چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 86

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1016 روز

    روز دهم سفرنامه

    سلام عزیزان . سلام زهرا جان . سلام استاد مهربانم.

    فکر کردم که من چطور هستم ! من هم در مورد اتفاقات بد و عجیب صحبت میکنم! دوستدارم این شکلی جلب توجه کنم یا نه ؟ و تمام این مسائل که استاد گفت فکر کردم .

    خداروشکر این عادت رو خیلی شدید و زیاد ندارم . بوده ولی نه آنقدر زیاد . بنظرم تعریف هایی که میکردم بیشتر بخاطر مظلوم نمایی و از طرفی نشان دادن صبر و حوصله ام بوده که توانستم در آن مشکلات پیروز شوم . ولی نمیدونستم که کلا فکرم و راهم اشتباه و فرعی .

    از وقتی هم که با استاد آشنا شدم نا خودآگاه اتفاقاتی رو تعریف میکنم که از موفقیت ها و تجربه های لذت بخش . و خدایی توجه ام به زیبایی ها بوده . من هم مثل خانم شایسته عاشق فیلم گرفتن هستم . از همون بچگی .

    دیشب حافظه گوشیم پر شده بود داشتم خالی میکردم پر بود از فیلم های طبیعت و زیبایی و جمع های خانوادگی خداروشکر.

    اما تعهدی که اینجا به خودم میدم و غیر قابل مذاکره است اینه که باید بیشتر به زیبایی ها و ثروت ها و نعمت ها توجه کنم و تعریف کنم و زبان تحسین و تشکر رو پرورش بدم .

    هروقت هم که خواستم با اتفاقات ناخوشایند جلب توجه کنم به خودم بگم

    《 زهرا اگه تعریف کنی بازم تجربه اش میکنی 》

    《 تو احتیاجی به جلب توجه نداری ، همین که از زندگی لذت ببری ، با خودت تو صلح باشی و نتایج خوب بگیری همه اونایی که در مدار هستن میان سمتت از درون انرژی بزار نمیخواد انرژی و وقتت رو صرف همچین کار بیهوده ای بکنی برو انقدر ثروتمند شو که بقیه بیان ازت بپرسن تو چکار کردی زهرا رمز موفقیتت چی بوده منم بگم .

    tasvirkhani.com

    راستی استاد یه نکته گفتین که برای ذهن من تبدیل شد به یک منطق خیلی قوی .

    من از شما و خانم شایسته یادگرفتم برای اینکه زیپ دهنم رو ببندم و خیلی حرفا رو نگم باید برای ذهنم منطق قوی بیارم که قانع بشه . اون نکته این بود که

    وقتی ما همش از تجربه های ناخوشایند میگیم دیگه ذهنمون منتظر تا بازم اتفاقات ناخوشایند تجربه کنه که بعدا پیش کسی رفت یه حرفی برا گفتن داشته باشه . انگار ذربین میگیره دستش و حتی چیزای کوچیکم با پیاز داغ تعریف میکنه تا همه بگن واووو چه خفن …

    دقیقا ما برای اینکه مثبت اندیش بشیم و در راه هدایت قدم برداریم اون اوایل هیچ حرف خواصی از تجربه های خوب نداریم چون برامون یجورایی بی معنی و ناشناخته اس چون عادت به اون اتفاق بد ها کردیم به همون ناخوشایند ها ولی اگه استمرار به خرج بدیم رفته رفته ماهم به تجربه های خوب و خوش توجه میکنیم و به خاطر می‌سپاریم تا بعدا تعریف کنیم و این میشه تمرین برای ذهن .

    فعلا خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    دنیا گفته:
    مدت عضویت: 1311 روز

    سفرنامه_قسمت 10.

    سلام به عزیزانم سلام به استاد نازنینم سلام به خانم شایسته ام و سلام به دوستانم .

    برای امروز اگاهانه توجه ات را تحلیل کن و در مورد بخشی از ان بنویس و به یاد داشته باش که به تو احساس خوبی بخشید :.

    امروز پیاده روی بودم .صبح توجه من در میان درخت ها بود در میان کوه ها توجه ام روی صدای باد بود که بین درختی قدیمی می پیچید . چند متری را دویدم در مسیری که 7 سال پیش به مدت 6سال در آن به مدرسه میرفتم .مسیری طولانی در جاده ای خاکی کف زمین هنوز هم سنگ و شن بود هنوز هم آن درخت کنار راه بود هنوز هم درخت های بید مدرسه بودن.

    دویدم باد می امد و محکم به صورتم میخورد بر خلاف باد میدویدم دقیقا همان احساس را داشتم همان حس انگار باز هم بچه شده بودم حتی باد هم برایم بو داشت بوی زندگی . ..

    وفهمیدم من عاشق این روستا هستم عاشق مسیر سنگی اش عاشق درخت هایش و عاشق کوه های بلندش که هر چهار طرف روستا وجود دارن .

    امروز آن حس فرار از روستا را نداشتم نبودن ها را ندیدم و فقط چیز های که بود را دیدم اما نه مثل قبل چون قبلا با چشمم میدیدم اگر بودن هم تشخیصشان نمی‌دادم

    امروز با احساسم دیدم با وزش باد و برخوردش به صورتم دیدم با دویدن روی سنگ ها دیدم خودم را جای فرد دیگری گزاشتم که اولین بار هست روستا را می‌بیند و چقدر برای دیدنش ذوق دارد .

    آنگاه همه چیز جدید شد

    و فهمیدم این عادت کردن و یک روال را داشت و……….

    هست که من همه چیز را یک نواخت و تکراری می‌بینم .

    الان که میبینم، میفهمم من هنوز خیلی از چیز ها را در این روستا تجربه نکردم.

    من دویدن در هوای ابری را تجربه نکردم.

    من از تپه غرب روستا بالا نرفتم.

    من به آدم هایش لبخند نزدم .

    من می‌خواهم همه این کار ها را بکنم من می‌خواهم همه این ها را ببینم این بار با احساسم .

    می‌خواهم این بار چیز های که به من احساس خوبی می‌دهند را ببینم و از آن ها سخن بگویم از لذت هایم برای خوانواده ام بگویم.

    .وقتی صحبت از نبود امکانات شد من از مسیر زیبایش بگویم از بوی باد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 790 روز

    سلام ب استاد عزیز و تمامی دوستان..

    من جواب آزمایش هام و نوار عصب رو با افکار مثبت نوشتن راجب خواستم و قانون جذب کاملا ب خوبی انجام دادم و دکتر گفت مشکلی وجود نداره داخل جواب ها و الان با استناد ب چیزی ک بهم ثابت شده دارم پیش میرم جالبه ک خدا هی برام نشونه میفرسته مثلا وقتی کاری دارم و میگم ب کسی نمیگم یه نفر خودش میاد میگه کاری نداری؟ یا یهو انقد حالم خوب میشه و تجسم های زیبایی میاد پیش روم ک انگار واقعیه ن تجسم خلاصه منی ک ب هیچ وجه قانون جذب و این چیزا رو قبول نداشتم هیچ میگفتم اینا تیتر زرده الان کاملا باور دارم و خداروشکر ک هدایت میشم و نشونه هارو میبینم… انشاالله همگی سلامت و در راه درست باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سپیده رحمانی گفته:
    مدت عضویت: 1189 روز

    روز دهم سفرنامه من:

    خدارو هزاران بار شکر میکنم که تو این مسیر و سفر به صورت کاملا معجزه آسا قرار گرفتم…

    خداروشکر میکنم بخاطر حضور استاد عزیزم و‌مریم جان دوست داشتنی تو این جهان بی کران که دستی شدن برای آگاهی دادن به ما…

    خداروشکر میکنم بابت زیبایی ها و برکات و فراوانی های بی حد و‌ مرزش و قانون بی نقصش که من به هر چیزی توجه کنم از جنس همون وارد زندگیم میشه و چی از این قشنگتر و عادلانه تر…

    درسهای بزرگ و عمیق این جلسه برای من باعث شد گذشته خودمو به یاد بیارم، وقتی که تو جمع دوستان و فامیل همیشه تلاش میکردم جمعو تو دست بگیرمو شروع کنم از خاطرات گفتنو کاری کنم توجهات همه به من باشه و بخندن و ازم تعریف کنن (که تمام اینها از عزت نفس پایین و خود کم بینی) نشات میگرفت…

    من همیشه تو مدرسه،دانشگاه،جمع دوستان،جمع خانوادگی دلم میخواست کانون توجه باشمو همه بگن سپیده خیلی باحاله و شیطونه و میخندونتمونو خیلی دوست داشتنیه و از این تعریف و‌تمجیدا کنن…

    البته یه قسمتش واقعا نیت خالصانه ایی داشتم چون همیشه دلم میخواست تو هر جمعی که هستم باعث شاد بودن و انرژی مثبت دادن بهشون باشم ولی یه قسمتی که از همون کمبود عزت نفس میومد باعث ‌میشد بخوام خودنمایی کنمو الکی حرفای چرت و پرت و پوچ بزنم و به جای اینکه توجهم رو بذارم رو زیبایی ها فقط به چیزای بیخودی توجه میکردم…

    از اینکه تو این سایت و تو این خانواده و تو این سفر هستم خوشحالم چون دارم میفهمم که قبلا چقدر تو مدار پایینی بودم و چقدر از همه چیز دور بودم ولی تمام اونها درس و آموزش بوده برام،یعنی یه جورایی مادر طبیعت با قرار دادن من تو محیط های مختلف و تجربیات مختلف باعث شد که من کلی رشد کنم و الان تو این مرحله بفهمم که کجاها ضعف داشتم و آگاهانه از این به بعد فقط و فقط توجهم رو بذارم رو زیبایی ها و برکات و فراوانی و خوشبختی بی حدو اندازه و روابط بی نظیر و ثروت بی پایان …

    *من تعهد میدم که از امروز تا آخرین روز عمرم، آگاهانه توجه و‌تمرکزم رو تا جایی که میتونم بذارم روی نکات مثبت و زیبایی ها و چیزایی که دوست دارم وارد زندگیم بشه و آگاهانه به نکات منفی و چیزایی که نمیخوام وارد زندگیم بشه توجه نکنم و ذهنمو کنترل کنم…

    امید که بتونم در این مسیر سربلند باشم*

    استاد عزیزم و‌ مریمی جون ممنون از شما بابت تمام مهربونی ها و دانشی که در اختیارما میذارین️

    و ممنون از تمام دوستان هم فرکانسیم با مطالب عالیشون

    از خدای منان برای همه زندگی پر از سلامتی و شادی و درصلح بودن با خود آرزومندم

    در پناه الله یکتا

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  5. -
    محبوبه مهدوی گفته:
    مدت عضویت: 1029 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام دوستان خوبم

    در راستای تعهدی که به خودم دادم که به صورت تمرکزی روی کنترل ذهنم کار کنم دومین فایل از مجموعه کنترل ذهن رو گوش کردم ..چقدر در این چند روز درهای آگاهی زیادی به روی من باز شد و چقدر متوجه شدم که جهان چقدر ازاین تعهد من خوشحاله و به استقبال من اومده

    خوب در راستای موضوعات مرتبط با این فایل دقیقا همسر من و خودم در گذشته بسیار اینگونه بودیم که منتظر بودیم اتفاقی بیفته که بریم وبا آب و تاب برای بقیه تعریف کنیم و همین موضوع چقدر انرژی های منفی زیادی رو به زندگیمون آورد ..منتظر بودم اشتباهی از کسی سر بزنه و من برم برای بقیه تعریف کنم و بگم ببین فلانی با من چکار کرد وو کلی حس ترحم برای خودم بخرم وو بسیار موارد دیگه ..خدایا چگونه شکر این نعمت و این آگاهی ها رو به جا بیارم که متوجه شدم باید چیکار کنم خدایا خودت همتش رو به من بده که جذابیت این مسایل به کلی برای من از بین بره ..البته الان که من با قانون آشنا هستم خیلی بهتر از قبل خودم رو دارم کنترل میکنم اما باید هر روز بهتر بشم هر روز عالی تر و فرکانس ها فقط باید مثبت و مثبت تر بشه …من اگر هزار تا حرف بشنوم و یاد بگیرم ولی یکیش عمل نکنم چی میشه؟ایا تغییری در زندگیم اتفاق میفته؟نه من باید با عمل کردن به قوانین هر بار بهتر از قبل اعتماد به نفس خودم رو بالا ببرم که من میتونم کنترل ذهن کنم من میتونم و همین اعتماد بنفس منو می‌بره به فرکانس های بالاتر

    پس من باید فقط راجع به موضوعات دلخواهم و اتفاقات خوب زندگیم صحبت کنم غیر از این باشه من باید زبان در کام بگیرم …ممنونم از استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      محبوبه مهدوی گفته:
      مدت عضویت: 1029 روز

      سلام محبوب جونم

      امروز اومدم که پیامهایی که لایک کردم و مورد علاقهم بوده رو دوباره بخونم به این پیام رسیدم

      خب می‌خوام با خودت رو راست باشی چقدر عمل کردی؟مثلا تو بگی من عاشق استاد عباسمنش هستم بهترین استاد دنیاست ولی به حرفاش عمل نکنی چه فایده داره؟ خب تو که می‌دونی این صحبت‌ها دقیقا و منطقا بسیار درست و اصولی هست خوب معلومه که من وقتی شب تا صبح راجع به افراد نامناسب موضوعات نامناسب توی ذهنم صحبت کنم از همون مسایل بیشتر برام پیش میاد ..این یک قانونهههههه بپذیر و عمل کن و لحظه ای از این قانون تخطی نکن اگر لغزش کردی خودت رو بپذیر وببخش و دوباره از خداوند طلب کمک کن و متعهد شو

      وقتی من دارم از مشکلاتم از اتفاقات بظاهر بد زندگیم صحبت میکنم یعنی من چشمم رو روی نکات مثبت زندگیم بستم یعنی من ناشکری میکنم

      خب محبوب تو توی قرآن چی خوندی؟

      مگر شیطان به خداوند نگفته بود که من تمام تلاشم رو میکنم تا بنده هات ناشکربشن

      پس تو با تمرکز بر بدی ها میری تو دسته و فرکانس شیطان اونجا کجاست؟! شیطان کجاست؟ شیطان توی فقر و ناامیدی داره دست و پا میزنه

      حواست به خودت هست پشت کیو گرفتی ! دیگه نبینم و نشنوم راجع به هیچ مسأله از زندگیت بشینی با دیگران روضه بخونی هاااا

      یکم بخودت بیا خودت رو دوست داشته باش

      مگه نمی‌خوای شاد زندگی کنی؟ مگه نمی‌خوای خدا کنارت باشه مگه نمی‌خوای رو شونه خدا بشینی تا آرزوهات رو برات تیک بزنه پس لطفا قانون پذیر باش و عاشق حال خوب خودت باش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    محمد مردان نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1153 روز

    به نام خداوند هدایت گر و مهربانم

    خدایا شکرت که من رو در مسیر این اگاهی ها قرار دادی

    شکرت که اجابت کردی درخواست های منو

    خب یکی از واضح ترین درخواست های من این بوده که تغیر بدم اوضاعم رو تغیر بدم خودم رو تغیر بدم زندگیمو اره از بچگی این خواسته من بوده که بهتر بشم بهتر و بهتر و بهتر بخاطر همین هم الان با عزیزانی مثل شما همنشینم کرده خدای عزیزم خب جز شکر نعمت کار دیگه ندارم جز عشق کردن و لذت بردن کار دیگه ای نمیتونم بکنم

    جز ارام بودن و ایمان داشتن به نیرویی کمک کننده ته همواره با منه عاشق منه منو دوست داره و کمکم میکنه کار دیگه ای ندارم خدایا شکرت

    خب خیلی وقته که دارم سعی میکنم این تمرین رو بهتر و بهتر انجام بدم

    تمرین صحبت نکردن راجب موضوعاتی که دوستشون ندارم و دوست ندارم وارد زندگیم بشن .و صحبت کردن راجب موضوعاتی که دوست دارم وارد زندگیم بشن

    انصافا الان که این فایلو دیدم خدارو شکر خدارو صد هزار مرتبه شکر دیدیم چقدر موضوعات دلخواهم طی این یک سال بیشتر و برعکس نادلخواه کمتر و انگشت شمار شده اره انگار وقتی تو اهمیت نمیدی و توجه نمیکنی به اون نا دلخواه اون هم راهشو میکشه و میره پی کارش

    و معجزات و نعمت های خدا جایگزین اونها میشوند قانون خدا دقیقه و تغیری در ان نیست خدایا لحظه ای من رو به حال خودم رها نکن و همیشه در حال هدایت من به زیبایی های بیشتر باش به نعمت های بیشتر و خلاصه شگفت زده کردن من باش عاشقتم خدا جون

    بازم خدارو شکر دیروز تولدم بوده خوشحالم که اینقدر روی خودم کار کردم و در مسیر درست قرار دارم و تا تولد بعدی به امید الله مهربان کلی خبر خوب براتون دارم الهی شکر

    استاد عزیز ممنون بابت صحبت های درجه یکت

    خانم شایسته ممنون بابت زحماتت

    دوستان گلم مرسی بابت حضورتون

    خدایا شکرت بابت این همه نعمت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  7. -
    معصومه ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 1581 روز

    سلام به استاد عباس منش گرامی و خانم شایسته عزیز و دوستان خوبم

    چه قدر خوبه که خانم شایسته اون درک زیبا و نکته سنجی که از فایل دارند رو اول برگ سفر نامه می نویسند . دید گاه خانم شایسته نکته ای رو به من خاطر نشان میکنه که من از اون فایل درک نکردم .سپاسگزارم

    از صحبت های استاد در فایل های مخنلف درک کرده بودم که برای تجربه اتفاقات خواستنی و دلخواه قانون اینه که روی چیزهایی که میخواهیم و دوست داریم تمرکز کنیم و از ناخواسته ها اعراض کنیم .فکر میکردم اتفاقات نادلخواه که خیلی برای دیگران اتفاق میفته و دیگه پیش پا افتاده هستند رو تعریف نکنم .

    و امروز با متن خانم شایسته به این باور در خودم رسیدم که بله من خیلی هم حرف نمیزنم و اهل گفتگوی طولانی نیستم اما برای تعریف کردن اتفاقات عجیب و خاص که علت معما گونه هم دارند آماده ام و میخوام که اونا رو تعریف کنم چه مربوط به خودم باشه چه دیگران، و حتی خیلی وقتها از اتفاقات پیش پا افتاده ای که دیگران برای هم تعریف میکردند شاکی میشدم حتی میخواستم از زیبایی هم تعریف کنم باید خیلی عجیب باشه که برای همه خیلی تحفه باشه وگرنه تعریف نمیکردم و ساکت میشدم و الان دلیل انفاقات خیلی خاص که به قول خانم شایسته هر صد سال هم اتفاق نمیفته و برای من افتاده فهمیدم و درسته دقیقا همین ویژگی و باور من بود که باید درست بشه و به لطف شما این رو در خودم پیدا کردم و به قول استاد من حتی انتظار هم میکشیدم که حتی اتفاق خاص هم پیش بیاد تا اون رو تعریف کنم بله همینه ! و راه حلش هم این باشه که من از اون اتفاق اگر هم میخوام چیزی رو تعریف کنم اون قسمتی که برای من دوست داشتنی هست رو به یاد بیارم و بازگو کنم خدایا شکرت امروز که اینجا توی روستا و توجمع خونوادگی بودم از خیلی حرفها که میخواستم بگم اعراض کردم و در نتیجه هدایت شدم به این فایل که این ویژگی رو در خودم پیدا کنم خیلی خوب شد خدایا شکرت

    یه دنیا ازتون ممنونم که این صحبت ها رو گفتید و آگاهم کردید استاد عباس منش و خانم شایسته گرامی ازتون سپاسگزارم در پناه خداوند رحمان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    متینا عباسی گفته:
    مدت عضویت: 785 روز

    سلام به استادان عزیزم

    من در نزدیکان خودم این رو واضح دیدم که اخبار و رسانه هارو دنبال میکنن تا جلوی بقیه حرفی برای گفتن داشته باشن و بقیه بگن فلانی خیلی سرش میشه و باسواده…

    کافیه ازشون بپرسی چه خبر؟ سریع موضوع رو به گرونی و دلارو و… وصل میکنن…

    خداروشکر من و ابجیم خیلی وقته که داریم سعی میکنیم تمرکزمون روی نکان مثبت باشه.بعضی وقتا که یکی از دوتامون داره نکته منفی رو میگه، اون یکی سریع یاداوری میکنه که نباید حرف منفی زده بشه.

    خداروشکر هرروز درباره ی فایلا باهم صحبت میکنیم و همین یعنی تمرکزمون روی نکات مثبت هست…

    برعکس پدرمن هرروز ازاینکه ماشینش خرابه گله و شکایت میکنه و به هربهانه ای میخواد این رو برای بقیه ام تعریف کنه.

    باهرکسی حرف که میزنه سریع موضوع رو وصل میکنه به اینکه شرایط سخت شده، ماشینم خرابه و…

    میگه قطعات بی کیفیتن که سریع خراب میشن،جاده ها خرابن که ماشین خراب میشه و تهش وصل میشه به مملکت و افراد…

    نمیدونه که موضوع اصلی باورهاشه،فرکانسیه که داره با حرفاش به جهان ارسال میکنه و شرایط خودش رو با همون فرکانس ها میسازه.

    هرروز احساسش بدتر میشه…

    از یک لاستیک شروع شد و الان طوری شده که خرج ماشین بیشتر از خرج خونه شده…

    (خداوند هممون رو به راه راست هدایت کنه، راه انان که بهشون نعمت داده، نه انان که بهشون خشم کرده و نه گمراهان…)

    من واقعا از زمانی که سعی کردم از ناخواسته هام و از چیزهایی نگم که احساسم رو بد میکنه،زندگیم واقعا تغییر کرده.

    چون زمانی که ما از چیزی حرف میزنیم، چه خوب و چه بد،داریم اونو بلدش میکنیم و توی ذهنمون بزرگش میکنیم.

    مثلا وقتی داریم از فردی گلایه میکنیم و منفی حرف میزنیم، ناخوداگاه بعد از مدتی خودمون رو در برابر اون شخص ضعیف و ناتوان میبینیم و همین ضعف باعث میشه که ما احساس بد بیشتر نسبت به قبل داشته باشیم…

    وقتی زیاد هم برای خودمون و هم دیگران تکرار میکینم که مثلا فلان وسیلم خرابه و قطعات گرونن و… بعد از مدتی ناخواگاه خودمون رو ناتوان تر از قبل میبینیم که بتونیم اون وسیله رو درست کنیم و همین باعث حرکت نکردن ما برای حل موضوعاتون میشه…

    موضوع دیگه ای ام که هست اینکه بیشتر ما برای خریدن ترحم دیگران هم اینکارارو میکنیم و مدام از اتفاقات بدی که برامون افتاده برای دیگران صحبت میکنیم تا برامون احساس دلسوزی کنن و ما ببینیم که برای افرادی مهم هستیم…

    قافل ازاینیم که داریم چه فرکانس های ویرانگری رو ارسال میکنیم به جهان هستی.وقتی کاری برای جلب توجه و بدست اوردن ترحم دیگران انجام میدیدم، جهان هم موضوعات بیشتری رو برامون بوجود میاره تا ما از اون احساس بیشتر در زندگیمون تجربه کنیم.

    فرکانس ضعف و ناتوانی که بفرستیم، جهان فک میکنه که ما از اون احساس بیشتر میخوایم، پس با بوجود اوردن اتفاقات مختلف از اون احساس بهمون بیشتر میده…

    فرکانس توانمندی و قدرت بفرستیم، بازهم جهان با بوجود اوردن اتفاقات مختلف، کاری میکنه که ما اون احساس رو بیشتر تجربه کنیم…

    کلام ما قدرت داره و اگر این رو بدونیم، هرگز هرحرفی رو به زبون نمیاریم.

    اگر زندگی کسایی که اخبار میگن و یا بعضی بازیگرارو که هرفیلیم رو بازی میکنن، نگاه کنیم، کاملا متوجه میشیم که قدرت هست در کلمات…اغلب زندگی هایی پراز تنش و پر از احساس بد دارن.

    کسی که اخبار گوش میکنه، هرروز ناتوان تر از دیروز میشه چون کار و حرفه ی کسانی که گوینده اخبار هستن اینکه همه چیزرو به بدترین حالت ممکن تعریف کنن و موضوعات رو وصل کنن به یک دید منفی و حتی کوچکترین موضوعات بی ارزش رو هم بزرگ جلوه بدن…

    هیچوقت نمیان از یک اتفاق خوب و مثبتی که درجهان افتاده خبر بدن، همیشه دنبال این هستند که احساس بد تزریق کنن.

    توی دوران مدرسه برای هممون از جنگ نرم صحبت کردن.خب اینم دقیقا جنگ نرمه،طرف نمیاد اسلحه بزاره روی سر ما تا بهمون احساس بد بده،بجاش اخبار و فیلم هارو گذاشتن تا این کاررو انجام بده.فیلم های بظاهر زیبا، با بازیگران محبوب، اما در پشت پرده….

    احساس ما خیلی مهمه. همیشه باید کاری رو انجام بدیم که احساسمون خوبه…

    اگر حرفی، صحنه ای و…احساس مارو بد کرد، پس این یعنی اون چیزیه که ما نبود ببینیم و بشنویم.

    بقول استاد،باید دید خداگونه به موضوعات داشته باشیم، باید همچیز رو از دید خداوند ببینیم…

    سپاسگزارم استادان عزیزم برای تهیه و اشتراک این فایل باارزش…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      سپیده رحمانی گفته:
      مدت عضویت: 1189 روز

      متینا عزیز…

      مرسی از نوشتن این مطالب مهم و کلیدی که به نظرم هرچقدر هم تکرار شه نه تنها تکراری نمیشه بلکه عمیق تر درک میشه و بیشتر میتونه تاثیرات خودشو تو زندگی هامون نشون بده…

      خدای وهابم به تو و خواهرت و خانوادتون خیر و برکت و آگاهی های بیشتری عطا کنه

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        متینا عباسی گفته:
        مدت عضویت: 785 روز

        سپاسگزارم دوست عزیزم برای نظر محبت آمیز شما…

        درسته،هرچقدر جلوتر بریم هیچوقت آگاهی ها تکراری نمیشن حتی اگر جملات و کلمات تغییری نکنن… و هرچقدر بیشتر به دنبال درک این آگاهی ها باشیم خداوند هرروز بیشتر پرده هارو کنار میزنه تا ما بتونیم قوانینش رو بهتر از دیروز درک کنیم…

        امیدوارم خداوند به همه ی ما و از جمله شما سپیده ی عزیز قدرت درک کلماتش رو بده و کلامش رو برای ما آسون کنه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    آلما آسایش گفته:
    مدت عضویت: 1937 روز

    سلام استاد عزیزم آقای عباسمنش

    روزشمار دهم

    این فایل هم مثل همه ی آموزه هاتون عالی هستن.

    اگر بادقت بخونیم وروی تمرینات تمرکز کنیم تغییرات چشمگیری در زندگیمون رخ میده.

    تمرکز برنکات مثبت وصحبت درموردشون باعث میشه هرلحظه ارتعاشاتی متناسب با خواسته هامون رو ارسال کنیم وبزودی بتمام خواسته هامون برسیم. چون این یه قانونه ومو لا درزش نمیره.

    منم تلاشمو میکنم که دیگه فقط رو نکات مثبت زندگیم متمرکز باشم وبا اطرافیانم در مورد ناخواسته هام صحبتی نکنم.

    از استاد عزیزم وخانوم شایسته ی نازنین وهمچنین دیگر دوستانی حاضر در این جمع بزرگ ممنونم.

    در نور وآگاهی باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1536 روز

    سلام به دوستان عزیزم

    روز دهم روزشمار تحول زندگی من

    استاد در این فایل در مورد این موضوع صحبت کرد که خیلی از افراد هستند که اوضاع بد عجیب و غریب براشون بوجود میاد مثلا گیر یک آدم ناتو می‌افتند، مثلا شرایط بد عجیب براشون بوجود میاد مثل اینکه شهری که همیشه هواش عالی بوده روزی که اونها اونجا میروند آب و هوا به شدت بد هست و.. نکته مشترک تمام این افراد این هست که در مورد اتفاقات بد زندگیشون مرتب با دیگران صحبت می‌کنند و همیشه این انتظار رو دارند که اتفاقات بد بیشتری براشون بیفته. همیشه در مورد اتفاقات عجیب و غریبی که براشون رخ میده صحبت می‌کنند و این کار باعث میشه از این جنس اتفاقات بیشتر براشون بیفته. استاد به این نکته اشاره می‌کنه که ممکن هست اتفاقات بد کوچک ای برای همه‌ی ما رخ بده تو هر جایی که هستیم اما وظیفه‌ی ما این هست که اصلا در مورد این اتفاق صحبت نکنیم و خودمون رو متعهد کنیم که تحت هیچ شرایطی در مورد این اتفاق ناخواسته‌ای که رخ داده صحبت نکنیم. وقتی که این تعهد رو به خودمون میدیم که در مورد این اتفاق ناخواسته اصلا صحبت نکنیم – برخلاف عموم که همیشه دنبال یک گوش هستند که مشکلاتشون رو بهشون بگن و خودشون رو به قولی خالی کنند اما نمیدونند چه اتفاقات بدی رو دارند برای خودشون خلق میکنن و این خالی شدن نیست بلکه خلق اتفاقات ناخواسته شدیدتر هست – وقتی این تعهد رو میدیم که صحبت نکنیم در ناخودآگاه دیگه انتظار این رو هم نداریم که از اون اتفاقات برامون بیفته و چون این انتظار رو نداریم و دیگه هم بهش توجه نمی‌کنیم از این اتفاقات برامون نمی افته و اگر در مورد فقط اتفاقات خوبی که برامون افتاده صحبت کنیم و در مورد این اتفاقات حرف بزنیم همیشه اتفاقات عالی تر و بهتر و موفقیت‌های بیشتر برامون رخ میده و همیشه میتونیم بگیم که امروزم بهتر از دیروزم بوده چون فقط روی اتفاقات خوب صحبت کردیم و انتظار بوجود اومدن اتفاقات مثبت بیشتر رو هم داریم و طبق قانون با این توجه و با این انتظار اتفاقات مثبت بیشتر برامون رخ میده.

    چقدر این نکته‌ای که استاد گفت عالی هست. انصافا من نسبت به گذشته خیلی خیلی کم میشه که در مورد اتفاقات ناخواسته صحبت کنم اما اینطور نیست که اصلا هم صحبت نکنم و اینجور متعهد باشم که در مورد اتفاقات بد صحبت نکنم یعنی خیلی میتونم بهتر باشم و خیلی میتونم متعهد تر باشم. این خیلی توانایی عالی ای هست که آدم روی کلامش تسلط داشته باشه و تحت هیچ شرایطی در مورد اتفاقات ناخواسته صحبت نکنه و من باید روی این قضیه کار کنم و خودم رو متعهد کنم که بهتر از این حرفا عمل کنم و در ضمن باید خودم رو متعهد کنم که هر روز در مورد نکات مثبت و اتفاقات مثبتی که در اون روز برام افتاده صحبت کنم. حتی اگر کسی نیست که در مورد اتفاقات مثبت باهاش صحبت کنم خیلی عالی میشه که یک رکوردر بردارم یا موبایلم رو بردارم و در مورد اتفاقات مثبتی که در طول اون روز برام افتاده صحبت کنم کاری که خیلی موقع‌ها انجامش میدم و رکوردر برمیدارم و کانون توجهم رو مدیریت میکنم. باید این کار رو هم متعهدانه انجام بدم و نتیجه‌اش فوق العاده است چون به اتفاقات خوبی که برام افتاده توجه میکنم احساسم بهتر میشه و در ضمن یک عالمه اتفاقات مثبت هم خلق میشه. امیدوارم این تجربه به همه‌ی عزیزان کمک بکنه.

    عاشقتونم. براتون از خدای مهربان تنها فرمانروای قدرتمند کیهان ثروت، سلامتی، هدایت، عشق، مهربانی، محبت، توحید، عزت نفس، بهترین روابط و بهترین هماهنگی‌ها با خود رو آرزو میکنم امیدوارم هر روز زندگیتون بهتر از دیروز بشه و عشق کنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      جمال خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1272 روز

      سلام

      سپاسگذارم دوست خوبم

      من تحسین کردن دوستانم را دوست دارم واین کامنت را لذت بردم تشکر سپاسگذارم

      چقدر این نکته‌ای که استاد گفت عالی هست. انصافا من نسبت به گذشته خیلی خیلی کم میشه که در مورد اتفاقات ناخواسته صحبت کنم اما اینطور نیست که اصلا هم صحبت نکنم و اینجور متعهد باشم که در مورد اتفاقات بد صحبت نکنم یعنی خیلی میتونم بهتر باشم و خیلی میتونم متعهد تر باشم. این خیلی توانایی عالی ای هست که آدم روی کلامش تسلط داشته باشه و تحت هیچ شرایطی در مورد اتفاقات ناخواسته صحبت نکنه و من باید روی این قضیه کار کنم و خودم رو متعهد کنم که بهتر از این حرفا عمل کنم و در ضمن باید خودم رو متعهد کنم که هر روز در مورد نکات مثبت و اتفاقات مثبتی که در اون روز برام افتاده صحبت کنم. حتی اگر کسی نیست که در مورد اتفاقات مثبت باهاش صحبت کنم خیلی عالی میشه که یک رکوردر بردارم یا موبایلم رو بردارم و در مورد اتفاقات مثبتی که در طول اون روز برام افتاده صحبت کنم کاری که خیلی موقع‌ها انجامش میدم و رکوردر برمیدارم و کانون توجهم رو مدیریت میکنم. باید این کار رو هم متعهدانه انجام بدم و نتیجه‌اش فوق العاده است چون به اتفاقات خوبی که برام افتاده توجه میکنم احساسم بهتر میشه و در ضمن یک عالمه اتفاقات مثبت هم خلق میشه. امیدوارم این تجربه به همه‌ی عزیزان کمک بکنه.

      سپاسگذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: