https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-31 06:48:362024-11-12 21:41:10live | چون قانون ساده است، عمل به آنرا جدّی نمی گیری
217نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
الهی سپاس برای شروع یک جمعه زیبای پاییزی که با بودن در این سایت الهی و توحیدی ات ، آدینه ام و با توجه به توجه به زیبایی هات شروع میکنم
الهی به امید تو
گام 27 خونه تکونی ذهن :
چقدر این سری فایلهای سایت ، مدارهامون و جابجا کرد به سطح بالاتر ، کپشن این فایل واسه من کلی آگاهی های ارزشمند داشت.
مریم بانوی در صلح و آرامش و استاد عباس منش عزیز نهایت سخاوتمندی و عشق تونوتو سایت با این فایلهای گوهربار به ما هدیه میدید .
واقعا قانون ساده است ، رسیدن به خواسته هامون راحت وآسون و ساده است .فقط اجرای قوانین جهان هستی وتقوی و کنترل ذهن ، احساس خوب و سپاسگزاری از خداوند …
ولی همین سادگی یه مواقعی واسمون غیر قابل اجرا و فراموش شدنی میشه .
من هم زمانی دنبال یک شب و روز خاص برای نوشتن و درخواست خواسته هام بودم ، اصلا بلد نبودم بنویسم درخواست کنماونم درخواستی واضح شفاف و روشن از اونچه میخوام تو زندگی ام خلق کنم .
ولی با اومدن توسایت ، میدونم دقیقا چه چیزهایی رو دوست دارم داشته باشم و فقط یه هماهنگی وتقسیم کار میخواد دو نفری ، بین خودم و خدای درونم ، صلح و آرامش بین خودمو خداوند رب العالمین تنها پروردگار جهان هستی .من فقط کافیه بندگی مو درست انجام بدم و کوچولو عملگرا باشم ، گوش بزنگ دریافت الهامات و نشانه ها و هدایت هاش باشم ، اون هم فرمانروایی شو کنه .
درست مثل همه چیزهایی که الان دارم و روزی آرزوهام بودند .
مثل همه الگوهایی که دورو بر من هستند و به خواسته هایی که دارم رسیدند.
با احساس خوب و بودن در مسیر صراط مستقیم اش بدون نجواهای شیطانی ترس ونگرانی و عجله و …با ایمانو باورهای قوی و اطمینان قلبی و بدون هیچ محدودیت های بیرونی ، با لذت بردن از مسیر زندگی خلق میکنم اونچه میخوام .
آقا ما یه مدت افتاده بودیم تو دور اعتقاد به روزهای قمر در عقرب، عجیب هم بهش اعتقاد پیدا کرده بودم تازه خوشحالم بودم به همچین رازی دست پیدا کردم به خیلیها هم این به اصطلاح راز را میگفتم که رعایت کنند ، اتفاقاتی هم میافتاد که باور منو قویتر میکرد .که این اعتقاد درست است و خرافاتی نیست ،عقد یکی از دوستان بود که عاقد به خاطر اینکه روز قمر در عقرب بود عقد نبسته بود. بندگان خدا مونده بودند با کلی مهمان چکار کنند . نمی دونم دقیقا چی شد که از یک جایی به بعد حس کردم یه چیز الکیه چون از چند نفر دیگر هم در این مورد سوال کردم دیدم هر کدوم یه چیزی میگویند ،دیگه بهش شک کردم و اطمینان پیدا کردم یک چیز الکیه و گذاشتمش کنار، ولی هنوز خیلی دوستان بهش اعتقاد دارند و عجیب رعایت میکنند حالا بماند که شاید یه روزی خودم به آن افراد این اعتقاد و باور را داده باشم .
باوری که باعث میشد خیلی به آیات قرآن فکر نکنم و فقط به یک روخوانی بسنده کنم،اینکه درک قرآن سخته و کار هر کسی نیست،کار عالم علم قرآن است و…. با این اوصاف برای درکش احساس ناتوانی میکردم.یک سری آدمارو الکی تو ذهنم بزرگ کرده بودم، واقعا از اون روزی که باور کردم قرآن ساده است.خیلی بیشتر حس میکنم خداوند داره با من صحبت میکنه
اما آن دوستانی که باور سخت بودن قرآن را دارن ،هنوز هم سر اعتقاد خودشون هستند یعنی از بس دروغ گفتند خودشون هم دروغهاشون باورشون شده ،یعنی فکر میکنن اگر برای ما قرآن را توضیح ندهند ممکنه ما اشتباه کنیم و مسیری اشتباه بریم دارن برامون دل میسوزونند.
استاد بعداز چند سال عضویتم درسایت تازه دارم سپاسگزاری رودرک میکنم اینکه کل قوانین واصل وپایه سپاسگزاری هستش
قبلا استاد میشنیدم باید سپاسگزارباشم اما درک نمیکردم وخیلی عادی ازکنارش میگذشتم وهمینطور زبونن سپاسگزاری میکردم ولی قدرت و اصل سپاسگزاری رو در زندگیم درک نکرده بودم
استاد از وقتی آگاهانه شروع کردم به شکر گزاری تمام داشته هام وتوجه کردن به زیبایی های اطرافم دارم نتیجه میگیرم
استاد چقدر در آرامشم چقدر حالم خوبه چقدر زیبا مسیر بهم گفته میشه چقدر زیبا نشانه ها رو میبینم وچقدر زیبا بدون اینکه من کار خاصی بکم ویا تلاشی بکنم کارها خوب پیش میره ونعمتها وارد زندگیم میشه و محیط اطرافم تغییر کرده،تغییر نه به این معنا که محیط زندگیم تغییر کرده باشه نه تو همون محیط قبل با همون اعضای خانواده هستم اما جنس اتفاقاتا جنس رفتارهای اعضای خانواده ام تغییر کرده وهمه ی اینها نشانه تغییر من هستش نشانه تغییر جنس شکر گزاریم هستش نشانه درکی که از شکرگزاری دریافت کردم هستش
استاد قدم قدم دارم نتیجه میگیرم وانشاالله حالا که درک کردم اصل قانون رو،میرسم به نتیجه های بزرگ ومیام درموردشون باهاتون صحبت میکنم.
سلام خدمت استاد مهربونم و خانم شایسته عزیز و خانواده عباس منشیم
از موقعی که اینستا،تلگرام،واتساپ و یوتیوپ رو گذاشتم کنار خیلی وقت آزادتری پیدا کردم خیلی اروم تر شدم تازه فهمیدم که چقد نشتی انرژی داشتم خودمو بستم به فایل های رایگان استاد و این پروژه خانه تکانی
چقد همه چی داره یواش یواش تغییر پیدا میکنه چقد الهامات قشنگی بهم میشه
مثل ترک سیگار که خیلی راحت گذاشتم کنار
الهام بعدی که بهم شد گفت که قند و شکر رو از زندگیت حذف کن منم انجام دادم هر چند سختم بود ولی باید یاد میگرفتم که به الهامات قلبیم عمل کنم
الهام بعدی بهم این بود که تو شرکت که بهمون بیسکویت و کیک میدن رو نخورم آخه شورشو در اورده بودم انقد که میخوردم اونم گذاشتم کنار
الهام بعدی این بود که افرادی که غر میزنن شکایت میکنن غیبت میکنن و … روشون خط بکشم انصافا تو محیط کار این خیلی اذیتم میکرد ولی نمیتونستم و نمیدونستم چیکار کنم…خودش راهشو بهم گفت
تو مواقعی بهشون تذکر میدم بعضی مواقع حرفو عوض میکنم تو اکثر مواقع هم تو اون جمع نمیمونم
و چقد الان راحت شدم…چقد ارومم…چقد الهامات خوب و بجا داره عمل میکنه…
خیلی تنها شدم و از این تنهایی دارم نهایت استفاده رو میکنم چون خدا خواسته خیلی موقعیت خوبی یه برا خودسازی
الهام بعدی برام این بود که یه گردن آویز برا خودم تهیه کنم و هدفمو بنویسم تا همیشه کنارم باشه و تمرکزی روش قفل کنم
الهام بعدی این بود یه پانل آرزوها برا خودم بسازم و هر چی که دوست دارم داشته باشم اونجا بزنم و همیشه جلو چشام باشه…(خدایاااااا عاشقتممممم)
دیگه دنبال کتاب و نوشته های جدید نیستم فقط و فقط فایل های استاد رو میخونم و از این کامنت های سایت استفاده میکنم…
دقیقا اینه قانون خیلی ساده است …
قران خیلی ساده است…
خداروشکر سلامتیم 2 سالی یه حرف نداره
رابطه ی عالی با همسرم دارم…
رابطه ام با خدا حرف نداره
الانم تمرکزی دارم رو بعد مالی کار میکنم و نتایجش رو بعد از گرفتن نتیجه حتما اینجا بیان میکنم
وعاشق دوره خانه تکانی از با نو شایسته و استاد عباس منش
یعنی قوانینی که من توی این 27 تا گام درک کردم و با تمرکز تقریبا بالا تمرین کردم تا حالا به این اندازه به من انگیزه نداده بود برای تغییر برای جهاد اکبر
برای کنترل ذهن
برای توجه روی خواسته هام
برای طی کردن تکاملم
برای صلح با خودم
برای احساس خوب = اتفاقات خوب
برای توحیدی رفتار کردن
برای توکل کردن
برای تسلیم بودن
برای عمل کردن
برای باور ساختن
برای اعتماد کردن
برای تجسم کردن
برای اجرای قوانین
برای سپاسگزار بودن
برای روزی 2ساعت سرمایه گذاری روی خودم
برای ایجاد احساس لیاقت
استاد امروز دیگه نتونستم کامنت نزارم
وبابت این دوره ی ارزشمند و حتی بی قیمت
به این معنی که هر کدوم از بچه های سایت به اندازه ی درکشون میتونن یه قیمت بزارن برای خرید
یعنی ایقدر از نظر من ارزشمند هست که باید بصورت مزایده به فروش برسه !!!!!!
فروش = است با بالا ترین قیمت؟؟؟؟؟
اره ؛؛
استاد واقعا درسته:
رسیدن به خواسته ها
رسیدن به ارامش
رسیدن به ثروت
رسیدن به روابط عالی
رسیدن به سلامتی
رسیدن به درامد انلاین
رسیدن به ازادی مکانی
رسیدن به ازادی زمانی
رسیدن به ازادی مالی
رسیدن به هر چیز مادی
رسیدن به خود(درون، ندای قلب)
اصلا رسیدن به خدا
راحته ، اسونه
بدون قسم حضرت عباس
راحته ، راحته ، راحته ، راحته ، راحته ، راحته
اصلا خدا و قوانینش راحتر از این ؛؛؛؛؛
وحید… از اولین گام انگار گمشدش را پیدا کرده و هی توی هر گام انگار بیشتر بهش نزدیک میشه البته فکر کنم استاد و خانم شایسته باید تا ابد این دوره را ادمه بدن تا من تکاملم را طی کنم
واقعا سپاس گزارم ازتون بخاطر این انرژی
من از بچگی کلا همه چی را راحت میگرفتم
اصلا یادم نمیاد چیزی را سخت گرفته باشم
یعنی هر چیزی را از قبل انجام شده میدونستم
کلا اسوده خاطر بودم
و از همه؛ بابت این ویژگی تذکر میشنیدم
حتی بعضی مواقع سرزنش و تحقیر ؛ دیگه میگفتن تو دیونه ای
اما گوشم بدهکار نبود که نبود
مثلا یادمه؛
کلاس سوم سر امتحان املا معلم داشت املا میگفت من توی رویای خودم بودم روز بعد معلمم گفت وحید بیا :
رفتم گفتم بله : گفت چرا 3تا خط بیشتر ننوشتی گفتم واقعا جدی؛ چون خانم اینجا نبودم بعد براش توضیح دادم
اونم گفت افرین و بهم نمره 19 داد به همین راحتی
یا مثلا:
سال اول راهنمایی
مدیر و معاون مدرسه بهم میگفتن وحید بیا بسیج ثبت نام کن بعد از خدمتت 9 ماه کم میشه جواب دادم من نه بسیج ثبت نام میکنم نه خدمت میرم
بعدم رفتم برای معافیت اقدام کردم بودن هیچ پارتی و ذهنیتی که چی میشه فقط رفتم برای معافیت چه اتفاقی افتاد؟
20یا 25 روز (چند روز اینور اونور) باهام تماس گرفتن گفتن بیا کارت معافیت اومده ، رفتم هنگ ؛؛ گفتن پارتی کی بوده اشنات کی بود تاحالا سابقه نداشته
یا مثلا ؛؛
توی یه کارخونه بزرگ کشور که توی یزده مشغول به کار شدم قسمت فنی (من رشته ام اتومکانیک هست ولی دستگاه های اون شرکت را تا حالا ندیده بودم)
یکی از دستگاه های اون شرکت حدود یک ماه قبل اومدن من به شرکت خراب شده بود و نتونسته بودن درست کنن و قرار بود نماینده شرکت سازنده از تهران بیاد واسه رفع عیب و تعمیر
که من استخدام اونجا شده بودم روز اول گفتم چرا دستگاه خوابیده که گفتن دارن از تهران میان درستش کنن
هی با خودم میگفتم یعنی چی این ادم فنی اینجا هست چرا واستادن یکی از تهران بیاد
خلاصه چند روزی گذشت تقریبا 10 روزه
نتونستم جلوی خودم را بگیرم رفتم سراغ دستگاه با یکی از همکارانم و ازش هی پرسیدم که چطوری کار میکنه ؟
چی شد خراب شد؟
عیبش چیه؟
که یدفعه دیدم مدیر فنی مدیر کارخونه و مالک کارخونه باهم اومدن بالا سره دستگاه و(اتفاقی)
و منم با 50 درصد تخصصم و 50 درصد هم با باور اینکه چیزی نست که خودم درستش میکنم
و درست شد به همین اسونی و راحتی و با پاداش میلیونی از طرف مالک
و هزار تا مثل دیگه،
استاد عزیزم من توی این باور واقعا استادی بودم برای خودم ؛؛ اما به مرور زمان تحت تاثیر اطرافیانم قرار گرفتم و به اصطلاح ادم منطقی شدم و کم کم همه چی را برای ذهنم و خودم پیچیده کردم و شد انچه نباید میشد
من توی این 27 گام تشنه گمشده ام یعنی این باور بودم ( باور اینکه اقا اسونه ، راحته)
رسیدن به خواسته ها
رسیدن به خدا
رسیدن به راه حل
اسونه به خدا اسونه
من اینجوری بودم من اینجوری هستم من دوست دارم دوباره اینجور باشم دوست دارم همه چیز را اسونو ، راحتو ، لذت بخش بدونم
اره درسته من اینم من باید اینجور باشم فقط روی همین باور تمرکز کنم
به نظر من این باور پاشنه اشیل تمام باور های دیگه هست
شما با این باور که همه چی راحت و اسون هست
مثلا:
خداوند اسون میبخشه
ثروتمند شدن راحته
سلامت شدن راحته
روابط عالی داشتن راحته
ارتباط با خدا راحته
مسافرت خارجی راحته
ازداواج کردن راحته
طلاق گرفتن راحته
مدال گرفتن راحته
سپاسگزار بودن راحته
اموزش دیدن راحته
زبان یادگرفتن راحته
مهربون بودن راحته
جواب نه دادن راحته
پل ساختن راحته
مدرک گرفتن راحته
باور ساختن راحته
گذشت کردن راحته
و هر چی که به ذهن میاد راحته به شرطی که باور کنی راحتی
به خدا قسم الان که دارم اینا مینویسم انگار میکنم برگشتم به اصل خودم البته باید مراقب کانون توجه هم باشم واین باور را تقویتش کنم
یه نکته ی دیگه که توی این فایل توجه هم را جلب کرد این بود که استاد توی یه فاصله زمانی حدودا 10 ساله از زمان برگزاری دوره قانون افرینش تا این لایو خودش بوده و یه مطلب را داره اموزش میده اما با یه تفاوت عظیم و اینکه قبلا با یه هیجان و انرژی بالایی این مطلب را بیان میکردن
اما الان اون مطب را با ارامش بالا ، با ایمان و یقین بالا تر ، با متانت وصف نشدنی که اقا ، خانم کل داستان اینه بفهم همین و ادامه بده دنبال اصل باش بپذیر که همینه و تمام
( نمیدونم تونستم منظورم را درست بیان کنم یا نه)
استاد عزیز خانم شایسته عزیز دوستان عزیز
از این کنارتون توی این سایت با عظمت هستم خوشحالم
و سپاسگزار خدایی هستم که به من یاد اوری کرد که من برای اسانی ها افریده شده ام
چون قانون افرینش ساده است ،عمل به انرا جدی نمیگیرم ،
چون یک فاصله زمانی بین افکار مناسب و اتفاقات مناسب و افکار بد و اتفاقات بد است ،درک نمیکنم که من خالق این شرایطم
چون فرکانس ها و سیگنال هایی که هرلحظه داره از ذهنم ساطع میشه رو نمیبینم با چشم ،درک نمیکنم و باور ندارم که من یک موجود فرکانسی در جهانی هستم که دقیقا داره فرکانس های منو به شکل اتفاقات ترجمه میکنه و وارد زندگیم میکنه .
اما واقعیت اینه که چیزی اتفاق نمی افته ،بلکه رقم میخوره به وسیله ی افکارم
خیلی از باورهای محدود کننده ی عموم جالبه
مثلا میگن نمیدونم قضا وقدر الهیه دیگه دست ما نیست ،
نه من خالقم
چقدر مواظب ورودی هام هستم و این رو اصل میدونم ؟؟؟
چقدر باور دارم که قدرت ذهنم میلیاردها برابر قدرت بازوی منه ؟؟؟
چقدر باور دارم که خداوند جهان رو مسخر باورهای من کرده ؟؟؟
چقدر واقعا سعی میکنم از حاشیه ها دوری کنم و تمرکز کنم فقط و فقط روی خواسته هایی که دارم و الهامات رو دریافت کنم ؟؟؟
چقدر این اگاهی هارو در عمل دارم اجرا میکنم
چقدر در مواجه با یک ادم نامناسب یا یک شرایط ناخواسته سعی میکنم با کلامم افسار ذهنمو دردست بگیرم و حواسمو پرتذکنم از اون موضوع و به نعمت هام فکر کنم ؟؟؟
چقدر ایمان دارم که ورودی هایی که دریافت میکنم دارن زندگیمو رقم میزنن ؟؟؟
چقدر جسارت حذف ادمای نامناسب رو دارم بدون رودربایستی ؟؟؟
چقدر وقتی میدونم که یک فضایی برای من بیشتر از اینکه سود داشته باشه ضرر داره ،نمیرم توی اون فضا و خودمو در معرض اون ورودی ها قرار نمیدم ؟؟؟
به اندازه ای که این هارو اصل بدونم و اجرا کنم به همون اندازه نتیجه میگیرم
کی من این هارو اصل میدونم ؟؟؟
زمانی که باور داشته باشم که هیچ رمز و رازی درکار نیست و با رعایت همین اصول و تکرار و تمرین همین اصول و کسب مهارت در کنترل ذهن ،میتونم لحظه به لحظه ی زندگیمو خلق کنم
به اندازه ای که رعایت کردم ،نتیجه گرفتم و اولین نتیجش احساس ارامش بوده ،و هرجام نتونستم ذهنمو کنترل کنم ،نمونش همین دیشب که یه فیلمی رو کنجکاو شدم ببینم و چند تا نشونه اومد که نبینی بهتره ،نکته ی خاصی نداره ،ولی خب حریف ذهنم نشدم و دیدمش ، ولی خب بعدش حس بد داشت میومد که سریع جلوشو گرفتم و گفتم فدای سرت و رفتم 8 نُه قسمت سریال زندگی در بهشت نگا کردم و حالشو بردم و اصلا هیچوقت یادم نمیاد خودمو سرزنش کنم ،حتی بعده بدترین خطا ،سره کاری که میدونستم باید انجام ندم ولی انجام دادم ،اما هیچوقت خودمو سرزنش نکردم ، چون این دقیقا چیزیه که شیطان میخواد ،اولش میگه اون کارو انجام بده و من حریفش نمیشم و گیریم انجامش میدم و بعد انجامش دیگه چون اجازه ی ورود دادم بهش دستش بازتره و میخواد با صد تا فکت و دلیل بگه که ادامه بده و اون کارم انجام بده و اب که از سر گذشت چه یه وجب چه 10وجب و …….. .
نه خدا کمک کنه که همون اول حریف این نجواها بشیم و اگر هم نشدیم ،بدون خودسرزنشی و اینا ،توبه کنیم و برگردیم و به خدا بگیم که خدایا ببخش توگفتی راه درست چیه ،ولی من به خودم ستم کردم و استغفار میکنم ،و خداوند میبخشه ،چون در واقع اون اشتباه به غیر از خودم به کسی اسیب نزده که .
اجرای همین اصول درعمل بی نهایت سخته که با استمرار اسون میشه ،دیگه نمیدونم چه تکنیک جادویی قراره باشه ؟؟؟
توی شرایطی که طرف گفته پولتو میدم ولی دوماهه که این دست واون دست میکنه ،ایا من میتونم جوری به این موضوع نگاه کنم که احساس بهتری بهم بده ؟؟؟ ایا میتونم همین رو در عمل انجام بدم ،که اونوخ این رو ساده میدونم و دنبال تکنیکم؟؟؟ چه تکنیکی ؟؟؟
تکنیک کنترل ذهنه ،تکنیک توجه به نکات مثبته ، تکنیک اعراض از ناخواسته ها و دوری از سخنان لغو و بیهوده و جمعهای بیهودس ،
تکنیک همیناس ، اصول سادس ذهن من فک میکنه که ثروتمندا ادمای خاصین و کارای خاصی انجام دادن ، نزدیک که میری ،میبینی بابا طرف مولتی میلیاردره ،ولی توی صحبتاش چینش کلمات رو بلد نیست .
ذهن من دنبال پیچیدگیه ،
قانون همونیه که سلیمان ازش استفاده کرد و خداوند رمز موفقیت همه ی این پیامبران رو توی قران داره جار میرنه ، خدا که دروغ نمیگه !!!! میگه ؟؟؟؟
قانون همونیه که مولانا توی اشعارش بهش اشاره میکنه
قانون همونیه که امام علی راجبش صحبت میکنه
خب این اشخاص چه چیزی توی زندگیشون کم داشتن که ما فک میکنیم به اون تکنیکای اصلی نرسیدن و ازش بیخبر بودن ؟؟؟
به چه قدرتی میخوام برسم که سلیمان نرسیده
بود ؟؟؟ به چه ثروتی ؟؟؟
اصن همین که من با دوری از حواشی و دادن ورودی های مناسب و اتصال با پروردگار ،میتونم باهاش ارتباط برقرار کنم و الهامات رو در هر زمینه ای دریافت کنم ،ایا این بزرگترین رمز نیست ؟؟؟
ارتباط برقرار کردن با نیرویی که کیهان رو با این عظمت افریده و از گذشته و اینده و همه و همه خبر داره ،ایا بزرگترین رمز و راز نیست ؟؟؟
طرف با یه ادم سیاسی ارتباط داره دیگه اصن ……
اونوخ ارتباط با منبع هستی رمز و راز نیست ؟؟؟
تکنیک و رمز و راز همه وهمه به نظرم باید تلاش برای برقراری ارتباط با این نیرو باشه و هر تکنیکی که بتونه این اتصال ناب رو با اصل من ایجاد کنه یا منو بهش نزدیک کنه درسته .
و در واقع تکنیک نیست ،عمل به قانون احساس خوب اتفاقات خوبه و بهتر و بهتر شدن توی این مسئله س .
خدایا هدایت کن به راه انان که به انان نعمت دادی نه کسانی که برانان غضب نمودی و نه گمراهان .
خدایا به ما توانایی و تعهدی بده تا از حاشیه ها دور باشیم و بتونیم با ایمان بیشتری به این قوانین ساده عمل کنیم .
خودم نمی گنجم این قانون ساده هست و خیلی سخت ذهن من هنوز ولش میکنی میرسه تو مشکلات اگه روش کار نکنم برمیگرده به قبل باید هروز کار کنی اینراهفقطسادگیشادمو گولمیزنه چون ذهن آدم هرکاریسختترباشه فکر میکنه بهتره ولی خدا برای ما آرامش و میخوا د و راحتی
بنام الله بینا و دانا وتوانا و عالم به جهان هستی
خدایا هر آنچه دارم از آن توست ، شکرت
الهی سپاس برای شروع یک جمعه زیبای پاییزی که با بودن در این سایت الهی و توحیدی ات ، آدینه ام و با توجه به توجه به زیبایی هات شروع میکنم
الهی به امید تو
گام 27 خونه تکونی ذهن :
چقدر این سری فایلهای سایت ، مدارهامون و جابجا کرد به سطح بالاتر ، کپشن این فایل واسه من کلی آگاهی های ارزشمند داشت.
مریم بانوی در صلح و آرامش و استاد عباس منش عزیز نهایت سخاوتمندی و عشق تونوتو سایت با این فایلهای گوهربار به ما هدیه میدید .
واقعا قانون ساده است ، رسیدن به خواسته هامون راحت وآسون و ساده است .فقط اجرای قوانین جهان هستی وتقوی و کنترل ذهن ، احساس خوب و سپاسگزاری از خداوند …
ولی همین سادگی یه مواقعی واسمون غیر قابل اجرا و فراموش شدنی میشه .
من هم زمانی دنبال یک شب و روز خاص برای نوشتن و درخواست خواسته هام بودم ، اصلا بلد نبودم بنویسم درخواست کنماونم درخواستی واضح شفاف و روشن از اونچه میخوام تو زندگی ام خلق کنم .
ولی با اومدن توسایت ، میدونم دقیقا چه چیزهایی رو دوست دارم داشته باشم و فقط یه هماهنگی وتقسیم کار میخواد دو نفری ، بین خودم و خدای درونم ، صلح و آرامش بین خودمو خداوند رب العالمین تنها پروردگار جهان هستی .من فقط کافیه بندگی مو درست انجام بدم و کوچولو عملگرا باشم ، گوش بزنگ دریافت الهامات و نشانه ها و هدایت هاش باشم ، اون هم فرمانروایی شو کنه .
درست مثل همه چیزهایی که الان دارم و روزی آرزوهام بودند .
مثل همه الگوهایی که دورو بر من هستند و به خواسته هایی که دارم رسیدند.
با احساس خوب و بودن در مسیر صراط مستقیم اش بدون نجواهای شیطانی ترس ونگرانی و عجله و …با ایمانو باورهای قوی و اطمینان قلبی و بدون هیچ محدودیت های بیرونی ، با لذت بردن از مسیر زندگی خلق میکنم اونچه میخوام .
سلام استاد عزیزم
سلام خانم شایسته نازنین
آقا ما یه مدت افتاده بودیم تو دور اعتقاد به روزهای قمر در عقرب، عجیب هم بهش اعتقاد پیدا کرده بودم تازه خوشحالم بودم به همچین رازی دست پیدا کردم به خیلیها هم این به اصطلاح راز را میگفتم که رعایت کنند ، اتفاقاتی هم میافتاد که باور منو قویتر میکرد .که این اعتقاد درست است و خرافاتی نیست ،عقد یکی از دوستان بود که عاقد به خاطر اینکه روز قمر در عقرب بود عقد نبسته بود. بندگان خدا مونده بودند با کلی مهمان چکار کنند . نمی دونم دقیقا چی شد که از یک جایی به بعد حس کردم یه چیز الکیه چون از چند نفر دیگر هم در این مورد سوال کردم دیدم هر کدوم یه چیزی میگویند ،دیگه بهش شک کردم و اطمینان پیدا کردم یک چیز الکیه و گذاشتمش کنار، ولی هنوز خیلی دوستان بهش اعتقاد دارند و عجیب رعایت میکنند حالا بماند که شاید یه روزی خودم به آن افراد این اعتقاد و باور را داده باشم .
باوری که باعث میشد خیلی به آیات قرآن فکر نکنم و فقط به یک روخوانی بسنده کنم،اینکه درک قرآن سخته و کار هر کسی نیست،کار عالم علم قرآن است و…. با این اوصاف برای درکش احساس ناتوانی میکردم.یک سری آدمارو الکی تو ذهنم بزرگ کرده بودم، واقعا از اون روزی که باور کردم قرآن ساده است.خیلی بیشتر حس میکنم خداوند داره با من صحبت میکنه
اما آن دوستانی که باور سخت بودن قرآن را دارن ،هنوز هم سر اعتقاد خودشون هستند یعنی از بس دروغ گفتند خودشون هم دروغهاشون باورشون شده ،یعنی فکر میکنن اگر برای ما قرآن را توضیح ندهند ممکنه ما اشتباه کنیم و مسیری اشتباه بریم دارن برامون دل میسوزونند.
سلام استاد عزیزم.
خداروشکر میکنم با شما استاد عزیزم تو این مسیر همراه هستم.
مریم خانم سلام خدمت شما با این دوره عالی. بینهایت ازتون سپاسگزارم.
به قول خودتون ببیییییین عجب دوره ای شده!
آقا امروز چه عشق بازی ای کردم با این فایل.
خیلی عالی و بینظیر.
فایل رو گوش میدادم، فقط حس خوب داشتم و میگفتم ببییییین داری تو مسیر درست میری.
ببیییییین خدا گفته تو فعلا برو تو این مسیر، مگه نمیگی پول میخوای، ما بهت میدیم.
ببیییییین اصل و اساس جهان تغییری نمیکنه، تو باید از قوانین درست استفاده کنی.
ببییییین اونی میشه که تو میخوای. به اون الهامات گوش بده، ببییییین هدایت میشی.
راستش من دوره آفرینش را از زمانی که شما به صورت سیدی و دیوی.دی میفروختند دارم.
و لذت بخش ترین جاش اونجاست که استاد میگه:
عباسمنش تو یه چیزی به من بگو، که منو بترکونه
یعنی توی 7 سال گذشته هربار این تکه رو گوش دادم باز ترکیدم از خنده.
و بازهم بهم ثابت میشه آقا، اصل خیلی ساده است.
اصل خیلی راحته
اصل و اساس همواره یکیه و تغییری نمیکنه.
بنابراین من فقط باید بچسبم به اون اصله.
الان دارم از توی معدن طلا کامنت میذارم.
راستش روزای اول نجواها ب ی اندازه زیاد بود.
بعد نشستم خوب با خودم صحبت کردم.
و بنفیت های اینجا را با خودم حساب کردم.
الان با احساس خوبی اینجا هستم و دارم کارمو میکنم.
تازه من کارگر معدن نیستم و به عنوان مهندس ناظر نصب سازه اینجا هستم. کاملا موقتی.
استاد خیلی این فایل برای امروز من عالی بود و خیلی لذت بردم و خیلی نکته ها آموختم.
ان شاءالله همواره بتونم قوانین را به خودم یادآوری کنم و سپاسگزار باشم، احساس خوبی داشته باشم. بخاطر قوانین ثابت و حرکت کنم و لذت ببرم.
نتیجه بگریم.
با حرکت در مسیر علایقم، ثروت سراغم بیاد.
نکته مهم این فایل را شما بهتر فرمودید. اینکه اصل و اساس آسانه.
من قبلا داستان افراد موفق را که میشنیدم، میگفتم چی شد طرف رفت مثلا فلان کار را کرد؟
چجوری این ایده به ذهنش رسید؟
از وقتی با برنامه های شما آشنا شدم و توی این دوسال دیگه این سوال را نمیپرسم، چون میدونم خداوند قطعا هدایت میکند.
خداوند قطعا راه ها را باز میکنه.
خداوند از بینهایت طریق عطا میکنه، میبخشد.
فقط میتونم بگم خداروشکر. بینهایت خداروشکر.
بینهایت ازتون سپاسگزارم استادان عزیزم.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام خداوند بخشنده مهربانم
سلام به استاد عزیزم ومریم جانم
سلام به دوستان نازنینم
استاد بعداز چند سال عضویتم درسایت تازه دارم سپاسگزاری رودرک میکنم اینکه کل قوانین واصل وپایه سپاسگزاری هستش
قبلا استاد میشنیدم باید سپاسگزارباشم اما درک نمیکردم وخیلی عادی ازکنارش میگذشتم وهمینطور زبونن سپاسگزاری میکردم ولی قدرت و اصل سپاسگزاری رو در زندگیم درک نکرده بودم
استاد از وقتی آگاهانه شروع کردم به شکر گزاری تمام داشته هام وتوجه کردن به زیبایی های اطرافم دارم نتیجه میگیرم
استاد چقدر در آرامشم چقدر حالم خوبه چقدر زیبا مسیر بهم گفته میشه چقدر زیبا نشانه ها رو میبینم وچقدر زیبا بدون اینکه من کار خاصی بکم ویا تلاشی بکنم کارها خوب پیش میره ونعمتها وارد زندگیم میشه و محیط اطرافم تغییر کرده،تغییر نه به این معنا که محیط زندگیم تغییر کرده باشه نه تو همون محیط قبل با همون اعضای خانواده هستم اما جنس اتفاقاتا جنس رفتارهای اعضای خانواده ام تغییر کرده وهمه ی اینها نشانه تغییر من هستش نشانه تغییر جنس شکر گزاریم هستش نشانه درکی که از شکرگزاری دریافت کردم هستش
استاد قدم قدم دارم نتیجه میگیرم وانشاالله حالا که درک کردم اصل قانون رو،میرسم به نتیجه های بزرگ ومیام درموردشون باهاتون صحبت میکنم.
بینهایت سپاسگزارم استاد عزیزم ومریم جانم انشاالله هرکجا هستین شاد وسالم وموفق باشین.
به نام خدای عزیزم
سلام خدمت استاد مهربونم و خانم شایسته عزیز و خانواده عباس منشیم
از موقعی که اینستا،تلگرام،واتساپ و یوتیوپ رو گذاشتم کنار خیلی وقت آزادتری پیدا کردم خیلی اروم تر شدم تازه فهمیدم که چقد نشتی انرژی داشتم خودمو بستم به فایل های رایگان استاد و این پروژه خانه تکانی
چقد همه چی داره یواش یواش تغییر پیدا میکنه چقد الهامات قشنگی بهم میشه
مثل ترک سیگار که خیلی راحت گذاشتم کنار
الهام بعدی که بهم شد گفت که قند و شکر رو از زندگیت حذف کن منم انجام دادم هر چند سختم بود ولی باید یاد میگرفتم که به الهامات قلبیم عمل کنم
الهام بعدی بهم این بود که تو شرکت که بهمون بیسکویت و کیک میدن رو نخورم آخه شورشو در اورده بودم انقد که میخوردم اونم گذاشتم کنار
الهام بعدی این بود که افرادی که غر میزنن شکایت میکنن غیبت میکنن و … روشون خط بکشم انصافا تو محیط کار این خیلی اذیتم میکرد ولی نمیتونستم و نمیدونستم چیکار کنم…خودش راهشو بهم گفت
تو مواقعی بهشون تذکر میدم بعضی مواقع حرفو عوض میکنم تو اکثر مواقع هم تو اون جمع نمیمونم
و چقد الان راحت شدم…چقد ارومم…چقد الهامات خوب و بجا داره عمل میکنه…
خیلی تنها شدم و از این تنهایی دارم نهایت استفاده رو میکنم چون خدا خواسته خیلی موقعیت خوبی یه برا خودسازی
الهام بعدی برام این بود که یه گردن آویز برا خودم تهیه کنم و هدفمو بنویسم تا همیشه کنارم باشه و تمرکزی روش قفل کنم
الهام بعدی این بود یه پانل آرزوها برا خودم بسازم و هر چی که دوست دارم داشته باشم اونجا بزنم و همیشه جلو چشام باشه…(خدایاااااا عاشقتممممم)
دیگه دنبال کتاب و نوشته های جدید نیستم فقط و فقط فایل های استاد رو میخونم و از این کامنت های سایت استفاده میکنم…
دقیقا اینه قانون خیلی ساده است …
قران خیلی ساده است…
خداروشکر سلامتیم 2 سالی یه حرف نداره
رابطه ی عالی با همسرم دارم…
رابطه ام با خدا حرف نداره
الانم تمرکزی دارم رو بعد مالی کار میکنم و نتایجش رو بعد از گرفتن نتیجه حتما اینجا بیان میکنم
عاشقتووونم
امیدوارم همیشه تو این مسیر بدرخشید
سلام و ارادت
به استاد استادان و عزیز دلشون
وحید هستم
وعاشق دوره خانه تکانی از با نو شایسته و استاد عباس منش
یعنی قوانینی که من توی این 27 تا گام درک کردم و با تمرکز تقریبا بالا تمرین کردم تا حالا به این اندازه به من انگیزه نداده بود برای تغییر برای جهاد اکبر
برای کنترل ذهن
برای توجه روی خواسته هام
برای طی کردن تکاملم
برای صلح با خودم
برای احساس خوب = اتفاقات خوب
برای توحیدی رفتار کردن
برای توکل کردن
برای تسلیم بودن
برای عمل کردن
برای باور ساختن
برای اعتماد کردن
برای تجسم کردن
برای اجرای قوانین
برای سپاسگزار بودن
برای روزی 2ساعت سرمایه گذاری روی خودم
برای ایجاد احساس لیاقت
استاد امروز دیگه نتونستم کامنت نزارم
وبابت این دوره ی ارزشمند و حتی بی قیمت
به این معنی که هر کدوم از بچه های سایت به اندازه ی درکشون میتونن یه قیمت بزارن برای خرید
یعنی ایقدر از نظر من ارزشمند هست که باید بصورت مزایده به فروش برسه !!!!!!
فروش = است با بالا ترین قیمت؟؟؟؟؟
اره ؛؛
استاد واقعا درسته:
رسیدن به خواسته ها
رسیدن به ارامش
رسیدن به ثروت
رسیدن به روابط عالی
رسیدن به سلامتی
رسیدن به درامد انلاین
رسیدن به ازادی مکانی
رسیدن به ازادی زمانی
رسیدن به ازادی مالی
رسیدن به هر چیز مادی
رسیدن به خود(درون، ندای قلب)
اصلا رسیدن به خدا
راحته ، اسونه
بدون قسم حضرت عباس
راحته ، راحته ، راحته ، راحته ، راحته ، راحته
اصلا خدا و قوانینش راحتر از این ؛؛؛؛؛
وحید… از اولین گام انگار گمشدش را پیدا کرده و هی توی هر گام انگار بیشتر بهش نزدیک میشه البته فکر کنم استاد و خانم شایسته باید تا ابد این دوره را ادمه بدن تا من تکاملم را طی کنم
واقعا سپاس گزارم ازتون بخاطر این انرژی
من از بچگی کلا همه چی را راحت میگرفتم
اصلا یادم نمیاد چیزی را سخت گرفته باشم
یعنی هر چیزی را از قبل انجام شده میدونستم
کلا اسوده خاطر بودم
و از همه؛ بابت این ویژگی تذکر میشنیدم
حتی بعضی مواقع سرزنش و تحقیر ؛ دیگه میگفتن تو دیونه ای
اما گوشم بدهکار نبود که نبود
مثلا یادمه؛
کلاس سوم سر امتحان املا معلم داشت املا میگفت من توی رویای خودم بودم روز بعد معلمم گفت وحید بیا :
رفتم گفتم بله : گفت چرا 3تا خط بیشتر ننوشتی گفتم واقعا جدی؛ چون خانم اینجا نبودم بعد براش توضیح دادم
اونم گفت افرین و بهم نمره 19 داد به همین راحتی
یا مثلا:
سال اول راهنمایی
مدیر و معاون مدرسه بهم میگفتن وحید بیا بسیج ثبت نام کن بعد از خدمتت 9 ماه کم میشه جواب دادم من نه بسیج ثبت نام میکنم نه خدمت میرم
بعدم رفتم برای معافیت اقدام کردم بودن هیچ پارتی و ذهنیتی که چی میشه فقط رفتم برای معافیت چه اتفاقی افتاد؟
20یا 25 روز (چند روز اینور اونور) باهام تماس گرفتن گفتن بیا کارت معافیت اومده ، رفتم هنگ ؛؛ گفتن پارتی کی بوده اشنات کی بود تاحالا سابقه نداشته
یا مثلا ؛؛
توی یه کارخونه بزرگ کشور که توی یزده مشغول به کار شدم قسمت فنی (من رشته ام اتومکانیک هست ولی دستگاه های اون شرکت را تا حالا ندیده بودم)
یکی از دستگاه های اون شرکت حدود یک ماه قبل اومدن من به شرکت خراب شده بود و نتونسته بودن درست کنن و قرار بود نماینده شرکت سازنده از تهران بیاد واسه رفع عیب و تعمیر
که من استخدام اونجا شده بودم روز اول گفتم چرا دستگاه خوابیده که گفتن دارن از تهران میان درستش کنن
هی با خودم میگفتم یعنی چی این ادم فنی اینجا هست چرا واستادن یکی از تهران بیاد
خلاصه چند روزی گذشت تقریبا 10 روزه
نتونستم جلوی خودم را بگیرم رفتم سراغ دستگاه با یکی از همکارانم و ازش هی پرسیدم که چطوری کار میکنه ؟
چی شد خراب شد؟
عیبش چیه؟
که یدفعه دیدم مدیر فنی مدیر کارخونه و مالک کارخونه باهم اومدن بالا سره دستگاه و(اتفاقی)
و منم با 50 درصد تخصصم و 50 درصد هم با باور اینکه چیزی نست که خودم درستش میکنم
و درست شد به همین اسونی و راحتی و با پاداش میلیونی از طرف مالک
و هزار تا مثل دیگه،
استاد عزیزم من توی این باور واقعا استادی بودم برای خودم ؛؛ اما به مرور زمان تحت تاثیر اطرافیانم قرار گرفتم و به اصطلاح ادم منطقی شدم و کم کم همه چی را برای ذهنم و خودم پیچیده کردم و شد انچه نباید میشد
من توی این 27 گام تشنه گمشده ام یعنی این باور بودم ( باور اینکه اقا اسونه ، راحته)
رسیدن به خواسته ها
رسیدن به خدا
رسیدن به راه حل
اسونه به خدا اسونه
من اینجوری بودم من اینجوری هستم من دوست دارم دوباره اینجور باشم دوست دارم همه چیز را اسونو ، راحتو ، لذت بخش بدونم
اره درسته من اینم من باید اینجور باشم فقط روی همین باور تمرکز کنم
به نظر من این باور پاشنه اشیل تمام باور های دیگه هست
شما با این باور که همه چی راحت و اسون هست
مثلا:
خداوند اسون میبخشه
ثروتمند شدن راحته
سلامت شدن راحته
روابط عالی داشتن راحته
ارتباط با خدا راحته
مسافرت خارجی راحته
ازداواج کردن راحته
طلاق گرفتن راحته
مدال گرفتن راحته
سپاسگزار بودن راحته
اموزش دیدن راحته
زبان یادگرفتن راحته
مهربون بودن راحته
جواب نه دادن راحته
پل ساختن راحته
مدرک گرفتن راحته
باور ساختن راحته
گذشت کردن راحته
و هر چی که به ذهن میاد راحته به شرطی که باور کنی راحتی
به خدا قسم الان که دارم اینا مینویسم انگار میکنم برگشتم به اصل خودم البته باید مراقب کانون توجه هم باشم واین باور را تقویتش کنم
یه نکته ی دیگه که توی این فایل توجه هم را جلب کرد این بود که استاد توی یه فاصله زمانی حدودا 10 ساله از زمان برگزاری دوره قانون افرینش تا این لایو خودش بوده و یه مطلب را داره اموزش میده اما با یه تفاوت عظیم و اینکه قبلا با یه هیجان و انرژی بالایی این مطلب را بیان میکردن
اما الان اون مطب را با ارامش بالا ، با ایمان و یقین بالا تر ، با متانت وصف نشدنی که اقا ، خانم کل داستان اینه بفهم همین و ادامه بده دنبال اصل باش بپذیر که همینه و تمام
( نمیدونم تونستم منظورم را درست بیان کنم یا نه)
استاد عزیز خانم شایسته عزیز دوستان عزیز
از این کنارتون توی این سایت با عظمت هستم خوشحالم
و سپاسگزار خدایی هستم که به من یاد اوری کرد که من برای اسانی ها افریده شده ام
دوستتون دارم
به نام خدای مهربان
سلام خدمت شما استاد عزیزم و خانم شایسته بی نظیر و همه دوستان هم فرکانسی عزیز
یک ردپای دیگه قدم 27 الهی شکرت
صمیمانه سپاسگزارم از خانم شایسته برای این پروژه عالی که من بیام کامنت بخونم و بنویسم چقدر درک ادم بالاتر میره
وقتی که میام مینویسم کاش بتونم همیشه هر روز با کمک خدا عادتم بشه مثل غزا خوردن بیام و بنویسم وای چی بشه
این استمرار و تکرار نوشتن و کامنت خوندن دیگه میشم انیشتین خخخخ
قانون سادست که ما گول سادگیش را خوردیم انقدر که اصلا همین الانم که دارم مینویسم اگر واقعی درونن باور کنم
که قانون همین قدر سادست که با نوشتنم داره فرکانس عالی صادر میشه به جهان همین یه کار ساده میتونه زندگی
منو متحول کنه نوشتن خیلی جواب میده خدارو شکر که میتونم بنویسم و سلامت هستم و اینجام تو این مدارم
در مورد سپاسگزاری منم یک موقعهایی لیزری روش کار کردم خیلی ادم احساس سبکی میکنه انگار داره پرواز میکنه
چقدر خوبه فرکانس شکر گزاری عالیه از خدا میخام که قدرت سپاسگزاری بیشتر را بهم بده مدار خاصی هست
شکر گزاری به زبان نیست فقط احساس درونی است که فقط خودت میتونی درکش کنی واقعا بالاترین فرکانس
نزدیکی به خداوند هست منم میخام به اون روزهای سپاسگزاری درونی عمیق برسم باید بیشتر نعمتهام را ببینم و
بزرگشون کنم چون کار زهن عادی کردن نعمتهاست چون جایگاه شیطان هست و خداوند جایگاهش تو قلبمون هست
چقدر جای خوبی هستی خدا تو قلبمی از اونجای عشقی باهام ارتباط داری قلب را همه دوست دارن چون جایگاه خوبی
داره کارهایی که با قلب انجام دادم همه به صورت عالی و رضایت من شده و هر زمان به این زهن چموش دادم قدرت
را حال بد و جهنم بوده همیشه جدالی است بین قلب و زهن باید صدای خدا قلبم را بالاتر ببرم توجه نکنم به نجواها
تا ارامتر بشن و بتونم صدای الهام خانم را بشنوم خدا کمک کنه که در مسیر درست باشم و به نجواها اهمیت ندم
اگر بدونیم واقعی باور کنیم که نجواهای شیطان که در زهنم حال بد میکنه و کار خراب کنه دیگه هر جوری هست
سعی میکنیم بهش توجه نکنم به قول قران اعراض کنم
من خیلی از خواسته هام را زمانی که اینقدر به این قوانین اشنا نبودم بهشون رسیدم الان که میدونم باید بیشتر ازش
استفاده کنم تا رویاهام زندگی کنم نوشتن قدرت خاصی دارد این همه شنیدیم که نوشتن قدرت خاص دارد باورش
کردیم و به همین خاطر بیشتر جواب میگیریم همش باورهای ماست که داره خلق میکنه من خالق صد درصد زندگیم
هستم با کانون توجه افکارم دارم خلق میکنم اینو اگر باورش کنم عمیق بفهممش دیگه تمومه باید انقدر تکرار کنم الگو
نشونش بدم که جا بیفته که همه چی ریموت زندگی اتفاقات همش دست خودمه و هیچ قدرتی بیرون از من وجود
ندارد زخدارو شکر که قدرت خلق زندگی این قدر با ارزشم که از قدرت خلاقه خودت بهم دادی و منم بشم مثل خدا خدای
زندگی خودم الهی شکرت کمک کن همیشه در مسیر درست باشم و شکرگزار تمام نعماتت باشم الهی امین
همه شما را به خدای مهربانم میسپرم
خدانگهدارتون
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزار خداوندم بابت بودن در این فضا
چون قانون افرینش ساده است ،عمل به انرا جدی نمیگیرم ،
چون یک فاصله زمانی بین افکار مناسب و اتفاقات مناسب و افکار بد و اتفاقات بد است ،درک نمیکنم که من خالق این شرایطم
چون فرکانس ها و سیگنال هایی که هرلحظه داره از ذهنم ساطع میشه رو نمیبینم با چشم ،درک نمیکنم و باور ندارم که من یک موجود فرکانسی در جهانی هستم که دقیقا داره فرکانس های منو به شکل اتفاقات ترجمه میکنه و وارد زندگیم میکنه .
اما واقعیت اینه که چیزی اتفاق نمی افته ،بلکه رقم میخوره به وسیله ی افکارم
خیلی از باورهای محدود کننده ی عموم جالبه
مثلا میگن نمیدونم قضا وقدر الهیه دیگه دست ما نیست ،
نه من خالقم
چقدر مواظب ورودی هام هستم و این رو اصل میدونم ؟؟؟
چقدر باور دارم که قدرت ذهنم میلیاردها برابر قدرت بازوی منه ؟؟؟
چقدر باور دارم که خداوند جهان رو مسخر باورهای من کرده ؟؟؟
چقدر واقعا سعی میکنم از حاشیه ها دوری کنم و تمرکز کنم فقط و فقط روی خواسته هایی که دارم و الهامات رو دریافت کنم ؟؟؟
چقدر این اگاهی هارو در عمل دارم اجرا میکنم
چقدر در مواجه با یک ادم نامناسب یا یک شرایط ناخواسته سعی میکنم با کلامم افسار ذهنمو دردست بگیرم و حواسمو پرتذکنم از اون موضوع و به نعمت هام فکر کنم ؟؟؟
چقدر ایمان دارم که ورودی هایی که دریافت میکنم دارن زندگیمو رقم میزنن ؟؟؟
چقدر جسارت حذف ادمای نامناسب رو دارم بدون رودربایستی ؟؟؟
چقدر وقتی میدونم که یک فضایی برای من بیشتر از اینکه سود داشته باشه ضرر داره ،نمیرم توی اون فضا و خودمو در معرض اون ورودی ها قرار نمیدم ؟؟؟
به اندازه ای که این هارو اصل بدونم و اجرا کنم به همون اندازه نتیجه میگیرم
کی من این هارو اصل میدونم ؟؟؟
زمانی که باور داشته باشم که هیچ رمز و رازی درکار نیست و با رعایت همین اصول و تکرار و تمرین همین اصول و کسب مهارت در کنترل ذهن ،میتونم لحظه به لحظه ی زندگیمو خلق کنم
به اندازه ای که رعایت کردم ،نتیجه گرفتم و اولین نتیجش احساس ارامش بوده ،و هرجام نتونستم ذهنمو کنترل کنم ،نمونش همین دیشب که یه فیلمی رو کنجکاو شدم ببینم و چند تا نشونه اومد که نبینی بهتره ،نکته ی خاصی نداره ،ولی خب حریف ذهنم نشدم و دیدمش ، ولی خب بعدش حس بد داشت میومد که سریع جلوشو گرفتم و گفتم فدای سرت و رفتم 8 نُه قسمت سریال زندگی در بهشت نگا کردم و حالشو بردم و اصلا هیچوقت یادم نمیاد خودمو سرزنش کنم ،حتی بعده بدترین خطا ،سره کاری که میدونستم باید انجام ندم ولی انجام دادم ،اما هیچوقت خودمو سرزنش نکردم ، چون این دقیقا چیزیه که شیطان میخواد ،اولش میگه اون کارو انجام بده و من حریفش نمیشم و گیریم انجامش میدم و بعد انجامش دیگه چون اجازه ی ورود دادم بهش دستش بازتره و میخواد با صد تا فکت و دلیل بگه که ادامه بده و اون کارم انجام بده و اب که از سر گذشت چه یه وجب چه 10وجب و …….. .
نه خدا کمک کنه که همون اول حریف این نجواها بشیم و اگر هم نشدیم ،بدون خودسرزنشی و اینا ،توبه کنیم و برگردیم و به خدا بگیم که خدایا ببخش توگفتی راه درست چیه ،ولی من به خودم ستم کردم و استغفار میکنم ،و خداوند میبخشه ،چون در واقع اون اشتباه به غیر از خودم به کسی اسیب نزده که .
اجرای همین اصول درعمل بی نهایت سخته که با استمرار اسون میشه ،دیگه نمیدونم چه تکنیک جادویی قراره باشه ؟؟؟
توی شرایطی که طرف گفته پولتو میدم ولی دوماهه که این دست واون دست میکنه ،ایا من میتونم جوری به این موضوع نگاه کنم که احساس بهتری بهم بده ؟؟؟ ایا میتونم همین رو در عمل انجام بدم ،که اونوخ این رو ساده میدونم و دنبال تکنیکم؟؟؟ چه تکنیکی ؟؟؟
تکنیک کنترل ذهنه ،تکنیک توجه به نکات مثبته ، تکنیک اعراض از ناخواسته ها و دوری از سخنان لغو و بیهوده و جمعهای بیهودس ،
تکنیک همیناس ، اصول سادس ذهن من فک میکنه که ثروتمندا ادمای خاصین و کارای خاصی انجام دادن ، نزدیک که میری ،میبینی بابا طرف مولتی میلیاردره ،ولی توی صحبتاش چینش کلمات رو بلد نیست .
ذهن من دنبال پیچیدگیه ،
قانون همونیه که سلیمان ازش استفاده کرد و خداوند رمز موفقیت همه ی این پیامبران رو توی قران داره جار میرنه ، خدا که دروغ نمیگه !!!! میگه ؟؟؟؟
قانون همونیه که مولانا توی اشعارش بهش اشاره میکنه
قانون همونیه که امام علی راجبش صحبت میکنه
خب این اشخاص چه چیزی توی زندگیشون کم داشتن که ما فک میکنیم به اون تکنیکای اصلی نرسیدن و ازش بیخبر بودن ؟؟؟
به چه قدرتی میخوام برسم که سلیمان نرسیده
بود ؟؟؟ به چه ثروتی ؟؟؟
اصن همین که من با دوری از حواشی و دادن ورودی های مناسب و اتصال با پروردگار ،میتونم باهاش ارتباط برقرار کنم و الهامات رو در هر زمینه ای دریافت کنم ،ایا این بزرگترین رمز نیست ؟؟؟
ارتباط برقرار کردن با نیرویی که کیهان رو با این عظمت افریده و از گذشته و اینده و همه و همه خبر داره ،ایا بزرگترین رمز و راز نیست ؟؟؟
طرف با یه ادم سیاسی ارتباط داره دیگه اصن ……
اونوخ ارتباط با منبع هستی رمز و راز نیست ؟؟؟
تکنیک و رمز و راز همه وهمه به نظرم باید تلاش برای برقراری ارتباط با این نیرو باشه و هر تکنیکی که بتونه این اتصال ناب رو با اصل من ایجاد کنه یا منو بهش نزدیک کنه درسته .
و در واقع تکنیک نیست ،عمل به قانون احساس خوب اتفاقات خوبه و بهتر و بهتر شدن توی این مسئله س .
خدایا هدایت کن به راه انان که به انان نعمت دادی نه کسانی که برانان غضب نمودی و نه گمراهان .
خدایا به ما توانایی و تعهدی بده تا از حاشیه ها دور باشیم و بتونیم با ایمان بیشتری به این قوانین ساده عمل کنیم .
درپناه الله یکتا .
سلامبراستادمهربان
خدای خوبم راشاکر هستمبهاینراههدایتشدم
خیلیقانونخوبیخدادرستکردهوهرچیپیشرفت
میکنموبهایناگاهیها که میرسم خیلیزوقدارم
وپیش رفت خودمو میبینم از خوشحالی توپوست
خودم نمی گنجم این قانون ساده هست و خیلی سخت ذهن من هنوز ولش میکنی میرسه تو مشکلات اگه روش کار نکنم برمیگرده به قبل باید هروز کار کنی اینراهفقطسادگیشادمو گولمیزنه چون ذهن آدم هرکاریسختترباشه فکر میکنه بهتره ولی خدا برای ما آرامش و میخوا د و راحتی
و استاد قرآن رو مثال زد ساده گفته ولی مردم میرم
دنبال فرعی یافت وراهرو میپیچونن .
به نام خداوند بخشاینده
ای رب الارباب ،ای روشنی بخش وامید زندگیم ،به هر که جز تو دل بسپارم باختم .
به هر که بچسبم جز تو ،از تو دور شدم و چکولگد خوردم .
چقدر احساس خوبیه عشق بازی کردن با تو که هر لحظه هستی .
من دنبال هر کسی جز تو باشم امیدم وانگیزه ام را از دست دادم .
فقط تو باشی کافیه وخدایی که به شدت کافیست .
امشب دوست دارم فقط از تو بگم
نمیدونم ولی دلم برای تو تنگ شده .
دلم برای آغوشت تنگ شده .
تو باشی انگار همه جهان باتو همراهه
ولی وقتی به دنبال بیرون از خودت هستی دور دور میشی از اصلت .
استاد دوره قانون آفرینش برای من مثل دوسال پیش تازگی داره وتشنه ام که بشنوم قوانین خدا را اون آیات قرآن را که در هر جلسه قشنگ توضیح میدید
انگار از قبل این آگاهی ها را میدونستم فقط با آمدن به این دنیا فراموش کردم ولی با حرف های شما انگار تکرار شده برام که آره درسته
انگار برام آگاهی های دوره قانون آفرینش وهر دوره ای که از شما دارم برای مرور چیزهایی هست که از قبل از آمدن به این دنیای خاکی میدونستم
بهش 9و10خدایی بی نظیره .
واقعا از سادگی قرآن ما گول میخوریم وفکر می کنیم باید یه چیز عجیب و غریب به ما گفته بشه تا باور کنیم
نگرد که نیست .
همه چیز در کنترل ذهن واحساس خوب است وبا حرف زدن نیست با عمل کردن است وبس.