چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 89 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-18.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-06-24 21:44:182021-11-09 05:11:00چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
اگاهی های روز دهم !
این فایل اصول خوش شانس شدن را می آموزد …
این فایل منطبق بر قوانین کیهانی است که میگوید توجه تو باعث دعوت اتفاقاتی از جنس توجه تو در زندگیت میشود … وقتی من دوست داشته باشم درباره ی چیزهای بد و عجیب غریبی که در زندگیم رخ میدهد با همه صحبت کنم تا بلکه از این راه توجه جلب کنم که نشانه بارز عدم عزت نفس و محتاج تایید و توجه دیگران است با این کار کارت دعوتی میفرستم که خدایا من اتفاقات بد و عجیب غریب بیشتری میخواهم به من بده !
دوست عزیزمون اقای سید مرتضی که کامنتشون کامنت زیبا و سرشار از اگاهی بودن رو هم تحسین میکنم … به نکته ی زیبایی اشاره کردن !
ایشون گفتن که ما با صحبت کردن درمورد اتفاقات بد و عجیب و غریب میخواهیم که اون حس کمبود توجه رو با تایید دیگران و دیدن متعجب شدنشون جبران کنیم ! این کلمه متعجب شدن خیلی تو ذهن من زنگ زد خیلی خودمو یادم اورد که من دوست دارم با بقیه که حرف میزنم همش یه جوری اونارو متعجب کنم یه جوری اونارو بخندونم یه جوری به زور خودمو جوری نشون بدم که اونا خوششون بیاد …
نظر خودمو نگم و سبک شخصی خودمو نداشته باشم که بقیه بپذیرن
خلاصه که همه این کارا نشونه عدم عزت نفسه مصداق بارز شرکه محتاج دیگران بودن به جای محتاج خدا بودنه …
حقیقتش نمیدونم چجوری باید این شخصیتی که 20 ساله درمن شکل گرفته تغییر کنه این شخصیت ضعیف … اما در قدم اول من تعهد میدم که دیگه درباره ی اتفاقات بد عجیب و غریب و غیبت دیگه صحبت نکنم .. باید بتونم
در پناه حق
سلام به خانواده ی من
روز دهم از سفر نامه
«فایلو گوش کردم و طبق عادتم با هر جمله ای استاد که میگفت یه چیزی به یادم میومد و باورها و رفتارهایه اشتباهمو در گذشته متوجه میشدم که چقدر من نخواسته به خودم ظلم کردم شرایط بد و ناخواسته هارو برایه خودم خلق کردم»
این قسمتی از کامنت یکی از دوستانم است
این را به خودم میگویم کاش منم بتونم با هر جمله ی استاد به یاد اشتباهات و عملکرد خودم بیوفتم
و آن ها را اصلاح کنم
چون گاهی اوقات من به جای تمرکز بر خود ، با حرف های استاد یاد عملکرد خواهر یا برادرم میوفتم و آن ها را سرزنش میکنم غافل از اینکه خودم هم در آن موضوع جای پیشرفت دارم .
_
امروز من آگاهانه سعی کردم تمرکز کنم بر نکات مثبت و واقعا حالم خوب بود ، نه سردرد خاصی گرفتم نه چیزی
تازه کلی اتفاقات خوب رو برای خودم در آینده ایجاد کردم
منم خیلی اوقات خصوصا جدیدا ، داشتم اتفاقات نادلخواه یا موضوعات ناخواسته رو بیان میکردم برای دختر عموم یا خواهرم که حرفی برای گفتن داشته باشم مثلا یا غیبت میکردم یا یه خبری بهشون میدادم که نمیدونستن
خودم به این کار میگم تو حاشیه رفتن
اما خودم به ناچار انجامش میدادم چون فکر میکردم اگه نگم اونا هیچ حرفی ندارن که باهام بزنن
اما یه چیز جالب اینه که امروز که تصمیم گرفتم به چیز های مثبت و خواسته توجه کنم چند باری خواستم یه موضوع ناخواسته رو تعریف کنم اما جلوی خودم رو گرفتم و ساکت شدم ، اما جالبیش اینجا بود منی که مدت ها بود کسی با حرفام نمیخندید یهو یه حرفی میزدم همه خندشون میگرفتن و این چند بار امروز اتفاق افتاد .
و اینکه من دیروز بعد از مدت ها با کسی حرف زدم و اون از من خوشش اومد ، خیلی وقت بود یادم رفته بود که منم ارزش دوست داشته شدن دارم و لیاقت اینو دارم که کسی این قدر خوب باهام رفتار کنه
سیزده همون به در
مواظب خودتون باشین خدافظ
سلام دوستان عزیزم،و استاد عزیزم،امروز روز دهم سفرنامه من هست،این فایل منو به سالهای قبل برد،وقتی مجرد بودم خواهرم همیشه میگفت تو خیلی خوشانسی،این کلمه ایی بود که مدام اون تکرار میکرد،مثلا دانشگاه من سرچهارراه نزدیک خونه مون بود که سوار اتوبوس میشدم ایستگاه دومش پیاده میشدم،به محضی که به ایستگاه اتوبوس میرسیدم اتوبوس سرمی رسید و خیلی از این مسائل که تو خونه به خوشانس بودن معروف بودم،عوضش خواهرم طفلک 6 تا اتوبوس باید رفت و برگشت دانشگاهش بود از 6 صبح باید راه میفتاد اون سرشهر و تو ترافیک بود و خیلی موارد دیگه،و این یک تجربه از زندگی من بود،قبلا ذهنم خیلی آزاد بود خیلی وقتا در سکوت بودم ارتباط خوبی با خدا داشتم و بدون اینکه ذره ایی از قوانین جهان هستی اطلاعی داشته باشم قانون داشت کار خودشو میکرد پس نتیجه مهم اینه قانون کاری نداره تو آگاهانه انجام میدی یا ناآگاهانه اون همیشه مثل غول چراغ جادو به خواسته ها و احساس ما جواب میده،و این موضوع رو سالها از یاد برده بود چون درگیر زندگی متاهلی و مسائلی شده بودم که یادم رفت قبلا چطور ناخواسته از قانون پیروی کردم،امروز این فایل منو به گذشته ام برد و جالب بود.چیزی به عنوان خوش شانس و بدشانس وجود نداره همه چیز منم درون منه،بارها این تکیه کلاممون هست که عجب شانسی آوردم درحالی که الان به درک این موضوع رسیدم که چطور شانس به وجود میاد.سپاسگزارم استاد عزیزم که هرروز یه مطلب زیبا رو به من یاد میدی.
با سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
ودوستان گرامی
من بعد از شنیدن این فایل واقعا شگفت زده شدم
که چطور تا به امروز خودمو ادم بد شانسی میدونستم چون که همیشه نالیدم وهمیشه
اتفاقات بدی که برام رخ داده توجه کردم و درموردش فکر کردم و صحبت کردم
حالا که دارم فکر میکنم یک دوستی داشتم
که با این که پدرش زیاد ادم ثروتمند و موفقی نبود ولی همیشه شاد بودن
و این بشر شاید یک،سوم من هم کار نکرده از همه لحاظ
ولی معروف به ادم خوش شانسی بود اصلا نمتونم بیان کنم که چقدر این ادم خوش شانسی بود
رفتار هشو که دارم بخاطر میارم میبینم ادمی بود که همیشه اون اتفاقات خوب رور انقد با اب وتاب تعریف میکرد که ادم دلش میخواست جای اون باشه شاید اون زمان من خودم از لحاظ مالی ازاون جلوتر بودم ولی بعد این فایل فهمیدم که چرا خوش شانس بود همیشه
و الان که فکر میکنم بخدا کار خاصی هم اصلا انجام نداده ولی از الان خیلی خیلی نسبت به ماها وضعیت مالیش خوبه خونه خوب زمینهای زیاد ماشین خوب وزندگی شاداب تر نسبت به ماها داره و ناخداگاه به این موفقیت رسیده
چون تو خوانوادهی شادو بیخیال بزرگ شد
و این دقیقا اون حلقه گم شده ادم های بدشان هست که همیشه از شرایطشون ناراضین و این شده عادت روزانشون حتی اگه همه چیز هم بر وفق مرادشون باشه، که نمیشه این قانونه
ممنون استاد نازنینم که ای اگاهیها رو در اختیار ما قرار میده عاشفتم استاد انشالله خدا همیشه پشت پناهتون باشه
دوستون دارم عاشقانه همتونو
سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان هم مدار عزیزم
روزشمار تحول زندگی من
روز دهم
اول از همه تحسین میکنم شمارو استاد عزیزم با این چهره ی زیبا و این تیشرت خوشرنگ که خیلی بهتون میومد و اینکه چقد راحت و آروم خوابیده بود میکاییل عزیزم و من بیشتر نگاهم به اون بود و لذت میبردم و اینکه جاده های سرسبز و زیبای اروپا که واقعا رانندگی در اون لذتبخشه و خستگی ناپذیر
من واقعا فهمیدم که شانس اصن وجود نداره و ما خودمون با فرکانس هامون شانس رو زندگیمونو رقم میزنیم و از دید بقیه آدم خوش شانس یا بدشانسی هستیم
من اگه مدام سپاسگذار باشم و تحسین کنم و تمرکزم بر نکات مثبت هر چیزی باشه و مهمتر از همه احساسم خوب باشه لاجرم،تاکید میکنم لاجرم اتفاقات خوب پشت سرهم میوفته و بهش میگن خوش شانسی و بلعکسشم صدق میکنه
شانسو خودمون رقم میزنیم با احساسمون و بس
همه ی این صحبتهارو در درجه اول به خودم و باز هم به خودم و باز هم به خودم میزنم تا یلدم نره و آویزه ی گوشم باشه
ممنونم استاد عزیزم ازین آموزه های ناب و این آگاهی های فراوانی که در اختیار ما میزارین
یاحق
سلام به تمام دوستان عزیز و هم فرکانسی من امید دارم حال دل تان عالی باشد خدایا شکرت برای انترنت و این سایت بی نظیر خدایا شکرت برای استاد عزیزم و الگویی زنده گیم و خدایا شکرت برای زنده گی عالی شان که مرا به وجد میاره خدایا شکرت برای بودنم خدایا شکرت برای تلاش دوباره ام ، چند روز بود با خودم بسیارر بد شده بودم حالم بد بود چون اصلا تلاش نمیکردم برای خواسته هایم و روی نکات منفی متمرکز شده بودم حتی هر لحظه به مرگ خودم فکر میکردم و میکفتم اینقدر تلاش کردم نشد نشد و فرکانس های غلط میفرستم ولی بازم یک حس در قلبم میکفت صبر داشته باش عالی میشود عالی میسازد و امروز با خودم گفتم انسان اگر خود را بگذارد واقعا به ناکجا ها میرود اگر آگاهانه زنده گی نکند و خودش را کنترول نکند و شخصا خودم اگر یک روز آموزش نبینم چیز جالب اموزنده گوش ندهم و نخوانم آنقدر حالم بد میباشد که خودم میدانم بابت این هم شکر گذار هستم خدایا شکرت روز گذشته تفریح رفته بودیم آنقدر این طبیعت و این تفریح برای من خوشگذشت خد مرز ندارد چون همه جا را خداگونه می دیدم الهی شکرت امروز دهمین روز شمار تحول زنده گی من هست تا امروز پراکنده گوش کردم ولی امروزبا خودم یک تعهد نامه نوشتم که با تمام وجودم روی خودم کار کنم خدایا شکرت و چقدر این ویدیو استاد با تعهد نامه من هم خوانی داشت الهی شکرت
خدایا کمکم کنکه هر روز با اراده تر بهتر عالی تر. از روز قبل شومم خدایا شکرت میدانم هستی و مره بیش از خد دوست داری خدایا همین که هر لحظه مره هدایت حمایت و حفاظت میکنی سپاسگذار هستم خدایا شکرتتتتت صد هزار بار
سلام و عرض ارادت خدمت استاد گرانقدرم آقای عباسمنش عزیز و مریم خانم عزیزم و دوستان گرامی
خدارو شکر میکنم برای این آموزش های ارزشمند که لیاقت دریافت شون و کسب کردم ، ان شاءالله که عامل هم باشم .
خدارو شکر برای خوش شانسی های زندگیم ، که یکی از بزرگترین خوش شانسی های من ، ورود به این خانواده ی صمیمی و با عظمت هستش.
در روز دهم سفرمون ، بسیار سپاسگزارم از مقاله های بسیار ارزشمند خانم مریم شایسته ، که بسیار زیبا و فصیح، لپ مطالب آموزشی صحبتهای استاد و عنوان میکنند .دست مریزاد عزیزم !
خدایش اینها رو نمی دونستم ! متاسفم
” علاقه به صحبت کردن ” ، از علاقه به خاص بودن ، متفاوت دیده شدن ، مورد توجه قرار گرفتن نشاط میگیره .
فکر میکردم وقتی در جمعی صحبت میکنم ، دارم به احترامشون باهاشون همراهی میکنم .
از موقعی که با استاد و آموزشهای ارزشمندشون آشنا شدم ، خیلی خیلی سبک زندگیم و عوض کردم ، خداروشکر
دیدن هامو کنترل کردم ، هر چیزی رو نمی بینم
دیگه در مورد خاطرات منفی حرف نمی زنم و فکر نمیکنم
در مورد مسائل خودم حرف نمی زنم ، حتی به خدا ، فقط به صورت خواسته و با توجه به نکات مثبت و امیدواری به خدای خودم مطرح میکنم
و خیلی تغییرات مثبت در زندگیم انجام دادم ، خدارو شکر راضیم
یکی از بزرگترین باگها من ، پاشنه ی آشیل من ، دلسوزی و دخالت در مسائل خانواده ام هست .
اگه بتونم اینو حل کنم ، کلی زندگیم رو روال میفته !
البته که نسبت به گذشته 60 درصد بهتر شدم .
به امید و یاری الله
از الآن تصمیم گرفتم ، با توجه به آموزه های این فایل ارزشمند ، حتما این مسئله رو از راههایی که عرض میکنم حل کنم .
اول اینکه به رنج و لذت هایی که از این عیبم و برطرف کردنش عائد زندگیم میشه توجه میکنم .
کم کم خودم و ساده تر نشون میدم ، ساده حرف بزنم ، تا خودم و عقل کل ندونم و نشون ندم .
سعی کنم در عالم مثبت اندیشی خودم ، بیشتر شنونده باشم .
قبول میکنم ، با علاقه به خاص نبودن ، علاقه به دیده نشدن ، باعث رشد و تقویت عزت نفسم میشم .
با عزت نفس بالاتر از درون خودم احساس ارزشمندی بیشتری میکنم ، اون وقت خود دوستی بیشتری به خودم دارم ، خودم به خودم ، به دانش و عقاید خودم احترام میزارم ، و نیازی به مهم بودن و مورد توجه قرار گرفتن ندارم .
این صحبت ارزشمند استاد و در وجودم نهادینه کنم :
‘ ما هرگز قادر به تغییر زندگی دیگران نیستیم ‘.
‘ ما فقط مسئول زندگی خودمون هستیم ‘.
مگر جمعی یا کسی باشد که از خوشبختی ها ، از مسائل و موضوعات مثبت صحبت کنیم .
خوشحال میشم ، اگر دوستان نظر و راهنمایی در این مورد داشتید بفرمائید.متشکرم
در پناه نور و عشق الهی باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان فایل 10 بسیار انگیزشی وزیبا بود ممنونم واقعا استاد که پله پله اموزش گذاشتی هر کدام از این پله ها مثل هشداره برای من اگه خطا برم این چند روزی که شروع کردم میبینم توی خودم کسی بخاد غیبت کنه جثهشداره روشن میشه بخام قضاوت کنم هشدار روشن میشه بخام منفی فکر کنم هشدار روشن میشه میام بقیه رامقصر کنم هشدار روشن میشه میام نا امید بشم هشدار. روشن میشه و…..والان هم بحث زیبای زود که گفتین درمورد اتفاقات منفیتون هرچی صحبت کنیم فرکانس میفرستیم واقعا درسته ولی امروز اتفاقی برای من افتاد که امیدمون از دست ندادم خیییییلی خوبی برخورد کردم از خودم راضی بودم خداراشکاکرم برای داشته هام برای اتفاقات قشنگ زندگیم هر روز نشانه های زندگیمو میبینمو حالا متوجه میشم
خدایا شکرت که این مسیرو سرراهم قرار دادی خدایا شکرت که یه فرصت دیگه بتم دادی
خدایا کمکم کن بهتر از الانم بتونم فکرمو کنترل کنم قربونت برم
ممنونم از همه موفق باشد
عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم.
فکر میکنم یکی از دلایل اینکه ما بهصورت روزمره از اتفاقات بد با اطرافیانمون حرف میزنیم، اینه که حرفی برای گفتن نداریم،مثلا برای خودم پیش اومده که رفتم سر کار و همکارم تعریفی کرده و من هم به زعم خودم برای احترام و اینکه منم چیزی گفته باشم و فقط سکوت نکرده باشم،شروع کردم به تعریف کردن یک ماجرا و معمولا هم این ماجراها ناراحتکننده بوده؛البته که بعد از آشنایی با قانون،رو خودم کار کردم که از این مسئله جلوگیری کنم.
دومین دلیل شاید این باشه که اتفاقات وحشتناک هیجان دارند!و خب تعریف کردن اونا هم هیجانانگیزه؛اما خب باید جلوی این مورد و وسوسه شدن برای تعریف کردن این قبیل اتفاقات رو هم بگیریم.
سومین دلیل به نظر من این هست که غالبا میخوایم با تعریف کردن مسائل ناراحت کننده، ترحم بخریم کل واضحه اگر اهل عمل به قانون باشیم،باید از این مورد هم جلوگیری کنیم تا در مدار منفی نباشیم و فرکانس و هسته اون مورد رو جذب نکنیم.
یکی از دلایلش هم میتونه نوع نگاه ما باشه؛به این صورت که در سفر یا حضر یا غیره بهجای توجه به اتفاقات خوب،به مسائل بد توجه میکنیم و به اصطلاح روی اونها زوم میکنیم و همین باعث میشه اتفاق خوبی برای تعریف کردن پیدا نکنیم.
روزشمار تحول زندگی من فصل1 روزدهم
به نام خدای نور
سلام به استاد عزیزو خانم شایسته دوسداشتنی و دوستان عباس منشی.
خیلی جالبه من چند وقت پیش اگاهانه داشتم اتفاقات خوب رو برای اطرافیانم تعریف میکردم یعنی اتفاقاتی که دوسداشتم بیشتر و بیشتر اتفاق بیوفتن رو باخودم گفتم طبق قانون اگر من تمرکزم روی خواستم باشه و ازاون حرف بزنم بیشتر از اون خواستم وارد زندگیم میشه و اتفاقی که مثل معجزه رخ داده بود تو زندگیمو و کار کردن و مشتری هایی که داشتم رو برای اطرافیانم تعریف میکردم و نکات مثبت مدیر سالنی که باهاش همکاری میکنم رو واسه اطرافیانم تعریف میکردم و من اگاهانه اینکارو انجام میدادم و مدیر سالنی که باهاش همکاری میکنم واقعااا خانم محترم و باشخصیتی و اتفاقی فهمیدم ایشون هم از قانون خبر دارن ولی استادشون یه شخص دیگس ولی گفتن که فایل های استاد عباس منشم گوش میدن بعضی وقتا خلاصه وقتی فهمیدم خییلی برام جالب بود و کمی هم راجب این موضوع حرف زدیم باهم خداجونم من سپاسگذارم که به اون مدیر سالنی هدایت شدم که دقیقا مدنظرم بود خدایاشکررررت.
همه چیز توی زندگی من تغییر کرد من خییلی یهویی کار کردنم شروع شد با ادم خیلی محترمی اشنا شدم و همه چیز روون حرکت کرد دوتا مشتری داشتم مدیر سالن خییلی ازکارام راضی و دستی از دستان خداونده برای من انقدر که حواسش به کارم و هست و کمکم میکنه برای پیشرفت کردن توی کارم یهو به خودم اومدم گفتم عاطی تو الان دقیقااا جایی هستی که چند وقت پیش آرزوت بود چرا زیاد ذوقشو نداری؟چرا انگار عادی برات و میدونی همه اینا رقم میخورده و اصلا تعجب نکردی ازاین همه روون بودن و فقط سپاسگذار خداوند بودی؟چطوره که تو الان به یکی از آرزوهات رسیدی ولی اون ذوق و شوق زیااادی که تصور میکردی رو نداری؟دیشب به جوابش رسیدم خداوند از حرف های یکی از دوستام بهم جواب و داد من چون میدونستم همه چیز رقم میخوره و آرامش داشتم و حسم خوب بود و مطمئنننن بودم خداوند همه چیز و به بهترین شکل برام رقم میزنه و چند وقت پیش تنها کاری که داشتم کار کردن روی باورهام بوده ذهنم نجوا میداد که چقدر قراره رو باورهات کار کنی کی قراره همه چیز تغییر کنه سریع از خودم میپرسیدم من الان توی شرایطی که دارم برای رسیدن به هدفم چکار باید کنم؟یه صدایی از درون بهم میگفت صبرکن و کار کن روی خودت تاجایی که قدم اول بهم الهام شد خب الان پیج کاریتو بزن منم گفتم چشم اولین پست رو گذاشتم و همینطور به ترتیب پیش رفتم که الان پیج کاری من 15 تا پست داره که خداروشکر خیلی راضیم از محتوا و کیفیت پست هام.
الانم خیلی خیالم راحته چون من سپردم به خدا جوری که اون دوتا مشتری رو برام اورد بقیه مشتری ها رو هم برام میاره خدا خودش رزق و روزی و ثروت رو به کسب و کارم میاره من سپردم به خودش همه چیزو برام حل میکنه همه چیز روون پیش میره چون یبار برام پیش رفت یبار معجزه شد پس دوباره هم میشه من همیشه وقتی به خدا سپردم و ارووم بودم وارامش داشتم یه جوری همه چیز رو برام قشنگ چید که اصلا شاید من فکرشم نمیکردم انقدر خوب بخواد پیش بره خدایاشکرت خداجونم سپاسگذارممم.
کانون توجه من امروز روی نکات مثبت بود و وقتی ذهنم میخواست نجوا و احساس بد بده سریع به خودن میومدم و اگاهانه احساسم رو خوب میکردم و خیلی خوبه که روزم رو با سایت شروع کردم و انقدر حالم خوبه و احساسم خوبه چون چند روزی بود که کامنت ننوشته بودم و الان که نوشتم خیلی حالم بهترا انگار با نوشتن اون نکات مثبت زندگیم خیلی بیشتر به چشم میان خداجونم من سپاسگذارم که انقدر عاشقمی و به بهترین شکل هدایتم میکنی.
شاد،سلامت،موفق و ثروتمند باشید.