چرا بعضیها خوششانس هستند؟ - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/12/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-12-31 19:34:522024-07-17 18:36:48چرا بعضیها خوششانس هستند؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلامی پر از عشق به شما دوستان اگاه و گلم از اینکه در این جمع صمیمی و اگاه هستم و به سمتش هدایت شدم از پروردگار جهانیان بی نهایت سپاسگزارم کریسمس مبارک بچه ها.
وایی وای وای استاد چه تصاویر و اهنگ قشنگی اهنگ اول فایل فوق العاده حس خوب بهم داد چه فیلم قشنگی از اون درختای رنگی رنگی تا بازی بچه ها حسابی لبخند رو لبام اورد چه مردمان شادی چه مردمان باحالی چقدر لباس رنگی خوشکل خدایا شکرت بابت این همه نعمت و زیبایی لباس های قرمز با پشم سفید وای شبیه قصه هاست چه رقص های زیبایی مخصوصا اون گردنبند های مهره ای رنگی زیبا حالم کردم به خدا. خدایا شکرت بابت حس خوبم سپاسگزارم که دیدم نسبت به انسان ها خودم خدای خودم تغییر کرد وقتی این فایل رو دیدم این خواسته در من بوجود اومد که حتما برم اورپا یا یک کشور زیبا که بتونم جشن کریسمس رو از نزدیک ببینم و شادی کنم و خوشحال باشم و سپاسگزار ممنون اسناد از فایل زیبا و پر از اگاهی نابتون خیلی خوب بود و واقعا حرف های شما منو بیدار کرد که اینقدر نگران اتفاقات بد نباشم و همیشه منتظر اتفاقات خوب و عالی باشم بازم یک دنیا ممنون
با سلام خدمت استاد گلم ودوستان وخانواده عزیزم
الان ساعت یک ونیم شبه ومن داشتم واسه خودم مینوشتم که یه ندایی گفت اینو توی سایت بنویس خداشاهده اینو صادقانه میگم به قران قسم من یه جمله ای قبلا خونده بودم که اگه درست گفته باشم نوشته بود که تغییر اولش سخته ووسطاش همه چی بهم ریختس و در آخر همه چی تغییر میکنه و خوب میشه بعد اومدم اینو حلاجی کردم برای خودم گفتم اوایلی که اصلا قانونو نمیدونستم به محض فکر کردن به خواسته اون نجواهای منفی شروع میشدن ومن در در یک دور باطل میافتادم وسریع تسلیم میشدم این دلیل حضور این همه ناخواسته در زندگیمه که من تا میومدم به خواسته فکر کنم در یک دور باطل میافتادم و چون پسر خوبی بودم و مقاومتی نداشتم. ذهنم یه خورده یواش تر به زمینم میزد وتمام زورشو نمیزد وعلت بعضی از خوش شانسی های کوچیکمم همین زود تسلیم شدنم بود چون نا آگاهانه از قانون رهایی استفاده میکردم و خواستمو بیخیال میشدم اما حالا که شروع کردم رو خودم کار کردن وقوانینو دارم میفهمم و استاد عزیزم داره بهم میگه که میتونم این شیطان ذهنو شکست بدم اونم زور بهش داره و داره با تمام قدرت زورشو میزنه که منو زمین بزنه و به همین خاطره که شاید یه جوارایی بیشتر از گذشته داره حاله منو خراب میکنه که فکرشم نکنم که میتونم شکستش بدم چون دارم میبینم که چقدر ناراحته وشروع کرده به کوشش چون احساس میکنم حالو اوضام از اول یه خورده شاید بدتر شده البته شایدم به خاطر اینه که من رو خودم حساس تر شدم وفکر میکنم این همون بهم ریختگیه وسطشه البته بگم همین که میبینم جلوم داره گارد میگیره یه جورایی خوشحال تر میشم(ذهنم)چون من کشتی گیر بودم و وقتی با کسی تمرین میکردم و برام گارد نمیگرفت دیگه میدونستم که اصلا هیچی حسابم نمیکنه ولی اگه. یکی دو خا ک ازش میگرفتم دیگه گارد میگرفت اون موقعی که گارد میگرفت من جسورتر میشدم و میدونستم که میتونم شکستش بدم خواستم ببینم این فکر درسته یا اگه بشه استاد یه فایلی در این مورد بذاره شاید این سوال خیلیامونم باشه ممنونم از همه دوستان گلم با آرزوی بهترینها
با سلام دیدگاه دوست عزیز محسن علیان خوندم و احساس کردم خوب در مورد دیدگاهشون جوابی به خودم بدم بعد ایشون
خداوند در قران بارها وبارها فرمودند انهایکه ایمان اوردند و در جلسات مذهبی شنیدم انهایکه به دل ایمان اوردند و انهایکه به زبان گفتند اشهد و ان لااله الاالله خیلی متفاوت بودن به نظر من استاد درست میگن مهمترین چیز ایمان یا همون باور وقتی باور داریم درخواست هم نمیکنیم دقیقا مثل رابطه مادر و فرزندی میمونه که یه مادر هر روز برای بچش نهار میپزه و اون سیر میشه اون بچه وقتی میخواد بره مدرسه درخواست نمیکنه که مادرش غذا بپزه وقای ایمان داشته باشیم خدا میدهد درخواستم نمیکنیم مثل یک کارمند که میدونه با حقوقش کرایه خونه غذا درمان وخیلی چیزهای دیگه تا اخر ماه امادست به خدا نمیگه خدایا کرایه خونرو برسون
اما برای یک مسافرت که پولش نمیرسه اگه ایمان داشته باشه میگه خدایا خودت برسون در غیر بی ایمانی میره سراغ وام از اینجور چیزا
خدا به ما میدهد حتی بدون درخواست در حد باورمون
امیدوارم دوستم اقای علیان دیدگاه منو بخونن
سلام. همیشه دوست داشتم و دارم جایی خونه داشته باشم که کلی آدم باحال و با انرژی دور و برم باشن تا هر روز برم بیرون و باهاشون معاشرت و بازی و گشت و گذار کنم.بیشتر هم دوست دارم یه جای برفی باشه و البته عاشق جای سر سبزو خوش آب و هوا هم هستم و جاهایی با اون خصوصیات هم توی تابلوم دارم.اینارو گفتم چون این فضایی که توی این کلیپ هست خیلی شبیه آرزوهامه. خیلی دوسش داشتم و خیلی باهاش حال کردم. خیلی از کفشای سید خوشم اومد و خیلی دوس دارم یه روزی ازین کفشا بخرم ولی هنوز اون اعتماد به نفس و عزت نفس کافیو ندارم واسه همین یه ایده ای به ذهنم خورده که برم توی مترو و با یه کسی که یه سازی بلد باشه بزنه بخونم. آگهیشم توی دیوار و شیپور زدم و تا الان دو نفر بهم پیامک زدن که خداروشکر اوکی بودن. فقط مشکل خودمم و کم روییم. ولی بریم سر اصل مطلب. فضای این کلیپ… آهنگای باحالش… مردم خوشحالش… شهر قشنگش… بچه های خوشگلش… اجرا کننده های بامزش و همه و همه ی زیباییاش. خیلی دوس دارم اون فضا رو تجربه کنم و از ته دل با یک شور و شوق سوزان(به قول سید) درخواستش کردم و دارم ازش به رهایی میرسم. با اینکه الان تقریبا هیچ پولی ندارم ولی یه حس خیلی قوی بهم میگه تا عید یا یکم بعد از اون ثروت1 رو به دست میارم یا بهتر بگم خلقش میکنم. خدایا شکرت که هر روز ایمانم بیشتر میشه… درکم از این انرژی که بهش میگیم خدا بیشتر میشه… شور و شوقم بیشتر میشه… رهاییم بیشتر میشه… حالم خیلی بهتر میشه… خدایا شکرت… دوس داشتم یه جایی باشم که علاوه بر پولسازی و جای خواب غذا، فقط کافی واسه کار کردن روی باورهام داشته باشم که خیلی قشنگ جور شد. اونم توی تهرانی که فقط دو هفتس برای اولین بار اومدم…خدایا شکرت که این چند چقدر آدمای باحال و هم فرکانس دیدم… چقد توی ترافیک شلوغ تهران اونم با این بارون جاده ها برام باز بود… چقد خیس شدن لباسام روی موتور و برخورد برف و بارون و تگرگ روی کلاه کاسکت حال میداد… چقدر مردم خوشرو شدن… چقد با من خوب و سرزنده حرف میزنن… البته همه ی اینها به خاطر فرکانسای خودمه به خودم قول دادم هر روز بیشتر و بهتر روشون کار کنم… ایشالا جهان هم شرایطو برام بهتر و بهتر و بهتر کنه…
خدایا شکرت واسه خاطر این سید حسین و اون تیپ سادش،عین خودم که هرچی دوس داشته باشم میپوشم.خدایا شکرت که همه ی شرایط واسه موفقیت و سپاسگذاری بیشتر من داره فراهم میشه… خدایا شکرت که دارم بزرگ میشم. خدایا شکرت…
آیا در زمین نگردیده اند تا ببینند فرجام کسانى که پیش از آنان بودند چگونه بوده است آنها بس نیرومندتر از ایشان بودند و زمین را زیر و رو کردند و بیش از آنچه آنها آبادش کردند آن را آباد ساختند و پیامبرانشان دلایل آشکار برایشان آوردند بنابراین خدا بر آن نبود که بر ایشان ستم کند لیکن خودشان بر خود ستم میکردند
دز این آیه انتهای آن اشاره می کند که بندگان خودشان به خود ستم می کنند . در همه جای قران می بینم به این اشاره می شود که خدا بدی و ستم را بر بندگانش نمی پسندد اما انسان ها به خود ستم می کنند . این قدر با وضوح بیان شده است که انسان ها خودشان را از نعمت ها محروم می کنند.
و کسانى که در راه ما کوشیده اند به یقین راه هاى خود را بر آنان مى نماییم و در حقیقت خدا با نیکوکاران است (۶۹)
این آیه توضیح می دهد کسانی که برای رسیدن به خدا و قوانینش تلاش می کنند از ما استفاده ششده است خدا علاوه بر هدایت به آنها آگاهی می دهد و همراه انهاست
سلام به استاد و همه عباسمنشی های عزیز. استاد این فایلتون راجع به خوش شانسی خیلی جالب بود و جالبتر از اون فیلمبرداری از برنامههای زیبا و جذابی که در آمریکا هست و ما رو با فرهنگ مردم آمریکا آشنا میکنه. ازتون سپاسگزارم. نکته جالبش اینه که مردمان آمریکا خیلی شاد هستن.
با سلام به استاد گرامی
این فایل هم مانند فایلهای قبلی بسیار عالی بود استفاده کردم بیشتر از ویدئو کارنوال شادی انرژی گرفتم با خودم فکر کردم تفاوت کشور ما در ایجاد شادی و نشاط با کشور آمریکا است . این نشاط و شادابی انسان را به وجد می آورد و ایده های خوب به ذهن می رسد اما در حال غم و اندوه چیزی به ذهن نمی رسد . از دیدن چنین شادی ها و کارنوال های انرژی بخش و شاد بسیار خوشحال شدم و آرزو کردم که بتوانم در چنین محیطی زندگی کنم
با سلام خدمت تمام دوستان و استاد عزیزم
من حدود 6ماهه که با استاد آشنا شدم من تمام کتاب های استاد رو تهییه کردم و خوندم و دارم روی خودم و باور هام کار می کنم نتایج داره خودشو نشون می ده البته خیلی کوچیکه مثلا یه هدیه بوده، پیشنهاد دوستم برای یک مسافرت و…
امیدوارم شاد، سلامت و موفق باشین
ببخشید میشه بگین چه کتاب هایی خوندین؟
سلام به همه دوستان و استاد همیشه خندون :)
راستش استاد من حدود یک ماهه با سایت تون آشنا شدم و حرف های زیباتون رو گوش میکنم
میخوام یه قضیه ای به صورت خلاصه وار از زندگی خودم بگم
من دوستان زیادی دارم و همیشه با اونا میریم بیرون. و دل به کوه میزنیم و میریم حسابی صفا و ناهار عالی دل کوه درست می کنیم. ولی هر بار که میرفتیم بیرون عوض این که حال من خوب بشه حالم بدتر میشد.( و اینجا استاد میگه ذهن میتونه از یک بهشت واقعی یک جهنم واقعی بسازه)
و دلیل این که حالم بدتر میشد رو پیدا کردم….
استاد تو یه فایلی میگن نگاه حسرت بار به زندگی و نگاه امیدوار به زندگی. من نگاه حسرت بار به زندگی داشتم
یه زوج جوانی که میدیدم با هم لبخند کنان حرف میزنن آشفته میشدم و حسرت تمام وجود مرا میگرفت. و با ناراحتی با خودم زمزمه میکردم:
هییییی با این وضع اقتصادی من کی کار پیدا کنم؟! کی میتونم ماشین بخرم؟! و کی ازدواج کنم؟!
و واقعا من دیگ تحمل تنهایی رو نداشتم. چون خیلی از دوستای من ازدواج کرده بودن. و من روز به روز بدتر
با هر بیرون رفتن انگار داری هیزمی به یک آتیش بزرگ اضافه می کنی :(
نمیدونم چطور شد با این سایت آشنا شدم. و خدای مهربان را بسی شاکرررررررررم :)
حدود یک ماهه دارم رو باورام و قوانین کار میکنم
امروز به خودم میگفتم من با یه ماه گوش دادن به صحبت های استاد اینگونه تغییر کردم و یا حالم عالی شده اگه یک سال کار کنم چی میشه؟!؟!. وااااااووووو :)))
و به این نتیجه رسیدم امید یعنی زندگی :)
دوست دار همتون :))))
سلام دوست عزیز حضورت رو در جمع خانواده صمیمیمون تبریک میگم
دوست خوبم از این به بعد با دیدن هر صحنه زیبا ، تحسینش کن و خدا رو بابت دیدن زیباییها شکر کن . اینجوری دلت آروم میشه و فضایی برای خلق این موقعیت برای تو ایجاد میشه . دوست عزیز با خواستن خوبیها برای دیگران ، مدارت بالاتر میره و خودت بعد از مدتی جزو همانها خواهی شد.
سلام دوست من. ممنون که پاسخ دادی
سعی میکنم این قوانین رو اجرا کنم. موقعی که قوانین رو اجرا میکنم حالم خیلی خوب و با شور و شوق حرکت میکنم به سوی اهدافم. ولی گاهی دوباره حالم بد میشع و برمیگردم به کارهایی که تو گذشته انجام میدادم. این کار تو این 40 روزی که با سایت اشنا شدم حدود 20 بار برام اتفاق افتاده
دور روز مثه گذشته دو روز مثله الان.