چرا بعضی‌ها خوش‌شانس هستند؟ - صفحه 42

سلام به همه خانواده عزیزم

هر چه قدر که بیشتر با شماهام،بیشتر احساس صمیمیتی که بینمون هست رو تجربه میکنم،اون احساس قشنگی که بین کامنت ها موج میزنه و عاشقانه هرکسی برای خانوادش مینویسه،

این تجربه رو همه خانواده می‌تونه تجربه کنه،این احساس یکی بودن و تجربه کردن وجود هم که در کامنت ها خودش رو نشون میده،چه قدر خوش حالم که با این خانواده،دارم پیشرفت میکنم و تجربه یک خانواده رو،تجربه میکنم،تجربه ای که فکر نمیکنم کسی حتی در بهترین خانواده هم این زیبایی بینمون رو تجربه کنه،این زیبایی و احساس قشنگی که بین هم با نوشتن و ثبت کردن در کامنت ها به اشتراک میزاریم،نشونه این صمیمی بودن خانواده ست که هر روز قشنگ تر و قشنگتر میشه

دارم واقعا یک خانواده قشنگ رو تجربه میکنم،یه خانواده که از بزگترین خانواده های دنیا هم بزرگتره،یه خانواده که همه در کنار هم با عشق دوست داریم به پیشرفت هم کمک کنیم و در کنار هم،با گفتن نتایج ها و احساساتمون،به هم دیگه عشق می‌ورزیم،خانواده ای که هر لحظه داره عشق و زیبایی رو پخش می‌کنه تا همه احساسش کنن.

این رو در جابه جای سایت میشه دید.چه تجربه‌ی قشنگیه،

میشه این احساس زیبا و نزدیک بودن خانواده و در یک کلمه،این احساس خانواده بودن همه‌ی ما رو،در همه جای سایت دید

در:

عشقی که مریم داره با عشق این زیبایی ها و این فراوانی ها و این توحید ها رو با خانواده اش به اشتراک میزاره تا همه در تجربه اش شریک بشن

این فایل های آگاهی دهنده استاد جان که با عشق میخواد از زیبایی ها و فراوانی جهان به ما بگه،بگه که چه چیز های می‌تونه وجود داشته،از خدای واقعی به ما بگه

این عشقی که در جابه جای سایت در تک تک کامنت ها میشه دید،که چه عشقی در جریانه

همه ی ما می‌خواهیم با عشق به پیشرفت هم در کنار هم کمک کنیم و باهم این لذت زندگی رو بچشیم،چه قدر قشنگه.

حتی بچه ها هم از لذت بخش کردن این بخشش برخوردار بودن،از کوچیک تا بزرگ وقتی این گربند ها رو بخش میکردن،چیزی بیشتر از این بود،داشتن این احساس بخشیدن و عشق رو به بقیه میدادن

همه در تجربه بخشیدن و این احساس قشنگ سهیم بودن،چه حسی قشنگی که در جریان بود

کسایی که لباس های زیبا پوشیده بودن و دیدن این زیبایی رو با همه سهیم میکردن

پر از نمود فراوانی بودن،گربند هایی که هیچ وقت تموم نمیشدن و بیشتر از تعداد آدم ها بودن،

رقص های قشنگی که با هماهنگی انجام میدادن و چه احساس قشنگی در هماهنگ بودنشون شکل می‌گرفت و به همه تجربه ی چنین حس قشنگی رو سهیم میکردن

این چیز های بود که از قلبم سرشار شد و بهم گفت که بیا بنویس و این عشق رو گسترش بده.❤

همون عشقی که باعث میشه استاد آماده بشه و یک لباس زیبا بپوشه و بره یک جای سرسبز و زیبا تا چشم های ما از دیدن این زیبایی ها لذت ببره،بدون این که استاد بدونه کسی که داره فایل هارو میبینه،کیه،چند سالشه و اسمش چیه و کجا زندگی می‌کنه و کارش چیه و…

چون این ها مهم نیست،چون این مهمه که تو میخوای با یادگیری این ها،وجودت رو پرورش بدی و انسان دیگه ای از خودت خلق کنی تا جهان رو گسترش بدی و قشنگ ترش کنی برای همه مردم جهان و البته خودت،❤

استادم و مریم قشنگم و تمام خانواده ی عزیز و یکی یِدونه ام

ممنونم که این عشق و آگاهی ناب از خدای واقعی و توحید پرستی رو پخش میکنین

اینشالله همه ی ما یک روزی دور هم میشینیم و از نتایج و از قشنگی ها با هم حرف می‌زنیم و خوش حالی میکنیم و از وجود هم لذت میبریم.