چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 76
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-18.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-06-24 21:44:182021-11-09 05:11:00چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام جان جهانم
روز دهم سفرنامه
چرا بعضی افراد بد شانس هستند،؟
استاد جانم استاد عزیزم چقدرررررر این فایل به موقع بود الله اکبر الله اکبر (خدااااای من یعنی باورم نمیشم همین الااااان که شروع کردم به نوشتم وقتی نوشتم چقدر بموقع بود منظورم چیز دیگه ای بوووود الله اکبر ولی یهو بهم الهام شد که جواب سوال دیروزمو که از خدا میپرسیدم دلیل این جنس اتفاقا چیه که تکراری داره برام میفته.سالهاست که به این شکله.دلیلش چی میتونه باشه.یعنییییی خدای مننننن همین دیشب این سوالو از خدا پرسیدم و وسط همین کامنت نوشتن یهو بهم الهام شد که این فایل جواب سوال دیروزته.یعنی من وقتی فایلو نگاه کردم خیلییی ذوق کردم براش ولی اصلا متوجه نشدم که دقیقا جواب سوال دیروز منه همین که اومدم کامنت بزارم این بهم الهام شد.خداااااااااای من چقدددددررررر خوشحالم بابتش شکر شکر شکرررر)
من آرایشگرم و سالن دارم.و دوتام شریک دارم.من همیشه عادت داشتم و دارم که به یه چیزی خیلی هیجان بدم و به قول معروف پیاز داغشو زیاد کنم.مثلا روزایی که شریکام نبودن و مشتریهایی که میومد سالن و اتفاقایی که پیش میومد و جوری برای شریکام تعریف میکردم که حس تعجبشون رو برانگیخته کنم.یعنی از یه چیز خیلی ساده و معمولی مثلا اگه قیچی رو پیدا نمیکردم میگفتم مثلا اومدم موکوتاه کنم قیچی نبود فلان وسیله هارو پیدا نکردم یهو سالن شلوغ شد همه عجله داشتن و …البته دروغ نمیگفتما.ولی خوب جوری به قضیه هیجان میدادم و بهش توجه میکردم که طبق قانون توجه این اتفاقات هی بیشتر و بیشتر و بیشتر برام میفتاد.یعنی به یه جایی رسیدم که همیشه برای یه مشتری ساده که خاصی هم نداشت اینقدر تو کار گره می افتاد که اصلا خودم میموندم که چرا اینجوری شد.دیروزم دوباره یه همچین موردی پیش اومد.وقتی تو راه رفتن به خونه بودم گفتم خدایا چرا این اتفاقات تکراری برام زیاد میفته یه کار ساده که میخوام انجام بدم کلی تو زحمت میفتم و فکرم به قدری درگیرش میشه که نگو و نپرس.از طرفی هم مهارتم تو کارم خیلی خوبه و مشتریهام همیشه راضین ولی همیشه تو تایم دادن به مشتریا و به موقع انجام دادن کارشون به مسئله بر میخوردم حالا که به گذشته نگاه میکنم میبینم من خیلی علاقه مند بودم که این موارد رو برای بقیه تعریف کنم .با اینکه از وقتی قانون رو فهمیدم سعمی کنم در مورد اخبار منفی و موارد منفی صحبت نکنم ولی تا حالا به این موضوع اصلا دقت نکرده بودم که حتی یه موضوع ساده مثل همین پیدا نکردن قیچی رو من بیام برای بقیه تعریف کنم همین یه موضوع ساده به قدری تکرار میشه به قدری گره میفته تو کار که اصلا خنده داره ولی واقعا تو مخی میشه.از همین حالا تو همین برگ از سفرنامه تعهد میدم که هیییییچ موضوع اینچنینی رو هرچقدر کوچیک یا بزرگ برای کسی تعریف نکنم و حتی خودمم مرورش نکنم.
در پناه جان جهان.
الیس الله بکافه عبده
بنام الله یکتای که به شدت کافیست!
سلام عرض شاد باش دارم خدمت استاد ارجمندم، خانم شایسته مهربان و دوستان عزیزم !
روز دهم از سفرنامه ام!!!
از آنجای که ما موجود فرکانسی هستیم اگر بتونیم فرکانسی های خود را بسوی خواسته ها و زیبای ها جهت دهی کنیم مطمعنا که اتفاق های را که تجربه میکنیم بسیار زیباتر از آنچیزی که فکرش را نمیکردیم!
منکه با گذشته بسیار بد که اونم محصول از فرکانس های من بود و الان میفهمم و درک میکنم گذشته ام رو و خوشحالم از اون گذشته که منو به اینجا کشوند اون تضاد ها بود که من اینجا هستم.
از خدای عزیزم خیلی سپاسگذارم که لطف داشت منو با قوانین خودش آشنا کرد به امید خدا هر لحظه سعی مو میکنم که آگاهانه فرکانس هایم را بسوی زیبایی ها جهت دهی کنم من که قبلا درک از قوانین نداشتم داد مزدم که چرا شانس ندارم وای خدای من الان میفهمم که شانس یعنی چی ؟؟؟
شانس یعنی اینکه نگاهت به زیبایی ها باشد
شانس یعنی اینکه فرکانس هایت را بسوی خواسته هایت هدایت بدهی
شانس یعنی اینکه نگاه قشنگ به هر چی داشته باشی اون موقع است که هر لحظه ات شانس باتو یار است
چیقدر خوشحالم که در مسیر هستم که توش همه چی است خدارو سپاسگذارم که همه چی دارم آرامش دارم ، صلح درونی دارم ، عشق خدارو دارم ……..
خدای که هر لحظه با من است در درون من است
با من در هر جا حظور است و بی نهایت عاشق،من است
خیلی خوشحالم چون خدای را دارم که منو به تمام خواسته هایم میرساند
خوشحالم که چیقدر درک و آگاهی من در مورد خدایم بیشتر شده لحظه به لحظه تلاشمو میکنم بیشتر بهش نزدیک شوم بیشتر درک کنم بیشتر ایمان بیارم چون الان خوب درک میکنم همه چی توحید است اگر ما قدرت رو دست خدا بدهیم همه گره های مشکلات مان به سادگی حل میشود
چون خدای که این همه غنی و وهاب و قدرتمند است براش دادن یه میلیون با دادن صد میلیارد تفاوت ندارد ولی گیر در نگاه و ایمان و باور های مان است و از خدای عزیزم توفیق کارکردن بیشتر روی توحید و باور هایم میخواهم که بتونم باور های خود را اصلاح کنم تا شاهد از باریدن باران های ثروت و نعمت در زنده گیم باشم
در اخیر از پروردگار محبوبم برای استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیز و دوستان خوبم آرزوی سلامتی ، ثروت و سعادت را در هر دو دنیا خواهانم
شاد باشید شکر گذار در پناه الله یکتا😍🥰
بنام خدای وهابم
سلام استاد
روز شمار دهم
خداروشکر میکنم که امروز هم به تعهدم عمل کردم وقدمی در جهت تغییر خودم وزندگیم برداشتم
قبل از آشنایی با شما وقانون فکر میکردم اگر از مشکلاتم واتفاقات ناخوشایندم برا دیگران بگم راحت تر میتونم با آنها ارتباط برقرار کنم حتی به قول دوستمون آقا سید مرتضی خیلی از این اتفاقات هم زاییده ذهن من بود ولی برا جلب توجه دیگران بخاطر نداشتن عزت نفس وبخاطر تایید طلبی اینکار رو انجام میدادم وحتی بقول معروف در خیلی مواقع میشدم سنگ صبور بقیه تا آنها هم اتفاقات ناخوشایندشون رو برام بگن و با دقت گوش میدادم وباهاشون همدردی میکردم وقتی تا هیچ وقت از موفقیتهام از دارایی وچیزهایی که میخریدم حرفی نمیزدم چرا میگفتم چشم میزنند وبقیه چشم دیدن موفقیتم رو ندارند زیاد در بند شانس نبودم الان که تا حدودی با قانون آشنا شدم خداروشکر سعی کردم دیگه سنگ صبور کسی نباشم وترجیح میدم تنها باشم ولی شنونده اتفاقات ناخوشایند بقیه نباشم خیلی دارم سعی میکنم که تمرکزم بزارم رو اتفاقات خوب زندگیم سعی میکنم تا جاییکه بشه صحنه های بد رو نگاه نکنم خداروشکر تو این موضوع خیلی تغییر کردم خدایا شکرت
به نام خداوندی که کبریاپوشش اوست .
سلام به استادعزیزوگرامی .
چرا بعضی ازافرادبدشانس هستند؟
چ فایل کوتاه ولی پرمحتوایی بود.
تاحالاهیچ آگاهی در اینباره نداشتم که حرف زدن ازمشکلات ودقدقه هاومریضیهاوبدبیاری ها،ازکجامیتونه نشات بگیره.
خداروشکرمیکنم امروزهم بااین موضوع به آگاهی هام اضافه شد.میدونستم اون لحظه ای که صحبت ازمنفیهامیشه ،حس آدم بدمیشه ولی نمیدونستم همون باعث خلق وجذب داستانهاوحوادث تلخ وناگواردیگه ممکنه بشه .
راسش ماها،گاهی ازبعضی افرادکه به دلایلی توزندگیهامون نفوذ داشتن یادارن ،همیشه به عمدازناراحتیهاواتفاقات بدزندگیمون گفتیم که فکرنکنن مازیادغرق شادی هستیم .الان که فکرشو میکنم ،میبینم واقعن نمیدونم چرا قضاوت بعضی ازافرادنزدیکمون انقدبرامون مهم بوده که بایدخوشیهامونو،مخفی میکردیم وازناخوش هامون حرف میزدیم .چراازاین افراد،انقدمی ترسیدیم .چون نیازبهشون داشتیم؛ چون توباورهای غلطمون اگه اونانبودن ،ماتوزندگی کم میووردیم ؛.وابسته بودیم؛ .نمیدونم ،به هر دلیلی که بود، خوب نبود.
خداروشکربه هیچ وجه الان این اخلاقاراندارم .
استادانقددل وجراتمونو،زیادکرده که ازهیچ بنی بشری دیگه نمی ترسم .
خودم همین جا اعتراف میکنم که دلیل اصلی این رفتارها ،ترس بوده .
بله من ازاستادیادگرفتم که به هیچ وجه نه پای حرفاودردودلهای کسانی که ازبدبختی هاویاس وناامیدی حرف میزنن ،بشینم ونه اینکه خودم اگه چیزی ازمشکلات باشه ،تعریف کنم .مگر اینکه متوجه نشم، ولی آگاهانه دیگه اینکارونمیکنم .
اتفاقاباآب وتاب ازاتفاقات روزمره ،طوری باهیجان وانرژی حرف میزنم که هرکس ندونه ،فک میکنه من هیچ دقدقه وناراحتی ای ،ندارم .درحالیکه ممکنه داشته باشم .
مثلاً نکات خوب ومثبت همسرم رابقدری گفتم که اگه بیام ازلحظه هایی که ب خاطرش ناراحت هستم بگم ،کسی باورش نمیشه .
البته چوب این تعریف تمجیدهاراهم خوردم .طوری شده که اگه اتفاقی بین مابیفته، نگاه دیگران به سمت منه که من حتمن مقصرهستم وایشون باتوجه به شناختی که من به اطرافیان دادم ،هیچ تقصیری نداره.
ب خاطرهمین بابت این موضوع هم خیلی جاها آسیب خوردم .
خیلی وقتها به این نتیجه میرسم که پیش افرادی که میدونم هم فرکانس بامن نیستن ،اصلن نه ازخوشی ونه ازناخوشی ،راجع به هیچ موضوعی ،حرف نزنم حتی اگه پرسیدن با،یه ترفندی ،صحبت راعوض کنم .
ولی درکل ،هرچقد انسان عاقل و بالغ تربشه ،متوجه میشه چطوری وراجع به چ موضوعاتی صحبت کنه که هم به دیگران انرژی مثبت بده هم خودش حال خوبی دریافت کنه .اگه بلدباشیم میشه بدون شکستن گمنامی خودت وزندگیت ،درموردهزاران چیزدیگه حرف بزنی .مثلاآب وهوا،زیبایی های یه منطقه .پارک ،آسمون وماه وخورشید،ابرای قشنگ وزیبا وهرچیززیبایی که دراطراف ماهس..
بله همه اینا،مهارت میخادکه باتمرین وتکرارروزانه ،میشه جزعه ،خصلتهای خوب یک انسان .
آخه ناخوشیهاواتفاقات ناجالب راگفتن، یه جورصدمه وآسیب به خودمون میزنه.
ازاتفاقات توپ وعالی هم حرف زدن یه جور دیگه به اطرافیان آسیب میزنه .دیدم که حس حسادت ،حس بدبینی ،ترحم ،ناامیدی ،بی انگیزه شدن وخیلی چیزای دیگه ی دیگران رابرانگیخته میکنه .
اوناکه مثل مانیستن تایه تضادی ببین ،برن دنبال راه حل اون موضوع.
یااینکه تو،روالگوی خوب ببینن وسعی کنن ازتواین روش زندگی رایادبگیرین.اونافقط بانگاهشون توراداغون میکنن .
من اوایل که خیلی تعریف اززندگیم میکردم ،بعضیابه گوشم میرسوندن که توکه پیش این واون حرف میزنی ،نگاه حسرت آمیز دیگران رانمی بینی .
همین شدکه یادبگیرم چیزایی که برای خودم خیلی خاص وباارزشن راپیش کسی بازگونکنم.
ولی واقعن باخودم تعهدکردم که حداقل ازمنفیهاوناخوشیهاوبیماریهاوناملایمات زندگی حرفی نزنم پیش کسی .
تاچندوقت پیش هم ،میزدم ولی باورهام رانسبت به این موضوع تغییردادم .چون ازرفتارهای قبلی ،نتایج خوبی نگرفته بودم .
والان صحبتی نمیکنم ،حتی خواسته هایی راکه نمیخام رابازگونمیکنم که جهان همونارابازبهم بده .
تاحالانمیدونستم خودم عامل دورشدن ،خواسته هام هستم .حالاکه متوجه شدم آگاهانه دقتم رابالامیبرم.
استادجونم مرسی که هرروز،درک وفهم مارانسبت به قوانین جهان هستی ،بیشترمی کنید.
عاشقتم خیلی عزیزی.
ناهید عزیزم چقدر کامنتت زیبا و آگاهی دهنده و با نفوذ بود.
واقعا تحسینت میکنم به خاطر این حد از درک و کلام شیوات.
ناهید عزیزم وقتی داشتم کامنتت رو میخوندم انگار این خودم بودم که داشتم این حرفارو به خودم میزدم.
من مدتهابود از وقتی قانون رو فهمیدم همیشه سعی میکردم به خوبیهای همسرم توجه کنم و در موردشون حرف بزنم با خودم با بقیه و درموردشون بنویسم.چون قبلا اصلا رابطه ی خوبی با همسرم نداشتم ولی همین تمرین باعث شد که من چقدر زیبایی هارو تو همسرم پیدا کنم رابطمون روز به روز بهتر بشه.من همیشه پیش دوستام از خوبیای همسرم میگفتم ولی از نکات منفیش اصلااا.
تا اینکه گذشت و یکبار که بین منو همسرم مشکل پیش اومد و چون تو محیط کارم نمیتونستم ظاهرمو حفظ کنم به دوستم گفتم که با همسرم به مشکل برخوردم . یه جورایی حرفای خودمو میزد تو سرم که آره تو که میگفتی همسرم فلانه و بیساره.یعنی یه منو به غلط کردن انداخت که چرا این حرفارو پیشش زدم که حالا اینجوری برگرده بهم بگه.یا یه بار بهم برگشت گفت تو اینهمه از شوهرت تعریف میکنی فلانی میره خونه با همسرش دعواش میشه.تو با حرفات باعث دعوای اونا میشی.یعنی واقعا دلم میخواست زمین دهن باز کنه برم تو زمین.اونروز ها همش با خودم میگفتم پس چرا استاد میگن که به ویژگی های خوب همسرتون توجه کنید و در موردش حرف بزنید.چرا این شد نتیجه اش.یعنی یه جوری شده بود که اون موقع که با همسرم به مشکل برخوردیم با خودم میگفتم چوب خدا صدا نداره از بس اومدم از خوبیای همسرم گفتم و باعث شدم بقیه حسرت بخورن اینم شد نتیجه اش.دیگه از اون روز هیچ وقت پیششون در مورد خوبیای همسرم نگفتم ولی همچنان به خوبیاش توجه میکردم و مینوشتم و نتایجش هم تو روابطمون فوق العاده بوده تا به امروز.ولی امروز جواب سوالمو تو کامنت شما ناهید عزیزم گرفتم که هر حرفی رو نباید پیش هرکسی بزنم.با کسانی حرف بزنم که هم مدار و هم فرکانس با خودمن.به قول شما اینو آدم خودش بعد از مدتی که تکاملش رو طی کنه میفهمه که پیش کی باید حرف بزنه پیش کی حرف نزنه.و این روزها من ناخودآگاه به این شکل عمل میکنم.سپاسگذارم ازت دوست همفرکانسی و نازنینم.در پناه جان جهان بهترینها رو برات آرزومندم عزیز دلم
سلام ،خدمت دوستان واستاد عزیزو خانوم گرانقدرش
امروز سفردهم است
میخوام از اینجا بگم که من چن روز پیش این سفر شروع کردم ،بعد سه جلسه دیدن و سپاسگزاری شب وروز ام دوبار اتفاقی وسریع خدا همه چی جور کرد رفتم شمال چقدر همه چی عالی بود و چه هوایی همه اینا بخاطر اون چن روز قبلش بود که همش حس خوب طبیعت تو پشت صحنه فیلم استاد توجه میکردم کیف میکردم خلاصه ما بیخیال که آقا تعهد دادم اومدم دوباره نجواها رومن تسلط داشتن و منم الکی به سایت نمیتونستم وصل بشم هی میپرید تا اینکه تو یوتیوب فیلم استاد با دوستان تو ال ای دیدم چقدر گریه کردم تحسین کردمشون مخصوص ارشیا عزیز ورفتم دوتا قسمت قبل هم دیدم از خدا ممنونم که چه حالی داد من حالم دگرگون شد ،بعدش دوروز بعدش یه دفه اسمس اومد که آقای ارشیانفر با استاد لایو داره خلاصه یادم بود تا اینکه از خاطرم پرید یه دفه یکی گفت لایوهااا رفتم هی زدم وصل نشد تا اینکه دیدم یه ۱۵ دقیقه گذشته ولی وصل ش
دم استاد ترکوند هر چی تو ذهنم سوال بود جواب داد یعنی این همه مدت که مثل مرغ خنگ دور خودم میچرخیدم تمام سوالهای دل وذهنم استاد تو فایل گفت انگار یکی گفت مونا برو بزن از صفحه فیلم بگیر دارن حرف میزنن همینجوری زدم تا یه دفه دخترم اومد هی گریه کرد که خوابش میاد منم سپردم به خدا گوشی گذاشتم با اسکرین رکورد صفحه رفتم خلاصه همش میگفتم نکنه هندزفری هست ضبط نشه صدا یا اینکه حافظه ام ارور بده دیگه گفتم هرچی خدا بخواد اومدم دیدم ضبط شده ولی نگا نکردم یکی گفت دوباره شروع کن سفرنامه رو ببین رفتم دیدم عه سایت اومد بالا هنگ کردم فهمیدم اونموقع مدارم پایین بوده و انرژی ذهنم پایین که نشد برم
توسایت خلاصه ،حالا امروز دوباره حالم خوبه یه حال خوب واقعی تواین مدت کم وکاستی داشتم قشنگ نشد که بیام و هدایت بشم ولی الان اومدم تا عوض بشم آیندمو تغییر بدم بشم یکی دیگه که چن سال دیگه به خودم نگا مردم کیف کنم دیگه نمیزارم روزم وشب ام که میگزره با حرفای مفت و چرت پرت دیگران بگزره میخوام حالمو خوب کنم مثل نوزاد زاییده شده از مادر ،دیگه از اهمال کاری و تنبل بودن کشیدم کنار از خدا خواستم کمکم کنه تا به تعهدام پایبند باشم کوچولو میرم ولی میرم تا نتیجه ببینم امروز بااینکه هی انرژی منفی و مخرب اومد ولی هی گفتم مثبتش ببین همسرم زد اخبار دیدم نمیشه دعوا کنم اومدم تواناق کلی با دخترم وقت گذاشتم فهمیدم چقدر از وقت تولدش تا الان که ۳سالش کم میدیدمش فهمیدم خدا چقدر بهم لطف داشته که خوبیها و رفتاراش و باهوش بودنش نبینم تا یه کار بد میکنه داد میزنم فهمیدم چقدر شبیه مادرم شدم که همش قضاوتش میکردم گفتم خدایا ممنونم که من آدم کردی به قول استاد که چقدر خوبه قبل از اینکه جهان زیاد له کنه آدم بع خودت بیایی و دقیقا من هم هم همون بودم مثل کبک تو برف بودم وحالا خودمو شناختم که کی هستم الان که فایل استاد دیدم فهمیدم دیگه نباید هی حرف مفت بزنم ،حرف مفت من اینکه یکی بگه من مادرشوهرم ال منم زود که حرف کم نیارم راجبشون بگم چه بد چه خوب به من چه ،ازن ممنونم استاد خدا شمارو فرستاده تا مارو هدایت کنه استاد شما خیلی عالی هستید انشالله که تا همیشه پابرجا باشید خدا عمر با عزت نصیب خودتون و خانوادتون بکنه ممنونیم که ماها رو هدایت میکنید چقدرم جاده ایی که رانندگی میکنید باصفا مثل خودتون سرسبز و نو همونطور که با دیدن اون منظره حالمون خوب میشه خدا حال دلتون تا آخر عمر شاد وسلامت نگه دار دست حق یارتون
برگ دهم از سفرنامه.
سلام استاد عزیزم
وقتی به این موضوع فکرمیکنم که ببینم از زمان آشنایی تاالان چقد تواین مورد تغییر کردم می بینم که به صورت ناخودآگاه من راجع به اتفاقای خوبم صحبت میکنم حالا نمیگم صددرصد اما میتونم بگم در 80، 90 درصد مواقع اینطور بودم و الان میشه گفت جز رفتارهام شده که از اتفاقای بدم صحبت نکنم. چون به هرچیزی توجه کنیم ازجنس همون اتفاقات تو زندگیمون بیشتر میشه.
من قبلا آدمی بودم که فکرمیکردم اگه از مشکلاتم بگم بیشتر میتونم بادیگران ارتباط بگیرم و یااینکه صمیمی بشم که خب این از اعتماد به نفس پایین بود اما نمیدونستم که پشت اتفاقای بدِ جور واجور زندگیم ازهمون تعریف کردن ها میومده که دوس داشتم همش به دیگران بگم من خیلی بدبختم وهیچکس مثه من بدبخت نیست😐
خدای من وقتی بهش فکرمیکنم می بینم چقد تواین مورد تغییر کردم وبابتش خداروشکر میکنم😍❤️
استاد یه دنیا ازتون ممنونم🌹🌹
شما الگوی زندگی من شدین، شما زندگی رو به من یاد دادید، شما کسی بودید که خدا سرراهم قرار داد تا به همه ی سوالای ذهنم جواب بده، شما کسی بودید که باعث شدین من خودمو تجربه کنم و به یاد بیارم که من کی هستم، شما کسی بودید که باعث شدین رویاها و آرزوهامو که همیشه تو ذهنم میدیدم رو زنده کنم وبدونم که رسیدن بهشون امکان پذیره اگر که قانونشو یاد بگیرم…واقعا سپاسگذار خداوندم❤️💖
بنام خالق زیبایی ها
سلام بر پیامبر زمانه
پیامبری که سوالی نبوده که جوابی نداده باشه
پیامبری که خودش درهمه جنبه های زندگی یک یک یک هست
ثروت وسلامتی وروابط….
قدم 18:چرابعضی افراد بدشانس هستند
سفر از لوکزانبورگ به استراسبورگ
خداروشکر از گذشته تا به الان خیلی به خوش شانس بودن خودم ایمان داشتم
البته درگذشت یک باور اشتباه داشتم ازاینکه درفلان قرعه کشی برنده بشم
واینجور حرفها
ولی بعداز آشنایی باشما به این باور رسیدم که در کار خودم باور داشته باشم که خوش شانس هستم
وخیلی خیلی بی خیال هستم وهمه چیز رو رها میکنم
وخیلی خیلی درآرامش هستم وهمه چی طبق دلخواه من درحال رقم خوردن
ضمنا اگر مشکلی برام پیش بیاد هیچ جایی درز نمیکنم
وهمیشه توجه من روی
داشته هام هست
خدارو هزاران بار شکر میکنم بخاطر به دست آوردن این همه آگاهی ناب
خیلی خیلی ممنونم ازتون استادعزیزوخانوم شایسته عزیزم
سلام به استاد بینظیرم استاد چقدر واقعا بینظیر هستید این فایل خیلی قدیمی هست و شما حتی اینجا آمریکا رو هم ندیده بودید ولی میشه گفت دلیل زندگی الانتون به خاطر این دیدن زیباییها بوده که همیشه فریاد میزنید واقعا چقدر قشنگ که اینجا داشتید آگاهانه تر این تمرین رو انجام میدادید و خداروشکر در حال حاضر هم شما و هم ما خیلی خیلی بهتر شدیم در این مورد و بیشتر نعمت های بی نهایتی که وجود داره رو میبینم و هر بار هدایت میشویم به زندگی بهتر از هر جنبه ای و من عاشقتونم میدونم قرار هر روز الگوریتمی بالا بریم و باعث گسترش خودمون و جهان بشیم
احساس خوب اتفاقات خوب سر لوحه زندگی من😍🤩
بنام خدایی که بشدت برایم کافیست
بنام خدایی که وهاب و تواب است
روز شمار تحول زندگی من 😍😍
روز دهم 👍🏻👏🏻
شانس 🤭🤭
قبل از آشنایی با این سایت الهی وقوانین جهان فکر میکردم تنها شانس است که اتفاقات زندگی آدما رو رقم میزنه
فکر میکردم بعضی جاها خوش شانسم و بعضی جاها بد شانسی میارم 😅😅
یا اینکه کسی به موفقیتی میرسید فکر میکردم شانس داره (باور غلط تاثیر عوامل بیرونی)😎
و این خودش یه نوع شرکه 😏😏
و عدل خداوند رو نغز میکنه که چیزی شانسی بوجود بیاد
الان فهمیدم هر اتفاقی در زندگیم نتیجه فرکانس هایی است که هر لحظه دارم ارسال میکنم
نتیجه باور هایم و افکار غالبم است
و چقدر زیبا و عادلانه س که هیچ شانسی وجود نداره و هیچ چیزی شانسی بوجود نمیاد و همچی روی حساب وکتاب است
در اصل خوش شانسی همون احساس خوب و تمرکز بر زیبایی هاس 🥰🥰
و بد شانسی همون احساس بد و تمرکز بر نا زیبایی هاس 😏😏
پس من خودم انتخاب میکنم خوش شانس باشم یا بد شانس
اتفاقات خوب تجربه کنم یا اتفاقات بد
زندگی عالی داشته باشم از همه نظر و هر جنبه ای خودم خلق میکنم
پس من میام آگاهانه خوش شانسی رو برای خودم خلق میکنم
خوش شانسی رو خودم بوجود میاورم
و خودم بد شانسی رو از زندگیم دور میکنم آگاهانه 😍😍
خدایا شکرت برای این قوانین فوق العاده زیبا ، عادلانه ، و مهمتر از همه خودم خالقش هستم 🙏🙏
به نام الله یکتا
روز دهم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیزو مهربان و دوستان هم فرنکاسم
من قبلا اگر اتفاقی برام پیش میومد به خودم میگفتم چقدر من بدشانسم که اتفاقای بدی برام پیش میاد با بقیه هم در موردش حرف میزدم تعریف میکردم و اگر چیزی میخریدم به کسی نمیگفتم یا نشان نمیدادم که شاید چشمم بزنن و خرافات هایی که در ذهنمون کرده بودند.ولی الان اصلا این فکر ها رو نمیکنم چون فهمیدم که من هرجوری با بقیه حرف بزنم همون اتفاق برامون پیش میاد مثلا اگر من همش کرایه کنم یا از بدشانسی حرف بزنم به جهان دارم درخواست میکنم که این اتفاق ها برام رخ بده.من خدا رو شکر میکنم که خدا استاد عزیز رو از دستان خودش قرار داد تا با حرف هاشون دیدگاهم عوض بشه و به مسیر خوب هدایت بشم من الان ده روز هست که از طریق خانواده عزیزم فایل های روز شمار زندگی من رو گوش میدم و باورهامون دارم تغییر میدم و فرنکاسم فقط روی نکات مثبت هست خیلی تغییر توی وجودم حس کردم زندگیم رو خودم دارم خلق میکنم وذهنم را روی ورودی های نکات مثبت قرار میدم و دیگه باور ندارم که چیزی به نام بدشانسی وجود دارد من به جهان درخواست میدم که اتفاقات خوبی رو توی زندگیم رخ بده و بتوانم با حس خوشحالی به بقیه بگم که من خودم روی خودم کار کردم تا این اتفاقات زیبا برام پیش بیاد و از همیشه خوشحالتر باشم
استاد عزیز من این دومین باره که به خودم اجازه دادم تا تو سایت کامنت بزارم و با دوستان عزیز به اشتراک بذارم روز به روز حالم داره بهتر میشه خدارو سپاس گزارم
در پناه خدا شاد سلامت و ثروتمند باشید دوستتان دارم