چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 90

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرزانه در مسیر آگاهی گفته:
    مدت عضویت: 1232 روز

    رد پای من در روز دهم سفرنامه

    سلام به استاد سراسر عشق و مریم خانوم عزیز

    چرا بعضی افراد بد شانس هستند؟

    من با یه دوستی اشنا شدم که معتقد بود بدشانس تر از اون ادم وجود نداره همیشه می‌گفت تمام دوستام اگه ازشون بپرسی بدشانس ترین فردی که دیدی کیه اسم منو میگفتن!

    جالب بود واسم ازش می‌پرسیدم مثلاً چی باعث شده ک اینجوری فکر کنی و یکی دوموردشو بگو؟

    بهم گفت من هرجایی ایران بخوام برم از شمال بگیر تا کویر لحظه ای که میرسم بارون و هوای بد میشه تا لحظه ای که پامو میزاشتم بیرون بهم میگفتن هوا عالی شد بارون بند اومد، این دوستمون با باور اینکه هرجایی بره هوا خراب میشه و بهش خوش نمی‌گذره در واقع شرایط رو واسه خودش از قبل فراهم می‌کرد.

    می‌گفت هرجایی پلیس ببینم چه راهنمایی چه انتظامی بدون هیچ دلیلی باید یه گیر بمن میدادن حتی توی اتوبوس 40 نفره اگه خوابم بودم بیدارم میکردن و ازم سوال و جواب میکردن!

    من که تا حدودی با قوانین اشنا بودم بهش گفتم ترس و نگرانیت باعث میشه اتفاقات و این شرایط ثابتو بخودت جذب کنی و گرنه چرا واسه بقیه اینجور پیش نمیاد؟!!!

    دوسه باری باهاش رفتم سفر و نزدیک هر ایست و بازرسی سریع صدای ضبط ماشین و کم میکرد خودشو مرتب میکرد و جدی می‌نشست و بمن می‌گفت پلیس پلیس یواش برو مراقب باش الان پیاده مون میکنن!!!!

    منم همیشه به حرفاش میخندیدمو می‌گفتم اون اتفاقات واسه تو افتاده قرار نیست منم تجربه کنم بعدشم پلیسا بامن دوستن و منو دوست دارن هیچوقت اذیتی از سمتشون به من وارد نمیشه و خب خیلی راحت بدون هیچ مسئله ای از ایست بازرسی رد می‌شدیم و این دوستمون در تعجب فقط سکوت میکرد.

    الان که فایل استادو گوش کردم از اون دوستم و تجربه سفرمون یادم اومد این دوستم دقیقا مصداق حرفهای استادهستن چون اکثر وقتا در حال تعریف اتفاقات عجیب و غریب بود و خب جهان هستی هم از همون جنس اتفاقات وارد زندگیش میکرد

    دوستم می‌گفت تو خیلی خوش شانسی و خب خدا برات پارتی بازی می‌کنه

    ولی من فکر میکنم جهان برای هیچکسی پارتی بازی نمیکنه و قوانین ثابت و بدون تغییر خداوند برای هممون یه جور عمل می‌کنه و اینکه چ شرایطی رو تجربه کنی بستگی به نوع نگاه و باورهات داره.

    استاد عزیزم ازتون سپاسگزارم بابت این اگاهی های ناب

    از مریم جان عزیزم سپاسگزارم برای ایده ی فراهم کردن این سفرنامه

    در پناه الله یکتا شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مهدی رجبی گفته:
      مدت عضویت: 3850 روز

      سلام و درود خانم پیروزی عزیز

      خیلی عالی و کاربردی مثال زدید

      آفرین

      کیف کردم

      دمتون گرم

      چقدر باورهای خوب و شیرین و خوشمزه و اساسی رو آوردید.

      یکسری از این باورها و جملات رو مدتیه روزانه دارم تکرار و تمرکز میکنم روشون حول و حوش اینها:

      من خوش شانسم همه باهام خوب برخورد میکنند.

      هر جا برم خرشانسم، خرشانسی اصن بد جور دنبالم میاد.

      آدمهای نیکوصفت و دوست داشتنی همش دنبال منن و سراغ منو میگیرن.

      همه منو دوست دارن و می‌خوان یک جورایی به من خدمت کنن و یاری برسونن،

      همه چیز به نفع خیر و خوشی من در جریانست.

      یادمه هر وقت صحبت از پارتی میشد مامانم بخوبی می‌گفت: پارتیت خداست.

      پارتی چیه! پارتی فقط خداونده،

      برای همینم دوران خدمت سربازیم که خیلیم نگران بودم سالها پیش وقتی میخواستم برم، وقتی ترسمو دادم به خدا، و پذیرفتم که خدا واسم پارتی میشه (چون قرار بود یک بنده خدایی کارمو درست کنه که نشد، خخخ) بعدها فهمیدم که واقعاً چقدر شرک آلود بود، البته اون موقع هم فهمیدم که باید توکل کنم و برم که همینکارم کردم، دیگه راحت و روون بهترین شهر و بهترین پادگان و یکی از بهترین قسمتها افتادم. بدون هیچ سفارشی.

      خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فرزانه در مسیر آگاهی گفته:
        مدت عضویت: 1232 روز

        سلام جناب رجبی عزیز ممنونم ازتون بابت توجه و نگاهتون

        من هم باورهای محدودکننده زیادی دارم که خیلی جاها عین ترمز دستی عالی و محکم عمل می‌کنه و واسم سخته همیشه و هر لحظه یادم بمونه که اینا فقط یه باوره و قابل تغییره همیشگی و ابدی نیست

        مامان بزرگم همیشه می‌گفت نفوس بد نزن یا همون پیش بینی کردن به بدی و شر

        من یاد گرفتم از بچگی حتی اگه شرایط خوب نیست هم حداقل نفوس بد نزنم و فکر میکنم این خیلی جاها باعث شده اتفاقات بد نیفته چون یه جورایی به استقبالش نمی‌رفتم.

        یکی از بزرگترین الطاف خداوند در زندگیم اشنا شدن با قوانین جهان هستی بوده که تونستم حداقل سعی کنم از زاویه بهتری به موضوعات نگاه کنم و هدایت شدن به سایت استاد و مخصوصا این سفرنامه شاید جایزه ی خداوند بمنه واسه اینکه حداقل یه جاهایی حتی کوچولو کوچولو بهش اعتماد میکنم و سعی میکنم فراموش نکنم تنها یک قدرت در جهان وجود داره اونم الله یکتا

        براتون از خداوند اگاهی، نور و هدایت میخوام.

        در پناه الله یکتا شاد باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مهساه گفته:
    مدت عضویت: 1760 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان خوبم

    درمورد تحلیل کانون توجهم که امروز بهم احساس بهتری داد

    امروز صبح قبل ار بیدار شدن یعنی بهتره بگم قبل از اینکه چشم هامو باز کنم یه چشمی گوشی را برداشم و چون از شب قبل فایل امروز را اماده داشتم بدون معطلی فایل را پلی کردم . چند دقیقه ای بهش فکر کردم به صحبت های استاد و نوشته هایی که خانم شایسته زحمتشو کشیدن را با جان دل خواندم.

    تایمی را کامنت های دوستان در سایت را خواندم.

    امروز آگاهانه توجهم را به مناظر طبیعت جلب میکردم چون تو مسافرتم و شمال هستم هر جا رفتم همش قشنگی بود و سرسبزی و مدتی هم کنار دریا بودم توجهم مدام به ابرهای خوشگل موج دریا درختها گل ها …

    و بعد به یکی از روستاهای خوشگل و کوهستانی اطرافمون رفتیم و توجهم به ادمهای شریف و ساده ای بود که مدت کوتاهی مهمون روستاشون بودیم با اینکه ما رو نمیشناختن هر کدوم که از کنار مون رد میشدن با لبخند سلام میکردن. و آقای میانسالی که با پدرم خیلی گرم گرفته بود و کلی از باغش برامون میوه آورد و با مهربونی ازمون میخواست بازهم بهشون سر بزنیم.

    جالبه قبلش حرف یه لحظه رفت که ادمها اینجورین و … از این حرفهایی که همیشه تو جمع شروع میشه و انتقادهایی که میشه … منم سریع گفتم نه ادمهای خوب زیادن خیلی ها خوبن و بعد رفتیم به اون روستا و انسانهای شریف که باهاشون برخورد کردیم و بعد همون جمع هم شروع کردن به تعریف که چقدر ادمهای مهربونین و…

    و بخشی از تمرکز و کانون توجهم هم به افراد موفقیه که چند روزه بهشون هدایت شدم و اینکه از شاگردهای استادن و اخیرا خیلی خوب دارن قانون را اجرا میکنند و نتایج خیلی خوبی گرفتن.

    امروز تا جایی که یادمه کانون توجهم آکاهانه روی این موضوعات یعنی سایت و کامنت های دوستان چند فایل از استاد ،

    طبیعت بی نظیر شمال ، مردم مهربون یه خطه از شمال

    و یکسری از شاگران استاد که خداروشکر نتایج فوق العاده ای اخیرا گرفتن

    همه اینها حسم را خوب کردن و کمکم کردن تا ذهنم را کنترل کنم .

    خدایا شکرت بابت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم که قوانین را دارم ازشون یاد میگیرم

    خدایا شکرت برای این جهان فوق العاده و انسانهای شریف و موحد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    امیر شرفی گفته:
    مدت عضویت: 908 روز

    سلام . روز 10 ام از سفرنامه.خداروشکر که الان اینجا هستم و این فایل و گوش دادم .

    ما با صحبت کردن در مورد موضوعی اون موضوع و به سمت زندگی خودمون جذب میکنیم اگر درمورد مشکلات صحبت کنیم توجهمون میره روی مشکلات و فرکانس مشکلات رو به زندگی خودمون ارسال میکنیم و اگر در مورد خوبی ها و زیبایی ها صحبت کنیم فرکانس خوبی و زیبایی و به زندگی خودمون ارسال میکنیم.

    متاسفانه ما علاوه بر اینکه از مشکلات خودمون میگیم خیلی هم دوست داریم درباره مشکلات دیگران صحبت کنیم درمورد نقص های دیگران صحبت کنیم و اصلا یادمون میره که مشکلات خودمونو حل کنیم.

    ما نباید مشکلات کار و زندگی خودمونو برای دیگران بازگو کنیم چون گفتن اون مشکلات که دردی از ما دوا نمیکنه فقط باعث میشه درد ها و مشکلات بیشتری و خودمون تجربه کنیم .

    اگر خودمونو متعهد کنیم که در مورد مشکلات صحبت نکنیم اونوقت مشکلات کمتری و تجربه خواهیم کرد و برعکس

    چقدر خوبه که فقط زیبایی های جهان رو ببینم و درمورد اون ها با بقیه بحث کنیم تا اینکه درمورد مشکلات و بدبختی هامون با بقیه جر و بحث کنیم.

    نمیدونم چرا الان اینجوریه که تا یکی میگه من فلان مشکل و دارم اونی که داره گوش میده میگه این که خوبه مشکل من خیلی بیشتر از تو هس انگار مسابقه بیان مشکلاته …با بیان بدبختی هامون و بدبخت نشون دادن خودمون انتظار خوشبختی هم میکشیم!!!!

    کلا کل کل تو بیان بدختی و مشکلات زیاده

    امیدوارم هممون فارغ از 99 درصد افراد جامعه به جای بیان مشکلات ،خوشبختی هارو بیان کنیم و تو بیان خوشبختی خودمون کل کل کنیم.

    تشکر از استاد عزیز . یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    اسماعیل جعفری گفته:
    مدت عضویت: 826 روز

    بنام خداوند مهربان و عشق هدایتگر

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان دوستان هم فرکانس خانواده عباس منش

    « دهم سفرنامه » چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟

    خدایا شکر کنم که این آگاهی‌ها را درک کردم و دریافت کردم و در مدارش قرار گرفتم خدایا من سال‌های قبل که این قانون رو نمی‌شناختم روزهایی که تنها بودم فکر می‌کردم چرا تنهام الکی الکی ناخوش بودم حوصله نداشتم سردرگمی بودم هیچی حالم بهتر نمی‌شد بهتر نمی‌کرد یعنی هرچی مثلاً می‌گشتم فکر میکردم که دیگران از من خیلی بهتره کاری درست انجام میدادم از نظری خودم ولی باز چیزهای ناراحت کننده می‌افتاد واقعا من در زندگیم دوست واقعی نداشتم فکر میکردم هیچکی به فکرم نیست

    یه روزی واقعا از ته دلم از خدا خاستم منو هدایت کنه و تورو بشناسم که منو به راه راست هدایت کنه به راه درست به راه زیبایی‌های رو ببینم وقتی که الان میبینم واقعاً حالم خوبه در یک کلام خوبه آرامش دارم از هیچکی کینه‌ای ندارم و با خودم در صلح هستم و هرجا میرم حالم خوبه یه حسی خوب دارم که پشتم گرمه که خدا با منو دوست داره دوست داره منو هدایت کنه واقعاً خیلی خیلی خوشحالم من در زندگیم نعمت‌هایی دارم که بهش توجه کنم به خاطر برکت نعمتم سپاسگزار باشم از خداوند مهربان و ذهنم کنترل کنم هر چیزی که می‌خوام توجه کنم در موردش حرف بزنم این باور در من شکل گرفته که هر خواستی داشت باشم محقق میشه چون از قبل چند تا خواستی داشتم اون موقع بزرگ بود برام و الان میبینم در زندگیم دارم خدا را شکر هرروز در درون من خواست‌های پیشتر شکل میگیره و دوست دارم مهاجرت کنم به بهترین کشور جهان زبانش هم انگلیسی باشه مثل استادم عزیزم جون انگلیسیم خوب من خودم از کشور افغانستان هستم کشور پر از ناخواسته تضاد ها خداراشکر می‌کنم بابت این تضاد ها که منو قوی تر می‌کنه و باعث پیشرفت من میشه و بدونم که چی چیزی می‌خوام در زندگیم داشته باشم و ازش لذت ببرم

    استاد عزیزم ممنونم ازت و هزاران برکت در زندگی خودت برگرده جهان خیلی قشنگیه وقتی که ما آرامش داشته باشیم و از خدا می‌خواهم ایمانم اشتیاقم درکم باورم عشقم پیشتر و پیشتر کنه هرروز ….

    بی‌نهایت سپاسگزارم ای رب العالمین ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1479 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام دوستان

    ردپای من درفایل10سفرنامه

    به هرچیزی توجه کنی اساس اون روواردزندگیت میکنی

    بایدحواسم باشه چی دارم میشنوم چی میبینم چی فکرمیکنم چی مینویسم چون همین هاباتکرارکردنش به واقعیت زندگیم تبدیل میشه

    بایدببینم توچه مسیری هستم اگه احساسم بده یعنی دارم دورمیشم ازخواسته هام

    اگه احسابم خوبه یعنی تومسیرهستم واتفاقات عالی روتجربه میکنم

    اولش سخته کنترل ورودی هاولی هرچه تمرین کنم دراین کاربهتروبهترمیشیم فقط بایدازخداوندهدایت بخوام

    خوش شانسی یعنی درصلح بودن باخودم وحال عالیم وانرژی مثبتی که دارم

    خوش شانسی یعنی ارامش داشتن وارام بودن وخونسردبودن

    شادوموفق باشید

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    نورخاتون هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 916 روز

    به نام الله مهربان

    سلام و درود به استاد عزیزم و مریم بانو

    خداروصد هزار مرتبه شکر که دراین مسیر الهی قرار گرفتم

    تصمیم گرفتم که همیشه از اتفاقات خوب زندگیم بنویسم تعریف کنم برای خودم برای بقیه ودیگه رفتارهای گذشته که نمی دونستم حرف زدن از مشکلاتم اتفاقات ناخوشایند زندگی م باعث میشه اتفاقات ناخوشایند بیشتر توی زندگیم بیوفته رو کنار بزارم خدایا شکرت که ی زندگی آرومی دارم ی دختر زیبا و سالم دارم خونه دارم زیبایی دارم سلامتی دارم و خدایا شکرت هر روز برام اتفاقات جالب وخوشایند وخوبی می‌افته خدایا صد هزار مرتبه شکر

    سپاسگزارم از استاد عزیزم

    استاد خیلی دوستتون دارم مریم جان خیلی دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    آمیتیس گفته:
    مدت عضویت: 4001 روز

    متن کامل فایل ارزشمند “چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟” تقدیم به دوستان عزیز هم فرکانسی:

    سلام. من یه ایده ای داشتم میخواستم در موردش صحبت کنم. خیلی موقع ها هست آدما میان مسائل خودشونو، اتفاقات رو و شرایطی که براشون به وجود میاد رو برای بقیه تعریف میکنن، حالا بعضی از آدما عادت دارن مشکلاتی که براشون به وجود میاد رو برای بقیه تعریف کنن، یعنی اغلب آدما به این شکل هستن و تعداد کمی هستن که سعی میکنن مسائل خوب رو تعریف کنن.

    وقتی که شما میخواید مسائل ناخوشایندی که براتون اتفاق افتاده رو بگید، اتفاقات عجیب و غریب، مثلا فلان جا رفتیم فلان بلا سرمون اومد، دستگیرمون کردن، بهمون تهمت زدن، جیبمون رو زدن، مشکل برامون به وجود اومد و یه جورایی دوست دارید که این چیزا رو برای بقیه تعریف کنید در مداری قرار می گیرید که اون اتفاقات رو جذب میکنید یعنی یه جورایی دوست دارید که یه سری اتفاقات عجیب و غریب ناخوشایند رو جذب کنید. یعنی مثلا بگی توی اون شهر که همه سالم بودن، آدم خوبی بودن، متمدن بودن، ما گیر یه آدم درب و داغون ناتو عوضی فلان فلان شده افتادیم که این بلا رو سرمون آورد! مثلا فلان جا که همیشه هوا خوبه و آفتابیه و مثلا لب دریا هست و اینا اون روزی که ما رفتیم اصلا یک طوفان و باد و بارون و تگرگ و … اتفاق افتاد که ما اصلا نتونستیم از اون منطقه لذت ببریم.

    وقتی که برنامتون اینه که در مورد مشکلاتی که براتون به وجود میاد صحبت کنید، مثلا رفتیم توی جاده ماشینمون این بلا سرش اومد، پلیس گرفتمون اینجوری شد، پنچر شد، فلان شد، بنزینمون تموم شد و … یه جورایی دارید به جهان در واقع درخواست میدید که از این اتفاقات براتون به وجود بیاره و اتفاقات عجیب و غریبی هم به وجود میاد اما اگر تمرکز کنید بر روی تعریف کردن فقط اتفاقات خوب یعنی مثلا به خودتون بگید آقا من خودمو متعهد میکنم توی زندگیم فقط اتفاقات خوبی که برام رخ داده رو به بقیه بگم، در مورد اتفاقات بد صحبت نکنم. اصلا همین که به خودتون تعهد میدید که نمیخواید در مورد اتفاقات بد صحبت کنید چون نمیخواید صحبت کنید انتظارش رو هم ندارید که اتفاقات بد رخ بده که بخواید بعدا در موردش صحبت کنید.

    وقتی آدم دوست داره یه موضوعی رو در موردش صحبت کنه یه جورایی داره جذبش میکنه که اون اتفاق بیفته بعدا صحبت کنه. وقتی آدم دوست داره در مورد مشکلاتش حالا چه تو خانواده، چه با بچه ش، چه تو کارش، با بقیه صحبت کنه یه جورایی خوشش میاد که یه حرفی برای گفتن داشته باشه دیگه، یعنی یه سری اتفاقات براش رخ بده که حرف داشته باشه برای گفتن و اون اتفاقات براش رخ میده. اما وقتی که انسان تمرکز کنه بگه آقا من فارغ از اینکه چه اتفاقی افتاده تو زندگیم، توی مسافرتم، توی محل کارم، با همسرم، با فرزندم، من فقط در مورد مسائلی صحبت میکنم که خیلی خوب بوده، که خیلی مثبت بوده، که خیلی اتفاقات خوبی برام رخ داده، من فقط در مورد اون صحبت میکنم، در مورد اتفاقات منفی صحبت نمیکنم و اگر تمرکزتون بر روی این موضوع باشه اتفاقی که میفته اینه که اتفاقات خوبی هم براتون رخ میده.

    الان که داشتم توی جاده میومدم یه لحظه فکرم رفت سر اینکه چرا بعضیا میان یه چیزای عجیب و غریبی تعریف میکنن؟ مثلا یه سری اتفاقات عجیب و غریب براشون میفته، مشکلاتی که برای بقیه به وجود نمیاد برای اون به وجود میاد. داشتم فکر میکردم نقطه ی مشترک این افراد اینه که اینا در مورد مشکلاتشون صحبت میکنن. یعنی مثلا اگر یه اتفاق بدی بیفته یه جمعی رو پیدا کنن هی اون اتفاق رو میگن که آره ما رفتیم فلان جا فلان بلا سرمون اومد، دوباره توی یه جمع دیگه، یه محفل دیگه، توی خانوادشون، توی جمع دوستان، فامیل، این دوست، اون دوست، این موضوع رو بارها و بارها تکرار میکنن انگار یه جورایی دوست دارن که در مورد این موضوعات صحبت کنن و من فهمیدم که وقتی انسان دوست داشته باشه که در مورد مشکلاتش صحبت کنه یه جورایی این مشکلات رو هم جذب میکنه یعنی این اتفاقات رو هم برای خودش به وجود میاره.

    حالا من خودم اغلب در مورد اتفاقات خوبی که هرکجا میرم برام رخ میده صحبت میکنم و گفتم باید خیلی بیشتر مراقب باشم و بیشتر در مورد اتفاقات خوب صحبت کنم و خودمو متعهد کنم که به هیچ عنوان در مورد مشکلات صحبت نکنم. بالاخره ممکنه یه سری مشکلات هم توی سفر، توی جاهایی که آدم میره براش به وجود بیاد، به هیچ عنوان در مورد اونا صحبت نکنم، به هیچ عنوان! با هیچ کس! و اگر بتونم خودمو متعهد کنم به این موضوع من مطمئنا در شرایطی قرار میگیرم که فقط اتفاقات خوب و شرایط فوق العاده رو تجربه میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      نجمه امانی گفته:
      مدت عضویت: 801 روز

      سلام آمیتیس عزیزم . امیدوارم هرکجا ک هستی در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشی. امروز میخواستم شروع کنم روی این فایل کار کنم ک وقتی کامنت ها رو خوندم متن فایل رو ک لطف کردی فرستادی ، دیدم . خداروهزاران هزار مرتبه شکر ک دوستان خوبی مثل شما دارم . خدا رو هزاران مرتبه شکر ک همه کارهام با باور راحتی مثل آب خوردن انجام میشه . خیلی خیلی ازت سپاسگزارم از خداوند برات بهترینها رو میخوام عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مژگان ز گفته:
    مدت عضویت: 1314 روز

    درودبراستاد مریم جان،دست اندرکاران ودوستان عزیز.

    روزدهم سفرمن

    خداروشکر که امروز روبااین فایل زیبا وآگاهی جالب طی کردم.

    گاهی اوقات مسائل واتفاقاتی برام رخ میداد که نمیدونستم توجه وجذب خودم بوده،بارها اتفاقاتی برام میفته که من دربارش فکر کرده بودم،از این قانون اطلاع نداشتم وخیلی تعجب میکردم که آخه چطور ممکنه؟مگه میشه؟بارها این موضوع برای من تکرار میشد،نمیدونستم که خودم جذبش میکنم،خداروصدهزار مرتبه شکر که این آگاهی واطلاع رو فهمیدم ومیتونم بااستفاده از قانون وباور خوب ،بهترینها وزیباترینها رو جذب کنم. خدایا شکرت سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    فاطمه جمالی گفته:
    مدت عضویت: 1019 روز

    به نام خالق زیبایی

    بنام خدایی که اگه دنبال زیبایی ها باشی

    اگه سپاسگذار باشی زندگیه تورو لبریز از زیبایی و نعمت می کنه

    به راستی همه چیز قانون

    خدایا انقدر امروزم زیبا بود که باید از کدومش بگم از صبحونه عالی که خوردم از راننده های بسیار خوش برخورد از اون خانواده فوق العاده ای که بزرگتربن نشونه بودن برام

    زنی که از صفر باشوهرش کلی نتیجه فوق العاده رقم زده بودن

    آدمایی که انقدر بامن مهربون بودن که واقعا کل روز مبهوت این مهر و توجه اشون نسبت به خودم بودم یاثروت و سلامتی واقعا احساس خوشبختی میکنم عمیقا

    نمیدونید چه روز زیبایی داشتم

    شاید اون لحظه اگه یه فردی منو از ظاهر میدید میگفت طفلک یا شاید دلش به حال من میسوخت

    اما من او لحظه خوشبخت‌ترین بودم

    لحظه ای که آدم‌های موفق و میدیدم که نتیجه گرفتن انقدر ذوق کرده بودم

    بازنی روبرو شده بودم که چقدر شبیه خودم بود و خدا داشت بخشی از آیند ام بهم نشون میداد چقدر آدمهای فهمیده و بادرکی بودن انقدر مهربون بودن که واقعا کلی درس گرفتم ازشون

    وهزاران تا اتفاق عالی که میتونم روزها بگم از زیبایی و نکات مثبت فقط همین یروز عالی که داشتم

    وبه راستی که همه چی قانون

    دوست عزیز که کامنت منو میخونی

    همه چی قانون همه چی به کانون توجه تو برمیگرده

    چیو میبینی به چی توجه میکنی راجب چه حرف میزنی

    چه حسی داری!!!!؟؟؟

    همونا میشن زندگیی که داری اگه لذت میخای عشق میخای پس عشق بورز زیبایی ببین تحسین کن

    سپاسگذارباش

    خدایا شکرت بابت مسیرزیبایی که توش قرار گرفتم

    خدایا هرلحظه مارو هدایت کن

    عاشقتونم همیشه شاد باشید در آرامش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    مهسا سالاروند گفته:
    مدت عضویت: 1042 روز

    بنام نگارنده ،هستی بخش.

    سلاااام به استادم و دست خدای من .

    استادم این روزا نشانه هارو دنبال میکنم ،نشانع هایی که بوی هدایت میشع،نشانه هایی که سخن محض خداونده،حرف و وحی منزله برام.

    این روزا با یه تضاد مواجه هستم تو زمینه ثروت و از خدا هدایت خواستم ،امروز به قلبم افتاد که باید روانشناسی ثروت 1 بخرم ،فکر میکنم زمانش رسیده تا این کارو بکنم ،از خدا میخوام پول خریدن دوره رو بهم بده تا با عشق فوق العاده ای دوره شروع کنم ،من تا الان سه دوره رو کار کردم و نتایج فوق العاده گرفتم،قبل دوزه راهنمای عملی قرار بود دوره ثروتو بخرم نمیدونم انگار خدا بهم میگفت هنوز وقتش نیست بهتره تکاملتو طی کنی.

    منم گفتم چشم ‌.

    اما امروز تمام روحم این دوره رو میخواد و از خدا میخوام راه خریدن دوره رو بهم نشون بده ،استاد من یکساله بطور جدی دارم کار میکنم و واقعا خودمو لایق ثروت میدونم ،از خدا هدایت میخوام ،همین روزا به امیدخدا دوره رو بخرم .

    و اماااا شانس و بدشناسی.

    اینا همه باور ها و پیش فرض های آدماست ،باور هایی که بار ها و بارهااا تکرار شدن قدرت گرفتن و بصورت اتفاق وارد زندگی ما شدن .

    شرایط ما چیزی جز چیزاهایی نیست که خودمون از پیش فرستادیم با:

    صحبت کردن راجبشون

    فکر کردن راجبشون

    توجه کردن راجبشون.

    وقتی اینا به قدرت کافی تکرار بشن ،افکار تبدیل به باور میشه باورم وقتی قوی شد،بصورت شرایط و اتفاق وارد زندگی ما میشه.

    خدایاااا هدایتم کن

    خدایا کمکم کن ایمان به تورو روز به روز قوی تر کنم.

    عاشقتونم‌.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: