چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 72

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ماریا ثانوی گفته:
    مدت عضویت: 1136 روز

    به نام خدای بخشنده

    سلام به استاد عزیزم

    استاد فایلهای شما انقدر عالیهههه و حرفاتون به حدی درسته و دقیق که آدم هر چقدر گوش بده بنویسه فایلهارو بازم کمه ..

    الان مدتی هست که هر روز روزی بیشتر از ۱۰ بار این فایلو گوش میدم. و هر بار بیشتر متوجه میشم که شما چی میگید و حرفاتون چقدر جدید و درسته

    استاد من از اون دسته آدمای هستم و میشه گفت بودم .که همش از خاطرات و اتفاقات برای بقیه تعریف میکردم و خیلی بیشتر با خودم و خدای خودم مرور میکردم اما چیزای بد خاطرات بد اتفاقات بد

    وقتی این فایلو گوش دادم و یکم فکر کردم به گذشته . به جرات میتونم بگم ۸۰٪ از اتفاقات بد زندگی من به این خاطر به وجود میومد که من همش خاطرات و اتفاقات بدو مرور میکردم

    ساعت ها با دوستام حرف میزدم راجب اتفاقات بد اینکه توی رابطم طرفه مقابلم چه بد با من حرف زد و یا برخورد مامانم با من برخورد پدرم و..

    و واقعا عادت شده بود برای من این کار اصلا اگر در طول روز انجامش نمیدادم انگاری نمیشد

    و با گوش دادن این فایل فهمیدم داستان چیه

    و بعد از یکم فکر کردن دیدم که من دقیقا از اون دسته آدمای هستم که چیزای خوبو کم تعریف میکنم اما چیزای بدو خیلی تکرار میکنم

    یه اتفاقای عجیب غریبی برای من میوفتاد و من انقدررررر تکرار میکردم اون اتفاقو انقدر مرورش میکردم که بازم پیش میومد

    و بیشتر که فکر کردم دیدم من بیشتر صحبتام با خدا درباره همین خاطرات و اتفاقات بده . من از اون دسته آدمای هستم که بیشتر توی گذشته اشه و بیشترم توی گذشته خاطرات بد

    اما دیگه نمیخوام اینطوری باشه . و اینو میدونم که فقط توی همین یک مورد روی خودم کار کنم و بتونم خاطرات بدو مرور نکنم چه با بقیه چه با خدای خودم چه توی توی ذهنم میدونم خیلی جلو میوفتم

    استاد سپاسگزارم ازتون به خاطره این فایل های عالیتون حرفای خوبتون

    خدا رو سپاسگزارم که منو هدایت کرد به این سمت تا مسیر درستو یاد بگیرم تا بتونم بهتر زندگی کنم تا بتونم بفهمم متوجه بشم که چه مسیری درسته و چه مسیری اشتباه .خداروشکر .

    استاد عزیزم عاشقتم 🙏🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    محمدرضا مرشدی گفته:
    مدت عضویت: 1146 روز

    ب نام خدا

    روز دهم سفرنامه

    درس جدید ی درس خیلی بزرگ ک چی میخوای از زندگی ب چی توجه میکنی درباره چی صحبت میکنی

    پاشنه آشیل منه این فایل ک واقعا فکر میکردم دارم عوض میشم ولی مثلا دیروز موتورم خراب شد تو راه موندم هرکی پرسید کجا بودی نشستم تعریف کردم ک چیشد و چ جوری درست شد و….

    ظاهر اینکار شاید طبیعی بود واسم ولی من فقط داشتم ب ناخواسته هام توجه میکردم و درموردش صحبت میکردم الان ک فکر میکنم میبینم ن اصلا کار همیشگی منه ولی الان دیگه قول دادم ب خودم تعهد و جهاد اکبر در ذهن و قلبم این عادتو ترک کنم خیلی دیدگاهام در مورد موضوعات مختلف عوض شده ولی الان میفهمم ک اول کارم

    خوشحالم ک تو جمع شما هستم

    ممنونم ازت استاد

    سپاسگزارم ازت استاد بابت این اگاهیه ناب و مهم❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    رابعه گفته:
    مدت عضویت: 1219 روز

    تعهد میدهم که فقط در مورد اتفاقات خوب صحبت کنم

    تعهد میدهم که خوش شانسی خودم را باور کنم

    من خوش شانسم که در این سایت میچرخم و کامنت ها را میخونم و سریال ها را میبینم و در مدار آگاهی هستم

    من خوش شانس هستم که وابسته نیستم

    من خوش شناس هستم که وقتم را به بهترین شکل ممکن میگذانم

    من خوش شانسم که عاشق طبیعت هستم

    عاشق آگاهی هستم و حالم در این مسیر خوب خوب است

    من خوش شانسم که یکه و تنها پیش رفتم و زخمی شدم افتادم اما ادامه دادم

    من خوش شانسم که خودم را دوست دارم

    من خوش شانسم که با همه کس و همه چیز قطع لینک کردم و خودم را مانند آنها ندیدم و نشناختم

    من خوش شانسم که به تنهایی در این مسیر هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1716 روز

    بنام خدای زیبایی ها ❤️

    سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام

    روزم رو با نشانه روزم شروع کردم ‌‌این فایل اومد

    یه هو مثل یه فیلم گذشته ام از جلو چشمم رفت

    که به چیزهایی توجه میکردم راجع به چه چیزهایی یکسره حرف می زدم با هر کسی ، فلانی پولم رو خورد همه سواستفاده گرن من انسان درستی هستم فلانی اشتباهه کارش آدم نمک نشناسی هست و … فکر کنم تا سال ۹۷ ادامه داشت پ خدا رو شکر خیلی وقته راجع به مسائل منفی صحبت نمی کنم اصلا صداش رو هم در نمیارم و الان که فکر میکنم اینا همش یک روند تکاملی بود که واسم اتفاق افتاد و الان از کنترل ذهنم خیلی خوشحالم یعنی تا جایی پیش رفتم که اگه. تو یه جمعی ببینم دارن از مشکلات میگن راحت ذهن ها رو میبرم سمت چیزی که می خوام

    ولی وقتی دقت میکنم میبینم آدم ها مثل گذشته من ذهنشون شرطی شده و یکسره تو فرکانسش هستن

    مثلا میبینم بابام همش از کوچکترین مسائل تا بزرگ‌ترین مسائل رو ربط میده به عوامل خارجی

    و فرکانس قربانی بودنش به شدت بالاست و ناخودآگاه بهش عادت کرده

    مثلا مریض شد گفت کولر منو مریض کرد تقصیر شما بود کولر رو روشن گذاشتین

    یا ماشینش خرابه اصلا بهش نمی رسه میده دست داداشم اگه یه قسمت خراب شه میگه تقصیر تو بود بهم ضرر زدی !

    یعنی اینطوری نیست که لحظه ای ازش جدا بشه

    خب منی که تو این قسمت صحبت نکردن راجع به اتفاقات بد خوب عمل کردم

    الان باید بتونم و عادت کنم کم کم راجع به خواسته هامم صحبت کنم

    یعنی ذهن ما طوری هست مثل ضبط تا یه چیز زو میشنویم که تو مسیرمون نباشه همینطوری تو سرمون تکرار میشه و صداشو میشنویم

    آلان میفهمم چرا انسان های سطح بالای جامعه با افراد سطح پایین معاشرت ندارن

    قبلا میگفتم چقد اونا مغرورن

    ولی الان میدونم که اونا از آسیب خودشون رو محفوظ نگه میدارن

    دلم می خواد تو این زمینه صحبت کردن و توجه و تمرکز روی خواسته هام قوی شم

    و‌خودمو همیشه عامدانه تو فرکانس خواسته هام قرار بدم چون ذهن ما همیشه باید درگیر باشه پس چه بهتر اون رو درگیر خواسته هام کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    گلبرگ گفته:
    مدت عضویت: 1536 روز

    به نام خدا

    روز دهم سفر💛

    سلام همه

    من مدتی بودک اینترنت گوشیم رو قطع کرده بودم برای تمرکزم اخه همش در حال اتلاف وقت بودم ،با اینکار خب خیلییییی بهتر شدم و زندگیم اومد دستم اما خب برای اومدن به سایت وکامنت گذاشتن از گوشی برادرم استفاده میکردم این باعث میشد محدود باشم به یه تایمای خاص برای اومدن و کامنت گذاشتن توی سایت برای همین هی برنامم بهم میریخت دیگه تصمیم گرفتم از گوشی خودم استفاده کنم و جای اینکه بخوام اینترنت رو قطع کنم ارادم رو قوی کنم و ذهنم رو کنترل کنم ک هی تو برنامه ها و سایتای مختلف نباشم

    درمورد این فایل کوتاه ولی بسیاررر ارزشمند از استاد عزیزم باید بگم بله منم کلی ادم دورو برم هستن ک عاشق تعریف کردن اتفاقات بدی هستن ک براشون افتاده و همیشه ام درگیر اتفاقات مسخره ای میشن ک وقت و انرژیشون رو هدر میده.البته نمیتونم بگم منم جزو این دسته نبودم چون به هرحال منم وقتی فکر میکنم یادم میاد ک بعضی وقتا باهاشون همراهی ام میکردم مثلا میگفتم بابا این ک هیچی نیست منم برام فلان و بهمان اتفاق افتاده و اینا عادیه😐

    البته از وقتی دارم سعی میکنم مواظب کلامم باشم اینکارو کمتر انجام میدادم ولی با دیدن این فایل ارزشمند فهمیدم اینقدر اینکار خطرناکه و با سرعت منو درگیر مسائل مسخره و عجیب غریب میکنه که،هم وقتم رو هدر می ده و و هم تمرکزو انرژیم رو،.ایشالا به امید خدا میخوام خیلی بیشتر مراقب باشم ک درمورد چی دارم حرف میزنم.دیروز کامنت یکی از بچه هارو میخوندم ک عاشق یه جملش شدم و اونم این بود ک درمورد اتفاقات بد شتر دیدی ندیدی!یعنی اصلا نباید صداشو دربیاریم اصلا چه لزومی داره اونو هی مرور کنیم با تعریف کردن برای اینو اون. و عاشق این جمله استاد شدم ک گفت با هیچ کس نباید درمورد اتفاقات به ظاهر بد حرف بزنی با هیچ کس! حتی خودمم نباید بهش فکر کنم و تو ذهنم هییییی نشخوارش کنم .حتی نباید درموردش به خداهم گله و شکایت کنم .اینجوری میتونم از سیکل معیوب اتفاقات ناخواسته ک خودم دارم جذبشون میکنم بیام بیرون و اماده دریافت اتفاقات و موقعیت های عالی بشم.وقتی درمورد اتفاقات خوبمون حرف میزنیم و به خودمون تعهد میدیم که جز برای تعریف کردن اتفاقات خوبمون دهنمون رو باز نکنیم اینجوری منتظر اتفاقات خوبیم و با دقت و وسواس لحظه لحظه زندگیمون رو غربال میکنیم و اتفاقات خوب و جذاب زندگیمون رو بیرون میکشیم وبا عشق درموردشون صحبت میکنیم بعد همش تمرکزمون رو اوناس ک پیداشون کنیم و اگه خواستیم مثلا حرفی بزنیم درمورد این چیزا باشه. بعد هی بیشترو بیشتر این اتفاقات جذاب و خوب سرازیر میشن به زندگیمون مثلا ما در زمان مناسب در مکان مناسب خواهیم بود،ما اون ادم مناسب رو خواهیم دید ،و… در کل میشیم فردی که همه میتونن صداش بزنن خوش شانس 😊ولی ما اینو میدونیم که همه چیز فرکانسه و این چیزیه ک ساخته میشه با افکارمون با تمرکز روی اتفاقات خوب و تکرارشون و هیجان بخشیدن بهشون😍

    ممنونم مریم جان بابت زحماتی ک اون زمان برای این سفر کشیدی❤️

    و از استاد عزیزم هم ممنونم ک بلافاصله به الهامشون عمل کردن و این فایل ارزشمند‌و اماده کردن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    زمین گفته:
    مدت عضویت: 2669 روز

    به نام خدایی که مرا به سادگی و با عزت به اهدافم می‌رساند.

    به صورت کلی میتونیم بگیم که: هر آنچه که میخواهیم در زندگیمون تجربه کنیم، در مورد همون حرف بزنیم، در موردش فکر کنیم، بهش توجه کنیم.

    وقتی بهش فکر میکنم صفحه ها مثال میتونم بنویسم از شرایطی که راجع بهش حرف زدم و بعد از مدتی توی زندگیم تجربش کردم که اغلب هم منفی بوده خصوصا تا قبل از سال ۱۳۹۶ که با شما آشنا شدم، نمیگم بعد از اون دیگه این کار رو نکردم ولی خیلی سعی کردم تا به اینجایی که هستم رسیدم، همین حرف نزدن هام، قطع رابطه کردن با دوستی که خیلی دوستش داشتم اما چون همش راجع به روابط شکست خورده و مسائل منفی راجع به روابط حرف میزد قطع رابطه کردم، به وضوح بهم ثابت شد که هرآنچه که با این دوستم در موردش حرف میزدیم در زندگی نزدیک ترین افراد خونوادم اتقاق میفتاد و آسیبش به من هم می رسید که وقتی سال ۹۶ با شما آشنا شدم کم کم رابطم رو با دوستای این شکلی قطع کردم، حتی زنگ میزدن که بیا خونم چرا نمیای؟ میگفتم کار دارم نمیتونم و خوب از دستم ناراحت میشد ولی میگفتم بهاش خیلی سنگینه نمیخوام برم، بذا ناراحت بشه. تا امروز هم روی تصمیمم موندم، یک سال پیش بهم مسیج داد بچم به دنیا اومده یعنی نمیخوای بیای ببینیش، یکم حس بدی گرفتم نسبت به خودم خواستم برم، زنگ زدم حالشو بپرسم دیدم باز پشت تلفن شروع کرد به گفتن از مسائل اطرافیانی که با هم به مشکل خوردن و مشکلاتی که تو رابطشون پیش اومده منم گوش کردم و هیچی نگفتم ولی سعی کردم زود خدافظی کنم، یک یا دو روز بعد مشابه همون مشکل رو توی خانوادم تجربه کردم و به خودم گفتم انتخاب کن، دوستت ناراحت بشه یا خودت زجر بکشی؟ کدومو میخوای، تو آزادی که انتخاب کنی.

    و البته انتخاب کردم، گفتم نمیتونم بیام، تمام و دیگه اصلا به هیچ وجه حتی حالش رو هم نپرسیدم.

    و توجهم رو از روی اون موضوع برداشتم، هر چقدر هم ذهنم ترسوند منو که الان اینجوری میشه حالا اونجوری میشه فقط گفتم ساکت شو، برو، ممنونم و توجهم رو برداشتم، البته یه جاهایی هم ترسیدم دیگه، اما خیلی سعی کردم ، و هیچی تموم شد به خیر گذشت و اصلا انگار این قضیه وجود نداشته و تمام شد.

    تو این کار صد در صد موفق نشدم اما زندگیم با ۵ سال پیش از زمین تا آسمون فرق میکنه. خیلی سعی میکنم هرچی میخوام بگم قبلش بگم فقط اگه بازم ازش میخوای بگو

    البته میگم یه جاهایی هم نتونستم دیگه

    ولی به اندازه ای که تونستم موفق شدم و مشهوده یعنی میتونم به راحتی متوجه بشم که خودم خلقش کردم و همین باعث میشه دفعه بعد راحت تر زبونم رو کنترل کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    حسین کریمی رهنما گفته:
    مدت عضویت: 1103 روز

    سلام

    واقعا فایل خوبی بود حالا دلیل بعضی از مشکلاتمو فهمیدم امروز به خودم تعهد دادم که تمام تلاشم را برای صحبت نکردن درباره اتفاقات بدزندگی ام به کار ببرم و از اونور تلاشم را برای تعریف کردن اتفاقات خوب زندگی و توجه کردن به آنها بکنم.

    خیلی ممنونم از استاد که این فایل زیبارو تهیه کردن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    حبیبه گفته:
    مدت عضویت: 1965 روز

    سلام به بهترین استاد ومریم زیبا ،استاد این متن رو مینویسم چون یکی از بهترین اتفاقات زندگیم رو خلق کردم ،

    داستان از جایی شروع میشه که من سال ۱۴۰۰ تولد همسرم هشتم تیر که بود فقط یه تبریک ساده بهش گفتم ،واون لحظه از خدا خواستم سال دیگه برای تولد همسر یه اتفاق عالی رخ بده یه شرایط جدید ،الان که این متن رو مینویسم دقیقا تو اون شرایط خاص خداوند هستم من وهمسر م ۶ تیر ۱۴۰۱ از شهرمون به قصد سفر به صورت هدایتی اومدیم شیراز،دقیقا ظهر از سرکار اومد خونه یهویی گفت بریم سفر شیراز یه مشتری امروز اومده گفته شیراز هوا عالیه به ذهنم یه دفعه ایی اومده دوتایی بریم سفر منم گفتم باشه ،دوتا پسرای دوقلوم رو هم مادر مهربونم ومادر همسرم توی این چند روز مراقبت کردن ومن با ارامش وخیال راحت از این سفر هدایتی دارم لذت میبرم ،این سفر رو خودم جذب کردم ،چرا ؟وچطوری ؟به لطف مریم جان عزیز که فیلم سفر به هاوایی رو گذاشتن چقدر من شما واستاد رو تحسین کردم چقدر از لذت بردن شما منم لذت بردم چقدر از همدلی وعشق شما من لذت بردم ،مرسی از تو مریم قشنگ وزیبا ،عاشقتم الگوی بی نظیر والان تولد همسرم رو تو بهترین شهر وهتل جشن گرفتیم ،واقعا خدایا شکرت ،هنوز این سفر یه زاویه دیگه از هدایت رو داره که باید اونم تعریف کنم عید امسال ۱۴۰۱ همسرم بهم گفت رقیه از خدا میخوام یه عیدی یا سال تحویل سال بعد ما شیراز باشیم ،والان خداوند هدیه تولدش رو داد وبه شیراز آوردش، خدایا سجده شکر که که تو چه خوب جواب درخواست کننده رو می‌دهی، این قانون بدون تغییرت الحق که بی نظیر عمل میکنه .مرسی مرسی استاد قانون رو درک کردی وبه من شاگرد وجویای خدا شناسی درس زندگی رو یاد میدی خدا عمر باعزت بهت بده ،استاد توی این سفر من قانون سلامتی رو خوب اجرا میکنم دیگه اون حرص وولع های انواع پفک و.. رو ندارم ،فقط انرژی بی نظیر واسه قدم زدن در دل تخت جمشید رو دارم ودارم از شادابیم لذت میبرم ،استاد فقط من از دوره قانون سلامتی شما استفاده میکنم وهمسر هنوز در مدار راه حقیقی وثابت قدم شما نیست ومن هم یه کلمه از این آگاهی های ناب شما بهش نگفتم تا خداوند خودش هدایتش میکنه . این فایل هدایت من امروزم بود وچه همزمانی عجیبی با فایل شما داشت ،استاد دست به خاک میزی برات طلا بشه ومریم جون مرسی بابت فیلم هایی که باعشق واسمون میگیری وممنونم واسه ژست هایی که واسه عکاسی میدی من توی این سفر تمام عکسهایی تو مسافرت هاتون گرفتی من هم تو این سفرم باعزت نفس وبدون هیچ ترسی از قضاوت شدن تمامشون رو اجرایی کردم .وبهترین صحنه ها وعکسها رو گرفتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    رضا طحانی گفته:
    مدت عضویت: 1257 روز

    روز دهم تولدم

    خدایا شکرت که درتمام لحظاتم و در تمام مراحل زندگیم همواره مرا هدایت حمایت و حفاظت میکنی

    از خدای مهربانم سپاسگذارم که در این روز زیبا هدایتم کرد به روز دهم سفرنامه و این فایل عالی از استاد که باعث شد ترمزی را کشف کنم که سالها جلوی پیشرفت و موفقیتم را میگرفت

    مسیر هدایتم به این فایل از دو روز پیش شکل گرفت که باشندین مشکلی برای یکی از اشانایان در محل کارش اتفاق افتاد و از خدای مهربان خواستم که بهم بگه چرا من باید این اتفاق را میفهمیدم و چه درسی بدای من داره

    و امروز و این فایل و اگاهی فوق العاده و خوندن کامنت دوست هم فرکانسی خانم نرگس که متوجه شدم من از شکست ها و مشکلات بقیه خوشحال میشوم ولی ظاهرم چیز دیگه میگه

    و یکدفعه تمام اتفاقات ناخوشایند و شکست هایی که در زندگیم باهاش روبرو میشدم به سرعت نور برام ظاهر شد و با خودم گفتم چه کرده بودی با خودت

    و خدا هدایتم کرد در لحظه و ریشه این اتفاقات را نشونم داد که مثل علفهای هرز پبچک هایی که دور تا دور یه درخت را گرفته اند چطوری زندگیم را این افکار و باورهای زشت و مخرب در دست گرفته بودند

    دلیل اینکه از این خوشحالی کاذب لذت میبرم بخاطر حس مظلوم نمایی در من بود

    اینکه همیشه تو گوشم کرده بودند تو نمیتونی ،بقیه رو سرت سوارند ، و از این قبیل حرفهای مزخرف و این جمله که اگه بهت بدی کردند خدا سزاشون را میده

    و من همیشه توجه میکردم به شکست های بقیه و هربار هم یه دلیلی که ربطی بهش بدم پیدا میشد و این اتفاقات ناخوشایند و نشدن ها بیشتر برای خودم رقم میخورد

    در این لحظه با خدای خودم عهد بستم تا یاریم کنه که بتوانم هر لحظه توجه ام را بر نکات مثبت زیبایی ها و موفقیت ها معطوف کنم و لذت ببرم

    خدایا شکرت که مرا به سمت شروع این سفرنامه هدایت کردی و هر روز هم ظرفم را بزرگتر میکنی و یاریم میکنی که سوراخهای ظرفم را بگیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2502 روز

    سلام و درود

    ردپا

    موضوعی که خیلی میبینیم و از اتفاقات چنان تعریف میکنند که حس دلسوزی بهت دست میده ولی دیگه اگاهانه سعی میکنم زیاد صحبت ها رو نشنوم و مسیر رو عوض کنم

    من همیشه خاطرات دوست داشتی و خنده ام رو تعریف میکردم و همین اتفاق هم بیشتر می افتاد

    پسرم شیطون هست نه ولی فقط به وسایل من کار داره و هر روز یه چیز جدید برای برداشتن و قائم کردن پیدا میکنه

    و یا

    در مورد عکس دوستی دارم قدیمی سالی یکبار زنگ میزنه و گاهی چیزهای تعریف میکنه که شاخ در میاری و دقیقا اتفاقات عجیب غریب براش میفته فقط به این دلیل که دائم در حال تعریف کردن و حق به جانب بودن است

    امروزیعنی الان اتفاق جالبی افتاد دوستان می نویسند گاهی کامنت رو لایک میکنیم متوجه میشیم قبلا خوندیم و متوجه میشویم چقدر آگاهی ما فرق کرده من امروز کامنت خوندم که دیدم در جواب دوستمون جواب هم دادم و خیلی برام جالب بود

    واقعا هر زمان این فایلها و این کامنتها رو بخونیم باز هم جذاب جدیدو پر از آگاهی است

    استاد دقیقا دقیق میگویید به هر چه صحبت کنیم همان میشود و هر چه باور کنیم همان اتفاق می افتد و بس

    خدایا شکرت بابت قوانین ثابت کائنات و زیبایی های جهان

    شاد و موفق و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: