چرا بعضی‌ها خوش‌شانس هستند؟ - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

761 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اسماعیل حسن نیا گفته:
    مدت عضویت: 2504 روز

    به نام خداوند حضرت سلیمان …

    این جمله خیلی بهم احساس خوبی میده و روحم رو با خودم نزدیک میکنه …

    سلام دوستان و استاد گرانقدر…

    از موقعی که من قانون رو فهمیدم کسی اگه بگه شانس …

    ذهنم اصلا نمیتونه بپذیره و گاهی وقتها هم میخنده ، چرا ؟ چون ما تو جهانی زندگی میکنیم که اگر بخواهیم یاد بگیریم همه چی برایمون فراهم هست ..

    چی رو باید یاد بگیریم ؟ همین اطلاعاتی که درباره کلمه شانس بخوایم دنبال کنیم …

    وقتی بری جلو و نخوای مقاومت کنی در برابر حرفهای دیگران و اجازه بدی که از دل حرفهاشون نکات مثبت بکشی بیرون ، جهان آدم و هدایت میکنه به چیزی که میخوای به دست بیاری …

    چرا این حرف و زدم به دلیل اینکه اولین روزی که سایت استاد بهم معرفی شد مصادف شد با شبی که همسرم رو بخاطر بدهی من انداختن بازداشت ! چه موقعی ؟ پنج شنبه بعدازظهر که شبش عروسی خواهرم بود !!!

    بنظرتون عکس العمل من اون موقع چی بود ؟

    بخدا قسم اگه بهتون بگم ب شاید سخت باورتون بشه….

    نمیدونم کی بود چی بود چه الهامی بود چه حسی بود اصلا آرامش اون روزم از کجا اومده بود که ناآگاهانه همش زیر لب خدا رو شکر میکردم …

    تمام اطرافیانم بهم میگفتن با طرف درگیر شو که چرا اینکارو کرده چون یکماه قبل به تفاهم رسیده بودیم که من بعد از چند ماه شروع کنم به پرداخت بدهیم …

    ولی من اون روز خودم همه رو آروم میکردم …

    منظورم این بود که وقتی بخواهی جمله ای یا چیزی رو از کسی بپذیری در راستای کمک به زندگیت در هر وقتی میشه پذیرفت ، چون من اون روز میتونستم به اون بنده خدا بگم ، چی میگی بابا من الان درگیر کلانتری و چیزای دیگه هستم الان بیام فایل عباسمنش گوش کنم برام چی میشه ؟ به راحتی پذیرفتم …

    ولی البته این و هم بگم مدتی بود از ناچاری سیمم رو بخدا وصل کرده بودم و از تمام مشتریان میخواستم برام دعا کنن …

    منظور از دعا به شکل ملتمسانه نبود انگاری یه حسی بهم میگفت ؛ و بعدش من با سایت استاد تو بدترین شرایط زندگیم آشنا شدم و مقاومت نکردم …

    میخواستم این و بگم که اگر کسی بدونه که تمام شرایط زندگیش دست خودش هست هیچ وقت کلمه شانس رو قبول نمیکنه …

    من یه مثال میزنم از تجربه خودم که بتونم این مسئله رو باز کنم ، یه روز صبح با انرژی بسیار زیاد تمرین روز پنجم و نهم و هفدهم کتاب معجزه و تمرین روز بیست و چهارم و بیست و هشتم رو باهم انجام دادم که درباره پول هست ، اسم تمرین پول خارق العاده ست …

    هر روز منتظر همکارم تو پارک مینشستم تا بیاد بریم شروع بکار کنیم …

    همون جای هر روزی ولی اون روز انرژیم متفاوت بود ما شلوار اسلش میفروختیم دونه ای ۱۰ و ۱۵ هزار تومن …

    نشون به اون نشون که تا به خودم اومدم دیدم ۶۴۵ هزار تومن تو جایی که هر روز یه هزار تومن نمیفروختیم ، فروش کردیم !!!

    آیا اون شانس بود ؟ نه، اون باوری بود که ایجاد کرده بودم …

    و اگر قبلا ازم میپرسیدم میگفتم شانسی بوده ولی وقتی الان میفهمم که خودم با انرژی که به جهان میدم زندگیم رو خلق میکنم اصلا شانس هیچ معنی و مفهومی برای من نداره …

    شاید بعضی از دوستان نپذیرن ولی وقتی رو خودشون با عشق و علاقه کار کردن بعدا متوجه میشم …

    در پایان میخوام به دوستان عزیز بگم که من با بالای ۵۰۰ میلیون بدهکاری و فحش و بد وبیراهای مردم و اطرافیانم شروع کردم رو خودم کار کردن و نتیجه اش هم این بود که حدود ۲۲۸ میلیون چکم بدون اینکه هزار تومن من بدم به دستم رسید …

    و الان هم دارم دستفروشی میکنم تو خیابون و زندگیم هر روز رو به آرامش هست ، آراااااااااممممممممشششششششش به معنای واقعی کلمه ، هر اتفاقی پیش بیاد فقط قدرت رو به خداوند میدم ،

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت بابت این اطلاعاتی که میتونم از طرف دوستان و استادم بپذیرم و عمل کنم ، چون هر کسی اینها رو نمیتونه بشنوه …

    به قول استاد تا نگردی آشنا زین پرده رازی نشنوی …

    گوش نا محرم نباشد جای پیغام سروش…

    شاد پیروز سلامت و ثروتمند باشید عزیزان …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    جواد رزمجو گفته:
    مدت عضویت: 2475 روز

    سلام خداقوت استاد عزیز

    والله گفتین ک از تغییرات بگید اول ک خیلی عالی بود خداروشکر بابت یاداوریهای ک میکنید

    من نمونه ای اون ادمی هستم ک از یک محله فقیر نشین و یک خانواده ۸ نفری با البته با ناتنیها میشیم ۱۸ نفر ??

    خودم رو بقول شما دراوردم و خواستم بزرگ باشم تاثیر گذار باشم تو زندگی خودم و اینده

    خدایا شکرت بابت این نعمت بینظیر

    حالم خوبه خیلی ارتقا پیدا کردم از لحاظ روابط با خودم با دیگران با خداوندم ارامتر شدم احساسات مخرب عمر کمتری در وجود من دارن قبلآ یکی دو هفته درگیر اونا بودم

    اما با کار کردن و کار کردن الهیی شکرت خوب شدم یعنی عالی شدم

    بندم مدتهاس ک مریضی نداره

    روابطم خیلی عالی شده

    دارم نتورک پلاس درس یک شروع کردم

    راستی استاد ادمهای ک میخوان موفق بشن تو مسیر ادمهای موفق قرار میگیرن بدون اینکه جهان اوضاع مالی ..خانواده..اجتماعی اونها رو در نظر بگیره

    منظورم اینک پارتی بازی تو کار نیست

    من سواد کامپیوتر ندارم هیچی خیلی ابتدای ابتدای ی فایل بریزم ی فیلم‌نگاه کنم همین

    اما چون ب تضادهای زیادی خودم متوجه شدم ب چ کاری نیاز دارم و ب خواستهام توجه کردم و حالا اینجام پای کامپیوتر دو تا همکارام ک جهدن من رو با اونها در مسیر قرار داده کارشناس کامپیوتر و اون یکی پیمانکار دوربین مدار بسته .. نصب دولهای مخابراتی و بیسیم .. سیستم اتفاع حریق و علام حریق .. هستن و حالا تو عمان تا یک ماه دیگ شرکتشون افتتاح و شروع ب کار میکنه

    خداروشکر منی ک هیچ اطلاعتی ندارم چطوری با این عزیزا اشنا شدم

    دلیل همون تمرکز روی خواستهام بود

    قرل ی صاحب کار داشتم پدرمون دراورده بود تو هوای گرم کرمان کولر فروشگاه خاموش میکرد و میگفت من سردمه پی بردیم ک میترسه پول برق زیاد بیاد

    کلی حساب کتاب توی نهار شام میکرد ولی من همیشه روی این خواسته ک دلم میخواد چ محیط کاری داشته باشم چ دوستان و همکارای داشته باشم متمرکز میشدم الآ توی شرکتی کار میکنم ک جلوم ی لپ تاپ ی کامپیوتر کلی محصول اموزشی کامپیوتر زمان ازاد

    مدیر بسیار عالی دلسوز و خداروشگر هدفمند هست

    کارت بانکیش دستمه استاد میگ بهترین خوراکی بخر بیار بدون اینک نگران و دقدقه مالی داشته باشه

    ی سوال میپرسم کلی توضیح میده خداروشکر هر ماه ی مقدار از پول رو سیو میکنه تو کیف پولمون و میگ تو دورهای اموزشی ثبتنامتون میکنم برید دوره تا تو کارتون حرفه ای باشید بتونید خبره باشید کل کار رو صفر تا صد بدونید

    تو ی شهر کوچیک کار میکنیم ولی مهندس کاملآ ب سبک اروپای زندگی و تفکر میکنه

    خداروشکر همه چیز عالی

    از همه مهم تر اینکه دو تا یخچال هست ??

    و منم کم خوراکم ?

    دو دسنگاه قهوه کلی دمنوش منم نمیخورم

    میدونی ک اصلآ نمیخورم عاشقتم

    خدارو شکر دوستان عالی خدا بهم داده عالی و دارم یاد میگیرم ک تا سال اینده ان شالله برم عمان مشغول بشم عاشقتم

    البته نا‌گفته نمونه ی گلخونه زعفرون دارم راه اندازی میکنم خداوند کمک میکنه

    افوض امری الله

    انا الله بصیر بالعباد

    شب روزگار بر شما خوش

    ب امید آزادی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    الهام محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2890 روز

    سلام به استاد عباس‌منش عزیز و همه همکاران محترمشون و همراهان دوست‌داشتنی این سایت فوق‌العاده.

    من از ویدیویی که در انتهای این فایل گذاشته بودید درس‌های زیادی گرفتم که دوست داشتم چند تاش رو اینجا به خودم یادآوری کنم:

    – میشه حتی با ساده‌ترین چیزها هم شاد بود و با ساده‌ترین چیزها، حتی یک لبخند زیبا، شادی رو به دیگران هدیه داد.

    – شاد بودن سن و نژاد و مذهب نمیشناسه و همه ما با هر پیش‌زمینه‌ای اگر واقعا بخوایم شاد باشیم میتونیم اون رو انتخاب کنیم.

    – در این دنیا بی‌نهایت فراوانی هست که یه بخشیش تو قسمت هدایایی که برای تماشاچیان در نظر گرفته شده بود به تصویر کشیده شد.

    – چقدر بودن در کنار افرادی که حالشون خوبه میتونه حال ما رو هم خوب بکنه. حالا چه ایستادن در کنار اونها باشه، چه اجرای مراسم در کنار اونها و چه صرفاً دیدن ویدیویی که همراه عزیز استاد عباس‌منش تهیش کردن.

    – چقدر خوبه که افراد، مخصوصا بچه‌ها، سعی کنن با مشارکت تو چنین برنامه‌هایی اعتماد به نفس خودشون رو تقویت کنن.

    – چقدر قضاوت نکردن افراد زیباست… همین تفاوت در رنگ پوست و مدل مو و طرز لباس پوشیدن و سبک زندگی هست که جهان رو زیباتر میکنه و چقدر انتخاب سبک زندگی شخصی مهم و رهایی‌بخشه.

    – اگر ما در مدار مناسبی باشیم فقط زیبایی‌ها رو میبینم و تجربه میکنیم وگرنه این چیزهایی که تو این ویدیو نمایش داده شد واقعیت زندگی افرادی که قدرت خلق زندگی خودشون رو باور نکردن (حتی تو همون آمریکا) نیست. این نشون میده که یه واقعیت ثابت وجود نداره بلکه این ما و شیوه نگاهمون هست که واقعیت رو خلق میکنه.

    – در آخر هم نکته‌ای که برام جالب بود روش تبلیغ گروه‌های مختلف برای تبلیغ محصول یا خدماتشون بود. اونها با هدیه دادن یه حس خوب به دیگران در عین حال خودشون رو هم توسط بنرها و نوشته‌های روی وسایل نقلیه خودشون معرفی کردن.

    بی‌نهایت از خدا سپاسگزارم که توسط دستان خودش هر روز به من چیزهای جدیدی رو یاد میده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    مرضیه کیانی گفته:
    مدت عضویت: 2823 روز

    سلام

    الان میخوام یک مقدار از تجربیاتم بنویسم و همچنین مرحله ای که الان درش هستم.

    من الان روی پل صراط وایسادم پشت سرم رو که نگاه میکنم زندگی ای هست سرشار از شرک، ترس، وابستگی، حسرت، محدودیت و …

    جلوم رو که نگاه میکنم زندگی ای است سرشار از حس رهایی ، آزادی، وجد ، عشق و تجلی همه ی خواسته هام

    و اما این پل چیه؟

    یک باور هست که یک وجهش( وجه الهیش)فراوانی و وجه دیگه اش(وجه غیر الهیش) کمبود هست.

    هر چیز ناخوشایندی که پشت سرم میبینم حاصل باور کمبود هست و اون همه نعمت که جلوم میبینم حاصل باور به فراوانی

    حدود ۲ ماه هست که در شغل جدیدم (مشاور املاک) شروع به کار کردم. وقتی کارم رو شروع کردم مدیر دفترمون یک سری اصول رو بهم آموزش داد و گفت خانم کیانی اگر این اصول رو رعایت کنی و خوب کار کنی انشاالله ۴۰ روزه اولین قراردادت رو مینویسی.

    من کلا با حرکت بر اساس اصول و قواعدی که برای همه یک نسخه رو میپیچه راحت نیستم.

    بر اساس آموزه های استاد به این باور رسیدم که تنها عامل تاثیر گذار در زندگی ما باورهای ماست پس در شرایطی که بقیه ی همکارهام میگفتند بازار خرابه و حتی همکارهایی که یک سال قبل من کار رو شروع کرده بودند چندین ماه بود که یک قرارداد هم نداشتند من به خودم گفتم من باید افکار و احساساتم رو کنترل کنم و بقیه ی کارها رو بسپرم به جهان هستی.

    با این روند من بعد از یک هفته از شروع کارم اولین قرارداد رو نوشتم اونم به راحت ترین شکل ممکن.

    بعد از اون انرژی گرفتم و گفتم باید تلاشم رو بیشتر کنم تا قرارداد بزرگتری بنویسم پس فوکوس کردم روی مورد درخواستی یک مشتری و براش ۵ تا فایل آماده کردم و کلی وقت و انرژی گذاشتم و بردمش بازدید ولی هیچ کدوم رو نپسندید. ذهنم میگفت خیلی ذوق نکن اون قرارداد اولی هم شانسی بود و قلبم میگفت شانسی نبود تو افکار و احساساتت رو کنترل کردی و جهان بر اساس قوانین ثابتش بهت نتیجه داد و در مورد کیس دوم خواستی با کار فیزیکی زیاد ( که البته ریشه در یک باور اشتباه در ناخودآگاهت داشت) کار رو به پیش ببری و بی نتیجه ماند.

    پس تلنگری خوردم و برگشتم به روند کنترل افکار و احساساتم و فقط روی باورهام کار میکردم و با این روند هر هفته یک قرارداد جدید با روندی کاملا طبیعی نوشتم . الان که دارم تایپ میکنم مو به تنم سیخ شده

    جهان همینقدر ساده و دقیق به فرکانس های ما پاسخ میده.

    یک مسئله ی دیگه اینکه برای من طی کردن روند تکاملی سخت هست و عجول هستم.

    دوست دارم مبالغ بالا از همون اول وارد کارم بشه ، باید رو این مسئله هم کار کنم

    جالب اینه که پورسانت هایی که من بابت هر قرارداد دریافت کردم از ۸۰۰ هزار تومن شروع شد و در آخرین قراردادم به ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومن رسید.

    تو این مدت هر وقت قانون رو فراموش کردم و سعی کردم با کار و تلاش فیزیکی بیشتر قراردادی رو به نتیجه برسونم فقط و فقط انرژی و وقتم هدر رفت و به مشکل برخوردم و هر وقت پام رو پس کشیدم و دو دو تا چهار تا نکردم و فقط افکار و احساساتم رو کنترل کردم شرایط خیلی راحت و طبیعی به نفع من پیش رفت.

    اون تلاش و دست و پا زدن رو بر اساس نجواهای ذهنم میکنم مثل همین الان که تو دفتر نشستم و بقیه همکارها دارن این در اون در میزنند که به هر روشی شده ملکی رو اجاره بدند یا بفروشند و من دارم فایل های استاد رو گوش میکنم و اگاهی های اون رو با زندگی خودم مطابقت میدم نجواهای ذهنم شروع میشه که وقتت رو هدر نده و تو هم برو مثل همکارهات اونقدر تماس بگیر و پیگیری کن تا یکیش به نتیجه برسه و قلبم میگه تو کدوم یکی از قراردادهای قبلیت دست و پا زدی تا به نتیجه برسه ؟

    مگه خیلی راحت و طبیعی به نتیجه نرسیدند پس چرا به نجواهای ذهن گوش کنیم؟

    یک نکته ی خیلی خیلی مهم: تو یکی از قراردها که جهان داشت کارش رو انجام میداد من بر اساس اون ویژگی عجول بودنم خواستم قوانین رو دور بزنم و خودمم دستی در قضیه وارد کنم و زودتر به نتیجه برسونم . نتیجه این شد که اون قرارداد نوشته شد ولی به همان اندازه که من خودم رو در روند طبیعی ماجرا دخیل کردم قضیه گره خورد و الان که قرارداد نوشته شده و ملک اجاره رفته بعد از یک ماه من هنوز مجبورم که مالک و مستاجر رو مدام پیگیری کنم که به تعهداتشون نسبت به هم عمل کنند. در صورتیکه اگر مت صبر کرده بودم که روند کار طی بشه مثل بقیه قراردادها در یک الی دو جلسه کار تمام میشد و من همچنان مجبور نبودم برای اون انرژی ذهنی بزارم.

    این عجول بودن من هم برمیگرده به اینکه هنوز صد در صد به قوانین ایمان ندارم و فکر میکنم اگر خودم گوشه ای از کار رو نگیرم ممکنه قوانین جهان زورش نرسه کار رو تمام کنه😬😂

    ولی خوب اشکال نداره اینها همش درس هست برای من

    اینها رو توضیح دادم که مفهوم پل صراط ی که اول گفتم براتون باز بشه

    یک طرف پل منم و کلی تلاش و دو دو تا چهار تا بر اساس باورهای محدود کننده قبلی که نتیجه اش زحمت بیشتر و نتیجه کمتر هست و یک طرف پل ایمان به قوانین ثابت جهان و روند طبیعی ورود نعمت و ثروت به زندگی من

    همین لحظه هم دهنم نجوا میکنه که دست از این تایپ کردن بردار و برو به کارت برس🥺😂

    امیدوارم این کامنت من به دوستانی که در شرایط من قرار دارند و روی پل صراط یک باور قرار دارند کمک کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    علی عالمیان گفته:
    مدت عضویت: 2479 روز

    خدایا شکرت

    سلام استاد عزیزم

    چقد این فایل انرژی بخش بود

    ممنون بابت این که این فایل های پر از انرژی رو به لطف ذوق هنری عشقتون برامون آماده میکنید و چقد این فایل انرژی بهم داد پاهام داره درد میکنه از بس با آهنگها شاد بودمو پازدم انگار که خودم تو اون کارناوالم

    کلی نکته تو این فایل بود که اگه بخوام لیست کنم واقعا طولانی میشه و همه این توجه به نکات مثبت رو از شما یاد گرفتیم

    فقط یدونشو میگم اول فایل که دیدم آدمهای داخل کارناوال دارن از اون گردن آویزها پخش میکنن یه لحضه باور کمبود اومد بالا و گفتم این همه آدم اینجان چقد گردن آویز مگه اینا میتونن پخش کنن که آخر فایل دیدم همه آدمهایی که اونجا بودن حداقل هر کدوم 10 تاازاون گردن آوزیها گردنشون انداختن و به خودم گفتم علی آقا به این میگن فراوانی??

    من امروز که داشتم فایل پیشنهادی خانم شایسه رو نگاه میکردم اونجایی که گفتین تو بندر عباس برا آینده خودتون تصویر سازی میکردین و خودتون رو تو اون وضعیت تصور میکردین یه لحضه به خودم گفتم چرا من اصلا تصویر سازی رو انجام نمیدم چرا خودم رو تو آینده دلخواه خودم تصور نمیکنم

    الان که این فایل رو دیدم به نکته ای پی بردم که ما اصلا لازم نیست تصویر سازی بکنیم فقط کافیه فایل های استاد رو بریم نگاه کنیم کدوممون میتونیم با این وضوح آینده دلخواهمون رو تصور کنیم فقط کافیه که فایلهایی که استاد تهیه کردن رو ببینیم و خودمون رو تو اون حالت تصور کنیم و احساس بودن در همون مکان رو داشته باشیم تموم استاد به نظرم شما باید حسودی مارو بکنید چون شما باید کلی سعی میکردین تا تصویر سازی بکنید ما حالا با یه دکمه تصویر فول اچ دی تماشا میکنیم??

    خدایا ازت ممنونم که پیام آور شادی رو برامون فرستادی و ازت ممنونم که مارو راهنمایی کردی که از وجود این پیام آورت بهترین استفاده رو بکنیم?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    محمد فلاح کيش گفته:
    مدت عضویت: 2924 روز

    سلام استاد عزیز، سال نو میلادیتون مبارک . چقد خوبه که طبق معمول شادیاتون رو با ما تقسیم می کنین، ما اینجا کلی لذت می بریم از دیدن فایلا و حالمون حسابی خوش میشه،خدا قوت. قبل از اینکه نکات مثبت زندگیم رو عنوان کنم میخواستم در مورد اون گردنبندها بپرسم تو اون کارناوال، نماد خاص و یا دلیل مشخصی داره هدیه دادن اون گردنبندها؟! حرکت جالبی بود.

    بخشی از نکات مثبت و نعمت های زندگیم که میخوام با شما و دوستان هم فرکانسیمون مطرح کنم :

    *سلامتی خودم و اعضای خانواده ام

    *عضویت در خانواده بزرگ، دوست داشتنی و خوش شانس عباسمنش

    *همسر مهربان و عزیزتر از جان

    *فرزندان دوقلوی زیبا،سالم و بازیگوش

    *سلامتی والدین و خواهر و برادر خودم و همسرم

    *رابطه عالی و عاشقانه با همسرم

    *راه اندازی سایت و کسب و کار مورد علاقه ام

    *انصراف از ترم سوم مقطع ارشد به دلیل احساس عدم یادگیری مباحث جدید و سرب شدن به پایم

    *خانه بزرگ و نورگیر و دلباز برای زندگی

    *پرداخت بخشی از بدهی ها

    * کنار گذاشتن شغل کارمندی

    * استخدام سه نفر نیروی کار

    * محبوبیت و مقبولیت در بین اقوام و بستگان

    * اشتیاق فراوان به تغییر و پیشرفت

    * تلاش برای شناخت خداوند مهربان

    و هزاران نکته مثبت ریز و درشت دیگر که بابت تک تکشان از خدای وهاب و مهربان سپاسگزارم

    استاد نازنین و دوست داشتنی همیشه شاد و خوشبخت و تندرست باشی انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    حمید حلاج پور گفته:
    مدت عضویت: 3135 روز

    سلامی به زیبایی زیبایی های بینهایت خداوند

    صحبت از شانس شد، خواستم منم به نوبه ی خودم خوش شانسی هامو باهاتون به اشتراک بذارم.

    ابتدا بینهایت سپاسگزارم از خداوند که منو با استاد عباسمنش آشنا کرد. تا قوانین حاکم بر جهان رو آموزش ببینم.

    شانس هایی که در زندگیم بدست آوردم (همون اتفاقات عالی) خیلی زیادن. سعی میکنم یه چندتایی رو بنویسم.

    1. در خانواده ای بدنیا اومدم که برام عشق رو و تشکیل زندگیِ پرعاطفه رو برام تضاد قرار دادند تا الان یک زندگی زناشویی سرشار از عشق و صمیمیت و دوستی رو داشته باشم. امروز هم سومین سالگرد ازدواجمونه. و توی این مدت فقط لذت بود و لذت بود و لذت.

    2. بعد از ازدواجم فهمیدم همه چیز دارم. یه شغل عالی. همسر عالی. زندگی عالی. خونه. ماشین. سلامتی. مسافرت های عالی. دوستان ناب. فقط تضادی که بوجود اومد، پول بیشتر بود. و به لطف خداوند دارم تکاملمو طی میکنم.

    3. شغلم هم شد یکی از بهترین انتخاب ها و اتفاقات زندگیم. تولید رو دوست داشتم. دوست داشتم یه تولید یه کم متفاوتی داشته باشم. به تولید تخصصی انواع توری های درب و پنجره رسیدم. 3ساله که به صورت حرفه ای دارم انجامش میدم. هرسال هم پیشرفت بیشتر رو خواستم. فروش بیشتر. تولید محصول با کیفیت تر. و دقیقا خداوند منو به همین مسیر هدایت کرد و پله پله بیشتر و بهتر شد. من با تضاد پیشرفت میکنم. تضادها منو بزرگ میکنن. من اسم تضادها (مشکلات) رو گذاشتم شانس. شانس خوب من بود که باعث شد به تضادهایی برخورد کنم تا به جایی که الان هستم، برسم.

    از درآمدم بگم براتون. من وقتی ازدواج کردم، یکی دو ماه بود که به صورت حرفه ای شغلمو آغاز کرده بودم. اون زمان درآمدم فقط چکی بود. در حدی که پول تو جیبی هم نداشتم. چک میگرفتم و سعی میکردم باهاش فقط جنس بخرم برای کارم. یعنی در عمل درآمد نقدیم صفر بود و با قرض گرفتن اموراتمو میگذروندم.

    امسال به لطف الله یکتا درآمد نقدیم به ماهی 30میلیون تومن رسید. حالا چک ها هم سرجای خودش.

    یک ماه بود که رسیدم به نزدیکای 4میلیون تومن. الان دوباره دارم میرم بالا. توی همون یه ماه داشتم ترمزمو پیدا میکردم. که فهمیدم یکی از ترمزهام برج 9هستش. یعنی چون هوا سرد میشه بازار توری کم میشه. خدارو شکر میکنم که اونقدر قوی شدم که دقیقا عوامل رو در درون خودم جستجو میکنم و به عوامل بیرونی فکر نمیکنم. دارم تلاش میکنم تا هرروز بهتر بشم.

    و یه چیز جالب تر. توی همین یه ماه، اونقدر ایده های پولساز عالی به سراغم اومدن که تا یکی دوماه دیگه نتیجه اش رو مطمئنم که میبینم.

    بعد از سپری کردن دوره های متعدد استاد و تجاربم، به یه جمله رسیدم که این جمله واسه من عالیه: (فقط سطلت رو بزرگ کن، مابقیش خودش برات اتفاق میوفته)

    بزرگ کردن سطل هم پله پله صورت میگیره. جملات تاکیدی بسیار تاثیر داره. تمرین دسته چک عالیه. درآمد من همواره درحال افزایش است. من ایمان دارم که همواره به سوی پول بیشتر هدایت میشوم.

    واقعا میگم. هرچی که تا الان از خدا خواستم رو بهم داده. بچه ها لزومی نداره میلیونر بشید تا به خواسته ها برسید. خداوند دستانی رو براتون قرارمیده تا اون خواسته رو رایگان بهتون بده.

    من از خدا پروفیل آلومینیومی با کیفیت عالی و دپوی عالیه اونرو خواستم. خدا دستی برام قرارداد تا برام قالب سازی کنه. تولید کنه و دپوی 1تنی برام ایجاد کنه. رایگان. انگار اون طرف برای من ظهور کرده.

    خدایا شکرت

    ممنون که وقت گذاشتید و خوندید.

    بدرووود تا بعد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      seyed Alii گفته:
      مدت عضویت: 2527 روز

      سلام اقا حمید

      خداروشکر این چنین زندگی قشنگی داری

      شغل عالی درآمد عالی عشق وسلامتی وخوش شانسی…….

      اگه شما تونستی این زیبایی ها رو بسازی پس حتما منم میتونم ب شرط ایمان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    محسن علیان گفته:
    مدت عضویت: 2409 روز

    سلام

    فقط خواهش میکنم بخونید نگاه به طولانی بودنش نکنید و وسطاش قضاوت نکنید باید تا آخر خونده بشه،هی نگید استاد که در مورد این موضوع صحبت کرده،تا آخر باید خونده شه حتماً حتماً ،خواهش خواهش خواهش

    نمیدونم نظرم منتشر میشه یا نه،چون تمام راه های مرتبط به آقای عباسمنش بسته اس و این برای کسی که تمام زندگیش ارتباط سازی با مردم و به اشتراک گذاشتن تجربیاتش هست اصن خوب نیس،ایمیل و که شخص دیگری جواب میده و اگر موضوعی هم به ذهنت برسه و بخوای با آقای عباسمنش در میون بزاری باید مثل من زیر یک فایل کامنت بزاری که آیا خونده بشود یا نه

    در کل من بخاطر حساسیت موضوع و اهمیتش مسئولیت خودم و انجام میدم که لااقل خیال من راحت باشه که اقدام برای به اشتراک گذاشتن این موضوع کردم.

    جناب عباسمنش پیشنهاد میکنم اگر میخوایید دوره ای برگزار کنید دوره ای به اسم (درخواست) برگزار کنید.طرفدارها تو رو خدا نگید که صحبت شده حرف من اینه که تمام افرادی که در مورد موفقیت صحبت میکنن از تجسم و فرکانس و انواع قوانین و تکرار افکار و این موضوعات صحبت میکنن و البته کمی هم در مورد درخواست.درست مثل فیلم راز که کل فیلم در مورد فرکانس بود و به طور مخفی در مورد درخواست هم صحبت میکرد.به همون خدا قسم این حرفا به من گفته شده،مدام نشانه هاش و میبینم و از خودش سوال کردم و به موضوع درخواست رسیدم،خدا شاهده ارتباط برقرار کردم و بابتش شب بیداری ها کشیدم تحقیق کردم و هدایت شدم به سمت کلمه درخواست.احساس کردم حالا که شما انسان دوست داشتنی هستید و کلی هم طرفدار دارین بهتره روی این موضوع خیلی مانور بدین.صحبت های با آب و تاب در مورد اینکه فکر کنید و اون و تبدیل به باور کنید شیرین هست اما بخدا اگه هزار سال هم تفکر باشه و درخواست نباشه انسان هیچ چی وارد زندگیش نمیشه.اونایی که با دقت صحبت های شما رو گوش کردن میفهمن من چی میگم،اکثر صحبت ها مانور روی تفکر دارن.من اگه یه چراغ جادو داشته باشم که خیالم و راحت کنه و بگه هر چی درخواست کنی اجابت میکنم و من به اجابتش ایمان بیارم تازه میشینم فکر میکنم که چی میخوام،نه اینکه هنوز نفهمیدم درخواست چیه بشینم فکر کنم چی میخوام.شما تو یه فایل گفتین دعاهای پیامبرا مهم نیس باوری که باعث شده اونا اون دعا رو بکنن مهمه.مگه قارون به خدا باور داشت؟اتفاقا دعاهای پیامبرا که همون درخواست هست اصل موضوع هست،میخوام بگم همه بی ایمان و با ایمان،آدمای مثبت نگر و منفی نگر اگه درخواست کنن خدا اجابت میکنه،یعنی اگه حتی تمرکز اونا روی نکات منفی هم باشه ولی درخواست پول داشته باشن خدا اجابت میکنه.هر جا اجابت هست قبلش درخواست بوده نه تصویر سازی و ازین صحبت ها.ما بلد نیستیم درخواست کنیم،اگه بدبختیم بخاطر تمرکز روی نکات منفی نیست بخاطر اعمال ما هست که شرک و بی ایمانی هست،دقیقاً آیه قرآن هست که انسان همانند خیر از ما درخواست شر نیز میکند و یقیناً انسان عجول است.موضوع درخواست به این سادگی نیست،البته سخت هم نیست اما بهش کم توجه شده.یکی از نشانه ها رو بگم،به طور اتفاقی فیلم مریم مقدس و میدیم حضرت زکریا بخاطر نداشتن فرزند مسخره شد و به خدا گفت خسته شدم راهی نشونم بده،بعد به اتاق حضرت مریم رفت و کلی رزق و روزی اونجا بود عین آیه قرآن هست که گفت این رزق از کجاست و مریم گفت از سوی پروردگار یقیناً خدا به هرکس بخواهد رزق بی حساب میدهد،بعد گفت اگر درخواست هست پس چرا اینهمه سال من از خدا درخواست نکردم که در آیه بعد زکریا درخواست فرزند میکنه و خدا اجابت میکنه،زکریا تا اون سن فقط داشته به فرزند فکر میکرده اما بخدا با فکر بچه دار نشد وقتی درخواست کرد صاحب بچه شد،ضمن اینکه درخواست خیلی راحت تر از فکر کردن هست.به نظر شما من یک سال فکر کنم زودتر به نتیجه میرسم یا از تمام وجود درخواستش کنم؟همین موضوع و وقتی به رستوران میرین امتحان کنید،فکر کنید که گارسون بیاد سمتتون یا صداش کنید.کدوم سریع تر جواب میده؟فکر فقط برای رسیدن و ایمان به خداس،همین و بس،بقیه چیزها فقط درخواست.در قرآن هم هر جا صحبت از داشتنی هاس فقط درخواست،هر جا صحبت از پی بردن به قدرت خداس از اندیشیدن صحبت شده،به قول قرآن خدا علمش بر تمام ذرات عوالم محیط هست و قطعاً میتونسته در مورد فرکانس صحبت کنه،اما یه قانون برای رسیدن به اهدافمون نداریم اونم قانون درخواست هست.نمیگم در مورد درخواست صحبت نکردید اما حواسمون باشه انقدر فرکانس و باور و افکار و برای خلق الله تکرار نکنیم که غرق شن در رویا ها و یادشون بره که بابا اصل کاری که درخواست بوده رو یاد نگرفتن و انجامش ندادن.

    مرسی که تا اینجا متن و خوندید و تامل کردید.قطعا لا به لای پیاده روی های بندرعباس و تفکرات و رویای برگزاری همایش های بزرگ درخواستی بوده که شاید یادتون نیاد.به نظرم اگه تمام اون ساعات به درخواست میگذشت زودتر نتیجه میداد.

    دوستتون دارم

    یا حق

    …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      گروه تحقیقاتی عباس منش گفته:
      مدت عضویت: 3910 روز

      دوست عزیز سپاسگزاریم از به اشتراک گزاری تجربه تان

      اتفاقا استاد در جلسه ١٠ دوره کشف قوانین زندگی در مورد قانون درخواست به صورت کامل و با جزئیات قوانین رو توضیح دادند.

      بازهم به تولید یک محصول با موضوع درخواست هم فکر می کنیم

      موفق باشید دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      اسماعیل ذوالفقاری گفته:
      مدت عضویت: 3551 روز

      سلام به آقا محسن عزیز.

      بله به نکته خوبی اشاره کردین ولی به ذهن من یه نکته رسید که مواد اونو بگم

      آقا محسن ما اگه باور نداشته باشیم هیچ گاه درخواست نمیکنیم

      شما زمانی چیزی رو درخواست میکنین که به اون ایمان یا همون باور به داشته باشین

      شما مثال زکریا رو آوردن. اگه زکریا به خدا باور داشت همون اول از خدا درخواست میکرد. نه

      اینکه اینهمه سال مسخره بشه.

      به نظر من اگه ما باور نداشته باشیم هیچ گاه عمل درخواست انجام نمیشه. شما اگه به یه چیز مطمئن (باور ) داشته باشی میری به سمتش و مرحله درخواست رو انجام میدی

      عمل درخواست ارتباط مستقیمی داره به ایمان به باور به یقین اون فرد به خدا یا هر چیز دیگه ای

      آقا محسن هر کجا که هستی شاد باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        باران گفته:
        مدت عضویت: 2443 روز

        سلام

        من فکر میکنم شما فایلهای رایگان رو کامل گوش ندادید.

        من کاملا یادمه که استاد با تاکید زیاد گفتن حتما درخواست کنید. ضمن اینکه تا ما چیزی رو باور نداشته باشیم درخواست نمیکنیم.

        اما علاوه بر اینها. خدا منتظر شنیدن کلمات ما نیست. درخواست یک اشتیاق درونی و عمیقه. من خودم چیزهایی رو توی زندگیم جذب کردم که حتی به زبون نیاورده بودمشون ولی از ته دلم میخواستم و خدا از اون چیزی که تو دل و ذهن ماست آگاهه. خدا منتظر شنیدن چندتا کلمه مثل «درخواست میکنم که فلان….» نیست، اگرچه ما چون انسانیم با کلماتمون هم درخواست میکنیم.

        در کل استاد اصلا نگفتن بشین فکر کن. گفتن باور بساز و طبیعتا وقتی باوری ایجاد بشه درخواست هم میشه و اقدام هم میشه.

        شب و روزتون خوش

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مسعود بهاریون گفته:
      مدت عضویت: 2686 روز

      سلام موضوع خیلی جالبی بود از خیلی جهات درسته به قول دوست عزیزمون استاد درجلسه ده دوره کشف قوانین زندگی در موردش صحبت کرده من که هنوز نتونستم تهیش کنم ولی دارم نزدیک میشم که بتونم تهیش کنم به قول استاد مولانا تانگرید کودک نازک گلو کی روان گرددزپستان شیراو البته استاد درمورد چگونه شکل گیری ارزوها اشاره هایی کرده ولی به قول دوست عزیزمن اگه درمورد درخواست تو فایل های رایگان هم صحبت بشه خیلی بهتره ممنون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    الهام محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2890 روز

    سلام استاد عزیزم.

    از اونجایی که همیشه گفتید که باید درخواست‌هامون رو با اعتماد به نفس مطرح کنیم من هم میخوام این کار رو انجام بدم و یه خواهشی ازتون داشته باشم.

    من تمام جلدهای کتاب‌های رویاهایی که رویا نیستند، دوره عزت نفس و دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها رو تهیه کردم و ازشون بی‌نهایت چیزهای جدیدی یاد گرفتم. علاوه بر این، فایل‌های رایگان شما رو هم چندین و چند بار دوره کردم. حتی توضیحات تک تک محصولاتی که رو سایت هست رو مطالعه کردم.

    تو خیلی از زمینه‌های زندگیم پیشرفت‌های فوق‌العاده‌ای داشتم. اما یه مسئله‌ای هست که هر چقدر دنبالش میگردم هنوز نتونستم فرمول درستی براش پیدا کنم. البته میدونم که این فقط و فقط به فرکانس‌های خودم برمیگرده. شاید هنوز تکاملم رو برای شنیدن و درک چنین آگاهی‌ای طی نکردم. توی بخش عقل کل هم دنبالش گشتم اما جواب قانع‌کننده‌ای پیدا نکردم تا من رو از آزمون و خطاهای متعدد به یک قانون برسونه.

    اون مسئله «نحوه ثابت کردن مدار» هست. میدونم که صد در صد تو محصولات خوبتون توضیحش دادید اما واقعا ممنون میشم اگه یه مسابقه رو در این زمینه برگزار کنید تا بچه‌ها راهکارهای خوبشون رو با افرادی که هنوز این دوره‌ها رو تهیه نکردن به اشتراک بگذارن.

    من خودم به روزهایی احساس میکنم که دارم تو ابرها پرواز میکنم و یه روزهایی احساس میکنم که به اندازه یکسال به عقب برگشتم. یه روزهایی هم هست که خیلی خنثی هستم. نه ناراحتم و نه خوشحال.

    البته این رو هم میدونم که اگر حسمون بد نیست یعنی تو مسیر اشتباهی قرار نداریم و اینکه نباید بیش از اندازه از چیزی خوشحال یا ناراحت شد اما واقعا انقدر روزهایی که در اوج آرامش و شادی هستم برام لذت بخشه که دوست دارم با یاد گرفتن نحوه ثابت کردن مدارم همیشه در اون فضا باشم.

    روش‌های مختلفی رو هم مثل دفترچه سپاسگزاری، توجه به نکات مثبت، تمرین و تکرار امتحان کردم اما واقعا دوست دارم راهکارهای شما و دوستان دیگه رو هم بدونم. برای همین ممنون میشم اگر چنین مسابقه‌ای رو طراحی کنید. اگر هم که تصمیم متفاوتی بگیرید، مطمئنم که این آگاهی رو به زودی به شیوه دیگه‌ای توسط شما یا بی‌نهایت دست دیگه‌ خداوند به وقتش دریافت میکنم.

    یک دنیا ممنون بابت همه چیز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    فرشته فرشته گفته:
    مدت عضویت: 3576 روز

    آقای عباسمنش تشکر از تمام آموزشهاتون

    فقط یک انتقاد دارم ک امیدوارم در نظر بگیرید

    کمی ب ظاهر خودتون برسید واقعا داشتن اضافه وزن سم مهلکیه ک نه تنها برای سلامتیون ضرر داره بلکه باعث میشه آدمها ب سمت اموزشهاتون نیان چون میگن ایشون اگر واقعا هدف گذاری و رسیدن ب خواسته بلد هست چرا ناموزونه و اضافه وزن دارن….با کاهش وزن زیباتر و جذاب تر می شید و حتی اموزشهاتون هم بیشتر اثر میگذاره

    البته امیدوارم مریدهاتون الان نریزن سرم ک عباسمنش چاقش هم بی همتاست و فلانه …..ولی واقعا این عدم رسیدگی ب جسمتون برام سواله……ب امید روزی ک زیبا و متناسب ببینیمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      حمید میهن گفته:
      مدت عضویت: 3983 روز

      باسلام و خداقوت و تشکر از استاد بابت مطالب ارزشمند و مفیدشان . البته وضعیت جسمانی استاد به خودشان مربوط است ولی منم فکر می کنم با اندام متناسب تاثیر این آموزشها بیشتر است و برخی سوالات برطرف می شود. ضمن اینکه ما دوست داریم بر سلامتی استاد روز به روز افزوده شود.

      البته سوالی هم من داشتم با توجه به اینکه می دانم استاد به موضوع توحید و دینداری بسیار اهمیت می دهند مایل بودم نظرشان را درمورد رعایت احکام و حدود شرعی بدانم و اینکه در ایجاد باورهای درست ارزشهای دینی و انسانی چه جایگاهی دارند؟ اگر صرفا هدف را لذت بردن از زندگی بدانیم چگونه باید بین لذتهای مشروع و غیرمشروع یا انسانی و غیر انسانی تمایز قائل شد چون ممکن است یک خلافکار نیز از عمل خلاف خود لذت ببرد پس لذت بردن به تنهایی ملاک و معیار مناسبی برای باورهای درست نیست و از طرفی بالاخره ما بعنوان مسلمان متعهد به رعایت یک سری قوانین و احکام الهی هستیم. موضوع خیلی ذهنم را درگیر کرده و فکر می کنم یکی از ابهامات اساسی آموزشهای استاد است. با توجه به اینکه استاد شاید در این زمینه فایلی را ارائه ندهند اگر گروه تحقیقاتی عباس منش پاسخ مرا بدهند ممنون می شوم. باسپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: