هست و یکسره صحبتهای منفی مثل گذشته، سعی کردم کمی دلداری بدم و بگم در این شرایط نمون و خودم توجه ام رو به سمت و سویی نگه دارم که صحبت هاش احساسم رو بد نکنه و هر چی گفت گفتم حتما خیری توش هست خودت رو ناراحت نکن…

    اما بعد به این فکر کردم چطور میتونم به این صحبت‌های دوستم طوری نگاه کنم که حالم بهتر بشه احساسم بد نشه

    و به این نتیجه رسیدم که خدا خواسته بهم یادآوری کنه که تو هم چند ماه قبل در این شرایط بودی و الان به لطف و هدایت خدا احساس بهتری داری شرایط بهتری داری امید داری حتی میخندی شادتری در حسابت پول داری سایت استاد رو داری که صبح یا شب یا حتی نصف شب اگر حست به هم بریزه صحبتهای استاد رو میشنوی حتی کامنت میزاری و…. و اونجا خیلی حالم بهتر شد خدا رو شکر کردم از خدا ممنونم

    و من قبلا شدیدا در مورد ناخواسته ها یا چیزهایی که میخوام اما ندارم صحبت میکردم در واقع همه توجه ام به نداشته ها بود

    از خدا ممنونم از زحمتهای استاد ممنونم بعضی وقتها واقعا هر چند صدای منو استاد نمیشنود ازش تشکر میکنم از اینکه تا ناامیدی میاد صحبتهای استاد ناامیدی رو دور میکنه

    از خداوند هدایت میخوام به سمت زندگی شادتر دوست دارم امسال فقط بخندم اینقدر بخندم و شاد باشم که شادی بیشتری جذب کنم و برای همه دوستان از خدا شادی و سلامتی برای سال ۱۴۰۱ آرزو دارم

    و فایل استاد با اینکه کوتاه بود ولی مطلب شدیدا مهمی بود چون کانون توجه رو اینطوری میشه بهتر کنترل کرد

    🌺🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    ساناز رستمی گفته:
    مدت عضویت: 1463 روز

    سلام به همگی دوستان و استاد

    رد پای دهم هستم

    نکته خییلی عالی رو استاد گفتن

    دیروز یکی از دوستانم بعد از ماهها با من تماس گرفت جفت ما درگیر مسائل و تضادهای شدیدی بودیم و چند ماه پیش کلا دیگه این دوستم من با من هیچ تماسی نگرفت

    اما من به لطف خدا در اون شرایط با سایت استاد آشنا شدم و انگار یه دستی دست منو گرفت و کشید من رو از تاریکی به سمت نور… چون از خدا خواستم کمکم کنه و واقعا شنید و بعدا دیدم تو قرآن خدا گفته خداوند شنوایی داناست

    اما دوست دیروز که زنگ زد عجیب بود یک ساعت صحبت کرد عجیبش آخه اینجا بود که هزینه نمیکنه کلا… ولی خب صحبت هایی که میکرد نشون میداد به شدت در مدار بدی هست و یکسره صحبتهای منفی مثل گذشته سعی کردم کمی دلداری بدم و بگم در این شرایط نمون و خودم توجه ام رو به سمت و سویی نگه دارم که صحبت هاش احساسم رو بد نکنه و هر چی گفت گفتم حتما خیری توش هست خودت رو ناراحت نکن…

    اما بعد به این فکر کردم چطور میتونم به این صحبت‌های دوستم طوری نگاه کنم که حالم بهتر بشه احساسم بد نشه

    و به این نتیجه رسیدم که خدا خواسته بهم یادآوری کنه که تو هم چند ماه قبل در این شرایط بودی و الان به لطف و هدایت خدا احساس بهتری داری شرایط بهتری داری امید داری حتی میخندی شادتری در حسابت پول داری سایت استاد رو داری که صبح یا شب یا حتی نصف شب اگر حست به هم بریزه صحبتهای استاد رو میشنوی حتی کامنت میزاری و…. و اونجا خیلی حالم بهتر شد خدا رو شکر کردم از خدا ممنونم

    و من قبلا شدیدا در مورد ناخواسته ها یا چیزهایی که میخوام اما ندارم صحبت میکردم در واقع همه توجه ام له نداشته ها بود

    از خدا ممنونم از زحمتهای اَتاد ممنونم بعضی وقتها واقعا هر چند صدای منو استاد نمیشود ازش تشکر میکنم از اینکه تا ناامیدی میاد صحبتهای استاد ناامیدی رو دور میکنه

    از خداوند هدایت میخوام به سمت زندگی شادتر دوست دارم امسال فقط بخندم اینقدر بخندم و شاد باشم که شادی بیشتری جذب کنم و برای همه دوستان از خدا شادی و سلامتی برای سال 1401 آرزو دارم

    و فایل استاد با اینکه کوتاه بود ولی نکته مهمی بود چون کانون توجه رو اینطوری میشه بهتر کنترل کرد

    🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سارا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1457 روز

    به نام خداوند هدایتگر و حمایتگرم

    سلام رفقای هم فرکانسی

    سلام استاد عزیزم و مریم جونم

    استاد چه زیبا اشاره کردید واقعا درسته

    من بارها تجربه کرده ام

    و یکیش هم سال ۱۳۹۹ بود که مدام درباره ی یه ناخواسته صحبت می کردم تا اینکه دقیقا همان را خلق کردم و چه روزهای سختی که پشت سر گذاشتم ولی همان اتفاق نقطه ی عطف زندگی من شد و بالاش خدا را هزاران بار سپاسگزارم

    و بارها این را تجربه کرده ام

    امروز به خود تعهد میدهم که از این به بعد اصلا در مورد ناخواسته ها صحبت نکنم.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    محمد علی گفته:
    مدت عضویت: 3595 روز

    سفر نامه فصل اول – روزدهم درود بر خدای بی منتها

    خدا رو بی نهایت شاکرم ، که در دهمین روز سفرم این آگاهی ها رو بواسطه این فایل به زندگی من جاری فرمود.

    استاد عزیز چقدر زیبا کلامی، چقدر زیبا داری به من یادآوری می کنی و باز میاموزی ، که در سفر و هر نوع لذت بردن در زندگی هم ، میشه ثروت و فراوانی خلق کنی.

    استاد عزیز چقدر زیبا اندیشی ، که در شروع کلامت به خاطر ذکر “زیبایی طبیعت فوق العاده جاده” و سپاس از این همه قشنگی ، علاوه بر اینکه ذهن ما رو جذب کلامت میکنی ، به من باز می آموزی که همیشه و همواره ، باید زیباییهای اطرافمون رو ببینیم و تحسین کنیم.

    همه ما دوست داریم که تو جمع یه حرفی برای گفتن داشته باشیم و اصلا به نظر من این برای هر ارتباط جمعی ، یه امر بدیهیه ، نمیشه که هیچی نگفت ، اما نکته اینجاست که اگه حرف ما فقط در خصوص وقایع بد و نا خواسته اتفاقات گذشتمون باشه ، پس جهانم به همین کلامها که در واقع فرکانس کلامی ما به جهانه ، بازتاب میده و بر اساس قانون ” هر کی که دوست داره از این اتقاقات نا خواسته و نا خوشایندی که براش اتفاق افتاده تعریف کنه ، پس دوست داره که این قبیل اتفاقات رو جذب کنه و جهانم لاجرم به همین فرکانس رو بازتاب میده و از این دست اتفاقات برای گوینده باز میتابونه”

    تازه بعضی ها اونقدر پیاز داغ اتفاقه رو زیاد میکنن و چهار چیز تخیلی دیگه رو هم روش میزارن که نگو ، حالا جهانم اتفاقاتی که شاید صد سال یه دفعه هم اتفاق نمیفته رو برای این افراد میاره.

    *-

    نکته کلیدی این مطلب اینه که ما برای جلب توجه بیشتر و باحال نشون دادن خودمون اینکارو میکنیم ، اما غافل از این هستیم که جهان تمام این موارد رو بصورت بازتاب به زندگی آینده ما فرا میخونه.

    در واقع این کمک میکنه به درک این مطلب که ما خودمون دوست و دشمن خودمون هستیم ، یعنی چی؟

    یعنی اینکه من اگه ناخواسته ، فقط برای جلب توجه کلامی دیگرون ، یه سری وقایع بد رو با رنگ و لعاب بیشتر تو جمع میگم ، دارم عملا با خودم دشمنی میکنم ، چون جهان بر اساس طبیعتش از این قبیل چیزها به من بر میگردونه و اینجاست که کلام طلائی و پند خواجه معنا پیدا میکنه :

    کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی

    چیزی که نپرسند تو از پیش مگوی

    دادند دو گوش و یک زبانت ز آغاز

    یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی

    پس خیلی مهمه که من : همیشه حواسم جمع باشه که در مورد چه چیزی دارم صحبت می کنم ، و با کلامم چه فرکانسی به دنیا میفرستم ، چون Convertor دنیا هم ، از همین جنس موارد رو بصورت وقایع آینده زندگی به من باز میتابونه.

    خدای رو بی نهایت شاکرم ، که باور مثبت بینی رو به من عطا فرموده و بر همین اساس غالب کلام من در این قبیل ارتباطات از خوشیها ، نمات مثبت و زیباییهاست.

    *-

    اما با تمرکز بر روی نکات مثبت و خوب وقایع و تعریف از اونها ، من فرکانس مثبت و با ماهیت و اصل مناسب به جهان ارسال میکنم و با اینکار تمام اتفاقات خوب ، شادی های و زیباییهای بیشتر رو به زندگیم فرا میخونم.

    بار الهی ممنونم بابت جاری کردن خود به خود اتفاقات خوب ِ پیاپی در زندگیم.

    نکته کاربردی این مورد ” متعهد شدن به این عادت کلامی و ارتباطیه ” من باید متعهد باشم که فقط از اتفاقات خوب ، نکات مثبت و زیباییهای هر اتفاق صحبت کنم.

    نکته طلائی اول این تعهد اینه که با اینکار علاوه بر دریافت بازتاب مثبت از جهان ، عملا ذهنم رو شرطی می کنم که هیچ موقع منتظر وقایع بد نباشه و با فراموش کردن بخش ناخواسته اتفاقات ، فقط وقایع خوب رو فیلتر شده به زندگیم فرا میخونم.

    نکته طلائی دوم اینه که من با این تعهد عملا دارم باور صحیح و اصل ثوابی رو برای خودم تقویت می کنم و اون اینه که ، فارغ از اینکه کلامم مورد توجه دیگران باشه یا نه ، من خواسته ، فقط کلامی رو به زبان میارم که به نفع منه، پس :

    من باید فقط کلامی را به زبان جاری کنم ، که وقایع نظیر اون رو میخوام.

    من باید فقط در مورد نکات مثبت ، شادی ، زیبایی و خوبی صحبت کنم ، تا جهان هم لاجرم همین وقایع رو به من بازتاب کنه.

    پس من باید در طول زندگی گفتار نیک ، پندار نیک و کردار نیک داشته باشم.

    خدایا بی نهایت شکرت ، بابت اینکه کلام زیبا ، ذهنی مثبت وشادی بر زبانم جاری میفرمائی .

    *-

    بار الهی دلی شاد ، روانی پاک و تنی سالم در طول زندگی ، برای هم سفرمانم آرزومندم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 1300 روز

    با سلام خدمت شما استاد گرامی وخداقوت به شما استاد درمورد این که بعضی افراد عادت دارند

    همیشه درمورد چیزی های بعد واتفا قات بعد صحبت کنند این جور افراد با این کارها شون

    اتفاقات بعد را هم جذب می کنند در سفر ی که رفتند با افراد وشرایط واب وهوا ومحیط از همه

    چیزها ایراد میگیرند ومرکز می کنند روی نکات

    منفی واز خاطرات بعد تعریف می کنند

    این ادمها همیشه در زندگیشون با این ادمها وبا

    این جور شرایط بر خورد می کنند

    پس ما با تعهد دادند به خودمان سعی می کنیم

    که هیچ وقت از نکات منفی صحبت نکنیم

    وهمیشه توجه خود را روی چیزهای مثبت بگذاریم مثل تو جه به طبیعت وجاده های فرانسه

    که استاد زحمت کشیدند وبا به اشتراک گذاشتن

    تا ما هم به این جور طبیعت هدایت شویم

    واز این قانون جهان استفاده کنیم و چیزی های

    خوب را به زندگی خودمان جذب کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    ابوالفضل دوغانی گفته:
    مدت عضویت: 2297 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم شایسته عزیز

    خدا رو شکر که منو تو این مسیر هدایت می‌کنه و بهم داره نشون میده که چطور زندگی خودم رو شکل دادن با فرکانس هام،

    این ویدیو دقیقا من قدیم بود،همونی که میخواست خاص باشه تو جم ،همونی که میخواست اسمش سرزبون ها باشه و همه راجبش حرف بزنن بخاطر تجربه های خاص و متفاوتی که داره،

    و دقیقا همینطور هم شد،

    و جالب اینجاست که هم در جنبه مثبت و منفی همین اتفاق افتاد،

    بخش بیشتر زندگیم ی آدم کاملا خاص و پیشرو بودم تو کسب وکارم،که محالی برام وجود نداشت و همه منو به عنوان فردی میشناختن که هر کاری یا هر مسئله ای باشه رو حل میکنم و الان که تو این شرایط ب ظاهر بد قرار گرفتم براشون سخته باور کنن،البته این شرایط رو هم خودم به وجود آوردم بخاطر همون موضوعی که میخواستم خاص باشم،

    و خیلی اتفاقات دیگه ای که بخوام بنویسم خیلییییی طولانی میشه،

    و دلیل اینکه میخواستم خاص باشم دقیقا جلب توجه و تأیید از دیگران بود که بخاطر عدم شناخت از خودم و عزت نفس پایینی بود که داشتم،

    خداروشکر که هدایتم کرد به این مسیر که بیشتر خودم و قوانینی که برای راحت زندگی کردن تو این دنیا رو برامون گذاشته،

    و تشکر میکنم از استاد عباسمنش به خاطر این آگاهی ها تجربه های که در اختیار ما گذاشته

    شاد و سالم و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    نگین فلامرزی گفته:
    مدت عضویت: 1702 روز

    به نام خداوند بیکران یگانه

    روز دهم

    سلام به همه ی اعضای خانواده و استاد بی نظیرم خانم شایسته ی عزیز

    خداروشکر میکنم با خاطر این اگاهی های خالصی که داره به سمتم امده میشه و هدایت میشم به سمتشان خدایا شکرت.

    خداجون شکرت به خاطر این استاد بی نظیری که به زبان فارسی چنینی اگاهی هاییا از کتاب مقدس بهمان به زبان ساده و همراه با تجربه و دلایل منطقی اموزش میده.

    قسمت تمرین امروز اینکه قسمتی از تمرکزمونا تحلیل کنیمو اون قسمت مثبته را به خاطر بسپاریم و به خودمون یاداوریش کنیم.

    خب من از اونجایی که سعی میکنم حواسم به ورودی هایم باشه از مثلا گفتگوهای منفی اطرافیانم همیشه فراری بودم ولی چند روزی هستم که فهمیدم این مقاومته و فرار تازه باعث حس بد در من میشه و باعث میشه عصبی بشم و یا حتی به افکار منفی و بحث در ذهنم منجر بشه و این خودشم توجه به ناخواسته محسوب میشه . خب من امروز تازه منظور استاد از تغییر زاویه دید را از یک نگاه دیگر نیز متوجه شدم و اینکارا انجام دادم . مثلا وقتی کسی از درد زانویش میگفت میگفتم ببین قانون همیشه کار میکنه چه ما اون اتفاقا دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم و به خاطر توجه طرف به درد و اینکه همیشه با خودش میگفته توی این سن دیگه همه اینجورن و اتفاقا هم منتظرشم بوده واسش اتفاق افتاده و قانون تکاملم توش دخیل بوده و یهو این اتفاق نیوفتاده و ارام ارام بوده و اینجور حواسم و دیدما نسبت به قوانین میدادم و از اون جمع و حرفا دور میشدم و این باعث میشه هم قوانین در ذهنمان ثبت بشه و هم از موضوع فرار نکنیم که تازه منجر به مقاومت ذهنی و توجه بیشتر بشه و حالم نیز بهتر بود و ارام تر نسبت به این موضوع بودم.خداروشکر که این ایده و نشانه به سمتم اومد و امیدوارم که گسترده تر و رشد یافته تر بشم و بهتر بتوانم به قوانین عمل کنم و درکشان کنم.خدایاشکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2608 روز

    درود

    به نظرم حرف زدن راجب اتفاقات بد از ضعف عزت نفسه ..یعنی طرف دوست داره خودش رو قربانی نشون بده.. یجورایی احساس قربانی شدنه…یعنی در واقع دوست داره بلا سرش بیاد و بعذ چند نفر دیگه هم دور خودش جمع کنه و از بلاهایی که سرش اومده تعریف کنه و بعد حسرت بخورن..

    یک برنامه بذارم که همیشه مواظب کلامم باشم..

    همیشه راجب زیبایی ها و اتفاقات خوب صحبت کنم و بنویسم…درست مثل بچه ها.. کودکان رونگاه کنیدهمیشه دارن راجب خواسته هاشون حرف میزنن..مگ اینکه بچه از همون سنین کودکیش ذهنش با ورودی های بد تخریب بشه..

    خیلی واضح میشه از صحبت کردن بچه ها محیط خونوداشون رو فهمید…

    یعنی اگر بچه داره راجب دزدی و مشکلات حرف میزنه متوجه میشیم اغلب توی خونواذش راجب یه همچنین مسایلی صحبت میشه..

    اگر بچه داره راجب فال و استخاره و نذر و نیاز و گره و اینا حرف میزنه اغلب خونواذش احتمالا مذهبین و توی این فضا ها هستن ..

    اگر بچه داره راجب مسایل سیاسی و مملکت خرابه و پارتی و فلان حرف میزنه اغلب خونوادش بحث های سیاسی میکنن..

    درواقع میشه گفت اون بچه کپی برابر اصل خونواذشه …و هر بک گراندی که خونواذش داره با خودش حمل میکنه…و این بک گراند ذهنی رو با خودش انتقال میده به سنین بزرگسالی و اصلا بهشون شک نمیکنه و در مورد نادرستیش تحقیق نمیکنه…و به احتمال زیاد با همون باورها و تعصبات و عقاید و بک گراند از دنیا میره !!!!

    یعنی به صورت قریضی رفتار میکنه بدون اینکه به رفتار خودش شک کنه !!!

    مگر اینکه خیلی روی خودش کار کنه و از همون سنین ابتدایی یه ذره باهوش تر باشه و به شنیده ها و دیده هاش شک کنه !! و‌ اونا رو عوض کنه !!!

    ولی ازونجایی که اغلب ادما غم و غصه و بدبختی رو دوست دارن و باورشون اینه که خداوند غم و غصه رو واجب کرده و شادی حرامه و گناهه مداممم بحث میکنن و ناله میکنن و غصه دارن !!! الکی !!! چون یه جورایی خلا دارن !!!

    پس یک برنامه ای بذارم برای مثبت صحبت کردن..مثبت نوشتن….ووو توجه به زیبایی ها و همیشه راجب زیبایی ها و خواسته ها و ارزوهام با خودم و خدای خودم بدون اینکه بهشون بچسبم و محتاجشون باشم صحبت کنم ….

    سوال ها:

    حزن در قران ؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    معصومه داوری گفته:
    مدت عضویت: 1260 روز

    روز دهم‌

    تحول روز شمار زندگیم‌

    چرا بعضی از افراد بد شانس هستند؟

    زندگی و اتفاقات قشنگ ما فقط بر اساس فرکانسهایی هستند که ما مدام در حال ارسال کردن آن هستیم

    وقتی افکار ما حول محور نکات منفی روزمره زندگیمان می‌چرخد و ارتعاش آن را پی در پی به جهان هستی می‌فرستیم خوب مسلما کائنات هم از جنس خوده همون افکار برای ما به ارمغان می‌آورد

    پس خوب و بد زندگی ما متناسب با فرکانسهایی هست که می‌فرستیم..اگر ذهن را عادت بدهیم که فقط به نکات مثبت فکر کند ..حتی اگر جایی هستیم و صحبتی می‌شود ما زاویه دیدمان را عوض کنیم به مثبت نگری افکار منفی حضورش در ذهن ما کم رنگتر می‌شود ودر نتیجه اتفاقات خوبی برای ما رخ می‌دهد

    بعضی از افراد عادت دارند که در جایی و در جمعی که هستند برای جلب توجه بیشتر مدام از اتفاقات بد زندگیشون تعریف می‌کنند و فکر می‌کنند که با این کار مورد ترحم قرار می‌گیرند و یک نوع غرور و افتخار میدونن بر اثر کمبود خلا های درونی که دارند .دریغ از این نداشتن آگاهی که آنها فقط جذب اتفاقات بد زندگیشون می‌شوند و از آن جنس صحبت‌های منفی بیشتر وارد زندگی‌شان می‌کنند…

    پس ما یاد میگیریم که ذهنمان را روی نکات مثبت زندگیمان تمرکز دهیم چون می‌دانیم افکار مثبت مساوی است با اتفاقات خوب ..پس این دست خودمان است که ذهن را چگونه کنترل کنیم و افسار آن را به دست بگیریم

    یادمه آشنایی که داشتیم .قبل از آشنایی با قوانین وقتی به منزل ما می‌آمدند یکسره از بدبختی‌های زندگی اش برای ما تعریف می‌کرد از مریضی و بیماری و غیره ..و چنان اون جو برای من سنگین میشد که نهایت نداشت ..الان میفهمم که اون بنده خدا توجه خودش را به نکات منفی زندگیش می‌داده و درگیر اتفاقات بد می‌شده.

    خدایا شکرت که با آشنایی با قوانین و آشنایی با استاد عزیزم این آگاهی‌ها و معلومات مسیر زندگیمان را عوض میکنه .ودرک ما نسبت به جهان هستی و کائنات بیشتر میشه که این خودمان هستیم که زندگی خودمان را خلق میکنیم ..آن هم با کنار گذاشتن یکسری از عادت‌ها که فکر می‌کردیم راه درستی است …ممنون از استاد عزیزم و مریم جون که این اطلاعات را در اختیار ما قرار می‌دهند ومارو روشن میسازند

    موفق و پیروز باشید ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2321 روز

    سلام به همه عزیزان سایت. سلام به استاد و خانم شایسته دوست داشتنی

    روز دهم سفرنامه 1400/12/4

    امروز روز تولد مادرمه. بزرگترین حس مثبت امروزم میتونم بگم تولد مهربان ترین فرد زندگیمه. دوست دارم این سفرنامه راجب مادرم حرف بزنم، چون همیشه پیش دوستام از ویژگی های بد مامانم میگفتم. این فایل منو یاد مامانم و حتی پدرم انداخت.

    از روز اولی که سفرنامه رو اغاز کردم تا به الان کوله باری از اگاهی دارم که هر لحظه از عمل به این اگاهی ها زندگیم رو شیرین تر کرده. اروم تر شدم. درکم بیشتر شده و بیشتر فهمیدم که باید عمل کنم. مو به مو به نکاتی که استاد عزیز تو فایلاشون میگن عمل کنم . دقیق و جزئی. هر بار شکست میخورم پاشم و عقب نکشم. و ادامه بدم تا تو مسیر خوشبختی خودم بمونم و از نعمت های این مسیر بهره ببرم. نعمت هایی از قبیل ارامش، عشق، دوست داشتن و داشته شدن. داشتن خواسته ها به راحتی و لذت تمام و…

    من همیشه تو جمع دوستان و فامیل، همیشه راجب ویژگی های خانوادم بخصوص پدر و مادرم حرف میزدم. اینکه چون اینا اینجوری بودن اینجوری شده و … از اول سفرنامه تا الان که میتونم بگم فقط 2 هفته برا من طول کشیده، خیلی بیشتر فهمیدم و درک کردم که این کارا مثل زهر و سمه. از وقتی یاد گرفتم به ویژگی های مثبت مامانم و بابام فکر کنم، عشق عمیقی نسبت به اونا پیدا کردم، انگار که از خواب بیدار شده باشم، با اگاه بودنم نسبت به اینکه کسی رو قضاوت نکنم و از طرفی موفقیت ها و رفتار خوب افراد رو تحسین کنم تا خودم به اون رفتار و موفقیت ها برسم. هر روز که بیدار میشم میبینم مادرم ابجوش و چایی میذاره. بابام میره نون میگیره. با وجود اینکه 30 سالمه فکر میکردم که چقد بی منت و عاشقانه اینکار رو میکنن و من با چه اشتها و لذتی میل میکنم. هر چهارشنبه هفته بابام میوه های خوشمزه میاره و مامانم با عشق میشوره میذاره تو یخچال و من با چه لذتی استفاده میکنم. نهار و شام های خوشمزه که دیگه بماند. البته همه اینها در اصل محبت خدا به منه. از دستای پر مهر پدر و مادرم برام اورده. وقتی نکات مثبتشون رو مینویسم، عشق و محبت خاصی جریان پیدا میکنه. قلبم پر از ذوق و شوق میشه.

    نمیگم الان کامل راجب نکات مثبت حرف میزنم، ولی تو مسیرشم و دارم کم کم سعی میکنم اگاه تر از قبل عمل کنم، مهر تایید به حرف مسوم بقیه نزنم و اگر در جایی باشم که حرفای بد اره گفته میشه سکوت کنم و تو ذهن خودم عکس اون حرفا رو به خودم بگم تا لطمه ای به باورهای نو پای خودم ندم. من وظیفه دارم تا از باورهام مراقبت کنم. رشدشون بدم و هر لحظه از این باورها استفاده کنم. برای هر خواسته ای باور ایجاد کنمم. دنیا رو اسون بگیرم و عین یه بازی لذت بخش، زیرکانه و جسورانه بازی کنم. سعی کنم تا میتونم به جمعی برم که لبخند به لب دارن و موفقیت ادمها رو جشن میگیرن و تحسین میکنن.

    در یک کلام میخواد عشق خدا رو تو وجودم گسترده کنم و بشینم پای سفره خدا. ور دل خدای خودم و باهاش طرح رفاقت مادام العمر ببندم. میخوام مومن خوبی براش باشم. چون قراره کلی جاهای قشنگ و دیدنی و لذت بخش ببرتم.

    خدایا شکرت که فرصت دادی تا با این گروه اشا بشم و لذت ببرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: