https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-31 06:48:362024-11-12 21:41:10live | چون قانون ساده است، عمل به آنرا جدّی نمی گیری
217نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو میکرد (آرزوها را از این رو «تمنى» مىگویند که انسان تقدیر و تصویر آن را در ذهن خود مىگیرد.)، شیطان القائاتی در آن میکرد؛ امّا خداوند القائات شیطان را از میان میبرد، سپس آیات خود را استحکام میبخشید؛ و خداوند علیم و حکیم است
منم میخوام برسم به این نقطه که :«بازی زندگی خیلی ساده است.» همه چیز برمیگرده به کنترل ذهن و هدایت ذهن به سمت خواسته ها . جهان هر لحظه داره با فرکانسهای من کار میکنه و کارخانه ی خلقت زندگی من از فرکانسهای من تغذیه میکنه . وقتی احساس خوبی دارم یعنی در حال ارسال فرکانسهای خوبی هستم و وقتی احساس بدی دارم یعنی باید اون فرکانس رو با تغییر کانون توجه تغییر بدم. بنابراین من باید سعی کنم آگاهانه با کارهای سادهای چون : شکرگزاری ، تمرکز بر نکات مثبت اطرافم، توجه ب نکات مثبت اطرافیانم و خودم و صحبت کردن درموردشون ، با تکرار باورهایی ک باعث میشه ترسهای من کمتر بشه مثل باور فراوانی : ترسها رو در مورد آینده مالی کمتر میکنه . با انجام دادن هرکاری ک باعث بشه من احساس آرامش بیشتر ، رهایی بیشتر ، توکل بیشتر داشته باشم یعنی من در حال ارسال فرکانسهای مناسب ب جهان باشم، در مسیر درست پیش برم و نتایج بزرگی برای خودم خلق کنم .
«بیشتر مردم زندگی را میدان جنگ میپندارند اما زندگی جنگ نیست، بازی است.این بازی را نمیتوان بدون آگاهی از قانون به خوبی انجام داد. این قوانین در کتابهای آسمانی به وضوح روشن شدهاند. پیامبران الهی به پیروانشان میآموزند که زندگی، بازی پرشکوه دادن و ستاندن است.این عبارت که آدمی هر چه بکارد، درو میکند به این معناست که انسان هر چه در سخن و عمل نشان دهد، به او برخواهد گشت؛ هر چیزی که بدهیم همان را خواهیم گرفت.» خانم فلورانس اسکاول شین هم در کتاب خودش بازی زندگی همین نکته رو اشاره کرده ک زندگی یک بازی ساده است ک اگر قانون ش رو بلد باشی همیشه برنده میشی .
دیگه باید در همین مسیر و همین کنترل ذهن هرروز ب مهارت بیشتر برسم .
همه چیز ساده ست .
وقتی بتونی ذهنت رو کنترل کنی میتونی دنیات رو کنترل کنی .
در ابتدا سخت ه اما هرچه بیشتر کار کنی راحتتر میشه و میتونی کنترل ذهن رو انجام بدی و نسبت ب اتفاقات بیرونی واکنشگرا نباشی بلکه کانون توجه و تمرکزت رو خودت آگاهانه انتخاب کنی و احساست رو به سمت بهتر شدن تغییر بدی تا فرکانسهات رو همیشه کنترل کنی .
قرآن ساده است . قوانین ساده است .زندگی ساده است .
«گفت آسان گیر بر خود کارها»
«صدق بالحسنی ، فسنیسره للیسری»
«ان مع العسر یسرا»
راز «خوشبخت شدن» ساده است.
اصول ساده است .
همه آگاهیها ساده و روشن در قرآن بیان شدند .
جهان ساده است .
هرچقدر ساده ببینی ساده است و اگر پیچیده ببینی پیچیده میشه .
سادگی جهان رو بپذیر.
من ساده بودن جهان و قوانین رو می پذیرم .
تجسم رو در جلسه قبل داشتیم . ک در مورد قدرتش استاد گفتن و اینکه همه ما وقتی در یه نقطه هستیم اما با رهنمون داریم ب چیز دیگه ای فکر میکنیم یعنی داریم تجسم میکنیم .
یکی از بهترین الگوهای ساده گیری و سهل گیری برای من استاد هست . مثل لباس پوشیدن و آشپزی کردن و رانندگی کردن و همه رفتارهاشون ک بر سادگی استوار ه .
بازی ساده است و تکنیک خاصی برای خوشبختی و موفقیت وجود نداره فقط کافیه همین کارهای ساده رو هربار بهتر از قبل انجام بدم. شکرگزاری و کنترل ذهن و تمرکز بر خواستهها ، صحبت کردن از زیباییها …
یکی از تمرینات قانون آفرینش که در جلسات ابتدایی پروژه هم بود و من همون روز خواستههام رو در دفتر نوشتم تمرین نوشتن آرزوها و خواسته ها بود. اینکه خیلی واضح و مشخص بنویس ک چیو میخوای .بعداً جهان بهت نشون میده.راهش بعدا بهت گفته میشه . همیشه درخواست اگر واضح باشد راهها به شما گفته میشه .
چقدر آزادی قشنگه ، آزادی خواستهی روح من ه . اینکه بتونم آزادانه و با اراده قلبی خودم برای زمانم ، مالم ، انرژی م و تک تک اجزای زندگیم تصمیم بگیرم. منم خیلی خیلی بودن با طبیعت رو دوست دارم .
منم خیلی خیلی دوست دارم ک با عزیزدلم و دوستان صمیمیم در مورد خواستههام و قوانین ساعتها صحبت کنم و گذر زمان رو احساس نکنم . خیلی دوست دارم این تجربه کنار آتیش نشستن شما و گفتگوهای ساعتانه تون رو و این کیفیت از رابطه عاطفی ک دارین تجربه میکنین خواسته ی قلبی من هم هست . این حد از وضوح ، صداقت ، هماهنگی ، حرف هم رو فهمیدن ، در یه مسیر پیش رفتن ، همراه و همقدم در جاده ی رویایی بهشت بودن .
ما به لقمان حکمت دادیم که خدا را شکرگزار باش؛ و هر کس شکرگزاری کند، به نفع خودش شکرگزاری کرده است؛ و هر کس کفران ورزد، خداوند بینیاز، ستوده است.
کل داستان کنترل ذهن هست . ذهن رو بتونی کنترل کنی زندگی رو هم میتونی کنترل کنی .
برای درک الهامات خداوند و تفاوتش با نجوای شیطان دقت کن ک الهامات خداوند نتیجه احساسیش آرامش هست، قدرت هست، احساس خوب هست، لذت و آگاهی هست.
نجواهای شیطان نتیجه احساسیش ترس و تردید و شک و ناآرامی هست ک وجودت رو فرا میگیره .
من هدایت خداوند رو باور میکنم . من از خداوند درخواست میکنم همیشه و همواره ک ب من درک بهتری در مورد هدایت بده و ب من قدرت شناخت الهاماتش رو بده و اینکه من رو در برابر الهامات و هدایتهاش تسلیم کنه .خدایا من تسلیم تو هستم . من به هر خیری ک از تو ب من برسه فقیرم . من هیچ چیز نمیدانم و تنها تو میدانی . به من بگو هرچه باید انجام بدم رو . و ب من قدرت و توانایی بده تا آنچه بهم امر میکنی با جان و دل انجام بدم .
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وقتی در مدار درست قرار بگیری هم میفهمی هم انجام میدی هم از انجام دادنش لذت میبری . منم همینطور بودم استاد . منم بعضی وقتها از بعضی از صحبتهای شما درکی نداشتم و حتا گاهی بدم میاومد از شما بخاطر بخشی از صحبتهاتون ، حتا یه دوره ک لب فضای سایت فاصله گرفته بودم مقاومت شدیدی پیدا کرده بودم برای اینکه صدای شما رو بشنوم یا فایلی ازتون رو ببینم . انگار ازتون فراری بودم. اما خدا رو شکر میکنم ک خداوند هدایتم کرد و به من درک درست داد . من رو وارد این مدار کرد ک گوش بدم ک شاگردی کنم ک خیلی خیلی از صحبتهاتون رو الان بفهمم. خدا رو شکر میکنم ک تو این فضا هستم چون می بینم مقاومت اطرافیانم رو در این مورد و میدونم ک مدار و فرکانس چطور داره عمل میکنه . اینکه من الان چقدر تشنه ی شنیدن و نوشتن و گفتن از این آگاهی ها و بودن در این سایت بهشتی هستم خدا رو شکر ب دلیل بالا رفتن مدارم هست و واقعا شرایط داره برام فراهم میشه . خیلی وقت بود دنبال این تنهایی بودم ک الان دارم تجربه میکنم چند روز اول پروژه رو با تعهد و با تمام عوامل حواس پرتی دور و برم ادامه دادم و ادامه دادم و الان ب نقطه ای رسیدم ک با آرامش و بدون حواس پرتی میتونم گوش بدم و بنویسم و روی افکار و باورهام تمرکز کنم و وجودم رو شخم بزنم وبا خودم و خدا حرف بزنم و … خدا رو شکر میکنم .
بهترین راه اینکه باورهای خودم رو بشناسم عملکردم هست ، مشاهده و بررسی عملکردم در شرایط مختلف و چقدر باورهای من هنوز و هنوز نیاز ب کار کردن داره چون در شرایطی میبینم ک چقدر عملکرد ضعیفی دارم .
عمل به آنچه میگویم و فرکانس من هست ک بیان و کلام و وجود من رو قدرتمند میکنه . نتایج من رو متغیر میکنه. نرگس همیشه باید حواست رو جمع کنی ک فرع رو از اصل تشخیص بدی و تمرکز و انرژی ت رو روی اصل بگذاری . اصل رو در خودت هربار بیشتر و بیشتر بهبود بده .
خدایا شکرگزارم ک در این مسیر دارم گام برمی دارم و کمکم میکنی خودم و تکاملم رو بپذیرم و از خودم توقع بیجا نداشته باشم بلکه با امید و توکل ادامه بدم. دوستت دارم
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز مجری این پروژه
دیگه داریم به اخر این پروژه میرسیم
شور و شوق و انگیزه و احساس خوب در مسیر هدف چجوری به وجود میاد؟
با باور به اینکه میشود به رویام برسم
با باور به اینکه رسیدن به خواستم امکان پذیره
با باور و ایمان اتفاق میوفته
چجوری باور ایجاد کنم؟ با یادآوری اتفاق معجزه وار و فوق العاده ای که برات افتاده و داره میوفته توی هر اندازه ای هست اون اتفاق تاییدش کن تحسینش کن و بگو که اگر قانون جواب داد خدا به من راه نشون داده پس میتونه باز نشون بده میتونه باز بهت کمک کنه که به خواستم برسم این راهی که باید برم و بهش ایمان بیارم
و الا خدا برای رسوندن من به خواستم زجز نمیکشه که مثلا وقتی ناخن انگشت پات کنده میشه خدا بدون اینکه تو متوجه بشی یه ناخن جدید بهت میده شروع میکنه به رشد کردن نه تو زجر میکشی برای ناخن جدید نه خدا
یادت بیاد وقتی میخواستی فوتسال را شروع کنی هیچ کس نداشتی هیچ پولی نداشتی سال ها پیش ارزو داشتی که بری کلاس فوتسال ولی هزار یک بهونه اوردی گفتی پدرم پول نداره گفتی درس دارم نمیرسم
یادته میگفتی درس دارم وقت نمیکنم همزمان برم سالن چقدر ارزو داشتی چقدر حسرتش داشتی
این ارزوی واقعی تو بود
یه روزهایی تصمیم گرفتی تغییر کنی حرکت کردی خدا راه بهت نشون داد یادته؟ این خواسته واقعی تو بود نه مهندسی دانشگاه شریف نه درس خوندن صبح تا شب نه توی درس و کتاب بودن
یادته این خواسته تو بود چه زود یادمون میره چه زود یادت رفت که رفتن به سالن یکی از ارزوهای تو بود توی دنیایی که پدرت دنبال افزایش سابقه کاری و بیمه ای بود توی دنیایی که مادرت هزار یک بهونه میاورد برای دنبال کردن علایقش همیشه دنبال حامی بود تو رفتی سراغ رویاهات چون تو شبیهشون نیستی و نبودی و نخواهی بود تو ننشتی منتظر بمونی بهونه بیاری بگی پدر اله مادرم ِبله توی ایران نمیشه، یا یکی نیست منو انگیزه بده هل بده رفتی سراغ رویات میدونییییی اینقدر چقدذ ارزش داشت و داره میدونییییی تو چه روزهاییی ساختی ؟میدونییییی؟
تنها چیزی که میخوام اینکه حقیقت بفهمی و تا سرحد مرگ بری سراغش
هدفت حتی از خانوادت هم مهم تره، هدفت از هرچیزی مهمتره
سرت از زندگی دیگران بکش بیرون مریم حالم بهم میخوره از این، بشین هدفت بساز
گام 27/چون قانون ساده است، عمل به آنرا جدّی نمی گیری
هر چقدر با این فایل ها کار میکنم هی دوست دارم ساده تر بنویسم ،، ساده تر باشم،، خودم باشم،، هی سعی میکنم از دروغ و کینه و تهمت و غیبت به دور باشم. و امیداورم حتی اگر یه فایل رو گوش میدم بتونم به مطالبش در حدی که درک میکنم عمل کنم..
واقعا سپاسگزاری یه کار خیلی ساده س ولی چون توی ذهنم همه چی پیچدس همش ذهنم به من میگه بزو باباااا مگ میسه با یه سپاسگزاری ساده اوضاع زندگیت بهتر بشه و به سمت عالی حرکت کنه ؟؟ذهنم به من میگه مگه نمی بینی ملت از صبح تا شب کار میکنن و لنگ هزینه هاشون هستن ؟؟!!
ولی اگر یه ذره به زندگی همین ادم ها نگاه کنیم متوجه یک اصل ساده میشیم که داره مدام در زندگی اون ها تکرار و تکرار میشه و اون هم اینه که این مدل ادم ها همیشه دارن با زبانشون معصیت میکنن و ناسپاسی میکنن
قانون وضوح از طرق تضاد چی میگه ؟
میگه مثلا ادب از که آموختی؟؟ میگه از بی ادبان !!
پس بنابراین اگر من خلاف اکثریت جامعه رفتار کنم ،، من حتما در مسیر انعمت علیهم و صراط المستقیم هستم.. چون خیلی از ادم ها گمراه شدن و قلبشون بسته شده!!! اونا اگاه نیستن که با زبانشون دارن دخل خودشون رو میارن !!!
خب چرا خودم یاد میزه ؟؟ چون اینقدر همه چی سادس ذهنم قبول نمیکنه !!! البته که بارها و بارها بهتر از قبل شدم…
بذارید اصلا یه مثال ساده بزنم :
دو تا تجربه از مسافر کشی بهتون بگم :
من بعضی وقت ها بدون اینکه از اسنپ استفاده کنم مسافر مثلا بی شهری میزدم و خب ذر این حالت مسافر ازونجایی که میبینه دستش بازه در اغلب مواقع توی ماشین مراقب زبانش نیست و چرت و پرت میگه و چون دستس بازه و چون قوانین اسنپ اینجا وجود نداره و مسافر هم خیلی راحت در اغلب مواقع چرت و پرت میگه و همین بحث هایی که عااای مملکت فلان و بهمانه … من هم البته دیگه خلی وقته دیگه مسافر بین راهی به صورت ازاد نمیزنم ،، چون هم یه حورایی خطر داره و هم مسافرها اصلا مراعات نمیکردند …
مورد دوم زمانیه که با اسنپ مسافر کشی میکردم .. اینجا مسافر ازونجایی که میدونه باید قوانین اسنپ رو رعایت کنه و ازونجایی که میدونه راننده میتونه نمره منفی بهش بده، در اغلب مواقع خیلی ساکت و مودب و با احترامه و حرف نامناسب توی ماشین نمیزنه !! چون محبوره قوانین اسنپ رو رعایت کنه !!
حالا بیایم در اسکیل بزرگتر این جهان رو در نظر بگیریم … اگر منه انسان باورم این باسه که این جهان قانون داره و الله بختکی کار نمیکنه و اگر باورم این باشه خالق و رب کل کیهان ناظر بر اعمال و رفتار منه و اگر باورم این باسه خدایی وجود دازه و اگر باورم این باشه که کل کیهان و کل عالم محضر خداونده و من انسان در محضر رب و پرورودگارم هستم .. آیا اون وقت حداقل به خاطر احترام به این خدایی که ابلیس رو به خاطر نافرمانی و سجده نکردن بر من از درگاه خودش بیرون کرد ،، آیا حاضر میشم در محضر این خدا بی احترامی کنم و ناسپاسی کنم و شکایت کنم و مراقب اعمال و رفتارم نباشم ؟؟
چطوریه که انسان ها این همه از صبح تا شب مینالن ؟؟؟ میگم من مثال ساده ی قوانین اسنپ رو براتون زدم و رفتار ادم ها رو مقایسه کردم !!!
خب بابا این جهان قوانینی داره ،، چرا ادم ها رعایتش نمیکنن ؟؟؟
به چند دلیل ساده ::
چون میگن اصلا خدایی در کار نیست و یا میگن همه چی شانسیه !!
باید این حرف ها رو بارها به خودم هم بزنم و یادم باسه که من در محضر رب کیهان هستم و این عالم محضر خداونده ،، پس حتی به خاطر احترام به خودم و خدای خودم هم که شده باید حداقل مراقب زبانم باشم و مراقب باشم چی از دهانم بیزون میاد !!!
اصن فرض کنیم رفتیم پیش مثلا چه میدونم انیشتین و در محضر انیشتین هستیم .. ایا در محضر این اقا ما کلام نامربوط میگیم !!! ؟؟
پس اگر من انسان باورم این باسه که در محضر رب کل کیهان هستم ،، اون وقت همیشه مراقب اعمال و رفتار و زبانم هستم !!!
خب اینم از رد پای من از گام 27,, خدایا کمکم کن گام ها را تا انتها بردارم.
خدارشکر امروز توجه مو گذاشتم روی اتفاقات مثبتی که برام افتاده و برای خودم یاد آوری کردم
خدارشکر امروز دارم نفس میکشم و خداوند دوباره بهم فرصت زندگی رو هدیه داده
خدارشکر امروزم رفتارم با همسرم و فرزندم کمی بهتر از دیروز بود کمی آروم کمی بیشتر قدردانشون بودم
خدارشکر به خاطر خدای خوبم که به مسیر درست هدایتم میکنه
خدارشکر به خاطر استاد مهربونم که با آگاهی های نابشون به ما محبت میکنند راه درست نشون میدند
خدارشکر به خاطر دوستان سایت که وقتی کامنت هاشون میخونم غرق لذت میشم
خدارشکر هرروز دارم به تعهدم عمل میکنم و روی خودم کار میکنم
خدارشکر به خاطر حس های خوبی که در روز میاد سراغم خدارشکر به خاطر آرامش هرروزم
خدارشکر به خاطر دوستان خوبم خدارشکر به خاطر وجودپدر و مادر که داشتنشون واقعا نعمت و برکاته الهی شکر
چقد هرروز احساس میکنم به آرامش بیشتری میرسم چقد هرروز دگرگون تر میشم و چقد وقتی سپاس گذاری میکنم چشمام پراشک میشه از داشتن این نعمت ها خدایاشکرت
هرروز دارم به خودم یاد آوری میکنم که باید به قانون عمل کنم باید قوی تر روی خودم کار کنم دیگه از همسرم توقع ندارم که تغییر کنه باید فقط من تغییر کنم برای اندک چیزی که همسرم برام میخره بزرگ جلوه میدم و ازش بینهایت سپاس گذاری میکنم اون چقد خوشحال تره و چقد رفتارش با من عوض شده همیشه روی خوششو بهم نشون میده اون وجه مثبتشو بهم نشون میده بهم لبخند میزنه با احترام ازم چیزی رو درخواست میکنه که براش بیارم با عشق و از کلمات عاشقانه استفاده میکنه و چقد درآغوش میگیرتم و اون حس عشق بیشتر بهم انتقال میده آدمی که اصلا زیاد باهام حرف نمیرد الان درمورد کارهاش میگه ازمن نظر میخاد شوخ طبع تر شده و من خصوصیات مثبتشو همیشه بهش میگم و اون فقط کلمه خدایاشکرت به زبونش جاری میشه چقد بچم آروم ترشده درسلامتی کاملی هست چقد شادتره و خودم زیاد به خودم و اطرافیانم سخت نمیگیرم و میذارم هرکی هر جوری راحته باشه من اون چیزی رو میبینم که برام لذت بخشه اون رفتار یا اون خصوصیات اخلاقی که برام قشنگه اونو میخام که ببینم و بابتش شکرگزار هستم من ازبچگی بااینکه پدرمو خیلی دوست داشتم ولی خجالت میکشم بغلش کنم
اماالان اون خجالت رو گذاشتم کنار و پدرمو بغل کردم و بهش گفتم چقد دوسش دارم و به خاطر محبت هایی که بهم کرده بود ازش سپاس گذاربودم و خدامیدونه اون لحظه چقدر پدرم خوشحال شد و چقدر من غرق لذت شدم ازاینکه تونستم ابراز عشق کنم از نیروی عشق استفاده کنم خدایاشکرت چقد رفتار آدم ها باهام عوض شده میدونم انسان های که میان سمت من وجه خوبشونو نشون میدند واقعا هم همینطوره بهم لبخند میزنن بااحترام حرف میزنند خدایاشکرت که قانون عمل میکنه
ازاینکه تونستم از حاشیه تا حدودی دوری کنم از غیبت از بدگوی از تمرکز روی نکات منفی هرروز آروم تر میشم خدای شکرت خدای من من هرروز احساس میکنم داره ظرفم بزرگ تر میشه حرف های استاد و بهتر درک میکم که دارن چی میگن و چجوری از حرف هاشون توی زندگیم استفاده کنم خدایاشکرت
چون قانون آفرینش ساده است عمل به آن را جدی نمیگیری
دنبال این نباشم که چیزی خاصی هست یا رازی خاصی یا کتاب خاصی یا مباحثی که من نمیدونم که اگر بدونم موفق تر میشم
هیچ چیزی نیس قانون ساده است اصول ساده است باهمین چیزهای ساده مثل مبحث سپاس گذاری مثل تمرکز روی نکات مثبت، کنترل ذهن، باورهای مناسب
باور به فراوانی خوب من هرچقدر بتونم به فراوانی تمرکز داشته باشم ترس هامم کمترمیشه ایمانم قوی ترمیشه وقتی باور به کمبود نداشته باشم
اگرروی همین ها کار کنم و تمرکز کنم و تکاملمو طی کنم اونوقته که زندگی بطور معجزه آسا تغییر میکنه و اتفاقات قشنگ بوم بوم میوفته برام دنبال رمز و رازه خاصی نباشم چون قانون ساده است قرآن مبین خودقرآنم ساده است سعی کنم از ساده بودنش استفاده کنم
هرچیزی رو پیچیده بگیری پیچیده ترمیشه
هرچیزی رو آسون بگیری آسون تره
مثال که قدیمی ها میگن زندگیرو هرجور بگیری همون جوره واقعا همینطوره من اگ هی به خودم بگم قرآن سخته خب نمیرم بخونمش اما اگر بگم نه آسونه اونوقت ذهنم میره طرفش که بخونمش و ببینم چی گفته
استاد گفتند که خودشون آیندشونو پیشگویی کردند که میخان به چی برسن که رسیدن
خیلی واضح و مشخص بگم که چی میخام نگران نباشم که کی و چجوری باید به اون خواسته برسم و توکل کنم به خدا قدم اولو بردارم قدم های بعدی بعدن گفته میشه جهان بهم میگه چجوری برسم ایمان داشته باشم همون طوری که استاد گفته بود که میخاد سایت عباس منش دات کام این اتفاق براش بیوفته درخواستو کرد و بعدن راه ها بهش گفته شد
کلام خدا رو بالا بردیم و کلام شیطان رو پست
از کوجا بفهمم این الهامات خدایه یا نجوای ذهنمه از احساسم متوجه میشم اگر احساسم خوب باشه الهامات خداونده اگر احساسم بد باشه نجوای ذهنمه به همین راحتی
چجوری با سپاس گذاری ارتباط بگیرم موقعی که در مدارش باشم با سپاس گذاری اشک تو چشمام حلقه میزنه
بهترین راه شناسایی باورها عملکرد منه
موقعی که درعمل بتونم درست باشم و به اون چیزی که میدونم عمل کنم میتونم متوجه بشم باورهام تغییر کرده
دقیقااا تو ذهن من رفته که یه چیزه پیچیده تری هست من با اون میتونم موفق بشم
قران سخته ومن درکش نمیکنم بخاطر همین نخوندم
دقیقااا دلیلشون همینه
من باور کردم همه چیز با سختی بدست میاد شاید هیچ وقت نشه چون هر کسی نمیتونه
این اشتباه ترین باوره
همه میتونن خلق کنن هر انچه که بخوان
چقدر لقمه رو دور سرم چرخوندم
چقدر اطرافیان وجامعه مسیر رو اشتباه رفتن ومن وامثال من هم کورکورانه چون از بچگی اینو دیدیم همون مسیرو رفتیم چون فکر کردیم راه دیگه ای نیست
من یه بار قران رو نشستم خوندم اینو تو یه کامنت همین خانه تکانی ذهن هم گفتم وقتی خوندم فقط ایه های عذاب رو دیدم
یادمه بچه بودم از یکی تو مدرسه شنیدم اگر مرجع تقلید نداشته باشی هیچ کدوم از نماز وروزه هات قبول نیست وگناه میکنی
من تو همون بچگیم خیلی احساس بدی بهم دست داد واین مراجع تقلید کتاب های قطوری داشتن که برای هر قدمی که برداری کلی قانون برای خودشون ساخته بودن پر از حدیث هست دقیقا حرف شما درسته ایه قران یا نبود یا خیلی کم بود چون با حرفای اونا نمیخوند
چقدر اشتباه بوده تمااااام باور هایی که تو مدرسه بهم دادن راجبه دین وخدا
ماکه موهامون پیدا بود مجرمان الهی بودیم
خیلی خوشحالم که خدا به خواسته قلبیم جواب داد ومنو هدایت کرد به مسیر درست مسیر کسانی که بهشون نعمت داد راه شما استاد راه درست والهیی یه که قلبم شدیدا از من میخواد تا ابد همین مسیرو برم وبهتر بشم
از وقتی در این مسیرم چه حسای نابی رو تجربه کردم که قبلا نداشتم
در مورد وضوح خواسته خیلی عالی گفتی که دقیق مشخص کنم کاری نداشته باشم چگونه واز کجا خدا بهم میده
خداوندا خیلی ممنونم که شراب ناب معیت با خودت را به بنده می نوشانی
الهی شکرت
قانون آفرینش، چه فوق العاده
راستش را بخواهید مسیر آشنایی بنده با استاد از یک کانال تلگرامی بود که فایل هایی را از استاد می گذاشت و فایل صوتی دوره قانون آفرینش در آنجا بارگذاری شده بود و …
زمانی که بعد از طی کردن تکاملم به سایت رسیدم و درباره رضایت استاد برای استفاده از این دوره ایمیل زدم، پاسخ منفی بود.
لطف خدا بود که تمام فایل های ذخیره شده را حذف کردم و مقید شدم تا از مسیر درست بروم.
اکنون خوشحالم که دوره هایی ارزشمند را خریدم و در پروفایلم دارم که بعد از رفتن در آن مسیر درست پولش را ساختم
الهی شکرت
واقعا شگفت انگیز است اصولی که استاد در مورد آنها تدریس می کند حتی ذره ای تغییر نکرده، اما نتایج زندگی اش به لطف خدا از زمین تا آسمان تغییر کرده، این نشان صدق گفتار اوست. احسنت
آن زمان وقتی فایل های قانون آفرینش استاد را گوش می کردم چیز زیادی دستگیرم نمی شد و فقط هیجان زده و احساساتی می شدم، اما اکنون که فقط سر فصل های دوره اش را خواندم آگاهی ها و نتایج خیلی خوبی را در درونم احساس کردم و درکم خیلی گسترش یافته
قانون آفرینش بخش 1 | درک قانون توجه و نحوه هماهنگی با این قانون به منظور بهره برداری از قدرت خلق درونی
قانون آفرینش بخش 2 | قانون درخواست
قانون آفرینش بخش 3 | قدرت تجسم خلاق
قانون آفرینش بخش 4 | «قدرت کلام»، سلاحی قدرتمند برای «هدایتِ کانون توجه»
قانون آفرینش بخش 5 | مهارت در بهره برداری از توانایی های درونی بوسیله “سوالات توانمند کننده”
قانون آفرینش بخش 6 | تقسیم کار با خداوند
قانون آفرینش بخش 7 | سیستم هدایتگر درون
قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها
قانون آفرینش بخش 9 و 10 | مهمترین رابطه زندگی من
دیروز موضوعی مرا از مدار خوبی که در طی این دوره داشتم کمی منحرف کرد و به لطف احساس گرفتگی و نادلخواهم فهمیدم که اشتباه کردم و خداوند مرا هدایت کرد به فایل فوق العاده کلید اجابت دعاها و دوباره حالم را عالی کرد و چشمانم اشکبارم را بینای رحمتش کرد، دلیل آنهم دقیقا این بود که کانون توجه ام را مدتی کوتاه به مواردی نادلخواه سپردم و خیلی نامحسوس شیطان آرامشم را ربود، چون وقتی وارد قسمت اکسپلور یوتویوب شدم نمی دانستم که دارم با خودم چه می کنم ( با اینکه خیلی خیلی خیلی کم این کار را انجام می دهم)، ترسها، مقایسه ها و کمبود ها با رنگ و لعابی چشم فریب تو را افسون می کنند و سمّی را به خورد تو می دهند که ذهنت را مسموم می کنند.
این تجربه ام و هدایت دیشب به فایل کلید اجابت دعاها که دقیقا در آن موضوع ذهن را که؛ مستعد پرورش و تقویت نکات منفی است را به وضوح فهمیدم،
یعنی: جهان اول امتحانش را از من گرفت و بعد درسش را داد.
در این روش چقدر بهتر ارزش این درس را درک می کنیم. با اینکه استاد بارها گفته که: فضای مجازی دیوانه خانه ای بیش نیست :)
ما از اول عادت کردیم به اینکه اگر تونستیم بعد از سختی و مشقت یه کاری رو انجام بدیم، دست مریزاد داشتیم.(حداقل تو خانواده ما اینطوری بود) یعنی از بچگی تو خانواده و مدرسه، این سختی و رنج شاکله ی انجام هر کاری بود و جقدر هم مقدس معرفی شده بود.
دنبال تکنیک رفتنها و کارهای خاص و فرمول های مگو و به دنبال اسم اعظم گشتن بیراهه ای هست که درصد زیادی از مردم، گرفتارش میشن.
خود من هم اگر این اگاهی ها رو نشنوم و نبینم و مرور نکنم، قطعا به یکی از این جاده خاکی ها خواهم زد.
استاد تو این فایل ارزشمند گفتن اصل یه چیزه و اونهم کنترل ذهن و آگاه بودن به نوع فرکانس ارسالی
چون سازو کار جهان همینه(پاسخ به فرکانسهای دریافتی)
چیزهای به ظاهر ساده اس که کارها رو انجام میده و ما رو در مسیر توحید حفظ میکنه . مثل:
سپاسگزار بودن برای تمامی داشته هامون تمرکز روی نکات مثبت خودمون، دیگران و اطراف مون نوشتن خواسته ها _ ساختن باورهای مناسب،قدرتمند و هماهنگ با مسیر خواسته ها
حالا ساختن این باورها چطوری میتونه کمک مون کنه؟ مثلا یک نمونه اش اینه که باعث از بین رفتن ترس هامون میشه.ترس از آینده و ترس از کمبود.
چطور باید مطمئن بشم که مسیرم درسته؟
زمانی که قلبم پر از ایمانِ، پر از توکل و آرامشِ،و وابسته ی هیچی حتی نتیجه نیست و کاملا رها و آزاده.
قوانین خداوند ساده اس، قوانین در قرآن آمده،پس کلان قرآن ساده و فصیحِ تا همه بتونن به راحتی ایات رو بخونن، درک کنن، و در زندگی شون عمل کنن.
اصل و اساس بسیار ساده، مشخص و شفافِ
سعی کنم اصل سادگی رو که در همه ی کائنات مشخصه، در زندگی خودم شخصی سازی کنم، در همه ی موارد.
روی همین اصول ساده ای که تو این دانشگاه الهی یاد میگیرم، مانور بدم،بهبودش بدم، و مثل اصل خارپشتی تکرارشون کنم چون باعث میشه اعتماد به نفسم تحت تاثیرش بالاتر بره و ماهر بشم در کنترل ذهن.
قدم اول هم اینه که خواسته هام ر هر چند با معیارهای ذهنم بزرگ، خیلی واضح و شفاف بنویسم.ایده ها و چگونگی عملکرد قدم به قدم گفته خواهد شد.نگران نباشم در مورد چند و چون ادامه ی راه.
ایده های خداوند اطمینان قلبی میاره،آرامش و لذت و آگاای و عشق میاره و بعد اینکه چقدر عمل کنیم به ایده ها و قدم قدم پیش برم به همت و ایمان خودم بستگی داره.
چون خیلی وقتها ذهن منطقی مون خیلی تضاد داره با صدای قلب مون ممکنه مقاوت زیادی باشه برای تصمیم نهایی و عمل به اون ایده.
حالا اینجا باید چکار کرد؟
باید اون نتیجه هایی که قبلا از اعتماد به این نیرو گرفتم رو به خودم یادآوری کنم و مرور کنم، اینطوری قوت قلب میگیرم و ایمانم راسخ تر میشه برای برداشتن قدم بعدی.
کار درست و با کیفیت انجام بشه، باورهای خوبی هم درست شده باشه، در مسیر نعمت و نتیجه به آسانی قرار میگیرم.
● تا اینجا هر چی از گفته های استاد شنیدم و درک کردم رو نوشتم، حالا میریم سر وقت شیرین کامنت گزاری.که جیزی نیست جز، بیان مثالهایی از زندگی شخصی مون.
این مورد رو خیلی دوست دارم.جون واقعا به درک بهتر و عمیق تر کمک میکنه.
به قول جناب انیشتین : آموزش چیزی نیست جز مثال زدن.دقیقا یکی از دلایلی که آموزشهای استاد رو خیلی ناب تر و قابل فهم تر میکنه نسبت به دیگران، همین مثال زدن از زندگی خودشونِ.
همسرم علاوه بر نکات مثبت خیلی خوبی که داره(مهربانِ،دست به آچاره،خانواده دوستِ،و…) اما خیلی وقتها شلنگ تخته میندازه :<
دیشب بعد از نوشیدن مسکرات خواست بره بالای نردبام و لامپ سقف تراس را تعویض کند.تراس بسیار کوچکه و شما حساب کن در اون فضای کوچک، شب تاریک،حالت مستی، چقدر ریسک پرت شدن زیاده.
هر چی بچه ها ازش خواهش کردن که بزاره برای فردا صبح، گوش نداد که نداد و همون قضیه مرغ یپا داره..
دخترم بسیار ناراحت به اتاقش برگشت، اما پسرم با گریه و زاری و تضرع التماس میکر که الان این کار رو نکن، چون پرت میشی. اما امان از وسوسه های شیطان.
من چند بار که صدای ملتماسانه بچه ها رو شنیدم، سکوت کردم.اما دیگه نتونستم و رفتم خلاصه دادو بیداد که چرا به حرف بچه هات اهمیت نمیدیو ، بدتر از اون،چرا نوشیدنی الکلی میخوری که نتونی رفتار درست داشته بلشی.
تو اون لحظه ی اوج دادو بیدادم قشنگ دیدم که نفس چقدر قدرت و پتانسیل داره، کافیه بهش مجال جولان داده بشه، جوری میتازونه که با سختی میشه کنترلش کرد.
خودم رو تو اون لحظه در دو جا میدیدم،
اولی، الهامی که مثل اون بنده ی خدا افسار گسیخته فقط داشت دادو بیداد میکرد و….
دومی، الهامی که داشت طغیان نفس رو متحیرانه میدید و از دستش هم کاری بر نمی امد
خیلی عجیب بود.حال بچه ها بد، اما میدونم باورتون میشه، خودم بعد از 2_3دقیقه انقدر ارام و خاموش شدم، طپش قلبم آرام گرفت و هیچ اثری از اون هشم و نفرت نبود.
بچه ها رو دعوت به سکوت و ارامش کردم
و اصلا باورم نمیشد که انقدر زود توانایی برگشتن به احساس خوب رو پیدا کرده بودم.
فردای اون روز نشانه های استرس در وجود بچه ها مشخص بود، فکر میکردند دیگه کار تمامِ و با جنگ و دعوا این ارتباط تمام میشه
از صبحش که بیدار شدم، با لبخند و سپاسگزاری شروع کردم.ستاره ی قطبی رو نوشتم و تجسم سازی کردم که همسرم مسخرم شده.و اصلا در مقابل من توان گفتن حرف گزافه و نادلخواهم رو نداره.
هذا من فضل ربی
دقیقا الان ساعت نزدیک 5 بعداز ظهر و آقا هیچ حرف و سخن بیهوده ای نگفته، خدا رو شکر ارتباطی هم نیست بین مون، ایشون اونطرف منزل، طبق همیشه جلوی تلویزیون
من هم طرف دیگر منزل و سرم به تمرین و کارهای خودم.هیچ کاری با هم نداریم
احساسم عالیه، خدا رو سپاسگزارم
و ایمان دارم این ارتباط که دیگه هم فرکانس و همجنس نیست، بزودی در بهترین و ایده ال ترین شرایط به نفع و سودم تمام خواهد شد.
دقیقا با تمام گوشت و پوستم معنی این آیه رو خیلی عالی درک میکنم:
گام 27،خدایا شکرت تا این گام جلو آمدم خیلی احساس خوبیه. قانون خیلی ساده است بازی زندگی خیلی ساده است همه چی کنترل ذهن یا تقواست بقیه چیزها حاشیه است،جهان هر لحظه با فرکانسهای ما کار میکنه،پس ما اگه آگاهانه کنترل ذهن کنیم به زیباییها توجه کنیم از کوچکترین زیبایی لذت ببریم سپاسگذاری کنیم بر نکات مثبت توجه کنیم.هر چیزی که باعث بشه ترسهای ما کمتر بشه باعث آرامش و لذت ما میشه،حالا باید خودمان فکر کنیم که چه چیزی ترسهای ما رو کم میکنه اون باورها رو تقویت کنیم،نکته طلایی وقتی ذهن را کنترل کنید دنیایت را کنترل کردی،و نکته طلایی آخر عملکرد شما نشان میده چه باورهای دارید
و خیلی وقتها میخواستم بدون کوچکترین زحمتی یک هو همه چی درست بشه
و حالا جالبه قانون هم بسیار ساده است
اما اینقدر دیگه ساده است که هیچ کس اونو انجام نمیده و دنبال روش های خاصی میگردند
چون اون به دلیل خاص بودن انگار جواب میده و اینا چون ساده هستند بی اهمیت پنداشته میشوند و این به خاطر ورودیهای است که به ذهنم دادم و بهم گفتند که باید سختی بکشی ،باید رنج بکشی، باید پدرت در بیاد تا به یک سری از خواسته هات برسی.
حالا من با شنیدن قانون انگار نشنیدم و هنوز دنبال یک چیز خاص میگردم و فکر میکنم با فهمیدن اون راز من دیگه خوشبختی رو تجربه میکنم.
اما فقط و فقط باید قانون رو تکرار کرد
تا بشه جزئی از وجودت و با پوست و گوشتت اجین بشه.اون وقت من بدون فکر کردن وقتی به تضادی میخورم برم دنبال قانون
به نام خداوند هدایتگر مهربانم
خدایا شکرت که در گام بیست و هفتم پروژه «خانه تکانی ذهن» قدم میگذارم و قرار هست با درک بهتر قوانین، زندگی بهتری برای خودم خلق کنم .
سلام به استاد عزیزم و تمام عزیزانم در این جمع بهشتی 🩶
و مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لاَ نَبِیٍ إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ 52
هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو میکرد (آرزوها را از این رو «تمنى» مىگویند که انسان تقدیر و تصویر آن را در ذهن خود مىگیرد.)، شیطان القائاتی در آن میکرد؛ امّا خداوند القائات شیطان را از میان میبرد، سپس آیات خود را استحکام میبخشید؛ و خداوند علیم و حکیم است
منم میخوام برسم به این نقطه که :«بازی زندگی خیلی ساده است.» همه چیز برمیگرده به کنترل ذهن و هدایت ذهن به سمت خواسته ها . جهان هر لحظه داره با فرکانسهای من کار میکنه و کارخانه ی خلقت زندگی من از فرکانسهای من تغذیه میکنه . وقتی احساس خوبی دارم یعنی در حال ارسال فرکانسهای خوبی هستم و وقتی احساس بدی دارم یعنی باید اون فرکانس رو با تغییر کانون توجه تغییر بدم. بنابراین من باید سعی کنم آگاهانه با کارهای سادهای چون : شکرگزاری ، تمرکز بر نکات مثبت اطرافم، توجه ب نکات مثبت اطرافیانم و خودم و صحبت کردن درموردشون ، با تکرار باورهایی ک باعث میشه ترسهای من کمتر بشه مثل باور فراوانی : ترسها رو در مورد آینده مالی کمتر میکنه . با انجام دادن هرکاری ک باعث بشه من احساس آرامش بیشتر ، رهایی بیشتر ، توکل بیشتر داشته باشم یعنی من در حال ارسال فرکانسهای مناسب ب جهان باشم، در مسیر درست پیش برم و نتایج بزرگی برای خودم خلق کنم .
«بیشتر مردم زندگی را میدان جنگ میپندارند اما زندگی جنگ نیست، بازی است.این بازی را نمیتوان بدون آگاهی از قانون به خوبی انجام داد. این قوانین در کتابهای آسمانی به وضوح روشن شدهاند. پیامبران الهی به پیروانشان میآموزند که زندگی، بازی پرشکوه دادن و ستاندن است.این عبارت که آدمی هر چه بکارد، درو میکند به این معناست که انسان هر چه در سخن و عمل نشان دهد، به او برخواهد گشت؛ هر چیزی که بدهیم همان را خواهیم گرفت.» خانم فلورانس اسکاول شین هم در کتاب خودش بازی زندگی همین نکته رو اشاره کرده ک زندگی یک بازی ساده است ک اگر قانون ش رو بلد باشی همیشه برنده میشی .
دیگه باید در همین مسیر و همین کنترل ذهن هرروز ب مهارت بیشتر برسم .
همه چیز ساده ست .
وقتی بتونی ذهنت رو کنترل کنی میتونی دنیات رو کنترل کنی .
در ابتدا سخت ه اما هرچه بیشتر کار کنی راحتتر میشه و میتونی کنترل ذهن رو انجام بدی و نسبت ب اتفاقات بیرونی واکنشگرا نباشی بلکه کانون توجه و تمرکزت رو خودت آگاهانه انتخاب کنی و احساست رو به سمت بهتر شدن تغییر بدی تا فرکانسهات رو همیشه کنترل کنی .
قرآن ساده است . قوانین ساده است .زندگی ساده است .
«گفت آسان گیر بر خود کارها»
«صدق بالحسنی ، فسنیسره للیسری»
«ان مع العسر یسرا»
راز «خوشبخت شدن» ساده است.
اصول ساده است .
همه آگاهیها ساده و روشن در قرآن بیان شدند .
جهان ساده است .
هرچقدر ساده ببینی ساده است و اگر پیچیده ببینی پیچیده میشه .
سادگی جهان رو بپذیر.
من ساده بودن جهان و قوانین رو می پذیرم .
تجسم رو در جلسه قبل داشتیم . ک در مورد قدرتش استاد گفتن و اینکه همه ما وقتی در یه نقطه هستیم اما با رهنمون داریم ب چیز دیگه ای فکر میکنیم یعنی داریم تجسم میکنیم .
یکی از بهترین الگوهای ساده گیری و سهل گیری برای من استاد هست . مثل لباس پوشیدن و آشپزی کردن و رانندگی کردن و همه رفتارهاشون ک بر سادگی استوار ه .
بازی ساده است و تکنیک خاصی برای خوشبختی و موفقیت وجود نداره فقط کافیه همین کارهای ساده رو هربار بهتر از قبل انجام بدم. شکرگزاری و کنترل ذهن و تمرکز بر خواستهها ، صحبت کردن از زیباییها …
یکی از تمرینات قانون آفرینش که در جلسات ابتدایی پروژه هم بود و من همون روز خواستههام رو در دفتر نوشتم تمرین نوشتن آرزوها و خواسته ها بود. اینکه خیلی واضح و مشخص بنویس ک چیو میخوای .بعداً جهان بهت نشون میده.راهش بعدا بهت گفته میشه . همیشه درخواست اگر واضح باشد راهها به شما گفته میشه .
چقدر آزادی قشنگه ، آزادی خواستهی روح من ه . اینکه بتونم آزادانه و با اراده قلبی خودم برای زمانم ، مالم ، انرژی م و تک تک اجزای زندگیم تصمیم بگیرم. منم خیلی خیلی بودن با طبیعت رو دوست دارم .
منم خیلی خیلی دوست دارم ک با عزیزدلم و دوستان صمیمیم در مورد خواستههام و قوانین ساعتها صحبت کنم و گذر زمان رو احساس نکنم . خیلی دوست دارم این تجربه کنار آتیش نشستن شما و گفتگوهای ساعتانه تون رو و این کیفیت از رابطه عاطفی ک دارین تجربه میکنین خواسته ی قلبی من هم هست . این حد از وضوح ، صداقت ، هماهنگی ، حرف هم رو فهمیدن ، در یه مسیر پیش رفتن ، همراه و همقدم در جاده ی رویایی بهشت بودن .
شکر نعمت نعمتت افزون کند
سوره لقمان، آیه 12
«وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَهَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَمَن یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ»
ما به لقمان حکمت دادیم که خدا را شکرگزار باش؛ و هر کس شکرگزاری کند، به نفع خودش شکرگزاری کرده است؛ و هر کس کفران ورزد، خداوند بینیاز، ستوده است.
کل داستان کنترل ذهن هست . ذهن رو بتونی کنترل کنی زندگی رو هم میتونی کنترل کنی .
برای درک الهامات خداوند و تفاوتش با نجوای شیطان دقت کن ک الهامات خداوند نتیجه احساسیش آرامش هست، قدرت هست، احساس خوب هست، لذت و آگاهی هست.
نجواهای شیطان نتیجه احساسیش ترس و تردید و شک و ناآرامی هست ک وجودت رو فرا میگیره .
من هدایت خداوند رو باور میکنم . من از خداوند درخواست میکنم همیشه و همواره ک ب من درک بهتری در مورد هدایت بده و ب من قدرت شناخت الهاماتش رو بده و اینکه من رو در برابر الهامات و هدایتهاش تسلیم کنه .خدایا من تسلیم تو هستم . من به هر خیری ک از تو ب من برسه فقیرم . من هیچ چیز نمیدانم و تنها تو میدانی . به من بگو هرچه باید انجام بدم رو . و ب من قدرت و توانایی بده تا آنچه بهم امر میکنی با جان و دل انجام بدم .
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وقتی در مدار درست قرار بگیری هم میفهمی هم انجام میدی هم از انجام دادنش لذت میبری . منم همینطور بودم استاد . منم بعضی وقتها از بعضی از صحبتهای شما درکی نداشتم و حتا گاهی بدم میاومد از شما بخاطر بخشی از صحبتهاتون ، حتا یه دوره ک لب فضای سایت فاصله گرفته بودم مقاومت شدیدی پیدا کرده بودم برای اینکه صدای شما رو بشنوم یا فایلی ازتون رو ببینم . انگار ازتون فراری بودم. اما خدا رو شکر میکنم ک خداوند هدایتم کرد و به من درک درست داد . من رو وارد این مدار کرد ک گوش بدم ک شاگردی کنم ک خیلی خیلی از صحبتهاتون رو الان بفهمم. خدا رو شکر میکنم ک تو این فضا هستم چون می بینم مقاومت اطرافیانم رو در این مورد و میدونم ک مدار و فرکانس چطور داره عمل میکنه . اینکه من الان چقدر تشنه ی شنیدن و نوشتن و گفتن از این آگاهی ها و بودن در این سایت بهشتی هستم خدا رو شکر ب دلیل بالا رفتن مدارم هست و واقعا شرایط داره برام فراهم میشه . خیلی وقت بود دنبال این تنهایی بودم ک الان دارم تجربه میکنم چند روز اول پروژه رو با تعهد و با تمام عوامل حواس پرتی دور و برم ادامه دادم و ادامه دادم و الان ب نقطه ای رسیدم ک با آرامش و بدون حواس پرتی میتونم گوش بدم و بنویسم و روی افکار و باورهام تمرکز کنم و وجودم رو شخم بزنم وبا خودم و خدا حرف بزنم و … خدا رو شکر میکنم .
بهترین راه اینکه باورهای خودم رو بشناسم عملکردم هست ، مشاهده و بررسی عملکردم در شرایط مختلف و چقدر باورهای من هنوز و هنوز نیاز ب کار کردن داره چون در شرایطی میبینم ک چقدر عملکرد ضعیفی دارم .
عمل به آنچه میگویم و فرکانس من هست ک بیان و کلام و وجود من رو قدرتمند میکنه . نتایج من رو متغیر میکنه. نرگس همیشه باید حواست رو جمع کنی ک فرع رو از اصل تشخیص بدی و تمرکز و انرژی ت رو روی اصل بگذاری . اصل رو در خودت هربار بیشتر و بیشتر بهبود بده .
خدایا شکرگزارم ک در این مسیر دارم گام برمی دارم و کمکم میکنی خودم و تکاملم رو بپذیرم و از خودم توقع بیجا نداشته باشم بلکه با امید و توکل ادامه بدم. دوستت دارم
سپاسگزارم استاد عزیزم 🩶
سپاسگزارم عزیزانم در این جمع بهشتی 🩶
خداوند عاشق همهی ماست 🩶
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز مجری این پروژه
دیگه داریم به اخر این پروژه میرسیم
شور و شوق و انگیزه و احساس خوب در مسیر هدف چجوری به وجود میاد؟
با باور به اینکه میشود به رویام برسم
با باور به اینکه رسیدن به خواستم امکان پذیره
با باور و ایمان اتفاق میوفته
چجوری باور ایجاد کنم؟ با یادآوری اتفاق معجزه وار و فوق العاده ای که برات افتاده و داره میوفته توی هر اندازه ای هست اون اتفاق تاییدش کن تحسینش کن و بگو که اگر قانون جواب داد خدا به من راه نشون داده پس میتونه باز نشون بده میتونه باز بهت کمک کنه که به خواستم برسم این راهی که باید برم و بهش ایمان بیارم
و الا خدا برای رسوندن من به خواستم زجز نمیکشه که مثلا وقتی ناخن انگشت پات کنده میشه خدا بدون اینکه تو متوجه بشی یه ناخن جدید بهت میده شروع میکنه به رشد کردن نه تو زجر میکشی برای ناخن جدید نه خدا
یادت بیاد وقتی میخواستی فوتسال را شروع کنی هیچ کس نداشتی هیچ پولی نداشتی سال ها پیش ارزو داشتی که بری کلاس فوتسال ولی هزار یک بهونه اوردی گفتی پدرم پول نداره گفتی درس دارم نمیرسم
یادته میگفتی درس دارم وقت نمیکنم همزمان برم سالن چقدر ارزو داشتی چقدر حسرتش داشتی
این ارزوی واقعی تو بود
یه روزهایی تصمیم گرفتی تغییر کنی حرکت کردی خدا راه بهت نشون داد یادته؟ این خواسته واقعی تو بود نه مهندسی دانشگاه شریف نه درس خوندن صبح تا شب نه توی درس و کتاب بودن
یادته این خواسته تو بود چه زود یادمون میره چه زود یادت رفت که رفتن به سالن یکی از ارزوهای تو بود توی دنیایی که پدرت دنبال افزایش سابقه کاری و بیمه ای بود توی دنیایی که مادرت هزار یک بهونه میاورد برای دنبال کردن علایقش همیشه دنبال حامی بود تو رفتی سراغ رویاهات چون تو شبیهشون نیستی و نبودی و نخواهی بود تو ننشتی منتظر بمونی بهونه بیاری بگی پدر اله مادرم ِبله توی ایران نمیشه، یا یکی نیست منو انگیزه بده هل بده رفتی سراغ رویات میدونییییی اینقدر چقدذ ارزش داشت و داره میدونییییی تو چه روزهاییی ساختی ؟میدونییییی؟
تنها چیزی که میخوام اینکه حقیقت بفهمی و تا سرحد مرگ بری سراغش
هدفت حتی از خانوادت هم مهم تره، هدفت از هرچیزی مهمتره
سرت از زندگی دیگران بکش بیرون مریم حالم بهم میخوره از این، بشین هدفت بساز
استاد عزیز از شما سپاسگزارم
با ایمان
مریم درویشی
به نام خدای مهربان
سلام و احترام
گام 27/چون قانون ساده است، عمل به آنرا جدّی نمی گیری
هر چقدر با این فایل ها کار میکنم هی دوست دارم ساده تر بنویسم ،، ساده تر باشم،، خودم باشم،، هی سعی میکنم از دروغ و کینه و تهمت و غیبت به دور باشم. و امیداورم حتی اگر یه فایل رو گوش میدم بتونم به مطالبش در حدی که درک میکنم عمل کنم..
واقعا سپاسگزاری یه کار خیلی ساده س ولی چون توی ذهنم همه چی پیچدس همش ذهنم به من میگه بزو باباااا مگ میسه با یه سپاسگزاری ساده اوضاع زندگیت بهتر بشه و به سمت عالی حرکت کنه ؟؟ذهنم به من میگه مگه نمی بینی ملت از صبح تا شب کار میکنن و لنگ هزینه هاشون هستن ؟؟!!
ولی اگر یه ذره به زندگی همین ادم ها نگاه کنیم متوجه یک اصل ساده میشیم که داره مدام در زندگی اون ها تکرار و تکرار میشه و اون هم اینه که این مدل ادم ها همیشه دارن با زبانشون معصیت میکنن و ناسپاسی میکنن
قانون وضوح از طرق تضاد چی میگه ؟
میگه مثلا ادب از که آموختی؟؟ میگه از بی ادبان !!
پس بنابراین اگر من خلاف اکثریت جامعه رفتار کنم ،، من حتما در مسیر انعمت علیهم و صراط المستقیم هستم.. چون خیلی از ادم ها گمراه شدن و قلبشون بسته شده!!! اونا اگاه نیستن که با زبانشون دارن دخل خودشون رو میارن !!!
خب چرا خودم یاد میزه ؟؟ چون اینقدر همه چی سادس ذهنم قبول نمیکنه !!! البته که بارها و بارها بهتر از قبل شدم…
بذارید اصلا یه مثال ساده بزنم :
دو تا تجربه از مسافر کشی بهتون بگم :
من بعضی وقت ها بدون اینکه از اسنپ استفاده کنم مسافر مثلا بی شهری میزدم و خب ذر این حالت مسافر ازونجایی که میبینه دستش بازه در اغلب مواقع توی ماشین مراقب زبانش نیست و چرت و پرت میگه و چون دستس بازه و چون قوانین اسنپ اینجا وجود نداره و مسافر هم خیلی راحت در اغلب مواقع چرت و پرت میگه و همین بحث هایی که عااای مملکت فلان و بهمانه … من هم البته دیگه خلی وقته دیگه مسافر بین راهی به صورت ازاد نمیزنم ،، چون هم یه حورایی خطر داره و هم مسافرها اصلا مراعات نمیکردند …
مورد دوم زمانیه که با اسنپ مسافر کشی میکردم .. اینجا مسافر ازونجایی که میدونه باید قوانین اسنپ رو رعایت کنه و ازونجایی که میدونه راننده میتونه نمره منفی بهش بده، در اغلب مواقع خیلی ساکت و مودب و با احترامه و حرف نامناسب توی ماشین نمیزنه !! چون محبوره قوانین اسنپ رو رعایت کنه !!
حالا بیایم در اسکیل بزرگتر این جهان رو در نظر بگیریم … اگر منه انسان باورم این باسه که این جهان قانون داره و الله بختکی کار نمیکنه و اگر باورم این باشه خالق و رب کل کیهان ناظر بر اعمال و رفتار منه و اگر باورم این باسه خدایی وجود دازه و اگر باورم این باشه که کل کیهان و کل عالم محضر خداونده و من انسان در محضر رب و پرورودگارم هستم .. آیا اون وقت حداقل به خاطر احترام به این خدایی که ابلیس رو به خاطر نافرمانی و سجده نکردن بر من از درگاه خودش بیرون کرد ،، آیا حاضر میشم در محضر این خدا بی احترامی کنم و ناسپاسی کنم و شکایت کنم و مراقب اعمال و رفتارم نباشم ؟؟
چطوریه که انسان ها این همه از صبح تا شب مینالن ؟؟؟ میگم من مثال ساده ی قوانین اسنپ رو براتون زدم و رفتار ادم ها رو مقایسه کردم !!!
خب بابا این جهان قوانینی داره ،، چرا ادم ها رعایتش نمیکنن ؟؟؟
به چند دلیل ساده ::
چون میگن اصلا خدایی در کار نیست و یا میگن همه چی شانسیه !!
باید این حرف ها رو بارها به خودم هم بزنم و یادم باسه که من در محضر رب کیهان هستم و این عالم محضر خداونده ،، پس حتی به خاطر احترام به خودم و خدای خودم هم که شده باید حداقل مراقب زبانم باشم و مراقب باشم چی از دهانم بیزون میاد !!!
اصن فرض کنیم رفتیم پیش مثلا چه میدونم انیشتین و در محضر انیشتین هستیم .. ایا در محضر این اقا ما کلام نامربوط میگیم !!! ؟؟
پس اگر من انسان باورم این باسه که در محضر رب کل کیهان هستم ،، اون وقت همیشه مراقب اعمال و رفتار و زبانم هستم !!!
خب اینم از رد پای من از گام 27,, خدایا کمکم کن گام ها را تا انتها بردارم.
خدایا شکرت
سلام به استاد عزیزم
سلام مریم جون باعشق
سلام به دوستان سایت
خدارشکر امروزم اون حسو عالی رو تجربه کردم
خدارشکر امروز توجه مو گذاشتم روی اتفاقات مثبتی که برام افتاده و برای خودم یاد آوری کردم
خدارشکر امروز دارم نفس میکشم و خداوند دوباره بهم فرصت زندگی رو هدیه داده
خدارشکر امروزم رفتارم با همسرم و فرزندم کمی بهتر از دیروز بود کمی آروم کمی بیشتر قدردانشون بودم
خدارشکر به خاطر خدای خوبم که به مسیر درست هدایتم میکنه
خدارشکر به خاطر استاد مهربونم که با آگاهی های نابشون به ما محبت میکنند راه درست نشون میدند
خدارشکر به خاطر دوستان سایت که وقتی کامنت هاشون میخونم غرق لذت میشم
خدارشکر هرروز دارم به تعهدم عمل میکنم و روی خودم کار میکنم
خدارشکر به خاطر حس های خوبی که در روز میاد سراغم خدارشکر به خاطر آرامش هرروزم
خدارشکر به خاطر دوستان خوبم خدارشکر به خاطر وجودپدر و مادر که داشتنشون واقعا نعمت و برکاته الهی شکر
چقد هرروز احساس میکنم به آرامش بیشتری میرسم چقد هرروز دگرگون تر میشم و چقد وقتی سپاس گذاری میکنم چشمام پراشک میشه از داشتن این نعمت ها خدایاشکرت
هرروز دارم به خودم یاد آوری میکنم که باید به قانون عمل کنم باید قوی تر روی خودم کار کنم دیگه از همسرم توقع ندارم که تغییر کنه باید فقط من تغییر کنم برای اندک چیزی که همسرم برام میخره بزرگ جلوه میدم و ازش بینهایت سپاس گذاری میکنم اون چقد خوشحال تره و چقد رفتارش با من عوض شده همیشه روی خوششو بهم نشون میده اون وجه مثبتشو بهم نشون میده بهم لبخند میزنه با احترام ازم چیزی رو درخواست میکنه که براش بیارم با عشق و از کلمات عاشقانه استفاده میکنه و چقد درآغوش میگیرتم و اون حس عشق بیشتر بهم انتقال میده آدمی که اصلا زیاد باهام حرف نمیرد الان درمورد کارهاش میگه ازمن نظر میخاد شوخ طبع تر شده و من خصوصیات مثبتشو همیشه بهش میگم و اون فقط کلمه خدایاشکرت به زبونش جاری میشه چقد بچم آروم ترشده درسلامتی کاملی هست چقد شادتره و خودم زیاد به خودم و اطرافیانم سخت نمیگیرم و میذارم هرکی هر جوری راحته باشه من اون چیزی رو میبینم که برام لذت بخشه اون رفتار یا اون خصوصیات اخلاقی که برام قشنگه اونو میخام که ببینم و بابتش شکرگزار هستم من ازبچگی بااینکه پدرمو خیلی دوست داشتم ولی خجالت میکشم بغلش کنم
اماالان اون خجالت رو گذاشتم کنار و پدرمو بغل کردم و بهش گفتم چقد دوسش دارم و به خاطر محبت هایی که بهم کرده بود ازش سپاس گذاربودم و خدامیدونه اون لحظه چقدر پدرم خوشحال شد و چقدر من غرق لذت شدم ازاینکه تونستم ابراز عشق کنم از نیروی عشق استفاده کنم خدایاشکرت چقد رفتار آدم ها باهام عوض شده میدونم انسان های که میان سمت من وجه خوبشونو نشون میدند واقعا هم همینطوره بهم لبخند میزنن بااحترام حرف میزنند خدایاشکرت که قانون عمل میکنه
ازاینکه تونستم از حاشیه تا حدودی دوری کنم از غیبت از بدگوی از تمرکز روی نکات منفی هرروز آروم تر میشم خدای شکرت خدای من من هرروز احساس میکنم داره ظرفم بزرگ تر میشه حرف های استاد و بهتر درک میکم که دارن چی میگن و چجوری از حرف هاشون توی زندگیم استفاده کنم خدایاشکرت
چون قانون آفرینش ساده است عمل به آن را جدی نمیگیری
دنبال این نباشم که چیزی خاصی هست یا رازی خاصی یا کتاب خاصی یا مباحثی که من نمیدونم که اگر بدونم موفق تر میشم
هیچ چیزی نیس قانون ساده است اصول ساده است باهمین چیزهای ساده مثل مبحث سپاس گذاری مثل تمرکز روی نکات مثبت، کنترل ذهن، باورهای مناسب
باور به فراوانی خوب من هرچقدر بتونم به فراوانی تمرکز داشته باشم ترس هامم کمترمیشه ایمانم قوی ترمیشه وقتی باور به کمبود نداشته باشم
اگرروی همین ها کار کنم و تمرکز کنم و تکاملمو طی کنم اونوقته که زندگی بطور معجزه آسا تغییر میکنه و اتفاقات قشنگ بوم بوم میوفته برام دنبال رمز و رازه خاصی نباشم چون قانون ساده است قرآن مبین خودقرآنم ساده است سعی کنم از ساده بودنش استفاده کنم
هرچیزی رو پیچیده بگیری پیچیده ترمیشه
هرچیزی رو آسون بگیری آسون تره
مثال که قدیمی ها میگن زندگیرو هرجور بگیری همون جوره واقعا همینطوره من اگ هی به خودم بگم قرآن سخته خب نمیرم بخونمش اما اگر بگم نه آسونه اونوقت ذهنم میره طرفش که بخونمش و ببینم چی گفته
استاد گفتند که خودشون آیندشونو پیشگویی کردند که میخان به چی برسن که رسیدن
خیلی واضح و مشخص بگم که چی میخام نگران نباشم که کی و چجوری باید به اون خواسته برسم و توکل کنم به خدا قدم اولو بردارم قدم های بعدی بعدن گفته میشه جهان بهم میگه چجوری برسم ایمان داشته باشم همون طوری که استاد گفته بود که میخاد سایت عباس منش دات کام این اتفاق براش بیوفته درخواستو کرد و بعدن راه ها بهش گفته شد
کلام خدا رو بالا بردیم و کلام شیطان رو پست
از کوجا بفهمم این الهامات خدایه یا نجوای ذهنمه از احساسم متوجه میشم اگر احساسم خوب باشه الهامات خداونده اگر احساسم بد باشه نجوای ذهنمه به همین راحتی
چجوری با سپاس گذاری ارتباط بگیرم موقعی که در مدارش باشم با سپاس گذاری اشک تو چشمام حلقه میزنه
بهترین راه شناسایی باورها عملکرد منه
موقعی که درعمل بتونم درست باشم و به اون چیزی که میدونم عمل کنم میتونم متوجه بشم باورهام تغییر کرده
رد پای گام بیست هفتم
خدایاشکرت امروزم تونستم کامنتی بذارم الهی شکرت
سلاااام سلاااام
استاد عزیزممم ومریم خانم گل ودوستان عزیز
قانون ساده ست بخاطر همین عمل نمیکنیم
دقیقااا تو ذهن من رفته که یه چیزه پیچیده تری هست من با اون میتونم موفق بشم
قران سخته ومن درکش نمیکنم بخاطر همین نخوندم
دقیقااا دلیلشون همینه
من باور کردم همه چیز با سختی بدست میاد شاید هیچ وقت نشه چون هر کسی نمیتونه
این اشتباه ترین باوره
همه میتونن خلق کنن هر انچه که بخوان
چقدر لقمه رو دور سرم چرخوندم
چقدر اطرافیان وجامعه مسیر رو اشتباه رفتن ومن وامثال من هم کورکورانه چون از بچگی اینو دیدیم همون مسیرو رفتیم چون فکر کردیم راه دیگه ای نیست
من یه بار قران رو نشستم خوندم اینو تو یه کامنت همین خانه تکانی ذهن هم گفتم وقتی خوندم فقط ایه های عذاب رو دیدم
یادمه بچه بودم از یکی تو مدرسه شنیدم اگر مرجع تقلید نداشته باشی هیچ کدوم از نماز وروزه هات قبول نیست وگناه میکنی
من تو همون بچگیم خیلی احساس بدی بهم دست داد واین مراجع تقلید کتاب های قطوری داشتن که برای هر قدمی که برداری کلی قانون برای خودشون ساخته بودن پر از حدیث هست دقیقا حرف شما درسته ایه قران یا نبود یا خیلی کم بود چون با حرفای اونا نمیخوند
چقدر اشتباه بوده تمااااام باور هایی که تو مدرسه بهم دادن راجبه دین وخدا
ماکه موهامون پیدا بود مجرمان الهی بودیم
خیلی خوشحالم که خدا به خواسته قلبیم جواب داد ومنو هدایت کرد به مسیر درست مسیر کسانی که بهشون نعمت داد راه شما استاد راه درست والهیی یه که قلبم شدیدا از من میخواد تا ابد همین مسیرو برم وبهتر بشم
از وقتی در این مسیرم چه حسای نابی رو تجربه کردم که قبلا نداشتم
در مورد وضوح خواسته خیلی عالی گفتی که دقیق مشخص کنم کاری نداشته باشم چگونه واز کجا خدا بهم میده
عاشق این قانونم عدالت محضه این قانون
سپاسگزارم از خدای بزرگم که منو در مسیر قرار داد
ممنون استاد فوق العاده عاشقتمممم
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام زیبا ترین ترانه هستی
خداوندا خیلی ممنونم که شراب ناب معیت با خودت را به بنده می نوشانی
الهی شکرت
قانون آفرینش، چه فوق العاده
راستش را بخواهید مسیر آشنایی بنده با استاد از یک کانال تلگرامی بود که فایل هایی را از استاد می گذاشت و فایل صوتی دوره قانون آفرینش در آنجا بارگذاری شده بود و …
زمانی که بعد از طی کردن تکاملم به سایت رسیدم و درباره رضایت استاد برای استفاده از این دوره ایمیل زدم، پاسخ منفی بود.
لطف خدا بود که تمام فایل های ذخیره شده را حذف کردم و مقید شدم تا از مسیر درست بروم.
اکنون خوشحالم که دوره هایی ارزشمند را خریدم و در پروفایلم دارم که بعد از رفتن در آن مسیر درست پولش را ساختم
الهی شکرت
واقعا شگفت انگیز است اصولی که استاد در مورد آنها تدریس می کند حتی ذره ای تغییر نکرده، اما نتایج زندگی اش به لطف خدا از زمین تا آسمان تغییر کرده، این نشان صدق گفتار اوست. احسنت
آن زمان وقتی فایل های قانون آفرینش استاد را گوش می کردم چیز زیادی دستگیرم نمی شد و فقط هیجان زده و احساساتی می شدم، اما اکنون که فقط سر فصل های دوره اش را خواندم آگاهی ها و نتایج خیلی خوبی را در درونم احساس کردم و درکم خیلی گسترش یافته
قانون آفرینش بخش 1 | درک قانون توجه و نحوه هماهنگی با این قانون به منظور بهره برداری از قدرت خلق درونی
قانون آفرینش بخش 2 | قانون درخواست
قانون آفرینش بخش 3 | قدرت تجسم خلاق
قانون آفرینش بخش 4 | «قدرت کلام»، سلاحی قدرتمند برای «هدایتِ کانون توجه»
قانون آفرینش بخش 5 | مهارت در بهره برداری از توانایی های درونی بوسیله “سوالات توانمند کننده”
قانون آفرینش بخش 6 | تقسیم کار با خداوند
قانون آفرینش بخش 7 | سیستم هدایتگر درون
قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها
قانون آفرینش بخش 9 و 10 | مهمترین رابطه زندگی من
دیروز موضوعی مرا از مدار خوبی که در طی این دوره داشتم کمی منحرف کرد و به لطف احساس گرفتگی و نادلخواهم فهمیدم که اشتباه کردم و خداوند مرا هدایت کرد به فایل فوق العاده کلید اجابت دعاها و دوباره حالم را عالی کرد و چشمانم اشکبارم را بینای رحمتش کرد، دلیل آنهم دقیقا این بود که کانون توجه ام را مدتی کوتاه به مواردی نادلخواه سپردم و خیلی نامحسوس شیطان آرامشم را ربود، چون وقتی وارد قسمت اکسپلور یوتویوب شدم نمی دانستم که دارم با خودم چه می کنم ( با اینکه خیلی خیلی خیلی کم این کار را انجام می دهم)، ترسها، مقایسه ها و کمبود ها با رنگ و لعابی چشم فریب تو را افسون می کنند و سمّی را به خورد تو می دهند که ذهنت را مسموم می کنند.
این تجربه ام و هدایت دیشب به فایل کلید اجابت دعاها که دقیقا در آن موضوع ذهن را که؛ مستعد پرورش و تقویت نکات منفی است را به وضوح فهمیدم،
یعنی: جهان اول امتحانش را از من گرفت و بعد درسش را داد.
در این روش چقدر بهتر ارزش این درس را درک می کنیم. با اینکه استاد بارها گفته که: فضای مجازی دیوانه خانه ای بیش نیست :)
خدایا شکرت برای این لطفت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
بسم الله الرحمن الرحیم
گام 27
سلام به دوستان عزیزم و استاد سخاوتمندم
ما از اول عادت کردیم به اینکه اگر تونستیم بعد از سختی و مشقت یه کاری رو انجام بدیم، دست مریزاد داشتیم.(حداقل تو خانواده ما اینطوری بود) یعنی از بچگی تو خانواده و مدرسه، این سختی و رنج شاکله ی انجام هر کاری بود و جقدر هم مقدس معرفی شده بود.
دنبال تکنیک رفتنها و کارهای خاص و فرمول های مگو و به دنبال اسم اعظم گشتن بیراهه ای هست که درصد زیادی از مردم، گرفتارش میشن.
خود من هم اگر این اگاهی ها رو نشنوم و نبینم و مرور نکنم، قطعا به یکی از این جاده خاکی ها خواهم زد.
استاد تو این فایل ارزشمند گفتن اصل یه چیزه و اونهم کنترل ذهن و آگاه بودن به نوع فرکانس ارسالی
چون سازو کار جهان همینه(پاسخ به فرکانسهای دریافتی)
چیزهای به ظاهر ساده اس که کارها رو انجام میده و ما رو در مسیر توحید حفظ میکنه . مثل:
سپاسگزار بودن برای تمامی داشته هامون تمرکز روی نکات مثبت خودمون، دیگران و اطراف مون نوشتن خواسته ها _ ساختن باورهای مناسب،قدرتمند و هماهنگ با مسیر خواسته ها
حالا ساختن این باورها چطوری میتونه کمک مون کنه؟ مثلا یک نمونه اش اینه که باعث از بین رفتن ترس هامون میشه.ترس از آینده و ترس از کمبود.
چطور باید مطمئن بشم که مسیرم درسته؟
زمانی که قلبم پر از ایمانِ، پر از توکل و آرامشِ،و وابسته ی هیچی حتی نتیجه نیست و کاملا رها و آزاده.
قوانین خداوند ساده اس، قوانین در قرآن آمده،پس کلان قرآن ساده و فصیحِ تا همه بتونن به راحتی ایات رو بخونن، درک کنن، و در زندگی شون عمل کنن.
اصل و اساس بسیار ساده، مشخص و شفافِ
سعی کنم اصل سادگی رو که در همه ی کائنات مشخصه، در زندگی خودم شخصی سازی کنم، در همه ی موارد.
روی همین اصول ساده ای که تو این دانشگاه الهی یاد میگیرم، مانور بدم،بهبودش بدم، و مثل اصل خارپشتی تکرارشون کنم چون باعث میشه اعتماد به نفسم تحت تاثیرش بالاتر بره و ماهر بشم در کنترل ذهن.
قدم اول هم اینه که خواسته هام ر هر چند با معیارهای ذهنم بزرگ، خیلی واضح و شفاف بنویسم.ایده ها و چگونگی عملکرد قدم به قدم گفته خواهد شد.نگران نباشم در مورد چند و چون ادامه ی راه.
ایده های خداوند اطمینان قلبی میاره،آرامش و لذت و آگاای و عشق میاره و بعد اینکه چقدر عمل کنیم به ایده ها و قدم قدم پیش برم به همت و ایمان خودم بستگی داره.
چون خیلی وقتها ذهن منطقی مون خیلی تضاد داره با صدای قلب مون ممکنه مقاوت زیادی باشه برای تصمیم نهایی و عمل به اون ایده.
حالا اینجا باید چکار کرد؟
باید اون نتیجه هایی که قبلا از اعتماد به این نیرو گرفتم رو به خودم یادآوری کنم و مرور کنم، اینطوری قوت قلب میگیرم و ایمانم راسخ تر میشه برای برداشتن قدم بعدی.
کار درست و با کیفیت انجام بشه، باورهای خوبی هم درست شده باشه، در مسیر نعمت و نتیجه به آسانی قرار میگیرم.
● تا اینجا هر چی از گفته های استاد شنیدم و درک کردم رو نوشتم، حالا میریم سر وقت شیرین کامنت گزاری.که جیزی نیست جز، بیان مثالهایی از زندگی شخصی مون.
این مورد رو خیلی دوست دارم.جون واقعا به درک بهتر و عمیق تر کمک میکنه.
به قول جناب انیشتین : آموزش چیزی نیست جز مثال زدن.دقیقا یکی از دلایلی که آموزشهای استاد رو خیلی ناب تر و قابل فهم تر میکنه نسبت به دیگران، همین مثال زدن از زندگی خودشونِ.
همسرم علاوه بر نکات مثبت خیلی خوبی که داره(مهربانِ،دست به آچاره،خانواده دوستِ،و…) اما خیلی وقتها شلنگ تخته میندازه :<
دیشب بعد از نوشیدن مسکرات خواست بره بالای نردبام و لامپ سقف تراس را تعویض کند.تراس بسیار کوچکه و شما حساب کن در اون فضای کوچک، شب تاریک،حالت مستی، چقدر ریسک پرت شدن زیاده.
هر چی بچه ها ازش خواهش کردن که بزاره برای فردا صبح، گوش نداد که نداد و همون قضیه مرغ یپا داره..
دخترم بسیار ناراحت به اتاقش برگشت، اما پسرم با گریه و زاری و تضرع التماس میکر که الان این کار رو نکن، چون پرت میشی. اما امان از وسوسه های شیطان.
من چند بار که صدای ملتماسانه بچه ها رو شنیدم، سکوت کردم.اما دیگه نتونستم و رفتم خلاصه دادو بیداد که چرا به حرف بچه هات اهمیت نمیدیو ، بدتر از اون،چرا نوشیدنی الکلی میخوری که نتونی رفتار درست داشته بلشی.
تو اون لحظه ی اوج دادو بیدادم قشنگ دیدم که نفس چقدر قدرت و پتانسیل داره، کافیه بهش مجال جولان داده بشه، جوری میتازونه که با سختی میشه کنترلش کرد.
خودم رو تو اون لحظه در دو جا میدیدم،
اولی، الهامی که مثل اون بنده ی خدا افسار گسیخته فقط داشت دادو بیداد میکرد و….
دومی، الهامی که داشت طغیان نفس رو متحیرانه میدید و از دستش هم کاری بر نمی امد
خیلی عجیب بود.حال بچه ها بد، اما میدونم باورتون میشه، خودم بعد از 2_3دقیقه انقدر ارام و خاموش شدم، طپش قلبم آرام گرفت و هیچ اثری از اون هشم و نفرت نبود.
بچه ها رو دعوت به سکوت و ارامش کردم
و اصلا باورم نمیشد که انقدر زود توانایی برگشتن به احساس خوب رو پیدا کرده بودم.
فردای اون روز نشانه های استرس در وجود بچه ها مشخص بود، فکر میکردند دیگه کار تمامِ و با جنگ و دعوا این ارتباط تمام میشه
از صبحش که بیدار شدم، با لبخند و سپاسگزاری شروع کردم.ستاره ی قطبی رو نوشتم و تجسم سازی کردم که همسرم مسخرم شده.و اصلا در مقابل من توان گفتن حرف گزافه و نادلخواهم رو نداره.
هذا من فضل ربی
دقیقا الان ساعت نزدیک 5 بعداز ظهر و آقا هیچ حرف و سخن بیهوده ای نگفته، خدا رو شکر ارتباطی هم نیست بین مون، ایشون اونطرف منزل، طبق همیشه جلوی تلویزیون
من هم طرف دیگر منزل و سرم به تمرین و کارهای خودم.هیچ کاری با هم نداریم
احساسم عالیه، خدا رو سپاسگزارم
و ایمان دارم این ارتباط که دیگه هم فرکانس و همجنس نیست، بزودی در بهترین و ایده ال ترین شرایط به نفع و سودم تمام خواهد شد.
دقیقا با تمام گوشت و پوستم معنی این آیه رو خیلی عالی درک میکنم:
الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ ۖ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ ۚ أُولَٰئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَ ۖ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ
سوره ی مبارک نور، آیه 26
در پناه ارباب وهاب و سخاوتمند باشید
الهام لطیف
گام 27،خدایا شکرت تا این گام جلو آمدم خیلی احساس خوبیه. قانون خیلی ساده است بازی زندگی خیلی ساده است همه چی کنترل ذهن یا تقواست بقیه چیزها حاشیه است،جهان هر لحظه با فرکانسهای ما کار میکنه،پس ما اگه آگاهانه کنترل ذهن کنیم به زیباییها توجه کنیم از کوچکترین زیبایی لذت ببریم سپاسگذاری کنیم بر نکات مثبت توجه کنیم.هر چیزی که باعث بشه ترسهای ما کمتر بشه باعث آرامش و لذت ما میشه،حالا باید خودمان فکر کنیم که چه چیزی ترسهای ما رو کم میکنه اون باورها رو تقویت کنیم،نکته طلایی وقتی ذهن را کنترل کنید دنیایت را کنترل کردی،و نکته طلایی آخر عملکرد شما نشان میده چه باورهای دارید
قانون ساده است
قران ساده است
همه چیز یک اصل و یک قانون است
خدای من سپاسگزارتم بابت وجود استاد عزیزممم
استاد ازتون بی نهایت سپاسگزارم بابت اینکه اینقدر شما فوق العاده هستید
از اول مسیرتون طبق اصل و قانون جهان بوده به بیراهه نرفتید حرفاتون عوض نشده
اینکه از 10 سال پیش شما همین کلامتون بود که قانون ساده است و فقط باید ازش پیروی کنیم تا به سعادت برسیم
اینکه همه چیز همون کنترل ذهن تقوا سپاسگزاری تمرکز بر نکات مثبت است
اینکه همه چیز همان احساس خوب اتفاق خوب است
اینکه شما از 10 سال پیش در مورد قدرت درونی در مورد هدایت خداوند صحبت کردید و باورش کردید و ازش بی نهایت نتیجه گرفتید
اینکه از قدرت تجسم استفاده کردید و زندگیتونو خلق کردید
اینکه فقط باید خواسته قلبیمو اعلام کنم به چگونگی کار نداشته باشم
وقتی خواسته واضح باشه
راه ها گفته میشه
شرایط و اتفاقات خودشون از راه میرسند
خانم شایسته عزیزم ازت ممنونم بابت این پروژه بابت این دسته بندی لایو ها این با کیفیت تر شدن
خیلی خیلی سپاسگزارم
دارم کوچولو کوچولو سعی میکنم عملکردمو افکارمو و باور هامو تغییر بدم دارم سعی میکنم کنترل ذهن کنم
به جای حسادت تحسین کنم
تنها راه فهمیدن باورا عملکرد ماست
اگر عملکرد تغییر کنه یعنی باورا تغییر کرده
اگر در شرایط مشابه واکنشم تغییر کنه یعنی باورم تغییر کرده
خدای من شکرت بابت این سایت فوق العاده
این دوستان فوق العاده
این استاد فوق العاده
و این من فوق العاده
به نام رب جهانیان
سلام به استاد عزیز
سلام دوستان
گام بیست و هفتم
ذهن من همیشه دنبال یک اتفاق لحظه ای بود
تا کلا شرایط رو برام عوض کنه
و خیلی وقتها میخواستم بدون کوچکترین زحمتی یک هو همه چی درست بشه
و حالا جالبه قانون هم بسیار ساده است
اما اینقدر دیگه ساده است که هیچ کس اونو انجام نمیده و دنبال روش های خاصی میگردند
چون اون به دلیل خاص بودن انگار جواب میده و اینا چون ساده هستند بی اهمیت پنداشته میشوند و این به خاطر ورودیهای است که به ذهنم دادم و بهم گفتند که باید سختی بکشی ،باید رنج بکشی، باید پدرت در بیاد تا به یک سری از خواسته هات برسی.
حالا من با شنیدن قانون انگار نشنیدم و هنوز دنبال یک چیز خاص میگردم و فکر میکنم با فهمیدن اون راز من دیگه خوشبختی رو تجربه میکنم.
اما فقط و فقط باید قانون رو تکرار کرد
تا بشه جزئی از وجودت و با پوست و گوشتت اجین بشه.اون وقت من بدون فکر کردن وقتی به تضادی میخورم برم دنبال قانون
و قانون رو اجرا کنم در مورد اون خواسته
و دیگه هیچی نیست.
خدایا کمکم کن تا قوانینت رو بهتر و بهتر درک کنم.