چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 71
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-18.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-06-24 21:44:182021-11-09 05:11:00چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام بر سید عزیزم و تمامی همراهان ،دقیقا حرفهای شما در زندگی شخصی من به واقعیت تبدیل شده وقتیکه توی مهمانی های یا جمع ها از من خواسته میشد تا از اتفاقات عجیب غریب زندگی ام با شیرینی و لحن خاصی تعریف کنم که مثلا چطور شد که در بهبهان خوزستان ماموران نیروی انتظامی به من چندین گلوله شلیک کردن و من جان سالم به در بردم یا در آگاهی مورد چه شکنجه هایی قرار گرفتم یا مثلا در فلان شهر با فلانی ها درگیر شدیم و چاقو کشی شد واین موضوعات و همه میخکوب میشدن پای تعریف های من منم برای جلب توجه کردن یک سری بحث ها همیشه از قبل آماده داشتم و با هر کسی آشنا میشدم سریع از این قبیل تعریف ها میکردم که نتیجه اش ملکی شد که تمام زندگیم رو براش داده بودم و معارض داشت و نتیجه لش به زندان ختم شد و نتیجه های از این قبیل که نمیخوام ارتعاشش رو شما هم بفرستین .اما تعهد میدم در همین جا که دیگه هیچوقت از این موضوعات صحبت نکنم و فقط فقط تمرکزم بر روی نکات مثبت باشه و اگرم بخوام برای کسی صحبتی بکنم فقط از زیبایی عشق سلامتی موفقیت و آزادی و رهایی و ثروت و قدرت و….بگم .ممنونم از فایل زیبای شما پیامبر من 😍😍😍😍
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همسفرم
استاد جون من این عادت غلط رو خیلی خیلی زیاد داشتم و دقیقا همین که میگید دنبال یه اتفاق بد و هیجان انگیز از زندگی خودم و دیگران میگشتم تا سریعا انتقالش بدم و باور نمیکنید آنقدر فکرم مریض بود که حتی یه نفرو میخواستم ببینم اون روز قبلش فکر میکردم بهش که چه اتفاقاتی افتاده که براش تعریف نکردم و حالا میتونم تعریف کنم و این یه تفریحی بود واسم ولی…..
ولی چند وقته که این عادت رو ترک کردم والان پر قدرت میتونم بگم از زمانی که اخبار گوش نمیدم و اتفاقات بد رو دنبال نمیکنم و سریالهای پر حادثه رو نگاه نمیکنم باور کنید که دیگه اتفاقات آنقدر بد هم برام نیفته که بخوام تعریف کنم بجاش جایگزین کردم تعریف وتایید خصوصیات خوب آدمهای اطرافم مخصوصا همسرم و تعریف و تمجید اتفاقات خوب زندگی م با دوستام این واقعا لذت بخش و خداروشکر که این قانون رو درک کردم سپاس فراوان از پروردگار یکتا و استاد عزیزم بابت آگاهی.
سلام خدمت استاد بی نظیرم ودوستان هم مسیرم.من در کل آدمی نیستم که بخوام ازمشکلات وناراحتیام واسه دیگران حرف بزنم وازوقتی با آگاهی های استاد وقوانین جهان آشناشدم آگاهانه ترهم این کار رو نکردم اما چن وقتی میشه که از یه مشکلی که برام پیش اومده بود خیلی حرف زدم مخصوصا که دو سه ماه هم به این آگاهی های نجات بخش گوش ندادم اوضام بدترشد جوری که واقعا واسم غیریابل تحمل شده بود اما چن وقت پیش بازم به این فایل ها پناه آوردمو آگاهانه کانون توجهمو کنترل کردم وامروزباگوش دادن این فایل یادم اومد که خودم بادستای خودم وارد سیکل معیوب شده بودم وباتوجهم به ناخواسته ها وتکرارش واسه دیگران داشتم بهشون قدرت میدادم وخدارو شاکرم که با آگاهی هایی که در طی این سالها از استاد یادگرفتم از اون سیکل معیوب تونستم کمی فاصله بگیرم وامروز به خودم تعهد میدم که فقط برای امروز توجهمو روی اتفاقا ونکاتی بذارم که بهم حس خوبی میدن .
به نام خدا باید از فایل روز دهم یاد بگیریم که همیشه تمرکز کنیم روی اتفاقات خوبی که برای ما پیش اومده بیشتر صحبت کنیم تا بیشتر از این جنس اتفاقات جذب کنیم ودوری کنیم از اتفاقات
بد وهیچ فقط درمورد آنها صحبت نکنیم
وقتی توجه خودمان را به زیبا یی هاو نعمت ها
اطراف خود می گذاریم از جنس اون زیبا یی وارد زندگیمون میشود من هم با دیدن این فایل سعی
میکنم از نازیبایی دوری کنم بیشتر توجه کنم
به داشته هایم وشکر گذار پروردگار خودم باشم
تا نعمت وفراوانی بیشتری را وارد زندگیم کنم
واز زندگیم بیشتر لذت ببرم تا رد پای به جا گذاشته باشم
سلام استاد عباس منش و دوستان خانواده صمیمی عباس منش : بله در تایید فرمایشات شما خاطرات هم اینجوری هستند مخصوصاً وقتی خاطراتی میگم که به نظر مون جالب بوده و از گذشته تا حالا چه خوب چه بد چون با هیجانم تعریفشون می کنیم از همون نوع جذب میکنیم مخصوصاً آدمای برونگرا مثل خود من خاطرات سربازی را جایی بشینی تعریف کنی وای که چه دنیایی میشه خیلی سریع سریع اتفاقاتی که سالها بوده برات نیفتاده بوددر معرضشون قرار میگیریم و اتفاقات شبیه خاطراتی که تعریف کردیمو جذب می کنیم حالا از ریشه همونا نه دقیق همون باشه ولی از ریشه همونا اتفاقات جذب میکنیم در حالی که دائماً حواست به مثبت باشه که مثبت حرف بزنیم مثبت حس کنیم مثبت بینی مثبت بگی و دائمی و دائمی و دائمی خود متذکر بشی که من همه چیز برام خوبه و بگی خوش شانس هستم من دستم سبکه پام سبکه و تکرارش کنی همین طور ناخودآگاهت پر میشه و همین اتفاقات مثبت برامون میافته.ممنون وقت گذاشتین خوندین.
چرا اونایی که دوس دارن مرکز توجه باشن به جای اینکه درمورد اتفاقات بد و ناخوشایند صحبت کنن،نمیان درمورد اتفاقات خوب و خوشایند زندگیشون صحبت نمیکنن؟ جواباش خیلی جالبه
به نظر من اولین دلیلش رو استاد توی یکی از لایواشون بهش اشاره کردن که چرا اخبار ۹۹ درصد درمورد اتفاقات بد صحبت میکنه و جوابش این شد که چون مخاطبان اخبار که ۹۹ درصد مردم هستن دوست دارن بیشتر درمورد بدبختی ها و بدی ها و زشتی ها توی جهان بشنون و برای اینکه استگاه خبریشون رو پر بازدید تر کنن خوراک مطابق با میل مردم رو بهشون میدن یعنی زشتی ها و نازیبایی هه(البته اینم اضافه کنم که تنها شبکه خبری که کمتر درمورد بدی ها صحبت میکرد الان رو نمیدونم ولی تا جایی که یادمه اخبار جوانه های شبکه دو بود که بیشتر درمورد اتفاقات خوب و پیشرفت های انسان توی تکنولوژی و نقاط زیبای جهان و جشنوارهای مختلف توی ایران و جهان خبر میگفت)
دومین دلیل اینه که ۹۹ درصد مردم جهان یا اتفاقات خوبی رو تجربه نمیکنن که درموردش صحبت کنن یا فکر میکنن مثلا این نعمتی که دارم یا این اتفاقی که برام افتاد یا این محبتی که دیدم یا این زیبایی که دیدم این که چیزی نیس یعنی میخوام بگم یه جور ناسپاسی و ندیدن نعمت ها و یه جور بی معرفتی نسبت به ربه
سومین دلیلش یه باور محدوده به اسم چشم زدن و اینا که الا ماشاللله کم نیس….
البته من یه چیزی رو درمورد حرف زدن درمورد ناخواسته ها بگم که احساس شما وقتی که دارین درمورد اتفاقات بد یا خوب صحب میکنید مهمه یعنی بارها و بارها دیدیم که استاد درمورد بدبختی هاش، اون خونه بندرعباس و بی نهایت مثال زندگیش قبل از آشنا شدن با قانون و حتی وقتی که قانون رو داشته تازه یاد میگرفته،زمین هایی که خورده و…. شنیدیدیم ولی احساس استاد نه تنها بد نبوده بلکه پر از ایمان پر از توکل پر از احساس خوب پر از امید بوده که ببین ببین قانون جواب داده ببین خدا پاسخ داده و…. برعکسشم هست مثلا یه وقتی میشه ماداریم درمورد یه اتفاق خوب صحبت میکنیم که قراره بیوفته یا مثلا برای کسی افتاده ولی احساس و فرکانس مون رو نگاه کنی پر از حس بده،پر از حسادته، پر از ترسه که نکنه نشه یا نکنه از دستش بدم و….
سلام دوستان سلام استاد جان سلام مریم جهان امیدوارم عالی باشید یه سری درک ها از فایل کردم گفتم باهاتون اشتراک بزارم هرچند که خیلی نقاومت داشتم میگفتم نمیخوام حرف بزنم میخوام عمل کنم و میگم که مخاطب اول این حرفایی که زدم و این دلایلا خودمم و من هنوز که هنوزه این دلایل ت ی وجودم هست و باید کمترش کنم به امید خدا
روش ساده قهرمان شدن
نقل قول از یکی از اساتید در حوزه کاریم شنیدم که میگفت یه مربی فوتبال آمریکایی به نام Vince Lombardi هر تیمی رو که مربی ش میشد چه تیم حرفه ای چه تیم آماتور اون رو قهرمان میکرد و این شخص تبدیل به یه اسطوره تو فوتبال آمریکایی شده بود. ازش پرسیدند که راز این قهرمانی مداوم تو چیه ؟
گفت ساده ترین روش قهرمان شدن، عالی شدن در کارهای ساده و پایه ای هست. ایشون معتقده که فوتبال چند تا کار ساده هست مثل پاس دادن، دفاع کردن و شوت زدن و . . . اگر هر بازیکن این مهارت ها رو عالی بشه و ما یه تیم از این بازیکنان داشته باشیم قطعا قهرمان خواهیم شد.
در راستای این ویدیو و همه صحبتهای حسین عزیز واقعا اگر ما همین موضوعات ساده که هسته اصلیش تمرکز بر نکات مثبت هست رو اجرا کنیم و در اون استاد بشیم به راحتی میتونیم قهرمان زندگی خودمون بشیم.
سلام خدمت استاد بی نظیرم ودوستان هم مسیرم.باید بگم که من در طی این۲سالو اندی که با آموزشهای استاد آشنا شدم وسعی کردم که هرروز به این اگاهی ها گوش بدمو به اندازه ی توانم توی زندگیم اجراکنم سعیم براین بوده که از گفتنو شنیدنو دیدن اتفاقات منفی که بهم حس بد میده اجتناب کنم و بارها شده که به محض گفتنوشنیدنش یادم اومده که با توجه بهش دارم بهش قدرت میدم واز تین جنس اتفاق رو به زندگیم بیشتر دعوت میکنم وبلافاصله سعی میکنم که تمرکزمو ازش بردارم چون برای تغییرزندگیم بااااید این کار رو بکنم.با اینکه الان در شرایط مطلوب عاطفی ومالی نیستم ومیدونمم که بخاطر فرکانسهای اخیر خودمو که یکم ازاین مسیر فاصله گرفته بودم اما الان احساسم خوبه ومیدونم که بزودی باتغییرفرکانسهام شرایط مطلوب رو برای خودم رقم میزنم چون قانون جهان اینه که احساس خوب =اتفاق خوبه.
💎به نام خدایی که قدرت خلق زندگیمو به خودم داده💎
و چه جالبه که کامنت هایی که قراره هر روز بزارم مصادف میشه با اتفاقاتی که تو اون روز و یا روز قبل داشتم ، در واقع به قولی قبل ازینکه بیام فایل رو ببینم ، اتفاقایی میوفته ، حرف هایی میشنوم و میزنم و با آدم هایی برخورد میکنم که منو تو مدار دریافت اگاهی های فایل اون روزم قرار میده.
مشابه این نکته رو خانم شایسته تو فایل «ثمره بروز رسانی» در موردش صحبت کردن و من اولین بار که اون فایل رو دیدم ، دست و پا شکسته و جسته گریخته یه چیزایی ازش فهمیدم ولی شکر خدا الآن بهتر دارم درکش میکنم.
اگه فوت و فن این هم دستمون بیاد بهتر میتونیم فکر خدا رو بخونیم.
مثلا من به خودم تعهد دادم که روزی یه دونه کامنت بنویسم تا ردپای خودمو داشته باشم.
به خدا هم گفتم خدایا کمکم کن بتونم به تعهدم عمل کنم.
حالا اتفاقی که افتاده چیه ؟
اینه که امروز که با یکی از دوستام داشتم حرف میزدم یهو ازم در مورد شانس پرسید منم تقریبا میتونم بگم آنچه که تو این فایل گفته شد رو براش توضیح دادم و این در حالی بود که من این فایلو ندیده بودم و نمیدونستم که امشب باید برای این فایل باید کامنت بزارم.
پس با توجه به اینکه خواسته ی این بوده که برای فایل امروزم کامنت بزارم ، قبلش من با جواب دادن به سوال دوستم در مدار این آگاهی قرار گرفتم.
حالا اگه من اینو درک کنم بهتر میتونم فکر خدا رو بخونم.
خب ، الان من یه چند روزی هست از خدا یک کار با متراژ چند هزار متری ، با سود و متریال خوب ، نیرو های خوب و اون ویژگی هایی که مد نظرمه را درخواست کردم و بهش هم گفتم خدایا من نمیدونم خودت برام اوکی کن .
اتفاقایی که افتاده اینه که الآن در حال حاضر این کاره نیست ولی نشونه هاش خیلی باحاله.
مثلا یه نیرو داشتم که حقوق میگرفت از من و برام ماهیانه کار میکرد ولی این اواخر که رفت مرخصی به این فکر بودم که براش ابزار بخرم و خودش مستقل ولی زیر نظر من کار کنه ولی بیشتر به این فک میکردم که بزار یه کار با متراژ بالا بگیرم بعدش پولارو جمع و جور کنم و براش ابزار بگیرم.
حالا اتفاقی که افتاد چیه ؟
امروز خودش بهم پیام داده گفته «میشه خودم ابزار بخرم و بیام برات متری کار کنم؟»
منم گفتم آره داداش ، چرا که نه .
🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃
یه نمونه دیگش یه همکار دیگم که قرار بود بره ترکیه برای کار و زندگی.
امروز زنگ زده بود میگفت کنسل کردم نمیرم ترکیه.
یکی دوبار هم بهم اشاره هایی کرد که میخواد با من همکاری کنه و حرف از کار با متراژ بالا بود.
☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️☘️🍃
یکی نشونه دیگه این بود که رفتم نون بگیرم ، یهو اونی که داشت نون میفروخت بهم گفت شغلت چیه و چند ساعت کار میکنی ؟(آخه چون تو نونوایی کار میکرد از ساعت کاری خودش ناراضی بود به نظرم – با توجه به حرفای خودش)
شغلمو با ساعت کاریم گفتم و یهو گفت اها فهمیدم تو کار برمیداری و میدی به نصاب ها برات انجام بدن و خودت فقط مدیریت میکنی ولی اگه لازم باشه کار هم میکنی .
منم یهو یه مکثی کردم و گفتم آره ، البته سود خودمو هم بابت مدیریت پیمان برمیدارم.
خیلی جالب بود ، من فقط شغلمو و ساعت کاریمو بهش گفتم ولی اون یهو انگار اون چیزی که درخواست من از خدا بود رو برام گفت.
☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️
البته اتفاق های دیگه ای هم افتاده که به این موضوع مربوط میشه ، مثلا با پدرم دیروز حرف میزدم ، وسط حرفاش گفت یهو گفت تمام وسایلات رو جوری آماده کن که اگه کار بزرگ برداشتی و نیرو اضافه کردی الاف جور کردن لوازم نباشی .
یا مثلا خبر از شنیدن عقد قرارداد های بزرگ میشنوم و یا یکی دیگه از همکارام دیروز که منو دید داشت ازم سوال می پرسید که فلان جا یه کار بزرگ قبول کردم به نظرت باید چه جوری انجامش بدم و یا داشت ازم میپرسید که نصاب سراغ دارم بهش معرفی کنم یا نه.
همه ی اینارو که میزارم کنار هم ، و با توجه به مهارتی که توی خوندن فکر خدا پیدا کردم ، میبینم که خدا با این اتفاق ها و این آدم ها و این حرف ها ، در واقع داره منو تو مدار اون خواسته قرار میده.
انگار داره این تکامل طی میشه که من فاصله ی فرکانسی خودم رو کم تر و کم تر کنم.
و یه چیز دیگه که دوست دارم بنویسم اینه که چقد خوبه که آدم اینو قبول کنه که «من هیچی نمیدونم»
به خدا وقتی در برابر خدا به این عجز میرسم که هیچی نمیدونم ، تیکه تیکه مثل پازل برام کنار هم میچینه همه چیو که بدونم ولی بازم به اندازه ی ظرفم.
باز من میگم من هیچی نمیدونم خدایا ، بازم خودت بگو ، بازم اون میگه.
و این روند ادامه داره.
🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃
خب در مورد این فایل هم اگه بخوام نکته ای بگم ، اینه که تو صحبت هایی که امروز با دوستم داشتم گفتم من گاهی وقتا از کلمه ی شانس استفاده می کنم و اصطلاحا میگم که خوش شانسم و فلانی خوش شانسه ، ولی صرفا فقط از این کلمه استفاده میکنم و از نظر من شانس به عنوان یه عامل بیرونی اصلا وجود نداره.
و براش توضیح دادم که شانس رو در واقع خودمون با افکارمون به وجود میاریم و در هر لحظه داریم آینده ی خودمونو خلق می کنیم.
و بهش گفتم حتی همون چیزی که میگن شانس هم قانون داره اصلا به این معنا نیست یه اتفاق ۵۰-۵۰ و ریسکی باشه.
و براش توضیح دادم که من اگه جایی گفتم خوش شانسم در واقع منظور من این بوده که از قوانین در جهت مثبت و خواسته ی خودم استفاده کردم و لاجرم نتیجه مطلوب میشده و ازونجایی که اکثریت با این کلمه راحت ترن منم همینو استفاده کردم ولی تو ساختار های ذهنم این نیس که یه چیزی مثل سکه ی شیر یا خط ریسکی باشه و تو ذهنم اینه که خوش شانسی رو من خودم بوجود میارم.
در مورد موضوع دیگه ای هم که باهاش حرف زدم این بود که :
بهش گفتم برادرت دو هفته پیش اتفاقات پی در پی منفی براش افتاده بود و دلیلش به نظرم اینه که اون نمیتونه ذهنشو تو اولین اتفاق منفی کنترل کنه و زیاد بهش توجه میکنه و به صورت پی در پی اتفاقات بعدی رو با همون جنس برای خودش بوجود میاره.
دوستم یکم فکر کرد و گفت آره داداشم اولین اتفاق که افتاد به همه کسایی که میشناخت گفت و ازون به بعد هر روز یه خبر بد دیگه میداد.
گفتم خب همینه دیگه ، خودش خلق کرده و در نهایت اسمشو هم گذاشته بد شانسی.
و در نهایت اینکه ، چیزی که با دیدن دوباره ی این فایل فهمیدم اینه که حتی اگه تو فکر تعریف خبر موفقیت خودمون برای دیگران باشیم ، داریم از اصل انتظار استفاده میکنیم و در واقع منتظر موفقیتی هستیم که برای دیگران میخوایم تعریف کنیم.
بی صبرانه منتطرم از موفقیت های بیشترم اینجا بنویسم 🤗😉
🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃
از خدا میخوام بهمون کمک کنه تا بیشتر درکش کنیم.
از خدا میخوام کمکمون کنه توحید و یکتاپرستی رو بهتر درک کنیم و براش شریک قائل نشیم.
از خدا میخوام مارو رها از همه و وابسته به خودش کنه.
به نام خالق فراوانی خداوند بخشنده ی مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم خدارو سپاسگزارم بابت وجود قشنگتون توی زندگیم
سلام ب تک تک دوستای خوب و با انرژی مثبتم و استادمریم جان عزیز
چقدر کلاب دیشب خوب بود لذت بردیم استاد واقعا سپاسگزارم ازت ک این موقعیتارو واسه ما میسازی تا آگاهی بدی بهمون
من خودم ی آدمی بودم ک توی این مسائل اگ یکی میگفت ف من تا فی خالدونش میرفتم توی جمع خانوادگی حالاوقتایی ک فامیل دوهم جمع میشدن همش توجه برنکات منفی بود نمیدونم ی حرفایی ک الان بهش فک میکنم با خودم میگم ما چ انسانهای خامی بودیم و هستیم واقعن نمیشه الان بگی ۱۰۰ درصد خوب شدم ن ولی ب لطف خدا ب لطف اموزشای شما من تونستم یا توی اون جمعا نرم کلن
یا اگ میرم سعی کنم یا حرف عوض کنم یا نکات مثبتی ک توی اون بحث وجود داره رو حداقل بخودم یادآوری کنم
اونا ک یا نمیشنون یا مورد تمسخر قرار میدنت
اما از روزی ک فهمیدم ک آقا این اون مشکل بزرگ تو ک اینقدر اتفاقای ناخواسته هروز داره بیشتر میشه واسه تو تصمیم گرفتم حداقل راجب اون اتفاق حرف نزنماولین قدم بعد چند دقه میرم میگردم داخلش ی نکته مثبت پیدا کنم و همونجا کلن اون موضوع رو از ذهنم بیرون میکنم ک اینارو همرو مدیون شمام استادبینظیرم عاشقتم❤❤