چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 89

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Ati گفته:
    مدت عضویت: 1503 روز

    به نام الله یکتا

    رد پای شماره 10

    خوب امروز به لطف خدا ساعات بیشتری رو در حالت عرفانی بودم واقعا چقدر قشنگه وقتی حالت خوبه وقتی احساس نزدیکی با خداوند می‌کنی حتی در پرنده هایی که همیشه میبینی یه عشق خاصی رو دریافت میکنی و لذت میبری از دیدنشون چون آفریده پروردگارت هستن ..

    خدارو شکر امروز واقعا احساس کردم مدارم بالاتر رفته چون هم وجود نعمت های زیادتری رو در زندگیم شاهدم هم حتی خیلی از مسائل برام اهمیتشون رو از دست دادند و زودتر میتونم به احساس خوب برسم البته که نجواها هم همیشه هستن و در ساعاتی از روز اگر حواست نباشه تو رو تحت کنترل خودشون در میارن ولی خداروشکر که دیگه الان جنسشون رو تشخیص میدم و سعی میکنم بها ندم و سریع تر به احساس خوب میرسم واقعا خداروشکر میکنم.

    در رابطه با موضوع فایل باید بگم فکر میکنم اکثر بچه هایی که الان اینجا هستیم تجربه شو داشتیم که غرق صحبت مشکلات و ناخواسته ها بودیم حداقل در یه برهه زمانی و الان که آگاه شدیم به لطف وجود استادمون داریم سعی میکنیم که از ناخواسته هامون حرفی نزنیم تا حد توانمون البته چون به هر حال اکثر اطرافیان ما آگاهی ندارند و ما مدام در معرض شنیدن ناخواسته هاشون هستیم یه کم کار برامون سخته ولی شدنیه…

    این روزها از یه فایل با مدت زمان کم استادجونم هم حتی در حد پنج شش دقیقه خیلی آگاهی های خوبی دریافت میکنم و برام کلی نکته داره و از این بابت واقعا خوشحالم و سپاسگزار.

    خوب در رابطه با موضوع شروع کسب و کارم و آموزش دیدنم به یه کتاب فوق العاده رسیدم که در حال خواندنش هستم اما هنوز یه ضعفی که دارم اینه که روش متمرکز نشدم و حواس پرتی هم خیلی دارم این وسط یه بخشیش مربوط به امور بچه هاست و یه بخشیش هم واقعا مشکل از خودمه که زمانم رو هدر میدم امیدوارم خدا کمکم کنه و روی این جنبه هر روز کار کنم و بهبودش بدم.‌‌

    الهی شکر یا رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    سهراب سهرابی گفته:
    مدت عضویت: 1554 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد عزیزم

    من تو این مورد خیلی رو خودم کار کردم

    میتونم بگم ذهنمو جوری تربیت کردم که فقط درمورد زیبایی‌های جهان اتفاقات عالی حرف بزنم و هرجا درمورد چیزی که دوست ندارم بشنوم یا ببینمش اعراض میکنم و رومو بر میگردونم جایی که نتونم و مجبور باشم بمونم میرم تو رویاهام و تو اون فضا نیستم انگار

    خیلی خوبه اینجوری زندگی کردن

    کلا اتفاقات مثبت رخ میده

    من از وقتی اینو فهمیدم که خودم با افکارم دارم زندگیمو شکل میدم دیگه هر لحظه حواسم هست دارم چه افکاری به ذهنم راه میدم

    یه حرف خیلی قشنگ استاد داره (فرض کنید بالای کوه هستید و داری می افتی و تنها چیزی که می‌تونه تورو نگه داره یه خاره که اونجا سبز شده و من با تمام وجودم با دندونم با هرآنچه دارم اونو میگیرم که نیفتم چون می‌دونم اگه بیفتم صدر صد میمیرم من تو ذهنم هم همین کار رو با افکار منفی و توجه به نازیبایی ها کردم)

    استاد علی بود روز شمار تحول زندگی من

    در پناه الله باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    زیتون صابری گفته:
    مدت عضویت: 737 روز

    سلام استاد جانم خیلی دوستتون دارم.ازتون سپاسگزارم که انقددددددرررر تغییر کردین

    با دیدن تغییرشرایط زندگی شما من خدا رو بهتر و بیشتر ونزدیکتر شناختمش ،خیلی خدارو شاکرم که توی ادامه ی مسیر زندگیم من رو با شما که دستی از دستان خداوند برای من هستید آشنا کرد.خییییییلی دوستتون دارم.خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1477 روز

    به الله هدایتگر

    سلام دوستان

    به خداگفتم اون چیزی که بایدببینم وبشنوم روبهم بگووزدم رودکمه نشانه

    وای پس نکته اینجاست

    چندروزه ناخوداگاه به خاطرموضوعی به ناخواسته هام توجه میکردم درموردجابجایی خونه وحالم بدمیشدولی درکل سعی میکنم احساسموخوب نگه دارم ودرفرکانس مثبت باشمدامابعضی وقت هاحواسم نیست ودارم خودمودورمیکنم ازفرکانس مثبت ودراین فایل خداوندبه من هشداردادکه احمداگربه ناخواسته هاتوجه کنی اون روبیشتروبیشترمیکنی درزندگیت وحالت بدمیشه وطبق قانون اتفاقات بدروتجربه میکنی این یک قانونه

    خدایاکمکم کن که به خودم تعهدبدم که دراین مسیرالهی فقط درموردخواسته هام صحبت کنم ببینم بشنوم فکرکنم تحسین کنم وتمرکزکنم روی زیبایی هاونعمت های بینهایت تو

    چون به هرچی توجه کنی درمداراون قرارمیگیری

    به مشکلاتت توجه کنی مشکلات بیشتری روواردزندگیت میکنی

    به اتفاقات خوب زندگیت توجه کنی اوندهاروبیشترواردزندگیت میکنی

    این یک قانون است_

    شادوموفق باشید

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    محمد مهدی عباسی گفته:
    مدت عضویت: 972 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    روزشمار تحول زندگی من روز دهم

    بعد از دیدن این فایل و مطالعه دیدگاه های دوستان من فهمیدم در چند سال گذشته من از کجا ضربه می‌خوردم.

    دوستانی داشتم که فقط بلا و مصیبت را تعریف می‌کردند و تمرکزشون روی ناخواسته ها بود به جای. خواسته ها.

    از تمام زمین و زمان گله و شکایت داشتند و همه را مشکل دار می‌دیدند جز خودشان.

    وقتی با آنها هم صحبت میشدم از مشکلاتی که داشتند حرف می‌زدند ،من هم مثال هایی بزرگتر از آنهارا پیدا میکردم و برای آنها تعریف میکردم.

    ولی از وقتی با استاد آشنا شده ام و فایل ها را گوش داده ام سعی میکنم آگاهانه سخن بگویم و خیلی ساکت تر شده ام.

    وقتی با کسی هم صحبت میشوم که منفی است فکر میکنم تفنگ اون آماده شلیک است به هر نحوی شده فرار میکنم و خودم را دور میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    زهرا رضایی فرد گفته:
    مدت عضویت: 2320 روز

    بنام خدا

    روزشمار تحول زندگی من روز دهم

    طبق قانون منتظر هرچی که باشی یا خیلی بترسی در مسیر شخص قرار میگیرن دلیل اینکه افراد درمورد ناخواسته صحبت میکنن اینه که ذهن بیشتر به منفی ها توجه داره دلیل دیگه اینه که با مظلوم نمایی که عادت کردیم میخواهیم توجه دیگران رو به خودمون جلب کنیم فکر میکنیم اگه از موارد منثبت بگیم دیگران میگن چقدر ازخود متشکره و صحبتها ادامه پیدا نمیکنه و افراد دور میشن حسادت میکنن البته (باوریه که در حال رفعش هستم )مورد دیگه ای که درمورد منفی ها صحبت میکنیم اینه که میخواهیم اونا رو اززندگی مون بیرونشون کنیم ولی اشتباهه چون طبق قانون موارد بیشتری ازهمون جنس وارد زندگیمون میشه .ما دانشجویان موفقیت با بی توجهی و اعراض و صحبت نکردن درمورد ناخواسته ها انرژی های منفی رو به ماده تبدیل نمیکنیم

    درپناه خداوند سربلند و شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    الهه راد گفته:
    مدت عضویت: 681 روز

    سلام و درود برتمام عزیزان

    یکی از بدترین خصلت های انسان ها همین موضوعی هستش که استاد گفتن صحبت کردن در مورد مشکلات و دردهای زندگیمون برای دیگران من به شخصه این خصلت رو داشتم و فکر می کردم می تونم خودمو خالی کنم و یکم آروم بشم در صورتی که نه آروم میشدم با گفتن این حرفا، نه خالی، حتی طرف مقابلم هم بامن شروع می کرد به درد و دل کردن و تمام غم و غصه های اونطرف هم به غم های خودم اضافه میشد بعد از شروع به دیدن ویدیوهای استاد به خودم قول دادم دیگه از خوبی های زندگیم بگم …تا بدی بوجود نیاد ممنون استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1053 روز

    به نام خدای مهربان

    روز دهم تعهد من

    قبلا این فایل و دیده بودم وخیلی برام موثر بود همواره تلاش میکردم برای اینکه دل بقیه بسوزه دیگه از مشکلات نگم که طبق قانون بیشتر میشه با توجه من

    اغلب مردم در یک رقابت هستن که ثابت کنن کیه از همه بدبخت تره کی مشکلات بیشتری داره چون ارزش یک کار رو همه به داشتن مشکلات در اون کار میدونن

    کی شغل سخت تری داره

    کی معلم بدی داشته

    کی دوره بدی به دنیا اومده

    در این جور مواقع وقتی حرفی نزنی طرف میگه زندگی شما که خوبی راحته زندگی منو ندیدی

    یک جوری ارزش زندگیت رو میاره پایین که گاهی ته دلت رو خالی میکنه که تو هم دنبال نکات منفی توی زندگیت باشی

    تا نکنه زندگی در ذهن طرف مقابل کم ارزش تر میشه

    یه وقت هایی هم تو فر هنگ ما به چشم زخم اعتقاد و مدام سعی میکنه از چشم شور مردم دور باشه مشکلاتش رو به رخ دیگران بکشه

    خدارو شکر بعد از آشنایی با استاد مدام این رفتار رو کمرنگ تر کردم مدام حواسم بود توی سخت ترین شرایط وقتی که حسابم خالی بود وقتایی که ذهنم آشفته بود درباره این مسائل با کسی صحبت نکنم

    پشت تلفن از سختی زندگی نگم مدام بگم هوا خوبه بگم دیروز فلان جا رفتم خوش گذشت و …..

    جالبه کمکم دیگران هم از مشکلات کمتر میگفتن

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    زهره زیدآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1383 روز

    به نام خداوند خالق فرکانس

    سلام به استاد عزیز و همسفران گلشون

    سلام به دوستان عالی در این دانشگاه الهی

    این نکته را باید بدانم که هیچ وقت مسائل نادلخواه رو برای دیگران تعریف نکنم چرا که در مداری قرار می گیرم که سبب می شود همان وقایع را جذب کنم

    و باید خودم و عادت بدم به تعریف از اتفاقات خوب و تلاش کنم که مدت زپان بیشتری خودم رو در حال خوب نگه دارم

    کار آسانی برام نبود

    ولی به لطف خداوند مهربان ، مهاجرت خیلی کمکم کرد که بتونم خودم رو ، تواناییهام رو و خدای درونم رو بهتر بشناسم

    البته این و بگم از وقتی تصمیم گرفتم از بدیها نگم و حس ترحم نخرم در بین اطرافیان که من رو جور دیگری میشماختند ، دیگه جالب و دوست داشتنی نبودم چون دیگه مثل خودشون نبودم و این اتفاق خیلی به رشدم کمک کرد و به طور معجزه آسایی اطزافیانم غربال شدند و بینمون کیلومترها فاصله افتاد .

    الهی صدها هزار مرتبه شکرت که از رشد من حمایت میکنی .

    عاشقتم من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1218 روز

    سلام به بی نظیر ترین استاد توحیدی

    روزشمار تحول زندگی قسمت دهم

    من هیچ وقت یادم نمیاد که اینقدر ساکت شده باشم و بیشتر وقتها بجای صحبت کردن با دیگران در عالم خودم با خودم مشغول صحبت بوده باشم و این از زمانی شروع شده با صما استاد عزیز آشنا شدم

    من بخاطر محیط کاریم و سرو کله زدن با قشر جوان این باور داشتم که باید باهاشون گرم صحبت بشم تا با من صمیمی بشن و مشتریم بشن بخاطر همین هودمو مقید کرده بودم که با مشتریام همراه بشم هر چی میگن منم پیرو اونا باشم صحبت کنیم ،اغلب اوقات مشتریا شروع میکردن از مسائلی صحبت میکردن که اصلا جالب نبود و منم بی اختیار باهاشون همراه میشدم بطوری که زندگیم شده بود چرت و پرت گفتن ..

    اما وقتی که از استاد و آموزهای ایشون شنیدم که نباید راجب ناخواستها صحبت کنم تصمیم گرفتم حرف بیخود نزن و چرت پرت نگم البته که خیلی سخت بود برای منی که سالها شیوه زندگیم جور دیگه ای بود

    اما با تمام وجودم این قانون باور کردم بدون اینکه بفهممش فقط میگفتم استاد اینو گفته و من اجرا میکنم ..به همین منوال گذشت تا نتایج کم کم وارد زندگی من شد و فهمیدم داره اتفاقاتی میافته ،مثلا منی که 20 سال نمیتونستم راحت بخوابم بعد از چند ماه خوابم تنظیم شد و عین یه بچه کوچولو سرمو میزاشتم رو بالشت خوابم میبرد ،فکرهای الکی توی شرم کمتر شد آرومتر شدم و حالم داشت بهترو بهتر میشد

    بطوری که دیگه تصمیم گرفتم به همین منوال زندگی کنم و عادت کنم به شیوع از زندگی چون نتایجشو دیده بودم ،اما ماها طول کشید تا بفهمم چطور خودمو با خواستم هم فرکانس کنم و فکر میکردم یه تکنیک خاصی داره و بعضی وقتا خیلی کلافه میشدم تا اینکه یه روز بهم الهام شد،من هر وقت به چیزی توجه میکنم میافتم توی مدارش ،حالا چطور باید توجه کنم و این خودش یه سوال بود برام

    من هر وقت صحبت میکنم در مورد چیزی ،هر وقت فکر میکنم در موردش ،هر وقت تجسم میکنم ،در واقع دارم فرکانس اون چیز میفرستم و درارم بهش توجه میکنم به همین سادگی ،وقتی اسنو فهمیدم به خودم گفتم اینقدر ساده بود من نمیدونستم و دیگه با خودم تصمیم گرفتم که تعهد بدم فقط در مورد چیزهای حرف بزنم که میخوام نه چیزهای که نمیخوام و هر وقت خوب رو این موضوع کار کردم نتیجشم دیدم و هر وقت افسار ذهنم در رفتم نتیجه برعکس شد

    این فایل من قبلا دیدم ولی میخوام امروز به خودم تعهد بدم بیشتر کار کنم روش

    امروز یه اتفاقی برام افتاد که با اینکه اینقدر خوب رو خودم کار کرده بود ولی ذهنم خیلی داشت منو به بیراه میکشوند و این نشون میده جا داره رو ذهنم بیشتر کار کنم

    قضیه این بود که رفته بودم باشگاه و من معمولا توی باشگاه هنذفری میزارم فایلهای استاد گوش میدم امروزم همین کارو کردم گوشی گذاشتم جای که روی دستگاه ساخته شده برای گوشی و مشغول تمرین شدم یه هو دیدم ارتباطم با گوشی قطع شده و رفتم سراغ گوشی دیدم نیستش ،ذهنم شروع کرد به نجوا که گوشیم دزدیده شده و در حالی که اصلا نگران نبودم خودمو آروم کروم رفتم سمت در باشگاه که ببینم کجا ارتباط گدشی وصل میشه دیدم وصل شد پس فهمیدم گوشیم هنوز توی باشگاست فقط جابه جا شده خلاصه اینقدر چرخیدم توی باشگاه که دیدم گوشیم یه جای پرت گذاشته شده و فهمیدم که کار هر بنده خدای بود اشتباهی با گوشی خودش حملش کرد و وقتی فهمید گوشی خودش نبود همون جا گذاشتش

    خلاصه بخیر گذشت و از ظهر تا الان همش ذهنم میخواست بگه که گوشی یارو میخواست بدزده ولی منی که خودم بارها برام پیش اومده که وسیله ای رو بدون قصد اینطوری جابجا کنم مدام به ذهنم و نجواهاش میگم که بابا من خودمم همین کارو قبلا انجام دادم و اینطوری ذهنمو آروم میکنم که از فرکانسش بیام بیرون ..و البته که راجب این قضیه با هیچکس صحبت نمیکنم چون میدونم راجب هر چیزی صحبت کنی فقط داری فرکانسشو بیشتر میکنی و این یک قانون است ..

    سپاسگزارم از شما استاد بینظیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: