ساختن کسب و کاری موفق از توانمندی هایت - صفحه 1

900 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «علی جوان» در این صفحه: 31
  1. -
    علی جوان گفته:
    مدت عضویت: 3884 روز

    چه روزهای تلخی بود که پول داروهای پسرم را هم نداشتم…

    چه روزهای تلخی بود که هیچ پولی در خانه نبود واقعا هیچ…

    و من هر شب با فکر به این سریال تکراری که اگر اتفاقی بیفتد چه کنم می خوابیدم…

    و چون با احساس ترس می خوابیدم، فردایش اتفاقاتی برایم می افتاد که همه تعجب می کردند و در چهره آن ها این سوال بود که ایمانش چرا برایش کاری نمی کند غافل از اینکه این احساس است که کارها را به سرانجام می رساند.

    قریب به یک سال با دو بچه بیکار بودن و هیچ کس به دادت نرسیدن خیلی سخت بود…

    چقدر چشمم به دست دیگران بود…..

    یادم نمی رود که پسرم در یک و نیم سالگی گریه کرد و اسباب بازی خواست و من نتوانستم آن را برایش بخرم و قیمتش 150 تومان بیشتر نبود

    از در و دیوار بیماری و ضرر و زیان ما را احاطه کرده بود و هیچ گوش شنوایی نبود که بشنود درد دلمان را

    آنقدر فریاد زدم و از تو کمک خواستم و صدایی نشنیدم که در وجود تو هم شک کرده بودم ولی راه و رسم خواستن را نمی دانستم وگرنه تــــــــــو از هر شنوایی شنواتری…

    چه روزهای تلخی بود که افکارم را تارهای جهل گرفته بود و در بن بست فکری همه را مقصر می کردم…

    کوچکترین کارها برایم شده بود آرزو ولی اکنون بلندترین آرزوها شده است برایم اهدافی دست یافتنی

    تا سیدی آمد که همنام مولایم بود و مَنِشی چون عباس داشت و مرا آموخت که آن بزرگواران چه در سر داشتند و رسالتشان چه بود

    بله استاد عزیزم «سید حسین عباس منش» منجی زندگی من بود

    با اندیشه ای ناب…

    احیاگر افکارم…

    مرا زنده کرد و زندگی کردن آموخت…

    آموخت که حرف هایم را به کسی بگویم که :

    می شنود بدون درنگ یعنی خدا…

    می بیند بدون تبعیض یعنی خدا…

    می دهد بدون منت یعنی خدا…

    انجام می دهد با افتخار یعنی خدا…

    چرا که بنده اش را دوست دارد

    و به بنده اش عشق می ورزد

    و او را نشان فرشته ها می دهد و به آن ها فخر می فروشد از داشتنش…

    همان کسی که در لحظه خلقش به خودش تبریک گفت

    در همه لحظات او بوده است و من نبوده ام

    خدایا این همه غفلت را چگونه جبران کنم که تو در همه احوال مهربان بودی ولی من ….

    خدایا این همه لطف را چگونه سپاس گویم که تو همه نگاه بودی و من پشت به تو …

    خدایا لطفت سنگین است و شکر من کم…

    خدایا مهر تو بی نهایت است و من در ابتدای بندگی…

    خدایا تو بودی و من نبودم چه کنم با آن نبودنم که دلم آرام گیرد…

    خدایا هر چه که به سمت تو می آیم تو بزرگ تر می شوی و من کوچک و کوچک تر…

    اگر لطف تو نباشد من چه کنم با این همه بی نهایت…

    خدایا تو را در ذرات وجودم بلکه در ذرات وجود حس می کنم و مرا تاب این همه بزرگی نیست. مددی…

    خدایا تا کنون نگفته ام ولی بگذار همه بدانند که به هر دری زدم و به هر کلاسی رفتم از همه اساتید محترم آزمندیان، حلت، فرهنگ، بستان و… ولی درب خانه تو را «سید حسین عباس منش» به من نشان داد و من در سپاس از او مانده ام تو که جای خود داری…

    خدایا چقدر تنهایی، هر چند که تو را حس تنهایی نیست و هر چند که من این را نمی توانم درک کنم…

    خدایا چقدر بی تاب بازگشتم هستی، هر چند که تو را نیازی نیست و هر چند که من این را نمی توانم درک کنم…

    خدایا چقدر خرسندی از موفقیت من هر چند که تو را احساسی نیست، و هر چند که من این را نمی توانم درک کنم…

    کجایند آن هایی که مرا به چشم عذاب نازل شده می نگریستند و ایمانم را تمسخر می کردند؟

    من همان معلم مدرسه غیر دولتی هستم که 700 هزار تومان حقوق می گرفت در دو شیفت کاری با منت و با اضافه کاری و همیشه خسته بود و همیشه ترس از دست دادن کارش را داشت اکنون 7 میلیون درآمد او در ماه است و همه ترس از دست دادنش را دارند.

    من همان کارآموزی هستم که هر روز دوره های قانون آفرینش را می دید و بسته روانشناسی 1 را در آرزوی خود می پروراند و اکنون همه آن ها را در آغوش پر مهر آموزه های خود دارد.

    کجایند آن هایی که مرا ترک کرده بودند مثل جزامی ها که می گفتند نزدیکش نشوید نحس است اما اکنون برای آمدن به خانه ام از هم سبقت می گیرند و جلوی پایم برمی خیزند و کفش هایم را جفت می کنند و نظرم را جویا می شوند.

    این تجلی تو است در وجودم که همه را شیفته خود کرده است و این را خوب می دانم و سپاسگزارم …

    هم اکنون ایمان راستین دارم و از تو می خواهم که مرا نیروی استقامت بخشی…

    ای خدایی که نزدیکی و در همسایگی…

    هم اکنون می فهمم خدایی را که در کلام مولایم علی(ع) متجلی است :

    خدایی که در اشیاء هست اما داخلشان نیست و خدایی که دور از اشیاء است اما خارج از آن ها نیست. علی(ع) …

    پس شاد هستم که کَلِمَهُ اللَّـهِ هِیَ الْعُلْیَا(توبه/40) …

    قدرت از آن خدایی است که فرموده : «کلمه خداست که برتر است» …

    هر چیز کلمه ای است از الفبای خداوندی …

    اگر هزاران بار وصف کنم باز هم کم است که :

    خود را در سرزمینی یافتم به نام شهر پری ها …

    شهری که در آن گیاهی به نام خودخواهی و خودبینی نمی روید …

    عطر همه گل ها یکی است …

    در کوه های سر به فلک کشیده اش پژواک خضوع و خشوع پیچیده است …

    زمان در آن جا متوقف شده است …

    آسمانش از شادی می بارد …

    و چکاوک هایش آیات قرآن و انجیل و تورات را نغمه سرایی می کنند …

    نسیم روح نوازش دم عیسوی دارد …

    ملودی جویبارهایش رنگ ترنم های داودی دارد …

    رنگین کمان عشق مولود شبنم های دوستی است …

    فرشتگانش پر و بال می سوزانند جهت هدایت دیگران …

    بهشت ، مینو ، جنت ، فردوس ….

    هر چه می خواهند بنامند تو را ….

    ولی من می گویم : « سایت استاد گلم عباس منش »

    خدایا سپاسگزارم به خاطر تمام نعمت هایت که یکی از آن ها «سید حسین عباس منش» است همان که مرا آموخت که چگونه تمام نعمت هایت را ببینم و قدر بدانم و سپاسگزار باشم.

    خــــــــــــــــــدایا سپاسگزارم …

    هر چی آرزوی خوبه مال تو …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 379 رای:
  2. -
    علی جوان گفته:
    مدت عضویت: 3884 روز

    خانم شب خیز عزیز سلام

    دور از انتظار نبود کسی که قلبش مملو از عشق به دیگران است و در جاده صداقت گام بر می دارد و بر بال هایی از صفا و یکرنگی پروازکنان در آسمان تعالی چون ستاره شیدایی با درخشش خود راه درست اندیشیدن را هموار می کند ثمره تلاش بی شائبه خود را دریافت نماید و چنین تعابیر زیبایی را خالصانه تقدیم دوستان و همسفران راه عشق نماید.

    با عرض صمیمانه ترین شادباش ها …

    سپــــــــــاسگزارم …

    هر چی آرزوی خوبه مال تو …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    علی جوان گفته:
    مدت عضویت: 3884 روز

    خانم راداکبری سلام

    کاملا حس شما را درک می کنم چرا که اگر بخواهیم به خداوند نزدیک شویم باید صفات او را پیدا کنیم.

    خدا جایی نیست که آدم یواش یواش و سانت سانت به او نزدیک شود بلکه خداوند اوصافی دارد و هر چه به آن اوصاف نزدیک شویم به او نزدیک شده ایم یعنی در درون خودمان هر مقدار که از خدا هست آن را یافته و پرورش دهیم چرا که الله برای تجلی باید در سفر از حقّ به سوی خلق تجلی نماید.

    باز هم از همراهی شما سپاسگزارم …

    هر چی آرزوی خوبه مال تو …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  4. -
    علی جوان گفته:
    مدت عضویت: 3884 روز

    دوست خوبم جناب آسوده عزیز سلام

    قربان دلتان که مملو از ایمان است و قلب شما سرشار از عشق الهی. مبارکتان باشد…

    اگر انسان خود را باور کند زندگی او می شود رقص نوری از معجزاتی که خودش با دستان پرباورش می سازد.

    منتظر خبرهای خوب شما هستم…

    هر چی آرزوی خوبه مال تو …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    علی جوان گفته:
    مدت عضویت: 3884 روز

    امیر جان عزیزم سلام

    احساس آرامش نشانه ایمان زیبایی است که در وجود پر مهر شما متبلور شده است.

    متن زیبایتان مکمل نگاه قشنگتان بود که من هم از خواندن آن احساس زیبای آرامش شما را تجربه کردم.

    سپاسگزارم …

    هر چی آرزوی خوبه مال تو …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    علی جوان گفته:
    مدت عضویت: 3884 روز

    خانم سعادتمند عزیز سلام

    از زمانی که اولین نظر شما را در پست «ما بی انتها هستیم» خواندم، قدردانی شما از داشتن و حضور دوستان خوب و بی نظیر در این سایت و توانایی های شما و درک قوانین جهان هستی شما توجه مرا جلب کرد و برای موفقیتتان دعا کردم، که با پاسخ های خوب شما و برنده شدنتان در عقل کل این موضوع کاملا تایید شد.

    خدا گواه است که خود من هم در موقع نوشتن این متن اشک می ریختم و چند بار آن چنان گریه کردم که نتوانستم بنویسم.

    خواهر گرامی پتانسیل خوب شما نوید فتح قله های موفقیت را می دهد و دعای همه دوستان هم بدرقه راه پر ثمرتان است.

    با آرزوی شادی و سعادتمندی خانم شادی سعادتمند…

    هر چی آرزوی خوبه مال تو …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: