چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 93
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-18.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-06-24 21:44:182021-11-09 05:11:00چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
سلام به استادعزیزم و خانم شایسته و همه دوستان
روزشمار روز دهم
امروز این فایلو گوش دادم و به خودم قول دادم که تحت هر شرایطی در مورد ناخواسته هام با خودم و دیگران صحبت نکنم و حتی اگه با تضاد و ناخواستهای در زندگی روزمره روبه رو بشم خواستمو بشناسم و از خواسته ام چیزی که میخام با خودم صحبت کنم و فرکانسشو بفرستم.
و از این روز به بعد وقتی با دوستان یا همکاران یا آشنا روبه رو میشم طبق عادت اونا میپرسن اوضاع چطوره خوبی و منم خواهم گفت خداروشکر خوبم اوضاع هم خوبه عالی . و از اوضاع کار و جامعه و غیره صحبت نمیکنم و تعهد میدم به خودم و حتی اگه طرف مقابلم خودش صحبت منفی بکنه من موضوع و عوض میکنم و اگه دیدم خیلی مایل به حرف زدن منفیه و گله و شکایته راهی پیدا میکنم که از پیش اون شخص برم . و اگه از جایی رد بشم و اتفاقی بد اتفاق افتاده باشه رومو برگردونم و از اون محیط برم .
خیلی اتفاقات ممکنه تو روزمون و زندگیمون اتفاق بیفته ولی من آگاهانه میخام با توجه به نکات مثبت و حرف زدن و فکر کردن درباره اونها فقط اتفاقات خوب برام بیفته .و زندگیم و خودم جهت بدم با کانون توجهم به صورت آگاهانه و تکرار مداوم.
در پایان خداروشکر میکنم.
مرسی از استاد و همه
به نام خدای مهربان
دهمین روز تحول زندگی من
چرا بعضی ها بد شانس هستند!؟
نکته مهم این فایل که قانون رو از یه زاویه متفاوت بررسی میکنه؛
وقتی انسان دوست دارد که دربارهی مشکلات و اتفاقات عجیب و غریب که برایش رخ داده صحبت کند و یه جورایی توجه و نگاه بقیه رو به دست بیاورد.
اتفاقی که میفته اینه که از همون مشکلات عجیب بیشتر براش رخ میده تا دفعه بعد با آب و تاب بیشتری از شدت گرفتن اون مشکل صحبت کنه و توجه بیشتری بخره :-)
غافل از آنکه داره به قعر چاه سقوط می کنه.
در مورد خودم بخوام بگم، چه قبل آشنایی با قانون و چه توی این 3 سال هرگز و هرگز علاقه ای به صحبت کردن از مسائلم نداشتم.
ولی در گفتگو های ذهنی خودم خیلی خوب این توجه رو انجام میدادم..
طوری که روز ها و روز ها بدون اینکه حواسم باشه که دارم چه بلایی سر خودم میارم، توی ذهنم به اتفاقات و آدم های ناخواسته قدرت دادم
ولی صحبت هرگز، حتی شنونده خوبی نیستم برای گوش دادن به درد و دل های دیگران ، از طریق نگاه هم به شدت مراقب بودم که چی میبینم…
حالا میفهمم قدرت کلام خیلی بیشتر از هر گونه توجه دیگری است..(قدرتمند تر از دیدن، شنیدن، کشمکش ذهنی داشتن….)
چون اطرافم پر بود از آدم هایی که چنان با خنده و آب و تاب از بیماری ها شون، از روابط فاجعه ی پر از دروغ و خیانت، از بی پولی و……. تا دلتون بخواد صحبت میکردند.
یه نمونه اینه همیشه یک کیسه پر از قرص رو با خودشون حمل میکنند و در مورد انواع بیماری های عجیب و غریب شون صحبت میکنند..
بقیه موارد هم که همه مون بهتر میدونیم مخصوصا در حوزه روابط..
اونم به صورت بزرگنمایی یعنی دقیق مصداق همین نکته ای که استاد در این فایل گفتن..
واقعا علاقه به خاص بودن و مورد توجه قرار گرفتن یه موقع هایی چقدر وحشتناک میشود. البته برای کسانی که به قانون آشنا نیستند.
یک باگی که من تازه پی بردم بهش که اونم یه جورایی تمرکز بر ناخواسته هاست و خیلی ریز بود،
اینه که از وقتی با قانون آشنا شدم، نتایج زندگی اون افراد رو میشینم تو ذهنم آنالیز میکنم و به خودم صد آفرین میگم که از اونا نیستم :-)
غافل از آنکه این هم یه نوع توجه که اتفاقا خیلی هم خطرناک هست،
چون به شدت احساس بد رو در من زیاد میکرد خدا رو شکر که متوجه ش شدم..
شاید یه دلیلی که کاملا از مدار این آدم ها خارج نشدم همین بود.
پس تحلیل نتایج و وضعیت دیگران ممنوع ×
همه ی این تجربه ها به من این درس رو میده که یک تعهد غیر قابل مذاکره بدهم تا به خواسته ها و زیبایی ها توجه کنم تا به احساس بهتری برسم ،
و این یعنی “خوش شانسی“
به نام یگانه معبود زیبایی من
سلام بر استاد نازنیم و مریم خانوم عزیز و تمااامی دوستان متعهد من
روز شمار تحویل زندگی من روز دهم
من الان این کامنت رو در. ساعت 12:43 دقیقه مینویسم در اصل باید قبل ساعت 12 مینوشتم و فایلو متنو میخوندم اما به چه دلیلی فراموش کردم دقیقا امشب داماد ما که یه سوپر مارک داره اومده بود و با آبو تاب داشت از کارگری که از مغازه ش دزدی کرده بود حرف میزد دقیقا با آگاهی های این فایل همزمان شده بود و منی که قوانین رو از استاد عزیزم یاد گرفتم نزاشتم اون حرفا بشه ورودی من ایرپادمو گذاشتم روی گوشم اصلا نشنیدم چی داره میگه چی نمیگه و آگاهانه حرفاشو نشنیدم خدایا بی نهایت سپاسگذارتم بابت این آگاهی های که بهم یاداوری کردی
اینکه گفتم باید قبل ساعت 12میومدم اما نشد اینو از قلبم شنیدم که اگر قبل ساعت 12میومدم اگاهی های این فایلو که توجه نکنیم به ورودی های نامناسب به چیزهای که دلمون نمیخواد برامون اتفاق بیفته گوش ندیم شاید ریشه ی متوجه نمیشدم و من آگاهانه گوش ندادم به اون حرفا چقدر حسمو عالی کرد و این همزمانی روز دهم با این شبو این حرفای که این ادم داشت میزد چقدر خدای من بی نظیره خدایا همزمانی های زیبای برام بساز
خدایا بی نهایت سپاسگذارتم
استاد عزیزم سپاسگذارم
مریم جاان مهربان بابت متن های زیباتون سپاسگذارم
به نام خدای هدایتگرم خدای شنوا و بینا
سلام به آموزگار توحیدیم استاد تو بهترینی
تو زیباترین خالقه خدایی
من شما رو تحسین میکنم که از همون اول تونستی ذهن نجواگر رو کنترل کنی و رامش کنی بدون هیچ الگویی بدون هیچ راهنمایی احسنت به شما و به باورت
احسنت به اون ایمانی که در بدترین مشکلات و بدترین روزهاتون تونستین در بالاترین حدش نگه دارین
صدای خدا رو بالا بردین تا صدای شیطان ضعیف بشه
تبارک الله که تونستین در اون وضعیت خودتون رو بکشین بالا دست مریزاد
واقعا خیلی سخته که در بدترین اوضاع اون جایی که ذهن همش وز وز میکنه کناره گوشت بتونی اعراض کنی از ناخواسته ها
بتونی توجهتو ببری سمته زیباییها و خواسته ها تلاش بسیار میخواد تا به این درجه رسیدن
فقط باید فایلها رو تکرار و تکرار و تکرار گوش داد تا ذهن رو آروم کنی و توان داشته باشی بکشی سمته چیزی که میخوای یه جهاد اکبر میخواد و بس
من بعضی اوقات که یکم اوضاع بهم میریزه شاید یکی دوبار شده؛ تونستم خودمو جمع و جور کنم اما زمان برده ( شاید یکی دو روز)
و باید روی خودم و افکار و باورهام بیشتر کار کنم که همون یکی دو مورد هم پیش نیاد خیلی بهتره که اون زمان از دست رفته رو صرف اهدافم کنم نه صرف افکار بیهوده و بی نتیجه که احساستو هم خراب میکنن و تو رو از خواسته هات دور میکنن
استاد ممنونم از شما که این سایت بهترین فضاست برای بهتر شده برای بدست آوردن آگاهی روزانه برای اینکه بتونی و یاد بگیری ساعات زیادی رو خوب بودن با احساسه خوب به من که خیلی کمک میشه
هر جا هستین دوستان عزیزم شاد و سلامت و ثروتمند باشین
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم و شما دوستان
در جامعه ی ما گویا این فرهنگ شده که وقتی در مجلسی، دور همی یی، با دوستی، رفیقی یکجا میشیم محور بحث و صحبت ها
یا مشکلات و اتفاقات بد زندگی خودما و انداختنش به گردن دولت،ملت، پدر و مادر، و خلاصه کسی غیر خودمان
و یا انتقاد و ایراد و بد گویی از فلان کسی که درآنجا نبود.
و منم که در همچو جامعه یی بزرگ شده ام و ازین قاعده مستثنی نبودم.
تا جایی که یادم میاد همواره اتفاقات بد زندگی و مشکلات را با همدیگر، هم با هیجان و هم به شکل گله کنان از روزگار که هعییی این روزگار با ما سر سازش ندارد، صحبت میکردیم.
که فکر میکنم یه جورایی حس ترحم همدیگر را برمی انگیختیم که
اگه تو اینقدر بیچاره یی من از تو بیچاره ترم
اگه فلانی با تو اینقدر بدی کرده با من بیشتر بدی کرده
اگه تو اینقدر بدهکاری من از تو بدهکار ترم
و حرفهایی ازین قبیل
و مدام در حال صحبت و توجه به مشکلات زندگی بودیم و این نوع اتفاقات بیشتر هم رخ میداد
در واقع اتفاقات مثبت و خوب زندگی را نه ما میدیدیم و نه به چشم میامد،
از بس که دنبال این بودیم که قرار است چه اتفاق بدی رخ بدهد.
و کلام ما و کانون توجه مان اتفاقات زندگی مارا رقم میزد.
ولی
خدا را شکر از وقتی که آگاهانه و در حد توان، توجه ام را گذاشته ام بر نکات مثبت زندگیم، نعمت هایی که دارم و مدام خداوند را بخاطر آنها سپاسگزاری میکنم،
و از مجالسی که بقیه از اتفاقات منفی و مشکلات شان صحبت میکند، دوری میکنم و در خلوت خودم روی برنامه های سایت کار میکنم،
خداروشکر اتفاقات مثبت زندگیم بیشتر و بیشتر شده و اتفاقات منفی که چشمگیر باشد رخ نداده است،
این در حالیست که من هنوز اول اول راهم
و هر روز بهتر از روز قبل میشوم
و خداوند را بی نهایت سپاسگزارم
و از استاد عزیزم هم بی نهایت سپاسگزارم که ما را از قوانین هستی آگاه میکند.
در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید
به نام خدای مهربونم
سلام به استاد بزرگوار
چه نکته مهمی! اینکه وقتی من درمورد اتفاقات بد با بقیه صحبت میکنم، درواقع خوشم میاد که از اون دست اتفاقات رخ بده تا من حرفی برای گفتن داشته باشم! واقعا این یک حقیقته و عکسش هم صادق هست، وقتی من درمورد اتفاقات خوب با بقیه صحبت میکنم، درواقع خوشم میاد که از اون دست اتفاقات رخ بده تا من حرفی برای گفتن داشته باشم! حالا انتخاب با خود منه!
من از امروز این تعهد رو به خودم دادم:
«من خودم رو متعهد میکنم توی زندگیم فقط اتفاقات خوبی رو که برام رخ داده، به بقیه بگم، درمورد اتفاقات بد صحبت نکنم!»
و چقدر عالی میشه که وقتی من “تمرکزم” روی این موضوع باشه، اتفاقات خوبی هم برام رخ میده!🩵
خدای من، عاشقتم و ازت سپاسگزارم که منو به این شکل عالی هدایت میکنی.
از شما استاد عزیز و بزرگوار هم بسیار سپاسگزارم که این تعالیم بسیار ارزشمند و مهم رو در اختیار ما قرار میدین.
به نام خدای مهربان
سلام به همه عزیزانم
مهمترین کار و سختترین کار از نظر من کنترل کردن ذهن نجوا گره
ذهنی که در هر لحظه نجواهای در گوشت داره که احساس میکنی داره کم میاری با تمام تلاشهای که میکنی
اما وقتی خدارو یادت میاری وقتی میگی خدایا به خودت سپردم وقتی میگی خدایا تسلیم تسلیمم دیگه کار راحتتر میشه و انگاری نوری در دلت روشن میشه که همون میشه نور ایمانت
یاد داستان قارون میفتم که موقع فرو رفتن کلی از موسی درخواست نجات کرد و موسی گفت نه . و خداوندگفت موسی ده بار از تو خواست اگر یکبار از من میخواست من نجاتش میدادم
و این آیه زیبا
وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًاود، و هر کس پرهیزکار شود خدا راه بیرون شدن (از عهده گناهان و بلا و حوادث سخت عالم) را بر او میگشایدجایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان میسازد و بر هر چیز قدر و اندازهای مقرّر داشته است
و این آیات که حجت رو تمام کرده که خداوند برایمان کافیست با کمی توکل و امید و پرهیزکاری مثل همین صحبت نکردن ها از ناخواسته ها مثل حال و احساس خوب داشتن با توکل به خدا همه چیز رو خودش درست میکنه و نیاز نیست ما سختی بکشیم و در این راه کم کم هدایت میشیم به اسانیها
و باید آسان بگیریم که جهان هم از روی طبع برای ما آسان بگیرد
خدایا شکرت
خدایا ما را هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین
در پناه خدای مهربانم باشید
بنام او که همیشه هدایتگر من است
امروز،هدایتی رفتم سراغ دفتر روزشمار زندگی من
روز دهم خالی بود
گویا قبلا،ی روزایی رو ک نتونسته بودم بهر دلیلی ببینم ادامه دادم و اون روز رو ندیدم
خلاصه که خدا در زمان مناسب و در مکان مناسب آگاهی لازم رو بهت یادآور میشه
قبلش سر پرونده ای با همسرم،نجواهای ذهنم داشت شروع میشد ک یجوری کنترل کردم و هدایت شدم به دیدن ای فایل،
درس عالی ای رو تذکر داد
اینکه تمرکز کنم رو خواسته ی خودم و نتیجه ای ک دوست دارم تجربه کنم
وجه خوب اون قاضی رو ببینم،و اونچه ک دوست دارم رو تصویرسازی کنم
از خداوند بی نهایت سپاسگزارم بابت حضورم در این لحظه تو این آگاهی ها،واقعا خدا مارو دوست داره اگ ازش کمک بخواهیم مارو به مسیر زیبا و مسطح هدایت میکنه
خدایاشکرت شکرت بابت داشتن استاد عباسمنش مهربانم
1402/9/9
بسم الله الرحمن الرحیم
همه چی برمیگرده به کانون توجه مان و عزت نفسمان
وقتی من احساس کافی بودن و لایق بودن داشته باشم از درون ،دیگه نیازی ندارم برای دیده شدنم و یا جلب توجه دیگران بخواهم هر صحبتی داشته باشم
و برای اینکه خودی نشون بدم به خاطر عدم عزت نفس فرکانس نازیبایی ها را به جهان ارسال کنم و همان را دریافت کنم.
وحالا هدف از تمرین ستاره قطبی را بیشتر متوجه میشوم آن قسمت از تمرین را که باید اتفاقات زیبایِ آن روز را به خودم یاد اورشوم و احساس زیبای سپاسگزاری را با تک تک سلول هایم حس کنم وبه قول استاد چه قدر الان چرخ زندگیم رون تر شده چه قدر راحت ارتباط برقرار میکنم با انسان های اطرافم ،چه انسان های شایسته ای در مسیرم قرار میگیرم،چه قدر آرام ترم صبور ترم،حضور خدا را بیشتر حس میکنم چه قدرزیبا دارم تکاملم را طی میکنم خدایا سپاسگزارتم خدایا شکرت…
باید متعهد شوم فقط شکارچی نکات مثبت باشم به خودم یاد آور شوم سپاسگزار باشم مرور و مرور کنم هر اتفاق زیبا را معجزه ای از طرف خداوند ببینم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه میگردد؟
هیچ!
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطرهها میماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا میماند
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
سلام به همه ی خانواده ی عزیزم
فایل دهم
ان قسمتی را مینویسم که دوست دارم دوباره تکرار شود
من همیشه دوست دارم همه جا ها ی دنیا را ببینم ، جنگلها ، کوهها، دریاها ، حیوانات و شهرها…….
خاطرات من از زندگی در اردبیل ، ورامین فنلاند
همه جای دنیا زیبایی های خاص خودش را دارد نمیتوانم بگویم کجا زیباتر است ، طبیعت متفاوت ، انسان های متفاوت ، زبان متفاوت همه نشان از قدرت بزرگ خداوند است
زمانی که در والکا زندگی میکردم بیشترین چیزی را که دوست داشتم سنجاب هایی بودن که مثل گربه های ایران در خیابان ها راه میرفتند و از این سو به آن سوی درخت می پریدند ، غذای انها میوه های درخت کاج بود ، اردک هایی که حیرت مرا برمی انگیختند و حتی موقع خوابیدن روی یخ ها می رفتند انگار آنجا برایشان گرم تر بود
دریاچه های فروان ، در هر منطقه ای که می رفتم چندین دریاچه بود ، سرسبزی چمنها ، آسمان صاف ، مردم ی که برخلاف شنیده هایم خیلی گرم و صمیمی بودند
تاریکی مطلق در ساعت 3 ظهر عجیبترین چیزی بود که میدیدم ، بارانهای فروان ، افتاب تنها آروزی مردم از جمله خودم بود.
یادش بخیر همیشه افتاب ورامین را با افتاب فنلاند مقایسه میکردم ، پرنده های به شدت تشنه ، درخت های نیمه خشکیده ، چیزی که حیرت مرا بر می انگیخت درختان میوه ی ورامین بود که با اینکه بارانی در کار نبود هیچ وقت بدون میوه نمی ماند اما در فنلاند با آن باران فراوان از درختان میوه به جز سیب خبری نبود ،خدایا سپاسگزارم چقدر دنیا زیباست
از ان سمت اردبیل را مقایسه میکنم ، که هم باران دارد هم افتاب و پر از نعمت و برکت خداوند است
حالا شهر تهران را با هلسینکی قلب فنلاند مقایسه میکنم ، شهری تمیز و زیبا جالب است بدانید امکانات تهران بیشتر از این شهر اروپایی است ،
خدایا سپاسگزارم که به من فرصت دادی تا قسمت های مختلف دنیا را ببینم ، خدایا این فرصت را دوباره به من بده تا بتوانم از همه ی زیبایی های دنیایی که برای ما خلق کردی لذت ببرم .سپاسگزارم