چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 96 (به ترتیب امتیاز)

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسین گرزدین گفته:
    مدت عضویت: 1914 روز

    سلام استاد خوبمون که تو یه 6 دقیقه هم به یه نکته ای اشاره میکنی که میتونی کلیییییییییییییی زندگی آدم رو تغییر بده. تو دنیایی که همه چیز با نظم و اساس خاصی داره پیش میره قطعا بدشناسی و خوش شانسی هم یه نظم و اساس داره. پایه و اساس هر چیز فرکانس های ماست پس بهتره ببینیم که ما داریم بدشناسی رو خلق میکنیم یا چیزه دیگه ای هستش؟ خب قطعا ما خالقش هستیم زیر که تنها قدرت موثر تو زندگیه ما قدرت خوده ماست نه هیچ چیزه دیگه، دارم به نزدیکانی از خودم فکر میکنم که بعد از شنیدن حرفای استاد چقدر رفتار و گفتارشون برام ملموس تره. همیشه از بدی میگفت و همیشه هم همه جا جذبش میکردن.

    یادم میاد تو روستامون قبلنا که با مردم ارتباط بیشتری داشتم نسبت به الان میشنیدم که میگفت فلان کس و فلانی وفلان اینا خیلی تخسن خیلی فلانن بد اخلاقن ، خیلی حرافشون برام جالب بود که چرا اینا حرفارو میزنن چون اون آدما دقیقا همونا با من خیلی خوب خیلی صمیمی و محترم برخورد میکردن اون وقتا که نمیدونستم جریان چیه ولی الان که یادم میاد میبینم من کلا تو زندگیه انگار اینجوری بدوم دید مثبت داشتم به آدما معمولن بد کسی رو نمیگفتم که بدیای بیشتر رو جذب کنم(البته یه وقتایی هم میکفتما ولی ن زیاد). بعد از آشنایی با استاد من خیلی آروم سعی میکردم خودمو ایزوله کنم و همشم بخاطر اینکه میدونستم اگه اجازه دم بخودم منم تو جمع برم و از بدی ها بگم و فلان شده بگم کلام پس معرکه است. و فایل امروز رو خیلی تایید میکنم خیلی وقته فقط خواسته هام حرف میزنم خیلی وقته همه چی برام خوبه واقعا یادم نمیاد چیزه خاصی که برام بد پیش رفته باشه در اون حد شاید یه مورد که باعث پیشرفتم شد اونم. و واقعا حق با استاده وقتی داری چپ و راست از بدبختی حرف میزنیم نکنه انتظار اتفاقای خوبم داریم؟

    نمیگم الان صد در صد درباری خواسته م حرف میزنم ولی میتونم بگم صد در صد درباری ناخواستم حرف نمیزنم.

    مرسی از استاد مرسی از بچه ها واسه کامنتای خوبتون و مرسی از خودم که یه مدتیه تصمیم گرفتم هر روز بنویسم تو سایت.

    عالی هستین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سارا sara گفته:
    مدت عضویت: 1732 روز

    رد پای روز دهم

    با سلام به استاد عزیزم و مریم جان

    خدارو شکر بابت اینکه امشب تو این روز از سفرنامه متوجه اشتباهاتم شدم

    یکی اینکه من شبها فایل رو دانلود میکردم و کامنت میذاشتم که امشب دیدم دیر شده و باید از صبح تعهد میدادم و انجام میدادم

    دوم اینکه چقدر من در جمع اطرافیان هستم و به صحبت های منفی آنها گوش میدم

    چقدر جالب که خودبخود به مسیر درست هدایت میشیم . وقتی تصمیم میگیری رو خودت کار کنی قدم به قدم بهت گفته میشه . خدارو شکر که امشب متوجه اشتباهم شدم .

    سپاسگزارم از شما استاد عزیزم و مریم جان،⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    ملیحه پاسلار گفته:
    مدت عضویت: 2269 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی🌿🌿

    ردپای دیگر در سفرنامه 🙂

    این فایل خیلی برای من مفید بود چون اگر موفق بشم در عمل به این صحبت ها و تکامل خودم رو طی کنم،اتفاقات خیلی خوبی در زندگی من خواهد افتاد و به موفقیت های بزرگی در زندگی ام خواهم رسید💖

    بازگو کردن اتفاق ناخوشایند انگار برای من یه موضوع کاملا طبیعی بود،که ناخودآگاه همیشه انجامش میدادم ولی این آگاهی میتونه خیلی به من کمک کنه

    با تشکر⚛️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    نسرين گفته:
    مدت عضویت: 1528 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به همگی و استاد و خانم شایسته نازنین

    خوب طبق تکلیف من امروزمو سعی کردم مثبت اندیش باشم و به کمبودها فکر نکنم و بابت داشته هام شکرگزار باشم

    امروز با آرامش و عشق خونمو پاک کردم تمیز کردم و همش میگفتم خدایا شکرت که خونه ای دارم که تمیزش کنم یه مکانی برای آرامش و امنیت دارم

    خونواده ای دارم که براشون خونه رو تمیز کنم و آماده کنم و که بعد بگن به چه خونه برق میزنه همه ی گردو خاکها رو تمیز کردم و جا برای تمیزی ها و پاکی ها و برکت و نعمت باز کردم

    درسته مستاجریم و خونه نداریم اما باز خدا رو شکر که هیچ وقت حتی یک ماه هم اجاره مون عقب نیافتاده خدا رو شکر ساختمون امن و تمیزی داریم همسایه هامون مهربونن و با هم خوب هستیم و مشکلی نداریم

    با آرامش و عشق پشت چرخم نشستم و شروع کردم به دوخت دو تا کار فانتزی و جدید و با خودم میگفتم خدایا شکرت بابت چرخم بابت ابزار م بابت سلامتی م که به راحتی هر کاری بخوام انجام میدم و خدایا شکرت که همیشه دنبال یاد گرفتن،آموختن و پیشرفت کردن هستم

    خدا رو شکر که دو تا پای کوچولو توی خونه‌م هست و با شیرین زبونی هاش میشه ساعت ها پاش بشینی و گذر زمان و کمبودها رو به باد فراموشی بسپاری 😍

    خدا رو شکر که با همین گوشی که الان دارم مینویسم کلی آموزش دیدم و پیشرفت کردم و همیشه وسیله ای برای پیشرفت م بوده

    و خیلی خدا رو شکر های دیگه

    و چه جالب که وقتی شروع میکنی به شکرگزاری تموم شدنی نیست

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت صد هزااااار مرتبه شکرت

    یا حق 🙋‍♀️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    بیتا احسانی گفته:
    مدت عضویت: 1956 روز

    بنام الله یکتا

    سلام به استاد جان جانانم و مریم خانم عزیز و دوستان هم فرکانسی عزیزم

    خداروشکر میکنم که دارم این مسیر زیبارو ادامه میدم و امروز رسیدیم به دهمین روز

    استاد جانم نمیدووونین چه اتفاقای جالبی برام میفته این روزا، هرچند کوچیک اما زیبااا… خدای مهربونم داره هررروز بیشتر از دیروز زیبایی هاشو بهم نشون میده و میدونم که این بخاطر توجه به زیبایی هاس

    درمورد اینکه توی تضادهایی هم که بهش برمیخوریم فقط جنبه ی مثبت اون رو ببینیم و درموردش حرف بزنیم، من این موضوع رو با وجود دونستنش، از یاد برده بودم شاید هم بخاطر این بود که تعهدی نداشتیم در موردش

    هرچند که حس میکنم تا الان خیلی خوب رعایتش کردم

    اما از امروز متعهدانه فقط و فقط قراره به جنبه های مثبت هر تضادی نگاه کنم و بس

    استاد جانم خداروووشکر که هستین و این آگاهی هارو بهمون میدین

    دوستتون دارم زیااد، همتون در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    حبیب الله صادقی گفته:
    مدت عضویت: 3957 روز

    به نام الله یکتا

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و همه اعضای این خانواده صمیمی

    منم در گذشته و قبل از آشنا شدنم با قانون خیلی جاها میشد که اتفاقات عجیب و غریب و منفی ای که برام افتاده بود رو تعریف میکردم و ناخواسته توجهم رو میبردم به سمت ناخواسته ها و اتفاقات منفی بیشتر، غافل از اینکه خودم با کانون توجهم اون اتفاقات رو به زندگیم دعوت میکردم. ولی خدا رو شکر مدت ها میشه که اتفاقات منفی و عجیب و غریب برام نیفتاده یا خیلی کم بوده، چون یاد گرفتم که توجهم رو ببرم به سمت تمرکز بر زیبایی ها و سپاسگزاری به خاطر داشته ها و چیزهای خوبی که وجود داره. اوایل شاید باید خودم رو کنترل میکردم که اگه یه موقع بخوام در مورد یه اتفاق خاص منفی در گذشته صحبت کنم جلو خودمو بگیرم و کانون توجهم رو کنترل کنم ولی الآن خدا رو شکر جوری شدم که خود به خود این اتفاق میفته و انگار کلا زبانم نمیچرخه که بخوام همچین حرفایی بزنم یا در مورد همچین چیزایی فکر کنم.

    امروز خدا رو شکر یه سری اتفاقات مثبت تو زندگیم افتاد: رابطه عاطفیم با همسرم خیلی بهتر از روزهای قبل بود و احساس بهتری نسبت بهم داشتیم. یه صبح پر انرژی رو شروع کردیم و یه صبحانه مقوی خوردیم و آهنگ های پر انرژی و مثبت گوش کردیم. کارم رو در کنار خانواده به نحو احسن انجام دادم و خیلی عالی پیش رفت. با پسرم یه فوتبال دیوانه وار بازی کردیم و کلی حال کردیم. کلی فایل از استاد گوش دادم و آگاهی های قبلیم رو مرور کردم. یه قسمت از زندگی در بهشت رو تماشا کردم. یه مقدار تمرین زبان انگلیسی انجام دادم و کلی نکته جدید یاد گرفتم. خدا رو شکر روز پربار و عالی ای داشتم و مطمئنا با تمرین تمرکز بر نکات مثبت میشه هر روزمون عالی و عالی تر بشه انشاء ا…

    خدا رو شکر که برگی دیگه از سفرنامم رو نوشتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    کیمیا گفته:
    مدت عضویت: 1457 روز

    سلام خدمت دوستان خانواده عباسمنش

    از وقتی متوجه این قانون شدم که نباید درباره ی ناخواسته ها و مسائلی که دوستشان ندارم صحبت کنم ، هرگز درد و دل نکردم و حتی به همین خاطر ارتباطم با بسیاری از دوستانم قطع شد

    اما خوشحالم چون به محض شروع این تعهد ، خیلی از آن مسائل دیگر هرگز برایم بوجود نیامدند

    پس شما هم حتما امتحانش کنید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    بهاره گفته:
    مدت عضویت: 1412 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان .

    از امروز متعهد می‌شوم که هیچ وقت راجع به اتفاقات بدزندگیم صحبت نکنم و راجع به اتفاقات خوب با بقیه صحبت کنم چون وقتی راجع به اتفاقات بد فلان تجربه یا فلان روز یا راجع به مشکلات و سختی ها م‌با کسی صحبت می کنم یعنی این که دوست دارم راجع به آنها حرف بزنم حرف بزنم و دوست دارم دیگران بدونند که من چه مشکلاتی دارم پس نتیجه این میشه که اتفاقات مشابه را جذب می کنم حالا تازه اگه به دیگران بگم چه مشکلی دارم مگه اونا میتونن مشکل من را حل کنن؟گیریم که فهمیدن ما چه مشکلاتی داریم نهایتش اینه که خیلی ما را دوست داشته باشند دلشون واسه مامی سوزه ولی مگه دلسوزی اونا کاری از ما پیش میبره؟ یا مگه من کمبودی در خودم میبینم که دلم می خواد مورد ترحم و دلسوزی واقع بشم؟ من باید در نظر دیگران خودم را فردی قوی ،محکم ،بزرگ با صلابت و با ابهت جلوه بدم نه یه آدم بدبخت، ضعیف و فلاکت زده،

    پس از الان با قدرت می گم راجع به مشکلاتم با کسی حرف نمیزنم 🥰یا علی مدد۱۴۰۰/۶/۲۱

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    محمدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1454 روز

    روز دهم سفر

    من در این روز که تازه از مسافرتی طولانی از کرمانشاه به نوشهر برگشتم و خیلی خسته بودم در واقع صبح امروز رسیدم اما این فایل زیبا رو دیدم و بسیار لذت بردم و حرفهای استاد رو بسیار قبول دارم . این که همش به دنبال صحبت در مورد موضوعی خاص باشیم جهان اون موضوع رو برای ما تکرار میکنه . اینکه بسیاری در مورد مواردی صحبت میکنند که بیشتر از بد شانسیه آنهاس باعث میشود که بیشتر باهاش مواجه بشوند . من بارها دیدم این مورد رو . شکر خدا من مدته زیادیه ک آگاهانه در این موارد صحبت نمیکنم . چند باری هم اتفاقاتی افتاد ک اطرافیانم میخواستند ک بهش پر و بال بدن و بگن شانسه تو بوده ک این چالش و تضاد برای تو رخ داده و من رو ناراحت کنند اما من آگاهانه جلوش رو گرفتم و گفتم که شکر خدا این به نفع من بوده . و بهشون پر و بال ندادم و حرف رو عوض کردم . و شکر خدا نتیجه اش هم خیلی زود معلوم شد و کمترین نتیجه اش همین بود ک حالم خوب بود و من قبلا اگر مواجه میشدم با چیزی ک دوس نداشتم بسیار در موردش صحبت میکردم و دلسوزیه اطرافیانم رو جلب میکردم و خودم رو قربانیه شرایط نشون میدادم اما از زمانی ک آگاهانه جلوش رو گرفتم و دیدگاهم رو تغییر دادم و دیگر به دنبال دلسوزی کسی نبودم و فقط خدا رو دیدم و با خدا زندگی کردم بسیار لذت بردم از هر اتفاقی ک افتاد اتفاقاتی که به ظاهر شاید جالب نبود اما برای من موردی بود ک میتونستم ازش لذت ببرم و نکته ای مثبت رو پیدا کنم و برایش خدارو شکر کنم .

    خداروشکر میکنم که این روز زیبا رو دیدم و در این سفر هستم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مهربانو گفته:
    مدت عضویت: 1470 روز

    سلام به همه ی عزیزانم در خانواده ی صمیمی و فهیم عباسمنش خصوصا استاد بزرگوار و خانم شایسته ی عزیز

    از دیدن این فایل خیلی لذت بردم همچنین از دیدن استاد عزیزم و ماشین لوکس و جاده ی سرسبز و زیبا و آقا میکائیل عزیز درخواب

    من با دیدن این فایل می‌خواهم به خودم این تعهد رو بدم که به یاری خداوند از این لحظه به بعد توجهم رو از روی نکات منفی احتمالی زندگی برداشته و فقط بر نکات مثبت توجه کنم و کاملا زیبایی‌های زندگیمو ببینم و با دیگران هم از اتفاقات زیبا و مثبتی که برایم رخ میدهد صحبت کنم

    الهی به امید تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: